فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
57 - 101
حوزه های تخصصی:
وجود ادبیات اندرزی در فرهنگ ایرانی، ازجمله موضوعات ریشه دار و با پیشینه طولانی است؛ به طوری که در کهن ترین منابع و آثار برجای مانده از ایران باستانی نیز می توان مضامین و سخنان پندآموز را دید. با این حال و با وجود پژوهش های ارزشمندی که در سال های اخیر درباره آن صورت گرفته است، هنوز برخی موضوعات مرتبط با آن مغفول مانده و یا نیازمند نگاه و بررسی های عمیق تری است. یکی از این موضوعات، بررسی جامعه اندرزگویان در ادبیات پیش و پس از اسلام است که به شکل تأمل برانگیزی دچار تحول شده اند. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، بیش از هر موضوع دیگری درپی پاسخگویی به این پرسش است که در دوران پیش از اسلام در سرزمین ایران، وظیفه موعظه و ارشاد و نگارش رسالات تعلیمی، به چه افرادی تعلق داشته است؟؛ همچنین کیفیّت و عوامل اندرزگویی این افراد با استفاده از منابع و آثار برجای مانده بررسی خواهد شد. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که در ادبیات پیش از اسلام، در سرزمین ایران، تنها افراد و گروه های خاصّی به اندرزگویی پرداخته اند که بیشتر نیز وظیفه رهبری دینی و سیاسی جامعه را بر عهده داشته اند و این موضوع نیز خود نکات مثبت و منفی داشته است.
رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.
تحلیل زمینه های اجتماعی، فرهنگی شکل گیری خشونت های رفتاری (رمان خریف العصافیر به مثابه گزارشی انتقادی از بحران یک نسل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان، عموماً بازتولید تصویری از لایه های پنهان زندگی انسانی- اجتماعی است. رمان خریف العصافیر (پاییزگنجشک ها) اثر نویسنده مغربی خالد اقلعی، از جمله رمان هایی است که بخشی از بحران فکری-اجتماعی نسل جوان در کشورهای اسلامی را بازگویی نموده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، این رمان را بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که بر اساس باور نویسنده رمان، چه عواملی روانی و اجتماعی ای، بستر شکل گیری و رشد خشونت های رفتاری را در جامعه فراهم می کنند و افراط اندیشی دینی چه رابطه ای با این مقوله دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ای مثل طلاق، فساد اجتماعی، نابرابری اقتصادی، بی عدالتی و استفاده ابزاری از تعالیم دینی، همگی زمینه ساز شکل گیری بحران های روحی نسل جوان و ترویج خشونت های رفتاری در میان این نسل بوده است. قهرمان رمان، یکی از قربانیان این تیپ اجتماعی است. سرنوشت تراژدیک او، وصف حال دردناک نسلی است که یک تجربه زیسته تلخ داشته و پس از آن، در رؤیای دستیابی به حقیقت و عدالت، عاشقانه دل به توهمات گروه های تندرو سپرده است. نویسنده رمان بر این باور است که افراط اندیشی دینی نیز به بهانه مبارزه با نابسامانی های وضع موجود، پندار تنش زای دیگری منحرف را در میان این نسل تقویت و به آن رنگ و لعاب دینی بخشیده است که در نتیجه آن، ایجاد دشمنی و تیرگی در روابط میان افراد جامعه و توجیه دست زدن به هرگونه رفتار خشونت آمیزی به منظور حذف دیگری های منحرف رفته رفته به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است.
تحلیل افعال اخلاقی و تعلیمیِ کتایون و هما در شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه خودشکوفایی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه است که در تحقیق های متعددی به آن پرداخته شده و با توجّه به نظریه خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامه فرهنگی و تاریخی ملّت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان می دهد که در شاهنامه، کردارهای آموزنده بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر به فرد و تأثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریه مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همان طورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم می بینیم، در جریانات مختلف، نقش خلّاق و سازنده ای دارد و نمونه ای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ هم چنین حضور اخلاق مدارانه زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، می توان در شخصیت هُما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفاییِ اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریان های معناسازِ اخلاقی وآموزنده در حوزه ادب فارسی شده است.
کارکرد جمله های مرکب در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بخش بزرگی از دل نشینی کلام مولوی به شیوه ی بیان و نحو کلام او مربوط می شود .مولوی پژوهان اغلب از گیرایی کلام مولوی سخن ها گفته اند؛ امّا بسیاری از رمزهای این زبان پوشیده مانده است؛ برای کشف این زیبایی ها هیچ راهی جز تحلیل زبان وی وجود ندارد. پس نگارندگان بر آن شدند تا با بررسی کارکرد نحوی و بسامد جملات مرکب در مثنوی به دریافت برخی از عوامل انسجامی این اثر مدد رسانند.این تحقیق بر اساس 1372 بیت از آغاز دفتر اوّل مثنوی انجام پذیرفته است و شیوه ی کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه بندی جملات است. از این بررسی نتایج قابل توجّهی در ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله ای زبان آن به دست آمده؛ در مثنوی جمله های مرکب به مراتب بیشتر از جمله های ساده مورد استفاده قرار گرفته است و از میان این جملات ، جمله هایی که از یک پایه و یک پیرو ساخته شده اند بسامد بیشتری دارند؛ این امر علاوه بر آن که انسجام متن را افزایش داده، با طولانی تر کردن جمله ها بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است، در بعضی از این جملات مرکب، مولوی با حذف حرف ریط ، خواننده را آزاد گذاشته تا خود حرف ربط مناسب را برگزیده و با توجّه به آن جمله ی پایه و پیرو را انتخاب کند؛ و یا در بعضی از جملات مرکب پیچیده، بک جمله هم زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد،به این معنی که نسبت به جمله پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می شود.
منظومه غنایی ازهر ومزهر نزاری قهستانی در گذر تعالیم اخلاقی و قرآنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شمس الدین بن محمد نزاری قهستانی از شاعران و منظومه سرایان قرن هشتم به شمار می رود پژوهش حاضر به معرفی کوتاهی اززندگی و آثار او پرداخته است ، سپس منظومه غنایی ازهر و مزهر را معرفی می کند ودر پی رسیدن به نکات اخلاقی و قرآنی نهفته در این منظومه عاشقانه است .با بازکاوی در این منظومه به شواهد شعری بر اساس مفاهیم قرآنی و اخلاقی می رسد و با استخراج ابیات به موضوع بندی آن پرداخته است وبه صورت نمودار بسامد هرکدام ازمفاهیم اخلاقی تعلیمی ،قرآنی را مشخص کرده است وی در این منظومه به مفاهیمی همچون بی اعتباری دنیا ،دوری از غرور وبخشش ،صبر و کوشش ودوری از بیداد، راز داری و...بر می خورد .. بیشتر آموزهای اخلاقی -تعلیمی وی جنبه دینی، اعتقادی داشته وجزو اخلاق بندگی به شمار می آیند وی از اخلاق اجتماعی سخن گفته ودراین منظومه غنایی توانسته است در قالب داستان نکات ارزشمند اخلاقی قرآنی را بگنجاند ودر رسالت شعری خویش جاودان بماند .
غیاب امر بدنی در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
171 - 188
حوزه های تخصصی:
غیاب؛ به عنوان ویژگی ذاتی زبان، دارای دو سطح است. سطح اول، غیاب در سطح معمولی زبان و سطح دوم، غیاب مضاعف که مربوط به ادبیات است. شاعران با استفاده از فنون و ترفند های بلاغی، برخی مضامین را یا به منظور خلق زیبایی یا به دلیل محدودیت های اخلاقی که برای خود قائل می شوند و یا منع و کنترل های اخلاقی و سیاسی که در جامعه وجود دارد، به غیاب می رانند. نظامی از جمله شاعرانی است که با مهارت فراوان، با توجه به محتوای منظومه های عاشقانه اش، غیاب را از ساده ترین سطح تا ممنوع ترین شکل آن برای بازنمایی امر بدنی در شعر خود به کار گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خسرو و شیرین نظامی است که در آن ابیاتی که امر بدنی در آن ها به غیاب رانده شده است، به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و به روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند، سپس براساس حوزه های معرفتی-رفتاری به کار گرفته شده توسط شاعر، طبقه بندی شده اند. در ادامه مشخص گردیده است که شاعر از پانزده حوزه معرفتی- رفتاری استفاده کرده است. بیشترین فراوانی ابیات دارای غیاب امور مگو و امور تابویی مربوط به کشاورزی با25 درصد و احجار و سنگ های قیمتی با 15 درصد کل ابیات است. در میان حوزه های به کار گرفته شده، حوزه های آیین سوارکاری و حوزه ادویه و اغذیه با 2 درصد مجموع ابیات سطح دوم و سوم دارای کمترین فراوانی ابیات هستند.
تحلیل غنایی رمان «شب های تهران» بر اساس نظریه جاناتان کالر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
189 - 204
حوزه های تخصصی:
پژوهش درباره رمان و داستان غنایی به عنوان زیر مجموعه ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می شود که تاریخچه آن به دهه های اخیر بازمی گردد. برای نخستین بار آیلین بالدشویلر در مقاله ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان هایی که واجد ویژگی های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق تر و علمی تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. مقاله پیشِ رو، به دنبال بررسی و تحلیل رمان شب های تهران از غزاله علیزاده برمبنای نظریه غنایی جاناتان کالر است. جاناتان کالر هر متن غنایی را چه نوع نثر چه شعر، تنها بر اساس یک شاخصه اصلی غنایی می شمارد و آن عنصر عاطفه است و برای این شاخص اصلی، پنج زیرشاخه و مصداق قائل است. در مطالعه حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه هایی در این اثر باعث شده که یک رمان ِمدرنِ غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می توان شب های تهران را یکی از بهترین نمونه های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی های داستان و رمان غنایی که در نظریهکالر مطرح شده، مانند: عاطفه غم و اندوه، عاطفه شادی، عاطفه خشم، عاطفه اعجاب و شگفتی و عاطفه عشق و دوستی با کیفیت و کمیّت قابل ملاحظه در این اثر به کار رفته است.
شگردهای بلاغی اقناع در سوانح الافکار (مکاتبات) رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
25-66
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات علم معانی بررسی جملات از منظر کاربردهای ثانوی آن است که کاربر زبان، گاه از این اغراض ثانوی کلام با استفاده از شیوه ها و شگردهای بلاغی برای نفوذ یافتن در مخاطب، اقناع و تأثیر در وی به منظور نیل به مقاصد خاصّی بهره می گیرد. در این جستار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و آماری، نامه های رشیدالدّین فضل الله، وزیر دانشمند دوره ایلخانان مغول، با عنوان سوانح الافکار از منظر کاربست اغراض ثانوی کلام بر اساس علم معانی بررسی می شود. از این رو، پرسش اصلی این پژوهش آن است که رشیدالدّین برای اقناع مخاطب به منظور دستیابی به کارکرد اصلی نامه ها از چه شگردهای بلاغی بهره برده و دیگر آن که کدام شگردهای بلاغی بیشترین کاربست را به عنوان شاخص سبکی در نامه های رشیدالدّین به خود اختصاص داده است و چرا؟ نتایج به دست آمده حاکی از آن است که رشیدالدّین برای تأثیر بر مخاطب و در نتیجه اقناع وی از فرایندهای مجابی متنوّعی بهره برده و پرکاربردترین شگردهای بلاغی که می تواند به عنوان شاخصه های سبکی وی بر اساس علم معانی مورد توجّه قرار گیرد؛ عبارت اند از: «تکریم و تعظیم افراد»، «تأکید بر کلام با استفاده از مترادفات» و «ابراز و بیان احساسات و عواطف». کاربست هریک از این فرایندهای مجابی به عنوان برجسته ترین ترفندهای اقناعی رشیدالدّین در نامه ها از سویی تأکیدی است بر شخصیّت فرهیخته رشیدالدّین و از سوی دیگر، نشان از گزینش روش های بلاغی در ارتباط مؤثّر بینافردی دارد که مؤیّد احترام و تکریم شخصیّت افراد است. ضمن آن که رشیدالدّین با کاربست پرتکرار «بیان و ابراز احساس» مخاطب را با اندیشه خود همراه می کند، با او در محور افقی قرار می گیرد و به این ترتیب می تواند او را با نظر خویش همسو نماید. بنابراین می توان رشیدالدّین را در جایگاه سخنوری دانست که از سویه های اقناعی بلاغی گوناگون برای جلب مخاطب به درک مطلوب خود و پذیرش آن، بهره مند شده و این امر نشان از توانش ارتباطیِ اقناعیِ ویژه رشیدالدّین دارد و گویای دانش سخنوری وی است که در پژوهش های ادبی کمتر به آن توجّه شده است. همچنین بر اساس این جستار آشکار شد رشیدالدّین بنا بر نوع مخاطب و جایگاه وی از روش های اقناعی متناسب با شخصیت هر گروه از افراد بهره برده است.
نقد روانشناسانه رمان «بانو گوزن» بر اساس مفهوم فانتزی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
153-181
حوزه های تخصصی:
زیگموند فروید به عنوان اولین روانشناس مطرح کننده ایده ناخودآگاه به مثابه مخزنی برای ذخیره افکار، امیال، آرزوها و احساسات فروخورده، در تأملات خود از فرایندی روانی با عنوان «فانتزی» یاد می کند که وظیفه اصلی آن کنترل اضطراب ها و تعارض های درونی افراد است. فانتزی هایی که خاستگاه آنها همان امیال و آرزوهای ذخیره شده در ناخودآگاه است و کارکرد اصلیشان نیز انکار واقعیت های بیرونی و فراهم آوردن شرایطی انتزاعی برای ارضای ذهنی این امیال و آرزوها. برخی از این فانتزی پردازی ها به شکل ناآگاه اند و برخی نیز حالتی آگاهانه دارند. یعنی فردی که در واقعیت از برآورده کردن خواسته هایش عاجز می ماند، در عالم رؤیا شرایطی را برای احساس کاذب ارضای امیالش مهیا می سازد؛ همان ترفندی که «طاطا»، شخصیت اصلی رمان «بانوگوزن»، برای خالی کردن خشم خود از آن بهره می جوید. رمان «بانوگوزن» اثر مریم حسینیان ازجمله آثار داستانی معاصر است که پس از انتشار مورد توجه طیف متنوعی از خوانندگان و منتقدان قرار گرفت؛ رمانی که محور اصلی آن فانتزی پردازی های ذهنی شخصیت اصلی در ذهن و البته تأثیرات این نوع فانتزی پردازی در زندگی واقعی او و اطرافیان است. توفیق رمان یادشده در میان مخاطبان و همچنین نگاه ویژه نویسنده به مفهوم فانتزی روانی در طراحی روایت، سبب شد تا در این مقاله که به شکل تحلیلی- توصیفی نوشته شده است، سرگذشت شخصیت اصلی، خاستگاه های گرایش به فانتزی و ویژگی های این فانتزی پردازی و نسبت آن با خشم درونی این شخصیت بررسی و تحلیل شود. نتایج نشان می دهد که خشم منبعث از گذشته پرمسئله «طاطا» در کنار خشمگینی از شرایط بارداری ناخواسته، باعث می شود که او با استفاده از ظرفیت های نمادین گوزن همچون خشم، غیرت، چالاکی، بی رحمی و نرینگی، به تسویه حساب با مقصران شرایط زندگی اش بپردازد؛ خشمی مخرّب که درنهایت آثار منفی اش متوجه خود «طاطا» نیز می شود.
ارزیابی کیفیت ترجمه فارسی رمان فردقان اثر یوسف زیدان براساس الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه جولیان هاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی کیفیت ترجمه همواره در مطالعات ترجمه اهمیت داشته است؛ از میان الگوها و نظریه های موجود، الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه هاوس یکی از معروف ترین هاست. هاوس ترجمه را بر دو نوع می داند: آشکار و پنهان؛ در ترجمه آشکار متن و عناصر آن، فرهنگ محور بوده و بافت گردانی در آن دیده می شود، اما در ترجمه پنهان، هنجارها و فرهنگ زبان مقصد بارز است و بافت آفرینی شکل می گیرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه جولیان هاوس به بررسی کیفیت ترجمه فارسیِ علیرضا باقر از رمان فردقان نوشته یوسف زیدان پرداخته و با مقایسه متن مبدأ و مقصد، کیفیت ترجمه بررسی و نتایج به دست آمده در قالب جداول و نمودار ارائه شده است. بررسی نتایج نشان می دهد که هرچند مترجم در قسمت هایی سعی داشته با استفاده از رویکردهایی مانند استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های متناسب با فرهنگ عامیانه فارسی، ترجمه را به فرهنگ زبان مقصد نزدیک کند و حذف از جمله راهکارهای پرتکرار ترجمه ای در این برگردان به شمار می رود، اما راهکار غالب ترجمه آشکار است.
بررسی ترجمه فارسی سخنان وزیر قطر و نماینده عربستان سعودی در افتتاحیه دوره 148 اتحادیه کشورهای عربی بر اساس مدل شفنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به نقش ترجمه در شکل گرفتن گفتمان های سیاسی، مسئله مهمی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران عرصه ترجمه بین زبان عربی و فارسی بوده است؛ گفتمان سیاسی ترجمه بر این مهم تمرکز دارد که هر متنی در خلال ترجمه، لاجرم دچار تغییراتی ایدئولوژیک می شود که شایسته و بایسته بررسی و نقد است. بر همین اساس، پژوهش حاضر تلاش دارد تا ترجمه های متفاوت از گفت وگوی وزیر قطر و نماینده عربستان در افتتاحیه دوره 148 اتحادیه کشورهای عربی را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه کریستینا شفنر و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تلاش دارد تا مشخص کند رسانه های مختلف با توجه به رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی خود، یک متن واحد را چگونه ترجمه و بازنمایی کرده اند. نتیجه این پژوهش مشخص می کند که تغییرات راه یافته به ترجمه، مبتنی بر ایدئولوژی خودی و غیرخودی است و رسانه های مختلف با توجه به همین مسئله از طریق انتخاب واژگانی، تغییرات نحوی و بازتولید متن، گفتمان متن مبدأ را تغییر داده اند.
مراقبت زنانه و ملاحظات زیست محیطی در شعر «دلم برای باغچه می سوزد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران محیط زیست و به دنبال آن افزایش دغدغه های زیست محیطی موجب شکل گیری نظریه های تازه در حوزه اخلاق زیست محیطی شد که هدف آن لحاظ کردن حقوق ناانسان در ملاحظات اخلاقی بود. یکی از این نظریه ها اکوفمنیسم بود که همزمان دغدغه های جنسیتی و زیست محیطی را لحاظ می کرد و میان زن و زمین و رفع سلطه بر این دو ارتباطی معنادار می دید. در هر سه تعامل تجربی، مفهومی و معرفت شناسانه در این رویکرد زنان نسبت به مردان به طبیعت نزدیک ترند، ازاین رو هم نسبت به تخریب محیط زیست حساس ترند و هم از تخریب محیط زیست بیشتر آسیب می بینند. فروغ فرخزاد به عنوان یک زن در شعر «دلم برای باغچه می سوزد» حساسیت بیشتر زنان را در مقایسه با مردان نسبت به مرگ باغچه روایت کرده است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی به خوانش اکوفمنیستی این سروده می پردازد، نوعی نسبت میان عوامل و دلایل بی توجهی و بی عملی شخصیت های این روایت نسبت به مرگ باغچه با عوامل و دلایل بی توجهی نسبت به بحران محیط زیست در سطح کلان ملت ها و دولت ها یافته و تبیین شده است. نتایج به دست آمده حاکی است عوامل اصلی بی توجهی گفتمان مردانه انسان محوری، نگرش درون نسلی، منافع اقتصادی، مسابقه تسلیحاتی و جنگ و یأس فلسفی است. همین طور در گفتمان زنانه باوجود حساسیت آنها نسبت به تخریب طبیعت، باورهای خرافی و به دنبال آن راه حل های نادرست، پرداختن به زیست مصنوعی و فاصله گرفتن از طبیعت می تواند مانع کنشگری آنها در این زمینه باشد. درعین حال لحاظ کردن اخلاق مراقبتی زنانه در ارتباط با طبیعت می تواند زنان را در پیشگیری و نیز جلوگیری از تخریب بیشتر محیط زیست پیشتاز و مؤثر سازد.
فَصاحت و عمود الشعر: نظریه هایی در برابر دگرگونی زبان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
103 - 125
حوزه های تخصصی:
این مقاله مفهوم عمودُ الشعر را به مثابه نظریه ای در نقد ادبی و بلاغت عربی به مطالعه می گیرد. این نام گذاری استعاری، شعر را چونان ستون برای ادب و فرهنگ می شمارد. بسیاری از محققان ادبیات عرب، عمود الشعر و فصاحت را نظریه ادبی می دانند. مقاله به این پرسش پاسخ می دهد که آیا عمود الشعر اوصاف و کارکردهای یک نظریه ادبی را دارد؟ خاستگاه فکری و فرهنگی آن چه بود؟ و چه تأثیری در تاریخ زبان و ادبیات عرب بر جای گذاشت؟ و چه نسبتی با فصاحت دارد؟ مقاله برای سنجش مسئله عمود الشعر، شش معیار ارزیابی یک نظریه را به کار بسته و با استناد به شواهد تاریخی میزان اعتبار و توفیق آن را بررسی می کند. به باور نگارنده، نظریه فصاحت در زبان فارسی همتای نظریه عمود الشعر است و این دو بر آمده از دل یکدیگرند؛ چراکه هر دو موضوع و رویکرد و نقش مشابهی در زبان عربی و فارسی داشته اند.
تحلیل سفرنامه خسی در میقاتِ جلال آل احمد از منظر ژئوپوئتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
155 - 170
حوزه های تخصصی:
ژئوپوئتیک رویکرد جدیدی است به فضا (مکان) در ادبیات که کِنت وایت، نویسنده، شاعر، فیلسوف و گردشگر اسکاتلندی در دهه 90 میلادی مطرح کرد. این رویکرد نقدی به فضا در ادبیات برخلاف نظریه «بوطیقای فضا»ی «گاستون باشلار» و «نقد جغرافیایی» «وستفال»، علاوه بر توجه ویژه به مکان ها و توصیف آنها، به رابطه عمیق انسان و زمین و همچنین احساسات و عواطفی که از رابطه این دو به وجود می آید و تفکر انتقادی نویسنده به مکان ها، می پردازد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا، با توجه به نقش مهمی که سفرنامه ها به مکان می دهند ازیک سو، و فضای معنوی حاکم بر سرزمین وحی که منجر به انفعالات روحی و فکری جلال آل احمد داشته است از سوی دیگر، به تطبیق مؤلفه های نظریه ژئوپوئتیک بر سفرنامه خسی در میقات پرداخته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که عناصر مهمی از نظریه ژئوپوئتیک همچون فرهنگ، مکان، زمین، زبان شاعرانه، فلسفه، عرفان و گره خوردگی احساسات با مکان به طرق مختلفی در این اثر در هم تنیده شده اند و همگی در شکل گیری خوانش ژئوپوتیکی سفرنامه نقش دارند. نویسنده در خسی در میقات برخلاف دیگر آثار رئالیستی، تنها به توصیف صرف مکان اکتفا نمی کند بلکه این توصیفات را با نگاهی عرفانی و فلسفی پیوند می زند به طوری که احساسات نویسنده با فضاهای داستان گره می خورد و با تفکری انتقادی نسبت به داشتن جهانی بهتر به توصیف مکان ها می پردازد.
بررسی سوژه مسئله مند زن در رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
171 - 192
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور در رمان سووشون، با نگاهی به جنگ بین عشایر و دولت مرکزی در سال های ابتدایی دهه بیست، زندگی خانی تحصیل کرده و خانواده اش را روایت می کند. این روایت که درهم تنیده با مسائلی چون حضور و دخالت انگلیسی ها در رابطه بین دولت و عشایر است، همراهی با مظاهر تجدد را با پیچیدگی هایی مواجه می کند. یوسف که با یکجانشینی عشایر موافق است و خا ن های یاغی را نکوهش می کند، درعین حال با دخالت عامل بیگانه موافق نیست. او درنهایت به دلیل نفروختن غلاتش به انگلیسی ها به قتل می رسد. زری، همسر او، ازاین پس به شخصیتی دادخواه و معترض بدل می شود که مسئله یوسف در مبارزه با انگلیسی ها را درونی کرده است. اعتراض زری نیز، اعتراض به ظلم و دخالت انگلیسی ها و سرسپردگی دولت دربرابر آنها است. سوژه زنانه به دلیل همراهی با آرمان های ملی در سووشون شکل گرفته است. ضمن اینکه این رمان اولین رمان زنان است، مسئله مند شدن شخصیت زن در آن بیش از همه با مسئله یکجانشینی، ملی گرایی و استعمار گره می خورد. در این مقاله دوگانه شدن برخورد با تجدد و ملی گرایی به دلیل وجود عامل دخالت بیگانه، منشأ مسئله مندی زن (زری) قلمداد شده است.
تقابل ایدئولوژیک شاملو با گفتمان غالب در شعر «با چشم ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 219
حوزه های تخصصی:
موضوع این مطالعه بررسی شعر «با چشم ها» براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف و هدف آن تحلیل ابعاد ایدئولوژیک شعر و ایدئولوژی شاملو در رابطه با ساختارهاست. مسئله تحقیق، مختصات درون متنی و برون متنی تصاویر، متغیرهای خرد و کلان تأثیرگذار بر تصاویر و رابطه متن و تولیدکننده آن با جامعه است. روش تحقیق با استناد به نظریه فرکلاف طراحی شد و با توجه به ایدئولوژی، ابعاد بلاغی- زبانی تصاویر در سطح «توصیف»، بافت موقعیتی تصاویر در سطح «تفسیر» و رابطه ساختار با تصاویر در سطح «تبیین» تحلیل شد. براساس نتایج، با تحلیل بلاغی، عناصر تصویرساز شعر و ارزش بلاغی تصاویر و با تحلیل زبانی، ارزش های زبانی متن آشکار شد. بافت موقعیتی تصاویر شامل بافت متنی، مشارکان فرایند، کنش های گفتمانی و بینامتنیت است. مهمترین عامل ساختاری تصاویر، اوضاع سیاسی-اجتماعی و اقتصادی جامعه است. کارکرد ایدئولوژیک تصاویر، «غیرطبیعی سازی وضعیت جامعه و مشروعیت زدایی از گفتمان انقلاب سفید» و «طبیعی سازی و مشروع سازی گفتمان جایگزین» است. شعر صحنه تقابل ایدئولوژی روشن فکری مخالف با ایدئولوژی رسمی غالب است. کنش ایدئولوژیک شاملو نوعی خلّاقیت ایدئولوژیک مبنی بر استفاده از گفتمان رسمی برای نقد و تخریب ایدئولوژی آن و هدف او جایگزین سازی و هژمون سازی ایدئولوژی خود است، ولی به دلیل هژمونی گفتمان غالب و فراوانی مشارکان آن موفق نمی شود.
«خدا» در اصطلاحات عامیانه فارسی: مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
95 - 112
حوزه های تخصصی:
زبان عامیانه، از گونه های غیررسمی زبان است که از واقعیت های زندگی مردم سرچشمه می گیرد. این گونه از زبان، دارای مؤلفه های مختلفی است و یکی از مؤلفه های آن، اصطلاحات عامیانه هستند. هدف از این پژوهش توصیفی تحلیلی، بررسی مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر در اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» است. برای این هدف، اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» و شواهد ادبی کاربرد آن ها را از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی (1387) استخراج کردیم و به دسته بندی مفهومی آن ها پرداختیم. یافته ها نشان داد که اصطلاحات مذکور، در سطح عام، بر مفاهیم «تأکید»، «امیدواری»، «حمایت»، «حسادت»، «تکبّر»، «لطف و مرحمت»، «احتمال»، «مسئولیت ناپذیری»، «زمان»، «فرصت»، «قدرت»، «شدت»، «آگاه سازی» و «ظلم» دلالت دارند و بیشتر اصطلاحات با توجه به بافت کاربرد خود، جزئیاتی منحصربه فرد از یک مفهوم عام را صورت بندی می کنند. یکی از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر این است که با استفاده از برخی اصطلاحات شامل واژه «خدا»، امکان مفهوم سازی جزئی نگرانه مفهوم عام «زمان» به صورت «بی نهایت» و « نامعلوم» وجود دارد. یافته اخیر به نتایج پژوهش های پیشین در زبان فارسی می افزاید که در آن ها، زمان در قالب استعاره های مفهومی «مکان»، «شیء»، «انسان» و «ظرف» تحلیل شده بود. در مجموع از مباحث مطرح شده می توان این نتیجه را گرفت که اصطلاحات عامیانه، صرفاً عبارت هایی برای بیان کلیات برخی مفاهیم انتزاعی نیستند؛ بلکه با توجه به بافت کاربردشان، جزئیاتی منحصربه فرد از مفاهیم عام را بیان می کنند؛ به گونه ای که اگر از عبارت های غیر اصطلاحی برای بیان جزئیاتی استفاده شود که در اصطلاحات به نوعی فشرده شده اند، به درازگویی و پیچیده گویی دچار خواهیم شد.
تحلیل مقایسه ا ی کارکرد روایت در داستان های آدمی و سگ اعظم رهنورد زریاب و پِشَک هایی1 که آدم می شوند سپوژمی زریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
389 - 411
حوزه های تخصصی:
قصد اصلی نوشته ی حاضر، این است که کارکرد و شناخت ساختار و عناصر هسته ای و اصلی روایت را در متن های روایی، یکی از عوامل کلیدی در شناخت درون مایه ی اصلی اثر روایی معرفی کند. تحلیل سطوح روایت و طرح پیرنگ در درون دنیای داستانی، نشان می دهد که تم اصلی متن داستانی چیست و داستان نویس با چه ترفندهایی می تواند این تم یا درون مایه ی اصلی را برای خواننده ی اثرش به نمایش بگذارد؟ برای رسیدن به این مهم، سطح روایی و طرح پیرنگ دو داستان از نویسندگان به نام و پرکار افغانستان را به گونه ی مقایسه ای تحلیل و تبیین کرده ایم. داستان آدمی و سگ نوشته ی رهنور زریاب، از نویسندگان نام آشنای افغانستان در طول چند دهه ی اخیر است. فعالیت های پیوسته و تعدّد آثارش، او را در رأس پرکارترین نویسنده های افغانستانی در حوزه ی ادبیات داستانی قرار داده است. داستان پِشَک هایی که آدم می شوند، نوشته ی سپوژمی2 زریاب است که او نیز یکی از داستان نویسان به نام بوده و آشنایی اش با زبان فرانسه توانسته بر کیفیت ساختاری داستان های او اثر بگذارد. تحلیل مقایسه ای روایت شناختی این داستا ن ها به خوبی می تواند درون مایه ی اصلی داستان ها را مشخص سازد. مخاطب، با خوانش این داستان ها بدون تشخیص ساختارهای روایی، شاید درون مایه ی اصلی آن ها را به سادگی درک نکند، اما با دقت و توجه روی ساختارهای روایی، به این مهم به راحتی دست می یابد.
کارکرد معناشناسی « تقابل » در حکایتی از تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
267 - 302
حوزه های تخصصی:
به باورساختارگرایان تمامی پدیده ها به نظامی ساختاری تعلّق دارندکه عناصرو اجزای سازنده آن ها با یکدیگرارتباطی منسجم و تعاملی هدفمنددارند وفهم این ارتباط تنهاازطریق کشف تفاوت ها میسّراست. از مهم ترین این رابطه ها تقابل های دوگانه است. تقابل های معنایی از فروع تقابل های دوگانه درسطح واژه است که درآن واژه، با توجه به جفت متضادّخودمعنا می یابد. بار ارزشی قطب ها در تقابل های معنایی مهم و اغلب یکی دارای بار منفی و دیگری مثبت است. حکایت «هارون الرشید و دو زاهدِ»تاریخ بیهقی در زمره شاخص ترین روایات این کتاب است.این حکایت از تقابل معناییِ کلانِ «زهد ریایی / زهد راستین» تشکیل شده و به مددتقابل های معنایی خُرد همچون «طمع / قناعت»، «فقر / ثروت» و «توکّل / ترس»، تقویت شده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی درپی استخراج انواع تقابل های معنایی و تبیین جایگاه و کارکرد آن ها درروایت مذکور است.حاصل آنکه بیهقی آموزه های زهد رادو دسته کرده و برای تفهیم هریک،از تقابل های معنایی متناسب استفاده کرده است. دسته ای از مفاهیم همچون: « فقر و یا عدم ارتباط با حکّام وقت» به زعم او اساسی تر است. بنابراین از «تقابل مکمّل» که متضمّن معنای قطعیّت و صراحت است استفاده کرده؛ بدین معنا که می بایست این آموزه ها بی چون و چرا پذیرفته شود.امّا دسته ای از مفاهیم همچون:«گریه،مصاحبت خلق و کمیّت نماز»؛را فرعی دانسته بنابراین از تقابل های معنایی «مدرّج و ضمنی»استفاده کرده است.تعداد بیشتر تقابل های معنایی مدرّج و ضمنی درمتن نشانگر آن است که بیهقی به زهدِهمراه با تساهل و انعطاف متمایل تر است ودر تقیّدیا عدم تقیّد به مفاهیم فرعی آن به مخاطب آزادی عمل بیشتری داده است.