فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).
مثنوی های کوتاه در ادب فارسی (تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
297 - 324
حوزه های تخصصی:
معمولاً از قالب مثنوی به دلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده می شود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشته اند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنوی های بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به 10 نیز نمی رسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبه های بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آن هاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به 100 مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامه های کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشه ای، کم رنگ شدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنوی های کوتاه نقش مؤثری داشته است.
ماهی سیاه کوچولو و خوانندگان؛ از قرائتی منفعل تا گفت وگویی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
361 - 392
حوزه های تخصصی:
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانه سده بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهی سیاه کوچولو» (1347) به دلایلی از جمله نوع متن، ساختار ویژه آن و گستره مخاطبان با تفسیر و تأویل های مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد نظریه های معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا به صورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان می دهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 1357، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته می شد، خوانش ها اطلاعات جویانه بود، گفت وگویی میان متن و خواننده شکل نمی گرفت و معنا بر متن تحمیل می شد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 1357 تا اواخر دهه 80، دریافت ها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی در حوزه روایت شناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانش ها در خوانش های پیشین عدم تعین ایجاد می کردند و خواننده در گفت وگوی نیمه فعال با متن به بر ساختن شکل جدیدی از آبژه متنی می پرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دهه 80 تا پایان دهه 90، خوانش ها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانه شناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانش های این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانش های دوره پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانش های پیشین رقم می زدند و در نتیجه ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گسترده تری را پیشنهاد می دادند.
Penser et Panser la Mort dans trois romans du «Cycle de l’Invisible» d’Éric-Emmanuel Schmitt(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
101 - 114
حوزه های تخصصی:
Cet article se propose de problématiser la question de la mort dans le « Cycle de l’invisible » d’Éric-Emmanuel Schmitt. En effet, à en lire les travaux critiques qui gravitent autour de la production romanesque de cet auteur, à savoir ceux de Michel Meyer (2004) et d’Yvonne Hsieh (2006 et 2007), la mort est une question importante dans la production de Schmitt, à tel point qu’Yvonne Hsieh la caractérise comme un « ars moriendi », un art de bien mourir. En fait, la mort est représentée, dans les trois premiers volumes de ce cycle, avec un contraste poignant : certains personnages la vivent comme un rapt, comme une fatalité absolue, quand d’autres lui font face avec sérénité et confiance, d’où cette conclusion d’Yvonne Hsieh. L’enjeu de cet article est alors de rendre plausible l’hypothèse suivant laquelle le « cycle de l’invisible », tout en questionnant ce qu’est la mort, procède d’une invitation à l’apprivoiser par la spiritualité. En réalité, la particularité de cette série de romans est de questionner une spiritualité à chaque volume. Et le principe de chaque spiritualité est d’inspirer un mode de vie plutôt qu’une manière de mourir. Partant de ce constat, nous postulons l’idée que le « Cycle de l’invisible » est une incitation à un art de vivre, ponctué par la spiritualité.
بررسی «تئوری جبران» یونگ در آثار احمد شاملو و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
63 - 83
حوزه های تخصصی:
«تئوری جبران» یکی از سازوکارهای دفاعی از خود است که برای نخستین بار توسط یونگ به منظور متوازن سازی تقابلی و تعادل روانی برای ازبین بردن احساس حقارت روانی مطرح شد. براساس این نظریه روان شناختی، هرکسی ممکن است در ناخودآگاه خود، عقده هایی واپس زده و یا فراموش شده داشته باشد که در روند تکاملی زندگی خود، او را دچار تحوّل و نگرشی خاص می کنند. به عبارتی، هرقدر نیروی ناشی از عقده های روانی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه فعالیت ها و رفتارهای بیرونی و واکنش های روانی او بیشتر می شود. بنابراین، براساس «تئوری جبران» و بررسی آثار ادبی می توان ارتباطی علمی- تحلیلی میان عقده های روانی و حقارت های اجتماعی شاعران معاصر با کارکرد انرژی روانی شخصیت های اسطوره ای برقرار نمود. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن میزان شدّت عملکرد روانی پدیدآورندگان ادبی همچون احمد شاملو و أمل دنقل با روشی توصیفی تحلیلی، درنظر دارد تلاش آنان را در پی جبران بسیاری از فشارهای روانی و عقده های اجتماعی با بن مایه های ایثار، ازخودگذشتگی و وطن پرستی نشان دهد. نتیجه این پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز با بهره گیری از تکنیک نقاب یا قناعِ عربی و دریافت انرژی قدرتمند روانی اسطوره های کهن، برای جبران و ازبین بردن عقده های روانی خود در جامعه پرتلاطم پیرامونشان، دست به خلق اسطوره هایی نو و پویا با نمودهای رفتاری مبارزه جویانه و وطن پرستانه می زنند و روند تکوینی بیولوژیکی خود را برای رسیدن به ترقّی و کمال انسانی پیش می برند.
بررسی شاخص های شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شاخص ها و استانداردهای شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس پرداخته است. عناصر اصلی شعر کودک، موضوع، تخیل و فانتزی، زبان، اندیشه و ... است که این پژوهش برای تبیین استانداردهای این عناصر در اشعار کودک ونوجوان جنگ است. نتایج نشان داد که شعر کودک ونوجوان باید زبانی ساده و طبیعی داشته باشد. استفاده از زبان محاوره ای در شعر کودکان ممنوع است؛ زیرا کودکی که در حال یادگیری زبان ادبی است، دچار دوگانگی زبان محاوره و ادبی می شود. شاعر کودک باید از تصاویر و آرایه هایی استفاده کند که برای کودک آشنا و قابل درک باشد و در عین سادگی باید متناسب با تجربه زیسته کودکان ونوجوانان باشد. عدم طرح حوادث بنیادین و پرجاذبه در اشعار روایی دفاع مقدس سبب شده است تا خوانندگان نتوانند رابطه حسی مناسبی با این گونه آثار پیدا کنند و لاجرم درصد خوانندگان آثار دفاع مقدس بسیار کمتر از دیگر شاخه های ادبیات کودک باشد.
بررسی وضعیت آموزش زبان چینی و فارسی در ایران و چین
حوزه های تخصصی:
ایران و چین به عنوان دو سرزمین باستانی در آسیای کهن، از دیرباز همواره روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند. در عصر کنونی و با توجه به ضرورت های سیاسی و اقتصادی و نقش مهم دو کشور در تحولات منطقه و جهان، افزایش سطح تعاملات و ارتباطات بین این دو همسایه پیشین امری ضروری تلقی می گردد. طرح «یک جاده _ یک کمربند» که در سال 2013 از سوی دولت مردان چین مطرح گردید، به خوبی نشان دهنده عزم و اراده چین برای گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با کشورهایی است که در مسیر این طرح واقع هستند و در این میان نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم حوزه جاده ابریشم موضوعی انکار ناشدنی است. از این رو در سال های اخیر تلاش برای فهم و شناخت هر چه بیشتر زبان و فرهنگ دو ملت در نزد دولت ها بیش از پیش ضرورت یافته است. در این مقاله ما برآنیم تا با استفاده از مستندات موجود به بررسی وضعیت آموزش زبان چینی در ایران و وضعیت آموزش زبان فارسی در چین بپردازیم و پیشنهادها و نظراتی را در جهت حل مشکلات موجود و بهبود شرایط فعلی ارائه دهیم.
بررسی اجمالی مَثَل های چینی و فارسی (توصیف و تحلیلی مقابله ای)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
171 - 184
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی مثل های چینی و فارسی می تواند از یک سو درک فرهنگ متقابل را در بین مردم چین و ایران افزایش دهد و از سوی دیگر، در آموزش زبان های چینی و فارسی مورد استفاده قرار گیرد تا زبان آموزان نیز بتوانند بهتر زبان و فرهنگ دو کشور را درک کنند. با توجه به این که برای دسته بندی آموزشی مَثَل های دو زبان چینی و فارسی، پژوهشی صورت نگرفته است در این پژوهش با استفاده از ویژگی های صوری و معنایی، مَثَل های چینی و فارسی در قالب چهار گروه طبقه بندی و توصیف شده اند: دسته نخست مَثَل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان، دسته دوم مَثَل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان، دسته سوم مَثَل هایی با معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان و دسته چهارم مَثَل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان. دسته بندی چهارگانه مَثَل های چینی و فارسی و نمونه های استخراج شده از منبع مورد نظر حاکی از آن است که مثل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان رتبه اول بیشترین تعداد مثل ها را دارد؛ مثل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان در رتبه دوم، مثل های دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان رتبه سوم و مثل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان در رتبه چهارم بیشترین تعداد مثل های چینی و فارسی هستند. به نظر می رسد پیامد آموزشی این پژوهش می تواند این باشد که مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی همسان با مثل های معادل چینی را می توان در سطح پایه آموزش داد؛ مثل های فارسی دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان با مثل های معادل چینی در سطح میانی، مثل های فارسی دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان با مثل های معادل چینی در سطح پیشرفته و مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان در همه سطوح قابلیت یاددهی و یادگیری اثربخش تر داشته باشند.
بررسی تطبیقی ویژگی های زمان دستوری و نمود در زبان های فارسی و چینی براساس زبانشناسی پیکره ای
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
211 - 237
حوزه های تخصصی:
دو مقوله زمان دستوری و نمود در دستور زبان جایگاه ویژه ای دارند. با کمک زمان دستوری می توان به بیان یک عمل یا رویداد در زمان گذشته، حال یا آینده پرداخت و با کمک نمود می توان، شروع، پیشرفت یا پایان عمل یا رویدادی را نشان داد. از آنجاکه این دو مقوله و نوع بازنمایی آن ها در هر یک از زبان های فارسی و چینی ویژگی های مخصوص به خود را دارند و پژوهش های تطبیقی بسیار کمی در این حوزه صورت گرفته است، پژوهش حاضر با کمک زبانشناسی پیکره ای، به کمک آمار و با بهره گیری از روش-های تحلیل کمی و کیفی درصدد یافتن ویژگی های این دو مقوله و کشف شباهت ها و تفاوت های آن ها در این دو زبان است. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان در حوزه های آموزش زبان، دستور زبان و ترجمه بهره برد. این پژوهش با مشاهده و بررسی 9189 گزاره شامل 4172 گزاره فارسی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و 5017 گزاره چینی و ترجمه متناظر آن ها به فارسی از دو رمان «بوف کور» به زبان فارسی و «دویدن در خیابان های پکن» به زبان چینی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و فارسی استخراج شده اند. از این داده ها پیکره دو زبانه ا ی فارسی- چینی و چینی- فارسی ساخته شده است و با مشاهده دگرگونی های به وجود آمده در فرایند ترجمه در ساختار هر یک از این گزاره ها، ویژگی های مربوط به ان ها، شباهت ها و تفاوت های اساسی و نوع بازنمایی زمان دستوری و نمود در این دو زبان به دست آمده است. در زبان فارسی، فعل، نقش کلیدی را در جمله دارد و حاوی اطلاعات دستوری نظیر زمان دستوری و نمود است. اما در زبان چینی، اسم، در جمله نقش کلیدی دارد و در بسیاری از جملات فعل، قابل حذف است. از همین روی نمی توان دسته بندی مشخصی برای زمان دستوری در زبان چینی قائل شد.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
بازنمود گفتمان اقتصادی آرمانشهر جوانمردی و عیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، انسان ناخرسند و سرخورده از وضع موجود، همواره آرزوها و نیازهای برآورده نشده خود را در ذهن خویش، ساخته و در عالم خیال، جهان آرمانی اش را پرداخته است. برابری، زندگی اشتراکی، فراوانی نعمت، ستودگی اخلاق از مهم ترین مؤلفه های نظام های آرمانشهری است که در نظام فکری عیاران نیز به فراوانی دیده می شود. در این مقاله، برآنیم تا نشان دهیم که جوانمردی و عیاری را می توان به مثابه گفتمانی آرمانشهری به شمار آورد. به همین جهت با تمرکز بر مشابهت های گفتمان آرمانشهری و گفتمان عیاری در مباحث اقتصادی، مانند بهره گیری از اقتصاد اشتراکی، کوشیده ایم نقاط اصلی این دو نظام فکری را نمایان تر کرده، به صورت تحلیلی مقایسه کنیم. داستان سمک عیار، فتوت نامه ها و گزارش های تاریخی از مهم ترین متونی هستند که برای ذکر شاهد و مثال و تبیین مستندتر موضوع از آنها بهره جسته ایم. دستاورد بحث نشان می دهد اجتماع عیاری همچون همه آرمانشهرها، از منظر اقتصادی-اجتماعی، اشتراکی است که فقدان مالکیت خصوصی، تأکید بر برابری، فراوانی و رفاه اقتصادی و اخلاق مندی از مهم ترین ویژگی های آن به شمار می رود.
بوم گرایی در ذهن و زبان نیما یوشیج و منوچهر آتشی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
93 - 119
حوزه های تخصصی:
طبیعت و جلوه های آن از دیر باز در اشعار فارسی با زبانی که بازتاب دهنده پیوند تنگاتنگ جلوه های طبیعت و اندیشه شُعراست، بازتاب داشته اند. شیوه بیان، این رابطه را با توصیف طبیعت، نمادها و تمثیل های برگرفته از آن آشکار می سازد. پیوند انسان و طبیعت بعد از انقلاب صنعتی و تسلط ماشین بر ابعاد مختلف زیستِ بشری دچار تغییر شد؛ انسان در برابر طبیعت دست بالا را گرفت و رابطه متناظر انسان و طبیعت رابطه ای نابرابر و یک سویه گشت. نقد بوم گرا در پی بررسی روابط میان ادبیات و طبیعت اطراف است و منتقدان بوم گرا با رو ش های گوناگون بازتاب طبیعت در متون ادبی را بررسی می کنند. در این مقاله ویژگی های زبانی نیما یوشیج و منوچهر آتشی در بازتاب طبیعت و جلوه های آن بررسی شده است. در نگاه نیما هیچ واژه ای به خودی خود شاعرانه نیست، فقط کاربرد و کارکرد آن تعیین کننده شاعرانگی آن خواهد بود. منوچهر آتشی نیز با بیانی غنی، نیرومند، و لبریز از عواطف گرم اقلیمی؛ تعبیرهای زیبای شاعرانه، ترکیب های تازه، مضامین و استعارات بدیع را در شعر خود وارد کرده که تجلی گاه زندگی مردم جنوب با عناصر زنده آن است. واژه های کهن به زبان او استحکام می بخشند و واژه های عربی آهنگ طبیعی کلامِ محاوره را ظاهر می کنند. هر دو شاعر با بهره گیری از زبان بومی اشعاری نو خلق کرده اند. عناصر طبیعی بازتاب یافته در اشعار نیما نمادی از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی هستند؛ اما واژگان بومی در شعر آتشی، آشنایی مخاطب با محیط جنوب و شرایط آن را در پی دارد. در شعر آتشی خشونت بومی و لطافت شاعرانه در کنار هم به کاررفته اند، واژگانی چون سبخ زار، کهره، و تیترموک به نحوی یادآور داروگ و ماخ اولا در شعر نیماست؛ اما دیگر عناصر فضای جنوب را در ذهن مخاطب ترسیم می کند.
گونه شناسی اشعار عاشورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار عاشورایی از نظر لحن، ساختار و کاربرد در اشکال متنوع و با درون مایه سوگ، با رویکرد عرفانی، حماسی، اخلاقی و اجتماعی و گاه با تلفیقی از این رویکردها عرضه می شوند. در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و استشهادی، وجوه زیبایی و عجین بودن عواطف و خیال شاعر عاشورایی با رویداد تاریخی در انواع شعر عاشورا بیان می شود. نتایج حاکی از آن است که گونه های اشعار عاشورایی با صراحت، سادگی زبان، حقیقت، پیام و مضمون پردازی صمیمی،... درآمیخته است که با توجه به طبع، ذوق و توفیق شاعر و همچنین عنایت اهل بیت، شکل مورد نظر شعر عاشورایی گاه به سان اثری کلاسیک و گاه با تلفیقی از آواز و شیوایی موسیقی شعر در محفل سیدالشهدا(ع) ترسیم می شود که همین ابتکار منجر به آفرینش گونه خاصی از این نوع شعر می شود. عناصر زبان، موسیقی، تخیل و عاطفه در انواع گونه های شعر عاشورایی یزد در فلسفه عاشورا، کارکرد توضیحی دارند و تصاویر بر پایه معرفت حسّی و اصل تداعی استوار است.
تأملی در معنای یک کنایه با تکیه بر بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این پژوهش تأمل و تعمق در معنای عبارت «جامه/پیرهن/پیراهن دریدن در نیکنامی» است که در دو بیت از دیوان حافظ صراحتاً بدان اشاره شده است و شارحان اغلب آن را مبهم دانسته اند. در اینجا با بررسی پیشینه این عبارت در شعر شاعران پیش از حافظ و بررسی ادامه حضور آن در شعر سخنوران پس از وی، ابیات مرتبط را با هم تطبیق داده و با عنایت به ساحت چندبعدی اندیشه حافظ که شگرد ادبی بارز و متعالی در شعر اوست، به بررسی ابعاد مختلف معنایی این عبارت پرداخته ایم. به زعم ما، این عبارت به ماجرای دریده شدن پیراهن حضرت یوسف که در قرآن نیز آمده است اشاره دارد؛ چراکه در این داستان قرآنی و اساطیری نحوه دریده شدن پیراهن، برهان بی گناهی و نیکنامی یوسف بوده است. علاوه برآن ازآنجاکه با بهره گیری از آرایه ایهام تناسب معنای دور و نزدیک هم زمان موردتوجه بوده است، جامه دریدن از شوق در سماع و بی خودی نیز در کنار پیراهن یوسف به ذهن متبادر می شود که ارتباط مستقیم با قید نیکنامی ندارد. شرح های موجود و معتبر از اشعار حافظ و اشارات حافظ پژوهان در این پژوهش و در ذیل ابیات موردنظر مطالعه و بررسی شده اند و نتایج حاصل به شیوه توصیفی- تحلیلی و برمبنای مطالعات کتابخانه ای مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی روان شناختی شخصیت بهرام گور (در داستان های وزیر خائن و فتنه) بر اساس نظریه اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
145 - 164
حوزه های تخصصی:
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن، با توجه به ارتباطات میان انسان ها و روابط درونی آن ها تصویری از ساختار روانی شخصیت ها ارائه می کند. با کمک این نظریه کاربردی و با توجه به ارتباط عمیق میان ادبیات و روان شناسی، می توان به تجزیه وتحلیل شخصیت های داستان های متون کهن ادب فارسی پرداخت. بررسی این متون بر اساس نظریه های روان شناسی، می تواند دست مایه بسیاری از پژوهش های میان رشته ای باشد. مدل تحلیل رفتار متقابل اریک برن، بر پایه حالات نفسانی من (کودک، والد و بالغ) بنا شده است. نگارندگان در این جستار، با توجه به مفاهیم کلیدی (حالات من؛ نوازش ها، بازی های روانی و زنجیره روابط) به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شخصیت بهرام گور، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی پرداخته اند. یافته ها نشان می دهد که شخصیت بهرام گور در وضعیت کودک با غلبه بالغ است که در مسیر زندگی و روند حوادث رشد می کند و به کمال می رسد. در این منظومه نوازش های کلامی از دیگر نوازش ها بسامد بالاتری دارند. بهرام گور در بازی های روانی بیشتر در نقش ناجی حضور می یابد و در زنجیره روابط متقابل، ارتباطات او در هفت گنبد و دیدار هفت مظلوم از نوع مکمل و موازی است.
بازنمایی تطبیقی فضای شهری و روستایی در رمان های «کوچه مدق» و «جای خالی سلوچ»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
77 - 43
حوزه های تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی رمان از گونه های متداول و پرکاربرد نقدادبیات داستانی است و درپی آن است تا براساس همبستگی سازه های اجتماعی بایکدیگر و برهم کنش آن با ساختار داستان، خوانشی جامعه-شناسانه از یک اثر ادبی ارائه دهد و درکنار آن به تشریح مبانی زیباشناسی وشیوه های تصویرسازی متن نیزبپردازد.بازتاب دگرگونی های سطحی ودرونی شهروروستا، علاوه بر ارائه اطلاعات اززمان ومکانِ زیستِ نویسنده وبستر خلق اثر، بر پیرنگ ودرونمایه های اجتماعی پرتکراروشخصیّت های داستان نیز اثرگذار است.دو رمان «کوچه مدقِ» نجیب محفوظ نویسنده مصری وبرنده نوبل ادبیّات و«جای خالی سلوچِ»محمود دولت آبادی، از شاخص ترین رمان های معاصراست وبا آنکه فضای یکی درشهرو دیگری در روستا و دردو کشور متفاوت می گذرد به جهت درونمایه مشترک و حضور مؤلفه های رئالیسم اجتماعی و چالش های گذر از سنّت به مدرنیته بسیار به یکدیگر شبیه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد جامعه شناختی، به قیاس دو رمان مذکور پرداخته و علاوه بر ترسیم شباهت و تفاوت ها کوشیده است مباحث مرتبط با فضاهای شهری را نیز با رئوس نظریه لوفور جامعه شناس فرانسوی تطبیق دهد تا ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان به گونه ای شایسته تر تشریح گردد. حاصل آنکه با توجّه به ارتباط تنگاتنگ جوامع شهری و روستایی با یکدیگر، عناصرجامعه شناسی همچون فضای جغرافیایی،زبان و گویش، اقتصاد و کسب و کار، ازدواج، آداب ورسوم و سرگرمی، معاشرت و تغذیه در این دو رمان پربسامدترند امّا هنجارهای حاکم بر فضای رمان «کوچه مدق» رسمی تر، قانونی تر و گسترده تر است. در مقابل، فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی «جای خالی سلوچ» سنّتی تر و محدودتر است و غالباً برگرفته از عادات مرسوم یا اعمال نظر بزرگان منطقه است.
بررسی زمینه های اجتماعی – سیاسی پیوند عناصر اسطوره ای با درون مایه های رمانتیسم سیاه در اشعار نصرت رحمانی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
25 - 40
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم سیاه که از آن با عناوینی چون منفعلانه، بیمار و سرطانی یاد می شود، از شاخه های مهم مکتب رمانتیسم است که پس از کودتای 28 مرداد در ایران به صورت گسترده ای در عرصه شعر و نثر حضور دارد. نصرت رحمانی به عنوان یکی از نماینده های شاخص جریان رمانتیسم سیاه در ایران شناخته می شود. نگارندگان در این جستار برآنند تا با بررسی اشعار نصرت رحمانی، ضمن نشان دادن بازتاب مضامین رمانتیسم سیاه در عناصر اسطوره ای شعر او، به تحلیل دلایل این امر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، شکست نهضت ملی که با نابودی آرمان های اجتماعی روشنفکر ایرانی همراه است در سال های پس از کودتا به رمانتیسم سیاه و بدبینانه در اندیشه و شعر نصرت رحمانی می انجامد. از این رو، مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و بدبینی، بیان خیانت و تمسخر عشق، شیطان گرایی، تصویر فضاهای وهمناک و نظایر آن که از جمله مضامین رمانتیسم سیاه هستند، در باززایی عناصر اسطوره ای شعر نصرت رحمانی بسیار تأثیر گذاشته اند؛ عناصر اسطوره ای،همانند سیمرغ، قاف، لیلی، شیرین، بیژن، حلاج و... در شعر رحمانی به تناسب نگاه سیاه بینانه او، شکست خورده و متفاوت با گذشته به تصویر کشیده می شوند.
نکاتی در اعتبارسنجی ادعیه و زیارات کتاب مفاتیح الجنان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
53 - 78
حوزه های تخصصی:
مهم ترین و رایج ترین کتاب دعایی که در دوره معاصر مورد استفاده مردم قرار می گیرد، کتاب مفاتیح الجنان اثر شیخ عباس قمی است. این کتاب پر تیراژترین کتاب پس از قرآن کریم است. بنابراین لازم است این اثر گرانسنگ به دلیل گستردگی و نفوذ خود در جامعه ، از ابعاد مختلف مورد بررسی و کنکاش پژوهشگران قرار گیرد. به همین منظور، در پژوهش حاضر، ضمن تأکید بر تمایل مؤلف به انتخاب و بهره گیری مطالب معتبر در ادعیه و زیارات، برخی نکات قابل توجه پیرامون اعتبارسنجی کتاب مفاتیح الجنان، مورد تأمل و تذکر واقع می گردد. در نهایت مشخص شد، با این که شیخ عباس قمی تلاش داشته است تا مطالب نامعتبر کتاب مفتاح الجنان بروجردی را حذف و مطالب معتبر را در تلخیص و تألیف خود ارایه نماید، امّا بنابر نمونه هایی که در مقاله حاضر ذکر شد، روشن گشت که مطالب مختلفی در کتاب مفاتیح قابل ردگیری هستند که به دلایلی، نامعتبر یا ضعیف و مخدوش می باشند. بنابراین لازم است که تمامی مطالب مفاتیح، مجدداً و به صورت اختصاصی و مجزا، اعتبارسنجی و مستندسازی دوباره شوند.
بررسی جهان بینی و دیدگاه های صائب تبریزی بر اساس دیوان اشعار
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
153 - 177
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت جهان بینی صائب تبریزی به بررسی خصال، سجایا و دیدگاه های این شاعر بزرگ به روش مطالعه کتابخانه ای با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی پرداخته است. اهمیت موضوع از آنجا شناخته می شود که تحلیل دیدگاه ها و جهان بینی هر شاعر و نویسنده تأثیر زیادی در فهم آثار ادبی او دارد و سبب می شود خواننده به درک عمیق تری از نمادها و معانی شعری شاعر برسد. علاوه بر آن، این بررسی شناخت جامعه زمانه شاعر و مردمانش را به همراه دارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که صائب تبریزی علاوه بر توجه به مضامین معنوی و عاشقانه به مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز توجه داشته است. او به ارزش های اخلاقی و اجتماعی پایبند بوده و همین امر سبب فراوانی ابیاتی با مضامین ترغیب به فروتنی، هم دلی، نوع دوستی و غیره در دیوان اشعار صائب گردیده است. همچنین در دیوان صائب تبریزی ابیاتی با بار منفی و ناسازگاری با اهل دنیا بسیار کم دیده شود.
بررسی درون مایههای اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه ی افغانستان (مطالعه ی موردی: اشعار عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالهادی داوی و لودین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
413 - 432
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تاریخچه ی هوّیت ملّت ها و منبع هنریِ شناخت اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری است. در تمامی دوره ها، همراهی اجتماع و ادبیّات و تأثیر محیط اجتماعی بر تولیدات آثار ادبی به چشم می خورد. نقش اساسی ادبیّات هنگامی به درستی شناخته می شود که درون مایه ی آن مورد بررسی قرارگیرد. دوره ی دوم مشروطه، عصر شکوفایی ادب و فرهنگ در افغانستان به شمارمی آید. تحوّلات ادبی این دوره نقش بسزایی در دگرگونی و تغییر مسیر ادبیّات معاصر افغانستان داشته است. این دوره، دور ه ی تغییر و تحوّل بنیادین در درون مایه ها و مضامین کهن شعر فارسی و سرآغاز ورود بسیاری از اندیشه ی های نو به شعر و نثر است. هدف از این پژوهش بررسی برجسته ترین درون مایه های اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه و مشخّص کردن شاعرانی است که نقش بسزایی در ورود مضامین جدید در شعر این دوره داشته اند. نتایج تحقیق از فاصله گرفتن شعر از دربار و جایگزینی مطالبات اجتماعی به جای مدح و ثنای شاهان حکایت دارد. عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالرحمن لودین و عبدالهادی داوی پنج چهره ی شاخص و تأثیرگذار این دوره اند که نقش بسزایی در خلق درون مایه های جدید و ورود آنها به شعر داشته اند. وطن، آزادی، بیداری، انتقاد از حکومت، دعوت به مبارزه، استعمارستیزی، اتّحاد، تعلیم و تربیت، نکوهش رشوه خواری، شکوه از روزگار و ... از مهم ترین درون مایه های اجتماعی اشعار این شاعران است.