فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
115 - 132
حوزه های تخصصی:
بیداری به معنای از میان رفتن غفلت و ناآگاهی و یکی از مهم ترین اصطلاحات در عرفان اسلامی است که مولوی در داستان های مثنوی معنوی بارها از آن سخن گفته، ویژگی های آن را بازنموده است. همچنین در روایت های آیین ذن، ساتوری همین معنا را دارد و درک و تجربه آن اساس و جان مایه مراقبه و سلوک به شمار می رود. بر این پایه، هدف این جستار، تحلیل یافته های بیداری است از نگاه مولوی در مثنوی معنوی به عنوان اثری شاخص در حوزه عرفان اسلامی ایرانی با روایت های ساتوری در مجموعه های «دروازه بی دروازه» و «صد و یک داستان ذن» که هر دو از مشهورترین نوشته ها در سنت عرفانی ذن یه شمار می روند. بازنمودن یکسانی ها و ناهمسانی های این دو مکتب فکری با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است و تحلیل و تبیین داده های پژوهش نشان می دهد، ویژگی های بیداری در مثنوی معنوی و ساتوری در آیین ذن مانند: ناگهانی بودن، آگاهی بخشی و تکرارپذیری با یکدیگر همسانی دارند، اگر چه ویژگی ناگهانی بودن در روایت های ساتوری بازتاب بیشتری دارد. همچنین ویژگی حیرت انگیزی که خصوصیتی فرعی و برآمده از نگاه مخاطب است، در روایت های آیین ذن بازتاب فراوانی یافته که برخاسته از ساختار منطق گریز و تحلیل ناپذیر این مکتب است. حال اینکه داستا ن های مبتنی بر بیداری در مثنوی معنوی که در تطبیق با روایت های ساتوری از بنیان های عقلانی و منطقی مستحکمی پیروی می کنند، حایز این ویژگی نیستند.
بررسی زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی براساس الگوی نظری روایت ریمون کینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
43 - 62
حوزه های تخصصی:
ریمون کینان در بوطیقای روایت، برای تجزیه و تحلیل گونه های مختلف روایت، چارچوب و الگویی نظری - کاربردی از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا فراهم آورده است. جستار حاضر، این چارچوب را با تکیه بر دو عنصر زمان و شخصیت پردازی در مجموعه داستان جایی دیگر گلی ترقی واکاوی کرده است. هدف آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، قابلیت های الگوی ساختاری - کاربردی روایت شناسی در شناسه های زمان (عناصر زمانی نظم، تداوم و بسامد)، شناسه های مکان (مکان داستان، مکان متن) و شخصیت پردازی (کنش،گفتار، وضعیت ظاهری، اسامی قیاس پذیر، قیاس میان اشخاص) از کتاب بوطیقای روایت ریمون کینان در بازخوانی دو داستان بازی ناتمام و جایی دیگر واکاوی و شناسایی شود. یافته های پژوهش نشان داد در دو شناسه زمان (تحلیلی براساس نظر ژنت) و شخصیت پردازی، رخداد سفر با زمان پریشی گذشته نگر در سطح داستان در داستان بازی ناتمام، باعث گشایش عقده های روحی شخصیت اصلی داستان می شود که سال ها کنش های او را تحت تأثیر قرار داده بوده است. در شخصیت پردازی داستان جایی دیگر نیز، شخصیت اصلی داستان به تحول روحی در حوزه خودشناسی و پیوند با علایق روحی خویش رسیده است؛ درنتیجه مخاطب، اقناع شده، او و داستان هم بوم می شوند؛ آنچه روایت شناسی شناختی هم اکنون در حوزه روایت شناسی پساکلاسیک در پی آن است.
بررسی زبانی شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
63 - 84
حوزه های تخصصی:
شعر، هنر استفاده از کلمه است و شاعران برای بیان اندیشه و تخیّل خود از زبان بهره می برند. شعر دفاع مقدّس، علاو ه بر تازگی در محتوا از حیث زبانی نیز جلوه های بدیعی از زبان فارسی را نمایان کرد. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی کوشش شده است خصوصیات زبان شعر دفاع مقدّس تبیین و تحلیل شود. زبان این اشعار، معمولاً ساده، صریح و بدون پیچیدگی و ترکیب سازی ازجمله خصوصیات زبانی آن است. ازجمله منابع زبانی شاعران دفاع مقدّس، گنجینه واژه های انقلابی- دینی و همچنین واژه ها و اصطلاحات جنگی است که مخاطب نیز با آنها آشناست. همچنین با توجه به گرایش به قالب های کهن و نیز بیان حماسی، بسیاری از کلمات و اصطلاحات سنّت شعر فارسی در شعر دفاع مقدّس به کار رفته است. بهره گیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه نیز از خصوصیات زبانی برخی از اشعار دفاع مقدّس است.
کشف المحجوب ترجمه ای نه از آنِ ناصر خسرو بر پایه تحلیل سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:«کشف المحجوب»رساله ای است فارسی از ابویعقوب اسحاق بن احمد سجستانی که موضوع آن حکمت در مذاق اسماعیلیان است .سوالات و مبهماتی از این دست که آیا این کتاب به زبان عربی نگاشته شده یا فارسی و در صورت ترجمه بودن ،مترجم آن ناصرخسرو است یا دیگری و آیا در فرایند ترجمه اصل عربی آن دستخوش حذف شده یا نه،از دیرباز معرکه آراء و نظریات پژوهشگرانی چند بوده است.روش: این جستار با روش تحلیلی – آماری و با تکیه بر سنجش آثار بازمانده از سجستانی و ناصرخسرو و بر اساس مؤلفه های سبک شناختی، انجام گرفته است.یافته ها و نتایج: در این پژوهش اثبات کرده ایم که سجستانی رساله کشف المحجوب را به زبان عربی نگاشته و بعدها به خامه یکی از همکیشان او به فارسی گزارش شده، شیوه ترجمه و ساختار و سبک نوشتار کتاب نشان می دهد که زمان ترجمه نباید از قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم فراتر برود. دیگر آنکه کتاب در فرایند ترجمه دستخوش کاستی و تحریف نشده است و مهمتر از همه اثبات کردیم که خلاف نظر پاره ای از محققان نامدار غربی و شرقی مترجم این رساله ناصرخسرو قبادیانی نیست.
ضرورت بازنگری در تصحیح روایت قهوه خانه ایِ حمزه نامه موسوم به «افسانه قهوه خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از محبوب ترین قصه های بلند عامیانه فارسی، قصه امیرحمزه است که طی قرون متمادی، تحریرهای گوناگونی از آن به زبان های عربی، فارسی، هندی، اردو، ترکی و کردی صورت پذیرفته است. از این قصّه، تحریرها و نسخ متعددی به زبان فارسی در دست است که بعضاً ناقصند و سرانجامِ قصه، نامشخص. ظاهراً یکی از متأخّرترینِ این نسخ، نسخه ای است که توسط کاتبی کم سواد امّا خوش ذوق به نام مشهدی باقر بازاری در شعبان 1239 ق کتابت شده و اخیراً به همّت معصومه طالبی، تصحیح و با عنوان «افسانه قهوه خانه» به چاپ رسیده است. با وجود تلاش های مصحح، ایراداتی چند، بر تصحیح این کتاب وارد است که نگارنده در این مقاله، ضرورتِ بازنگری در آن را یادآور می شود. از آنجا که نسخه موردِ استفاده مصحح، نسخه ای یگانه بوده است، از این روی، به علت نبودِ نسخه ای دیگر از اثر، نگارنده این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مواردی چون: ویژگی های سبک شناسانه، منابع نقالی، منابعِ همعصر با نسخه مورد نظر، دیوان های اشعاری که کاتب در اثرِ خود از آن ها استفاده کرده است و حتی اشاراتی که در خودِ کتاب به برخی مسائل شده است، پیشنهادهایی را برای بازنگری در بخش هایی از تصحیح و تعلیق افسانه قهوه خانه ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش، علاوه بر نمایاندنِ ضبط درست برخی واژگان، جملات و ابیات، شامل ضرورت و لزومِ افزودن سرنویس در متن، حذف اغلاط فراوان املایی که در پانویس آمده است، عدم تغییر بعضی واژگانِ نسخه اساس، معنی کردن واژگان دشوار و غریب و اضافه کردن فهرست نمایه ها در انتهای کتاب نیز می شود .
«دوراهی اجتماعی» و کاربرد آن در آموزه های فردی گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
169 - 201
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مقوله ای خاص از گرایش های فردگرایانه – با نام دوراهی اجتماعی- در خلال آموزه های فردی گلستان سعدی پرداخته است. دوراهی اجتماعی مقوله ای از گرایش های فردگرایانه است که به نوعی خاص از تعارض سودمندی فردی و جمعی اشاره می کند؛ به نوعی که در آن نفع فردی بسیار چشمگیر است، اما اگر بیشتر افراد نفع جمعی را نادیده بگیرند و خودمدارانه رفتار کنند، فاجعه ای اجتماعی رقم خواهد خورد. به ویژه، اگر انتخاب آن افراد با توجه به موقعیت و نقش آن ها در جامعه تأثیر بسزایی در سرنوشت کل جامعه داشته باشد. سعدی برای تبیین برخی آموزه های فردی در حکایات گلستان از مقوله دوراهی اجتماعی استفاده کرده است؛ به طوری که به طور واضح، مخاطبان آموزه خود را از قرار گرفتن بر سر دوراهی اجتماعی آگاه و آن ها را به برگزیدن نفع جمعی -به دلیل تأثیر زیاد تصمیمشان بر سرنوشت جامعه- توصیه کرده است. در این مقاله پس از طبقه بندی مخاطب سعدی در آموزه هایش، استخراج آموزه و بررسی حکایت هایی که دوراهی اجتماعی در آن ها دیده می شود، خطاب سعدی در هر حکایت با ذکر دوراهی اجتماعی مقابل آن ها تحلیل شده است.
نشانه های دوستی حق در متون منثور عرفانی با تأکید بر کتاب شرح التعرف لمذهب التّصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
203 - 236
حوزه های تخصصی:
مبحث دوستی حضرت حق یکی از مهم ترین و زیباترین مباحث عرفان اسلامی است.به اعتقاد عرفا اساس عرفان بر پایه دوستی خداوند است و شرح التعرف یکی از امهات متون عرفانی، مشحون از مفاهیم مربوط به دوستی حضرت حق است. مستملی بخاری، صاحب این کتاب، هر عملی را با ترازوی محبت می سنجد و آگاهی از لوازم محبت را برای سالک طریق لازم می داند.دراین پژوهش، نظر مستملی درمورد پیش نیاز ها، لوازم و نشانه های دوستی خداوند مورد بررسی و استنتاج قرار خواهد گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نشان داد از نظر مستملی دم زدن از محبت الهی چندان ساده نیست و رسیدن به این مقام به مقدمات و تمهید لوازمی نیاز دارد برخی از این ابزار و تمهیدات عبارتند از: خودشناسی و دانستن علت آفرینش انسان، چگونه اشرف مخلوقات بودن و مسجود فرشتگان شدن او، تلاش برای شناخت خداوند، رفع موانع خصوصاً مخالفت با نفس، صفای قلب یافتن و خالی شدن از غیر حضرت دوست، حیا داشتن در حضور حق و تلاش برای شناخت او. مستملی در ادامه معتقد است با چنین نشانه هایی می توان به شناخت دوستان حقیقی خداوند نایل گردید.دوستانی که دارای شاخص هایی همچون ذکر و طاعت و عبادت مستمر خداوند، توکل و اعتماد به حکمت او، بی مرادی، نرنجیدن از بلا و امتحان الهی، رضا دادن به قضای الهی، ایثار جان و مال و فرزند و آبرو درراه او، خوف از هیبت و حضور خداوند، رجا به کرم حضرت دوست، تضرع و زاری و اظهار عجز و نیاز شبانه در پیشگاه او هستند.
بررسی و تحلیل مجالس وعظ شیخ ابوسعید ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
237 - 266
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای پخش و اشاعه تعالیم صوفیه، گسترش مواعظ، اندرزها و توصیه های گران بهای پیران و مشایخ تصوّف است که بر منابر و کرسی ها و حلقه های بحث و درس با حضور شاگردان، طالبان، مریدان و هواداران تشکیل می شد، و به صورت ملفوظات و تقریرات بیان می گردید. به این گونه جلسات و حلقه های بحث و درسِ صوفیان که نوعی سخنرانی مکتوب با لحن گفتاری و خطابی توأم با پند، اندرز و موعظه است و برحسب اشاره شیخ و مراد و یا به استدعای مردم و مریدان تشکیل می گردید، مجلس وعظ می گویند.شیخ ابوسعید ابی الخیر (متوفی440 ﻫ .ق) در پایان مجاهدات بسیار، سرانجام به تربیت و ارشاد طالبان مشغول شد و در نیشابور، مهنه، طوس و... مجالس وعظ او بسیار مورد توجه علاقه مندان واقع شد. به دلیل اطلاعات وسیع و کثیر در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و ادبیات، مواعظ وی همواره سرشار از این گونه مباحث بود و به سبب ذوق لطیف و حدّت ذهن و حسن محاوره، حاضران در مجلس را مجذوب خود می کرد.در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف مجالس شیخ ابوسعید ابی الخیر بر اساس کتاب های حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر(جمال الدین ابوروح) و اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید(محمّد بن منور)، که در این زمینه بسیار حکایت کرده اند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. همچنین انگیزه های شیخ ابوسعید برای برگزاری مجالس وعظ، نحوه آغاز و ختم سخن، حالات درونی ابوسعید و حاضران در مجالس، محتوای مجالس، زینت های سخنوری، طرز بیان و لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) با ذکر شاهد مثال های متعدد تحلیل می شود.
بررسی تاریخ تحوّلات سیاسی و نقش حاکمیت طالبان بر پایه داستان بادبادک باز خالد حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
295 - 318
حوزه های تخصصی:
تحوّلات سیاسی فراوانی در چند دهه اخیر در کشور افغانستان رخ داده است. جنگ های داخلی، انقلاب ها، روی کار آمدن حکومت هایی با ساختار فکری و سیاسی متفاوت، بخصوص طالبان، نمونه ای از این تحوّلات به شمار می رود که تأثیرات آن بر سرنوشت آحاد جامعه غیرقابل انکار است. نویسندگان معاصر افغانستان در آثار داستانی خویش جلوه هایی از این تأثیرات را منعکس کرده اند. به عنوان نمونه خالد حسینی در داستان بادبادک باز روایت گر سامان درهم ریخته سیاسی جامعه افغانستان و سرنوشت آدم هایی است که در این جامعه بی ثبات گرفتار آمده اند. در این مقاله سیر تحوّلات سیاسی و نقش حاکمیت طالبان و تأثیر آن را بر سرنوشت مردم افغانستان بر پایه داستان بادبادک باز خالد حسینی بررسی و تحلیل می کنیم. خالد حسینی، نویسنده ای واقع گراست که از نزدیک نابسامانی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود را در قالب حوادث و شخصیت های داستانی به تصویر کشیده است. نتایج حاصل از این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته، حاکی از آن است که اختلافات قومی و نژادی، تبعیض و فاصله طبقاتی، جنگ و آوارگی، کشتار، ناامنی، مهاجرت، فقر اقتصادی، وضعیت تأسف بار زنان و کودکان، بیماری های جسمی و روانی، اِعمال قوانین ظالمانه، از بین رفتن ارزش های انسانی و رکود فرهنگی از بارزترین نتایج و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دگرگونی های سیاسی به شمار می رود که حیات مردم افغانستان را با چالش های جدی مواجه کرده است. درواقع می توان این داستان را چکیده ای از تاریخ معاصر افغانستان دانست، داستانی که حوادث چند دهه افغانستان، از زمان کودتا علیه ظاهر شاه تا وقایع پس از یازده سپتامبر (2001 م) را با روایت و طرح داستانی مؤثّر به تصویر کشیده است.
تقابل به عنوان مؤلفه اساسی در دستور زبان ضرب المثل (با تأکید بر ضرب المثل های فارسی و چینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مَثَل از جمله اصطلاحاتی است که محققان هم در تعریف و هم در تعیین مصادیق آن اختلاف نظر دارند تا بدان جا که برخی معتقدند هیچ گاه نمی توان حدودی برای آن تعیین کرد؛ به دلیل همین ابهامات، عده ای آن را با قلمروهای دیگر از جمله کنایه و استعاره تمثیلیه درآمیخته اند. به نظرمی رسد پژوهش های این حوزه کمتر به دنبال چارچوبی نظام مند و مستدل برای انواع مثل بوده اند. پژوهشگران حوزه زبان شناسی و ادبیات در قرن بیستم کوشیدند با توجه به مشابهت های انواع و آثار ادبی، تحلیل ساختار آنها و تعریف انواع مختلف در قالب چند فرم بسیط، قواعد عام آنها را استخراج و با عنوان «دستور زبانِ» آن فرم ارائه کنند. یکی از این فرم ها، مَثل است که می توان با تحلیل ساختار و استخراج مؤلفه های آن، به قواعد عام این گونه دست یافت و با درکنارهم نهادن آنها «دستور زبان ضرب المثل» را تدوین کرد. به نظر می رسد یکی از این مؤلفه های اساسی که به شکل های مختلف در انواع ضرب المثل دیده می شود، «تقابل» است. در این پژوهش ضمن دسته بندی و نقد تعاریف مَثَل، بررسی انواع تقابل در فلسفه و معناشناسی، حدود هزار مَثَل فارسی و چینی را با روش توصیفی-تحلیلی، بر اساس گونه های تقابل، به عنوان عنصری اصلی در این دستورِ زبان، طبقه بندی کرده ایم. حاصل پژوهش نشان می-دهد که در هر مَثَل با گونه ای تقابل سر وکار داریم، لکن فراوانی تقابل ها متفاوت است؛ بدین صورت که انواع تقابل ضمنی و تقابل مکمل بیشترین فراوانی را دارند و تقابل واژگانی در رده بعدی قرار می گیرد؛ هرچند مثل هایی داریم که دارای چندین گونه تقابل هستند. همچنین در پژوهش حاضر نمونه ای از تقابل دو سویه یا مدرج دیده نشد.
تبیین مؤلفه های بلاغت ارسطویی در نامه های خانوادگی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
123 - 142
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدّین محمّد بلخی شاعر و عارف شهیر قرن هفتم که بیشترین شهرتش به واسطه شعرسرایی عارفانه است، آثار منثوری نیز دارد که کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. از جمله آثار منثور وی «مکتوبات» است که در زمان های مختلف و با مقاصد خاصّی نگارش یافته اند. از سوی دیگر، مولانا به گواهی آثار وی -همچون مجالس سبعه- افزون بر آن که شاعری شهیر بوده، خطیبی برجسته نیز بوده است. فرضیّه جستار پیشِ رو آن است که مکتوبات مولانا که ارتباط مستقیمی با مخاطبان نامه ها دارد، متأثّر از شخصیّت مولانا به عنوان یک خطیب، نشانه هایی از عناصر بلاغت را در خود دارد. از این رو، با رویکرد نقد رتوریکی، نامه های خانوادگی مولانا -به عنوان نمونه ای از نامه های خطابه گونه وی - بر مبنای مؤلفه های بلاغت ارسطویی به روش توصیفی تحلیلی و آماری بررسی می شوند تا به این پرسش ها پاسخ داده شوند که نامه های خانوادگی مولانا بر اساس مؤلفه های بلاغت ارسطویی دارای چه ویژگی هایی هستند و بر این اساس مولانا از کدام مؤلفه ها بهره بیشتری داشته و چرا؟ دستاوردهای این پژوهش افزون بر تأیید فرضیّه و مواردی تازه درباره نحوه ارتباط گرفتن مولانا با هریک از افراد خانواده، گویای آن است که هر سه مؤلّفه نظریّه بلاغت ارسطویی در نامه های خانوادگی مولانا به کار رفته که بیشترین سهم آن با در نظر داشتن تناسب موضوع و به اقتضای کلام در راستای تأثیربخشی و اقناع مخاطب به مؤلّفه پاتوس اختصاص یافته است.
اسم سازی و استعاره دستوری در داستان «شلغم میوه بهشته» از علی محمّد افغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
143 - 159
حوزه های تخصصی:
عامه، واقعیت ذهنی را با تجربه عینی بیان می کنند و برای انتقال، از جایگزینی یک ابزار دستوری به جای یک ابزار دیگر بهره می گیرند. بسامد این جایگزینی استعاری می تواند نشانه ای سبکی باشد. این جستار توصیفی- تحلیلی، بر اساس نظریه نقش گرایی، فرایندها و استعاره های دستوری داستان «شلغم میوه بهشته» نوشته علی محمّد افغانی را، بررسی نموده است. این داستان از آثار رواییِ واقع گراست که بر محور زبان استعاری می چرخد و هر سه نوع استعاره دستوری (ا ندیشگانی، بینافردی و متنی) در آن دیده می شود. بازنمایی تجربه در گفتگوی مشارکان این داستان، بیشتر بر پایه انتقال فرایند ذهنی به مادی است؛ زیرا نویسنده می داند که با استفاده از نظام گذرایی استعاره دستوری، مفاهیم انتزاعی و ذهنی، برای مخاطب عام قابل فهم تر می شود؛ اما، انتقال و جابه جایی فرایندهای مادی به ذهنی در کمترین مقدار خود در این اثر نمود دارد و دلیل انعکاس افعال به شکل مادی، شفافیت و صریح بودن است و نویسنده نخواسته است که تجربه خود را نیازمند تأویل و تفسیر کند (جدول فراوانی ارائه شده است). افغانی با توجه به معنای ذهنی و نمود تجربه بیرونی آن، از فعلی عملگرا که بار معنایی کنش را به درستی انتقال دهد، استفاده می کند و در بازنمایی حالات حاکم بر کنشگران متأثر از گفتگوی موجود طبقه کاربران است. در این رمان، بیشتر با اسم سازی که اصلی ترین نمود استعاره گذرایی است، فرایندها (افعال)، به صورت استعاری به اسم تبدیل شده اند و نویسنده با این انتقال در نوع دستوری، باعث برجستگی پیام و سخن مشارکان شده است. در این اثر، معنای اندیشگانی هم ناظر بر تجربه های نویسنده از دنیای بیرون است.
ساخت مبتدایی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
183 - 203
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسیِ نقش گرای نظام مند هلیدی، مقوله ساخت مبتدا – خبر است که به وسیله آن می توان فرایند مبتداسازی و ساخت اطلاع کهنه و نو را در هر متنی از جمله منطق الطیر مورد بررسی قرار داد. از این رو، با روش توصیفی – تحلیلی درصدد هستیم تا مسأله انواع آغازگرهای ساده و مرکب را بر طبق رویکرد مایکل هلیدی در منطق الطیر مورد بررسی قرار دهیم. هدف از تحقیق، بررسی بسامد بیشترین نوع آغازگر، قلب نحوی و تبیین اغراض کلامی پنهان در ژرف ساخت متنی منطق الطیر است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که درصد وقوع آغازگرهای مرکب، بیش از آغازگرهای ساده بوده است که این عامل، بیانگر قرابت متن با گفتار بوده و نمایان می سازد که عطار از تمامی ظرفیّت ها در جهت درک و فهم بهتر مخاطب استفاده کرده است. در آغازگرهای ساده، شاعر با استفاده از جابه جایی ارکان جمله، از ساخت مبتدایی فعل، بیش از دیگر ساخت های آغازین مفعولی، متممی، صفتی، پرسشی و قیدی استفاده کرده که سبب برجسته سازی و نشان دار شدن ساخت اطلاع بندها شده است. از میان آغازگرهای مرکب، آغازگرهای متنی، بسامد فراوانی نسبت به آغازگرهای بینافردی دارند. آغازگرهای متنی، در انسجام و پیوستگی این منظومه تأثیرگذار هستند.
تحلیل معنایی بندهای شرطی در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
204 - 223
حوزه های تخصصی:
چرایی و چگونگی حرکت زبان از سادگی به پیچیدگی از موضوعات قابل پژوهش در متون ادبی است. جمله های مرکّب وابستگی به دلیل قابلیّت گسترش با بندهای قیدی، بیش از سایر جمله ها موجبات پیچیدگی کلام و دشواری معنا را فراهم می سازند. این امر در متون ادبی به دلیل ماهیّت استعاری، افزون تر می گردد. بند شرطی از بندهای قیدی پرکاربرد و بیانگر شرط یا شروطی در بند مقدّم است که درصورت تحقق، بندِ تالی نیز محقق می شود. اهمیّت بندهای شرطی در این است که وجه گزاره را التزامی کرده، وجهیّت را پدید می آورند و لایه فکری و نگرشی گوینده را نسبت به رخدادهای احتمالی یا بالقوه در گذشته، حال و آینده بازتاب می دهند. در تحلیل بندهای شرطی هم باید به روابط بینابندی آن ها پرداخت و هم از امکان یا عدم امکان تحقق شان رمزگشایی کرد. فردوسی در شاهنامه از بندهای شرطی برای پردازش داستان بهره می برد. این مقاله بندهای شرطی را در داستان رستم و سهراب به شیوه تحلیلی-توصیفی واکاوی کرده و می کوشد تا پاسخ دهد که چه رابطه بینابندی در گزاره های شرطی برقرار است و کدام رابطه با درون مایه حماسی سازگارتر است. براساس نتایج تحقیق، شرطی پیش بین به دلیل سه ویژگی «تخیّل»، «تعلیق» و «تعقیب»، شرطی ناممکن به علّت طرح ناتوانی انسان در برابر تقدیر و شرطی کارگفتی به سبب فراهم سازی بستر گفتمان، بیشترین سازگاری را با داستان رستم و سهراب دارند.
آیین پرستی یا پایین پرستی؟ تصحیح و شرح بیتی از امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
163 - 172
حوزه های تخصصی:
در منظومه ی شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی (تولد: 651ق، وفات: 725ق) که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شده، بیتی به قرارِ زیر آمده:ک ه باشم م ن به خدمت زیردستی کنی زان ت و را آیینپرست یاین بیت در شیرین و خسرو به تصحیحِ غضنفر علییف و نیز در خمسه ی امیرخسرو دهلوی به قرار مذکور است؛ یعنی در بیت، ترکیبِ «آیینپرستی» قید شده است. در پژوهش حاضر که به صورت میدانی و کتابخانهای انجام شده، پژوهشگر با این پرسش روبه رو شد که آیا تصحیفی در ترکیب بالا انجام شده است یا خیر؟ چون کلمات کلیدی بیت مانند «خدمت»، «زیردستی» و «کنیز» نسبتِ معنایی دقیقی با «آیینپرستی» ندارد. ازسوی دیگر در سه دستنویسِ خمسه ی امیرخسرو در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی به جای آیینپرستی، پایینپرستی آمده که این جستار در پی آن است که با ذکر نمونههای دیگر از نظامی گنجوی که موردتوجه خاص و تقلید امیرخسرو بوده اثبات کند «پایینپرستی» ترکیب اصح است که امیرخسرو آن را از نظامی به امانت گرفته؛ ولی به دلیلِ رواجِ اندک این ترکیب در ادبیات فارسی و نزدیکی نوشتاری آیین و پایین در نسخ خطی، توسط نسخهنویسان دچار تصحیف یا تحریف شده است.
گزارش کهن ترین دست نویسِ مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
25 - 58
حوزه های تخصصی:
تحریر سعدالدین وراوینی از مرزبان نامه طبریِ اسپهبد مرزبان بن رستم از امهات متون متکلّف در میراث نثر فارسی است که اگرچه در بیش از یک قرن اخیر سه تصحیح از آن منتشر شده؛ هنوز تصحیحی منقّح از آن در دست نداریم. با دستیاب شدن نسخه کهن و سخت ارزشمندِ مورَخ روز پنج شنبه، دهم رمضان 698 هجری که با شماره 216 در کتابخانه موزه باستان شناسی استانبول نگهداری می شود گشتگی ها (= تصحیفات) و افتادگی ها و افزوده ها و فقرات مبهم و بدخوانی ها و دگرگونی های گسترده در نسخه های دیگر که به هر سه چاپ راه یافته عیان می شود و ضرورت تصحیحی دیگر از متن را پیش می کشد. کاتب این نسخه مرتضی بن ابی طاهر بن احمد کاشی است که آن را در ناحیه شرقی بغداد که در آن عصر مرکز نگارگری و کتاب آرایی بوده به خط نسخ جلی در 215 برگِ 17 سطری استنساخ کرده است. خوانایی و وجه هنری خط و دقت در شکل نگارش حروف و کلمات چنان برای کاتب اهمیت داشته که از نقطه گذاری کامل پرهیز کرده و کمتر کلمه ای در سراسر متن می یابیم که آن را همواره به یک صورت کتابت کرده باشد.این نسخه علاوه بر اهمیتش در تصحیح متن مرزبان نامه __که شماری از آنها نمونه وار در انتهای مقاله آمده__ دارای سه نگاره به شیوه بغدادی است که تحت تأثیر هنر بودایی و شرق دور کشیده شده اند و از این منظر، مرزبان نامه جزو اندک شمار متون شناخته شده فارسی مصوّری است که از اواخر قرن هفتم بر جای مانده است.
شاهنامه منسوب به محرمی، برگی دیگر از شاهنامه سرایی در سرزمین عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
45 - 73
حوزه های تخصصی:
بعد از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر، زبان و فرهنگ پارسیان با آنان وارد این خطه شد و در دوره های سپس تر به دلیل انس و علاقه شاهان سلجوقی و عثمانی به فرهنگ پارسی، بخصوص اثر گران قدر فرزانه توس، از دو جهت این اثر ارزشمند را مد نظر قرار دادند: سرودن آثاری به سبک و سیاق شاهنامه و ترتیب دادن ترجمه هایی از این نامه خسروان. یکی از آثار پدیدآمده در دوران یادشده، شاهنامه منسوب به محرمی است که کشورگشایی و لشکرکشی های بایزید دوم را به رشته تحریر درآورده و بسیار از نکته های ارزشمند تاریخی را در این گیتی ستانی یادآور شده است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به معرفی مفصّلی از شاهنامه منسوب به محرمی پرداخته، تأثیرپذیری شاعر از شاهنامه فردوسی نشان داده اند. حاصل این پژوهش این است که شاعر سبک حماسی را با الگوی سرودن قصاید مدحی در هم آمیخته و سعی کرده در صورت های بیانی بخصوص تشبیه نوآوری هایی داشته باشد. این اثر در چندین مورد تحت تأثیر شاهنامه بوده است: تأثیر مستقیم از ابیات بخصوص توصیف دقایق جنگ، استفاده از تعبیرات و اصطلاحات، ذکر مضامین حماسی، یادکرد قهرمانان شاهنامه.
تعاملات و کنش های اجتماعی گروه های جوانمردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین دیرپای جوانمردی در ایران در ابتدا به عنوان جنبشی اجتماعی برای احقاق حق مظلومان شکل گرفت. به تدریج با افزوده شدن مبانی نظری، تعالیم و آداب و اصول اخلاقی به آن، جریان ها و گروه های مختلفی از این آیین منشعب شدند. این گروه ها در دوره های مختلف نقش مهم و بسزایی در جامعه ایفا کردند. به ویژه در دوره پس از اسلام که با تأثیرپذیری جوانمردان در ابعاد مختلف از عارفان، کنش اجتماعی آنان نیز دست خوش تغییرات مهمی شد. باوجود حضور جوانمردی به عنوان یک جریان اجتماعی مؤثر در تاریخ ایران؛ اما تاکنون مبانی نظری، تعاملات با دیگر گروه ها و جریان های اجتماعی و همچنین کنش های اجتماعی آنان به شکلی منسجم تبیین نشده است؛ از این رو پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای تعاملات وکنش های اجتماعی جوانمردان را تحلیل و تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد، هرچند ریشه های جوانمردی را باید در ایران پیش از اسلام جستجو کرد؛ اما می توان عرفان را مهم ترین آبشخور فکری جوانمردان پس از ورود اسلام به ایران و کشورهای دیگر دانست، چنانکه ایشان با عارفان، اهل حکومت و پیشه وران بیش از همه گروه های اجتماعی تعامل مستمر و پویا داشته اند. از مهم ترین کنش های گروه های جوانمردی می توان به موضوعات مبارزه با ظلم حاکمان وقت و ثروتمندان، خدمت به خلق از جمله محافظت از شهرهای مرکزی و شهرهایی که بیشتر مورد حمله بیگانگان قرار می گرفت، انفاق، ایثار و برقراری امنیت در راه های اصلی و کاروان های مسافرتی و تجاری اشاره کرد.
شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۴۶-۲۰۹
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر «شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان» است. پژوهش براساس نظریه مشروعیت بخشی ون لیوون صورت گرفته تا نشان دهد که امثال و مثل نماها چگونه می توانند به گفتمان مشروعیت بدهند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و براساس مؤلفه های ون لیوون مانند اقتدارسازی، ارزیابی اخلاقی، عقلانی سازی و اسطوره سازی استوار است. جامعه آماری دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آن ها اثر ابراهیم شکورزاده بلوری است. حجم نمونه سه هزار مثل فارسی است که براساس شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند (systematic random sampling) از این کتاب انتخاب شده است. نتیجه نشان می دهد از میان فرایندهای مشروعیت سازی، مؤلفه ارزیابی و سنجش با مجموع 380 مثل و مثل نما بیشترین بسامد را دارد. به نظر می رسد این امر به دلیل اهمیت ارزیابی از یک سو و تمایل انسان ها به سنجش و ارزیابی از سوی دیگر است. همچنین نتیجه بیانگر این است که امثال و مثل نماها در گفتمان با اهداف گوناگونی چون اقناع مخاطب، مشروعیت بخشی به کلام و سلب مشروعیت از دیگری صورت می گیرد که به گونه ای در تقابل خود و دیگری نمود می یابد. واژه های کلیدی: مثل، گفتمان، ون لیوون، مشروعیت، اقتدار، اقناع
بازتاب خشونت خانوادگی در قصه های عامه رایج در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۲۸۵-۲۴۷
حوزه های تخصصی:
در قصه ها، از طریق الگوسازی نمادین، نگرش های مختص به خشونت خانوادگی، به مخاطب انتقال داده می شود؛ بنابراین با بررسی آن ها، می توان به نگرش های مختلف درباره خشونت دست یافت. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی خشونت خانوادگی، انواع، علل و عوامل کنترل آن، در قصه های عامه بختیاری براساس نظریه های روان شناسان اجتماعی (با تأکید بر نظریه معتقدان به منشأ اجتماعی پرخاشگری و یادگیری اجتماعی) است. روش گردآوری مطالب، اسنادی و جامعه آماری پژوهش، 139 قصه عامه مکتوب در فرهنگ بختیاری است. بعد از استخراج صحنه های خشونت آمیز، براساس چهارچوب نظری و اهداف پژوهش، آن ها را در چند مقوله کلی و اصلی طبقه بندی کرده و در ادامه پس از شمارش و درصدگیری هر مقوله و زیرمقوله، به بررسی کیفی آن ها پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در این قصه ها، بیشتر خشونت های کلامی روانی بازتاب یافته است و اعضای خانواده به دنبال وارد کردن آسیب های روانی و به مخاطره افکندن وجهه دیگری بوده اند. عامل خشونت های خانوادگی، بیشتر همسر/مادر و قربانی آن ها، بیشتر شوهر/پدر و دختر/خواهر بوده است. در این قصه ها، عوامل اجتماعی و فرهنگی (مردسالاری، طمع، فریب، دروغ و خیانت) و روانشناختی (احساس حقارت، ناکامی و عصبانیت)، بیشترین نقش را در ایجاد خشونت های خانوادگی داشته اند. در این قصه ها، دو نوع نگرش منفی و مثبت به خشونت خانوادگی وجود داشته است. در برخی از قصه ها، افراد خطاکار، با رفتار به شدت پرخاشگرانه مجازات شده اند که نگرش به این نوع خشونت ها، مثبت بوده است . این امر سبب می شود مخاطب به این نتیجه برسد که در برابر خطای دیگران، خود نیز رفتارهای پرخاشگرانه انجام دهد؛ بنابراین چنین نگرشی، می توان باعث افزایش پرخاشگری شود.