رهپویه حکمت هنر

رهپویه حکمت هنر

رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز 1401 شماره 1

مقالات

۱.

طنز و شوخ طبعی (کاریکاتور) در فرهنگ بصری ایران

نویسنده:

کلید واژه ها: اریکاتور نشمی کمانگر سیمای قلندران ارباب طرب و ضحک اسبان نحیف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۹
طنز و شوخ طبعی که در نقاشی شکل کاریکاتور به خود می گیرد، درفرهنگ بصری ایران جایگاهی ویژه داشت. بهزاد جزو نخستین هنرمندان جهان است که طبع خود را در این زمینه آزمود. او از این نظر بر هنرمندان غربی پیشی داشت. نگارنده با این فرضیه به سراغ طنز در نگارگری ایران رفت تا سیر و صور آنرا در گذر زمان در متن ایران بکاود. شکلهای منفرد طنز، چه در متون مربوط به نگارگری و چه در خود نگاره ها ، بازیافتنی بود . دست کم دو متن مکتوب در این زمینه وجود داشت که حاکی از حضور کاریکاتور در نگارگری ایران بود. وجود نمونه های طنزآمیز که شکل کاریکاتور به خود گرفته در اوایل دوره صفوی، بنا به اقتضای شرایط، بیشتر شد. چون نگارگری دوره نخستین صفوی آکنده از مضامین و موضوعات اجتماعی و سیاسی و کلاً بزمی و رزمی و عرفانی و مذهبی بود. شماری از این مضامین در نگارگری انعکاس یافت که بعضی از آنها شوخ طبعانه و طنزآمیز بود. خود دربار صفوی از این نوع طنزها خالی نبود. حضور شماری از نمایشگران و دلقکان در دربار وجود این نوع تصاویر را توجیه می کرد. وجود تصاویر طنزآمیز در مکتب اصفهان به دلیل تحولات اجتماعی فزونی گرفت. بویژه حضور نوگرایی و سنت در جامعه بر ابعاد این نوع شوخ طبعی ها افزود. در این مقاله نمونه هایی از نگاره های طنزآمیز در کانون توجه قرارگرفت تا این فرضیه را به اثبات برساند که کانونهای هنری ایران در قلمرو کاریکاتور هم نه تنها از کانونهای هنری غرب عقب نبود بلکه بر آنها هم پیشی داشت.
۲.

تعامل فرم و محتوا (یا لفظ و معنی) در ظهور زیبایی، و نقد ادبی بر پایه آن، در فتوحات ابن عربی

نویسنده:

کلید واژه ها: اثر ادبی لفظ و معنا زیبائی حضور ظهور نقد هنری فتوحات ابن عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۲۰۱
با این پرسش که آیا: برای ابن عربی موضوع نسبت میان لفظ و معنا یا فرم و محتوا و نحوه تعامل آن ها در ظهور زیبائی مطرح بوده یا نه؟، نیز این پرسش که: اگر برایش مطرح بوده و دیدگاه خاصی داشته آیا وی بر پایه این نگاه به نقد یک اثر ادبی پرداخته است یا نه؟ سراغ کتاب فتوحات رفتیم و به گشت وگذار در آن پرداختیم. به ناگاه در گوشه ای از جنگل این کتاب، با صفحاتی مواجه شدیم که وی به هر دو پرسش ما پاسخ مثبت گفته است. چکیده پاسخ او به پرسش نخست این است که: زیبائی یک اثر هنری از نوع ادبی، دوساحت دارد؛ ساحت حضوری و ساحت ظهوری. به لحاظ حضوری، این زیبائی مولود لفظ یا معنا، و یا مولود حاصل جمعِ آن دو نیست بلکه مرتبط با ذات اثر هنری است که این ذات، از سنخ حضور، و متصل است به حقیقت زیبائی جهان هستی که هر گونه اثر هنری، تجلی آن حقیقت است و همزمان، حجاب و جلالِ آن جمال است. اکنون اثر هنری، مظهر و مجلای آن زیبایی است و می توان این ظهور زیبائی را «حسن و نکوئی» نامید. این حسن، بر اثر امتزاج لفظ ناب و معنای شگرف، حاصل می شود و این امتزاج، یک راز است که می تواند با ایجاد تحیر در مخاطب این اثر، او را از زندگی روزمره و زیستن در «جهان لانه» برهاند و به ساحت حقیقت زیبائی و زیبائی حقیقی نزدیک گرداند. سپس وی بر پایه این زیبائیِ دوساحتی، به نقد یک قطعه شعر عاشقانه می پردازد.
۳.

نسبت مفهومی نظریه معماری سرآمد با سایرجریان های هویت گرا در کشورهای در حال توسعه

کلید واژه ها: هنر معاصر کشورهای اسلامی رویکرد طراحی مبنا معماری آینده نظریه معماری سرآمد کیفیت طراحی حکمت و فلسه هنرهای زیبا سند چشم انداز بیست ساله کشور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۵۰
گرایش به «هویت» در کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای اسلامی، بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که امروزه جریان های هویت گرا به یکی از مهمترین جریان ها در هنر معاصر کشورهای اسلامی تبدیل شده اند. ادبیات موضوع نشان می دهد که این جریان ها، در کنار نقاط قوت فراوان، ضعف های متعددی نیز داشته اند. در ایران نیز، در کنار سایر گرایش ها، نظریه معماری سرآمد، با بیانی معاصر از تعامل فناوری و شکوفایی، به ترسیم الگوی مختار جمهوری اسلامی ایران می پردازد. مساله اصلی پژوهش یافتن شباهت ها و تفاوت های نظریه پیشنهادشده، با سایر نظریه های رقیب در کشورهای اسلامی است. هدف اصلی پژوهش بازخوانی گرایش های تجدیدحیاتگرایانه در کشورهای اسلامی، و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن ها در مقایسه به نظریه «سرآمدی در هنر و معماری» است. بر اساس هدف غایی ترسیم شده، نتایج پژوهش می تواند چارچوبی برای سیاست گذاری های جامع نگر در عرصه هنر و معماری کشورهای اسلامی را فراهم آورد. از نظر روش شناختی، پژوهش با راهبرد استدلال منطقی و روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نظریه ها و رویه های تجدیدحیاتگرا در هنر و معماری کشورهای اسلامی می پردازد. در تحلیل آثار و رویه ها، از روش های تحلیل محتوای معنایی و مدل سازی استفاده می کند. پژوهش با رویکرد آینده نمایی، به دنبال ترسیم چیستی الگوی مطلوب از هنر و معماری، در تراز سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران؛ به عنوان الگویی الهام بخش برای سایر کشورهای اسلامی است. دستاورهای پژوهش نشان می دهد که هر دو جریانِ فناوری-ستیز و سنت-ستیز، در عمل به نوعی «سنتگرایی افراطی» و یا «معماری تقلیدی» منتهی شده اند. کاستی مهم نظریه های موجود در عرصه هنر و معماری کشورهای اسلامی، فقدان کاربردی بودن در عرصه طراحی، و ضعف در جامعیت است. نظریه معماری سرآمد با نقدِ سنتگرایی افراطی و جریان تقلیدی، و با پیشنهاد نگاهِ آینده گرا و مفهومی، بستری را برای تعامل هویت بومی و فناوری برای آینده هنر و معماری کشورهای اسلامی پیشنهاد می دهد.
۴.

«میزان»؛ نظریه هنر و زیبایی در عرفان ابن عربی

کلید واژه ها: میزان فن صناعت ابن عربی فتوحات مکیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۷۱
جست وجو و واکاوی متون کلاسیک عرفان و حکمت اسلامی با هدف استخراج مبانی و مفاهیمی که می توانند با تلقّیِ امروزی از هنر و زیبایی واجد اشتراکات و قرابت هایی باشند، یکی از اصلی ترین و اساسی ترین اهداف مطالعات نظری هنر اسلامی است. بر همین اساس، این مقاله در صدد تحقیق در مفهوم فنّ و صناعت از منظر شیخ اکبر عرفان اسلامی محی الدین ابن عربی، یکی از سرآمدانِ عرفان نظری در تمدن اسلامی با استناد به دانش نامه سترگ اندیشه او یعنی کتاب فتوحات مکیّه از یک سو و تبیین معنا و مفهوم «میزان» به عنوان پاسخی در برابر پرسش از چیستی و چگونگی شکل گیری صناعات محسوس (آثار هنری)، از سوی دیگر است. پرسش اصلی پژوهش، مفهوم شناسی فنّ و صناعت و نیز تبیین اصلِ «میزان» با استناد به آراء حکمی و عرفانی ابن عربی است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که ابن عربی در پاسخ به چیستی و یا چگونگیِ شکل گیری و خلق آثار هنری، ایده «میزان» را پیش می نهد. هدف از نگارش این مقاله نه ارائه الگویی نظری برای خلق آثار هنری در جهانِ معاصر اسلامی، بلکه کنکاشی در سرگذشت تأملات نظری پیرامون هنر و زیبایی در گستره تاریخ عرفان و حکمت اسلامی است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهند ابن عربی نه تنها نسبت به معنا و مفهوم «فنّ» و «صناعت» اندیشه ای خنثی نداشته و با مفاهیم مذکور در زمان خود آشنا بوده است، بلکه در بعد نظری، صناعات محسوس و یا آثار هنری را در یکی از مهم ترین آثار خود مورد مداقه قرار داده و به ساحت نظری هنر و زیبایی ورودی متأمّلانه و جدی داشته است. از سوی دیگر، تأملات نظری وی در ساحت هنر و زیبایی نشان دهنده آن است که این دو مفهوم، در سیطره مطلق مکتب «وحدت وجودی» ابن عربی قرار داشته اند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – تفسیری و با استناد به داده هایی که با اتکاء به منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، به انجام رسیده است.
۵.

تداوم اندیشه حکمی مسیحی در نقاشی انسان گرای رنسانس

کلید واژه ها: قرون وسطی هنر رنسانس حکمت مسیحی هنر انسان مدار پرسپکتیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۴
انسان مداری هنر رنسانس، عموماً مهم ترین وجه تمایز آن با هنر مسیحیت سده های میانه دانسته می شود. با توجه به آنکه در عصر رنسانس فلسفه متقنی در باب تعریف انسان و جایگاه او در هستی شکل نگرفته بود، مبانی نظری ظهور هنر انسان گرای رنسانسی محل پرسش های فراوان قرار می گیرد. با نگاهی به آرای حکمی متألهان قرون وسطی و مطالعة تداوم آن در دوره رنسانس، می توان برخی ریشه های شکل گیری هنر مذکور را بازشناخت. سنت آگوستین، در آموزة «ایمان می آورم تا بفهمم» از یکسو ایمان مذهبی را به عنوان مبدأ معرفت عقلانی به شمار آورد و از سوی دیگر، در عمق معنا حقیقت ادراک و معرفت را منوط به کنشی انسانی می داند. نظریة شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد در پایین و درون انسان است و همچنین باور به اصالت فرد که توسط اکام طرح گردید، به عنوان پایه های فکری الهیاتی قرون وسطی در کنار دستاوردهای علمی رنسانس، در شکل گیری فلسفة انسان مدار آن دوره مؤثر بوده اند. مقاله حاضر می کوشد پس از مطالعه و بازیابی اثرات حکمی قرون وسطی بر دوره رنسانس مشابهت تحولات فلسفی مذکور را در عالم هنر پی گیری نماید. روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به روش استقرائی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش روشن می گردد که آرای حکمی متألهان مسیحی در شکل-گیری اندیشه مدرن و به تبع آن هنر انسا ن گرای رنسانس مؤثر بوده است. در ظهور قواعد پرسپکتیو به مثابه سوبژکتیویسم هنری و همچنین نمایش انسان خداگونه این اثرپذیری به روشنی قابل بازشناخت است.
۶.

بازخوانی تحلیلی «هنر سنتی» از دیدگاه شوآن

کلید واژه ها: فریتیوف شوآن تعریف هنر نظریه هنر هنر سنتی سنتگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۷۱
برخی از پژوهشگران سده ی اخیر، تعریف خاصی از مفهوم «سنت» ارائه داده و به سنت گرایان مشهور شده اند. دغدغه ی اساسی آنان را می توان احیای امر سنت در جوامع امروزین دانست. تمدن سنتی، مطلوب آنان است و به دنبال سنتی نمودن همه ی امور و از جمله هنر می باشند. اما مفهوم «هنر سنتی» مانند دیگر مواردی که به وصف سنتی متصف گشته اند، چندان واضح و دقیق به نظر نمی رسد. این مسئله باعث شده تا روشن نمودن چیستی و ویژگی های هنر سنتی، همواره از موضوعات بحث برانگیز باشد. فریتیوف شوآن به عنوان یکی از چهره های شاخص جریان سنت گرایی، مدعیات زیادی را در این زمینه مطرح کرده است. هدف این پژوهش، تدقیق نظریات وی درباره ی هنر سنتی است. یکی از راه های تدقیق مسائل فلسفی، ایضاح مفاهیم به کمک ارائه ی شروط لازم و کافی است که در فلسفه ی هنر معاصر نیز بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته می کوشد تا با مراجعه به آثار شوآن، شروط لازم و کافیِ قرار گرفتن یک اثر هنری مفروض تحت مقوله ی «هنر سنتی» را معرفی نماید. نتایج پژوهش پس از استخراج همه ی شروط محتمل از میان آراء و نظرات شوآن، سه روایت محتمل را به عنوان تعریف هنر سنتی ارائه داده و در پایان نشان می دهد که می توان سه شرط «بیان رمزی از امور معقول»، «کاربردی بودن» و «تطابق فرم، مواد اولیه و رمزپردازی با قواعد هنر سنتی» را به عنوان شروط لازم و روی هم رفته به عنوان شرط کافی «سنتی بودن» یک اثر هنری از دیدگاه شوآن در نظر گرفت.
۷.

دوستی از دیدگاه فلسفه اخلاق ارسطویی در فیلم سینمایی همه می دانند اثر اصغر فرهادی

نویسنده:

کلید واژه ها: دوستی ارسطو فلسفه ی اخلاق همه می دانند شفقت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
مسأله ی این مقاله، ابتدا بررسی جایگاه دوستی و انواع آن درون نظام فلسفه ی اخلاق ارسطویی در بخش مبانی نظری و سپس، مطالعه ی فلسفه ی دوستی ارسطویی در فیلم همه می دانند ساخته ی اصغر فرهادی بر اساس مبانی نظری مذکور است. هدف این پژوهش آن است که بتواند فهم بهتری از یکی از مهم ترین بحث های ارسطو در فلسفه ی اخلاقش، یعنی دوستی به دست آورد و این فهم بهترِ فلسفی را با تکیه بر بررسی فیلم مهمی انجام دهد که یکی از موضوعات اصلی اش، دوستی است. بدین ترتیب از طریق یک خوانش فلسفی معتبر، فهم بهتری از فیلم نیز حاصل می شود. پرسش های این پژوهش بدین قرارند که اولاً در فیلم همه می دانند، انواع دوستی از منظر ارسطو چگونه ترسیم شده-اند؟ ثانیاً در فیلم همه می دانند چه نسبتی میان انواع دوستی و مفهوم سعادت از نظر ارسطو برقرار شده است؟ و ثالثاً در فیلم همه می دانند چه نسبتی میان انواع دوستی و مفهوم خیر خارجی از نظر ارسطو برقرار شده است؟ این پژوهش، پژوهشی کیفی است و با روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه ی منابع کتابخانه ای به دست آمده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که هرچند فیلم همه می دانند با دیدگاه ارسطو درباره ی دوستی در فلسفه ی اخلاقش قابل مطالعه است، در عین حال، کاملاً قابل انطباق با دیدگاه ارسطویی نیست و حتی نظر مستقل خود را درباره ی دوستی از منظر فلسفه ی اخلاقی دارد.
۸.

حکمت خاک در عرفان هنری خیام نیشابوری

کلید واژه ها: خاک عرفان هنری خیام جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
در عرفان هنریِ حکیم خیام نیشابوری-که تجربه های هنرمندانه او در فروغ آموزه های عرفانی است- گاه با واژگانی روبرو می شویم که وی به دفعات دراشعار خود تکرار کرده است؛ تکراری که شاید گونه ای تذکارباشد. از جمله این واژگان خاک، گِل، کوزه، کوزه گری ومواردی از این دست است که تبیین آن می تواند به وسعتِ فهم ما از بُن مایه هایِ ارزشی هنر ایرانی اسلامی منجر شود. خیام؛ پیش و بیش از همه اهل حکمت است و شاعری او در ذیلِ اتصاف او به حکمت معنی می یابد. لذا به نظر می رسد که او شعر را - بیانی مخیل و تبیینی می داند- ومَرکبی برای مقصدی خاص برمی شمارد. اما آنچه او انجام می دهد محصول اراده ای هنرمندانه در قالب رباعی-به عنوان ظرفیتی برای بیان موجز، مستحکم و کامل است. او از ظرفیت های نمادین خاک و کوزه برای نهادینه سازی مقصد حِکمی خود نهایت استفاده را می کند. این مقاله بانگاهی پساساختارگرایانه ، به روش مطالعات توصیفی تحلیلی و با هدف تبیینِ عرفانی نمادهایی چون خاک و کوزه دراشعار وی به رشته تحریر درآمده و نگارنده کوشیده تا با رویکردی کیفی به گردآوری شواهد مکتوب آن بپردازد و بکوشد تا از منظر اندیشه ورزی حکمی به تبیین عنصر خاک در رباعیات خیام نیشابوری بپردازد.
۹.

بازخوانی "توت فرنگی های وحشی" (اثر اینگمار برگمان) با تامل بر معرفت النفس حکمت صدرایی

کلید واژه ها: معرفت النفس حکمت متعالیه توت فرنگی های وحشی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
این مقاله با بررسی و تحلیل فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته اینگمار برگمان فیلمساز فقید سوئدی، که یکی از مهمترین فیلم های هنری تاریخ سینماست، به تشریح این مساله می پردازد که چگونه تمهیدات به کار گرفته شده در ساخت این فیلم، چه از نقطه نظر کارگردانی و چه از نظر نگارش فیلمنامه به خلق معانی ای می پردازد که از نظر مبانی فکری با نظریات ملا صدرا در باب معرفت النفس همخوان می باشند. مساله معرفت النفس، از قدیم الایام در بین حکما و متکلمان و در تمام ادیان مطرح بوده است و به عنوان کلید معرفت حق و آخرت شناخته می شود. در سنت فلسفی–دینی اسلامی، جان آدمی، مستعد دریافت حقایق علمی از مبادی عالیه است. ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و با تکیه بر ابعاد معرفت نفس بر عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. این مقاله با بررسی روایت و همچنین تصویر سازی های این فیلم استدلال می کند از آنجائیکه برگمان در این فیلم شناختی نسبت به نفس انسان را مطرح می نماید، می توان ابعاد مطروحه در فیلم را با مبانی معرفت النفس ملاصدرا مورد تطبیق قرار داد. مقاله حاضر به طور مشخص به مواردی اشاره دارد که در فیلم می تواند مصداق بحث معرفت النفس ملاصدرا در حکمت متعالیه باشد. این مقاله نتیجه می گیرد که برخی اشتراکات قابل ذکر مابین حکمت صدرایی و فیلم برگمان در حوزه معرفت شناسی نفس وجود دارد.
۱۰.

اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی

نویسنده:

کلید واژه ها: نگارگری پیوند نقاشی و زبان و ادبیات فارسی فرآیند تولید نگاره مصورسازی صور خیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
۱۱.

بررسی مسخ از دیدگاه ملاصدرا در فیلم کوتاه «حیوان»

کلید واژه ها: حکمت متعالیه ملاصدرا مسخ نفس انسان بدن فیلم حیوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۸۵
مفهوم مسخ در مباحث نظری و هنری متعددی بروز یافته است. مسأله اصلی مقاله حاضر این است که بتواند حتی المقدور با یافتن مصادیق مسخ روحی-جسمی در شخصیت اصلی فیلم «حیوان» و تطابق آنها با آراء ملاصدرا، قهرمان فیلم را تمثیلی از مسخ شدگان روحی-جسمی معرفی کند. پرسش اصلی که مقاله حول محور آن می گردد این است که قهرمان حیوان چه اندازه مصادیق مسخ روحی-جسمیِ مد نظر ملاصدرا را بازتاب داده است؟ این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی از نوع بنیادی بوده و در راستای مطالعات نظری در حوزه فلسفه اسلامی ا-ست. هدف کلی معرفی قهرمان فیلم حیوان به عنوان انسانی ممسوخ است. یافته ها حاکی از آن است که نفسِ مرد به واسطه تجربه ترس، غضب و شکست های فراوان در راه هدفش و انجام مصرانه خواهش نفسانی اش (گذر از مرز) ابتدا دچار تنزل در حد نفس حیوانی شده و در مرتبه دوم مسخ بدنی خود را با کشتن یک قوچ و استفاده از پوست و اعضای بدن او عملی می سازد. قهرمان فیلم به دلیل صرف کردن تمام وقت و عمر خویش در مسئله فرار از مرز، از تمام راه هایی که سبب تقویت بُعد انسانی و تحقق صفات و فضایل ملکوتی در انسان می شود به دور مانده و بیشتر میان سه نفس بهیمی، سبعی و شیطانی سرگردان است. همچنین قهرمان فیلم در جهاد با نیروهای غضبی، شهوی و بهیمیِ نفس که زمینه تکامل وجودی نفس را فراهم می کند توفیقی به دست نیاورده است و به دلیل سرپیچی از قوانین و ارتکاب بزه و خطا به تدریج گرفتار مسخ شده و در نهایت با عذاب مسخ دنیا را ترک می کند.
۱۲.

بررسی شباهت ها و تفاوت های هنر اجرا (هنر پرفورمنس) با آئین های عاشورایی و جایگاه مشروعیت تصویرگری پیشوایان دینی در نمایش و اجرا بر اساس فقه

کلید واژه ها: هنر پرفورمنس اجراهای عاشورایی نمایش اجرا فقه نمایش و اجرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۷۵
هنر پرفورمنس از جمله نمایش های اجرایی در هنر پسا مدرن هست که دارای مولفه های خاصی است. ویژگی هایی همچون جایگزینی اجرا به جای نمایش، بداهه، نبود طرح و سناریوی پیشین، اتفاقی بودن پاره ای از عناصر نمایش نامه، نامتعین بودن زمان و گاه مکان، تقلیل فاصله میان نمایش و واقعیت و حضور جدی مخاطب از خصوصیات این نوع اجرا است. میان عناصر هنر پرفورمنس و اجراهای عاشورایی که توسط شیعیان و عزاداران عاشورایی شکل می گیرد، نوعی نزدیکی و قرابت به چشم می خورد. در اجراهای عاشورایی ای که توسط گروه ها و هییت های عزاداری اجرا می گردد، نخل گردانی، علم گردانی، زنجیرزنی، سینه زنی، قمه زنی، گل مالی، سنگ زنی، مراسم جوش، شام غریبان، دسته های عزاداری و امثال آنها که عزاداران خود در حال انجام کنشی آئینی هستند، از جمله مصادیق اجرا است. در واقع این اجراها نه جهت نمایش بلکه نوعی اجرا هست که گویی برای اجراکنندگان یک عمل عبادی و آءینی است و صرفا وجه نمایشی، تصنعی و ساختگی ندارد. این مقاله کوششی است که شباهت ها یا تفاوت ها میان اجراهای پرفورمنس آرت و اجراهای عاشورایی را بیان کند و گونه ای خاص از ادبیات نمایشی معاصر را که مخاطبان خاص خود را در دوران پسا مدرن به همراه دارد، در سنجه مقایسه با یک هنر آیینی شیعی قرار دهد و به علاوه مشخص سازد که آیا به نمایش کشیدن شخصیت و چهره معصومین و پیشوایان دینی در هنرهای نمایشی و اجرایی از منظر فقهی مشروعیت دارد یا خیر.