فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
دوره رنسانس از دوره های مهم تاریخ هنر و معماری است که به انسان توجه ویژه ای شده است و تکنیک های مهمی در آن ابداع گردیده است. پرسپکتیو از جمله تکنیک هایی است که به کار رفته است. در این دوران Disegno نیز مطرح می شود که نشات گرفته از عقل است و منجر به خلق ایده های نو می شود. همه این موارد به علت توجه به انسان و عقل او امکان یافته است. یکی از افراد برجسته این دوران جورجیو وازاری می باشد. او در این دوران علاوه بر تالیف کتاب تاریخ هنر که تاثیر جهانی به همراه داشت، به مراحل توسعه هنر می پردازد. از منظر وازاری دست یافتن به هنر و معماری برتر با رعایت مجموعه ای از ویژگی ها در کنار خلاقیت امکان پذیر خواهد بود. مطالعات پیشین در این زمینه به خصوص به زبان فارسی بسیار کم است. لذا خلا تحقیقاتى موجود مشهود است، چراکه جورجیو وازاری پدر تاریخ هنر نامیده می شود و از اولین افرادی بود که واژه رنسانس و Disegno را در متن نوشتاری به کار برد. از این رو این پژوهش بر آنست به تعریف Disegno و بررسى معماری برتر از منظر جورجیو وازاری بپردازد. سوالات مطرح شده بدین شرح است: تعریف Disegno در معماری چیست؟ قوانین معماری برتر از منظر جورجیو وازاری کدام هستند؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. با مطالعات کتابخانه ای، اسنادی داده ها جمع آوری شده اند. به این منظور پس از تبیین مبانی نظری، اصول معماری برتر از منظر وازاری تهیه شد و این اصول در نمونه ی مطالعاتی مورد نظر بررسی گردید. در نهایت با توجه به تحلیل های انجام شده پیشنهاداتی در جهت استفاده از نظرات وازاری به منظور دست یافتن به معماری برتر ارائه گردید.
ساختمان های انرژی صفر یا صفر کربن حرکتی در راستای معماری اکولوژیکی
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم روزمره مطرح درصنعت ساختمان ، مبحث انرژی و توسعه پایدارو به دنبال آن تشویق طراحان به حفاظت از انرژی وطراحی ومعماری پایداراست. بی تردید گرم شدن کره زمین ، تخریب لایه اوزن ، افزایش آلودگی محیط زیست ، انقراض گونه های زیستی ، آلاینده های کربنی ، مصرف بی رویه منابع تجدید ناپذیر و سوخت های فسیلی و برگشت ناپذیری آنها همگی باعث دو بحران زیست محیطی و انرژی شده است. در این میان بخش ساختمان، حدود ٤٠% کل انرژی مصرفی و٢٤% از انتشار گازهای گلخانه ای را به خود اختصاص داده است و این درحالیست که نزدیک به نیمی از منابع انرژی های برگشت ناپذیر جهان مصرف شده اند ، همین امرلزوم توجه بیشتر به این مساله و تلاش برای رسیدن به معماری پایدار را تایید می کند . تاریخچه ی بکارگیری از این نوع ساختمان های سبز به سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم برمی گردد که منابع انرژی محدود شد و مهندسان به تامین انرژی از طریق سیستم های گرمایش خورشیدی روی آوردند . دراوایل قرن بیستم درراستای کاهش آلودگی های زیست محیطی و مطرح شدن بحران انرژی ، تغییر نگرشی اساسی در فناوری ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی صورت گرفت که نهایتا درتکامل این روند ساختمان های سبز و انرژی صفر پیشنهاد و نمونه های اولیه آن ساخته شد . مقاله تحقیقی حاضر به بیان چگونگی بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی یک ساختمان کربن صفر با هدف حل بحران آلودگی های زیست محیطی ناشی از ساختمان ها می پردازد کلیت این پژوهش و تحقیق کاربردی بوده و روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و بررسی منابع علمی و اسناد و مدارک کتابخانه ای درچهارچوب بحث انجام گرفته است . هم اکنون ساختمان انرژی صفریا ساختمان برایند صفر یا ساختمان مستقل از انرژی یک ایده انرژی محور خلاقانه است که محققان توانسته اند پس از سالها تلاش به اصول طراحی پایدار یا اکولوژیکی آگاهی یافته و با استفاده علوم و تکنولوژی های مدرن درجهت رفع نگرانی های مربوط به انرژی درعصرحاضر برقسمت عمده ای ازتکنولوژی آن دست یابند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با طراحی مناسب ساختمان با توجه به پارامترهای اقلیمی و استفاده حداکثری از سیستم های سرمایش و گرمایش طبیعی، استفاده از سیستم های غیرفعال خورشیدی ، توربین های بادی و پانل های فتوولتائیکی می توان به دو هدف اصلی که همان تحقّق ساختمان با آلایندگی صفر و انرژی صفر می باشد دست یافت. نتایج بدست آمده از این پژوهش گامی در جهت استفاده انسان از فناوری های همگون با محیط طبیعی و حرکتی درراستای معماری بیولوژیکی خواهد بود .
Evaluation and Prioritization of Indicators That Improve the Quality of Life in Residential Neighborhoods(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
59 - 72
حوزه های تخصصی:
Providing the conditions of residential neighborhoods to enhance residents' quality of life has always been an issue of great for urban experts and policymakers of various fields. According to the extensive research in this field, addressing quality of life indicates its importance in residential neighborhoods. The present manuscript evaluates and prioritizes the indicators that improve the quality of life based on the review and analysis of experts (in architecture, landscape architecture, urban design, and planning). The s trategy of this s tudy is the correlation with a descriptive-analytical approach to evaluate and prioritize the indicators of quality of life, four of which have been identified for review by experts, namely Ins titutional; Economic; Social and Environmental satisfaction. A total of 22 experts answered the ques tions, and the findings were analyzed using the DANP technique. The findings indicate that the components of "ins titutional satisfaction" and "social satisfaction" have the mos t significant impact on enhancing residents' quality of life, respectively, from the perspective of experts. In addition, based on the weight of the obtained components, "policy-making and decision-making of organizations and ins titutions" in the neighborhood and "access to health facilities and services" were ranked as the firs t and las t practical components, respectively. Therefore, s trategies can be developed based on the prioritization of experts, such as s trengthening social and infras tructural services and facilities (ins titutional); Residents' decision-making and participation in neighborhood management (social); provision of participatory housing (economic), and development of open and green space (environmental).
«میزان»؛ نظریه هنر و زیبایی در عرفان ابن عربی
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 46
حوزه های تخصصی:
جست وجو و واکاوی متون کلاسیک عرفان و حکمت اسلامی با هدف استخراج مبانی و مفاهیمی که می توانند با تلقّیِ امروزی از هنر و زیبایی واجد اشتراکات و قرابت هایی باشند، یکی از اصلی ترین و اساسی ترین اهداف مطالعات نظری هنر اسلامی است. بر همین اساس، این مقاله در صدد تحقیق در مفهوم فنّ و صناعت از منظر شیخ اکبر عرفان اسلامی محی الدین ابن عربی، یکی از سرآمدانِ عرفان نظری در تمدن اسلامی با استناد به دانش نامه سترگ اندیشه او یعنی کتاب فتوحات مکیّه از یک سو و تبیین معنا و مفهوم «میزان» به عنوان پاسخی در برابر پرسش از چیستی و چگونگی شکل گیری صناعات محسوس (آثار هنری)، از سوی دیگر است. پرسش اصلی پژوهش، مفهوم شناسی فنّ و صناعت و نیز تبیین اصلِ «میزان» با استناد به آراء حکمی و عرفانی ابن عربی است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که ابن عربی در پاسخ به چیستی و یا چگونگیِ شکل گیری و خلق آثار هنری، ایده «میزان» را پیش می نهد. هدف از نگارش این مقاله نه ارائه الگویی نظری برای خلق آثار هنری در جهانِ معاصر اسلامی، بلکه کنکاشی در سرگذشت تأملات نظری پیرامون هنر و زیبایی در گستره تاریخ عرفان و حکمت اسلامی است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهند ابن عربی نه تنها نسبت به معنا و مفهوم «فنّ» و «صناعت» اندیشه ای خنثی نداشته و با مفاهیم مذکور در زمان خود آشنا بوده است، بلکه در بعد نظری، صناعات محسوس و یا آثار هنری را در یکی از مهم ترین آثار خود مورد مداقه قرار داده و به ساحت نظری هنر و زیبایی ورودی متأمّلانه و جدی داشته است. از سوی دیگر، تأملات نظری وی در ساحت هنر و زیبایی نشان دهنده آن است که این دو مفهوم، در سیطره مطلق مکتب «وحدت وجودی» ابن عربی قرار داشته اند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – تفسیری و با استناد به داده هایی که با اتکاء به منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، به انجام رسیده است.
اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 105
حوزه های تخصصی:
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
بررسی مسخ از دیدگاه ملاصدرا در فیلم کوتاه «حیوان»
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مفهوم مسخ در مباحث نظری و هنری متعددی بروز یافته است. مسأله اصلی مقاله حاضر این است که بتواند حتی المقدور با یافتن مصادیق مسخ روحی-جسمی در شخصیت اصلی فیلم «حیوان» و تطابق آنها با آراء ملاصدرا، قهرمان فیلم را تمثیلی از مسخ شدگان روحی-جسمی معرفی کند. پرسش اصلی که مقاله حول محور آن می گردد این است که قهرمان حیوان چه اندازه مصادیق مسخ روحی-جسمیِ مد نظر ملاصدرا را بازتاب داده است؟ این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی از نوع بنیادی بوده و در راستای مطالعات نظری در حوزه فلسفه اسلامی ا-ست. هدف کلی معرفی قهرمان فیلم حیوان به عنوان انسانی ممسوخ است. یافته ها حاکی از آن است که نفسِ مرد به واسطه تجربه ترس، غضب و شکست های فراوان در راه هدفش و انجام مصرانه خواهش نفسانی اش (گذر از مرز) ابتدا دچار تنزل در حد نفس حیوانی شده و در مرتبه دوم مسخ بدنی خود را با کشتن یک قوچ و استفاده از پوست و اعضای بدن او عملی می سازد. قهرمان فیلم به دلیل صرف کردن تمام وقت و عمر خویش در مسئله فرار از مرز، از تمام راه هایی که سبب تقویت بُعد انسانی و تحقق صفات و فضایل ملکوتی در انسان می شود به دور مانده و بیشتر میان سه نفس بهیمی، سبعی و شیطانی سرگردان است. همچنین قهرمان فیلم در جهاد با نیروهای غضبی، شهوی و بهیمیِ نفس که زمینه تکامل وجودی نفس را فراهم می کند توفیقی به دست نیاورده است و به دلیل سرپیچی از قوانین و ارتکاب بزه و خطا به تدریج گرفتار مسخ شده و در نهایت با عذاب مسخ دنیا را ترک می کند.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری؛ مطالعه موردی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به یکی از بخش های جدایی ناپذیر زندگی انسان در عصر تکنولوژی تبدیل شده اند. از سویی معماری نیز به عنوان عاملی رسانه ای معرفی می شود که در سطوح مختلف قابل تحلیل است؛ اما با این تفاسیر هنوز الگویی روشن از تعاملات میان معماری و رسانه تبیین نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی شاخص های مؤثر بر ماهیت رسانه بودن معماری و اولویت بندی آن ها و نهایتاً ارائه مدلی از عوامل اثرگذار بر کیفیت رسانه ای معماری در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، به دنبال پاسخ به این سؤالات است که ابتدا شاخص های مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری کدام اند و سپس چگونه می توان در نمونه استفاده مجدد تطبیقی مدلی از این شاخص ها را تدوین کرد. پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی-تجربی، و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-پیمایشی در مطالعه موردی است. پس از مطالعات کتابخانه ای، 21 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به عنوان متخصصین پانل دلفی انتخاب شدند و ایده پردازی شاخص ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس با ادغام شاخص های مبانی نظری و شاخص های حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها، 43 شاخص مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری در چهار دسته استخراج گردید. پس از تائید روایی و پایایی ابزار پژوهش، خبرگان در پرسشنامه های بسته و طیف 5 درجه ای لیکرت به امتیازدهی شاخص ها پرداختند و داده ها با تکنیک تاپسیس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که شاخص های «اشاره کننده به هنر ساخت و تکنولوژی زمان»، «بازتاب دهنده فرهنگ مردم جامعه» و «به وجود آورنده ادراکات حسی جدید» دارای بالاترین اولویت ها بودند و دسته «شاخص های مربوط به کاربردهای رسانه» نیز مؤثرترین دسته معرفی شد. معماری اگر نقش رسانه ای نداشته باشد دیگر معماری نیست. معماری به عنوان یک میانجی در ظرف رسانه ای خود انتقال دهنده ایده ها و پیام ها به آیندگان است و کیفیت رسانه ای آن باعث باز زایش های گوناگون فضایی در بسترهای ذهنی طیف های مخاطبان می شود.
چارچوب بازآفرینی بافت های تاریخی با رویکرد فرهنگ مبنا جهت تحقق بخشی توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: بافت تاریخی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
105 - 123
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع بافت های تاریخی از موضوعات اصلی شهرسازی به حساب می آید. بازآفرینی فرهنگ مبنا رویکردی جدید به بازآفرینی شهری است که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگی اجتماعی هر منطقه، به ساخت دوباره شهر و محله پرداخته و فضای کالبدی و اجتماعی متمایزی خلق می نماید. این رویکرد تأثیری مثبت بر اقتصاد و ایجاد اشتغال در شهرها دارد و می تواند موجب افزایش پیوستگی اجتماعی و صنعت گردشگری در شهر شده و میزان جرم و جنایت را کاهش دهد. صنعت گردشگری به عنوان یکی از سودآورترین صنایع خدماتی نقش مهمی را در اقتص اد کش ورها ایف ا می کند و امروزه از آن به عنوان صنعت نامرئی در روند جهانی شدن یاد می شود. ارومیه به عنوان شهر ادیان و اقوام از مناطق مستعد گردشگری فرهنگی به شمار می آید که از توانمندی های بالایی برای جذب گردشگران برخوردا است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ظرفیت های مولفه های بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت تاریخی ارومیه است و ارائه راهبرد جهت افزایش هویت مندی و توسعه گردشگری در این محدوده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است، برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده استفاده شده است. محدوده جغرافیایی و جامعه آماری پژوهش کلیه محلات بافت تاریخی ارومیه و حجم نمونه آماری آن طبق فرمول کوکران برابر با 379 نفر می باشد. پس از تبیین مدل مفهومی بازآفرینی فرهنگ مبنا به تدوین پرسشنامه پرداخته شده و توسط ارزش گذاری طی لیکرت به بررسی کیفی و توسط آزمون فریدمن و آزمون همبستگی به بررسی آماری داده های حاصل از پرسشنامه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که تأثیرپذیری مولفه های بازآفرینی شهری در محدوده مورد مطالعه به ترتیب اولویت عبارت است از: 1- اجتماع محور، 2- خلاقیت محور، 3- طراحی محور. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بافت تاریخی ارومیه پتانسیل بالایی را به لحاظ اجتماعی و توسعه گردشگری فرهنگی از جمله منابع فرهنگی و رویدادهای فرهنگی و مکان های تاریخی را داراست اما در عین حال همانگونه که چیاردی و هانیگان معتقدند، فرسودگی بافت، جدایی آن از مراکز جدید شهری و وجود فضاهای رها شده و بی دفاع و فضاهای فاقد طراحی با فضای نامناسب از موانع توسعه این نوع گردشگری و کُند شدن فرایند بازآفرینی بافت تاریخی ارومیه محسوب می شوند.
تأثیر سطوح عوامل معنایی روش زندگی بر انتظام محیط های مسکونی با استناد به موردپژوهی محیط مسکونی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
201 - 213
حوزه های تخصصی:
محیط های مسکونی تحت عوامل مختلفی قرار دارند، که مهمترین آن «روش زندگی» است، که برآمده از الگوهای فرهنگی هستند، و از این رو، هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی متناسب با روش زندگی انسان است. «روش زندگی» به انتخاب کیفیت های محیطی مرتبط با شیوه انجام فعالیت های زندگی در محیط های مسکونی منجر می گردد، بنابراین، ساختار «روش زندگی» از طریق مؤلفه های آشکار آن همچون فعالیت ها و وجوه محیطی آن همچون زمانمندی و فضامندی فعالیت ها، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و دیگر جنبه های آشکار آن قابل مطالعه است. فعالیت ها علاوه بر وجوه آشکار دارای وجوه پنهان و معناداری نیز هستند، که بررسی آن ها می تواند جنبه های ذهنی روش زندگی را عیان سازد. در این تحقیق، با توجه به ماهیت مسئله و چارچوب نظری پژوهش، روش «تحقیق کیفی» بر مبنای «نظریه مبنایی» و «استدلال منطقی» استفاده شده، که در یک نمونه موردی در مسکن محیط روستایی (روستای قزمزاری در غرب استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که «مؤلفه های ذهنی روش زندگی» شامل «سطوح عوامل معنایی» هستند، که «مؤلفه های آشکار روش زندگی» و «مؤلفه های محیط ساخته شده» از آن تأثیر می پذیرند. «سطوح عوامل معنایی» با تأثیر بر انتظام فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری و خصوصیات کالبدی مسکن از قبیل؛ عناصر، فواصل و جهات فضائی، محیط مسکن را با مؤلفه های پنهان و آشکار روش زندگی هماهنگ می سازند. مؤلفه های ذهنی روش زندگی و «سطوح عوامل معنایی» با «تعیین خصوصیات فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری» از طریق پیامدهایی همچون؛ تفکیک و تجمیع قرارگاه های رفتار، توالی زمانی و فضایی قرارگاه های رفتار و تعیین خصوصیات کمی و کیفی عناصر فضایی، محیط مسکن را شکل می دهند.
مطالعه ای بر پیوند فرهنگ میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران
حوزه های تخصصی:
ایجاد و پرورش نسل های انقلابی برای یک جامعه بسیار بارز و حائز اهمیت است. تغییر و تحول در نسل ها، یکی از مهمترین مباحثی است که در علم جامعه شناسی از آن یاد می-شود. جامعه ای که با انقلاب اسلامی شکل گرفته است و در تربیت نسل های بعد از آن تلاش دارد. بی شک این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. امام خمینی (ره) میفرمایند: از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوانان را در محور استعمار و عمال خائن ان خواستارم از این رو در این مقاله سعی می شود که به بررسی ایجاد پیوند فرهنگی میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران پرداخته شود. این مبحث در علم معارف و علوم انسانی از مباحث مهم و کلیدی به حساب می آید که نگاه ما را به مباحث اعتقادی و به دنبال آن، مباحث پیرامونی تغییر می دهد. مهم این است که مقصدی که انسان باید به آن برسد و دعوت انبیای الهی برای رسیدن به آن مقصد است، مقام توحید می باشد.
Explaining the Concepts of Organizing Desirable Housing in the Corporate Town (Case S tudy: New site and AB & Bargh Residential Complexes)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۴ - Serial Number ۴۶, Autumn ۲۰۲۲
67 - 84
حوزه های تخصصی:
Need to solve the housing problem, the formation of experimental projects and the design and construction of new organized concepts have been done. One of the areas that, due to the development of industries, contains various examples of corporate housing is the city of Ahvaz. The present study intends to explain these concepts by recognizing the components of optimal housing containing internal and external characteristics in these complexes. The research method in terms of applied-developmental goal and mixed technique includes; Descriptive methods and content analysis in the theoretical and correlational sections are comparative, and field in the case studies section. The type of simultaneous variable design combines quantitative and qualitative approaches with a theoretical framework. Finally, based on the conceptual model, In the first step to finding descriptive statistics, questionnaires with answers from the Likert spectrum according to the sample size are provided to the residents of 105 units on the news site and 66 units in the water and electricity dormitory for analysis by SPSS software In the next step, interviews based on research questions from a community of 10 experts who were selected by snowball method are compiled and inferential statistics are extracted by analyzing them. After introducing the results of two areas, quantitative and qualitative, and to achieve the desired housing components, a link between human factors, physical-social factors, and decision-making factors should be established. Strategies should be presented in the short, medium, and long term.
تبیین جایگاه مخاطب در آثار هنرمندان زن دوره مدرنیسم (مطالعه موردی نمونه هایی از آثار هریت بِکر و لورا نایت)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
3 - 13
حوزه های تخصصی:
مخاطـب همچـون اثـر هنـری و هنرمنـد، یکی از حوزههـای مهم در شـناخت هنر هـر دوره به حسـاب میآید که در طـول تاریـخ هنـر، کمتر به آن پرداخته شـده اسـت. همچنین دوره مدرنیسـم بـه دلیل تحـولات بنیادینش، از هرآنچـه در گذشـته خـود داشـت، گسسـت و از یکسـو پارادایم نوینـی به نام «هنر مدرنیسـم» را بـه وجود آورد و از دیگرسـو، همزمـان بـا تغییـر در نقـش اجتماعـی زنان، «هنرمند» زن را به رسـمیت شـناخت. هـدف پژوهش حاضـر ایـن اسـت کـه در راسـتای پرداختـن به نقـش مخاطب، در شـناخت هنـر دوره مدرنیسـم، پاسـخگوی این پرسـش باشـد کـه بـا ظهـور هنرمنـدان زن، مخاطبـان آثارشـان، چـه تأثیـری در تغییر عمـل آنها در طـول این دوره داشـتهاند؟ ایـن پژوهـش، بـه روش توصیفـی- تحلیلـی، پارادایم مدرنیسـم را در محدوده سـالهای 1870 تا 1945 میلادی در قالـب دو دوره مجـزا، قبـل و بعـد از جنـگ جهانـی اول، مـورد مطالعه تطبیقی قـرار میدهد و آثـار دو هنرمنـد زن نقـاش، هریـت بِکر و لـورا نایـت، از دو دوره مذکور را بهعنوان شـاهدی بر یافتههـای تاریخی، مـورد تطبیـق و تحلیـل قـرار میدهـد. طبـق یافتههـای پژوهـش میتـوان گفـت کـه در دوره نخسـت (1870 تا 1914)، هنرمنـد زن و مخاطـب آثـارش هـر دو نقشـی منفعلانـه در برابـر یکدیگر دارنـد امـا در دوره دوم (1914 تا 1945) بـه واسـطه رویدادهـای اجتماعـی در تغییر جایـگاه زن در جامعه، هنرمنـد زن، نقشـی فعالانه به خود میگیـرد و مخاطـب آثـارش نیـز از جایـگاه اُبژگـی به سـوبژه تبدیل میشـود، تا جایی کـه عمل آنها بـر یکدیگر تأثیـر میگذارد.
هنر و مخاطب
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
47 - 67
حوزه های تخصصی:
مروری نظام مند بر ادبیات نظری رابطه قابلیت دسترسی و عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 22
حوزه های تخصصی:
عدالت فضایی در دو رویکرد اصلی توزیع فضایی و فرایندهای تصمیم سازی دنبال می شود، در رویکرد اول بیشترین مساله ای که در سالیان اخیر مورد توجه پژوهشگران بوده، دسترسی به حمل ونقل می باشد. قابلیت دسترسی مفهومی بسیار مهم با تعاریف، اندازه گیری ها و معیارهای ارزیابی متنوعی است؛ زیرا، پیامدهای حمل ونقل و سایر ابعاد برنامه ریزی را همانند محوری به یکدیگر وصل می کند. چندبعدی بودن قابلیت دسترسی خود نشان از پیچیدگی مفهوم آن دارد و از سوی دیگر نیز مفهوم پردازی رابطه آن با عدالت فضایی را پیچیده تر می کند. اما تاکیدات لازم به مبانی نظری و فلسفی رویکردهای نظری خیلی مورد توجه پژوهش گران نبوده است. این امر سبب ایجاد دو نوع مساله شده است: تخصص گرایی افراطی و کم توجهی به بین رشته ای بودن رابطه عدالت و قابلیت دسترسی و یا ساده انگاری بیش از حد با دیدگاه باینری به مقوله ی قابلیت دسترسی. در دوره اول دسترسی از طریق مفهوم شمولیت اجتماعی با عدالت مرتبط می شود اما در دوره دوم با طرح عدالت افقی و عمودی در رویکرد محتوایی به توزیع زیرساخت ها می پردازند و در نهایت در دوره سوم با طرح انتقادهایی به مبانی فلسفی رویکرد محتوایی، رویکرد رویه ای شکل می گیرد. اصول مورد توجه رویکرد محتوایی را می توان شامل: فایده گرایی، برابرگرایی، اصل رالزی، کف حداقلی، بازه حداکثری و سهم های برابر دانست؛ درحالی که مارتنس در نظریه اش اصول نیاز، بیشینه سازی بیشنه و بسندگی را مورد توجه قرار می دهد. در رویکرد محتوایی اولین چالش، ظرفیت بسنده نظام حمل ونقل است که به دلیل دو مولفه مساله مند پیش بینی تقاضا و تحلیل هزینه فایده در این رویکرد سبب غلبه تحرک محوری می شود به همین دلیل غلی رغم تلاش های نظری، قابلیت دسترسی همچنان محور اصلی نیست.با جمع بندی این دو رویکرد می توان به این نتیجه رسید که قابلیت دسترسی به عنوان هدفی برای سنجش عدالت فضایی است که از طریق ابزارهای قابلیت اتصال، مجاورت و تحرک سنجیده می شود.
مونتاژی سلطه طلبانه در تئاتر مشارکتی: یوجنیو باربا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۱)
57 - 67
حوزه های تخصصی:
همه ی مصنوعات فارغ از هر دیدگاهی، از طریق مونتاژکه ابزاری در جهت تولید فرم است ساختارمند می شوند. هنرهای اجرایی نظیر تئاتر نیز از این قاعده مستثنا نیستند. این مقاله در پی آن است تا ضمن تایید و بررسی تعاملات و کارگروهی در شیوه ی اجرایی یوجنیو باربا، پاسخ کاملی به چگونگی نمود مونتاژی سلطه طلبانه و کارگردان-محور در آثار این کارگردان ارائه دهد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، حضور تاثیرگذار یوجنیو باربا و نقش تعیین کننده ی مونتاژ او، مفهوم مشارکت را در اودین تئاتر به زیر یک علامت سوال می برد. این پژوهش کیفی با تکیه بر منابع کتابخانه ای نظیر کتاب ها و مقالات، منابع صوتی و تصویری اعم از فیلم اجراها، مصاحبه های یوجنیو باربا و اعضای گروه اودین انجام گرفته است. تحقیقات متعددی پیرامون مونتاژ در تئاتر، نظرات و شیوه ی اجرایی یوجنیو باربا وجود دارد. در این راستا می توان به فرم و معنا در کولاژ و مونتاژ پیشرو نوشته ی ماگدا داراگو(2020 )، ا بزار خلاق جهانی، مطالعه ای بینارشته ای نوشته ی لودمیلا کوروتکوا، خلق اجرا به قلم النا ماسوئر(2004)، و تبیین دراماتورژی بازیگر در فضای دینامیک تئاتر پست مدرن بر اساس نظریه یوجنیو باربا نوشته ی محسن حکیمی و حمیدرضا افشار(1396) اشاره کرد. اما جنبه ی نوین این پژوهش ارائه ی تعریفی نو از مونتاژ در یک تئاتر «مشارکتی» است. در ادامه ی این پژوهش به دلیل حضور پراهمیت مونتاژ در زیبایی شناسی و شیوه ی اجرایی روبرتو کاستلوچی و رابرت ویلسون بررسی رویکرد مونتاژی این دو کارگردان پیشنهاد می شود.
سیمای زن در رمان شوهرآ هوخانم اثر علی محمد افغانی در تطبیق با جایگاه زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یکشب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
227 - 238
حوزه های تخصصی:
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸ ﻮﺭ ﺭﺍ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﺁﻥ کﺸ ﻮﺭ ﺷ ﻨﺎﺧﺖ؛ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗی، ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁییﻨﻪﺍی ﺍﺳﺖ کﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﻌکﺲ ﻣیکﻨﺪ. ﺍیﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮﺭﻫﺎیی است کﻪ ﺭﻣﺎﻥﻧﻮیﺴی ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺷکﻞ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍی ﺟﺮیﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻮیﺴﻨﺪﮔﺎﻥ آن ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛیﺮ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳ یﺎﺳ ی، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕی ﺑﻪ ﻧﻮﺷ ﺘﻦ ﺭﻣﺎﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪﺍﻧﺪ. ﻋﻠیﻣﺤﻤﺪﺍﻓﻐﺎﻧی ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮی ﺴﻨﺪﮔﺎﻧی است کﻪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ چگونگی جایگاه زن در جامعه ایران پی برد. از سوی دیگر در آثار هنری این دوره مانند هنر نقاشی نیز می توان به در ک روشنی از سیمای زن در جامعه دست یافت. نسخه مصور هزار و یک شب از جمله آثاری است که به زنان نیز پرداخته است لذا در پژوهش حاضر سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب بررسی می شود. ﺭﻭﺵ ﺗﺤﻘیﻖ ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮﺻیﻔی-ﺗﺤﻠیﻠی ﺑﺎ ﺭﻭیکﺮﺩ ﻣﻘﺎیﺴﻪﺍی ﺍﺳﺖ. یافته های پژوهش حاکی از این است که زن از در این دوره از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و در تلاش برای تجدد و احقاق حقوق خویش است. اهداف پژوهش: بازشناسی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی بررسی تطبیقی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب. سؤالات پژوهش: براساس داده های رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی زنان دارای چه وضعیتی در جامعه بوده اند؟ سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم چه شباهت و تفاوت هایی با سیمای زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب دارد؟
خوانش حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز بر اساس نظریه شمایل شناسانه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاری نبرد رستم و اشکبوس در عمارت دیوانخانه زندیه شیراز، دارای ویژگی های هنری و اهمیت فرهنگی اجتماعی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. هدف، شناخت جنبه های مفهومی این اثر در بستر دوره زندیه است و در پی پاسخ به این سؤالات که نبرد رستم و اشکبوس نماد چیست و این اثر چه ارتباطی با بستر اجتماعی دوره زندیه دارد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و از روش شمایل شناسی اروین پانوفسکی در توصیف، تحلیل و تفسیر این حجاری استفاده شده است. بنابر نتایج این تصویر بخشی از روایت کاموس کشانی در شاهنامه فردوسی است که پیروزی رستم بر اشکبوس را نشان می دهد. در این حجاری شمایل کریم خان و پیروزی او بر حکومت در قالب پیروزی رستم به تصویر درآمده است. معنای درونی این اثر برای بیان شکوه و قدرت سیاسی کریم خان در دوران خود و غلبه بر دشمنان است که از نژاد پادشاهان نبوده و حکومتی مردمی دارد و به دنبال تصویرسازی صحنه های بزم و شکار نیست. انتخاب این نقش جهت حجاری در عمارت دیوانی که محل حضور و دادخواهی مردم (عوام) و دیدار سفیران (خواص) است، نمایش قدرت حکومت مردمی کریم خان در جامعه فرهنگی اجتماعی زندیه است.
بازشناسی پیکر بندی فضایی و چیدمان اجتماعی در معماری شهر سوخته برپایه رویکرد چیدمان فضا (نمونه های موردی: ساختمان 1 از دوره II, III و ساختمان 20 از دوره IV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیدمان فضا، یک رویکرد پژوهشی ساختارگرایی در معماری است که با مطالعه ی فنوتایپ(ساختار) و درک ژنوتایپ(کارکرد)، امکان تفسیر پیکربندی فضایی و سازمان اجتماعی را در محیط های ساخته شده فراهم می کند. بقایای معماری به جای مانده از گذشته، شاخصه ای مهم در جایگاه های باستان شناختی محسوب شده و مهم ترین یافته در به کارگیری رویکرد چیدمان فضا هستند. این که بناهای پیش از تاریخی تا چه میزان از قابلیت ارائه پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی برخوردارند یا رویکرد چیدمان فضا تا چه حد قادر به شناسایی، ادراک و تفسیر آن ها در ساختارها و استقرارگاه های پیش از تاریخی و آغاز تاریخی است؛ اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. مطالعات پیشین- جز موارد اندک- استفاده از رویکرد چیدمان فضا را نه در خانه ها یا مناطق جمعیتی پیش از تاریخی و آغاز تاریخی بلکه در دوران متأخر و معاصر لحاظ کرده اند. مقاله پیش رو با به کارگیری روش چیدمان فضا و استفاده از ابزارهای مشاهده، برداشت های میدانی، اسنادی، نرم افزارهای ای گراف و دپس مپ، به قیاس تحلیلی پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی ساختمان های شماره ی 1(دوره های II و III ) و 20 (دوره ی IV ) شهرسوخته پرداخته و شاخص های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا را از منظر ارتباط و نحوه ی دسترسی، خصوصی و عمومی بودن بررسی کرده تا به دو پرسش: الگوی پیکربندی فضایی در ساختمان های شماره 1 و 20 شهر سوخته چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟ و چه ارتباطی بین پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی آن ها وجود دارد؟ پاسخ دهد. مطالعه ی تحلیلی-تطبیقی ساختمان های 1 و 20 شهرسوخته آشکارا نشان گر آن است که ساختمان شماره ی 1 از عمق بیشتر و متعاقباً از درجه خصوصی بودن بالاتری برخوردار است که می تواند به طبقه ی اشراف یا فردی با موقعیت اجتماعی بالا تعلق داشته باشد؛ اما ساختمان شماره ی 20 دارای حرکت، هم پیوندی و اتصال بیشتری است بنابراین نمی توان آن را فقط به مثابه بنای کاملاً خصوصی لحاظ کرد احتمالاً این بنا، ساختمانی با درجه ی عمومی تر بوده است.
مطالعه تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد «ازآن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
19 - 30
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : هنرمعاصر شاهد پیامدها و پدیده های گوناگونی بوده است، که به هیچ عنوان از قواعد سنتیِ هنر تبعیت نمی کنند. «ازآن خود سازی» در هنر معاصر یکی از همین پدیده های نوظهور است که هنرمندان بسیاری به آن روی آورده اند. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیت های فرهنگی، خود نیز مصرف کننده هنر است. از این رو «ازآن خود سازی» راهکاری است در هنر معاصر برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویرِ ازپیش موجود و باز تولیدِ آثاری با مفاهیم جدید. این پدیده همزمان با غربْ در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
هدف پژوهش : این پژوهش بر آن است تا «ازآن خودسازی» وکارکردهای آن را در هنر معاصر ایران و آثار نقاشان معاصر ایرانی پی بگیرد.
روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و شیوه گردآوری منابع آن نیز میدانی و کتابخانه ای بوده است. در اینجا، ابتدا، با توجه به تعاریف و مطالعات حوزه «ازآن خود سازی» در هنر غرب به بررسی مشابهت ها و مطابقت های این پدیده با هنر معاصر ایران پرداخته شده است، سپس هنرمندان معاصر ایرانی را که رویکرد «ازآن خود سازی» در آثارشان به وضوح قابل رؤیت است، شناسایی شده است.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش حاکی از حضور چشم گیرِ رویکرد «ازآن خود سازی» در هنر معاصر ایران است که با کارکردهای متفاوتی در میان هنرمندان به کار گرفته شده است، که از آن میان می توان سه کارکرد عمده را برجسته کرد: 1) «فراخوان گذشته در وضعیت معاصر»، 2) «ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی» و 3) «معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین». در این پژوهش، ذیل هرکدام از این کارکردها، تعدادی از آثار ازآن خود ساخته هنرمندان معاصر موردبررسی قرارگرفته است. در حالی که، در کارکرد اول بازنماییِ عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی در معرض توجه هنرمندان بوده، درکارکرد دوم ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت در کارکرد سوم، با دخل وتصرف در آثار شناخته شده پیشینِ ایرانی و افزودن معانی تازه ای به آن ها مواجه می شویم. بنابراین، استفاده از تصاویر و آثار پیشین با رویکردهای نوین و انتقادی به منظور معنا سازی، درهم آمیختن گذشته و آینده، ارجاع به گذشته و نقلِ آن، از ویژگی های آثار خلق شده کنونی با رویکرد «ازآن خود سازی» هستند.
بررسی نقش سیستم های سایه اندازی تطبیق پذیر در مصرف انرژی و مکانیزم حرکتی آن ها
حوزه های تخصصی:
با توجه به بحران انرژی و استفاده از منابع انرژی تجدیدناپذیر در تأمین انرژی ساختمان ها، حدود 40 درصد مصرف انرژی مربوط به ساختمان ها بوده که بخش قابل توجه این انرژی برای مقابله کردن با هدررفت یا دریافت انرژی از پوشش ساختمان می شود. پوشش ساختمان نه تنها به عنوان عنصر فعال سیستم ساختمان بلکه به عنوان فیلتر محیط زیستی تعریف شده در اطراف قاب ساختمان بوده و نقش اصلی در مدیریت میزان دریافت انرژی خورشیدی، کنترل بار حرارتی، نفوذ هوا و خروج آن، مدیریت رطوبت تهویه، مدیریت کیفیت هوا را بر عهده دارد. هدف این پژوهش بررسی انواع سیستم های سایه اندازی تطبیق پذیر و نقش آن ها در مصرف انرژی بوده است. همچنین انواع مکانیزم های حرکتی در سایه بان های متحرک بررسی شده است تا مزایا و معایب هرکدام بر اساس بازشوهای پنجره مشخص گردد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و استفاده از منابع معتبر و مقالات آکادمیک مکتوب و غیر مکتوب بوده است و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که نماهای تلفیقی در میزان بهره وری انرژی، نقش موثرتری ایفا می کنند.