مقالات
حوزه های تخصصی:
انیس الطالبین و عدهالسالکین از کتب عرفانی مهم قرن هشتم است که در شرح مقامات و اقوال خواجه بهاءالدین محمد نقشبند، بنیان گذار سلسله نقشبندیه، اندکی پس از درگذشت او به رشته تحریر درآمده است و با فاصله کمی پس از تألیف، تلخیصی از آن، صورت گرفته است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا از این اثر تحریری مختصر فراهم آمده است. ازآنجاکه متن مفصل انیس الطالبین به چاپ رسیده ولی متن مختصر آن هنوز منتشر نشده است، نگارندگان پیش از چاپ متن مختصر، بر اساس نسخ خطی موجود از آن و نیز متن چاپی تحریر مفصل، به مقایسه آن ها پرداخته و کوشیده اند تا تفاوت های دو تحریر انیس الطالبین و عده السالکین را نشان دهند. در پژوهش حاضر نخست به جایگاه مؤلف و اثر پرداخته شده و پس از آن با به دست دادن نمونه های متنی و جداول مقایسه ای، تفاوت این دو تحریر از جنبه های مختلف بررسی شده است. نتیجه بررسی دو تحریر این است که متن مختصر صرفاً، تلخیصی از متن اصلی نیست؛ بلکه مؤلف تحریر مختصر با کاستن و افزودن و تغییر در عبارات، جملات و حکایات کتاب، تألیف مستقلی از این اثر فراهم آورده است. ازاین رو تصحیح، انتشار و پژوهش درباره تحریر مختصر به مثابه اثری مستقل ضروری است.
گزارش کهن ترین دست نویسِ مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحریر سعدالدین وراوینی از مرزبان نامه طبریِ اسپهبد مرزبان بن رستم از امهات متون متکلّف در میراث نثر فارسی است که اگرچه در بیش از یک قرن اخیر سه تصحیح از آن منتشر شده؛ هنوز تصحیحی منقّح از آن در دست نداریم. با دستیاب شدن نسخه کهن و سخت ارزشمندِ مورَخ روز پنج شنبه، دهم رمضان 698 هجری که با شماره 216 در کتابخانه موزه باستان شناسی استانبول نگهداری می شود گشتگی ها (= تصحیفات) و افتادگی ها و افزوده ها و فقرات مبهم و بدخوانی ها و دگرگونی های گسترده در نسخه های دیگر که به هر سه چاپ راه یافته عیان می شود و ضرورت تصحیحی دیگر از متن را پیش می کشد. کاتب این نسخه مرتضی بن ابی طاهر بن احمد کاشی است که آن را در ناحیه شرقی بغداد که در آن عصر مرکز نگارگری و کتاب آرایی بوده به خط نسخ جلی در 215 برگِ 17 سطری استنساخ کرده است. خوانایی و وجه هنری خط و دقت در شکل نگارش حروف و کلمات چنان برای کاتب اهمیت داشته که از نقطه گذاری کامل پرهیز کرده و کمتر کلمه ای در سراسر متن می یابیم که آن را همواره به یک صورت کتابت کرده باشد.این نسخه علاوه بر اهمیتش در تصحیح متن مرزبان نامه __که شماری از آنها نمونه وار در انتهای مقاله آمده__ دارای سه نگاره به شیوه بغدادی است که تحت تأثیر هنر بودایی و شرق دور کشیده شده اند و از این منظر، مرزبان نامه جزو اندک شمار متون شناخته شده فارسی مصوّری است که از اواخر قرن هفتم بر جای مانده است.
بررسی مفهومِ «حیوانیّت» در سووشونِ سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سووشون را باید از زبانِ حیوان خواند. جایی که زبانِ انسانی از تَکَلُّم فرومی ماند، آوایِ حیوان است که «می ماند». زنانگیِ و حیوان، زری و سَحَر و مادیان، یُوسُف و آنچه ادامه سوژه مردانه اوست را، به پرسش می خواند. کودکی و جنون و زندان، همان هایی که تن به دلالت و ایده باوری نمی دهند، تن هایی اند که در میل و بی معناییِ خویش، حیات را تجربه می کنند. حیاتی که با زندگیِ یُوسُف، مرگ بود و با سووشونش، «حیوانیّت» دوباره به روح زری باز خواهد گشت. نگارنده در این پژوهش در تحلیلِ شخصیّت شناسی و عناصرِ رمانِ سووشون، از آرایِ دلوز و متفکرانی که در مغناطیسِ اندیشه پُست مدرنیستیِ او می گنجند، بهره برده است. نهایت آن که همان آرزوی دیرینه ای که سیمین در خاطرات کودکی اش به آلِ احمد واگویه کرده بود: «همیشه عاشق یک اسب بودم!».
بی پروایی عارفان در عشق الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است به تحلیل مفهوم «گستاخی با حق تعالی» در آثار برجسته عرفانی تا قرن هشتم هجری، بر پایه پیوندی که با ساحت های عارفانه عبودیت و عشق دارد، بپردازد. مقایسه مفهوم گستاخی در آثار عرفانی گویای آن است که شواهد بدست آمده از گفتمان واحدی پیروی نمی کنند، چنان که برخی شواهد دلالت بر نیکوداشت گستاخی با خداوند و برخی شواهد تأکید بر نکوهش آن دارند. با این وصف، حال گستاخی با خدا در منظومه فکری عارفان در دو ساحت انعکاس دارد: نخست در ساحت عبودیت که نکوهیده و درخور نفی است. دوم در ساحت عشق که نیکو و درخور تمجید است. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی تدوین یافته، برآ نست با استناد به شواهد مرتبط با موضوع بحث در منابع اصیل عرفانی، به تحلیل تناقض موجود از مفهوم گستاخی با خدا بپردازد و تفسیر درست و جامعی در جهت شناخت دیدگاه عارفان بزرگ ارائه دهد.
مقایسه تطبیقی لکانی مفاهیم تمنا و مطلوب گمشده در منتخبی از اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای تطبیقی در خصوص مفاهیم تمنا، عشق و مطلوب گمشده ژاک لکان در منتخبی از اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی، دو شاعر معاصر ایرانی و آلمانی -آمریکایی است. اهداف مقاله، اثبات وجود و بررسی دلایل روانی این تمنا و جستجوی بی پایان برای مطلوب گمشده در راویان اشعار است. عشق در آثار این دو شاعر همواره با فقدان و جدایی عجین بوده است که جستجوی بی پایان راویان را برای رسیدن به مطلوب اصلی میل نشان می دهد. راویان بوکوفسکی و رحمانی درصددند تا بهشت گمشده خویش را در معشوقه های متفاوت بیابند، غافل از اینکه درگیر ژوئَسانسی فالیک شده اند که پیامدی جز وسواسی تکرارگونه ندارد. از دیگر دلایل این جابجایی عشق و تمنا، شورش علیه قانون پدر و نظم مستقر در ساحت نمادین است که راویان اشعار را دچار دوگانگی و فقدان می کند. محققان برآنند تا با مدد نظریه های تمنا، رانه و ژوئسانس لکان، علل این شیدایی یا عصیانگری را که به صورت نفرت، مرگ اندیشی، جدایی و سردرگمی نمود پیدا می کنند بیابند. پژوهش حاضر به این نتیجه می رسد که راویان به منظور رسیدن به مطلوب مطلق و یگانگی با مادر اولیه، پیوسته درگیر عشقی خیالی می شوند که هرگز پیوندشان را با عشق کامل امر واقع میسر نمی گرداند.
یک معنای ناشناخته «آغاز» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشواری های واژگانی شاهنامه محدود به کلمات شاذ و مهجور نیست. در این منظومه هزارساله هنوز به کلماتی برمی خوریم که با وجود ظاهر روشن، معنای آشنای غلط اندازشان مصحّحان و شارحان شاهنامه و فرهنگ نویسان فارسی را به گمراهی افکنده است. نویسندگان مقاله حاضر یکی ازاین دست کلمات در داستان رستم و سهراب را که معنای درستش بر دیگران پوشیده مانده است موضوع تحقیق خود قرار داده اند. ایشان در ابتدا شرحی مجمل از ضبط و معنای آن بیت در شناخته ترین تصحیحات و شروح داستان مذکور آورده اند و سپس کلید فهم بیت را که همانا شناخت معنای مهجور و متفاوتی از کلمه آغاز است به دست داده اند و در تأیید سخن خود دو شاهد استعمال دیگر از آن نیز در شاهنامه بازشناخته اند. نویسندگان پس از مداقّه در معانی مختلف فعل گشتن (با حروف اضافه با، به، سوی) و کلمه آورد در شاهنامه، نشان داده اند که آغاز در آنجا سه بار به معنی «قصد و آهنگ» به کار رفته است. ایشان همچنین استدلال کرده اند که این آغاز چیزی نیست جز تحوّل معنایی آغاز معروف و با کلمه آواز که ظاهراً صورت دیگری هم به شکل آغاز داشته و در شاهنامه در ترکیب بر آوازِ (به معنی «در پیِ، به دنبالِ؛ در صددِ») چندین بار آمده است بی ارتباط است