معصومه خدادادی مهاباد

معصومه خدادادی مهاباد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

کاربست تطبیقی زمان روایت در لایه گفتمان در دو اثر روایی پله آس و ملیزاند و زال و رودابه بر اساس نظریه ژرارژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پله آس و ملیزاند زال و رودابه زمان روایت ژرارژنت فردوسی مترلینک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۴
درک رویدادها و درونمایه هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریه پرداز در خصوص زمان متن در نقد روایت شناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر می سازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریه جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پله آس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانون مندی های آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان می پردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامان بندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پله آس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبه دراماتیک اثر، قدرت می بخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشته گویی ها و آینده گویی های متعددی هستیم. بنابراین پله آس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنه پردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفت وگو کرده است. علاوه بر این، بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است.
۲.

بوم گرایی در ذهن و زبان نیما یوشیج و منوچهر آتشی

کلید واژه ها: زبان ادبی نقد بوم گرایی نیما یوشیج منوچهر آتشی شعر نو زبان بومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۳
طبیعت و جلوه های آن از دیر باز در اشعار فارسی با زبانی که بازتاب دهنده پیوند تنگاتنگ جلوه های طبیعت و اندیشه شُعراست، بازتاب داشته اند. شیوه بیان، این رابطه را با توصیف طبیعت، نمادها و تمثیل های برگرفته از آن آشکار می سازد. پیوند انسان و طبیعت بعد از انقلاب صنعتی و تسلط ماشین بر ابعاد مختلف زیستِ بشری دچار تغییر شد؛ انسان در برابر طبیعت دست بالا را گرفت و رابطه متناظر انسان و طبیعت رابطه ای نابرابر و یک سویه گشت. نقد بوم گرا در پی بررسی روابط میان ادبیات و طبیعت اطراف است و منتقدان بوم گرا با رو ش های گوناگون بازتاب طبیعت در متون ادبی را بررسی می کنند. در این مقاله ویژگی های زبانی نیما یوشیج و منوچهر آتشی در بازتاب طبیعت و جلوه های آن بررسی شده است. در نگاه نیما هیچ واژه ای به خودی خود شاعرانه نیست، فقط کاربرد و کارکرد آن تعیین کننده شاعرانگی آن خواهد بود. منوچهر آتشی نیز با بیانی غنی، نیرومند، و لبریز از عواطف گرم اقلیمی؛ تعبیرهای زیبای شاعرانه، ترکیب های تازه، مضامین و استعارات بدیع را در شعر خود وارد کرده که تجلی گاه زندگی مردم جنوب با عناصر زنده آن است. واژه های کهن به زبان او استحکام می بخشند و واژه های عربی آهنگ طبیعی کلامِ محاوره را ظاهر می کنند. هر دو شاعر با بهره گیری از زبان بومی اشعاری نو خلق کرده اند. عناصر طبیعی بازتاب یافته در اشعار نیما نمادی از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی هستند؛ اما واژگان بومی در شعر آتشی، آشنایی مخاطب با محیط جنوب و شرایط آن را در پی دارد. در شعر آتشی خشونت بومی و لطافت شاعرانه در کنار هم به کاررفته اند، واژگانی چون سبخ زار، کهره، و تیترموک به نحوی یادآور داروگ و ماخ اولا در شعر نیماست؛ اما دیگر عناصر فضای جنوب را در ذهن مخاطب ترسیم می کند.
۳.

الدور الروائي للزمن في تکوین عملیه الخطاب الروائي لجیرار جینیت في روایه "أم سعد" لغسان کنفاني(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الخطاب السردی زمن الروایه جیرار جینیت روایه أم سعد غسان کنفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۲۶۰
یؤکد الناقد الروائی "جیرار جینیت" فی الخطاب الروائی علی القصه وکیفیه سردها، وینظر إلی الروایه باعتبارها حلقه وصل للتعامل بین القصه والخطاب. وللخطاب فی هذا الاتجاه ثلاثه أبعاد، هی الصیغه، والخطاب، والزمن الذی ینقسم بدوره إلی نظم واستمرار وتکرار. نحاول فی هذا البحث وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی اتجاه جینیت فی الخطاب الروائی أن ندرس بنیه الزمن وأساسیات الروایه لنحلل بعدها المساحه ما بین الروایه وبیان الراوی فی روایه "أم سعد"، ونتعرف کذلک علی حجم استخدام غسان کنفانی لهذا الاتجاه من أجل تشکیل هذا النظام والبنیه الروائیه للقصه. تنطلق فرضیه البحث من أن روایه "أم سعد" قد شهدت تداخلا للأزمنه الثلاثیه وبالتالی یمکن دراستها وفق نظریه جیرار جینیت. ونتیجه لذلک فإن القصه وبسبب طبیعتها الوصفیه فی بدایتها کانت سلبیه السرعه، لکن فی نهایه القصه وبعد حذف بعض الأحداث غیر الهامه أخذت القصه منحی إیجابیا من ناحیه السرعه والحرکه، لکن النمط العام للحکی أو الروی فی الروایه کان أحادیا وتمت الاستفاده من مقیاس التکرار لتأکید المعنی فی مضمون القصه. إن الکاتب وبعد کسره للمسار الزمنی الخطی استخدم أنواعا من الزمن المضطرب الاستباقی والاسترجاعی، لکن الروایه وعندما تلجأ إلی الحوار والمناقشه بین طرفین نلاحظ فیها أکثر أشکال التکرار وهو ما خلق فضاءً واقعیا قلص المسافه بین القارئ والنص وزاد من حیویه روایه کنفانی وحول نصه إلی نص حی ونشط.
۴.

تحلیل تطبیقی شرم در دو منظومه ویس و رامین و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقد روان شناسی منظومه غنایی عشق خیانت بدنامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
۵.

واکاوی تطبیقی عناصر داستان در رزمنامه غنایی زال و رودابه و تراژدی نمادگرای پله آس و ملیزاند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردوسی مترلینک عناصر داستان زال و رودابه پله آس و ملیزاند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۹
به دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را می توان در میان آثار ادبی دنیا جست وجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک در نمایشنامه نمادگرای پله آس و ملیزاند از داستان زال و رودابه فردوسی نمونه ای از این تأثیرگذاری بر ادبیات جهان است. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی عناصر داستان مانند: طرح، درونمایه، زاویه دید، شخصیت ها، زمان و مکان و نقش آن در تأثیرپذیری زنجیره مشترک بن مایه داستان ها و نتایج اخلاقی دو اثر ارزشمند زال و رودابه فردوسی و پله آس و ملیزاند از مترلینک است. در این جستار به واکاوی تطبیقی عناصر داستان با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای پرداخته شده و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراق، به تحلیل و مقایسه این دو اثر حماسی- غنایی و نمایشنامه نمادگرا پرداخته می شود. هم چنین به واکاوی هم فکری های ناخواسته بشری در خصوص عشق، ترس از مرگ و ماوراء الطبیعه می پردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اثر دارای ساختار داستانی پیوسته هستند که عناصر داستانی را به خوبی در پیشبرد داستان به کار گرفته اند. هم چنین طرح کلی این دو داستان به گونه ایست که در موقعیت مکانی و محدوده زمانی خاصی جریان داشته اند و دارای طرح و پیرنگی بسته و عناصر داستانی کاملا منسجم هستند اما در فضا و جو، دارای تفاوت هستند.
۶.

مقایسه داستان فریدون با نمایشنامه «لیرشاه »(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه شکسپیر فریدون لیرشاه عناصر داستانی تراژدی حماسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۵
در مقاله حاضر داستان فریدون و لیرشاه  با توجه به عناصر داستانی هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است. منطق آشکاری که مقایسه این دو داستان را توجیه می کند تصمیم مشترکی است که دو پادشاه برای سرزمین خود می گیرند. در پی این تصمیم جدال ها و رویدادهایی رخ می دهد که فرجام هر یک از شخصیت های داستان را، که نکته قابل توجه و با اهمیت دو داستان است، نمایان می سازد. این بررسی مستقل از جنبه های حماسی، اساطیری، تاریخی و دیدگاه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ادبیات ملل از یک دیگر است. رویکرد ما در مقایسه دو داستان بر اساس طرح، شخصیت ها، رویدادها و نکات برجسته آنهاست.
۷.

مستورگان در آثار مولانا

کلید واژه ها: مولوی مثنوی فیه ما فیه مکتوبات زن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۲۰۹
در مقاله ی حاضر  تلاش شده است با دقت در آثار نظم و نثر مولانا (مثنوی، فیه ما فیه و مکتوبات) و نیز آثار مرتبط با زندگی و سلوک وی همچون مناقب العارفین به دیدگاه های مولانا در خصوص زنان بپردازد.با توجه به آن که مولانا در مثنوی معنوی، از جماد و نبات و حیوان تا شخصیت های گوناگون انسانی را به عرصه ی داستان ها می کشاند تا شاه کارهای فکری و عرفانی خود را خلق کند، بررسی شخصیت های زن در این داستان ها، مدخلی است برای رسیدن به اندیشه های ژرف این عارف و بلکه مصلح اجتماعی در باب زنان، زنانی که صاحب نامی شایسته اند همچون مریم وآسیه و... و یا در پرده ی خمول و گمنامی، اما دارای مقامات عارفانه اند، در فیه ما فیه نیز مطالب متنوعی در زمینه ی زنان است که با دقت در آنها به سرانجام فکری مولانا راه گشا می شویم. حسن و قبح سیرت زن در فیه ما فیه قابل بررسی است. مکتوبات به عنوان یکی از مهم ترین آثار در زمینه ی شناخت اندیشه ی مولوی هم از نظر پنهان نمانده است و با توجه به این که مکتوبات، همان نامه های مولانا است که هر کدام مستند به خاطرات و اتفاقات و زندگی اجتماعی و خصوصی او است، رازهای بسیاری را برای شناخت واقعیات زندگی مولانا  بازگو می کند.    

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان