فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۶۶۸ مورد.
۲۰۱.

تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ورزشی شنا هیپوکمپ VEGF-A FGF-2 شاخص لی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۷
مقدمه و هدف: افزایش پروتئین های مرتبط با خون رسانی در بافت هیپوکمپ متعاقب تمرین ورزشی شنا احتمالاّ می تواند از بروز بیماری های مغزی مانند آلزایمر جلوگیری کند. هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر سطوح VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بود.مواد و روش ها: تعداد 16 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر به طور تصادفی در 2 گروه هشت سری (تمرین شنا و کنترل) تقسیم شدند. گروه تمرین ورزشی شنا هشت هفته، هر هفته 5 روز متوالی برای 60 دقیقه در آب با دمای 2±32 درجه سانتی گراد تمرین کردند. برای اندازه گیری سطوح VEGF-A و FGF-2 از روش الایزا، برای اندازه گیری شاخص لی از اندازه گیری قد و وزن و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های تی مستقل، یومن ویتنی و ویلکاکسون در سطح 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین شنا با افزایش معنادار VEGF-A (P =0.002) و FGF-2 (P =0.0001) هیپوکمپ نسبت به گروه کنترل همراه بود. به علاوه هشت هفته تمرین شنا باعث کاهش معنادار شاخص لی و بهبود توده بدنی در موش های بزرگ آزمایشگاهی گردید (0.012=P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین شنا، باعث افزایش عوامل موثر در رگ زایی در بافت هیپوکمپ و بهبود توده بدنی موش  های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار می  شود.
۲۰۲.

مقایسه اثر تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) با مصرف مکمل زنجبیل و دارچین بر برخی از شاخص های گلیسمی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ترکیبی زنجبیل دارچین چاقی دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۶
مقدمه و هدف: دیابت یک بیماری التهابی ناشی از عدم تعادل طولانی مدت سیستم ایمنی، سندرم متابولیک و انرژی اضافی مرتبط با چاقی است. تمرین ورزشی علاوه بر نقشی که در پیشگیری از دیابت دارد، به درمان دیابت نیز کمک میکند و حساسیت به انسولین و اختلالات سلامت مرتبط با دیابت را به میزان قابل توجهی با حداقل عوارض ناخواسته بهبود می بخشد.مواد و روش ها: در این تحقیق که از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود، تعداد 23 نفر زن چاق مبتلا به دیابت به صورت نمونه در دسترس انتخاب و با استفاده از یک طرح یک سویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه، تمرین ترکیبی و مصرف دارچین (12 نفر، قد 4.69± 154.17 سانتی متر، وزن 6.62±75.45 کیلوگرم، شاخص توده بدن 1.7±31.7 کیلوگرم بر مترمربع) و تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل (11 نفر، قد 4.03± 154.45 سانتی متر، وزن 6.09±75.18 کیلوگرم، شاخص توده بدن 1.56±31.46 کیلوگرم بر مترمربع) قرار گرفتند. افرادی که در گروه مصرف زنجبیل بودند به مدت هشت هفته روزانه 1500 میلی گرم پودر ریزوم زنجبیل و افرادی که در گروه مصرف دارچین بودند طبق همین برنامه اما کپسول دارچین دریافت می کردند. هر دو گروه هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرینات مقاومتی و تمرینات تناوبی هوازی (دویدن) را با شدت 85-75% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. اندازه گیری شاخص ها 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی و پس از هشت هفته تمرینی برای تعیین تغییرات گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین صورت گرفت. برای بررسی اختلاف میانگین متغیرهای موردنظر از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> در نظر گرفته شد.یافته ها: بین تغییرات شاخص گلوکز در گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05)، اما در شاخص انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تمرینات ترکیبی و دارچین نسبت به گروه تمرینات ترکیبی و زنجبیل کاهش معناداری مشاهده شد (0.0001=P < span lang="AR-SA">).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد برای بهبود شاخص های گلیسمی انجام تمرینات مقاومتی- هوازی و مصرف دارچین کارایی بهتری را نشان می دهد.
۲۰۳.

تأثیر تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر مسیر PGC-1a/FNDC5/Irisin در موش های نر C57BL/6(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رژیم غذایی پرچرب تمرین استقامتی ژنPGC-1a ژنFNDC5 ایریزین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۹ تعداد دانلود : ۴۲۵
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر مسیر PGC-1a/FNDC5/Irisin در بافت عضله دوقلو و بافت چربی احشایی در موش های نر C57BL/6 بود. موش ها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: رژیم غذایی پرچرب- تمرین ( HF-E )، رژیم غذایی پرچرب- بی تحرک ( HF-S )، رژیم غذایی کم چرب-تمرین ( LF-E ) و رژیم غذایی کم چرب- بی تحرک ( LF-S ). موش های گروه تمرینی به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته با سرعت متوسط 19 متر بر دقیقه و به مدت 45 دقیقه، تحت تمرین روی تردمیل قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها قربانی شدند و برای اندازه گیری ایریزین پلاسما، خون گیری از موش ها انجام شد. بافت عضله دوقلو و چربی احشایی جدا شد و برای اندازه گیری بیان mRNA PGC-1a و mRNA FNDC5 در نیتروژن مایع فریز شد. از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه در سطح معناداری P < 0.05 استفاده شد. نتایج نشان داد که سطوح FNDC5  عضلانی در موش های تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب بیشتر از موش های تغذیه شده با رژیم غذایی کم چرب بودند ( P = 0.001 ). به طور قابل توجهی، بیان FNDC5  عضلانی همسبتگی مثبت با چربی بدن موش های C57BL/6 داشت ( P = 0.001, r = 0.8 ). همچنین، نتایج نشان می دهد که تمرین بدنی و رژیم غذایی بر میزان ایریزین پلاسما تأثیری نداشتند ( P > 0.05 ). نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که رژیم غذایی پرچرب موجب افزایش بیان FNDC5 در بافت عضله دوقلو می شود. همچنین، احتمالاَ ارتباطی متقابل بین بیان FNDC5  عضلانی و توده چربی بدن وجود دارد که انجام مطالعاتی در آینده برای بررسی مکانیسم های سلولی و مولکولی آن لازم به نظر می رسد.  
۲۰۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی سلامت عمومی شاخص متابولیک کووید 19 کیفیت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۹
مقدمه و هدف: عوارض ناشی از ابتلا به بیماری کرونا شامل طیف گسترده ای از مشکلات جسمانی و روانی می باشد که این عوارض در برخی موارد ممکن است هفته ها یا ماه ها پس از بهبودی ادامه داشته باشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا انجام گرفت.مواد و روش ها: جامعه آماری تحقیق حاضر را زنان 30 الی 45 ساله شهرستان بناب تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب شد که 15 نفر آن ها در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. پروتکل تمرینی گروه آزمایش به مدت 12 هفته شامل 15 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه تمرین روی تردمیل و 15 دقیقه تمرینات تنفسی به صورت کششی انجام گرفت. شاخص های چاقی، فشارخون، حداکثر توان هوازی، پرسشنامه کیفیت زندگی، شاخص های متابولیک و سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: تمرینات هوازی در بهبود شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی گروه آزمایش نقش چشمگیری دارند. شاخص های کلسترول تام، LDL، گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین، سلامت عمومی، کیفیت زندگی، توده چربی بدن، توده بدون چربی، توده بدنی، توان هوازی و سطح اشباع اکسیژن شریانی با گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (0.05>P < span lang="FA">). همچنین بر اساس نتایج بین شاخص های HDL، درصد چربی، فشارخون استراحتی، ضربان قلب استراحتی در مرحله پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد (0.05 ). بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که اجرای تمرینات هوازی در زنان بهبود یافته از کرونا، باعث بهبود شاخص های متابولیکی، سلامت عمومی و کیفیت زندگی می گردد.
۲۰۵.

تأثیر شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی بر مارکرهای آسیب عضلانی در زنان فوتسالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکمل روغن ماهی مارکرهای آسیب عضلانی فوتسال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: با توجه به شیوع آسیب های عضلانی در زنان فوتسالیست و اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی مکمل روغن ماهی (FO)، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی بر شاخص های آسیب عضلانی در زنان فوتسالیست انجام شد.مواد و روش ها: 20 زن فوتسالیست با سن 3.58±22.56 سال، وزن 17/5±31/57 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.72±20.56 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته مکمل FO و گروه کنترل در طی همین مدت، تری گلیسرید دریافت کردند (3 گرم در روز). همه آزمودنی ها پس از شش هفته مصرف مکمل FO و دارونما در آزمون یویو شرکت کردند. سطوح سرمی آنزیم های لاکتات دهیدروژناز (LDH)  و کراتین کیناز (CK) به عنوان شاخص های آسیب عضلانی در چهار مرحله اندازه گیری شد؛ در حالت پایه (قبل از مصرف مکمل)، پس از شش هفته مصرف مکمل (قبل از آزمون یویو)، بلافاصله و 24 ساعت پس از آزمون یویو. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و در سطح معناداری کمتر از 0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از شش هفته مصرف مکمل FO، تفاوت سطوح LDH و CK بین گروه ها معنادار نبود (0.05 ). البته LDH و CK در گروه تجربی در مقایسه درون گروهی به طور معناداری کاهش یافت. همچنین، تغییرات LDH و CK در پاسخ به آزمون یویو متعاقب شش هفته مصرف مکمل FO در بین دو گروه کنترل و تجربی معنادار نبود (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که شش هفته مصرف مکمل روغن ماهی نمی تواند از بروز آسیب های عضلانی ناشی از ورزش در زنان فوتسالیست پیشگیری نماید.
۲۰۶.

تأثیر تمرین تناوبی هوازی بر سطوح پلاسمایی گرلین آسیل دار، پپتید تیروزین تیروزین و پپتید شبه گلوکاگون-1 در مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی هوازی اشتها گرلین آسیل دار پپتید شبه گلوکاگون-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۷ تعداد دانلود : ۵۱۹
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی هوازی بر سطوح پلاسمایی گرلین آسیل دار، پپتید تیروزین تیروزین ( PYY ) و پپتید شبه گلوکاگون-1 ( GLP-1 ) در مردان جوان سالم بود. تعداد 20 دانشجوی مرد جوان 25/1 ± 26/22 سال با شاخص توده بدنی 4/1 ± 2/23 کیلوگرم بر مربع متر به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 12 هفته تمرین تناوبی هوازی را انجام دادند. این تمرین شامل دویدن روی نوارگردان با دوره های چهار دقیقه فعالیت شدت 85 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و سه دقیقه استراحت فعال با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود. سطوح پلاسمایی گرلین آسیل دار، PYY و GLP-1  در مراحل قبل از تمرین، هشت و 12 هفته بعد از تمرین به روش الایزا سنجیده شدند. در تجزیه وتحلیل داده ها، آزمون یومن ویتنی برای مقایسه داده های دو گروه تمرین و کنترل و برای مقایسه دوره های زمانی مختلف تمرین از ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هفته دوازدهم در مقایسه با هفته هشتم، سطوح گرلین آسیل دار در گروه تمرین کاهش معنادار ( P = 0.008 ) داشتند؛ باوجوداین، سطوح گرلین آسیل دار، PYY و GLP-1 بعد از هشت و 12 هفته تمرین، در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل بدون تغییر مانده بودند. درمجموع، به نظر می رسد که تغییرات هورمون های درگیر در اشتهای مردان جوان با وزن طبیعی در پاسخ به تمرین های تناوبی هوازی چشمگیر نیستند؛ اما یک دوره تمرین تناوبی 12 هفته ای در مقایسه با هشت هفته ممکن است اشتها را کاهش دهد.
۲۰۷.

هنجاریابی آزمون آمادگی جسمانی استاندارد کانادایی (CSTF) در دانش آموزان با کم توان ذهنی مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزمون کانادایی نورم سنجی کم توان ذهنی آمادگی بدنی قدرت استقامت انعطاف پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۴۶۰
هدف این پژوهش، نورم سنجی آمادگی جسمانی دانش آموزان کم توان ذهنی توسط آزمون آمادگی جسمانی استاندارد کانادایی ( CSTF ) بود؛ براین اساس، 314 دانش آموز (115 دختر و 199 پسر) کم توان ذهنی آموزش پذیر (دامنه بهره هوشی: 70-50، سن: 55/2 ± 53/18 سال)، ازطریق مدارس استثنایی استان همدان انتخاب شدند. نخست، قد، وزن، و نمایه توده بدنی دانش آموزان سنجیده شدند. سپس، آزمون های میدانی انعطاف پذیری، استقامت و قدرت ماهیچه ای و اکسیژن مصرفی بیشینه ( VO2max )، توسط مجموعه آزمون CSTF برآورد شدند. آمار توصیفی، آزمون آنوای یک سویه و صدک های 20، 40، 60 و 80، برای آنالیز داده ها و تدوین هنجارهای آن استفاده شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دختران و پسران در هریک از متغیرهای استقامت عضلانی، قدرت ماهیچه ای و اکسیژن مصرفی بیشینه وجود داشت ( 0.05 > P )؛ اما انعطاف پذیری تفاوت معنا داری را نشان نداد ( 0.05 P > ). میانگین و انحراف استاندارد آزمون انعطاف پذیری 89/9 ± 85/19 (سانتی متر)، شنای سوئدی 48/8 ± 89/11 (عدد)، درازونشست 54/9 ± 26/19 (عدد در دقیقه)، قدرت پنجه 64/5 ± 74/14 (کیلوگرم) و ظرفیت هوازی 97/5 ± 51/60 (میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) بود. داده های پژوهش حاضر می توانند برای نمره دهی و درجه بندی دانش آموزان دختر و پسر کم توان ذهنی استان همدان به کار روند.
۲۰۸.

اثر پیش آماده سازی با یک نوع برنامه تمرین شناختی ورزشی بر بیان ژن های Ntrk2، نسبت Bcl2/Bax و عوارض ناشی از سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سکته مغزی Ntrk2 تمرین شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۳۹۲
یک رویکرد باارزش برای افزایش سطح سلامت و کاهش آسیب های مغزی، انجام دادن فعالیت ورزشی و فعالیت شناختی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه تمرین ورزشی شناختی بر عوامل و عوارض دخیل در سکته مغزی انجام شد. در این مطالعه، 30 سر رت نژاد ویستار (هشت هفته و با وزن 200 تا 250 گرم) به طور تصادفی به سه گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی، کنترل (سالم و بدون مداخله ورزشی) و ایسکمی تقسیم شدند. تمرین در گروه شناختی ورزشی شامل شنا در ماز آبی موریس به مدت سه هفته و در هر هفته، سه روز و در هر روز، چهار بار با فاصله 10 دقیقه بود. پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها تحت ایسکمی گلوبال قرار گرفتند. بیان ژن های Ntrk2 و Bcl2/Bax بافت مغز با تکنیک Real-Time PCR سنجیده شد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شد. نتایج، افزایش معناداری را در میزان بیان ژن Ntrk2 در گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی نسبت به دو گروه کنترل و ایسکمی نشان داد ( 0.05 ≥ P ). همچنین، بیان ژن Bcl2/Bax در گروه کنترل نسبت به دو گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی و ایس کمی به طور معنا دار بی شت ر بود ( 0.05 ≥ P ). نمره اختلال نورولوژیک و اختلال حسی-حرکتی در گروه تمرین شناختی ورزشی + ایسکمی نسبت به دو گروه کنترل و ایسکمی کاهش معنا داری یافت ( 0.05 ≥ P ). به نظر می رسد پیش آ ماده سازی با تمرین شناختی ورزشی قادر به افزایش میزان بیان ژن های Ntrk2 و Bcl2/Bax و کاهش نمره اختلال نورولوژیک و اختلال حسی-حرکتی در فرایند ایسکمی است.
۲۰۹.

بررسی اثر 12 هفته تمرین تداومی با شدت Fatmax و آستانه بی هوازی و تناوبی شدید بر ظرفیت چربی سوزی بیماران پیش دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حداکثر اکسیداسیون چربی پیش دیابتی تمرین تداومی تمرین تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۸۳۹
اختلال در سوخت وساز چربی یکی از نقص های موجود در افراد پیش دیابت و زمینه ابتلابه دیابت نوع دو است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر 12 هفته تمرین تداومی و تناوبی شدید بر ظرفیت چربی سوزی بیماران پیش دیابتی بود. تعداد 32 بیمار پیش دیابتی (سن 0/4 ±  7/38 سال، BMI 4/1   ± 9/26 کیلوگرم بر مترمربع، چربی بدن 5/2 ±  2/26 درصد و VO<sub>2</sub>peak 22/0   ± 49/2 لیتر در دقیقه) در چهار گروه کنترل ( CON )، تمرین تناوبی شدید ( HIT )، تمرین تداومی با شدت Fatmax ( FAT ) و تمرین تداومی با شدت آستانه بی هوازی ( IAT ) قرار گرفتند. گروه های HIT ، FAT و IAT ، به مدت 12 هفته و هفته ای چهار جلسه به اجرای تمرین ورزشی (به ترتیب با شدت 90 درصد VO<sub>2</sub>peak در هر تناوب، شدت Fatmax و شدت آستانه بی هوازی) پرداختند. از آزمون آماری تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. میزان تأثیر تمرین ورزشی بر حداکثر اکسیداسیون چربی در گروه های FAT ، IAT و HIT ، به ترتیب 35 درصد، 25 درصد و 26 درصد بود که این تفاوت بین گروه FAT با گروه های IAT و HIT معنا دار بود ( P < 0.05 ). همچنین، میزان تأثیر تمرین ورزشی بر Fatmax در گروه های FAT ، IAT و HIT ، به ترتیب 33 درصد، 24 درصد و 27 درصد بود که این تفاوت فقط بین گروه های FAT و IAT معنادار بود ( P < 0.05 ). نتایج پژوهش نشان داد که میزان تغییر اکسیداسیون چربی در سه گروه تمرینی نسبت به قبل از تمرین متفاوت بود. این بدان معنی است که شدت و نوع فعالیت ورزشی ممکن است از عوامل تأثیرگذار بر اکسیداسیون چربی در افراد پیش دیابتی باشند.
۲۱۰.

اثر دو الگوی تمرین با نسبت روزهای استراحت به تمرین متفاوت و مصرف مکمل عسل طبیعی بر غلظت اینترلوکین-6 سرم و بیان آن در بافت هیپوکمپ موش های صحرایی نر نابالغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید عسل اینترلوکین-6 هیپوکمپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۲۹۳
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو الگوی تمرین با نسبت روزهای استراحت به تمرین متفاوت همراه با مصرف عسل طبیعی، بر میزان IL-6  سرم و بیان آن در بافت هیپوکمپ بود. 36 موش صحرایی نر نابالغ در شش گروه کنترل، عسل (10 درصد در آب آشامیدنی)، تمرین تناوبی شدید چهارروزه، تمرین تناوبی شدید چهارروزه + عسل، تمرین تناوبی شدید هفت روزه و تمرین تناوبی شدید هفت روزه + عسل قرار گرفتند. دوره های تمرین چهارروزه (سه روز تمرین و یک روز استراحت) و هفت روزه (شش روز تمرین، یک روز استراحت) تناوبی شدید (16-10 متر در دقیقه در هفته اول و 40-36 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت یک ماه انجام شد. غلظت IL-6 سرم در گروه تمرین هفت روزه نسبت به گروه کنترل بالاتر بود ( P = 0.001 ). سطوح IL-6 سرم در گروه عسل- تمرین هفت روزه پایین تر از گروه تمرین هفت روزه بدون مکمل ( P = 0.018 ) بود. بین گروه چهارروزه و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت ( P = 0.946 ). هر دو نوع تمرین های هفت روزه ( P = 0.007 ) و چهارروزه ( P = 0.005 ) موجب بالاتررفتن معنادار بیان ژن IL-6 هیپوکمپ شدند؛ اما مصرف مکمل عسل در گروه هفت روزه ( P = 0.583 ) و چهارروزه ( P = 0.983 ) موجب تعدیل بیان ژن IL-6 هیپوکمپ نشد؛ بنابراین، تمرین های تناوبی شدید بیان ژن IL-6 را در هیپوکمپ افزایش می دهند؛ اما دوره های تمرینی طولانی تر موجب افزایش سیستمیک سایتوکاین های التهابی می شوند. مصرف عسل اثرهای مرکزی تمرین های تناوبی شدید را تعدیل نمی کند؛ بااین حال، می تواند التهاب سیستمیک را کاهش دهد. همچنین، اثرهای ضدالتهابی عسل در شرایط غیرتمرینی و غیرالتهابی، مشاهده نمی شوند.
۲۱۱.

اثر شش هفته تمرین هوازی فزاینده به همراه تزریق سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی بر سطوح فاکتور رشد عصبی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در هیپوکامپ رت های دیابتی شده با استرپتوزوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی فزاینده سلول بنیادی مشتق از بافت چربی فاکتور رشد عصبی و عروقی دیابت هیپوکامپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۶۳
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی فزاینده به همراه تزریق درون دمی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی، بر میزان عامل رشد عصبی (NGF) و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در هیپوکامپ موش های دیابتی شده با استرپتوزوسین بود. تعداد 48 سر رت (با وزن تقریبی 240-220 گرم و سن نُه هفته) به شش گروه تقسیم شدند: کنترل، شم، دیابت، دیابت + تمرین، دیابت + سلول بنیادی و دیابت + تمرین + سلول بنیادی (ترکیبی). گروه تمرینی شش هفته و هفته ای پنج روز با شدت 70-60 درصد VO2max به تمرین روی نوار گردان پرداختند. در گروه دریافت کننده سلول بنیادی، به کمک سرنگ انسولینی PBS /5 ml، حاوی 106 * 5/1 عدد سلول بنیادی استخراج شده از بافت چربی انسانی به سیاهرگ دم رت دیابتی تزریق شد. برای ایجاد مدل دیابت، STZ با دوز 60 میلی گرم در کیلوگرم در ترکیب با بافر سیترات و pH 5/4 به صورت درون صفاقی تزریق شد. سطح عامل رشد عصبی و فاکتور اندوتلیال عروقی هیپوکامپ موش ها با روش الایزا اندازه گیری شد. سطوح VEGF و NGF در گروه کنترل دیابت نسبت به کنترل کاهش معنا دار یافت (P = 0.0001). مقادیر VEGF در گروه دیابت + تمرین + سلول در مقایسه با سایر گروه ها افزایش معنا دار داشت (P = 0.0001). این شاخص در گروه دیابت + سلول و دیابت + تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنا دار یافت (P = 0.0001). در گروه دیابت + سلول + تمرین در مقایسه با سایر گروه ها به جز گروه دیابت + سلول افزایش معنا داری در سطوح NGF مشاهده شد (P = 0.0001). همچنین، این ش اخص در گ روه دیابت + س لول و گروه دیابت + تمرین نسبت به گروه ک نترل دی ابت اف زایش مع نا دار داش ت (P = 0.0001). به طورکلی، نتایج نشان داد که مقادیر NGF و VEGF در گروه تمرین، سلول بنیادی و همچنین، در گروه ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنادار یافت؛ بنابراین، به نظر می رسد که هرکدام از مداخله ها، به ویژه ترکیب آن ها می تواند به واسطه تأثیر افزایشی بر عوامل نوروتروفیک و عروقی، یک عامل کنترل کننده دربرابر بیماری دیابت باشد.
۲۱۲.

پاسخ متغیرهای همورئولوژیک به فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه در افراد چاق و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویسکوزیته خون فعالیت تناوبی با شدت بالا فعالیت بالاتنه فعالیت پایین تنه چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۴۷۷
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه بر عوامل همورئولوژیک بود. تعداد 12 آزمودنی با شاخص توده بدنی 3 ± 30 کیلوگرم/ مترمربع و میانگین سنی 1/7 ± 9/32 سال، پس از تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی برای بالاتنه و پایین تنه، فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه را در دو جلسه مجزا با فاصله یک هفته انجام دادند. فعالیت تناوبی شامل پنج تکرار بود که فعالیت به مدت دو دقیقه و با شدت 85 درصد اکسیژن مصرفی و ریکاوری چهار دقیقه با شدت 45 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفته شدند و برای تعیین فاکتورهای موردنظر آنالیز شدند. نتایج نشان داد که صرف نظر از نوع فعالیت ورزشی، فعالیت تناوبی باعث افزایش معنادار هماتوکریت، ویسکوزیته پلاسما، تعداد گلبول های قرمز، لاکتات، شاخص خشکی Tk و کاهش معنادار فیبرینوژن شد ( 0.05 > P )؛ اما فعالیت بر ویسکوزیته خون، تجمع پذیری و انعطاف پذیری گلبول های قرمز، هموگلوبین، فراهمی اکسیژن بافتی و فشارخون سیستولی تأثیر معناداری نداشت ( 0.05 < P ). همچنین، بین پاسخ مقادیر ویسکوزیته خون، هماتوکریت، هموگلوبین، فراهمی اکسیژن بافتی، تجمع پذیری و انعطاف پذیری گلبول های قرمز، شاخص Tk ، لاکتات، فیبرینوژن و فشارخون سیستولی فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه در دو جلسه تفاوت معناداری وجود نداشت ( 0.05 < P )؛ اما تغییرات ویسکوزیته پلاسما در فعالیت پایین تنه و تعداد گلبول های قرمز در فعالیت بالاتنه تفاوت معناداری با جلسه دیگر داشتند ( 0.05 > P )؛ بنابراین، فعالیت تناوبی شدید به دلیل ریکاوری فعال تأثیر منفی بر متغیرهای همورئولوژیک ندارد. همچنین، فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه به طور مشابهی بر متغیرهای همورئولوژیک اثر می گذارند.
۲۱۳.

اثر 6 هفته تمرینات تداومی و تناوبی با شدت بالا بر فشار اکسایشی میوکارد موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی با شدت بالا مالون دی آلدهید سوپر اکسید دیسموتاز کاتالاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه و هدف: نقش استرس اکسایشی در بروز بیماری های قلبی مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته و تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر فاکتورهای فشار اکسایشی بافت قلب بصورت واضح مشخص نگردیده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر فشار اکسایشی میوکارد رت ها می باشد.مواد و روش ها: بدین منظور 40 سر رت نر بالغ بطور تصادفی ساده به 4 گروه (10 تایی) شامل: 1. کنترل سالم 2. تمرین، 3.تمرین تداومی 4. تمرین تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل شش هفته تمرین، پنج جلسه در هقته تمرینات تداومی و تناوبی بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بعد از بی هوشی کامل،  بطن چپ قلب خارج و میزان آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و مالون دی آلدهید به روش اسپکتوفتومتری  اندازه گیری شدند. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل آن ها از مانکووا  و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">).یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی و تناوبی باعث کاهش معنادار مالون دی آلدهید نسبت به گروه کنترل شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">). همچنین تمرینات تداومی و تناوبی باعث افزایش معنادار سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز نسبت به گروه کنترل شدند (0.05≥P < span lang="AR-SA">). در هر سه فاکتور مورد نظر بین گروه های تمرین تداومی و تناوبی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان اظهار داشت که تمرینات تداومی و تناوبی می تواند اثرات محافظتی بر قلب رت ها داشته باشد و از بروز آسیب های قلبی ممانعت به عمل آورد.
۲۱۴.

اعمال سرمای موضعی به عنوان یک تکنیک جدید کاهش جریان خون: بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با اعمال سرمای موضعی بر ضخامت، قدرت و فعال سازی عضلات اکستنسور ران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی سرمای موضعی تغییرات عملکردی الکترومیوگرافی هایپرتروفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۲۶۴
فواید بالقوه اعمال سرمای موضعی درطول تمرین شامل کاهش جریان خون، به تأخیرانداختن خستگی و اثرهای ضددرد هستند. هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته اعمال سرمای موضعی درطول تمرینات مقاومتی بر قدرت عضلانی، هایپرتروفی و فعال سازی عضلات اکستنسورزانو بود. در این مطالعه تجربی، دوازده مرد و زن فعال (با میانگین سنی 5/3 ± 1/24 سال، وزن 8/18 ± 3/69 کیلوگرم و قد 7/12 ± 2/175سانتی متر) به طور مساوی به دو گروه تمرین مقاومتی ( RT ) و تمرین مقاومتی- سرمای موضعی ( RT-Cold ) تقسیم شدند. هر دو گروه، هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده (دو حرکت پرس پا و جلو پا، چهار ست، 12-6 تکرار، 85-70 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته) انجام دادند. از یک دستگاه کرایوکاف با دمای مختلف (25 درجه برای RT و 10 درجه برای RT-Cold ) برای اعمال سرما روی ران آزمودنی ها به مدت 25 دقیقه قبل و درطی تمرین استفاده شد. قدرت دینامیک ( 1RM )، سطح مقطع عضلات اکستنسورران ( CSA ) و میزان فعال سازی این عضلات ( RMS نرمالیزه شده الکترومیوگرافی) در شروع پژوهش و پس از هشت هفته اندازه گیری شدند. تفاوت بین دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری P 0.05 تجزیه وتحلیل شد. افزایش قدرت دینامیک ( 1RM ) تفاوت معنا داری بین دو گروه RT و RT-Cold ندارد. درمورد فعال سازی عضلانی، هیچ تفاوت معنا داری بین میانگین RMS عضلات اکستنسورران بین دو گروه وجود ندارد. اندازه گیری التراسوند نشان داد که میزان CSA عضو سرمادیده گروه RT-Cold به طور معنا داری بیش از گروه RT است. این نتایج نشان می دهد که سردکردن موضعی عضلات باعث افزایش هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی می شود؛ درحالی که این تکنیک بر قدرت و فعال سازی عضلات بی تأثیر است.
۲۱۵.

مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان نوجوان تنیس روی میز باشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بی هوازی توان هوازی نوجوان تنیس روی میز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۴
مقدمه و هدف: شناسایی موثرترین شیوه های تمرینی برای توسعه قابلیت های جسمانی و عملکردی ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان تنیس روی میز باشگاهی بود.مواد و روش ها: تعداد 16 بازیکن نوجوان پسر در گروه های تمرین ترکیبی (تعداد 10 نفر با شاخص توده بدنی 65.3±19.1 کیلوگرم برمترمربع) و تمرین سنتی (تعداد 8 نفر با شاخص توده بدنی 21.1±19.1 کیلوگرم بر مترمربع) که حداقل دو سال تجربه شرکت در مسابقات استانی داشتند، به شکل در دسترس انتخاب شدند. در تمرینات سنتی تاکید روی تمرین های مهارتی و در ترکیبی منتخب تمرکز روی تمرینات قدرتی- هوازی بود که به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. برخی متغیرهای موثر در اجرای آزمودنی ها شامل توان بی هوازی، توان هوازی، سرعت و عملکرد مهارتی در پیش و پس آزمون در شرایط نسبتاً یکسان اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0/05>P تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای سرعت (ترکیبی=11.9- ؛ سنتی=0.5%)، چابکی (ترکیبی=8.9-% ؛ سنتی= بدون تغییر)، اوج توان بی هوازی (ترکیبی=14.5؛ سنتی=17.3-%)، میانگین توان بی هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=23.4-%)، ظرفیت هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=0.55-%)، قدرت مچ دستی (ترکیبی=25.9؛ سنتی=4%) بهبودی معناداری در گروه ترکیبی نسبت به سنتی مشاهده شد (0/05>P). از سوی دیگر، در مهارت های تاپ اسپین فورهند (ترکیبی=46.5 ؛ سنتی=74.7%) و تاپ اسپین بک هند (ترکیبی=51.2 ؛ سنتی=83.2%) آزمودنی های گروه سنتی پیشرفت معناداری نسبت به گروه تمرین ترکیبی نشان دادند (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که اجرای تمرینات سنتی احتمالاً تغییرات قابل توجهی روی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان ایجاد نکرد و حتی بازیکنان تنیس روی میز ممکن است در مسابقات متوالی کاهش در عملکرد را تجربه نمایند. 
۲۱۶.

بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر سطوح پنتراکسین 3 و پروتئین واکنشگر C در بیماران کرونری دیابتی و غیر دیابتی متعاقب مداخلات ریوسکولاریزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پنتراکسین سه پروتئین واکنشگر C فعالیت ورزشی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۳۱۴
هدف این پژوهش، بررسی اثرهای ورزش هوازی بر پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر- C در بیماران عروق کرونر دیابتی و غیردیابتی، بعد از مداخلات ریوسکولاریزاسیون بود. در این مطالعه، تعداد 59 بیمار عروق کرونری شرکت کردند و در دو گروه مداخله (تعداد = 29 نفر، سن 75/6 ± 65/58 سال، وزن 25/11 ± 58/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 14/15) و کنترل (تعداد = 30 نفر، سن 21/7 ± 33/58 سال، وزن 79/14 ± 13/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 15/15) جای گرفتند. گروه مداخله در هشت هفته، هر هفته سه تا چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و فعالیت ورزشی هوازی با شدت مطلق 70 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. نمونه های خونی قبل و بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی جمع آوری شدند و سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C اندازه گیری شد. مقایسه پیش آزمون ها با آزمون تحلیل واریانس انجام شد و درصورت وجود اختلاف معنادار، پس آزمون ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با کنترل مقادیر پیش آزمون مقایسه شدند. سطح معناداری 0.05   P ≤ بود. نتایج نشان داد که پس از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی، سطوح پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری یافت ( P ≤ 0.01 ). سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه در بیماران غیردیابتی به صورت معناداری کمتر از بیماران دیابتی بود ( P ≤ 0.05 )؛ اما بین مقادیر پلاسمایی پروتئین واکنشگر C بیماران دیابتی و غیردیابتی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ( P > 0.05 ). علاوه براین، در بیماران قلبی- عروقی، فعالیت ورزشی هوازی باعث کاهش سطوح بیومارکر التهابی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C می شود. همچنین، اثربخشی فعالیت ورزشی هوازی در بیماران غیردیابتی بیشتر از بیماران دیابتی است.
۲۱۷.

تأثیر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های miR-1 و miR133-a در رت های مبتلا به آنفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: miR133-a و miR-1 آنفاکتوس میوکارد رت های نر تمرین تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۵۱۲
این پژوهش با هدف ارزیابی اثر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های miR-1 و miR-133a در رت های ویستار نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد انجام شد. دوازده سر رت نر نژاد ویستار 10 هفته ای با وزن 250 تا 300 گرم و مبتلا به انفارکتوس میوکارد در دو گروه تجربی (60 دقیقه دویدن تناوبی روی تردمیل با هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن در شدتی معادل 90-85 درصد VO2max و دو دقیقه بازیافت فعال با شدت دویدن معادل 60-50 درصد VO2max برای چهار روز در هفته و به مدت شش هفته) و گروه کنترل (بدون مداخله تمرینی) قرار گرفتند. بیان ژن های ذکرشده بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 18 به روش آماری تی مستقل تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مقادیر miR-1 در گروه  HIIT ( mg/ml 33/4) به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل ( mg/ml 541/3) ( 0.012 = P ) بود. همچنین، مقادیر miR-133a نیز در گروه HIIT ( mg/ml 876/4) بیشتر از گروه کنترل بود ( mg/ml 01/1) ( 0.001 ≥ P ). به طورکلی، شش هفته تمرین تناوبی با شدت 90-85 درصد VO2max ، به افزایش بیان ژن های miR-1 و miR-133a در رت های مبتلا به انفاکتوس میوکارد منجر می شود .
۲۱۸.

تأثیر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن های PGC1α و VEGF در بافت قلبی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید تمرین استقامتی تداومی آنژیوژنز PGC1α VEGF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۵ تعداد دانلود : ۴۵۹
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و استقامتی تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن PGC1α و VEGF ، در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. در این مطالعه تجربی، 24 سر رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل پایه (تعداد = شش)، گروه کنترل هشت هفته بدون تمرین (تعداد = شش)، گروه تمرین تناوبی شدید (تعداد = شش) و گروه تمرین استقامتی تداومی (تعداد = شش) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی پس از دو هفته آشناسازی، به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه اجرا شدند. پروتکل تمرین استقامتی تداومی با شدت 15 تا 30 متر در دقیقه و به مدت 15 تا 60 دقیقه و پروتکل تمرین تناوبی شدید با شدت 28 تا 55 متر در دقیقه و زمان کلی 15 تا 23 دقیقه، مطابق اصل اضافه بار اجرا شدند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها بافت برداری شدند و میزان بیان متغیرها به روش RT-PCR سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل وار یانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، در سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که انجام هر دو نوع تمرین به مدت هشت هفته موجب افزایش معنادار بیان ژن PGC1α ( 0.001 = P ) در عضله قلبی موش های نر ویستار می شوند؛ اما باوجود افزایش بیان ژن VEGF به دنبال هر دو نوع تمرین، تفاوت معناداری بین گروه های تمرینی و کنترل مشاهده نمی شود ( 0.066 = P ). به نظر می رسد که هر دو تمرین استقامتی تداومی و تناوبی شدید باعث تسهیل و فعال شدن آبشار سیگنالی بالادستی فرایند آنژیوژنز ( PGC1α ) در عضله قلب رت ها می شوند؛ اما میزان VEGF که عامل اصلی و نهایی این سازگاری است، افزایش معناداری نمی یابد.
۲۱۹.

تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسیداتیو سلنیوم پراکسید هیدروژن گلوتاتیون فعالیت هوازی حاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۷
مقدمه و هدف: فعالیت ورزشی حاد باعث تولید رادیکال های آزاد و آسیب به بافت های بدن می شود؛ با وجود این، استفاده از مکمل های آنتی اکسیدانی می تواند این تغییرات را تعدیل کند. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز بود. روش شناسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح متقاطع می باشد که در سال 1397 در آزمایشگاه دانشگاه بیرجند انجام شد. ده دانشجوی پسر غیرفعال سالم با میانگین سنی 0/84±18.6 سال و شاخص توده بدنی 3.61±38.21 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. این گروه 10 نفره به طور متقاطع در چهار مرحله مداخله به عنوان گروه های کنترل، فعالیت، مکمل، و فعالیت+ مکمل؛ شرکت نمودند. پروتکل تمرینی هوازی اجرا شده، آزمون استاندارد بروس بود. آزمودنی ها پس از اجرای آزمون بروس، به مدت 14 روز مکمل سلنیوم (200 میکروگرم/روز) را به صورت کپسول دریافت نمودند و در انتهای این دوره، مجددا آزمون مزبور به اجرا درآمد. نمونه های خونی بلافاصله پس از مداخله از ورید بازویی گرفته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیروویلک، اختلاف درون گروهی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس اندازه های تکراری نوع یک و اختلاف بین گروهی با آزمون t همبسته در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: به دنبال تمرین حاد هوازی وامانده ساز، سطوح سرمی H2O2به طور معنی داری (0.01=p ) افزایش یافت، در حالی که پس از 14 روز مکمل یاری سلنیوم، سطوح این شاخص به طور معنی داری (0.001=p ) کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر؛ سطوح سرمی GSH به دنبال تمرین حاد هوازی و مکمل یاری سلنیوم، تغییر معنی داری نکرد (0.27=p ).  بحث و نتیجه گیری: تمرین حاد هوازی وامانده ساز استرس اکسیداتیو نسبی ایجاد کرد، اما مصرف کوتاه مدت مکمل سلنیوم توانست این وضعیت را تعدیل نماید.
۲۲۰.

تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی در حین و پس از انقباضات زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی مرکزی خستگی زیربیشینه پتانسیل برانگیخته حرکتی پتانسیل برانگیخته حرکتی گردنی– بصل النخاعی تحریک مغناطیسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۰ تعداد دانلود : ۵۱۲
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی عضله دوسربازویی در پاسخ به خستگی زیربیشینه بود. تعداد هشت آزمودنی مرد فعال به صورت داوطلبانه و در سه جلسه مجزا در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری یک تکرار بیشینه در جلسه اول، در جلسات دوم و سوم پتانسل برانگیخته حرکتی ( MEP ) و پتانسیل برانگیخته گردنی – بصل النخاعی ( CMEP )، قبل از خستگی، بلافاصله پس از اتمام هر ست پروتکل خستگی و در فاصله زمانی پنج و 10 دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی، با استفاده از تحریک مغناطیسی قشر حرکتی مغز و مسیرهای نخاعی اندازه گیری شدند. در این پژوهش، از سه ست سه دقیقه ای حرکت فلکشن و اکستنشن آرنج با 25 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله یک دقیقه بین ست ها، به عنوان پروتکل خستگی استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد که MEP پس از پایان ست دوم ( P ₌ 0.006 ) و سوم ( P ₌ 0.001 ) و همچنین، پنج دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی ( P ₌ 0.000 ) به صورت معناداری کاهش یافته بود. همچنین، CMEP بلافاصله پس از ست اول ( P ₌ 0.014 )، ست دوم ( P ₌ 0.008 )، و ست سوم ( P ₌ 0.010 ) پروتکل خستگی به صورت معناداری کاهش یافت. به نظر می رسد که در خستگی زیربیشینه، کاهش تحریک پذیری قشری- نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی، هردو در کاهش عملکرد تأثیرگذارند. همچنین، این انقباضات به زمان بیشتری برای ریکاوری سیستم عصبی پس از خستگی نیاز دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان