فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
شنا از رشته¬های ورزشی است که پیشرفت در اجرای مهارت¬های آن به آگاهی درباره نیروی جلوبرنده، نیروی مقاوم و کارآیی نیروی جلوبرنده بستگی دارد. باتوجه به فقدان روشی دقیق برای اندازه¬گیریِ نیروی جلوبرنده در شنا، هدف از انجام این پژوهش، طراحی، ساخت، روایی و پایایی¬سنجیِ دستگاه اندازه¬گیریِ هم¬زمانِ کینماتیک حرکت و توزیع فشار آب در حین حرکت شناگران بود. دستگاه¬های اصلی اندازه¬گیری مورد استفاده در این تحقیق که طراحی و ساخته شده است به دو بخش سخت¬افزاری و نرم¬افزاری تقسیم شد که بخش سخت¬افزاری به دو جزء الف) بخش کینماتیک حرکت (دستگاه کانوایر نگهدارنده و حرکت¬دهنده دوربین) و ب) بخش کینتیک (سیستم اندازه گیری و مانیتور نیرو و شتاب در قسمت¬های مختلف بدن به¬صورت بیسیم برای اندازه¬گیری توزیع فشار) و بخش نرم¬افزاری نیز به الف) نرم¬افزار هوشمند تعقیب شناگر و ب) نرم¬افزار پردازش اطلاعات به¬دست آمده از دوربین و ذخیره داده های مربوط به حرکت¬های کینماتیک شناگر تقسیم می¬شد. شناگران با حداکثر سرعت سه بار مسافت 25 متری استخر را شنا کردند. اطلاعات ویدیویی (کینماتیک) و توزیع فشار (کینتیک) با روش پردازش تصویر به صورت هم زمان جمع¬آوری شد. بعد از جمع¬آوری اطلاعات، از فیلترهای دورانداز برای حذف داده¬های با خطای بالا و خارج از خط رگرسیون استفاده شد. از شاخص های گرایش به مرکز، پراکندگی و رسم نمودارها برای توصیف اطلاعات و برای انجام آزمون های فرضیه و روش¬های روایی¬سنجی و پایایی¬سنجی (آزمون و آزمون مجدد) استفاده شد. برای سنجش رواییِ کانوایر، اندازه¬گیری سرعت حرکت ریل¬ها با دوربین و غیردوربین، در آب و بیرون آب، با موج و بدون موج با وسیله دیگری انجام شد که با سرعت ثابت در حال حرکت بود. پایایی¬سنجی کانوایر، آزمون و آزمون مجدد در آب و بیرون آب، با موج و بدون موج انجام شد. برای تعیین رواییِ حسگرهای شتاب¬سنج، نتایج با مقدار ثابت 8/9 متر بر مجذور ثانیه (شتاب جاذبه زمین) در هر سه محور مقایسه شد و در بررسی پایایی و ثبات هماهنگی، آزمون آزمون و آزمون مجدد مورد ارزیابی قرار گرفت. اعداد به¬دست آمده از دستگاه بسیار نزدیک به سرعت واقعی آزمودنی یعنی 7/1 متر بر ثانیه بود. نتایج، همبستگی بالایی نشان داد که ماکزیمم خطا در حالت بیرون از آب 048/0 متر بر ثانیه، درون آب بدون موج 096/0 متر بر ثانیه و درون آب با موج 148/0 متر بر ثانیه است. در تعیین روایی حسگرهای شتاب¬سنج، مقایسه نتایج با مقدار ثابت8/9 متر بر مجذور ثانیه (شتاب جاذبه زمین) در هر سه محور، مؤید روایی دستگاهِ ساخته¬شده بود. نتایج تحقیق مؤید امکان¬پذیریِ اندازه¬گیریِ هم¬زمانی کینماتیک (حرکت شناگر) و کینتیک (توزیع فشار در حین حرکت شناگر) را فراهم نمود که از پایایی و اعتباری مناسب برخوردار بود.
تأثیر برنامه جامع گرم کردن فیفا +11 بر عملکرد و آمادگی جسمانی بازیکنان نوجوان مرد فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده اند برنامه فیفا +11 به طور شایان توجهی آسیب های ورزشی بازیکنان فوتبال را کاهش می دهد، اما اطلاعات محدودی در مورد تأثیر این برنامه بر آمادگی جسمانی بازیکنان فوتبال وجود دارد. بنابراین هدف این کارآزمایی بالینی، بررسی اثر برنامه +11 بر عملکرد و آمادگی جسمانی فوتبالیست های نوجوان بود. 82 بازیکن 14تا 16 ساله از چهار باشگاه در این مطالعه شرکت کردند. تیم ها به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 هفته برنامه جامع گرم کردن فیفا +11 را انجام دادند. عملکرد بازیکنان، به وسیله یک مجموعه آزمون اندازه گیری شد. بازیکنان هر دو گروه، یک هفته پیش از شروع فصل و یک هفته پس از پایان فصل مسابقات (به فاصله 30 هفته) آزمون شدند. از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه های تکراری 2×2 برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. تجزیه وتحلیل آماری نشان داد که تعامل معنا داری زمان × گروه در آزمون های پرش عمودی سارجنت و پرش تواتری بوسکو وجود دارد و بازیکنان گروه تجربی پیشرفت بیشتری نسبت به بازیکنان گروه کنترل در این آزمون ها داشتند. اما تفاوت معنا داری در میزان اختلاف پیش آزمون و پس آزمون در آزمون های چابکی ایلینویز، سرعت 40 یارد، سرعت 20 یارد، یویو تناوبی ریکاوری سطح یک، انعطاف پذیری و دریبلینگ در بین گروه کنترل و گروه تجربی مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد که برنامه تمرینی جامع گرم کردن فیفا +11 می تواند موجب افزایش پرش عمودی سارجنت و توان بی هوازی عضلات اندام تحتانی بازیکنان نوجوان فوتبال شود، اما بر فاکتورهای دیگر آمادگی جسمانی و عملکرد اثر ندارد.
بررسی تغییرات اسکولیوز پس از یک دوره تمرینات اصلاحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۳ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات اسکولیوز پس از یک دوره تمرینات اصلاحی در یک گروه از دانش آموزان پسران بود بدین منظور 445 نفر از دانش آموزان پسر مقطع راهنمائی با استفاده از تست نیویورک غربالگری Screening شدند که 79 نفر 7/71 در صد از آنها مبتلا به عارضه اسکولیوز بودند سپس از بین این افراد 16 نفر برای گروه شاهد و 20 نفر برای گروه تجربی انتخاب شدند آزمودنی های گروه تجربی در یک برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه شرکت کردند بعد از اتمام برنامه تمرینی و اجرای پس آزمون نتایج به دست آمده از آزمون خی دو و تی استیودنت در سطح اطمینان 95% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مهمترین نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که میان شدت اسکولیوز آزمودنی های گروه تجربی در دو مرحله پیش و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد 0/05 => p و همچنین رابطه معنی داری بین میزان شیوع اسکولیوز و سن آزمودنی ها به دست آمد 0/05=> p یافته های تحقیق بر اعتبار و اهمیت حرکات اصطلاحی در بهبود ناهنجارهای وضعیتی مانند اسکولیوز تاکید می کنند
مقایسه تراکم مواد معدنی استخوانی اندام برتر و غیربرتر زنان هندبالیست حرفه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموم بازیکنان برای پرتاب یا ضربه زدن به توپ، یک دست و پای برتر دارند، این برتری ممکن است به افزایش تراکم مواد معدنی استخوان در اندام برتر ورزشکاران منجر شود. هدف از این تحقیق، مقایسه تراکم مواد معدنی استخوانی دست برتر و غیربرتر و پای برتر و غیربرتر زنان هندبالیست حرفه ای بود. پانزده هندبالیست زن حرفه ای (میانگین ± انحراف استاندارد، سن: 1 /3±6 /23 سال، قد 6 /3±4 /169 سانتی متر، وزن 7 /5 ±9 /62 کیلوگرم) در این تحقیق شرکت کردند. تراکم مواد معدنی استخوان رادیوس دست برتر و غیربرتر و همچنین گردن و تروکانتر استخوان ران پای برتر و غیربرتر ورزشکاران با استفاده از دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان داد که در تراکم مواد معدنی استخوان دست برتر (7 /381 میلی گرم بر سانتی متر مربع) و غیربرتر (3 /384) هندبالیست ها تفاوت معناداری وجود ندارد (05 /0P) . تراکم مواد معدنی استخوان پای برتر و غیربرتر به طور معناداری بیشتر از دست برتر و غیربرتر بود (05 /0>P) . تراکم مواد معدنی اندام تحتانی هندبالیست ها بیشتر از اندام فوقانی آنها بود (05 /0>P) . تراکم مواد معدنی استخوان بالاتنه نیز به طور معناداری بیشتر از پایین تنه بود (05 /0>P) . می توان نتیجه گرفت که درگیری بیشتر پای غیربرتر در تیک آف، استارت، توقف، پرش و فرود در هندبال موجب افزایش تراکم مواد معدنی استخوان در پای غیربرتر می شود
بررسی راستای طبیعی زانوها و ارتباط آن با برخی عاملهای مؤثر در ورزشکاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار اسکلتی ورزشکاران به دلیل اجرای تمرینهای بدنی سخت و اجرای الگوهای حرکتی اختصاصی و مستمر، می تواند دچار انواع تغییر شکل شود (10). همچنین، به نظر می رسد که سایر عاملهای فردی می توانند در این تغییر شکلها موثر باشند. در این پژوهش، راستای طبیعی زانوها و ارتباط آن با سن، وزن و سابقه وزشی در ورزشکاران چهار رشته ورزشی بررسی شده است. نمونه های این پژوهش را 100 مرد با میانگین سن20.66 ± 4.37سال و میانگین سابقه ورزشی 3.81 ± 2.77 سال تشکیل دادند. آزمودنیها شامل 20 فوتبالیست ، 20 والیبالیست ، 20 شناگر قورباغه، 20 تکواندوکار و 20 غیرورزشکار بودند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و معاینه صورت گرفت. ناهنجاریهای زانوی پرانتزی و ضربدری، به وسیله کولیس صنعتی تغییر شکل یافته با دقت 1.10 میلی متر، زاویه Q با روش ترسیم استاندارد و به وسیله گونیامتر یونیورسال با دقت یک درجه در وضعیت های استاندارد اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون،ANOVA و آزمون تعقیبی شفه در سطح £0.05 P استفاده شد.
در پژوهش حاضر، تفاوت معناداری میان رشته های ورزشی از نظر ابتلا به زانوی پرانتزی، ضربدری و میزان زاویه Q مشاهده شد (P £0.05 ). بین سن، وزن و سابقه ورزشی باراستای طبیعی زانوها ارتباط معناداری مشاهده نشد (P>0.05).
با توجه به نتایج، لزوم توجه بر اصلاح ناهنجاریهای زانو و تمرینهای مناسب برای رفع یا اصلاح این ناهنجاریها با کمک مربیان و ورزشکاران ضروری به نظر می رسد.
بررسی و مقایسه دو نوع برنامه تمرین اصلاحی ساختاری و اصلاحی هوازی بر برخی از شاخصهای اساسی عملکرد ریوی دانشجویان مبتلا به کیفوز دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع برنامه اصلاحی ساختاری و اصلاحی هوازی بر برخی از شاخصهای عملکرد ریوی دانشجویان مبتلا به کیفوز دانشگاه شهید چمران اهواز بود. بدین منظور، 45 آزمودنی با میانگین سنی 1.81± 21.39 سال، قد 3.09 ± 172.16 سانتی متر و وزن 4.72 ± 66.93 کیلوگرم از بین دانشجویان مرد دانشگاه شهید چمران اهواز به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمودنیها به طور کاملا تصادفی در سه گروه: کنترل، تجربی 1(گروهی که فقط تمرین اصلاحی را اجرا می کردند) و گروه تجربی 2 (گروهی که پس از اتمام برنامه اصلاحی تمرین هوازی را نیز اجرا می کردند)، تقسیم بندی شدند. برای اجرای تحقیق، نخست پرسشنامه تعیین سلامتی را تکمیل کردند، سپس وزن، قد، دامنه کیفوز و شاخصهای اسپیرومتری ظرفیت حیاتی (VC)، حداکثر تهویه ارادی (MVV)، ظرفیت حیاتی با فشار (FVC) و حجم هوای بازدمی با فشار در ثانیه اول (FEV1) اندازه گیری شد. برای اطمینان از یکسان بودن گروه های تجربی، کنترل و همتراز کردن نمونه ها از نظر شاخصهای ریوی، قبل از وارد کردن هر گونه متغیری از آزمون آنالیز واریانس یک سویه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون گروه های تجربی متعاقب 12 هفته تمرین اصلاحی ساختاری و تمرین اصلاحی هوازی از آزمونهای t وابسته، ANOVA (آنالیز واریانس یک سویه) و برای تعیین تفاوت میان گروه ها از آزمون L.S.D استفاده شد و حداقل سطح معناداری برای این تحقیق 0.05 تعیین شد. نتایج تحقیق نشان دادند که بین MVV، VC، FVC و FEV1 گروهی که تمرین اصلاحی هوازی و گروهی که تمرین اصلاحی ساختاری را اجرا کردند، تفاوت معناداری وجود داشت. (P?0.05) با این حال، بین دامنه کیفوز در گروه تمرین اصلاحی ساختاری و اصلاحی هوازی تفاوت معناداری وجود نداشت (P?0.05).
مقایسه تراکم استخوان ستون فقرات کمری و استخوان ران فوتبالیست های حرفه ای و افراد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تراکم استخوان ستون فقرات کمری و استخوان ران فوتبالیست های حرفه ای و افراد غیرورزشکار است. بدین منظور پانزده نفر از فوتبالیست های حرفه ای (میانگین ± انحراف استاندارد، سن 2/0 ±2/23 سال، وزن 8/1 3±/70 کیلوگرم، قد 1 ± 3/174 سانتیمتر) و 14 نفر از افراد سالم غیرورزشکار (میانگین ± انحراف استاندارد، سن 4/0± 22 سال، وزن 4/2 ±6/61 کیلوگرم و قد 2/1 ±9/173 سانتیمتر) در این تحقیق شرکت کردند. داده ها به وسیله دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) و پرسشنامه سابقه پزشکی جمع آوری شد. تراکم مواد معدنی استخوان گردن و تروکانتر ران پای راست و چپ و همچنین مهره های دوم تا چهارم کمری اندازه گیری شد و با استفاده از آزمون t وابسته و t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. تراکم مواد معدنی استخوان ران و مهره های کمر فوتبالیست ها به طور معناداری بیشتر از استخوان ران و مهره های کمر افراد غیرورزشکار (000/0 = P، 19/7 = t، 49/8 = t) بود (5/1311 و 1/1332 در برابر 3/941 و 1/1054 میلی گرم بر سانتیمتر مربع) . تراکم مواد معدنی استخوان مهره های کمر افراد غیرورزشکار (001/0 = p ، 4 = t) به طور معناداری بیشتر از استخوان ران آنها بود (در 1/1054 برابر 3/941 میلی گرم بر سانتیمتر مربع)، اما بین تراکم مواد معدنی استخوان مهره های کمر و استخوان ران فوتبالیست ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (51/0 = P، 66/0 = t) (5/1311 در برابر 1/1332 میلی گرم بر سانتیمتر مربع) . نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تراکم مواد معدنی مهره های کمر و استخوان ران فوتبالیست های حرفه ای به طور معناداری بیشتر از تراکم مواد معدنی استخوان مهره های کمر و استخوان ران افراد غیرورزشکار است که این تراکم بالا ممکن است در به تاخیر انداخن بیماری های استخوانی و کاهش شکستگی استخوان در سال های پیری نقش داشته باشد.
اثر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر سینماتیک تنه در زنان ورزشکار با نقص عصبی-عضلانی کنترل تنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیگامان صلیبی قدامی ( ACL ) [1] یکی از پر آسیبترین لیگامانهای زانو است. تفاوت های بیومکانیکی و عصبی-عضلانی تنه و اندام تحتانی طی اعمال ورزشی، محتمل ترین دلیل اختلاف قابل توجه نرخ بالای شیوع آسیب غیر برخوردی ACL در زنان به نسبت مردان است. هدف این تحقیق ارزیابی اثر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر سینماتیک تنه شامل فلکشن رو به جلو و فلکشن جانبی در زنان ورزشکار با نقص کنترل عصبی-عضلانی تنه بهمنظور پیشگیری از آسیب ACL . 22 زن ورزشکار بهطور تصادفی به دو گروه تمرینی (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرینی، تمرینات ثبات مرکزی را طی شش هفته انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرین خاصی انجام ندادند. سینماتیک تنه در پیشآزمون و پسآزمون طی فرود تکپا، با استفاده از دستگاه تحلیل حرکت ارزیابی شد. میزان فلکشن تنه در گروه تمرینی پس از شش هفته تمرین افزایش معنیداری پیدا کرد (از 08/20 تا 67/27 درجه)، اما در میزان فلکشن جانبی تنه کاهش معنیداری مشاهده نشد ( 314/0 P= ). در تحقیق حاضر در گروه تمرینی، میزان فلکشن رو به جلو بهطور معنیداری افزایش یافت. می توان این گونه بیان کرد که تمرینات ثبات مرکزی استفادهشده در تحقیق حاضر با افزایش ثبات ناحیه مرکزی بدن، احتمالاً استراتژی فراخوانی عضلات این ناحیه را بهبود داده است؛ از این رو با توجه به نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که شش هفته تمرینات ثبات مرکزی در زنان ورزشکار با نقص عصبی-عضلانی کنترل تنه می تواند به کاهش عوامل خطر قابل تعدیل آسیب ACL نظیر برخی عوامل بیومکانیکی و عصبی-عضلانی منجر شود.
اثرات خستگی بر کنترل پاسچر ایستا و پویای ورزشکاران با آسیب دیدگی مچ پا
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثرات خستگی بر کنترل پاسچر ایستا و پویای ورزشکاران با آسیب¬دیدگی مچ¬پا بود. 30 نفردانشجوی تربیت¬بدنی (14نفرمرد، 16نفرزن) در دو گروه(15 نفر سالم با میانگین سنی 79/±78/21 سال، قد ¬¬6/5±3/168سانتی¬متر، وزن ¬6/2±6/63کیلوگرم و 15نفر¬ با آسیب¬دیدگی مچ¬پا با میانگین سنی 83/±43/21سال، قد 5/5±4/168سانتی¬متر، وزن 2/3±3/63 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. برای ارزیابی کنترل پاسچر ایستا و پویا به ترتیب ازآزمون¬ زمان ایستادن روی یک¬پا وآزمون عملکردی تعادل ستاره¬ای استفاده شد. آزمودنی¬ها یک پروتکل عملکردی که 15 دقیقه طول کشید، انجام دادند. از مقیاس بورگ برای سنجش میزان درک فشار استفاده شد. از آزمون تی همبسته برای مقایسه تفاوت پیش¬آزمون و پس¬آزمون کنترل پاسچر ایستا و پویا، از آزمون تی مستقل برای مقایسه تفاوت کنترل پاسچر ایستا و پویا بین دو گروه و از آزمون تحلیل واریانس با اندازه¬گیری مکرر (3×1) و آزمون تعقیبی(LSD) برای مقایسه تفاوت نمره¬های گزارش خستگی استفاده شد. نتایج این مقاله موید کاهش کنترل پاسچر ایستا و پویا بعد از خستگی بود. در مقابل تفاوت معنی¬داری بین دو گروه(سالم و آسیب دیده) در کنترل پاسچر ایستا بعد از اعمال خستگی وجود نداشت اما، تفاوت معنی¬داری بین دو گروه در جهت¬های خارجی و قدامی¬خارجی آزمون عملکردی تعادل ستاره¬ای وجود داشت (05/0> P). در ارتباط با بحث کنترل خستگی و کاهش اثر آن بر بروز آسیب ورزشکاران، هر چند مربی نمی¬تواند تمرین را به دلیل خستگی ورزشکار متوقف کند، اما مطلوب¬ترآن خواهد بود که مربی بتواند طوری برنامه تمرین را تنظیم کند که ورزشکار کمتر احساس خستگی کند.
تأثیر خستگی بر فعالیت الکتریکی عضلات پهن داخلی مایل و پهن خارجی در زنجیره حرکتی بسته: با تاکید بر سن دروم درد کشککی - رانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۲ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مطالعه تاثیر خستگی بر فعالیت الکتریکی عضلات پهن داخلی مایل VMO و پهن خارجی VL در زنجیره حرکتی بسته زانوست برای این منظور 23 دانشجوی مرد سالم غیر ورزشکار سن08/1+21 وزن 10+66 و قد 8+174 انتخاب شدند نخست با نصب الکترودهای دو قطبی بر روی موتور پوینت عضلات VMO و VL فعالیت الکتریکی EMC این عضلات از حالت طبیعی ایستادن در زوایای 90-75-60-45-30-15-0 درجه زانو توسط دستگاه بیوفیدبک ثبت شد با اتمام این مرحله پس از پنج دقیقه فعالیت با آهنگ سی مرتبه بالا و پایین آمدن در دقیقه از نیمکت با ارتفاع 50 سانتی متر مجددا تمامی آزمون های EMC انجام شد نتایج نشان داد نسبت فعالیت الکتریکی این دو عضله در زوایای مختلف مفصل زانو پیش و پس از خستگی اختلاف معنی داری دارند به طوری که در تمامی زوایا زاویه نزدیک به اکستنشن کامل زانو دارای نسبت بیشتری به نفع عضله پهن داخلی مایل بوده و با افزایش زاویه مفصل زانو از اکستنشن به فلکشن این نسبت به تدریج کاهش و در زاویه 90 درجه به پایین ترین اندازه خود تنزل یافته است همچنین بر اثر خستگی قوس حرکتی کار از 60-0 درجه پیش از خستگی به 45-0 درجه پس از خستگی محدود شد با مقایسه میانگین های نسبت فعالیت الکتریکی عضلات VMO:VL پیش و پس از خستگی اختلاف معناداری مشاهده نشد به همین دلیل می توان گفت خستگی اثری بر تغییر الگوی فعالیت عضله و نیز ایجاد اختلال در مکانیسم اکستنسوری عضله چهارسررانی ندارد بنابراین سندروم درد کشککی – رانی نمی تواند ثانویه به خستگی عضلانی باشد
ارزیابی دانش مربیان ورزش دربارة کمک های اولیه به ورزشکاران آسیب دیده در میادین ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی دانش مربیان ورزش از کمک های اولیه به ورزشکاران آسیب دیده در میادین ورزشی است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی است که از نظر هدف کاربردی و از نظر مسیر اجرا میدانی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مربیان ورزشی استان کرمان به تعداد 359 نفر بود. نمونة آماری برابر جامعة آماری در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامة محقق ساختة «ارزیابی میزان آگاهی مربیان از کمک های اولیه» استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه (90/0=CVI)، و پایایی آن را نتایج آزمون آلفای کرونباخ (95/0= r) نشان داد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، میزان آگاهی بیشتر (90/43%) مربیان مرد در سطح پایین و بیشتر (50/48%) مربیان زن در سطح متوسط است. همچنین، بین میزان آگاهی مربیان با مدرک تحصیلی ارتباط معناداری (05/0>P) وجود دارد و با سابقة مربیگری و سن مربیان (05/0<P) ارتباط معناداری وجود ندارد. با توجه به نقش پراهمیت مربیان در توسعة ورزش، همچنین اجتناب ناپذیری آسیب های ورزشی تلاش برای آموزش کمک های اولیه در سطوح دوره های مربیگری ضروری به نظر می رسد.
تأثیر آسیب دیدگی بر نیمرخ حالات خلقی بازیکنان فوتبال تیم پرسپولیس تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمون های نیمرخ حالات خلقی نشان می دهند، بازیکنانی که دچار آسیب دیدگی می شوند، از نظر روانی نیز تأثیر می پذیرند. در موارد آسیب های شدیدتر، افت سلامت روانی و تمایل به افسردگی غیرمعمول نیست. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر آسیب بر نیمرخ حالات خلقی بازیکنان فوتبال تیم پرسپولیس تهران بود. بدین منظور 54 نفر از بازیکنان تیم پرسپولیس در دو رده سنی بزرگسالان و امید در این تحقیق شرکت کردند. اطلاعات تحقیق از طریق پرسشنامه POMS قبل و بعد از آسیب دیدگی بازیکنان و توسط پزشک تیم جمع آوری شد. از روش های آمار توصیفی و آزمون t وابسته در سطح معناداری 95 درصد برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که همه بازیکنان تیم پرسپولیس در طول فصل 92 – 91 حداقل یک آسیب را متحمل شده اند. همچنین نتایج نشان داد که قبل از آسیب نیمرخ حالات خلقی آنها همانند نمودار کوه یخی مورگان بود که بعد از آسیب دچار وارونگی شد و نیز تفاوت معناداری بین نیمرخ خلقی بازیکنان قبل و بعد از آسیب مشاهده شد (0001/0=P).
یافته های این تحقیق نشان می دهد که میانگین نیمرخ حالات خلقی بازیکنان بعد از آسیب دچار تغییراتی شده و سطح تنش، افسردگی، خشم، خستگی و سردرگمی آنها افزایش یافته است، درحالی که سرزندگی آنها کاهش یافته است.
تأثیر سه روش تمرینی پیلاتس، یوگا و فعال رایج بر دامنه حرکتی اندام فوقانی و خودپنداره بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال حرکتی، حسی و اندام لنفاوی در اندام فوقانی و کاهش خودپنداره، از جمله مشکلات پس از جراحی ماستکتومی است. اثر برنامه های بازتوانی بر این مشکلات متناقض است. ازاین رو، این تحقیق با هدف تأثیر سه روش تمرینی یوگا، پیلاتس و فعال رایج بر دامنه حرکتی، اندام فوقانی و خودپنداره بدنی زنان متعاقب جراحی ماستکتومی اجرا شد. در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 38 زن (45-28 ساله و میانگین وزن08/22±66 کیلوگرم) مبتلا به سرطان پستان به صورت تصادفی در سه گروه یوگا، پیلاتس و فعال رایج قرار گرفتند. گروه یوگا به مدت دو هفته در زمان بستری شدن، 15 جلسه تمرین یوگا شامل پنج حرکت آسانا یوگا را انجام داد و گروه پیلاتس در همین مدت تمرینات mat پیلاتس و گروه فعال رایج پنج حرکت اندام فوقانی را اجرا کردند. دامنه حرکتی، محیط و خودپنداره بدنی قبل و پس از فعالیت اندازه گیری شد و با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و تی همبسته در سطح معناداری 05/0 بررسی شد. پس از تمرینات یوگا و پیلاتس میزان فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی و خارجی شانه، فلکشن و اکستنشن آرنج، فلکشن، اکستنشن، انحراف به سمت زند اعلا و زند اسفل مچ و خودپنداره بدنی افزایش معنادار و محیط بازو و ساعد کاهش معنادار یافت. درحالی که فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی و خارجی شانه، فلکشن، اکستنشن آرنج و فلکشن مچ و خودپنداره بدنی در گروه فعال رایج افزایش معنادار یافت. نتایج نشان داد تمرینات یوگا و پیلاتس در کاهش عوارض جانبی ماستکتومی از جمله افزایش دامنه حرکتی اندام فوقانی و خودپنداره بدنی و کاهش ادم مؤثرتر بوده اند، ازاین رو پیشنهاد می شود از این تمرینات به عنوان روش مؤثر در بازتوانی بیماران پس از جراحی ماستکتومی استفاده شود.
اثر تمرینات همزمان کششی عضلات پلانتار فلکسور و قدرتی عضله پهن مایل داخلی
حوزه های تخصصی:
سندرم درد کشککی رانی، یکی از ناهنجاری های آناتومیکی است که موجب بروز نوعی درد جلو زانو می شود و یکی از شایع ترین مشکلات مفصل زانو به شمار می رود. ضعف عضله پهن مایل داخلی و کوتاهی عضلات پلانتار فلکسور، از جمله مهم-ترین دلایل ذکرشده برای این بیماری است، از این رو هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تمرینات همزمان کششی عضلات پلانتار فلکسور و قدرتی عضله پهن مایل داخلی بر سندرم درد کشککی رانی بود. به این منظور 30 نفر از زنان مبتلا به سندرم درد کشککی رانی (سن 5/3 ±4/38 سال، وزن 9/2 ±5/70 کیلوگرم) به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 8 هفته علاوه بر درمان های معمول پزشکی، تمرینات همزمان کششی عضلات پلانتار فلکسور و قدرتی عضله پهن مایل داخلی و گروه کنترل تنها درمان های معمول پزشکی را انجام دادند. از آزمودنی ها قبل و بعد از دوره درمانی، آزمون های درد، عملکرد و سفتی مفصل (WOMAC)، زاویه Q، دامنه حرکتی دورسی فلکشن و اکستنشن زانو به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه های تکرارشده در سطح 05/0>P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که پس از 8 هفته درمان، میانگین امتیاز WOMAC نسبت به پیش آزمون در هر دو گروه به طور معناداری (05/0>P) کاهش یافت. این تغییرات در گروه تجربی بیشتر از گروه کنترل بود. میانگین زاویه Q در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون به صورت یکسان کاهش معناداری (05/0>P) یافت. میانگین دامنه حرکتی دورسی فکلشن گروه تجربی نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل افزایش معناداری (05/0>P) یافت. میانگین دامنه حرکتی اکستنشن زانو در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون افزایش یافت، اما گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش بیشتری نشان داد. براساس یافته های این تحقیق می توان گفت که تمرینات همزمان کششی عضلات پلانتار فلکسور و قدرتی عضله پهن مایل داخلی موجب افزایش کارایی درمان و بهبود بیماران مبتلا به سندرم درد کشککی رانی می شود. از این رو برای این دسته از بیماران این نوع تمرینات توصیه می شود.
نقش بارداری در مهارت کنترل پوسچر و تغییر وضعیت قامت ایستاده: مقایسه قبل و بعد از زایمان با افراد غیرباردار
حوزه های تخصصی:
سقوط در زنان باردار شایع است. کنترل پوسچر و جهت یابی مطلوب در جلوگیری از سقوط اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش، تحلیل عملکرد کنترل و جهت یابی پوسچر در دوران مختلف بارداری و پس از زایمان بود. آزمودنی ها شامل سه گروه 13 نفره زن با دامنه سنی 20 تا 28 سال به ترتیب زنان غیرباردار (I)، زنان در سه ماهه اول (II) و در ماه نهم بارداری (III) بودند. کنترل و تغییر وضعیت پوسچر آزمودنی ها با استفاده از دستگاه تعادل سنج BIODEX اندازه گیری شد. در گروه III پس از زایمان نیز اندازه گیری ها تکرار شد. تحلیل آماری با استفاده از روش MANOVA و Repeated Measure ANOVA 05/0 = α انجام گرفت. افراد غیرباردار (I) با کسب (17/8 ± 07/53 امتیاز بیشترین قابلیت جهت یابی پوسچر و زنان باردار 9 ماهه (III) با کسب 7/14 ± 8/31 امتیاز به طور معنی داری از کمترین قابلیت برخوردار بودند. در ماه نهم بارداری جهت یابی در سمت عقب، راست و چپ تفاوت معنی داری با بعد از زایمان نداشت. اما در دیگر جهت ها افت معنی داری دیده شد. بعد از زایمان امتیاز جهت یابی با 25 درصد افزایش همراه بود (001/0 = P). باتوجه به نتایج می توان گفت که تغییرات فیزیکی ناشی از بارداری با کاهش توانایی در تغییر سریع موقعیت پوسچر همراه است، اما مشخص نیست که این افت عملکرد به دلیل ضعف نیروی عضلانی است یا ناشی از اختلال عملکردی در گیرنده های حسی – عمقی. اگرچه پس از زایمان در مقایسه با قبل از زایمان، عملکرد جهت یابی بهتر بود، اما هنوز نسبت به افراد غیرباردار ضعیف تر بود. وجود برنامه توانبخشی در دوران بارداری و پس از زایمان برای بهبود عملکرد تعادلی، کنترل پوسچر توصیه می شود.
تأثیر خستگی عملکردی بر تعادل پویای دانش آموزان دختر با قوس کف پای متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی اثر خستگی ناشی از تمرین بر تعادل پویای دانش آموزان دختر 15 تا 18 ساله با قوس کف پای متفاوت بود. برای اندازه گیری قوس کف پای آزمودنی ها از آزمون افت استخوان ناوی استفاده شد. سپس 75 دانش آموز که به صورت تصادفی و هدفمند انتخاب شدند، در سه گروه 25 تایی 1. گروه با قوس کف پای نرمال؛ 2. گروه با قوس کف پای صاف؛ و 3. گروه با قوس کف پای گود قرار گرفتند. پیش آزمون تعادلی (SEBT)، پروتکل خستگی عملکردی (20 دقیقه فعالیت در 7 ایستگاه) و پس آزمون SEBT اجرا شد. برای تعیین میزان خستگی از مقیاس میزان درک تلاش (RPE) بورگ قبل از شروع ایستگاه اول، پایان ایستگاه سوم و دقیقاً بعد از اتمام ایستگاه هفتم استفاده شد. از آزمون t وابسته و آزمون تحلیل واریانس یکسویه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. نتایج تفاوت معناداری بین نمره های تعادل پیش آزمون و پس آزمون در هر سه گروه نشان داد (004/0P=). آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که بین میانگین تفاضل نمره های تعادل در پیش آزمون و پس آزمون گروه کف پای نرمال با گروه کف پای صاف و با گروه کف پای گود اختلاف معناداری وجود دارد (05/0P<). با توجه به کاهش معنادار تعادل در آزمودنی های دچار ناهنجاری قوس کف پا، ازاین رو اصلاح ناهنجاری های قوس کف پا و استفاده از دوره های تمرینی مناسب به منظور ارتقای آمادگی جسمانی این افراد توصیه می شود.
تأثیر بازخورد آگاهی از نتیجه با تواتر های مختلف بر میزان یادگیری یک مهارت هدف گیری در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخورد یکی از مهم ترین متغیرهای مؤثر بر کارایی یادگیری حرکتی و نحوة اجرای مهارت است و نقش بسیار مهمی در کنترل حرکتی و اکتساب مهارت حرکتی دارد. هدف این تحقیق بررسی میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در شرایط ارائه بازخورد افزوده با تواترهای مختلف بود. روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به روش پیش آزمون- پس آزمون و آزمون یادداری با سه گروه بازخورد (0% ، 50%، 100%) بود. جامعه آماری شامل کودکان پسر اوتیسم 6 تا 8 ساله شهر اهواز بودند که 21 نفر به روش در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. تکلیف آزمودنی ها مهارت پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. در مرحله اکتساب آزمودنی ها 60 پرتاب را انجام دادند. آزمودنی های گروه صفر درصد هیچ گونه بازخوردی را دریافت نکردند، گروه 50 درصد در نصف کوشش ها و گروه 100 درصد در تمامی کوشش ها بازخورد دریافت کردند. 24 ساعت پس از مرحله اکتساب، آزمون یادداری که شامل 10 کوشش بود، از آزمودنی ها به عمل آمد. بعد از بررسی نرمال بودن داده ها و برابری واریانس ها ، داده ها به روش آماری تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه گیری تکراری، تحلیل واریانس بین گروهی و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج در مرحله اکتساب و یادداری بین سه گروه تفاوت معناداری (0.001 P= ) نشان داد. همچنین گروه 100 درصد هم در مرحله اکتساب و هم در مرحله یادداری برتری داشت. به طور کلی توصیه می شود در یادگیری مهارت کودکان مبتلا به اوتیسم از بازخورد افزوده با تواتر بالا استفاده شود.