کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال 23 پاییز 1402 شماره 58 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، انسان ناخرسند و سرخورده از وضع موجود، همواره آرزوها و نیازهای برآورده نشده خود را در ذهن خویش، ساخته و در عالم خیال، جهان آرمانی اش را پرداخته است. برابری، زندگی اشتراکی، فراوانی نعمت، ستودگی اخلاق از مهم ترین مؤلفه های نظام های آرمانشهری است که در نظام فکری عیاران نیز به فراوانی دیده می شود. در این مقاله، برآنیم تا نشان دهیم که جوانمردی و عیاری را می توان به مثابه گفتمانی آرمانشهری به شمار آورد. به همین جهت با تمرکز بر مشابهت های گفتمان آرمانشهری و گفتمان عیاری در مباحث اقتصادی، مانند بهره گیری از اقتصاد اشتراکی، کوشیده ایم نقاط اصلی این دو نظام فکری را نمایان تر کرده، به صورت تحلیلی مقایسه کنیم. داستان سمک عیار، فتوت نامه ها و گزارش های تاریخی از مهم ترین متونی هستند که برای ذکر شاهد و مثال و تبیین مستندتر موضوع از آنها بهره جسته ایم. دستاورد بحث نشان می دهد اجتماع عیاری همچون همه آرمانشهرها، از منظر اقتصادی-اجتماعی، اشتراکی است که فقدان مالکیت خصوصی، تأکید بر برابری، فراوانی و رفاه اقتصادی و اخلاق مندی از مهم ترین ویژگی های آن به شمار می رود.
گستاخی دیوانگان در برابر خدا، ترجمان اندیشه های عطار( زمینه ها و علل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گستاخی دیوانگان در برابر خدا اگرچه قبل از عطار هم سابقه داشته است اما در آثار وی به طور خاصی برجسته شده است. در حقیقت، این گستاخی دیوانگان و پرسش های بی پاسخ آنان و اعتراض به دستگاه آفرینش پرسش هایی است که پیوسته ذهن عطار را گرفتار خود می کرده است. این از جهت فکری به دلیل نوع نگرش کلامی او و از جهت سیاسی و اجتماعی نتیجه آشوب ها و فتنه ها و حوادثی است که در روزگار حیات، بخصوص هنگام نوجوانی او، رخ داده و جان بسیاری از مردم را گرفته است. اگرچه این موضوع در آثار شاعران و نویسندگان قبل از عطار کم و بیش دیده می شود اما در شعر عطار برجستگی خاصی پیدا می کند به طوری که اگر این سخنان از زبان مجانین نقل نمی شد یا کسانی بجز صوفیه آن را بیان می کردند قطعاً با تکفیر روبرو می شدند -چنانکه خیام را به دلیل برخی از رباعیات، اهل ضلالت دانستند.
این پژوهش که به صورت اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل محتوا، انجام گرفته درصدد یافتن این پرسش هاست که اوّلاً، زمینه های پدیدآمدن این نوع نگرش در ذهن و اندیشه عطار چه بوده است؟ ثانیاً، آیا اگر کسانی بجز عطار چنین سخنان گستاخانه ای را حتی از زبان دیوانگان نقل می کردند صوفیه آنان را تکفیر نمی کردند؟ بر اساس این پژوهش مشخص می شود که اینها دغدغه های ذهنی و اندیشه های درونی خود عطار بوده است؛ اما برای رهایی از وجدان خویش و تکفیر دیگران آن را از زبان دیوانگان در شعر خویش بیان کرده است.
تحلیل زیبایی شناسی شهر «بسیلا» مقرّ فرمانروایی طیهورشاه در کوش نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر سبک نوین معماری برمبنای اصول، روش ها و سنّت های سبک های پیشین استوار است و همواره، آن اثری در گذر زمان، شایستگی جاودانگی و ماندگاری دارد که از پشتوانه منطقی و مبانی نظری ریشه دارتری برخوردار باشد. بهره گیری از شکل های هندسی در معماری گذشته از اهمّیت و سابقه طولانی برخوردار است؛ به گونه ای که در ساختن اکثر معابد و مکان های مقدّس، از آن بهره می بردند. اهمیّت اعداد و اشکال در زیبایی شناسیِ اماکن تاریخی و مذهبی مشهود است. در این میان، عدد چهار و شکل مرّبع گونه بنا، به گونه ای نمادین بیشتر مورد اقبال معماران اسلامی قرار گرفته است.
هدف از پژوهش حاضر، جلب توّجه معماران به مفاهیم و شیوه هایی است که در ساختن شهر بسیلا، مقرّ فرمانروایی شاه طیهور در منظومه کوش نامه به کار رفته و اصل آنها با اتّکا بر تجربیّات بشری و تسلسل هویّتی دستاوردهای انسان با نسل های پیشین و پیش دانسته های انسان بنیان نهاده شده تا بتواند پاسخگوی نیازهای فطری و زیبایی شناختی انسان امروز باشد. در پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-تطبیقی و با شیوه استقرائی انجام گرفته، با شناسایی عناصر اصلی زیبایی شناسی معماری اسلامی در حوزه عمل و نظر مانند سیمای ظاهری، استحکام و استواری، تقارن و تعادل، به بررسی چگونگی تأثیرگذاری آنها در ساختن شهر بسیلا در منظومه کوش نامه پرداخته شده است.
تحلیل جامعه شناختی تن در گرشاسپ نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی بدن یکی از حوزه های نوین و مطرح جامعه شناسی است. بررسی بدنمندی در هر جامعه ای ما را به نوع نگاه و جهان بینیِ حاکم بر جوامع، نسبت به تن آدمی می رساند. در این پژوهش، بر مبنای گرشاسپ نامه اسدی طوسی موضوع بدنمندی، مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص شود که نگاه جامعه ایرانیِ عصر اسدی به بدن چه نوع نگاهی است و هم این که این منظومه حماسی از نظر ژانر و نوع ادبی خاص، چه نگرشی به تن آدمی داشته است.
در این پژوهش به موضوع هایی چون بدن دینی، بدن طبقاتی، زبان بدن و... پرداخته خواهد شد. از نظر ایدئولوژیک، بدن در گرشاسپ نامه در مقابل روح قرار گرفته و تحقیر می شود و گرچه بدن از حیث جمال شناسی و نیروی درونی ستوده شده است، اما فی ذاته، چیزی جز کالبدی که زندان روح است و اعتباری مجزا ندارد، نیست. بدن طبقاتی نیز بدن شاه، پهلوان و زنان پهلوانان را شامل می شود، اما توصیفات بدن شاه و زنان پهلوانان در جنب بدنِ پهلوان معنا یافته و بر محور او می گردد. در کل، نگاه اسدی به بدن، یک نگاه نژادی-طبقاتی است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با روش کتابخانه ای و با تکیه بر گرشاسپ نامه و آثار مرجع ادب فارسی تدوین گردیده است.
بررسی تطبیقی سبک شناختی لایه ایدئولوژیک اشعار سیمین بهبهانی و گلرخسار صفی آوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، ایدئولوژی را در سطوح سه گانه زبانی (واژگانی، نحوی، بلاغی) در شعر سیمین بهبهانی شاعر ایرانی (1306-1393 ﻫ.ش.) و گلرخسار صفی آوا شاعر تاجیکستانی (تولد 1326 ﻫ.ش.)، بررسی و مقایسه می کند. شعر هر دو، با ایدئولوژی های حاکم بر فضای روشنفکری زمانه همراه است؛ در شعر بهبهانی، ایدئولوژی فمینیستی آشکارتر است و با واژگان امروزی، زبانی زنانه و نگاهی تازه، تشخص یافته است. اما صفی آوا، احساسات زنانه را چندان آشکارا بیان نمی کند؛ مضامین زنانه در شعر او راه یافته اند، اما این، وجه غالب نیست؛ شعر او بیشتر، با ناسیونالیسم نشان دار شده است. بازتاب ایدئولوژی در لایه های زبانی هر دو هست؛ اما صراحت صفی آوا بیشتر و ایدئولوژی در لایه واژگانی شعر او پررنگ تر است. در شعر بهبهانی ایدئولوژی عمدتاً، در لایه های نحوی و بلاغی است و به شعر او فردیتی هنری بخشیده است. از این منظر شعر صفی آوا کلیشه وار، مانده است.
اندیشه وجودی در «شعله های آب» از مرتضی مردیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مهم ترین فلسفه های قرن بیستم است که به مسائل انسان که امروز «وجودی» نامیده می شوند، می پردازد. مسائلی مانند معنای زندگی، مرگ و رنج. این فلسفه از جهت اهمّیتی که برای مقام انسان قائل است و او را صاحب قدرت اراده و آفرینندگی می داند، شایسته توجّه است. تأثیر فلسفه وجودی اگزیستانسیالست بر نمایشنامه و رمان ها گویاتر است تا رساله های فلسفی. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بازتاب این فلسفه در داستان بلند «در شعله های آب» از «مرتضی مردیها» پرداخته می شود. ترتیب بیان موضوع ها به گونه ای است که سیر تدریجی اندیشه های نویسنده-راوی را از مرگ اندیشی که حاصل مواجهه انسان با حقیقت هستی است، تببین می کند. آنگاه، بیداری رنج آمیز شخصیّت داستانی را که برخاسته از این خودآگاهی است تا چگونگی ایمان به خداوند در مقام آگاهی جاودانه جهان و اتحاد عاشقانه با او روشن می سازد؛ زیرا تنها راه رسیدن به جاودانگی روحی و جسمانی است. در این پژوهش کوشش نهایی بر معرفی و تبیین ساختار اگزیستانسیالیست در رمان «در شعله های آب» از مرتضی مردیها است که بنا بر آن، رویکردهای استحسانی و اخلاقی و ایمانی هرکدام با زیرشاخه های متعددش در تار و پود اثر درهم تنیده شده است.