مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از شاعران فصیح دوران صفوی که صاحب لطائف الخیال (تألیف: 1076 - 1078 ق.) از او یاد کرده، عارف ایگی/ ایجی (976 1035 ق.) است. مؤلّف لطائف الخیال پس از ذکر عارف ایجی اصفهانی، از خیالی اصفهانی، که از رهگذر اشعاری که از او آورده، پیداست مراد او، خیالی بخارایی/ هروی (م: حدود 850 ق.)، از شاعران غزلسرای سده نهم هجری و معاصر الغ بیگ (حک: 850 853 ق.) بوده، سخن گفته و یازده بیت از غزلیات و سه رباعی را به نام خیالی اصفهانی آورده است، حال آنکه نگارنده دریافت که شش بیت، یعنی سه رباعی، از مجموع این هفده بیت، در منابع به نام عارف ایجی آمده است. در نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی به این مسئله کانونی، یعنی واکاوی انتساب اشتباه سه رباعی از عارف ایجی به خیالی اصفهانی از سوی صاحب لطائف الخیال، پرداخته شده است، تا به دو پرسش ، یعنی تبیین ضرورت مشخّص کردن انتساب سه رباعی از عارف ایجی به خیالی بخارایی در این تذکره و نیز دلایلی که می توان بر نادرستی نسب خیالی اصفهانی در لطائف الخیال ارائه داد، پاسخ داده شود. همچنین در بخش سوم مقاله، به هدف پژوهش حاضر، یعنی بررسی کامل اشعار خیالی اصفهانی در این تذکره، پرداخته شده و از رهگذر منابع نشان داده شده که جدای از یازده بیت که از خیالی بخارایی است و به اشتباه به نام خیالی اصفهانی آمده، سه رباعی هم از عارف ایجی، در لطائف الخیال به خیالی اصفهانی نسبت داده شده است.
تحلیل گفتمان دو روایت مختلف از رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری ادراک و دریافت فرد از موضوعی یک فرایند نظام مند است که بازنمایی آن در زبان و نشانه ها با عنوان گفتمان مطرح می شود. روایت ها نیز به منظور بیان ادراک و دریافت افراد از پدیده ها و مسائل پدید می آیند؛ ازاین رو نسبت روایت و گفتمان به هم، این گونه قابل ترسیم است که روایت گفتمان خاصی را بازنمایی می کند. بر این مبنا گفتمان را باید عاملی درونی و زیرساختی تلقّی کرد که در جهت بخشی معنایی و حالت دهی به پیکره کلّی روایت نقش تعیین کننده دارد. از این جنبه قابل دریافت است که خاستگاه اختلاف دو روایت از یک رویداد نیز به گفتمان های متفاوتی مربوط می شود که به عنوان بافت و بستر از آنها پدید آمده اند. رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم نیز در تاریخ عالم آرای عباسی و رمان دمدم، اثر عرب شَمو، داستان نویس کُرد، به شکل دو روایت کاملاً متفاوت بازگو شده است؛ طوری که شخصیت اصلی به عنوان سوژه کنشگر، در این دو اثر دو هویت مختلف دارد و کنش ها و واکنش های وی در دو جهت کاملاً مختلف معناگذاری و ارزشگذاری شده است. در این پژوهش موقعیت سوژه، موضعگیری راوی و رویدادهای مهّم در دو روایت نامبرده از منظر تحلیل گفتمان بررسی شد و نتایج، دالّ بر این است که خاستگاه ارزش گذاری و معناگذاری های متفاوت در این دو روایت، به تقابل گفتمان های حاکم بر آنها مربوط می شود. روایت تاریخ عالم آرا مبتنی بر گفتمان حاکمیت محور است که رویکرد تمرکزگرایی در قدرت را دنبال می کند و روایت رمان دمدم نیز برآمده از گفتمان اقلیت محور است که خواهان تمرکززدایی از قدرت حاکمیت است.
شاهنامه منسوب به محرمی، برگی دیگر از شاهنامه سرایی در سرزمین عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر، زبان و فرهنگ پارسیان با آنان وارد این خطه شد و در دوره های سپس تر به دلیل انس و علاقه شاهان سلجوقی و عثمانی به فرهنگ پارسی، بخصوص اثر گران قدر فرزانه توس، از دو جهت این اثر ارزشمند را مد نظر قرار دادند: سرودن آثاری به سبک و سیاق شاهنامه و ترتیب دادن ترجمه هایی از این نامه خسروان. یکی از آثار پدیدآمده در دوران یادشده، شاهنامه منسوب به محرمی است که کشورگشایی و لشکرکشی های بایزید دوم را به رشته تحریر درآورده و بسیار از نکته های ارزشمند تاریخی را در این گیتی ستانی یادآور شده است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به معرفی مفصّلی از شاهنامه منسوب به محرمی پرداخته، تأثیرپذیری شاعر از شاهنامه فردوسی نشان داده اند. حاصل این پژوهش این است که شاعر سبک حماسی را با الگوی سرودن قصاید مدحی در هم آمیخته و سعی کرده در صورت های بیانی بخصوص تشبیه نوآوری هایی داشته باشد. این اثر در چندین مورد تحت تأثیر شاهنامه بوده است: تأثیر مستقیم از ابیات بخصوص توصیف دقایق جنگ، استفاده از تعبیرات و اصطلاحات، ذکر مضامین حماسی، یادکرد قهرمانان شاهنامه.
بررسی سبک شناسانه ژانر منشآت در دوره گذار (قاجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره موسوم به قاجار در تاریخ ادبی ایران یک دوره گذار است که در خلال حدود یک صد و پنجاه سال، تمام جنبه های فکری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، عقیدتی و ادبی ایرانیان از وضعیت موسوم به سنّتی به وضعیت موسوم به متجدّد تغییر کرد. در این میان، نثر فارسی نیز بعد از یک دوره تصنّع و تکلّف با ورود به دوره گذار تحوّلات سبکی عمده ای را از سر گذراند. منشآت، ژانری است که در کنار برخی دیگر از ژانرها نقش حلقه واسط بین سنّت منشآت نویسی گذشته و سنّت نامه نگاری مدرن را بازی می کند. حرکت بر خط تحوّلی این ژانر، در حد خودش، مسیر تحوّل نثر فارسی را از فضاهای سنّتی به فضاهای جدید به تصویر می کشد. مسأله اصلی مقاله، حرکت بر مسیر همین خط است. ما در بازه زمانی موردنظر بر اساس معیارهای تنوّع زمانی، ژانری و میزان تأثیرگذاری نمونه هایی از منشآت و نامه ها را انتخاب کردیم و با بررسی تک تک آن ها در سه سطح زبانی، ادبی و انگاره ای سعی کردیم مسیر تحوّل نثر فارسی را در خط ژانری منشآت ترسیم کنیم. نتایج نشان می دهد حرکت از عربی گرایی به فارسی گرایی، از جملات طولانی مرکّب به جملات کوتاه ساده، غیبت تدریجی آرایه های بدیعی از متن و حرکت از سازه فکری «شاه –خدا» به «شاه – انسان» در ژانر منشآت صورت گرفته است.
جدال های مذهبی کاتبان در دست نویس های معتبر شاهنامه و متون منظوم پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات بزرگ و بحث برانگیز در حوزه تصحیح انتقادی متون، بررسی گونه های مختلف دستکاری های کاتبان در دست نویس ها است؛ زیرا اغلب کاتبان حوزه زبان فارسی، رعایت امانت نمی کردند و ضبط درست دست نویس ها را به دلایل گوناگونی تغییر می دادند. جدال های مذهبی کاتبان به منظور اثبات حقّانیت مذهب خویش و در ردّ مذاهب و فرقه های مخالف، یکی از مهم ترین تصرّفات عمدی آن ها به شمار می رفت و این امر بیشتر در جاهایی از متن روی می داد که شاعر یا نویسنده به بیان عقاید دینی خود می پرداخت. تاکنون درباره دستبردها و جدال های مذهبی کاتبان در دست نویس های شاهنامه، تحقیقات اندکی شده و متاسّفانه درباره متون پهلوانی پس از آن هیچ پژوهش مستقلی صورت نپذیرفته است. توجّه به این نکته سبب شد که در این مقاله، جدال های مذهبی کاتبان را که در دست نویس های معتبر و شناخته شده شاهنامه و منظومه های پهلوانی پس از آن روی داده بررسی کنیم و نمونه های مختلفی از دستکاری های آن ها را در این دسته متون نشان دهیم.
تحلیل کارکردها و کاربردهای موقعیت داستانی: «مطالعه موردی: رمان شازده احتجاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به کارکردها و کاربردهای موقعیت داستانی می پردازد و نشان می دهد موقعیت، فراتر از جنبه پس زمینه ایِ خود می تواند نقشی فعّال، به عنوان عنصری تأثیرگذار، در داستان داشته باشد. موقعیت داستانی، هم در شکل گیری لایه های معنایی داستان مشارکت می کند و هم در ساخت یابیِ ساختار آن دخیل است. درک حال و هوای داستان نیز ممکن است به طور مستقیم وابسته به موقعیت داستانی باشد. گاهی موقعیت، با تحت تأثیر قرار دادن شخصیت ها، بر فرآیند رشد یا سرکوب آن ها نقش دارد. همچنین، در مواردی، با ایجاد تنش و کشمکش برای شخصیت ها بر طرح داستان تأثیر می گذارد. موقعیت داستانی، در بسیاری از داستان ها، جنبه ای نمادین یا استعاری پیدا می کند و می تواند بر ایده ها و مضمون های کلّی تر داستان دلالت داشته باشد. در رمان شازده احتجاب نیز موقعیت داستانی نقشی مهم و اساسی دارد؛ تا آنجا که به اندازه شخصیت ها و گاهی بیش از آن ها در شکل گیری روایت های درونِ رمان دخالت دارد. سرنوشت شخصیت های داستان شازده احتجاب، چه در گذشته و چه در اکنونِ داستان، به شدت به موقعیت گره خورده است؛ به نحوی که رها شدن از یک موقعیت به معنای تغییری بزرگ در زندگی شخصیت ها تلقی می گردد. پرسش اساسی این پژوهش آن است که موقعیت داستانی چه کارکردها و کاربردهایی در داستان می تواند داشته باشد؟ سپس، به عنوان مطالعه ای موردی، در پی آن است که نقش موقعیت را در داستان شازده احتجاب بررسی کند و درنهایت نشان می دهد در این رمان، موقعیت داستانی عنصری است که اهمیت ساختاری و معنایی دارد.