مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
آنژیوژنز
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی (VEGF) به یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز و رابطه آن با VO2max در وهله های زمانی مختلف بود. به این منظور، 12 مرد فعال (میانگین 24 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب و فعالیت زیربیشینه وامانده ساز را انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای آنالیز داده ها استفاده شد. فعالیت موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بلافاصله (0001/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (0001/0p=) شد. از طرفی، همبستگی معنی د اری بین VO2max وVEGF قبل از اجرا وجود نداشت (352/0p=)، ولی بلافاصله (006/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (026/0p=) همبستگی معنی داری مشاهده شد. براساس یافته های این تحقیق، انجام یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز می تواند محرکی برای افزایش فاکتور آنژیوژنیکی VEGF باشد و هرچه آزمودنی توان هوازی بیشتری داشته باشد، احتمالاً آنژیوژنز بیشتری را تجربه می کند.
مقایسه پروتئازها ی آنژیوژنیکی مردان فعال و غیر فعال، متعاقب فعالیت ورزشی زیربیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه متالوپروتئینازهای سرمی (MMPs) مردان فعال و غیرفعال در پاسخ به یک وهله فعالیت زیربیشینه بود. بدین منظور 8 مرد فعال (میانگین ± انحراف -معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 6/1±43 ml.kg-1.min-1) و 8 مرد غیر فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 4/1±31 ml.kg-1.min-1) فعالیت زیر بیشینه را با 50 درصد max2VO انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت بعد از اجرا گرفته شدند. داده ها با استفاده از اندازه های تکراری و آنوای دوطرفه بررسی شدند. فعالیت زیربیشینه، سطوح 2-MMP سرمی در گروه فعال (119/0 P=) و غیرفعال (175/0 P=) را به-طور معنی داری تغییر نداد، اما موجب افزایش معنی دار 9-MMP سرمی بلافاصله (001/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (000/0 P=) در گروه فعال و بلافاصله (009/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (003/0 P=) در گروه غیر فعال شد. باوجود این، نتایج نشان داد که تفاوتی معنی دار بین 2-MMP (711/0 P=) و 9-MMP سرمی (423/0 P=) بین دو گروه فعال و غیرفعال در هیچ یک از مراحل زمانی وجود ندارد. به طور کلی به نظر می رسد که پاسخ متالوپروتئینازهای آنژیوژنیکی به یک وهله فعالیت زیربیشینه در مردان فعال و غیرفعال مشابه باشد.
تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی (سطوح VEGF سرم) به فعالیت وامانده ساز و بررسی ارتباط مکمل دهی ویتامین E با VEGF سرمی در مردان فعال است. بدین منظور، 30 مرد فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 54/2 ± 19/40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل (400 واحد بین المللی ویتامین E به طور روزانه) و دارونما (4/0 گرم آمیلیوم به طور روزانه) تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر دو گروه فعالیت وامانده ساز (20 دقیقه فعالیت با 50 درصد max2VO و سپس40 دقیقه بعدی با 65 درصد max2VO و 5 دقیقه پایانی با حداکثر تلاش تا حد واماندگی) انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد اجرای وامانده ساز گرفته شدند. از آزمون های تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج، دو هفته مکمل دهی ویتامین E باعث افزایش معنی دار سطوح سرمی ویتامین E گروه مکمل نسبت به گروه دارونما شد (006/0P=). همچنین، فعالیت وامانده ساز موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بعد از اجرا در گروه مکمل (001/0P=) و دارونما (000/0P=) شد. با وجود این، بین سطوح VEGF سرمی در دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (865/0P=). همچنین، بین سطوح ویتامین E و میزان VEGF سرم پایه ارتباط معنی داری وجود نداشت (221/0P=). در نهایت، به نظر نمی رسد مکمل دهی ویتامین E با دوز 400 واحد به مدت 14 روز تأثیر معنی داری بر سطوح VEGF سرمی استراحتی و VEGF ناشی از فعالیت وامانده ساز داشته باشد.
تأثیر دو نوع فعالیت بدنی، بر پاسخ VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله سازگاری های مهمی که در پی تمرینات ورزشی رخ می دهد، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. فاکتور رشد آندوتلیال عروقی (VEGF) نقش میتوژنیک برای سلول های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرایند آنژیوژنز به شمار می رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع فعالیت بدنی بر پاسخ VEGF-A سرمی در مردان غیر ورزشکار بود. به همین منظور 11 مرد غیر ورزشکار (میانگین سنی80/23 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید پرداختند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری (Repeated Measures)، برای بررسی تغییرات درون گروهی VEGF و از آزمون آمار استنباطی t مستقل برای مقایسه داده های برآمده از دو نوع فعالیت بدنی استفاده شد. اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده موجب افزایش VEGF-A سرمی بلافاصله بعد از اجرا شد (44/31 درصد). همچنین دو ساعت بعد از اجرای این فعالیت، سطح VEGF-A سرمی همچنان به افزایش خود ادامه داد و نسبت به سطح استراحتی 90/59 درصد افزایش یافت. بلافاصله بعد از اجرای فعالیت تناوبی شدید، سطح VEGF-A سرمی کاهش یافت (74/10 درصد)، اما دو ساعت بعد از اجرا نسبت به سطح استراحتی، افزایش 20/13درصدی نشان داد. بررسی های مقایسه ای بین دو فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید نشان داد که اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار، در سه مرحله قبل (257/0P=)، بلافاصله (620/0P=) و دو ساعت بعد از اجرا (704/0P=) وجود ندارد. بر اساس یافته های این تحقیق، اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید، به یک اندازه می توانند سطوح فاکتور آنژیوژنیکی VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار را تحت تأثیر قرار دهند.
تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ فاکتور رشد اِندوتلیال عروقی سرم در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا (HIE) در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر پاسخ VEGF سرم مردان غیرفعال است. به این منظور 9 مرد جوان غیرفعال (سن 5±50/24 سال، قد 6/4±22/174سانتی متر، وزن 5/4±75/70 کیلوگرم و حداکثر بازده کاری (Wmax) در شرایط هایپوکسی 04/29±185 و در شرایط نورموکسی 8/31±0/200) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی ها، پروتکل فعالیت متناوب با شدت بالا را در شرایط هایپوکسی نورموباریک (3/15 تا 5/15درصد اکسیژن تقریباً برابر ارتفاع 2500 متر) و همین پروتکل را در شرایط نورموکسی در دو هفته مجزا اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین شرایط محیطی مختلف (هایپوکسی و نورموکسی)، در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF سرمی مردان غیرفعال اختلاف معنادار وجود ندارد (452/0P=). مداخلات تمرینی و مطالعات بسیاری برای مشخص شدن مویرگ زایی در بدن نیاز است؛ اگرچه سطوح بالای VEGF پس از فعالیت متناوب با شدت بالا ممکن است به افزایش آنژیوژنز و مویرگ زایی منجر شود. به هر حال برای مشخص شدن محرک ها و سازوکارهایی که برای رشد عروق جدید در تمرینات با شدت بالا گزارش شده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر مارکرهای آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک سرمی کشتی گیران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ های فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین کشتی گیران نخبه می باشد. در این مطالعه کاربردی و نیمه تجربی، 20 کشتی گیر نخبه (با میانگین سنی 47/2±13/21 سال و نمایه توده بدنی 71/1±14/24 کیلوگرم بر متر مربع) به روش نمونه گیری دردسترس و هدف دار انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مکمل (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم گردیدند. طی پژوهش، هر دو گروه در انتهای مرحله آمادگی عمومی قرار داشتند و به صورت هم سان در یک دوره تمرینات اختصاصی کشتی شرکت کردند. علاوه براین، گروه مکمل و دارونما به شکل هم زمان و به مدت 14 روز، روزانه 1/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب ال آرژنین و دارونما مصرف نمودند. شایان ذکر است که پیش و پس از مداخله، مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین سرمی (نمونه خونی سه سی سی) به روش الایزا اندازه گیری شد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس و در سطح معنا داری (P<0.05) تحلیل گردید.برمبنای نتایج مشخص می شود که مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و نسبت فاکتور رشد اندوتلیال عروقی به اندوستاتین گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما افزایش معناداری داشته است (P≤0.05)؛ اما تغییرات اندوستاتین دو گروه به لحاظ آماری معنادار نمی باشد (P≥0.05). به نظر می رسد که توأم با انجام تمرینات تخصصی کشتی، مصرف مکمل ال آرژنین (احتمالاً) می تواند سبب تحریک بیشتر فرآیند رگ زایی در کشتی گیران شود.
تأثیر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن های PGC1α و VEGF در بافت قلبی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
111 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و استقامتی تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن PGC1α و VEGF ، در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. در این مطالعه تجربی، 24 سر رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل پایه (تعداد = شش)، گروه کنترل هشت هفته بدون تمرین (تعداد = شش)، گروه تمرین تناوبی شدید (تعداد = شش) و گروه تمرین استقامتی تداومی (تعداد = شش) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی پس از دو هفته آشناسازی، به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه اجرا شدند. پروتکل تمرین استقامتی تداومی با شدت 15 تا 30 متر در دقیقه و به مدت 15 تا 60 دقیقه و پروتکل تمرین تناوبی شدید با شدت 28 تا 55 متر در دقیقه و زمان کلی 15 تا 23 دقیقه، مطابق اصل اضافه بار اجرا شدند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها بافت برداری شدند و میزان بیان متغیرها به روش RT-PCR سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل وار یانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، در سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که انجام هر دو نوع تمرین به مدت هشت هفته موجب افزایش معنادار بیان ژن PGC1α ( 0.001 = P ) در عضله قلبی موش های نر ویستار می شوند؛ اما باوجود افزایش بیان ژن VEGF به دنبال هر دو نوع تمرین، تفاوت معناداری بین گروه های تمرینی و کنترل مشاهده نمی شود ( 0.066 = P ). به نظر می رسد که هر دو تمرین استقامتی تداومی و تناوبی شدید باعث تسهیل و فعال شدن آبشار سیگنالی بالادستی فرایند آنژیوژنز ( PGC1α ) در عضله قلب رت ها می شوند؛ اما میزان VEGF که عامل اصلی و نهایی این سازگاری است، افزایش معناداری نمی یابد.
تأثیر تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا بر آنژیوژنز بافت چربی در موش های صحرایی تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
143 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مورفولوژی و آنژیوژنز بافت چربی احشایی، در موش های صحرایی تغذیه شده با غذای پرچرب بود . تعداد 20 سر رت نر از نژاد ویستار با دامنه سنی چهار تا شش هفته و میانگین وزنی 73/3 ± 2/176 گرم، براساس همگن سازی وزنی ابتدا به دو گروه تغذیه با غذای نرمال و غذای پرچرب (10 سر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از 10 هفته، دوباره هریک ازگروه ها به دو گروه مجزا (کنترل و تمرین) تقسیم شدند (پنج سر در هر گروه). گروه های تمرینی برای 10 هفته (پنج روز در هفته) تمرین تناوبی هوازی با شدت بالا را روی نوار گردان انجام دادند. حجم سلول چربی با روش استریولوژی و همچنین، چگالی مویرگی بافت چربی با روش ایمنوفلورسانس ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که رژیم غذایی پرچرب منجر به افزایش معنادار وزن بدن ( P < 0.001 )، وزن بافت چربی( P < 0.001 )، متوسط حجم سلول های چربی ( P < 0.001 )، گلوکز پلاسمایی ( P < 0.001 ) و کاهش چگالی مویرگی ( P < 0.001 ) نسبت به رژیم غذایی نرمال می شود. همچنین، تمرین تناوبی با شدت بالا موجب کاهش معنا دار وزن بدن ( P < 0.001 )، وزن بافت چربی ( P < 0.001 )، حجم متوسط سلول های چربی ( P < 0.001 )، گلوکز پلاسما ( P = 0.01 )، انسولین ( P = 0.003 ) و شاخص مقاومت انسولینی ( P = 0.002 ) نسبت به رژیم غذایی به تنهایی می شود. به علاوه، آنژیوژنز بافت چربی در گروه تمرین + غذای پرچرب در مقایسه با گروه غذای پرچرب، به طور معنا داری بیش ت ر است ( P < 0.001 ). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین تناوبی با شدت بالا موجب کاهش وزن بدن و وزن بافت چربی، ازطریق افزایش آنژیوژنز و کاهش حجم سلول های چربی می شود که با بهبود هومئوستاز گلوکز همراه است.
پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی و هورمون کورتیزول به یک جلسه فعالیت تناوبی شدید و ارتباط بین سطوح سرمی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۹)
393 - 406
حوزه های تخصصی:
VEGF قوی ترین میتوژن مخصوص سلول های آندوتلیال، فاکتور اصلی در رخداد فرایند آنژیوژنز است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی (VEGF) و هورمون کورتیزول سرمی، به یک جلسه فعالیت تناوبی شدید و تعیین ارتباط بین سطوح سرمی آنهاست. به همین منظور 11 مرد غیرورزشکار (میانگین سنی 80/23 سال) داوطلبانه انتخاب شدند و به اجرای یک جلسه فعالیت تناوبی شدید پرداختند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت گرفته شد. از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه های تکراری (Repeated Measures) و آزمون همبستگی پیرسون برای آنالیز داده ها استفاده شد. بلافاصله بعد از اجرای فعالیت، کاهش سطح VEGF سرمی به صورت غیرمعنادار مشاهده شد (74/10 درصد). سطح VEGF سرمی دو ساعت پس از اجرای فعالیت افزایش یافت و به مقداری بالاتر از سطح استراحتی رسید (20/13 درصد). سطوح کورتیزول سرمی بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا کاهش یافت که این کاهش فقط در مرحله 2 ساعت بعد از اجرای فعالیت نسبت به سطح استراحتی معنادار بود. علاوه بر این، هیچ ارتباط معناداری بین سطوح VEGF و کورتیزول سرمی در مراحل قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت ورزشی مشاهده نشد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که اجرای یک جلسه فعالیت تناوبی شدید، احتمالاً تأثیرات معناداری بر سطوح VEGF سرمی ندارد و از طرفی می تواند موجب کاهش هورمون کورتیزول آزاد سرمی شود.
مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر عوامل آنژیوژنیکی( VEGF ) و آنژیوستاتیکی ( ES ) در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنژیوژنز فرایندی حیاتی در رشد و توسعه بافتی به ویژه بافت عضلانی محسوب می شود که تحت تأثیر انقباض عضلانی قرار می گیرد. مدالیته های تمرینی مختلف می توانند بر تعادل عوامل آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی تأثیر داشته باشند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستانین (ES) در زنان غیرفعال بود. 30 زن غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با 3 ست 10 تکراری با شدت 60 تا 70 درصد 1RM برای نه حرکت، تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرینی در شرایط ناشتا، خون گیری از گروه های پژوهش انجام شد. مقادیر VEGF و ES با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معناداری (05/0>P) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج درون گروهی پژوهش حاضر نشان داد برنامه تمرین هوازی و مقاومتی به طور معناداری مقادیر سرمی VEGF را افزایش و ES را کاهش داد. همچنین، نتایج آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین تمرین هوازی و مقاومتی در مقادیر VEGF و ES تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0
تأثیر شش هفته تمرین تناوبی خیلی شدید بر عوامل منتخب آنژیوژنز قلبی در رت-های مبتلا به آنفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
17 - 30
حوزه های تخصصی:
آنفارکتوس میوکارد، مرگ سلولی غیرقابل برگشت بخشی از عضله قلب به علت فقدان جریان خون است. فرایند مولکولی افزایش چگالی مویرگی در پاسخ به فعالیت و شدت مناسب فعالیت هنوز معلوم نیست؛ بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی اثر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های VEGF و COL-18 و نیز گیرنده مشترک آن ها (Flt-1) انجام شد. تعداد 12 سر رت نر نژاد ویستار 10 هفته ای با وزن 250 تا 300 گرم و مبتلابه انفارکتوس میوکارد، در دو گروه تجربی (60 دقیقه دویدن تناوبی روی تردمیل، هر تناوب شامل چهار دقیقه با شدت معادل 90-85 درصد VO2max و دو دقیقه بازیافت فعال با شدت معادل 60-50 درصد VO2max چهار روز در هفته و به مدت شش هفته) و گروه کنترل (بدون مداخله تمرین) قرار گرفتند. بیان ژن های ذکرشده توسط تکنیک PCR بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 18 (α ≥ 0.05) با روش آماری تی مستقل تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که VEGF میوکارد گروه HIITبه طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (0.001 ≥P ) و Flt-1 میوکارد در گروه HIIT نیز به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0.001 ≥ P). COL-18 میوکارد در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری نداشت (0.340 = P). به طورکلی، شش هفته تمرین تناوبی شدید باعث افزایش عوامل مؤثر در آنژیوژنز در رت های نر نژاد ویستار پس از وقوع آنفارکتوس میوکارد می شود.
مقایسه اثر یک جلسه تمرین تخصصی فوتسال با و بدون محدودیت جریان خون بر فعال سازی عوامل آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین تخصصی فوتسال همراه با و بدون محدودیت جریان خون (BFR) بر فعال سازی عوامل آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک مردان فعال بود. 12 نفر دانشجوی تربیت بدنی، که ویژگی های شرکت در پژوهش را داشتند، به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه تمرین تخصصی فوتسال همراه با محدودیت جریان خون (سن 1/17±24/16 سال و کیلوگرم بر متر مربع 2/25±22/48: BMI) و تمرین بدون محدودیت جریان خون (سن 1/83±23/76 سال و کیلوگرم بر متر مربع 1/83±21/87:BMI) تقسیم شدند. آزمودنی ها در هر دو گروه، تمرین سه در برابر سه را، که یک تمرین تخصصی در رشته فوتسال است، به صورت شش تکرار دودقیقه ای انجام دادند. بین هر تکرار یک دقیقه استراحت اعمال شد. در گروه تمرین با محدودیت جریان خون، فشار کاف 110 درصد فشار خون سیستولیک روی ناحیه فوقانی هر دو ران در نظر گرفته شد. از همه آزمودنی ها قبل و بلافاصله بعد از انجام پروتکل، نمونه خونی به منظور اندازه گیری مقادیر VEGF و اندوستاتین و نسبت این دو فاکتور به هم گرفته شد. همچنین، روش الایزا برای اندازه گیری متغیرها مورد استفاده قرار گرفت. از آزمون های تی مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥P برای تعیین تفاوت بین گروهی و درون گروهی استفاده شد. نتایج آزمون ها تفاوت معنی داری را برای هیچ کدام از متغیرها بین دو گروه نشان نداد. بااین حال، مقادیر VEGF به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش یافت (0/002=P) و همچنین، مقدار اندوستاتین در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش نشان داد (گروه تمرین با P=0/003 :BRF، گروه تمرین: P=0/005). نسبت VEGF به اندوستاتین در گروه تمرین با BFR به طور معنی داری تغییر کرد (P=0/002)، اما تغییر آن در گروه تمرین معنی دار نبود (P=0/006). این نتایج در حالی به دست آمد که تفاوت معنی دار لاکتات نشان دهنده شدت بیشتر برای گروه تمرین با محدودیت جریان خون (P=0/003) بود. نتایج این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین تخصصی فوتسال با محدویت جریان خون سطح سرمی VEGF را کاهش می دهد و همانند بسیاری از مطالعات، سطح اندوستاتین را افزایش می دهد.
تأثیر تمرین تناوبی شدید و مکمل کورکومین بر تعداد سلول های مویرگی CD31+ و مقدار بیان VEGF و MMP9 بطن چپ موش های مدل سکته قلبی ناشی از ایزوپروترنول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
179 - 194
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر تعداد سلول های مویرگی CD31+و مقدار بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و ماتریکس متالوپروتئیناز9 (MMP9)در بطن چپ رت های نر مدل سکته قلبی حاد بررسی شد. پس از القای سکته قلبی با ایزوپرترنول، تعداد 40 سر رت نر به چهار گروه شامل تمرین، کورکومین، توأم (شامل تمرین و کورکومین)، کنترل تقسیم شدند. کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. تمرین HIIT به مدت 8 هفته (5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی (4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 – 50 درصد) انجام گرفت. یافته ها نشان داد تمرین HIIT در هر دو گروه (تمرین و توأم) موجب افزایش معنادار مقدار بیان پروتئین VEGF بطن چپ شد (001/0=P)، درحالی که کورکومین تأثیر معنادار نداشت (05/0<P). فقط کورکومین (در هر دو گروه کورکومین و توأم) موجب کاهش معنادار بیان پروتئین MMP9 بطن چپ شد (001/0=P)، درحالی که هر سه مداخله موجب افزایش معنادار تعداد سلول های CD31<sup>+ مویرگ های بطن چپ شدند (001/0=P) که از این لحاظ، اثر تمرین نسبت به کورکومین (001/0=P) و همچنین اثر توأم به طور معناداری بیشتر از اثر کورکومین و تمرین بود (001/0=P). نتایج نشان داد هر سه مداخله شامل کورکومین، تمرین و توأم در تکثیر مویرگی پس از سکته دخالت دارند. اما به نظر می رسد که رشد مویرگی ناشی از کورکومین از مسیرهای مستقل از VEGF نیز رخ می دهد. اما هنوز نقش دقیق کاهش MMP9 ناشی از کورکومین مشخص نیست و به دلیل محدودیت های تحقیق، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
بررسی رابطه ژنوتیپ های مر تبط با ژن های HIF1-α و VEGF با تغییرات توان هوازی به دنبال هشت هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط در زنان غیر فعال- مطالعه آزمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
189 - 199
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش بررسی رابطه ژنوتیپ های مر تبط با ژن های HIF1-α و VEGF با تغییرات توان هوازی به دنبال هشت هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط در زنان غیر فعال بود. روش پژوهش: 23 زن غیر فعال 34 تا 43 ساله به صورت غیر هدفمند در دسترس انتخاب و 8 هفته تمرین هوازی هر هفته 5 جلسه و هر جلسه 30 دقیقه با شدت55% تا 75% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. قبل و بعد از دوره تمرین، توان هوازی توسط آزمون برووس اندازه گیری شد. نمونه بزاقی اخذ و ژنوتیپ های مختلف ژنهای ژن HIF1- α شامل CC و ژنوتیپ های مختلف ژن VEGF شامل GG، CG و CC اندازه گیری شد، از روشهای آماری تی زوجی و آنوا برای تغییرات میانگین های توان هوازی و برای بررسی ژنوتیپ ها از روش RLFP استفاده شد. یافته ها: نتایج تغییرات توان هوازی آزمودنی ها و بررسی رابطه ژنوتیپ های مختلف ژنهای VEGFو HIF1-a به دنبال هشت هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط در ارتباط با ژنو تیپ های CC و CT ژن HIF1- α در ژنوتیپCT برابر با(529/0P=) و ژنوتیپ های GG و CC و CGژن VEGF ژنوتیپ CGبرابر با (873/0P=) بوده که ژنوتیپ CT ژن HIF1-α بیشترین افزایش را داشته اما این افزایش معنا دار نبوده است. نتیجه گیری: هشت هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط موجب افزایش توان هوازی در رابطه با پروفایل های ژنی ژن هایHIF1-α و VEGF در زنان غیر فعال چاق شده اما تغییرات توان هوازی در ارتباط با پروفایل های ژنی ژن های مزبور معنادار نمی باشد.
تأثیر تمرینات استقامتی و داروی آدنوزین پس از آسیب ایسکمی رپرفیوژن مغزی بر بیان برخی ژن های آنژیوژنیک در هیپوکامپ رت های نر ویستار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان های افزاینده آنژیوژنز در کاهش آسیب عضوی ناشی از سکته مؤثر هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی با و بدون مصرف آدنوزین بر بیان برخی ژن های آنژیوژنیک در هیپوکامپ رت های مبتلا به آسیب ایسکمی رپرفیوژن بود. روش ها: پس از القای آسیب ایسکمی رپرفیوژن به 3گروه ایسکمی (گروه1)، ایسکمی با تمرین (گروه2) و ایسکمی با تمرین ودارو (گروه3) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8هفته (5جلسه در هفته) با شدت 30 متر بر دقیقه به تمرینات استقامتی روی تردمیل پرداختند. دوز آدنوزین در گروه3 معادل 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود. پس از تمرینات هیپوکامپ رت ها برای آنالیز بیان ژن جدا گردید. یافته ها: بین گروه های 1با3 و 2با3 تفاوت معنی داری در بیان ژن HIF1α وجود داشت (P=0/000)؛ در مورد بیان ژن HIF2α، بین همه گروه ها تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0/000)؛ بیان ژن R4 بین گروه های 1با2 و 1با3 متفاوت بود (P=0/004)؛ بیان ژن S2 بین همه گروه ها متفاوت بود (P=0/000)؛ بیان ژن HMGB1 بین گروه های 1با2 (P=0/011)، 1با3 (P=0/000) و 2با3 (P=0/000) متفاوت بود و نیز تفاوت معنی داری بین همه گروه ها در بیان ژن AP1 مشاهده شد (P=0/000). نتیجه گیری: پس از آسیب ایسکمی رپرفیوژن، هشت هفته تمرین استقامتی از طریق افزایش بیان ژن های آنژیوژنیک HIF1α، HIF2α، S2، R4، HMGB1 و AP1 می تواند در توسعه روند آنژیوژنز مؤثر باشد و این اثر با مصرف آدنوزین تقویت می گردد.
تأثیر پیش آماده سازی با تمرینات تداومی و تناوبی با شدت بالا بر عوامل رگ زایی مدل سکتۀ مغزی td-MCAO(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
97 - 114
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر 4 هفته تمرینات پیش آماده سازی تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مسیر آنژیوژنز در سلول های عصبی اطراف ناحیه انفارکت سکته مغزی بود. مواد و روش ها: 32 موش نر بالغ NMRI (سن 8 هفته، وزن 1 ± 35 گرم) انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی شامل گروه های شم، سکته مغزی، سکته مغزی+HIIT و سکته مغزی+MICT تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی، به مدت 4 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا شد که گروه HIIT، به صورت میانگین 7 وهله ی 2 دقیقه ای ( شدت بالا %95Vmax و شدت کم %45 Vmax) و گروه MICT با میانگین شدت %60 Vmax به مدت 55 دقیقه، پروتکل تمرینی را اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، القای سکته مغزی با روش (t-d MCAO) صورت گرفت و پس از 24 و 48 ساعت به ترتیب نقص نورولوژیک، تست های رفتاری و بافت برداری ناحیه پنومبرا انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه تفاوت معنی داری را در تغییرات VEGF-R2، HIF-1α, Ang-2, FGF-2 و STAT3 را به صورت بین گروهی نشان داد که این تغییرات در گروه تمرینات HIIT نسبت به گروه MICT و سایر گروه ها معنی دار بود (P<0.05) درحالی که مقادیر VEGF در گروه MICT نسبت به سایر گروه ها افزایش معنی داری داشت (P<0.05). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، یک دوره 4 هفته ای تمرینات پیش آماده سازی تناوبی با شدت بالا می تواند به عنوان یک راهکار مناسب جهت پیشگیری و درمان سکته مغزی در نظر گرفته شود.
بررسی تغییرات آنژیوژنز، هایپوکسی بافتی و جریان یونی کلسیم بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در سطح سلولی تاثیرات حفاظت قلبی ناشی از ورزش بر بافت قلب در سنین محتلف متفاوت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات آنژیوژنز (VEGF)، هایپوکسی بافتی (HIF-1) و جریان یونی کلسیم (Calcineurin) بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی م ی باشد.مواد و روش ها: تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار در سه رده سنی 2 هفتگی، 8 هفتگی و 24 ماهگی تهیه (هر رده سنی 10 سر) و هر رده سنی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند (هر گروه 5 سر). در گروه تمرین ترکیبی حیوانات به صورت یک روز در میان برنامه تمرینی مقاومتی یا هوازی را به مدت 6 هفته انجام می دادند. میزان اضافه بار در برنامه تمرین مقاومتی بر اساس وزن بدن حیوانات از 30% در هفته اول به 120% وزن بدن در هفته آخر تعیین شد. برای تمرین هوازی نیز شدت تمرین از 50 درصد حداکثر سرعت در هفته اول به 80 درصد در هفته آخر رسید. پس از 6 هفته تمرین، حیوانات قربانی و بافت قلب برای اندازه گیری فاکتورهای VEGF، HIF-1 و Calcineurin با روش RTPCr جدا گردید. برای آنالیز داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه با معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: گروه تمرین 8 هفتگی مقادیر بالاتری در بیان ژن VEGF بافت قلب، نسبت به گروه کنترل خود (کنترل 8 هفتگی) نشان داد (0.02=P). با این وجود، بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن VEGF تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). همچنین، بین گروه های کنترل و تمرین در هر رده سنی و بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن HIF-1 و Calcineurin قلبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). بحث و نتیجه گیری: انجام تمرین ورزشی در سنین جوانی تاثیرات مطلوب تر سلولی (به ویژه تنظیم مثبت فاکتور رگ زایی) بر جای می گذارد. لذا برای داشتن یک دوره سالمندی با کیفیت پیشنهاد می شود از سنین جوانی تمرینات مقاومتی- هوازی منظم انجام شود.