فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
123 - 158
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت، رویکردی است که به بررسی انواع روابط ممکن بین متن با سایر متون می پردازد. ژرار ژنت، نظریه پرداز ادبی و نشانه شناس شاخص فرانسوی (2018-1930 م.)، ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم کرد که عبارتند از: «بینامتنیت»، «پیرامتنیت»، «فرامتنیت»، «سرمتنیت» و «بیش متنیت». دقّت نظر ژرار ژنت در خصوص توصیف ویژگی های انواع بیش متنیّت و بینامتنیّت در متون ادبی، این امکان را برای محقّقان فراهم می آورد تا بتوانند با درجه اطمینان بالایی انواع این ترامتن ها را در عین شباهت ظاهری شواهد شعری برخی از آن ها به یکدیگر، از هم تفکیک کنند -کاری که شاید بدون این نظریّه مقدور نمی شد.این پژوهش با تکیه بر شیوه تحلیلی-توصیفی، به بررسی ترامتن های غزل های حسین منزوی با غزل های حافظ و سعدی می پردازد تا اوّلاً، میزان تأثیرپذیری او را از شعر این دو شاعر نام آور کلاسیک، در هر یک از انواع فوق، توضیح دهد و ثانیاً، شگرد هایی را که در هریک از این بهره گیری ها مورد توجّه شاعر بوده، تبیین نماید. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان ترامتن ها، بیش متنیت؛ خصوصاً از نوع تراگونگی ِآن، عرصه اصلی هنرنمایی های منزوی بوده است. پس از آن، به ترتیب، بینامتنیت ضمنی و پیرامتنیت درونی مؤلفی از اهمّیت بیشتری برخوردار است. تجلّی این نوع اخیر در غزل های منزوی به پانوشت نویسی محدود نمی شود و شاعر در این عرصه هم هنر خود را عینیّت بخشیده است. از اینها گذشته، رابطه سرمتنیت، به اشتراک دواوین این شعرا در ژانر هنری «غزل» محدود می شود و از آنجا که اشعار منزوی رابطه تفسیری قابل اثباتی با اشعار سعدی و حافظ ندارد؛ بنابراین، فرامتنیتی هم در آن به چشم نمی خورد.
سبکشناسی فکری اشعار ابن نصوح شیرازی (شاعر منسوب به تسنّن دوازده امامی در قرن هشتم)
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
79 - 113
حوزه های تخصصی:
یکی از سخنوران بزرگ زبان فارسی که هنوز هم نزد بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب ناشناخته باقی مانده، شاعر و عارف نامی قرن هشتم ابن نصوح شیرازی است. از اشعار وی در منقبت امیرالمؤمنین و آل عبا و تفضیل ایشان بر دیگران، گرایش شیعی اش آشکار می شود. پژوهش حاضر که با هدف شناخت ویژگی های فکریِ اشعار باقی مانده از ابن نصوح شیرازی انجام شده، در تلاش است تا با ارائه نمونه های شعری شاعر و ویژگی های برجسته آن، باب آشنایی با این سخنور سبک عراقی را بگشاید. یافته های این پژوهش که بر اساس اشعار ابن نصوح در نسخه های خطّی صورت گرفته است، نشان می دهد که پس از مدح جلایریان، نعت و منقبت پیشوایان دینی، اخلاقیّات، توصیفات هنری و عاشقانه، عقل گرایی، تصوّف و موضوعات اجتماعی بالاترین بسامد را در اشعار وی داراست. بدین ترتیب ابن نصوح را می توان پس از حافظ در کنار سخنوران بزرگی چون سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، کمال خجندی و... از چهره های شاخص و برجسته شاعران سبک عراقی در قرن هشتم دانست.
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمانسخن عشق به آموزه های اساطیری و ادیان می رسد ، و تنها ضیافت عشق بود که فلاسفه را گردهم آورد.عارفان مسلمان با بهره گیری از آموزه های الهی- انسانی و تجربه عشق لطائف حکمی و نکات معرفتی و ادبی مهمی در باره محبت و اسرار آن بیان نمودند. در اندیشه عرفا میل ،موافقت و ایثار از مؤلفه های سلوک عارفانه می-تواند به محبت و عشق بیانجامد. هرعشقی با معرفت توأم است خواه قبل و یا بعد آن ، با وجود ممنوعیت عشق و بیان ناپذیری و مشکلات آن اما به دلیل جاذبه ذاتی ،معرفتی ، وراز وار بودنش در اشعار و رسائل عرفا تجلی نمود.در این سیر تکاملی محبت توأم با زهد با معرفت آمیخته به تدریج جای خود را به آموزه های معرفتی عاشقانه داد، ، با آنکه صوفیان عهد اول هم به راز و رمز عشق آشنا اما در دوره متأخر این آموزه ها عرصه و مجال بیان یافت وبه اوج قله اندیشه های عارفان تبدیل و پارادایم جدید و ماندگار وحدت وجود درعرفان و تصوف شکل گرفت . در این جستاربا روایت ریشه ها ، سیر و تحول مفهوم محبت و عشق در ارتباط با معرفت در عرفان اسلامی مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. کلیدواژه ها: محبت، عشق ، معرفت، عارفان،وحدت وجود
بررسی و تحلیل آیین های سماع کردن، خلوت گزینی و خرقه پوشی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین کاشانی با رویکرد به اصل فایده گرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
142 - 165
حوزه های تخصصی:
تصوف اسلامی دارای مناسک متنوعی است که برای رساندن آدمی به سعادت حقیقی در نظر گرفته شده اند. بنابراین، در یک نگاه کلی همه این مناسک دارای فواید معنوی و شناختی عمده ای هستند. عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه به شماری از مناسک عرفانی و ابعاد سودرسانی آن پرداخته که از این بین، سماع، خلوت گزینی و خرقه پوشی برجسته تر به نظر می رسند. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اعمال صوفیانه مذکور از دید اصل فایده گرایی بررسی و کاویده می شود. دلیل گزینش نظریه فایده گرایی، ظرفیت های آن برای رسیدن به تحلیل نوآورانه از آراء کاشانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاشانی همچون فایده گرایان به نتیجه ای که از انجام یک عمل به دست می آید تأکید دارد و صرفاً خود عمل را خوب یا بد نمی داند. همچنین، فواید سماع عبارت است از: تأمین بخشی از نیازهای روحی سالک؛ رفع سآمت روحی و جسمی سالک؛ صیقل وجود آدمی؛ ایجاد محبت در دل سالک؛ آشکار کننده اسرار الهی؛ برقراری ارتباط سالک با عالم لاهوت؛ تقویت ثبات و تمرکز روحی در سالک. فواید اصلی خلوت گزینی عبارت است از: بهره مندی و آگاهی از علوم الهی و معنوی؛ حفظ دین سالک؛ دور ماندن سالک از خطرات درونی و بیرونی؛ مهار کردن نفس اماره و جهت دادن به آن؛ ارتباط-گیری سالک با خداوند؛ بی توجهی به دنیا و مافیها؛ مصاحبت با خداوند و پیامبر. فواید خرقه پوشی نیز شامل این موارد است: ایجاد دگرگونی های مطلوب در عادت های سالک؛ رسیدن به تحولات ژرف درونی از دریچه تغییرات بیرونی و ظاهری.
ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
242 - 265
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
خوانش اسطوره شناختی شعر «باد ما را خواهد بُرد» از دیدگاه نورتروپ فرای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نورتروپ فرای در کتاب کالبد شکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ به خصوص اسطوره زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژدی، رمانس و هزل است. منتقدان مجموعه تولدى دیگر فروغ فرخزاد را تجلى دوره تکامل فکرى و شعرى وی مى دانند که با فاصله زیادی از اشعار نخستین او؛ عمق نگاه و اندیشه ای ژرف به جهان هستی پیدا می کند. یکی از اشعار شایان توجه در مجموعه تولدى دیگر شعر باد ما را خواهد بُرد است. این تحقیق سعی دارد با استفاده از خوانش کهن الگویی و به ویژه آرای نورتورپ فرای، تحول در بینش و اندیشه ای که شعر ارایه می کند را در کهن الگوهایی جستجو کند که با مفاهیمی از فصول سال بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد سوژه شعر با عبور از میتوس عاشقانه و رمانس زندگی خود و ورود به ساحت میتوس زمستان به درک و آگاهی و تجربیاتی جدید دست می یابد و به بیانی متفکرانه از مفهوم عشق می سد. این تحول را می توان در تحول مفهوم عشق یافت که از مفهومی جسمانی، گذرا و همراه با ویرانی و سرما، به ساحتی آسمانی و جاودانه گذر می کند که آرامش بخش، گرم و حیاتبخش است.
بررسی تطبیقی رویکرد اقلیم شناسی دررمان«مرگ عزیز بیعار»و«اهل غرق» منیرو روانی پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
184 - 212
حوزه های تخصصی:
گستره ادبیات تطبیقی که به تحلیل ساختار ادبی میان ملل مختلف پرداخته و تعاملات ادبی یک کشوررادربرابرکشوردیگر را تجزیه ودربررسی خود به نقطه نظرات مشابه و اختلافات آن ها اشاره می کند.هر پژوهشگری به دلیل وابستگی و علاقه ذاتی به منطقه جغرافیایی، به شکل ناخود آگاه در آثار ی که به رشته تحریردرمی آورد،واکنش های مشابهی با هم کیشان خودبروزمی دهد. این تحقیق با روش تحلیلی-توصیفی به شکل گیری و همانندی تطبیقی اقلیم و ساختار آن در دو رمان اهل غرق اثر منیرو روانی پور و مرگ عزیز بیعار اثر لطیفه تکین پرداخته و نگرش فرهنگ روستایی دراین دو رمان را مورد تحلیل و بررسی قرارداده است، داده های پژوهش نشان دادکه این دورمان درعناصرداستان،پیرنگ آب و هوا،معماری..دارای تفاوت هایی هستنداما وجه شباهت این دو اثر نیز مطمح نظر واقع شده است. در هر دو رمان مرگ داستان در یک روستا اتفاق می افتد که مردمش سنتی و به دور از جامعه مدرن زندگی می کنند و دارای فضایی خارق عادت و همراه با جادو و پریان است و در پایان هر دو رمان قهرمان داستان می میرد.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.
بازتاب تجارب زیستی کودکان کار در آثار خودنوشت آن ها در مجله ی عروسک سخنگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان در محیط های اجتماعی مختلف و تعاملات و مناسباتی که با افراد دیگر دارند، تجربیاتی را از سر می گذرانند که از آن ها با عنوان تجارب زیستی نام برده می شود. این تجارب که در شکل گیری شاکله ی ذهنی، قضاوت ها و رفتار آنان تأثیرگذار است، باعث می شود هنگامی که درصدد نگارش نوشته های خود برمی آیند، این تجارب را منعکس سازند. ازآنجاکه مجله ی عروسک سخنگو برای کودکان فرصتی را فراهم آورده است تا در مقام نویسنده به تولید ادبیات برای خود بپردازند، در این پژوهش ارتباط محتوایی میان آنچه که کودکانِ کار در این مجله نگاشته اند با تجربیات زیستی آن ها موضوع تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور، در پژوهش حاضر با یاری گرفتن از نظریه ی جان دیویی درباره ی رابطه ی تجارب زیستی افراد با آثاری که می آفرینند؛ سه اثر خودنوشت کودکان کار که در این نشریه منتشر شده، تحلیل شده است. سپس برای اینکه مشخص شود این نوشته ها تجارب زیستی کودکان کار را منعکس می سازند یا خیر، برای هرکدام از آن ها پرسش های متفاوتی در قالب مصاحبه های کتبی تنظیم شده و در اختیار نویسندگان قرار گرفته است. علی رغم اینکه برخی از کودکان در پاسخ دهی به پرسش ها از افشای واقعیت طفره رفتند یا آن را انکار کردند، یافته های پژوهش بیانگر آن است که محتوای این دسته از آثار خودنوشت به تبع شرایط مختلف کودکان کار در جامعه و محیط خانواده به گونه ای آشکارا و یا پنهان، منعکس کننده و برآمده از تجارب زیستی و در مواردی نیز عقده های فروخورده ی آن هاست.
بررسی و تحلیل عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمیک استریپ در ایران بیشتر در چهار ژانر عمده خلق شده که شامل ژانر مذهبی، ژانر حماسی، ژانر جنگی و ژانر عامیانه است. ژانر عامیانه به فرهنگ بومی توجه دارد و در کمیک استریپ های کودکان اهمیت بیشتری دارد .از بدو ورود کمیک به ایران، داستان ها و افسانه های محلی و عامیانه، ضرب المثل ها، متل ها و حکایت ها با فرم ویژه ی کمیک، روایت و تصویرسازی شده اند. در داستان های ژانر عامیانه هدف، یادگیری و جلب توجه کودکان به ضرب المثل های ایرانی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کتاب های کمیک کودکان مانند کمیک احسان ماندگاری، کمیک مثل آباد، کمیک ماهنامه ی نبات از آثار سعید رزاقی است که بیشترین میزان کمیک های این ژانر متعلق به اوست. این پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و تحلیل محتوا و بررسی عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ انجام گرفته است. نتایج، گویای آن هستند که در ژانر عامیانه، موضوعات اخلاقی و اجتماعی به منظور آشنایی با راه ورسم صحیح زندگی بیان شده است. طرح داستان های ژانر عامیانه ی کمیک استریپ ساده است و شخصیت پردازی و حتی زاویه ی دید در آن از طریق گفت وگو اتفاق می افتد. فضای داستان ها شاد و هیجان انگیز و رنگ های استفاده شده در تصاویر نیز بر شادی و هیجان انگیزی فضای داستان می افزاید.
بررسی تطبیقی انسان شناسی عرفانی و فلسفی از دیدگاه مولانا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 32
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم اندیشه بشری، انسان و هستی ناشناخته اوست که همواره محور بحث در بین فیلسوفان و عارفان بوده است. آنان بر اساس دیدگاه خود به انسان از دو منظر نگریسته اند: برخی از وضع موجود انسان و در باره اینکه «انسان چگونه هست و چگونه نیست» سخن می گویند و پاره ای در باره شرایط انسان مطلوب گفت وگو می کنند به این معنا که انسان چگونه باید باشد و نباشد. در مقایسه این دو رویکرد باید گفت: انسان شناسی فلسفی با نگاهی عقلانی به مسائل اساسی انسان به-عنوان یک موجود عقلانی و اندیشمند و انسان شناسی عرفانی از راه علم حضوری به مطالعه و بحث در باره انسان و چگونگی دستیابی او به کمال می پردازد. این مطالعه با روش توصیفی تطبیقی و در جهت تبیین، تحلیل و تطبیق انسان شناسی فلسفی و انسان شناسی عرفانی از دیدگاه کانت و مولانا پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد هدف غایی مولانا در انسان-شناسی معرفی انسان کامل یا مطلوب است و حال آن که کانت در انسان شناسی پراگماتیکی خود، انسان موجود را معرفی می کند.
نگاهی به درون مایه هایِ همسان در: حماسه گیل گمش، سرودِ مروارید و متن هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
33 - 80
حوزه های تخصصی:
حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید دو میراثِ بزرگِ بشری هستند که اثرِ نخستین در 2100 پیش از میلادِ مسیح و دومین اثر در نیمه دومِ سده نخستِ میلادی (میانِ 50 تا 70) به نگارش درآمده است. به نظر می رسد این دو اثر که یکی قالبی حماسی و دیگر عرفانی دارد و ظاهراً متفاوت می نمایند، از درون مایه هایی همسان بهره مندند و هر دو در شکل دهیِ اندیشه ها و باورهایِ مانی و مانویان تأثیرگذار بوده است؛ به این معنا که مادری تأثیرگذار (مادرِ حیات)، شاهزاده ای به فراموشی گرفتار آمده، وجودِ همزادی چون نَرْجَمیگ، قهرمانی مانندِ هرمزدبغ که به سرزمینِ تاریکی می تازد، وجودِ شیرچهر اژدهایی اهریمنی، لباسِ رزم برکَندن و تاج بر سر نهادن پس از رهایی از تن و جهان، وجودِ مادینه ای گُمراه کُننده و همین طور پدر و دختری اهریمنی (اَشَقْلون و مُردیانگ) که در پیِ گمراه ساختنِ سرنمونِ انسان ها هستند، وجودِ کشتی رانی رستگارکننده و آگاهی بخشی دلسوز (عیسایِ درخشان)، انسان ایزدی خورشیدگونه (مانی) و مقوله آزار نرساندن به حیوانات در مانویّت، همگی مقوله هایی است که در حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید یافت می شود. نتایجِ پژوهش نشان می دهد که مانی و مانویان از این دو اثر که یکی به میان رودان تعلّق دارد و در پیوند با نژادِ سامی و دیگر به فرهنگِ پارتی اشکانی متعلّق است، تأثیر پذیرفته اند و در این همسانی و الگوپذیری، می توانیم آمیزش و تعاملِ فرهنگِ ایرانی را با دیگر فرهنگ ها و باورها ببینیم.
تطبیق کارکردهای مفهوم عشق در شعرهای منزوی و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
117 - 148
حوزه های تخصصی:
عشق به عنوان مفهومی جهان شمول، یکی از پرکاربردترین و پربسامدترین مفاهیم و درون مایه های آثار ادبی و شعر شاعران بوده و هست. آنان با شیوه ها و رویکردهای گوناگون و برپایه زمینه های فکری و فرهنگی و تجربه های فردی و عاطفی خود، عشق را در آثارشان بازتاب داده اند. این مقاله با نظر به نقش برجسته مفهوم عشق در شعرهای غزل سرای معاصر، حسین منزوی و شاعر نامدار ترک، ناظم حکمت به تطبیقِ تحلیلی کارکردهای چندگانه مفهوم عشق در شعر دو شاعر پرداخته است. در این پژوهش که بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، صورت گرفته است، با ذکر نمونه ها و تحلیل آنها درمی یابیم که چند کارکرد مفهوم عشق، نقش محوری در زبان و جهان شعر دو شاعر دارد؛ کارکردهایی مانند عاطفی و تغزلّی، اجتماعی و اعتراضی، فردی و زمینی، زیبایی شناختی و هنری. بنابراین، مفهومی جهان شمول مانند عشق، می تواند پشتوانه کارکردهای گوناگون، اما مشترک عناصرشعر دو شاعر، از دو فرهنگ و زبان متفاوت باشد.
تحلیل تطبیقی مجموعه هری پاتر و دشت پارسوا با تکیه بر بینامتنیت نوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
187 - 223
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه ژنت آثار ادبی وجود مستقل و مخصوص به خود ندارند و با متون قبل از خود در ارتباط هستند. بینامتنیت ارتباط این متون را بررسی کرده میزان تأثیرپذیری آنها را مشخص می کند. بینامتنیت نوع با استفاده از شیوه های سرمتنیت و بیش متنیت ، انواع ادبی و ارتباط آنها را با یکدیگر مورد ارزیابی قرارمی دهد. در پژوهش حاضر سعی شده است مجموعه دشت پارسوا را با نمونهغربی آن یعنی هری پاتر مقایسه کرده با استفاده از نظریه ژنت، انواع ادبی موجود در این آثار فانتزی را شناسایی کنیم و ارتباط آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات بوده است: کدام نوع ادبی در مجموعه های هری پاتر و دشت پارسوا مشاهده می شود؟ آیا بهره گیری عزیزی از انواع مختلف ادبی به اثر او تمایز بخشیده است یا اثر او به مجموعه ای تقلیدی تبدیل شده است؟ براساس نتایج تحقیق، عزیزی انواع مختلفی مانند اسطوره، افسانه، سنت شفاهی، معما، عاشقانه و تراژدی را با استفاده از سرمتنیت در اثر خود گنجانده است و با استفاده از بیش متنیت تغییراتی در اثر خود به وجود آورده است که این اثر را به اثری با ویژگی های مخصوص خود تبدیل کرده است.
بررسی دلایل لغزش مترجمان در برگردان معنای ارجاعی (مطالعه موردی ترجمه جلد دوم کتاب الأیام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنای ارجاعی به عنوان نخستین معنای هر واژه، پایه و اساس شناخت معانی دیگر است. از این رو، درک و شناخت معنای ارجاعی بر دیگر معانی رجحان دارد و بهنگام ترجمه نیز مترجم در صورتی مجاز است به معانی دیگر متوسل شود که معنای ارجاعی نتواند پیام و مفهوم را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. با وجود این، در موارد بسیاری ملاحظه می شود مترجمان در برگردان معنای ارجاعی که معنای واضح و روشن واژگان است، دچار لغزش می شوند. نگارندگان این جستار با بهره گیری از روش مطالعه مقابله ای در نظر دارند با مقایسه ترجمه جلد دوم کتاب الأیام با متن اصلی به علل و عواملی بپردازند که منجر به لغزش مترجم در برگردان معنای ارجاعی شده است. برای این منظور نگارندگان این جستار، 69 مثال از ترجمه الأیام که به نظر می رسد خدیوجم در برگردان معنای ارجاعی آن ها دچار لغرش شده، انتخاب کرده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. بررسی این مثال ها نشان می دهد سه عامل منجر شده که مترجم در گزینش معادل برای معنای ارجاعی برخی واژه ها دچار لغزش شود که عبارتند از: 1- اشتباه خوانشی یا چشمی، 2- عدم توجه به فضای متن و 3- اعمال سلیقه.
بررسی معادل یابی واژگان در تا سبز شوم از عشق (ترجمه گزیده ای از اشعار نزار قبانی به فارسی) براساس اصل هم معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شعر، افزون بر اینکه ژرف است و معناهای بسیاری در خود دارد با نازک کاری های زبانی و ظرافت های بیانی بسیاری خلق شده است. واژگانی که به شعر می آیند، ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در شعر پویا و متکثر می شود. از این رو، واژگان شعر، معناهای پنهان و سایه وار بسیاری را در خود دارند که فهم آن ها نیازمند خوانشی دقیق از شعر است. یکی از راه های فهم معنای واژگان، بررسی آن ها از منظر نظریه روابط مفهومی است. در این نظریه، سعی می شود با بررسی پیوند میان واژگان، معنی دقیق هر یک فهم شود. هم معنایی یکی از پیوندهایی است که واژگان زبان با یکدیگر دارند. در بررسی معنا براساس هم معنایی، تلاش می شود که واژگان هم معنا جمع و مقایسه شوند و حدود معنایی هر یک با دیگر واژه های مترادف، مشخص تر و روشن تر شود. از اصل هم معنایی می توان در ترجمه شعر و نقد آن بهره برد. در این مقاله با کاربست اصل هم معنایی، معادل یابی واژگان در «تا سبز شوم از عشق» نقد شده است. این کتاب دربردارنده گزیده ای از شعرهای عاشقانه نزار قبانی است که موسی اسوار آن ها را از عربی به فارسی برگردانده است. در تحلیل معادل یابی ها، نخست معناهای قاموسی واژگان مورد بحث، استخراج شده، سپس با در نظر گرفتن بافت شعر، معناهای فراقاموسی (عاطفی، سبکی و ..) آنان نیز رمزگشایی شده است. در ادامه با جمع کردن معادل های هم معنا، هم خوان ترین معادل با متن مبدأ، برگزیده شده و در ضمن آن معادل یابی مترجم نقد شده است. برآیند پژوهش این چنین است که در مواردی، معادل های ترجمه از حیث هم نشینی همخوان با دیگر واژگان بافت شعر نیستند. همچنین برخی از معادل ها در ترجمه، بار عاطفی کمتری از واژگان متن مبدأ دارند و برخی دیگر نیز دلالتی کلی تر و شامل تر از واژگان شعرهای نزار دارند. برخی معادل ها نیز متن ترجمه را مبهم گردانده اند.
از گریزان بودن ادبیات نوجوان از نقد و نظریه پردازی به ناگزیری از آن: ارائه چارچوبی برای نقد و نظریه درون زاد ادبیات نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر ارائه چارچوبی برای نقد و نظریه درون زاد ادبیات نوجوان است که برای این ادبیات هویتی مستقل از ادبیات کودک و بزرگسال قائل باشد و در راستای استقلال این ادبیات گام بردارد. ازاین رو محقق «نظریه خود دیالوجیک» هوبرت هرمنز را در همزیستی با نظریه های روانشناسی و آرای فلسفی درباب نوجوانی که با این نظریه همسو هستند چارچوبی مناسب برای تحقق این هدف می داند. ازاین جهت که ارائه نقد و نظریه درون زاد ادبیات نوجوان، نخست، مستلزم فهم مفهوم نوجوانی و شناسایی مسئله نوجوانی است، در گام اول تلاش شده است به فهمی از مفهوم و مسئله نوجوانی دست یابد و در گام بعد به رهیافت های این همزیستی برای نقد و نظریه ادبیات نوجوان بپردازد. یافته ها نشان می دهند نوجوان در این پرتو، وجودی دیالوجیک و چندصدا است و مسئله ادبیات نوجوان نیز بازتاب صداهای نوجوانی، دیالوگ و چندصدایی وجودی نوجوان است. صداهایی که با یکدیگر تحت فرآیند دیالکتیکی حرکت میان نیروهای تمرکزگرا و تمرکززدا در میدان پرتنش «خود» درحال دیالوگ هستند و به رشد «خود» نوجوان منجر می شوند. این همزیستی برای مسائل نظری ادبیات نوجوان ازجمله چیستی این ادبیات و تفاوت آن با ادبیات کودک و همچنین نقد متون ادبیات نوجوان با رهاوردهایی همراه است که موردبحث قرار می گیرند.
معرفی ابیات نویافته در دستنویس رسائل العشاق و وسائل المشتاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
5 - 41
حوزه های تخصصی:
دست نویس (نسخه خطی) رسائل العشاق و وسائل المشتاق اثر «سیفی نیشابوری» از متون نثر قرن ششم هجری قمری و قدیمی ترین متن برجای مانده در موضوع نامه نگاری عاشقانه به زبان فارسی است. این دست نویس تک نسخه ای به دلیل تعداد زیاد اشعاری که در خلال متن آن آمده و نیز کهن بودن آن (مکتوب در 685 ه .ق) منبع ارزشمندی برای تحقیق، مأخذیابی و حتی تصحیح اشعار فارسی تا قرن هفتم به شمار می آید. در این دست نویس حدود 1500 بیت از گویندگان به فارسی و عربی، و در قالب های شعری مختلف ثبت است اما از قالب رباعی بیش از دیگر قوالب شعری استفاده شده. مؤلف رسائل العشاق در نیمه نخست این کتاب نام گوینده اغلب ابیات را یادآور شده اما در نیمه دوم کتاب به ندرت از گویندگان اشعار نامی به میان آمده و دلیل آن مشخص نیست. در این میان 203 بیت نویافته در این دست نویس یافت شد. از این جمله 27 بیت آن در دیگر مقاله ها معرفی شده اند و 176 بیت باقی مانده نیز در مقاله حاضر معرفی شده اند. همچنین به چند بیت بی نام در متون نثر که در این دست نویس با نام گوینده آمده اند اشاره شده است. ضمن این تحقیق خَلط «فخری» با «فرّخی» در رسائل العشاق نیز عنوان و بررسی شده است. همچنین بخش هایی از چند مقاله علمی پژوهشی راجع به دست نویس رسائل ا لعشاق در این تحقیق اصلاح و تکمیل شده است که در پیشینه پژوهش از آن ها یاد می شود. از یافته های دیگر این پژوهش، معرفی چند لُغتِ فوت شده در فرهنگ های فارسی است و ابیاتی که این لغات را در بر دارند، شاهدمثال های خوبی برای ارائه و افزودن آن ها به فرهنگ هاست.
بررسی متن چاپی فرهنگ قانون ادب بر اساس 10 دستنویس کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
43 - 85
حوزه های تخصصی:
قانون ادب، تألیف ابوالفضل حُبَیش بن ابراهیم تفلیسی، مفصّل ترین فرهنگ عربی به فارسی از قرن ششم هجری است. آثار تفلیسی از چندین منظر، به ویژه شناخت بهتر ویژگی های گویش های غرب ایران، حائز اهمیت است. از میان این آثار قانون ادب گنجینه ارزشمندی از لغات و ترکیبات فارسی کهن با ۶۰۰۰۰ مدخل عربی است. بنیاد فرهنگ ایران این فرهنگ را در سال ۱۳۵۰ در سه مجلّد، به کوشش و تصحیح زنده یاد غلامرضا طاهر، به چاپ رسانید. متأسفانه با درگذشت استاد غلامرضا طاهر تدوین و چاپ فهرست الفبایی مدخل های عربی و نمایه واژگان فارسی، و احتمالاً اصلاح و ویرایش مجدّد قانون ادب میسّر نشد. علاوه بر نبود فهرست های لازم در متن چاپی که مراجعه به آن را دشوار کرده است، خوانش های نادرست، ضبط ناقص برخی لغات (به ویژه لغات نادر)، تغییر لغات و تلفّظ آن ها، تغییر رسم الخط دست نویس ها، ضبط نشدن حرکات برخی لغاتِ مشکول، ضبط نشدن تعدادی از لغات و معانی دست نویس فرهنگ نیز در این چاپ دیده می شود. پژوهش حاضر حاصل مقابله متن چاپی قانون ادب با دست نویس اساس مصحّح و نُه دست نویس دیگر و مطابقت موارد اختلاف با فرهنگ های در دسترس است. برخی موارد همراه با توضیحات، شواهدی از آثار دیگر تفلیسی و متون نظم و نثر کهن و پیشنهادهای نگارنده ارائه گردیده است.
سخن کاوی فرامتن و تحلیل گفتمان قدرت در نسخه داستانی بهجت افزای جربادقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
43 - 73
حوزه های تخصصی:
برپایه رویکرد فرکلاف در تحلیل گفتمان، متن های روایی می توانند در بازآفرینی ساختارهای فرهنگی،سیاسی ، اجتماعی و تولید معنا سهم مهمی داشته باشند،نسخه بهجت افزا داستان بلندی از محمد مهدی جربادقانی در دوره صفویه است که بافتی فرامعنا در ساختار خود و فرا متن دارد؛ با بررسی زبان شناختی داستان بهجت افزا، لایه های زیرین و پنهان متن ،یعنی وضعیت رابطه قدرت وایدئولوژی در دوره شاه عباس اول و شاه صفی آشکار می شود ؛ متن در سه لایه توصیف،تفسیرو تبیین مورد بررسی قرارگرفته است. فرضیه بنیادین تحقیق این است که در داستان، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هر یک از شخصیت های داستان حکمفرما است؛ با بررسی این داستان در سه سطح الگوی فرکلاف روشن شد که کاربرد متفاوت الفَاظ، استفاده از وجه های مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوه های اقناعی، دیدگاه شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیما به تفاوت نقش قدرت در این داستان بستگی دارد.