فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام بازی محور بر رشد روانی- حرکتی کودکان 6-4 ساله دچار اختلال طیف اوتیسم انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان کودکان 6 - 4سالة شهر اصفهان در سال 1394، تعداد 30 نفر (15 دختر و 15 پسر) که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده، رشد حرکتی گزل (1940) بود که توسط والدین کودکان در مرحلة پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسة 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار در بازی ها شرکت داده شدند.گروه کنترل این آموزش را دریافت نکردند؛ پیگیری پس از 30 روز صورت گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در رشد روانی- حرکتی معنادار بود. همچنین تفاوت های درون گروهی و تعامل بین دو موقعیت و تغییر در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیر رشد روانی- حرکتی معنادار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخلات بهنگام بازی محور بر رشد روانی- حرکتی کودکان با اختلال طیف اوتیسم تأثیر دارد و از این مداخلات می توان برای کمک به افزایش و بهبود مهارت های این کودکان استفاده کرد.
اثر هشت هفته تمرین اصلاحی بر الگوی توزیع فشار کف پایی نوجوانان دچار زانوی پرانتزی حین راه رفتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق تعیین اثر هشت هفته تمرین اصلاحی بر الگوی توزیع فشار کف پایی نوجوانان دچار زانوی پرانتزی بود. ۱۲ پسر ۱۳ تا ۱۷ ساله دچار دفورمیتی زانوی پرانتزی به عنوان گروه تجربی و ۱۲ نفر بدون دفورمیتی به عنوان گروه شاهد در این تحقیق شرکت کردند. از دستگاه اندازه گیری فشار کف پایی برای اندازه گیری پارامترهای کف پایی حین فاز استانس راه رفتن استفاده شد. گروه دچار زانوی پرانتزی هشت هفته تمرین اصلاحی انجام دادند. در ابتدا و انتهای دوره پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. اطلاعات جمع آوری شده گروه ها از طریق روش های آماری t مستقل و همبسته در سطح معناداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شد. نتایج پیش آزمون نشان داد که افراد دچار زانوی پرانتزی در ناحیه انگشتان دوم تا پنجم، حداکثر فشار بیشتری را نسبت به افراد گروه شاهد تجربه می کنند (۰۱۸/۰=P). مرکز فشار پا در جهت جانب داخلی-خارجی این افراد در زیر فاز تماس پاشنه با زمین بیشتر سوپی نیت است (۰۴۹/۰=P). تمرینات اصلاحی موجب کاهش حداکثر فشار در ناحیه انگشتان دوم تا پنجم در گروه تجربی شد (۰۲۲/۰=P)، اما تغییر معناداری در مقادیر مرکز فشار پا در جهت جانب داخلی-خارجی مشاهده نشد (۰۵/۰˃P). با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حرکات اصلاحی موجب بهبود الگوی توزیع فشار افراد دچار زانوی پرانتزی و بهبود الگوی راه رفتن می شود.
مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن پیشروندة سیستم عصبی مرکزی است که با علائم و عوارض ناتوانکننده همراه است و موجب بروز اختلالهای شدید میشود و تأثیرات مخرب بر عملکرد روزانه، فعالیتهای شغلی و اجتماعی دارد و مبتلایان به آن احساس خوب بودن عمومی میکنند. علائم متعدد ام اس تحت تأثیر یکدیگر و درمان های دارویی گوناگون قرار می گیرد. ازاینرو درمانهای غیردارویی برای کنترل علائم ام اس پیشنهاد میشود. هدف از این تحقیق مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این پژوهش یک مطالعة نیمهتجربی و از نظر هدف کاربردی است. نمونة آماری تحقیق 20 نفر از زنان مبتلا به ام اس با میانگین سنی 95/6 ± 9/30 سال با سطح پایین و متوسط بیماری EDSS≤ 4 بودند. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (10 بیمار در گروه تمرینات مقاومتی و 10 بیمار در گروه تمرینات استقامتی). دورة تمرین شامل 8 هفته، دو جلسه در هفته (16 جلسه) و هر جلسه شامل سه مرحلة گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن بود. از مقیاس FSS و تست کشیدن طرفی دست (به سمت راست و چپ) بهترتیب برای اندازهگیری شدت خستگی و تعادل آزمودنیهای دو گروه قبل و بعد از دورة تمرین استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین نمرة شدت خستگی و تعادل بیماران مبتلا به ام اس قبل و بعد از دورة تمرین، در هر دو گروه معنادار بود (05/0 P<). اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 P>). بنابراین تمرینات مقاومتی و استقامتی میتواند شدت خستگی و تعادل افراد مبتلا به ام اس را بهبود بخشد. از سوی دیگر، عدم تفاوت معنادار بین نمرة شدت خستگی و تعادل دو گروه بعد از تمرین، حاکی از تأثیر یکسان هر دو نوع تمرین بر بهبود خستگی و تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس است.
میزان فعالیت عضلات کمری- لگنی موثر در پایداری ناحیه مرکزی با تغییر مرکز ثقل در پل زدن روی سطوح پایدار و ناپایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، تعیین شدت فعالیت عضلات کمری- لگنی مؤثر در پایداری ناحیه مرکزی با تغییر مرکز ثقل در پل زدن بر روی سطوح پایدار و ناپایدار بود. آزمودنیهای این تحقیق16زن غیرورزشکار (با میانگین سن2±75/21 سال، میانگین قد38/5±5/161 سانتی متر، میانگین وزن43/5±54/57 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی78/1±81/21) بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. فعالیت الکترومایوگرافی سطحی (SEMG) عضلات راست شکمی (RA)، مایل خارج شکمی (EO)، مایل داخل شکمی/عرضی شکمی (IO/TA)و راست کننده مهره های کمری (ES)در طرف راست تنه ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درSPSS 17 انجام گرفت. فعالیت عضلات راست شکمی، مایل خارجی و مایل داخلی/عرضی شکمی هنگام پل زدن روی توپ تمرینی در دو سطح ناپایدار در مقایسه با سطح پایدار افزایش معنی داری نشان داد. فعالیت عضله راست کننده ستون مهره های کمری تنها در سطح ناپایدار دو نسبت به سطح پایدار افزایش معنیداری پیدا کرد. تغییر اثر نیروی جاذبه بر روی مرکز ثقل عامل مؤثری در افزایش فعالیت عضلانی نیست و ناپایداری سطح نسبت به تغییر مرکز ثقل عامل مؤثرتری است. همچنین پل زدن به شکم روی توپ تمرینی در یک برنامه پیش رونده که هدف افزایش تدریجی فشار تمرینی است، برای تقویت فعالیت انقباضی عضلات شکمی سطحی و عمقی ناحیه مرکزی مناسب است.
بررسی رابطه ی بین قدرت عضلات اکستنسور ران، زانو و تنه با تعادل در پسران 13تا 15 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعادل نیاز به تعامل پیچیده سیستم های دهلیزی، بینایی و حسی پیکری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی قدرت عضلات اکستنسور زانو و تنه با تعادل بود. 297 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی استان گیلان توسط نمونه گیری خوشه ای برای این مطالعه انتخاب شدند. از آزمون تعادل ستاره برای ارزیابی تعادل و دینامومتر برای قدرت عضلات اکستنسور زانو و تنه استفاده شد. برای ارزیابی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. سطح معناداریT برابر 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش همبستگی معناداری را بین قدرت هر سه گروه عضلات اکستنسور زانو، تنه و ران با تعادل نشان داد. با توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد عضلات اکستانسور تنه و زانو از عوامل مؤثر در اجرای آزمون تعادلی ستاره هستند.
شناسایی استراتژی کنترل تعادل در اجرای بالانس روی پارالل
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه شناسایی استراتژی کنترل تعادل هنگام اجرای بالانس بر روی پارالل بود. تعداد 8 نفر ژیمناست باتجربه (میانگین سن 59/1±62/16 سال قد94/4±75/160سانتیمتر و وزن14/7±24/53) دراین تحقیق شرکت کردند. تعداد 18 مارکر منعکس کننده نور کروی شکل به قطر 2 سانتیمتر روی نقاط مشخص شده آناتومیکی آزمودنی ها نصب شد. آزمودنی ها حرکت بالانس را سه بار روی یک پارالل شبیه سازی شده انجام دادند. حرکت بالانس با استفاده از سیستم آنالیز حرکتی (Motion (Analysis system با سه دوربین دیجیتال و با فرکانس 120 هرتز به مدت 5 ثانیه ثبت گردید. اندازه های آنتروپومتریک هر فرد شامل جرم اندام ها موقعیت مرکز جرم و طول هر اندام تعیین گردید. دامنه حرکتی سرعت و شتاب زاویه ای مفاصل مختلف بدن در نرم افزار EVa محاسبه شد سپس با استفاده از روش دینامیک معکوس در محیط نرم افزار MATLAB و بهرهگیری از یک مدل 5 قسمتی گشتاور مفاصل مچ دست آرنج شانه و ران محاسبه شد. برای کاهش پارازیتهای اطلاعات از فیلتر دیجیتال با فرکانس برشی 2 هرتز مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از تست های آماری MANOVA وt وابسته استفاده گردید.(p<0/05) میزان تغییرات و نوسانات مرکز جرم اندام ها و مرکز جرم کلی بدن در جهت قدامی ـ خلفی بیشتر از جهت داخلی ـ خارجی بود(005/0p=). گشتاور مفاصل مچ دست آرنج شانه و ران در کنترل تعادل دخالت داشتند اما نقش گشتاور مفصل مچ دست بیشتر از سایر مفاصل بود. در نتیجهگیری کلی اینکه درگیری گشتاور مفاصل برای حفظ تعادل در اجرای بالانس روی پارالل به ترتیب مچ آرنج شانه و ران است.
ارتباط وضعیت تنه و تیپ بدنی با عملکرد بانوان تیم ملی قایقرانی دراگون بت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت در اجرای فعالیت های ورزشی، علاوه بر وضعیت بدنی مطلوب، نیازمند شناخت ساختار و تیپ بدنی مناسب با آن رشتة ورزشی است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی ارتباط بین وضعیت تنه و تیپ بدنی با عملکرد بیومکانیکی بانوان تیم ملی دراگون بت قایقرانی بود. آزمودنی های این تحقیق، بیست قایقران تیم ملی دراگون بت بودند. شاخص های وضعیت تنه (کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی و کمری و شانة نابرابر)، بیومکانیکی (سرعت، قدرت و توان) متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق بودند. از آمار توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی، t تک گروهی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس یکطرفه، در سطح معنی داری 05 /0≥ P برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشتر قایقرانان به درصدی از ناهنجاری های وضعیتی تنه مبتلا بودند. مقایسة میانگین متغیرهای وضعیت تنة قایقران با گروه کنترل نشان داد که متغیرهای لوردوز، اسکولیوز کمری و شانة نابرابر بیشتر از نرم جامعه بودند. بین سرعت و قدرت با شاخص های وضعیت تنه ارتباط معنی داری مشاهده شد، درحالی که بین توان با شاخص های وضعیت تنة بانوان قایقران ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین تیپ بدنی مزومورف قایقرانان با شاخص توان، ارتباط معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده مؤید وجود ارتباط بین درصدی از ناهنجاری ستون مهره ها و تیپ بدن قایقرانان تیم ملی بانوان دراگون بت با عملکرد قایقرانان بود. برای اینکه بتوان تفاسیر احتمالی در زمینة این تحقیق را به طور قطعی روشن تر بیان کرد، پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه، به ویژه از نوع طولی انجام گیرد.
مقایسه فعالیت الکتریکی عضلات شکمی و تا کننده های ران در وضعیت های مختلف از حرکات دراز و نشست و کرانچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از بررسی میزان فعالیت الکتریکی عضلات شکمی و تاکننده های ران در وضعیتهای مختلف از حرکات دراز و نشست و کرانچ. آزمودنیهای این پژوهش را 15 داوطلب مرد سالم 4/1+52/21 سال، قد 86/5+3/175 سانتی متر،وزن 2/6+4/73 کیلوگرم، و چربی بدن 1/2+4/12 ، بدون سابقه بیماریهای عصبی، کمر درد...
بررسی میزان بروز آسیب در بازیهای خانگی و دور از خانه بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فوتبال، امتیاز بازی خانگی عامل مهمی در تعیین نتیجه بازی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان بروز آسیب در بازیهای خانگی و دور از خانه در فوتبالیستهای حرفه ای است. بدین منظور 38 مسابقه از لیگ برتر کشور در فصل 84-85 دو تیم ذوب آهن و سپاهان که به طور رفت و برگشت انجام شد انتخاب و تجزیه و تحلیل ویدیویی شدند. میزان آسیب، زمان بروز آسیب، مکان آسیب، شدت آسیب، سمت آسیب دیدگی بدن و علت آسیب در هر دو بازیهای خانگی و دور از خانه مقایسه و بررسی شد. از آزمون خی دو (X2) برای آنالیز داده ها استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد میزان آسیب در بازیهای دور از خانه (69= تعداد) 14 درصد بیشتر از بازیهای خانگی (52= تعداد) است، اما این تفاوت از لحاظ آماری (0.05
بررسی مقایسه ای میزان شیوع ناهنجاری های ستون فقرات در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
مقایسه بروز الگوهای خطرزای آسیب رباط متقاطع قدامی (ACL) در پای برتر و غیربرتر حین حرکت برش به تفکیک جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر جهت بدن در حرکات سریع ورزشی از منظر ایجاد خطر بروز آسیب همواره مورد توجه بوده و در این میان سازوکار های آسیب رباط متقاطع قدامی اهمیت ویژه ای داشته است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه بروز الگوهای خطرزای آسیب رباط متقاطع قدامی در پای برتر و غیر برتر حین عمل برش و به تفکیک دختران و پسران بود. تعدادی از ورزشکاران ملی و باشگاهی رشته اسکواش شامل 13 دختر (با میانگین سن6/6±04/23 سال، قد4/5±3/163 سانتی متر و وزن0/5±60/61 کیلوگرم) و 13 پسر (با میانگین سن1/4±7/24 سال، قد 8/5±9/179 سانتی متر و وزن8/7±8/78 کیلوگرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. به منظور اندازه گیری زوایای خم شدن زانو، خم شدن تنه، خم شدن جانبی تنه و والگوس زانو حین حرکت برش و در دو لحظه تماس اولیه پا با زمین و مرحله میانی سکون، حرکت برش با پای برتر و غیر برتر بررسی شد. پس از نصب نشانگرها، حرکت برش با استفاده از دوربین های پرسرعت کاسیو مدل Exilim، با فرکانس300 هرتز ثبت شد و حرکات ثبت شده به وسیله نرم افزار WinAnalyzeنسخه 1-4 3Dآنالیز شد. به منظور مقایسه زوایای به دست آمده از تحلیل حرکت در پای برتر و غیر برتر، از نرم افزار SPSS20 و آزمون آماری تی زوجی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد زوایای مفصلی زانو و تنه حین حرکت برش در پای برتر و غیر برتر در دختران به طور معناداری تفاوت دارد که این تفاوت در پای برتر و غیر برتر پسران فقط در دو مؤلفه خم شدن زانو و تنه در لحظه تماس اولیه معنادار بود (05/0 ≤ P). این نتایج نشان داد که الگوهای خطرزای آسیب رباط متقاطع قدامی در حرکت برش با پای غیر برتر بیشتر بروز می کند و در نتیجه خطر بروز آسیب رباط متقاطع قدامی در حرکت برش با پای غیر برتر بیشتر از حرکت با پای برتر است.
تأثیر نوع کفش بر جذب شوک در دختران با کف پای صاف حین راه رفتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد با کف پای صاف با مشکلات ناشی از نیروهای افزایش یافته به ویژه در ناحیة قوس میانی پا، داخل جلوی پا و انگشت شست مواجه هستند. پژوهش های پیشین نشان داده اند کفش ناپایدار، پا را در معرض نیروی اعمالی کمتری قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسةسرعت بارگذاری و ضربه در هفت ناحیة کف پا در بین کفش ناپایدار و کنترل در دختران با کف پای صاف حین مرحلة اتکای راه رفتن بود. 16 دختر با کف پای صاف با میانگین جرم 1/6 ± 99/56 کیلوگرم، قد 9/3 ±96/161 سانتی متر و شماره پای 6/0± 43/38) انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد با سرعت مورد نظر روی فوت اسکن که در وسط مسیر حرکت 12 متری جایگذاری شده بود، به طور تصادفی با هر دو کفش راه بروند. حداکثر سرعت بارگذاری و ضربه در هفت ناحیة کف پای راست حین مرحله اتکا اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد کفش ناپایدار در حداکثر سرعت بارگذاری در نواحی شست 38%، انگشتان 109%، داخلی جلوی پا 40%، خارجی جلوی پا 3% و پاشنه 212% افزایش معنادار یافت. علاوه براین، افزایش معنادار حداکثر ضربه در انگشتان کوچک 61%،میانی پا 42% وپاشنه 21% در مقایسه با کفش کنترل مشاهده شد. با وجود این، حداکثر ضربه در ناحیة داخلی جلوی پا در کفش ناپایدار 17% کاهش معنا دار یافت. استفاده از کفش ناپایدار می تواند سرعت بارگذاری را افزایش دهد؛ بنابراین، نمی توان این کفش ها را برای جذب شوک در افراد با کف پای صاف توصیه کرد.
تاثیر روش های کششی داینامیک و دو روش متفاوت PNF روی میزان انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و زاویه لوردوز کمری
حوزه های تخصصی:
تحرک و انعطاف پذیری بافت های نرم اطراف مفاصل، عامل مهمی در جلوگیری از آسیب یا صدمه مجدد بافت نرم است. هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر روش های کششی داینامیک و دو روش متفاوت PNF روی میزان انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و زاویه لوردوز کمری دانشجویان پسر بود. تعداد 90 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با دامنه سنی 25-20 سال دارای کوتاهی در عضلات همسترینگ و بدون سابقه عمل جراحی، طی یک نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بعد از امضا کردن رضایت نامه شرکت در تحقیق، به طور تصادفی در سه گروه متفاوت (در هر گروه 30 آزمودنی) قرار گرفتند ( میانگین سنی گروه کششی داینامیک 3/1±22 سال، گروه کششی PIR 7/3±22 سال و گروه کششی RI 2/2±23 سال بود). آزمودنیهای تحقیق در طول دوره تحقیق از داروی خاصی استفاده نمی کردند. برنامه کششی به مدت هشت هفته، چهار روز در هفته و هر روز دو دقیقه برای هر جلسه انجام شد. میزان انعطاف پذیری عضلات همسترینگ، دامنه حرکتی اکستنشن اکتیو و پاسیو زانو و زاویه لوردوز کمری (درجه) به ترتیب به وسیله گونیامتر و خط کش منعطف اندازه گیری شدند ( قبل و بعد از انجام هر مرحله کششی). برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون های آماری آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (05/0=P). در هر سه روش کششی، میزان انعطاف پذیری عضلات همسترینگ، فلکشن اکتیو و پاسیو زانو و میزان لوردوز کمری افراد بعد از هشت هفته تمرین کششی، افزایش معنی داری پیدا کرد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان تأثیر روش های کششی مختلف بر افزایش انعطاف پذیری عضلات همسترینگ از لحاظ آماری تفاوت معنی داری با هم نداشت و تا حدودی تاثیرات به وجود آمده با هم برابر بود. با توجه به نتایج تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که هر سه روش، در افزایش انعطاف پذیری تقریباً یکسان عمل می کنند.
اثر بانداژ کشکک بر درد و کنترل وضعیتی پویا در فوتسالیست¬های زن مبتلا به سندرم درد پتلوفمورال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات و آسیب های زانو، به¬ویژه در میان زنان ورزشکار، سندرم درد پتلوفمورال (PFPS) است که می تواند عملکرد ورزشکاران را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بانداژ کشکک بر درد و کنترل وضعیتی پویای افراد مبتلا به PFPS و مقایسه آن با گروه غیرمبتلاست. این تحقیق به روش نیمه¬تجربی روی 30 زن ورزشکار نخبه رشته فوتسال با میانگین سن 37/2± 22، قد 9/4±1/163 سانتی¬متر و وزن7/9 ± 76/61 کیلوگرم انجام شد که نیمی از آن¬ها به PFPS مبتلا بودند. نمونه ها به روش هدفمند از میان بازیکنان لیگ دانشگاه تهران انتخاب شدند. تعادل پویا در دو مرحله قبل و بعد از بانداژ، به¬وسیله دستگاه تعادل¬سنج بایودکس در دو سطح بی¬ثباتی کم (6) و زیاد (3) اندازه¬گیری شد. میزان درد در گروه مبتلا حین انجام حرکت اسکات، با استفاده از شاخص دیداری سنجش درد ثبت شد. برای مقایسه داده ها در هر گروه از آزمون t زوجی وابسته و برای مقایسه اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه مبتلا ،درد قدامی زانو پس از بانداژ کاهش یافت (05/0>P) و تنها شاخص ثباتی قدامی خلقی در هر دو سطح بی¬ثباتی بهبود یافت. در گروه غیرمبتلا، شاخص¬های قدامی خلفی و طرفی در سطح بی¬ثباتی زیاد بهبود یافتند، ولی در سطح بی¬ثباتی کم، تنها شاخص قدامی خلفی بهبود یافت. مقایسه اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه، در سطح بی¬ثباتی کم نشان¬دهنده تأثیر بیشتر بانداژ در گروه مبتلا (05/0>P) و نبود تفاوت در سطح بی¬ثباتی زیاد است (05/0<P). دلایل ارتقای تعادل در این تحقیق را می توان به اثر تحریک¬های پوستی بانداژ، اثر کاهش درد، افزایش حس عمقی یا افزایش فعالیت عضله چهارسر نسبت داد. به نظر می رسد این عوامل موجب افزایش ارسال اطلاعات حسی به مراکز کنترل حرکتی می¬شود و ارتقای تعادل را در پی دارند. هرچند بانداژ کشکک توانسته است درد قدامی زانو را کاهش و تعادل پویا را ارتقاء دهد، انجام بررسی های بیشتر لازم به نظر می رسد. همچنین پیشنهاد می شود کاربرد بانداژ کشکک علاوه بر افراد مبتلا، برای پیشگیری در افراد مستعد آسیب نیز استفاده شود.
اثر تمرین مقاومتی یکطرفه و بی تمرینی بر سازگاریهای عصبی عضو تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی آثار تمرین مقاومتی یکطرفه و بی تمرینی بر سازگاریهای عصبی عضو تمرین نکرده طرف مقابل بود. 20 آزمودنی مرد سالم با سن 1.63± 20.35 سال، قد 3.47± 173.15سانتی متر و وزن 5.53 ± 72.6 که هیچ گونه سابقه آسیب در مفصل زانو، مچ پا، تاندونها و عضلات پلانتار فلکسور نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین قدرتی را روی عضلات پلانتار فلکسور عضو غیر برتر، سه بار در هفته و به مدت هشت هفته اجرا کردند. انتگرال الکترومیوگرافی (IEMG) هنگام حداکثر انقباض ارادی (MVC) از گروه عضلات سه سرساقی که شامل: عضلات نعلی و دوقلو (عضلات موافق)، عضله درشت نئی قدامی (عضله مخالف) و MVC عضلات پلانتار فلکسور هر دو پای برتر و غیر برتر بودند در پیش آزمون، پس آزمون و پس از بی تمرینی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05?P استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که افزایش معناداری در حداکثر فعالیت EMG گروه عضلات سه سر ساقی، MVC عضلات پلانتار فلکسور و کاهش معناداری در حداکثر فعالیت EMG عضله مخالف (درشت نئی قدامی) به دنبال هشت هفته تمرین در هر دو پای تمرین کرده و تمرین نکرده مشاهده شد، در صورتی که در گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین، تغییرات معناداری در MVC و IEMG در عضو تمرین نکرده طرف مقابل در گروه تجربی بعد از بی تمرینی مشاهده نشد، اما کاهش معناداری در عضو تمرین کرده وجود داشت. نتایج کلی تحقیق نشان دادند که تمرینهای قدرتی یک طرفه سبب افزایش قدرت ایزومتریکی پلانتارفلکسورهای مچ پا و توسعه سازگاریهای عصبی درون عضلانی و میان عضلانی نه فقط در عضو تمرین کرده بلکه در عضو تمرین نکرده طرف مقابل نیز شدند. نتایج این تحقیق نشان دادند که سازوکارهایی که تحت آنها انتقال متقاطع قدرت عضلانی صورت می گیرند، ممکن است که به واسطه فاکتورهای عصبی مرکزی توضیح داده شوند، اما توجیه این سازوکار به دنبال بی تمرینی تنها به واسطه این فاکتورها قابل توجیه نیست.