فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: خارمریم گونه گیاهی یک یا دوساله از تیره کاسنی است. اثرات دارویی این گیاه به دلیل حضور گروهی از فلاونولیگنان ها به نام سیلی مارین است. چنین پیشنهاد شده است که سیلی مارین دارای ویژگی های ضدالتهابی، ضداکسایشی، پایدارکننده غشاء سلولی و تنظیم کننده نفوذپذیری سلول بوده و می تواند از تظاهرات نامطلوب برخی از شاخص های آسیب عضلانی در افراد بیمار و حتی ورزشکاران جلوگیری کند. لذا تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف سیلی مارین بر برخی از شاخص های آسیب عضلانی در سرم مردان فعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی انجام شد.روش شناسی: 22 مرد فعال (با میانگین سنی 2/11±25/09سال، درصد چربی 1/94±13/56و اکسیژن مصرفی بیشینه 4/88±50/51میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در قالب طرح نیمه تجربی، دو سویه کور و تصادفی در دو گروه همگن 11 نفری (شش میلی گرم به ازای هرکیلوگرم از وزن بدن در روز مکمل سیلی مارین یا شبه دارو) تقسیم شدند. پس از مکمل دهی هفت روزه، آزمودنی ها فعالیت هوازی شامل؛ دویدن روی نوارگردان با شیب صفر درجه به مدت 30 دقیقه با شدت 65-70% ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند. تغییرات شاخص های آسیب عضلانی (AST، CK و LDH تام سرمی) طی چهار مرحله (حالت پایه، پس از دوره مکمل دهی، بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای فعالیت ورزشی) اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر بین گروهی، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 0/05بررسی گردید.یافته ها: نتایج بدست آمده حاکی است که30 دقیقه فعالیت هوازی منجر به افزایش معنی دار سطوح سرمی آنزیم های آسیب عضلانی بلافاصله و 24 ساعته در هر دو گروه می گردد (0/05<P). هرچند، دامنه تغییرات 24 ساعته تمامی آنزیم های عضلانی گروه دریافت کننده سیلی مارین به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل دهی سیلی مارین به طور معنی داری بتواند از آسیب عضلانی ناشی از فعالیت هوازی در مردان فعال بکاهد.
اثرات عناصر منتخب آمیخته بازاریابی بر ارزش ویژه برند در صنعت پوشاک ورزشی از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور (مطالعه موردی، برندهای ورزشی معتبر ایرانی موجود در بازار کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. ﺟﺎﻣﻌه آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ را دانشجویان و فارغ التحصیلان تربیت بدنی کل کشور ﺗﺸﮑﯿﻞ داد ﮐﻪ 805 ﻧﻔﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی غیر ﺗﺼﺎدﻓﯽ و هدفمند با استفاده از پرسشنامه حضوری و اینترنتی از کل کشور جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج تحلیل معادلات ساختاری بر روی مدل پیشنهادی پژوهش نشان داد که مدل از برازش خوب و قابل قبولی برخوردار است (NFI ، CFI و GFI بزرگتر از 9/0 و RMSEA و RMR کوچک تر از 08/0). همچنین یافته ها نشان داد که ارزش برند به ترتیب از وفاداری به برند، آگاهی و تداعی برند، رضایتمندی و کیفیت ادراک شده اثر می پذیرد. همچنین مشخص شد تاثیر این ابعاد بر ارزش ویژه برند به ترتیب از طریق عناصر قیمت، تصویر فروشگاه، تبلیغات، حامی گری(اسپانسر)، توزیع و پیشبرد فروش بود. از این رو به منظور تقویت ارزش ویژه برند در صنعت پوشاک و تجهیزات ورزشی، ضروری است تولیدکنندگان داخلی بر روی عوامل مذکور به ترتیب اولویت، برنامه ریزی و سرمایه گذاری لازم را اعمال نمایند.
اثر ده هفته تمرین هوازی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و سطوح اوره، کراتینین و اسید اوریک خون مردان مسن دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرینات هوازی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و سطوح سرمی فاکتورهای بیوشیمیایی اوره، کراتینین و اسید اوریک در مردان مبتلا به دیابت نوع دو است. نمونه ها 23 بیمار دیابتی نوع دوم 60–40 ساله بودند که به دو گروه تجربی (13N=) و کنترل (10N=) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ده هفته برنامه هوازی (دو تا سه جلسه در هفته و هر جلسه 90-60 دقیقه، با شدت 85- 55 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند؛ و گروه کنترل به فعالیت های روزمره خود پرداختند. از آزمودنی ها در دو نوبت پیش و پس آزمون نمونه های خونی گرفته شد؛ متغیرها با استفاده از دستگاه های بیوشیمیایی اتوآنالایزر اندازه گیری شدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی همبسته استفاده شد. یافته ها نشان داد میزان فیلتراسیون گلومرولی (028/0P=)، سطح اوره (013/0P=) و کراتینین (027/0P=) خون در گروه تجربی کاهش یافت. درحالی که میزان همین فاکتورها در گروه کنترل تغییر شایان توجهی نداشت. این پژوهش نشان داد ده هفته تمرین هوازی موجب بهبود سطح اوره و کراتینین خون شد، درحالی که تأثیر معنا داری بر مقدار اسید اوریک خون نداشت؛ به عبارت دیگر، این ورزش ها می تواند به بهبود عوارض کلیوی در این بیماران کمک کند.
بررسی تغییرات ترکیب بدنی، توان بی هوازی و استقامت عضلانی کشتی گیران تمرین کرده پس از یک دوره مصرف کوتاه مدت و بلند مدت کراتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر مصرف یک دوره کراتین بر ترکیب بدنی، توان بی هوازی و استقامت عضلانی کشتی گیران تمرین کرده بود. بدین منظور 13 نفر از کشتی گیر با سابقه حداقل 4 سال کشتی حرفه ای با میانگین سنی 91/2 ± 09/21 سال، قد 97/3 ± 63/175 سانتی متر، وزن 6/4 ± 6/78 کیلوگرم و درصدچربی8/1 ±5/14% به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (7=n) و کنترل (6=n) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 5 روز، روزانه 20 گرم (دوره بارگیری) و سپس به مدت 25 روز، روزانه 5 گرم (دوره نگهداری)، کراتین مصرف نمودند در حالیکه گروه کنترل به همین مدت و میزان شبه دارو مصرف کردند. متغیرهایی نظیر وزن، درصدچربی، وزن چربی، وزن بدون چربی، توان بی هوازی بالاتنه و پایین تنه، استقامت عضلانی عضلات شکمی (دراز و نشست) و عضلات کمربندشانه ای (شنا)، در سه مرحله (پیش آزمون، پس از 5 روز و پس از 30 روز) اندازه گیری و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که دوره بارگیری، باعث افزایش معنی دار در وزن، وزن بدون چربی و توان بی هوازی بالاتنه گردید و تغییر معناداری در سایر متغیرها، مشاهده نشد. پس از دوره نگهداری، تغییر معناداری در متغیرهای مورد مطالعه نسبت به دوره ی بارگیری مشاهده نشد. با توجه به نتایج بدست آمده، به نظر می رسد بارگیری کراتین موجب افزایش معنادار در وزن، وزن بدون چربی و توان بی-هوازی بالاتنه ی کشتی گیران نخبه می گردد و دوره ی نگهداری اگرچه باعث تغییر معنادار این متغیرها نمی گردد، اما، حفظ تغییرات دوره ی بارگیری را سبب می شود.
بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و پروتئین واکنشگر C (CRP) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2: اثر فعالیت های ورزشی هوازی و مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش زیست نشانگرهای التهابی بیماری های قلبی-عروقی در افراد دیابتی در پی اجرای تمرینات ورزشی نامشخص است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و CRP به دنبال اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 40 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2، به طور تصادفی در گروه های تمرین هوازی (14 نفر)، مقاومتی (13 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه هوازی (تمرین هوازی را هر جلسه 50 -20 دقیقه، با شدت 70-50 درصد حداکثر ضربان قلب)، گروه مقاومتی (تمرین مقاومتی را در 3 مرحله10 تکراری، با شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه) سه جلسه در هفته و به مدت دوازده هفته انجام دادند. گروه کنترل طی این مدت بدون تمرین بود. نمونه های خونی به منظور بررسی متغیرهای مورد مطالعه در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss صورت گرفت. با توجه به نتایج، رزیستین و CRP در دو گروه تمرینی به ترتیب افزایش و کاهش، وزن، BMI، درصد چربی بدن، نسبت دور کمر به باسن تنها در گروه هوازی، مقاومت انسولینی تنها در گروه مقاومتی و مقادیر گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله در هر دو گروه تمرینی کاهش یافتند (05/0P≤). رزیستین تنها با CRP در پس آزمون گروه مقاومتی رابطه معکوس معناداری داشت (05/0P≤). با توجه یافته ها به نظر نمی رسد رزیستین موجب مقاومت انسولینی و عامل پیشگویی کنندة بیماری های قلبی- عروقی باشد.
اثر دوازده هفته تمرینات ترکیبی بر اپلین پلاسما و مقاومت انسولینی زنان نسبتاً چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اپلین، ادیپوکاینی جدید است که مهم ترین نقش فیزیولوژیکی آن، تعامل مستقیم با هورمون انسولین است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثر دوازده هفته تمرینات ترکیبی بر اپلین پلاسما و مقاومت انسولینی زنان نسبتاً چاق بود. بدین منظور، چهل دانشجو با BMI بیش از 25 و غیرورزشکار، به صورت تصادفی از بین بیش از چهارصد دانشجوی واجد شرایط، پس از تکمیل رضایت نامه و پرسش نامه سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب و به وسیله جدول اعداد تصادفی، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی، دوازده هفته شامل هفت جلسه فعالیت در هفته بود که چهار جلسه را تمرینات استقامتی شامل تمرینات تناوبی دویدن ملایم یا پیاده روی تند، دو جلسه را تمرینات مقاومتی به روش دایره ای و یک جلسه را تمرینات هندبال به خود اختصاص داد. نمونه گیری خون از دو گروه، پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو نوبتِ قبل از شروع برنامه تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامه تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر اپلین و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور مقایسه متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل، از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری های مکرر (2×2)، در سطح 05/0p < استفاده شد. بر اساس نتایج، کاهش معنی داری در مقادیر اپلین (035/0p =)، شاخص مقاومت انسولینی (014/0p =) و توده چربی (001/0p <) گروه تجربی پس از دوره تمرینی ملاحظه شد. این نتایج، نقش محوری کاهش وزن را در بهبود هم زمان الگوی ترشح ادیپوسایتوکاین اپلین و حساسیت انسولینی نمایان ساخت.
بررسی ویژگی های پیکرسنجی و فیزیولوژیک بازیکنان نوجوان والیبال به منظور استعدادیابی براساس پست های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی ویژگی های پیکرسنجی و فیزیولوژیک بازیکنان نوجوان والیبال به منظور استعدادیابی براساس پست های مختلف والیبال بود. روش پژوهش: پانزده بازیکن تیم ملی والیبال نوجوانان ایران با میانگین سن 3/0±7/17 سال در مطالعه شرکت کردند. بازیکنان براساس پست بازی به پنج گروه پاسور، بازیکن آزاد، دفاع کننده وسط، دریافت کننده قدرتی و پشت خط زن تقسیم شدند. سپس متغیر های فیزیولوژیک، عوامل پیکرسنجی و ویژگی های تیپ بدنی آنها ارزیابی شد. یافته ها: نیمرخ آنتروپومتری بازیکنان در بین پست های مختلف به ویژه در قد، وزن، طول اندام پایین تنه، گستره طولی دست ها، طول دست، طول بازو، طول کف دست، عرض شانه، توده خالص عضلانی، نسبت کمر به لگن و تیپ بدنی از لحاظ آماری متفاوت بود (05/0>P). بازیکن آزاد کوتاه تر و سبک تر از سایر بازیکنان بودند (05/0>P)، پشت خط زن و دریافت کننده قدرتی مزومورف تر و دفاع کننده های وسط اکتومورف تر از سایر پست ها بودند (05/0>P). دریافت کننده های قدرتی عملکرد پرش عمودی بهتری نسبت به سایر بازیکنان داشتند (05/0<P).در مورد سایر متغیرهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک تفاوت معنا داری بین پست ها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تفاوت های بیشتر آنتروپومتریکی بین بازیکنان پست های مختلف والیبال است و در مراحل استعدادیابی و استعدادگزینی بازیکنان باید ویژگی های آنتروپومتریک، تیپ بدنی و توان انفجاری آنها را در نظر گرفت.
تاثیر تمرین هوازی بر فاکتور انعقادی خون و شاخص مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: خطر بیماری های قلبی عروقی به ویژه آترواسکلروزیس در افراد دیابتی دو برابر افراد غیر دیابتی است. فاکتور فون ویلبراند یکی از فاکتورهای انعقاد خون است که به همراه افزایش قند خون و مقاومت انسولینی به عنوان علت اصلی اختلال عملکرد آندوتلیال و پیشرفت آترواسکلروزیس در نظر گرفته شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر فاکتور فون ویلبراند در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 است. مواد و روش ها: 16نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی در دو گروه هوازی (11 نفر) و گروه کنترل (5 نفر) قرار گرفتند . گروه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 60-45 دقیقه با شدت به فعالیت هوازی پرداختند. نمونه های خون جهت اندازه گیری سطوح سرمی VWF و انسولین در 2 مرحله ، پیش آزمون و پس آزمون پس از 12-10 ساعت ناشتایی تهیه شد. برای بررسی نتایج از آزمون های t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها: با بهبود حساسیت انسولینی در گروه هوازی کاهش معنی داری در سطوح سرمی (VWF (P =0.02 مشاهده شد. همچنین بین تغیرات VWF و مقاومت انسولینی بدنبال تمرینات هوازی ارتباط وجود دارد(r=0.8 ). بحث و نتیجه گیری: در راستای بهبود حساسیت انسولینی بدنبال هشت هفته تمرین هوازی در پاسخ به فعالیت ورزشی سطوح پلاسمایی VWF در افراد دیابتی نوع 2 کاهش پیدا کرد.
مقایسه اثر شدت های مختلف یک جلسه فعالیت ورزشی ترکیبی بر پاسخ فاکتور نکروز تومور آلفا (TNFα ) و اینترلوکین- ۶ (IL-6 ) مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه مقایسه اثر شدت های یک جلسه فعالیت ورزشی ترکیبی بر میزان اینترلوکین-6 و فاکتور نکروز تومور آلفای مردان فعال بود . در این تحقیق 10 مرد فعال با میانگین سن (15/1±3/20سال )، شاخص توده بدنی (73/1±88/21 کیلوگرم بر متر مربع) و حداکثر اکسیژن مصرفی (میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) (03/3±93/48) داوطلبانه با دارا بودن شرایط لازم شرکت کردند. شرکت کنندگان فعالیت ورزشی ترکیبی (ابتدا بخش هوازی سپس مقاومتی) را در سه شدت کم، متوسط و زیاد انجام دادند. برای مقایسه شدت های مختلف فعالیت ترکیبی، مرحله هوازی به شکل دویدن روی تردمیل با سرعت 8، 6/9 و2/11 کیلومتر بر ساعت و هزینه مشابه 300 کیلوکالری و مرحله مقاومتی بر اساس 45 ،65 و 85 درصد حداکثر قدرت بیشینه در شش حرکت یکسان سازی شد. قبل، بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از هر جلسه فعالیت خونگیری بعمل آمد. نتایج نشان داد، هیچ یک از اثرات زمان نمونه گیری (0.05<P)، شدت فعالیت (0.05<P) و اثر تعاملی زمان نمونه گیری× شدت فعالیت (0.05<P) مقادیر اینترلوکین-6 ، فاکتور نکروز تومور آلفا و گلوکز در پایان جلسات فعالیت ترکیبی در شدت های مختلف تغییر معنی داری نکرد. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت ترکیبی حاد در شدت های مختلف با برابر سازی هزینه انرژی تا 300 کیلوکالری در بخش هوازی و برابری بار کار در بخش مقاومتی بر میزان اینترلوکین-6 و فاکتور نکروز تومور آلفا مردان فعال تاثیر چندانی ندارد.
تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1( NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1(NBC1)در عضله قلبی رت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین با شدت بالا موجب افزایش بیان ژن های MCTs وNHEs و NBCs می شود اما اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های NHEs و NBCs مشخص نیست. بنابراین هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) وهم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1 (NBC1) در عضله قلبی رت بود.روش شناسی: بدین منظور تعداد 20 رت نژاد ویستار نر در سن چهار هفتگی با میانگین وزن 8.9±7.93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه کنترل (10 سر رت) و تمرینی (10سر رت) تقسیم شدند. تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با 20 متر بر دقیقه تدریجاً به 30 متر بر دقیقه در هفته آخر) به مدت هفت هفته، بر گروه تمرینی اعمال شد. میزان بیان ژن mRNA ن ( NHE1وNBC1) از طریق تکنیک Real time-PCR انجام گرفت. از آزمون آماری t مستقل و از نرم افزار (REST(permutation test جهت تعیین معنی دار بودن تفاوت متغیرها استفاده گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد بیان ژن mRNA NHE1 عضله قلبی در گروه تمرین کرده 80 درصد نسبت به گروه کنترل افزایش داشت و این افزایش معنی دار بود (0.05>P). همچنین میزان بیان ژن mRNA NBC1 گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل 50 درصد افزایش داشت اما این افزایش معنی دار نبود (0.05>P). بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژن mRNAن ( NHE1 وNBC1) در گروه تمرینی می شود و این الگوی افزایش بیان ژن مختص ترانسپورترهایی است که از لحاظ متابولیکی نقش مهم تری را در تنظیم و نگهداری pH درون سلولی در عضله قلب بر عهده دارند.
تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح 1-sICAM و مقاومت به انسولین در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی را بر سطوح sICAM-1 و مقاومت به انسولین در زنان غیرفعال بررسی کرده است. 44 زن سالم با میانگین سنی 6/1±2/20 سال و شاخص توده ی بدنی3±8/20 کیلوگرم بر مترمربع در چهار گروه: استقامتی، مقاومتی، ترکیبی و کنترل (هر گروه 11 نفر) قرار گرفتند. تمرینات به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. تمرین استقامتی شامل بلوک های ایروبیک و تمرین مقاومتی به صورت کار با وزنه بود. در برنامه ی ترکیبی، افراد یک جلسه برنامه ی تمرین قدرتی و جلسه ی بعد، برنامه ی تمرین استقامتی را انجام دادند. خونگیری 36ساعت قبل و مجدداً 36 ساعت پس از خاتمه تمرینات انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون ANOVA با اندازه گیری های مکرر نشان داد که سطوح sICAM-1 در گروه مقاومتی (0.0001>P) و ترکیبی (0.0001>P) کاهش معنادار داشت، ولی در گروه استقامتی این کاهش معنادار نبود. تغییرات انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروه ها معنادار نبود. اما مقادیر گلوکز ناشتا در گروه ترکیبی افت معناداری داشت (0.01=P)، درحالی که در سایر گروه ها بدون تغییر بود. همچنین، در ارتباط با هیچ یک از متغیرها، تغییرات بین گروهی معناداری مشاهده نگردید. به نظر می رسد که تمرینات ترکیبی در مدت و شدت اعمال شده (در مقایسه با تمرینات استقامتی)، بر سطوح مولکول چسبان اثرگذاری بیشتری دارد. اما جهت بهبود مقاومت به انسولین، شدت برنامه ی تمرینی بیشتری مورد نیاز می باشد.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر سطح BDNF سرم مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) که از نظر ساختاری شبیه فاکتور رشد عصبی است، در قسمت هیپوکامپ تولید می شود و یکی از فاکتورهایی است که در دوران سالمندی در اثر فقدان فعالیت کاهش می یابد. کاهش BDNF بر حافظه، یادگیری و شناخت، ، جذب غذا و متابولیسم انرژی تأثیر می گذارد و سبب اختلال رفتاری می شود؛ با فعالیت ورزشی می توان این کمبود را جبران و حتی از بروز آلزایمر جلوگیری کرد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرینات پیلاتس بر سطح BDNF سرم در مردان سالمند بود. برای این منظور20 مرد سالمند به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل با میانگین سنی (گروه کنترل 67/2±65 سال، گروه تجربی 62/2±64 سال) و میانگین وزن (گروه کنترل 59/3±73 کیلوگرم، گروه تجربی 54/3±71 کیلوگرم) تقسیم شدند. از کلیه آزمودنی ها 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 24 ساعت پس از پایان دوره تمرینی، به صورت ناشتا خون گیری به عمل آمد. سپس گروه تجربی به مدت 12 هفته (هر هفته 5 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه) برنامه ورزشی پیلاتس را دریافت کردند. درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و تنها پیگیری شدند. به منظور مقایسه درون گروهی از آزمون آماری t همبسته و برای مقایسه بین گروهی از t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که سطوح BDNF سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت (05/0>P). نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات پیلاتس به عنوان یک روش ایمن و مؤثر، سبب افزایش سطوح BDNF سرم مردان سالمند می شود. بنابراین، با توجه به اینکه BDNF در دوران سالمندی بر اثر بی تحرکی کاهش می یابد، می توان کمبود آن را با اجرای تمرینات کم هزینه و بی خطر پیلاتس جبران کرد.
تمرین تناوبی خیلی شدید مفید یا مضر: بررسی تغییرات تراکم استخوان بعد از یک دوره برنامه تمرین تناوبی خیلی شدید در رت های نر بالغ نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات تناوبی خیلی شدید (HIIT) بر تراکم استخوانی رت های نر نژاد ویستار بالغ بود. روش شناسی: به این منظور 16 سر رت با محدوده وزنی 20±250 گرم و سن شش هفته به دو گروه تجربی (n=8) و کنترل (n=8) تقسیم شدند. پس از یک هفته آشنایی با پروتکل تمرینی، برنامه تمرینی HIIT فزاینده به مدت هشت هفته دنبال شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، پس از بیهوشی و کشتن حیوان، استخوان ران بیرون آورده شده و در محلول فرمالین قرار داده شد. میزان تراکم مواد معدنی استخوان (BMD,g/cm2) و محتوای مواد معدنی (BMC,g/cm2) سه ناحیه (گردن، میانه، تروکانتر) ران به روش DEXA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده های آماری از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج: کاهش معنا داری در مقدار BMD و BMC گردن و تنه ران مشاهده شد، درحالی که کاهش مقدار BMC تروکانتر گروه تمرین معنا دار نبود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر احتمالاً تمرینات HIIT تأثیرات تحریکی مطلوبی بر تراکم استخوانی اعمال نمی کند.
تأثیر یک دوره تمرین اینتروال و تیپر پلکانی بر شاخص های عملکردی رت های نر در حال بالیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین اینتروال و تیپرپلکانی بر تغییرات وزنی و عملکرد استقامتی رت های نر در حال بالیدگی بود.
در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی ویستار نر سه هفته ای به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دوره شش هفته ای تمرین اینتروال فزاینده به سه گروه تیپر سه هفته ای کاهش شدت، تواتر و تکرار تقسیم شدند. وزن و شاخص های عملکردی ارزیابی شدند. یافته های پژوهش با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 05/0α≤ تجزیه وتحلیل شد.
نتایج نشان داد تفاوت معنا داری بین زمان خستگی گروه های مختلف تیپر با یکدیگر (001/0P≤) و هفته های تیپر با دوره اینتروال (008/0P≤) وجود دارد. تیپر شدت با کاهش 57/28 درصدی در شدت تمرین، بهترین میانگین زمان خستگی، مسافت طی شده در آزمون و عملکرد (Pri) را نسبت به سایر گروه ها داشت. همچنین مسافت طی شده در آزمون و زمان واماندگی در هفته دوم تیپر به حداکثر خود رسید.
براساس نتایج پژوهش حاضر، تیپر پلکانی شدت موجب افزایش 13/52 درصدی عملکرد استقامتی می شود. همچنین دو هفته کاهش بار تمرینی آثار هم افزایی مؤثرتری با مداخله بر تغییرات وزنی و زمان واماندگی در پی دارد.
براساس نیم رخ سوماتوتایپیک نونهالان پسر ایرانی، کدام یک از نواحی جغرافیایی در کشتی مستعدترند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی سوماتوتایپ و مقایسه آن با ورزشکاران نخبه، یکی از روش های پیش بینی امکان موفقیت افراد در ورزش، به ویژه ورزش المپیکی کشتی است. هدف از تحقیق حاضر، توصیف نیم رخ سوماتوتایپ پسران 9 تا 13ساله نواحی شمالی، کوهستانی و کویری با رویکرد آمایش سرزمینی و با تأکید بر تعیین قطب های جغرافیایی مستعد در ورزش کشتی بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع میدانی بود. جامعه آماری را نونهالان پسر 9 تا 13ساله تشکیل می دادند که داوطلب شرکت در برنامه های اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج بودند، به دنبال فراخوان عمومی و داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. نمونه آماری شامل 717 نفر (206 نفر نواحی شمالی، 241 نفر نواحی کوهستانی و 270 نفر نواحی کویری) بود که با توزیع تقریباً متوازن از استان های کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، مازندران، گیلان، گرگان، مرکزی، قم و کرمان انتخاب شدند.
براساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیکرسنجی، متغیرهای منتخب پیکرسنجی اندازه گیری و سوماتوتایپ شرکت کنندگان به روش هیث کارتر محاسبه شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون ANOVA و X2انجام گرفت. نتیجه آزمون ANOVA نشان داد که در سه ناحیه جغرافیایی شمالی (مرطوب)، غربی (کوهستانی) و مرکز و جنوبی (کویری) اختلاف معنی داری بین هر سه جزء اندومورف(001/0P < ، 33.99F = )، اکتومورف (016/0P = ، 4.18F = ) و مزومورف (001/0P < ، 15.06F = ) وجود دارد. بیشترین فراوانی تیپ بدنی در نواحی شمالی، اندومورفیک مزومورف با 60 نفر ( 001/0P < ، 176.2X2= ) در نواحی کوهستانی، مزومورفیک اکتومورف با 50 نفر (001/0P < ، 117.9X2= ) و در نواحی کویری، اندومورفیک مزومورف با 53 نفر (001/0P < ، 202.8X2= ) بود.طبق یافته های این پژوهش، نواحی شمالی و کویری به دلیل وجود درصد بیشتری از فراوانی تیپ بدنی اندومورفیک مزومورفیک، احتمالاً در اوزان سنگین کشتی مستعدترند.
مقایسه تأثیر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح نرم و سخت بر سطوح استراحتی و پاسخ لاکتات، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروزناز به فعالیت حاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر شش هفته تمرینات اختصاصی والیبال روی سطح ماسه و سالن بر سطوح استراحتی و پاسخ لاکتات، کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) به فعالیت حاد در بازیکنان والیبال بود. به این منظور هجده والیبالیست مرد (میانگین±انحراف معیار، سن3/7±7/23 سال و وزن 7/1±3/75 کیلوگرم) در دو گروه یک پروتکل شش هفته ای تمرین را روی دو سطح ماسه و سالن، به صورت تمرینات اختصاصی والیبال با شدت بیشینه انجام دادند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، آزمودنی های دو گروه یک جلسه فعالیت حاد را اجرا کردند. دو نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد گرفته شد. نتایج نشان داد که تمرین روی ماسه در مقایسه با سالن بر تجمع لاکتات پس از فعالیت تأثیر معناداری داشت و موجب کاهش آن شد (05/0P<)؛ اما سازگاری تمرین در سطح ماسه تغییر معناداری در سطوح استراحتی و پاسخ به فعالیت میزان CK و LDH ایجاد نکرد (05/0<P). به طور کلی با توجه به تأثیر بهتر تمرین در سطح ماسه بر غلظت لاکتات در پاسخ به فعالیت حاد و با توجه به آسیب های اسکلتی- عضلانی کمتر سطح ماسه، می توان نتیجه گرفت که این نوع تمرین کارایی بیشتری در عملکرد ورزشی والیبالیست ها دارد.
اثر ماساژ ورزشی نوازشی بر برخی شاخص های ایمنی بسکتبالیست های نخبه با ویلچر پس از یک جلسه تمرین شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، تعیین اثر ماساژ ورزشی نوازشی بر برخی شاخص های ایمنی بسکتبالیست های نخبه معلول با ویلچر پس از یک جلسه تمرین شدید ویژه بود. آزمودنی ها شانزده معلول جسمی بودند که براساس امتیاز معلولیت (IWBF)، همگن سازی شده، به دو گروه هشت نفره شامل گروه کنترل و گروه تجربی تقسیم شدند. آزمودنی ها یک جلسه تمرین شدید ویژه بسکتبال با ویلچر به مدت 40 دقیقه با شدت بیشینه (با کنترل ضربان قلب)، انجام دادند. پس از تمرین، گروه تجربی 20 دقیقه ماساژ دریافت کرد. گروه کنترل در این زمان استراحت کردند. نمونه های سرمی آزمودنی ها در چهار مرحله توسط کارشناس آزمایشگاه گرفته شد.
نتایج نشان داد بلافاصله پس از ماساژ و 24 ساعت بعد به ترتیب تفاوت معناداری در ایمونوگلوبولین A گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد (063/0< Pو057/0< (P. تعداد نوتروفیل ها در گروه تجربی بلافاصله(008/0>P) ، و 24 ساعت پس از ماساژ کاهش معناداری نشان داد (030/0>P).
به طور کلی، با توجه به کاهش نوترفیل ها به نظر می رسد که 20 دقیقه ماساژ ورزشی نوازشی می تواند تأثیر مفیدی بر سیستم ایمنی بسکتبالیست های با ویلچر داشته باشد. بنابراین، به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود پس از اتمام تمرینات ورزشی شدید از ماساژ ورزشی نوازشی استفاده کنند.
اثر شدت اجرای یک نوبت نیم اسکوات پویا بر عملکرد و فعالیت الکتریکی عضلانی در جریان پرش عمودی پسران نوجوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثر شدت اجرای یک نوبت نیم اسکوات پویا بر عملکرد و فعالیت الکتریکی عضلانی در جریان پرش عمودی نوجوانان ورزشکار بود. آزمودنی های این پژوهش 12 پسر نوجوان ورزشکار بودند که در سه روز متفاوت به طور تصادفی یکی از سه پروتکل گرم کردن (کنترل)، گرم کردن و اجرای یک نوبت 2 تکراری نیم اسکوات پویای با شدت کم (40 درصد 1RM)، گرم کردن و اجرای یک نوبت 1 تکراری نیم اسکوات پویای با شدت زیاد (80 درصد 1RM) را انجام دادند. پس از گذشت 4 دقیقه از اجرای هر پروتکل، از آزمودنی ها آزمون پرش عمودی به عمل آمد و فعالیت الکترومایوگرافی گروه های عضلانی چهارسر و همسترینگ در مرحله درون گرای پرش به ثبت رسید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که ارتفاع پرش و فعالیت الکترومایوگرافی عضلات چهارسر پس از پروتکل با شدت کم نسبت به پروتکل کنترل به طور معناداری افزایش یافت (05/0P≤). درحالی که تفاوت معنادار آماری بین اندازه گیری های تکراری در فعالیت الکترومایوگرافی گروه عضلانی همسترینگ یافت نشد (05/0P>). بنابراین از طریق گرم کردن ویژه شامل نیم اسکوات با شدت های کم نسبت به گرم کردن معمول می توان عملکرد پرش عمودی متعاقب را در نوجوانان ورزشکار بهبود بخشید که به نظر می رسد با تغییرات نورولوژیکی و درون عضلانی همراه باشد.
تاثیرتمرینات هوازی درحین دیالیز برعملکرد عضلانی و عملکرد جسمانی بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات ورزشی در بهبود عملکرد عضلانی (شاخصآتروفی عضلانی، قدرت عضلانی و کرامپ عضلانی) و عملکرد جسمانی (آزموندو دقیقه راه رفتن) بیماران همودیالیزی بود. در این مطالعه تعداد 30 بیمار تحت درمان همودیالیز (سن: 3/4 ± 45 سال، وزن: 35/7±72 کیلوگرم و سابقه بیماری:2/1±6 سال) که سه بار در هفته دیالیز انجام می دادند انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. داده ها به وسیلهآزمون2MWT، جهت اندازه گیری عملکرد جسمانی،روش آنتروپومتری و چربی زیر پوستی در ناحیه عضلات ساق، جهت اندازه گیری آتروفی عضلانی،تست نشستن و برخاستن از روی صندلی جهت اندازه گیری قدرت عضلانیو کرامپ از طریق پرسشنامهجمع آوری گردید.تمرینات ورزشی با استفاده از دوچرخهMotomed Viva1در حین دیالیز، به مدت 5 ماه، 3 جلسه 60 دقیقه ای در هفته، به صورت فزایندهبرای گروه تجربی طراحی شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها از طریق آزمون تی وابسته و آنالیز کوواریانس با نرم افزار SPSSنسخه 18در سطح معناداری 05/0=α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عملکرد جسمانی و قدرت عضلانی در گروه تجربی، بهبود معناداری داشت وپیشرفت آتروفی عضلانی و کرامپ عضلانی(تعداد و شدت) در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (05/0>P). اما در گروه کنترل، عملکرد جسمانی کاهش معنادار (05/0>P) و قدرت عضلانی، آتروفی عضلانی، کرامپ عضلانی(شدت) تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0<P). با توجه به نتایج بدست آمده، ورزش در مراکز دیالیز می تواند به عنوان یک مداخله درمانی مد نظر قرار گیرد و کمک کند تا بیماران از سبک زندگی غیرفعال به زندگی قبل از دوره بیماری نزدیک شوند.
بررسی اثر غوطه وری در آب سرد و معتدل هنگام اجرای فعالیت بر محتوای پلاسمایی پروتئین شوک گرمایی (70HSP) در موش های صحرایی نر پس از 8 هفته تمرین مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: استفاده از غوطه وری در آب سرد که یکی از روش های مورد توجه در بازیافت ورزشی محسوب می شود، با چالش هایی همچون محدودیت پاسخ 70 HSPبه فعالیت ورزشی به دلیل کاهش دمای بدن مواجه می باشد. بدین منظور پژوهش حاضر درصدد تعیین تأثیر غوطه وری در آب هنگام اجرای فعالیت بر محتوای پلاسمایی پروتئین شوک گرمایی (eHSP70) پس از 8 هفته تمرین مقاومتی در موش های صحرایی نر خواهد بود. مواد و روش ها: بدین منظور 32 موش صحرایی نر نژاد اسپراگ-داولی (8 هفته ای) بطور تصادفی به چهار گروه 1- کنترل (وزن 8/19±228/5گرم)، 2- تمرین مقاومتی (وزن 6/5±217/26گرم)، 3- تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب با دمای ˚C 27 (وزن 5/55±225/12گرم) و 4- تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب ˚C 14 (وزن 9/5±226/45گرم) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در هر جلسه شامل 3 نوبت 5 تکراری بالا رفتن از نردبان 120 سانتیمتری بود که از طریق اتصال کیسه ای محتوی وزنه ای معادل درصدی از وزن بدن (که تدریجاً افزایش می یافت) به دم حیوان انجام می شد. در فاصله استراحتی بین نوبت ها و در پایان نوبت سوم (2 دقیقه غوطه وری و 2 دقیقه استراحت)، موش های گروه های 3 و 4 به ترتیب درون استخر آبی با دمای ˚C 27 و ˚C 14 قرار می گرفتند. این روند، 3 روز در هفته و طی 8 هفته تکرار شد. خون گیری (به میزان 5/1 سی سی) به دنبال 14-12 ساعت ناشتایی شبانه و 24 ساعت پس از آخرین جلسه فعالیت مقاومتی از ورید دمی انجام شد و مقادیر eHSP70 با استفاده از روش الایزا سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آنوای یک طرفه و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از کاهش eHSP70 در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بود، هر چند این کاهش در گروه تمرین مقاومتی (0/006≥P) و تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب سرد (0/013≥P)، معنی دار بود. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها استفاده از غوطه وری در آب با دمای 27 درجه سانتی گراد به هنگام فعالیت مقاومتی یا پس از آن، از کاهش محتوای پلاسمایی HSP70 ممانعت می نماید که در صورت تعمیم یافتن به مطالعات انسانی آینده، می توان استفاده از غوطه وری در آب با دمای 27 درجه سانتی گراد را به ورزشکاران رشته-هایی همچون کشتی و وزنه برداری که ماهیت قدرتی داشته و به محتوای پروتئینی عضلات نیاز بیشتری دارند، به منظور پاسخ های محافظتی بیشتر، پیشنهاد نمود.