فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
یونگ معتقد است: انگاره هایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمان های باستان تاکنون در درون تمامی انسان ها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی می کند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ می دهد. نجیب محفوظ در رمان ""الشحاذ"" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی می برد. ""عمر الحمزاوی"" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالت هایی از خلسه برای او متجلی می شود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان می دهد؛ از این رو رمان ""الشحاذ"" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای ""یونگ"" بررسی شود. کهن الگوهای یونگ مانند ""سایه""،""آنیما""، ""نقاب"" و ""تولد مجدد"" دقیقاً در مورد ""عمر الحمزاوی"" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان ""الشحاذ""، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.
آلیات السینما فی روایة ""قنادیل ملک الجلیل"" لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقدمت الروایة فی العصر الحدیث تقدماً عظیماً، وتنوّعت أسالیبها؛ فمن هذه الأسالیب تداخلها والأنواع الأدبیة والفنون البصریة. وقد أخذت الروایة الجدیدة تقتبس من بعض الفنون أسالیبَ فنیةً تساندها فی عملیة البناء الروائی، وتدفع بها إلی الإبداع، وتضمن لها حضورها وتطورها، فمن ذلک: استخدام أسلوب الحوار المسرحی، وتوظیف المعطیات الغنائیة الشعریة، وتصویر الأحداث المدهشة والبطولات الملحمیة. وأخیراً تعاملت الروایة، خاصة ""الروایة الجدیدة"" مع الفنون البصریة ولاسیّما الفن السابع، أی السینما؛ ونجد هذا التعامل الأخیر فی الأفلام المقتبسة من الروایات أو فی الإفادة من التقنیات السینمایة لکتابة الروایة؛ فالعلاقات الثنائیة قائمة بین الروایة والسینما فی عصرنا الراهن. ویعدّ ابراهیم نصرالله من الروائیین القلائل الذین جسّدوا فی روایاتهم جمیع الأنواع والفنون، وروایة ""قنادیل ملک الجلیل"" خیر مثال علی ذلک، حیث استخدم کاتبها اللغة الشعریة والمسرحیة، واستفاد من اللغة الروائیة، ولم یهمل توظیف التقنیات السینمائیة؛ فجاءت هذه المقالة لتستعرض الآلیات السینمائیة الموجودة فی الروایة، وذلک من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی. وقد أظهرت النتائج أن الروایة أخذت عدة تقنیات سینمائیة: کتقنیة عدسة الزوم، وعملیة المونتاج والسرد السینمائی، وسیناریو القص، کما أنّ الکاتب سعی فی استعمال أسالیب روائیة جدیدة مقتبسة من السینما.
تقابل الحضارات بین الأنا والآخر فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحضارة تعنی التقدم الشامل بما فیه العدل والعلاقات والمعاملات والثقافة بین الاثنین، وکل حضارة تعرض ما تمتلکه علی حضارات أخری عن وعی أو غیر وعی، وما یفتح الحوار بین الحضارات هو علاقة بعضها ببعض، أو تلاقیها عبر الفتوحات والحروب کما وقعت فی التاریخ وصورتها النصوص الأدبیة حینا بعد حین. صورولوجیا علم یقوم بعرض صورة بلد ما، أو أمة ما، أو شعب ما، حیث یعین الباحث علی أن یکتشف الصور التی عرضتها، ومن مکونات هذا العلم، هی: صورة الآخر التی تقابل الأنا التی تتکلم عن الآخر ویصوره. یعتبر بهاء طاهر روائیا مصریا معاصرا خصص قسما من روایته ""واحة الغروب"" بعرض جدلیة ثلاثیة بین الأنا (الحضارة المصریة)، والآخر (کل من الحضارات الیونانیة المتمثلة فی الإسکندر المقدونی والفارسیة المتمثلة فی دارا)، ویتکلم علی لسان الآخر حول المصریین (الأنا الجمعیة) ثم الفرس ودارا ملک الفرس وجیشه (الآخر السلبی). یتناول هذا البحث بالکشف عن الصور المعروضة لکل من الإسکندر المقدونی والمصریین والفرس فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر؛ وذلک عبر الحوار بین الشخصیات الروائیة، معتمدا علی المنهج الوصفی- التحلیلی، والتاریخی، والنتائج تقول بأن الآخر الغربی الإیجابی یتجلی فی شخصیة الإسکندر، والروائی قد عرض منه صورة ذات فضائل إنسانیة یحبه المصریون وهو فی أنانیته یوحد العالم بعد محاربة الفرس.
مظاهر الصحوة الإسلامیة فی آثار فاروق جویدة مسرحیة ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد ظهرت بوادر الصحوة الإسلامیة فی أوائل القرن الرابع عشر الهجری بعد سبات عمیق أدّى بالأمّة الإسلامیة إلى القهقرى والتخلّف، فصارت تطمح إلى مستقبل واعد وترجو أن تستعید سؤددها وعزّها بعد أن نال الاستعمار منها. وکان للنخبة المثقّفة والواعیة الباع الطویل فی استنهاض الأمّة من نوع الغفلة. ومن هؤلاء السیّد جمال الدین الأسد آبادی (المتلقّب بالأفغانی) حیث تأثّرت ثلّة کبیرة من العلماء والأدباء بأفکاره، وبدأت تدعو بما أوتیت من حظّ إبداعی إلى هذه الیقظة. فظهرت هذه الدعوات التنویریة فی أطر مختلفة. منها مجال المسرح والأدب. ومن الملتزمین بهذه الدعوة فی عصرنا الحاضر الأدیب المصری فاروق جویدة الذی وظّف شعره وأدبه فی العملیة التنویریة المطالبة بالتمسّک بمبادئ الدین الإسلامی الحنیف والتحرّر من براثن الاستعمار والفکر التغریبی. یتناول هذا المقال مؤسّساً على المنهج الوصفی-التحلیلی جانباً من مظاهر الإصلاح فی آثار هذا الأدیب وقد کرّس هذا الجهد على مسرحیّتی ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" لیتعرّف على مظاهر هذه الصحوة فی هاتین المسرحیّتین.
ووصل المقال إلى أنّ فاروق جویدة لم یکتبْ هاتین المسرحیتین من أجل الفنّ فحسب بل جعلهما فی خدمة نشر الوعی وتحریض الأمة على تفهّم الواقع والانتباه إلى ما یحاک لها من مؤامرات.
دلالت عقود با نگاهی تطبیقی به نمادهای آن نزد پاچئولی و ابن المغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت عقود از دلالت های پنجگانه ای است که جاحظ در کتاب «البیان و التبیین» از آن نام برده است و مقصود از آن، شمردن و نمایش دادن اعداد با خم و راست کردن انگشتان و قرار دادن آنها در اشکال گوناگون است. در برخی متون نظم و نثر و روایات و اخبار از جمله خبر اسلام آوردن ابو طالب، کاربرد عقود قابل مشاهده است که خود گواهی است بر رواج این گونه شمارش از دیر باز . فهم متونی از این دست جز در پرتو آشنایی با این اسلوبِ شمارش میسّر نیست. هدف این مقاله بررسی دلالت عقود با تکیه بر برخی دست نوشته های موجود عربی در حساب عقودو مقایسه نمادهای این دستگاه شمارش با نمادهای آن در کتاب «سوما»، نوشته پاچئولی ریاضیدان مشهور ایتالیایی است، و در پی آن شرح متونی خواهد آمد که فهم آنها به آشنایی با نمادهای حساب انگشتی بستگی دارد.
تحلیل چند انگاره در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری می بخشد. انگاره رسانه ای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینه های ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامه های بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهج البلاغه، نشانه دیرینگی و جایگاه و نقش این هنر در رسایی زبان عربی است. در این مقاله، به منظور شناسایی ابعادی از جمالیات بلاغی و معانی انگاره های نهج البلاغه، با روش توصیفی تحلیلی نمونه هایی مانند «التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ»، «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَه الْإِبِلِ»، «فِتَنٍ انْجَذَمَ فی ها حَبْلُ الدِّینِ» واکاوی و تحلیل شده اند. برآیند این پژوهش نشان می دهد استخدام انگاره ها برای رسایی بیشتر سخن است و در سبک گروهی ادب جاهلی و صدر اسلام رایج بود. امیر مؤمنان امام علی (ع) نیز در سخن خویش، سبک گروهی ادیبان صدر اسلام دارد. آن حضرت متناسب با موضوع سخن، از عناصر طبیعت ساکن و متحرک و نام اشیای شناخته شده وام گرفته است. در اکثر انگاره های نهج البلاغه از رهگذر انواع تشبیهات، امور معنوی، محسوس .گشته اند
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزه های تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
دراسه الخطبه الجهادیه لأمیر المؤمنین علی (ع)علی ضوء نظریه الأفعال الکلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی در مرحله تکامل خویش شاهد وجود بزرگ دانشمندانی چون آستین و سرل بود، به خصوص جان سرل که با بهره گیری از عناصر تحلیل گفتمان و تکمیل نظریه کنشهای گفتاری آستین رویکرد تطبیقی کاملی را ارائه کرد. این جستار به بررسی خطبه جهاد نهج البلاغه از طریق تعیین کنشهای گفتاری پنج گانه وامور مانند میزان تکرار، و مفاهیم مستقیم و غیر مستقیم آنها، بافت خطبه می پردازد. پس از ارائه آماری در موارد مذکور با در نظر گرفتن دو طرف گفتمان خطبه تحلیل هایی را ارائه می دهد. در میان آمار به دست آمده، میزان کنشهای گفتاری با مفهوم غیر مستقیم رقم بالای 93 درصد را نشان می دهد. این امر بیانگر یکی از ویژگی های اهل ادب است، به گونه ای که به طور مستقیم از ما فی ضمیر خود سخن نمی گویند، بلکه روشی را برمی گزینند که به تفکر مخاطب بیانجامد. در این میان، بالاترین درصد متعلق به کنش عاطفی است، با توجه به بافت خطبه درمی یابیم امام از کوفیان به سبب سستی، عصیان امر مولای خویش، عدم شرکت در جهاد و جنگ با دشمن گله و شکایت می کنند. کنش تعهدی و اعلامی در آخرین رتبه قرار می گیرند، به گونه ای که حتی یک بار در خطبه به کارنرفته اند، زیرا امام علی (ع) در این خطبه به دنبال بیان تعهد خویش به موضوعی در برابر مردم نیست، همان طور که هدف ایشان از ایراد این خطبه بیان شرایط جدیدی نیست.
مشکله الاغتراب الاجتماعی فی المکان الضد قراءه فی روایه ""الحی اللاتینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یشیر مفهوم الاغتراب إلی الحالات التی تتعرّض فیها وحده الشخصیه للانشطار، أو للضعف والانهیار، بتأثیر العملیات الثقافیه والاجتماعیه التی تتمّ فی داخلها، أو فی داخل المجتمع. ومن هذا المنطلق فإن العقد النفسیه والقلق المستمر وعدم الثقه بالنفس تشکل صوره من صور الأزمه الاغترابیه التی تعتری شخصیه البطل فی روایه الحی اللاتینی لسهیل إدریس. ثمّ تحاول هذه المقاله أن تجیب علی سؤالین هامین: الأول: ما الاغتراب الاجتماعی، وما هی أهم أشکاله؟
والثانی: ما هی أهم أنماط الاغتراب المنعکسه فی شخصیه البطل فی الحی اللاتینی؟
ویهدف هذا البحث إلی دراسه مشکله الاغتراب الاجتماعی وأهم أشکاله التی تعیشها شخصیه البطل فی الحی اللاتینی. إن الشعور بالاغتراب، الموازی هنا لافتقاد الهویه لدی البطل الذی انفرد فی البحث عن هویته بین قیم الشرق وقیم الغرب، متوصلا إلی تحقیق فردیته عبر مصالحه بین الشرق والغرب من جهه، وبین الماضی والحاضر من جهه أخری، فی سبیل هویّه عربیه غیر منقطعه عن الماضی. وبذلک قد أتاح لبطل ""الحی اللاتینی"" قدره القبض علی هویه صلبه قادره علی الارتقاء بالمستقبل. والمهم أن تحلیل مشکله الاغتراب الاجتماعی فی شخصیه البطل فی هذه الروایه المبدعه ظلّ مهملا أو شبه مهمل، ولم نجد - فی حدود ما قرأنا - دراسه کُرّست لهذا الجانب من البحث.
أسلوبیة الانزیاح فی سورة الحدید المبارکة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة الانزیاح علی المستوی الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی فی سورة الحدید المبارکة، والتی تعد من أبرز سمات الأسلوبیة. إن الانزیاح مصطلح یبرز فی قدرة المبدع على اختراق المتناول المألوف، أو کما یقال إنه مضاد لما هو معتاد. الغرض الرئیسی من هذه التقنیة هو مفاجئة المتلقی وإثارة دهشته؛ لأنها تخالف القواعد المألوفة فی المعیار اللغوی والقرآن الکریم هو المثل الأعلی للنص الأدبی الذی بإمکاننا أن نری فیه التراکیب المنزاحة والعبارات المعدولة عن القانون النحوی والصرفی. رصدنا فی هذا المقال الظواهر المنزاحة فی المعیار اللغوی فی المستویات الثلاثة الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی، بحیث تشیر النتائج إلی أنّ أکثر الأنماط المنزاحة انتشاراً فی السورة حدثت فی المستوی النحوی (الترکیبی) بما فیه من التناوب والحذف والالتفات. أمّا فی المستوی الإیقاعی فتبیّن لنا أنّ التکرار –تکرار اللفظ، والتکرار الصوتی، وتکرار الفواصل- کثر تواتره فی السورة وجاء أکثره لتأکید المعنی وتقریره فی ذهن القارئ کما أنه یخلق موسیقی جمیلة أنیقة. تطرقنا فی المستوی الدلالی إلی الاستعارة التمثیلیة بوصفها انتقالاً من اللغة ذات اللغة المطابقة إلی اللغة الإیحائیة والتی ساعدت إلی تشکیل لوحة فنیة قائمة علی التصویر. أمّا فی المستوی النحوی فعالجنا التناوب والالتفات والحذف کالظواهر الأسلوبیة التی جاءت کثیراً ما لغرض الإیجاز والتوسّع فی المعنی.
بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء)مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء ) مشترک می پردازد. هدف اصلی کشف نظم در معانی لغات قرآنی است و این که گفته شود نظم علاوه بر این که در افعال و مشتقات قرآنی که در فاء الفعل مشترک هستند وجود دارد، در معانی آنها نیز وجود دارد و در صد قابل توجه ای از آنها دارای معنای یکسان (گشودن و جدا کردن) می باشند. به عبارت دیگر به بررسی این نکته می پردازد که چه میزان از افعال و مشتقات قرآن که با حرف فاء آغاز می شوند به معنای گشودن و جدا کردن است و این گونه حکایت گر نظم قرآن می باشند. برای یافتن پاسخ کتب لغت متعددی مورد مطالعه قرار گرفت. لذا تمام افعال و مشتقاتی که در قرآن با حرف فاء آغاز می شدند، به همراه معانی آن ها، استخراج شد و در تک تک آن ها معانی مورد نظر بررسی شد. در این راستا تمام افعال و مشتقات بدون تکرار و با تکرار از طریق میانگین موزون لحاظ شدند. در انتها این نتیجه به دست آمد که 38 درصد افعال بدون تکرار و 57 درصد آنها با تکرار دارای معنای گشودن می باشند. 6/54 درصد مشتقات قرآن نیز که ریشه آن ها با حرف فاء آغاز می شود دارای معنای فوق است. این تحقیق نشان داد که نظم قرآن علاوه بر اینکه در بین آیات و لغات قرآن موجود است، در بین معانی آنها نیز وجود دارد.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
التبادل الفونیمی عند ""البیضاوی"" فی جهوده التفسیریة (جانشین سازی واجی در کوشش های تفسیری ""بیضاوی"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، زبان شناسی نوین در همه بخشها و سطوح زبانی تحولات و پیشرفت چشمگیری داشته است. اما چنین تحولاتی بیشتر در بعد سیستماتیک بودن کوششهای زبان شناختی است؛ چه پیشینیان از نظر آشنایی به اصول و ریشه های قضایای مربوط به حوزه زبان شناسی دست کمی از دانشمندان معاصر نداشته اند. این مقاله به بررسی آرای یکی از مفسران گذشته به نام عبدالله بن عمر بیضاوی می پردازد، وی آرائی در تفسیر مشهور خود پیرامون یک پدیده زبان شناختی ارائه داده که امروزه زبان شناسان آن را ""جانشین سازی واجی"" phonemic commutation نامیده اند و معیاری برای بازشناختن آواهای زبانی قرار داده اند. باشد که از لابلای این کوشش متواضعانه جلوه گر افتد که میراث علمی و معرفتی پیشینان می تواند شالوده کوششهای علمی و معرفتی نوین قرار گیرد.
الظواهر الصوتیه والصرفیه فی شروح المعلقات (شرح ابن الأنباری والنحاس کنموذجین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظراً لأهمیه المعلقات فی الأدب العربی من الجوانب المختلفه التفسیریه، والنحویه، واللغویه، والبلاغیه اهتم بها کثیر من الشراح وأولوها عنایه فائقه. أشار هؤلاء الشراح فی شروحهم إلی مسائل کثیره کالنحو، والبلاغه، واللغه والمعنی. ومن تلک الموضوعات التی تثیر الانتباه وتجدر بالبحث والتحقیق القضایا الصوتیه والصرفیه. ولذلک یستهدف البحث هذا إلی دراسه هذا الجانب الهام فی شرحین من الشروح القدیمه للمعلقات هما شرحا ابن الأنباری والنحاس لشهرتهما الواسعه واهتمامهما باللغه والنحو. والمنهج الذی یتبعه البحث هو الوصفی - التحلیلی. تبین من خلال البحث أن ابن الأنباری والنحاس أشارا إلی القضایا الصوتیه والصرفیه فی شرحیهما خاصه فی بیان معنی الألفاظ الغریبه للمعلقات.
اللهجه التی نزل بها القرآن الکریم: قراءه جدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختار الباری تعالى اللغه العربیه لتکون وعاءً لمعجزاته وإطاراً لکراماته عن حکمه وتقدیر ودرایه وتدبیر. وقد اختلفت آراء الباحثین فی اللهجه التی نزل بها القرآن الکریم وذلک لتعدد لهجات العرب وقت نزوله. فمنهم من اعتبرها لهجه قریش لکون الرسول (ص) من قریش، ومنهم من اعتبرها لغه مشترکه بین مجموعه من القبائل، ومنهم من اعتبرها لغه مشترکه بین العرب جمیعاً.
یبدأ البحث بذکر شیء حول مکانه مکه المکرمه وأسواقها قبل الإسلام ثمّ یوضّح بعض المصطلحات الضروریه، وهی: اللغه، واللهجه، واللغه المشترکه، واللهجه النواه، واللغه الموحَّده، واللغه العامه، واللغه الأدبیه، ثم یعرض للآراء المطروحه، حول مسأله نزول القرآن بلهجه قریش محاولاً مناقشه المسأله من زاویه مختلفه.
وقد أثبت البحث أنّ اللهجه التی نزل بها القرآن لم تکن لهجه خاصه، لا بقریش ولا بغیرها، بل کانت لغه عامه، أو بالأحرى، هی اللغه الفصحى التی یتحدث بها العرب إلى یومنا هذا بعد إسقاط بعض التغیّرات التی طرأت علیها على مرّ التاریخ، وأنّ کافه الأدله التی سیقت على سیاده لهجه قریش هی أدله غیر صحیحه تفتقر إلى الدقه ولا تستند إلى وثائق ومستندات قویه. کما أنّ التسلیم بوجود اللغه العامه ینفی وجود المسمّیات الأخرى بالنسبه للغه العربیه؛ فلا لغه مشترکه ولا لغه نواه ولا لغه أدبیه ولا غیر ذلک، بل لغه واحده تستجیب لکلّ الظروف وتلبّی کافه الحاجات. کماأنّنا نستطیع، إن سلّمنا باللغه العامه، تفسیر کافه الظواهر اللغویه التی حیّرت الدارسین لعربیه ما قبل الإسلام، کالتشابه الموجود فی الشعر الجاهلی والنصوص الأدبیه الأخرى وغیر ذلک.
بررسی خطبه های جنگ امام علی (ع) بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار به ارائه نظریه کنش گفتاری آستین و تعاریف و تقسیمات وی و همچنین اقدامات تکمیلی سرل می پردازد. سپس خطبه های جنگ ۳۴، ۲۷، ۲۵ و ۱۷۹ را از دیدگاه نظریه کنش گفتاری بررسی کرده و تلاش می کند پنجره ای به روی تحقیقات کاربرد شناسانه و کنش گفتاری در متون ادبی بگشاید. به منظور نیل به این هدف، در ابتدا به برشماری کنش های گفتاری پنج گانه و مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم آن پرداخته و با توجه به بافت، خطبه های مذکور از دیدگاه کاربردشناسی تحلیل می شود. از نتایج قابل ذکر، درصد بالای کنش عاطفی در میان آمار کنش های پنج گانه است که در خطبه های بررسی شده به ترتیب این ارقام را ثبت کرده است: ۵۶%، و ۶۰%، و ۴۶%، و ۸۰%. نسبت افزایش و کاهش پنج کنش گفتاری در خطبه های جنگ امام علی (ع) نسبت مشترکی است، به گونه ای که حداکثر کنش ها متعلق به کنش عاطفی است. کنش اظهاری در سه خطبه در جایگاه دوم و کنش ترغیبی در مرتبه سوم قرار دارد. کمترین میزان ثبت شده از آن کنش تعهدی و اعلامی است، زیرا امام علی (ع) در پی بیان تعهد خویش به امر خاصی نبوده است، کما این که ایشان در صدد بیان شرایط جدیدی نیست که مستوجب تعهد به آن باشد.
المشکل الدلالی عند الجبّی فی کتابه ""شرح غریب ألفاظ المدوّنة"" (مشکلات و مسائل معنی شناسی در کتاب "" شرح غریب ألفاظ المدوّنه"" جبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلدار غفور حمدامین در این پژوهش، چالش ها و مسائل معنی شناسی در کتاب شرح غریب ألفاظ المدوّنه، نوشته جبّی در اصطلاحات فقهی مذهب مالکی مورد نقد وبررسی قرار گرفته است. این مقاله از مقدمه، پیش درآمد، سه مبحث و یک نتیجه گیری کلی تشکیل شده است. در پیش درآمد این تحقیق، به بیان مسائل معنی شناسی، چه از جنبه زبانی و چه از نظر اصطلاحی پرداخت شده، و کتاب المدوّنه در فقه مالکی مورد تعریف و شناسایی قرار گرفته است. مبحث اول پژوهش به زندگی نامه جبّی و شخصیت و روش علمی وی در کتاب مذکور، اختصاص داده شده است. در مبحث دوم نحوه بینش فکری جبّی در قضایا و مسائل معنی شناسی بیان شده است. و در مبحث سوم ناهنجاری ها و مسائل و مشکلات اصطلاحی معنایی جبّی مورد مداقّه و کاوش قرار گرفته، پدیده های زبانی اصطلاحی کتاب وی تجزیه و تحلیل شده است. و در پایان، مهمترین نتایج تحقیق بیان شده است. در این مقاله تلاش شده پیوندهای پژوهش های زبانی و فقهی شناسانده شود. نیز سعی شده است تا روش مندی جبّی و متدلوژی وی در نقد و بررسی واژه های غریب (نا آشنا)، چه در معنا شناسی فرهنگ واره خود، و چه در اصطلاح های فقهی خویش، بیان شود. در حقیقت می توان گفت که جبّی در کتاب دردانه خود گنجینه ای از معانی و دلالت های لغوی پر باری اندوخته است که نشانگر ژرف نگری وی در مسائل معنا شناسی است. و نیز بیانگر آشنایی عمیق و دقیق وی با زمینه های زبانی اصطلاحی دوره خود بوده است. علاوه بر این، کتاب جبّی حاوی انبوهی از پدیده های زبانی است که مورد تجزیه و تحلیل معنا شناسانه و مو شکافانه وی قرار گرفته است؛ و در نتیجه می توان آن را به عنوان یک گنجینه زبان شناسی که روشنگر حضور ریشه های فرهنگ واره های لغوی تاریخی است، به شمار آورد.
نظره تحلیلیه فی الفصول و الغایات لأبی العلاء المعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد ترک المعری عدداً ملحوظاً من المؤلفات والتصنیفات. من أهم آثاره المنثوره الذی یعتبر مصدراً قیماً فی تاریخ الأدب العربی هو الفصول والغایات. هذه المقاله ستلقی الضوء علی هذا الکتاب من ناحیه الشکل والمضمون: الجرس والإیقاع والمفردات والخیال ونظم الجمل وطریقه التعبیر والتصمیم والبناء هی الموضوعات التی ستبحث عنها هذه المقاله بالتطرق إلی کتاب الفصول والغایات من حیث الشکل. وتسبیح العاقل وتمجیده وتسبیح غیر العاقل هما الموضوعان الرئیسیان یشکلان اللذان محور البحث عن هذا الکتاب من حیث المضمون. وبما أنّ بعض الناقدین یعتقدون أنّ کتاب الفصول والغایات قد کتبه المعری معارضه لکلام الله فهذه المقاله تذود عن الکاتب بتقدیم نموذج وأدله تزیل غبار التهمه من ساحه الکتاب وکاتبه.
بناء الشخصیة فی روایة نجمة أغسطس لصنع الله إبراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد التحولات التی طرأت علی المجتمع المصری فی منتصف القرن العشرین وما بعدها، سعی الروائیون الواقعیون إلی الاقتراب من الحقیقة أکثر من ذی قبل لتقدیم رؤیة جدیدة عن الواقع الجدید، ومن ثمّ بدأوا یبحثون عن أسالیب جدیدة أکثر ثراء فی التعبیر عنه. وقد کان لعنصر الشخصیة دور کبیر فی أی عمل روائی یکتبه الکتاب الواقعیون، ولکن الطریقة التی اتّبعها الواقعیون الجدد فی تقدیم شخصیاتهم السردیة، ورسم ملامحها، أصبحت مختلفة عن طرائق المتقدمین. ومن بین الروائیین المتطلعین إلی تجدید الکتابة الروائیة صنع الله ابراهیم الذی یعتبر أحد أدباء جیل الستینیات فی مصر، وأبرز الروائیین المنتمین لتیار الواقعیة الجدیدة فی إنتاجه الأدبی. تعدّ روایته نجمة أغسطس (1974م) نموذجاً لسعی هذا الروائی إلی الخروج من أسلوب السابقین فی رسم الشخصیة، إذ لا وجود فیها للبطل بمعناه التقلیدی؛ فالشخصیة الرئیسة رجل عادی لا یحمل اسماً وعنواناً، والحال نفسه بالنسبة للشخصیات الثانویة التی تبقی مسطّحة حتی نهایة الروایة، ولیس لها ملامح غیر أسمائها أو غیر وظائفها المحدّدة.