فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار بود. یازده دانشجوی دختر ورزشکار (سن 54/1±23 سال، وزن 99/5±09/56 کیلوگرم، توان هوازی 01/1±21/40 میلی لیتر بر هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، دارونما (کپسول نشاسته) و کافئین (mg/kg 5) قرار گرفتند. پروتکل ورزشی شامل دویدن وامانده ساز با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب روی نوار گردان بود. اندازه گیری گازهای تنفسی نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (پایه)، در طول فعالیت و یک ساعت بعد از فعالیت به عنوان EPOC انجام گرفت. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P≤ تحلیل شدند. نتایج نشان داد با مصرف کافئین اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت به طور معناداری افزایش یافت (05/0 >P)، اما در اکسیداسیون چربی اثر معناداری مشاهده نشد (05/0 <P). همچنین مصرف کافئین بر اکسیداسیون سوبسترا در وضعیت EPOC تأثیر معناداری نداشت (05/0 <P)، اما موجب افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی شد (05/0 >P). در مجموع می توان گفت دختران ورزشکار برای بهبود زمان رسیدن به واماندگی می توانند از مصرف مکمل کافئین به مقدار 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در زمان یک ساعت قبل از فعالیت ورزشی سود ببرند.
تأثیر تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران زن مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیابت با اختلال در ارگان های مختلف همراه بوده و پیامدهای ناشی از آن شایان توجه است. پیلاتس روش مفیدی به منظور کنترل بیماری است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی تمرینات منتخب پیلاتس بر قدرت عضلانی، تعادل و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع2 بود. 30 بیمار زن مبتلا به دیابت در دامنه سنی 45-30 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرینات پیلاتس را انجام دادند. قدرت با دستگاه دینامومتر، تعادل ایستا و پویا با آزمون های ایستادن روی یک پا و ایستادن و رفتن و هموگلوبین گلیکوزیله از طریق آزمایش خون، پیش و پس از هشت هفته اندازه گیری شد. به منظور آنالیز داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از هشت هفته بهبود معناداری در قدرت عضلانی، تعادل ایستا و هموگلوبین گلیکوزیله گروه تجربی مشاهده شد و در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد ( 05/0≥P). همچنین نتایج تغییر معناداری را در تعادل پویا در هر دو گروه تجربی و کنترل نشان نداد ( 05/0≥P). نتایج نشان داد از این تمرینات می توان به عنوان روش درمانی مکمل سودمند برای این بیماران استفاده کرد.[1]
تأثیر تمرینات مقاومتی دایره ای و بی تمرینی پس از آن بر مقادیر پلاسمایی امنتین-1 و ترکیب بدنی دانشجویان دختر دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنتین-1، آدیپوکاینی است که در بافت چربی احشایی بیان و ترشح می شود و حساسیت انسولینی را افزایش می دهد اما پاسخ آن به تمرینات مقاومتی و بی تمرینی به درستی مشخص نیست. هدف پژوهش حاضر، تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و بی تمرینی پس از آن بر مقادیر پلاسمایی امنتین-1 دختران دارای اضافه وزن و چاق بود. در این پژوهش نیمه تجربی 22 نفر از دختران دارای اضافه وزن و چاق به طور تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه تجربی (12=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. گروه تجربی در یک برنامه تمرینی هشت هفته ای و هر هفته چهار جلسه، طبق برنامه تمرینی ای با شدت 65 تا 80 درصد 1RM به تمرین پرداختند و پس از آن چهار هفته بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز بررسی شود. خون گیری پس از دوازده ساعت ناشتایی در مراحل مختلف با شرایط مشابه انجام و مقادیر پلاسمایی امنتین-1 اندازه گیری شد. بر اساس یافته ها هشت هفته تمرین مقاومتی، تغییرات معناداری در همه متغیرهای پژوهش ایجاد کرد و پس از چهار هفته بی تمرینی، این مقادیر به سطوح پایه تغییر یافتند که این تغییر نیز معنادار است (05/0p<). در مقایسه گروهی نیز در مقادیر BMI (017/0p= و 019/0p=) و VO2max (022/0p= و 024/0p=)، در مرحله پس آزمون و چهار هفته بی تمرینی و در مقادیر امنتین-1 در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل، تغییرات معناداری دیده شد (013/0p=). تمرین مقاومتی با افزایش معنادار امنتین-1، تأثیری پیش گیرانه برای بیماری های قلبی عروقی داشته، در حالی که با توقف تمرین، سازگاری های مطلوب تمرین از بین می رود و با کاهش معنادار امنتین-1، افراد در معرض عوامل خطرزای قلبی عروقی قرار می گیرند.
تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر لکوسیت ها و سلول های خونی در پاسخ به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با بررسی اثرات تمرین تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی (14O2%( و نورموکسی (21O2%( بر لکوسیت ها و سلول های خونی به پاسخ فعالیت وامانده ساز بود. 16 مرد فعال (سن 94/2±27/23 سال، قد 86/5±13/178 سانتی متر، وزن 87/7 ±06/74 کیلوگرم، چربی بدن 70/3±33/19 درصد) به طور تصادفی به دو گروه فعالیت در شرایط هایپوکسی (%14O2) و نورموکسی (%21O2) تقسیم شدند. پیش از شروع تمرین، آزمودنی ها آزمون وامانده سازی را برای تعیین حداکثر بار کاری (Wmax) انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از آزمون گرفته شد. همچنین پس از اتمام تمرینات، آزمودنی ها آزمون وامانده سازی را مشابه با روز اول انجام دادند. پروتکل تمرینی شامل 40 دقیقه تمرین، هر هفته شش روز، در دو هفته متوالی انجام شد. تمرین هر جلسه شامل پنج دقیقه گرم کردن، 10 مرحله سه دقیقه ای رکاب زدن (یک دقیقه با شدت 85%-80%Wmax و دو دقیقه با شدت 50% Wmax) و پنج دقیقه سرد کردن بود. گروه اول تمرینات خود را در شرایط هایپوکسی (14%PO2) و گروه دوم تمرینات خود را در شرایط نورموکسی (21% PO2)انجام دادند. در این پژوهش از روش آماری تحلیل واریانس تکراری استفاده شد.تمرینات گروه هایپوکسی منجر به افزایش معنا داری در میزانگلبول قرمز،هموگلوبین و کاهش معنا داری در تجمع ائوزنوفیل-پلاکت نسبت به شرایط نورموکسی در پاسخ به فعالیت وامانده ساز شد. متعاقب این تمرینات، تغییر معنا داری در سطوح نوتروفیل، مونوسیت، لنفوسیتدر پاسخ به فعالیت وامانده سازدر هر دو گروه مشاهده نگردید. چنین می توان نتیجه گیری کرد که تمرین تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی علاوه بر افزایش توان گلبول های قرمز می تواند موجب کاهش خطر ترمبوزیس در پاسخ به فعالیت ورزشی وامانده ساز می شود.
اثر هشت هفته تمرینات هوازی داخل آب بر سرعت راه رفتن و مقیاس وضعیت ناتوانی جسمانی توسعه یافته (EDSS) زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یا به اختصار ام.اس بیماری مزمن دمیلینه کننده (ازبین برنده میلین) سیستم عصبی مرکزی است که با اختلال در هدایت عصبی همراه می باشد و با مشخصه های کلینیکی متعدد ظاهر می شود. با توجه به بار مالی سنگین، عوارض جانبی و عدم درمان قطعی این بیماری به وسیله داروها، درمان های غیردارویی برای کنترل علائم ام.اس پیشنهاد می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی داخل آب بر سرعت راه رفتن و EDSS زنان مبتلا به ام.اس بود. به این منظور 30 بیمار زن مبتلا با درجه 2 EDSSتا 5.5 و دارای فرم R-R(عودکننده-فروکش کننده بیماری و دامنه سنی 40-20 سال به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند و به طور تصادفی هدفدار در دو گروه تجربی (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) همتاسازی شدند. گروه تجربی برنامه تمرینی هوازی داخل آب را به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 60-40 دقیقه با 40 تا60 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند. هر جلسه شامل سه مرحله حرکات کششی و انعطاف پذیری خارج از آب، حرکات نرمشی و حرکتی داخل آب، بازی و سرگرمی داخل آب بود.EDSS بیماران با استفاده از ابزار EDSS و توسط نورولوژیست و سرعت راه رفتن به وسیله آزمون 10 متر ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T مستقل و وابسته استفاده شد. براساس نتایج بین نمره EDSS و سرعت راه رفتن بیماران مبتلا به ام.اس در دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری دیده شد (P<0.05) . بنابراین تمرینات هوازی داخل آب می تواند EDSS و سرعت راه رفتن افراد مبتلا به ام.اس را بهبود بخشد.
تأثیر مکمل یاری کوتاه مدت عصاره زرشک بر شاخص های گلایسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع2 متعاقب یک جلسه ورزش هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثبات آثار مستقل عصاره زرشک و تمرین هوازی بر سازه های دیابت، هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل یاری کوتاه مدت عصاره زرشک بر شاخص های گلایسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع2 متعاقب یک جلسه ورزش هوازی بود. به این منظور، 32 مرد مبتلا به دیابت نوع2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی: عصاره زرشک (گروه اول)، تمرین ورزشی (گروه دوم)، تمرین ورزشی + عصاره زرشک (گروه سوم) و گروه کنترل (گروه چهارم)، تقسیم شدند. شاخص های گلایسمیک در ابتدا و بلافاصله پس از پایان پروتکل اندازه گیری شد. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی بود. نتایج نشان داد که مقادیر گلوکز سرم (گروه های اول، دوم و سوم)، هموگلوبین گلیکولیزه (گروه سوم)، انسولین (گروه های دوم و سوم) و مقاومت به انسولین (گروه های اول، دوم و سوم)، در مرحله پایانی پروتکل نسبت به مقادیر پایه کاهش معناداری داشت (05/0P<). همچنین مقادیر گلوکز سرم (گروه های دوم و سوم)، هموگلوبین گلیکولیزه (گروه سوم)، انسولین (گروه های دوم و سوم) و مقاومت به انسولین (گروه سوم) به طور معناداری از گروه کنترل پایین تر بود (05/0P<). نتایج نشان داد مصرف عصاره زرشک به همراه تمرین هوازی تأثیرات بیشتری بر بهبود شاخص های گلایسمیک بیماران دیابت نوع2 دارد.
اثر تمرین هوازی بر بیان ژن های Nf-kB ، Lin28B ، میکروlet-7a RNA و سطوح اینترلوکین-6 بافت تومور موش های مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر 6 هفته تمرین هوازی بر بیان Nf-kB ، Lin28B ، میکرو RNA let-7a و اینترلوکین-6 بافت تومور موش های مبتلا به سرطان پستان بود. تعداد 20 سر موش بالب سی ماده 4 تا 5 هفته ای با میانگین وزن 17 گرم، با تزریق زیر جلدی سلول های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC4-L2 به سرطان پستان مبتلا شده و به 2 گروه 10 تایی تومور تمرین (TT) و تومور کنترل (TC) تقسیم شدند. گروه تومور تمرین به مدت 6 هفته، 5 روز در هفته تمرین هوازی با شدتی برابر با 14تا 18 متر بر دقیقه انجام دادند. موش ها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قربانی شدند و نمونه های بافتی، برداشته و در دمای 70- درجه ذخیره شدند. میزان بیان ژن های Nf-kB ، Lin28B و میکرو RNA let-7a به روش Real time – PCR و IL-6 به روش الایزا اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر برای بررسی حجم تومور و آزمون تی مستقل برای بررسی IL-6 به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری Nf-kB ، Lin28B و let-7a توسط نرم افزار REST انجام شد. حجم تومور، بیان ژن های Nf-kB و Lin28B و سطوح IL-6 در گروه TT نسبت به گروه TC کاهش یافت؛ اما بیان ژن let-7a افزایش معناداری داشت (P<0/05). در سرطان پستان،حلقه بازخوردی مثبت متشکل از Nf-kB ، Lin28B ، میکرو let-7a RNA و IL-6 فعال می شود. به نظر می رسد با توجه به اثر کاهشی تمرین هوازی بر این مدار تنظیمی و حجم تومور، این نوع تمرین می تواند به عنوان روش درمانی مکمل در کنار سایر روشهای درمانی سرطان -پستان وابسته به گیرنده استروژن به کار گرفته شود.
تأثیر هشت هفته تمرین ایستگاهی بر سطح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت به انسولین دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشتهفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر سطح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت به انسولین زنان چاق بود. در پژوهش حاضر 29/2±35/53 کیلوگرم/ مترمربع(، داوطلب مشارکت در تحقیق شدند و تصادفی به دو گروه کنترل BMI ؛ 26 سال /04±4/ 22 زن دارای اضافه وزن ) 43 تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی مدت هشتهفته و هفتهای چهارجلسه تمرین ایستگاهی )دراز و )n= و تمرین ترکیبی ایستگاهی ) 11 )n=11( نشست، شنای سوئدی، طنابزنی، پروانه، بلندکردن توپ مدیسنبال، استپ( را اجرا کردند. برای اندازهگیری آیریزین سرم، نمونه خونی قبلاز شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته و به روش الایزا اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین شاخصهای دو گروه از روش تحلیل در نظر گرفته شد. بعد از هشتهفته تمرین P≥0/ کوواریانس و برای مقایسه درونگروهی دادهها از آزمون تی همبسته استفاده شد. سطح معنیداری 05 ترکیبی ایستگاهی، سطوح آیریزین سرمی در گروه تمرینکرده به طور معناداری افزایش یافت؛ درحالیکه شاخص مقاومت به انسولین در این گروه به طور همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین تغییرات آیریزین با شاخص مقاومت به انسولین ارتباط معکوس .)P≥0/ معناداری کاهش یافت ) 05 یافتهها نشان داد تمرین ترکیبی ایستگاهی ازطریق ترشح مایوکاینهایی مانند آیریزین باعث بهبود ترکیب بدنی و .)P≥0/05 ,r=-0/ معنیداری وجود دارد ) 47 اختلالات متابولیکی نظیر مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن میشود.
مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 21 زن جوان غیر فعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم برمترمربع به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. سپس داوطلبان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و شدت بالا (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت هشت هفته سه جلسه ای اجرا شد. نمونه خونی پیش از شروع و 48 ساعت پس از پایان مداخله تمرینی جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی توسط آزمون آماری به ترتیب تی استیودنت همبسته و مستقل حساب شد و نتایج در سطح معنی داری 0.05>p آزمایش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد، مقادیر آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی در گروه تمرینی کم شدت معنی دار نبود (0.05<p). همچنین، تغییرات معنی داری در شاخص توده بدن و توده چربی درگروه تمرینی شدت بالا مشاهده نشد (0.05<p)؛ در صورتیکه، مقادیر آیریزین در گروه با شدت بالا کاهش معنی دار یافت(0.034=p). تغییرات واریانس بین گروه ها در متغیرهای آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی بدن معنی دار نبود (0.05<p). این نتایج حاکی از آن است که یک دوره تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد نمی تواند سبب افزایش سطوح آیریزین در زنان جوان غیر فعال با نمایه توده بدن22 تا 25 کیلوگرم بر متر مربع شود.
مقایسه تأثیرات ضددردی و ضدالتهابی زعفران و ایندومتاسین در پیشگیری و درمان کوفتگی عضلانی تأخیری (DOMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق پیش رو مصرف ده روزه زعفران و مقایسه آن با ایندومتاسین در پیشگیری از کوفتگی عضلانی تأخیری بررسی شد. مطالعه روی 39 دانشجوی پسر سالم در سه گروه زعفران (300 میلی گرم)، ایندومتاسین (75 میلی گرم) و کنترل به مدت ده روز انجام گرفت. پس از هفت روز، با دستگاه پرس پا و وزنه معادل 80 درصد حداکثر نیروی ایزوتونیک در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت کوفتگی عضلانی ایجاد شد. قبل از دوره مصرف و نیز بلافاصله، 24، 48 و 72 ساعت پس از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، محیط ران اندازه گیری شد و سنجش ادراک درد با شاخص VAS صورت پذیرفت و همچنین آستانه و حداکثر تحمل درد فشاری بر عضله چهارسر ران اندازه گیری شد و مصرف خوراکی ادامه داشت. از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که زعفران و ایندومتاسین موجب کاهش شایان ملاحظه و معنا دار درد و التهاب شد (0001/0P<)، ولی زعفران نسبت به ایندومتاسین تأثیر بیشتری داشت. درصد تحمل درد فشاری در گروه زعفران نسبت به سایر گروه ها بیشتر و معنا دار بود (0001/0P<). مصرف زعفران در پیشگیری و احتمالاً درمان درد و التهاب ناشی از DOMS مؤثر است.
نیم رخ ویژگی های فیزیولوژیکی، آنتروپومتریکی، زیست حرکتی و روان شناختی در رشته فوتسال مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نیم رخ ویژگی های فیزیولوژیکی، آنتروپومتریکی، زیست حرکتی و روان شناختی بازیکنان نخبه مرد فوتسال ایران در دو رده سنی جوانان و بزرگسالان انجام شد. بدین منظور، 23 بازیکن تیم ملی در رده سنی جوانان (با میانگین سن 09/1±73/21 سال، وزن 60/7±33/71 کیلوگرم و قد 64/5±23/174 سانتی متر) و 21 بازیکن تیم ملی در رده سنی بزرگسالان (با میانگین سن 03/3±90/26 سال، وزن 29/4±32/76 کیلوگرم و قد 87/3±21/177 سانتی متر) انتخاب شدند و ویژگی های ترکیب بدنی (وزن، درصد چربی و شاخص توده بدن)، فیزیولوژیکی (توان بی هوازی (آزمون رست) و توان هوازی (دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی))، آنتروپومتریکی (محیط و طول ران، محیط و طول ساق پا، قد، قد نشسته و طول اندام تحتانی)، زیست حرکتی (انعطاف پذیری (آزمون خمش به جلو)، سرعت (دوی 36 متر)، چابکی (آزمون ایلی نویز)، توان انفجاری پا (آزمون سارجنت)) و روان شناختی (انگیزش، اعتماد به نفس، تمرکز، تصویرسازی ذهنی، کنترل حالات روانی و هدف گزینی (پرسش نامهPsych SASI)) آن ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تی مستقل نشان می دهد که به جز ویژگی های وزن (P=0.01)، محیط دور ساق پا (P=0.000) و درصد چربی (P=0.01) که بزرگسالان مقادیر بالاتری در آن ها داشتند، تفاوت معناداری در میانگین سایر ویژگی ها ی دو رده سنی مشاهده نمی شود. علاوه براین، یافته ها نشان می دهد که نیازمندی های رشته فوتسال در رده سنی جوانان و بزرگسالان در ویژگی های مورد بررسی، مشابه بوده و بزرگسالان، تنها به دلیل توده چربی و نیز توده بدون چربی بیشتر، کمی سنگین تر هستند 0.05<P.
تاثیر دیابت و تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در بخش حسی نخاع موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این باور وجود دارد که فقدان حمایت تروفیک به پیشرفت نروپاتی دیابت کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن عامل تغذیه عصبی مشتق از مغز (BDNF) در ریشه های حسی عصب سیاتیک موش های صحرایی دارای نروپاتی دیابت بود. 28 سر رت از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 2/11±271 گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القای نروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند. بیان ژنBDNF با استفاده از تکنیک Real time-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوریسکال والیس و یو من ویتنی استفاده شد (05/0≥P). نتایج نشان داد که دیابت باعث کاهش 10 برابری در بیان ژن BDNF در بخش حسی عصب سیاتیک گردید. با این حال، 6 هفته تمرین استقامتی توانست این کاهش بیان BDNFناشی از دیابت را تا حدودی جبران کند (043/0=P). پژوهش حاضر نشان داد که دیابت می تواند باعث کاهش بیانBDNF در ریشه های حسی عصب سیاتیک گردد که تا حدودی با تمرین استقامتی قابل جبران است. در مجموع، نتایج این پژوهش می تواند نقطه روشنی بر اثبات فرضیه کاهش حمایت نروتروفیکی در نروپاتی دیابت باشد.
تأثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل (کارسنج پایی در برابر کارسنج دستی) بر عملکرد تنفسی مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل تمرینی بر عملکرد تنفسی مردان، متعاقب اجرای پروتکل هوازی پیش رونده بود. از بین مردان سالم با میانگین سنی 7/1±7/12، 9/4±3/34 و 7/5±52 سال، که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند، 37 نفر انتخاب شدند. ابتدا کارسنج پایی با تعداد دور ثابت پنجاه دور در دقیقه و با شدت اولیه حدود پنجاه وات شروع و هر 2 دقیقه، 25 وات به آن اضافه شد. پس از یک ساعت استراحت،آزمون کارسنج دستی هم با همان شدت کارسنج پایی انجام و ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار با روش اسپیرومتری در قبل و بلافاصله پس از اجرای کارسنج ها اندازه گیری شد.
داده ها با استفاده از روش های آماری آنالیز دوطرفه، ANOVA، t زوجی و آزمون تعقیبی توکی در معنی داری (05/0p<) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن و نوع پروتکل بر FVC و FEV1 اثر معنی داری دارد، طوری که سطح FVC متعاقب اجرای کارسنج پایی و دستی، در افراد نابالغ به طور معناداری از سالمند و میان سال کمتر(05/0p<) و میان سال از سالمند بیشتر بود (05/0p<). به علاوه، FEV1 متعاقب اجرای کارسنج ها به طور معنی دار در گروه میان سال از سالمند (05/0p<) بیشتر و نابالغ از سالمند و میان سال کمتر بود(05/0p<). اثر تعاملی هم سن و نوع پروتکل های تمرینی بر روی شاخص های ریوی مشخص شد. به علاوه، روشن شد که اجرای پروتکل کارسنج پایی بر گروه سنی نابالغ، FVC را افزایش و FEV1 را در هر سه گروه سنی بهبود داده است؛ اما در پروتکل کارسنج دستی، تنها FEV1 درگروه های سنی نابالغ و میانسال بهبود پیدا کرده بود.
تأثیر تمرینات آبی بر شاخص های فیزیولوژیکی و توانایی های زیستی حرکتی مردان سالمند کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی، وضعیت آمادگی جسمانی غیرمستقیم بر تعادل پویای افراد تأثیر می گذارد. یکی از مشکلات اغلب سالمندان کم تحرک، نداشتن تعادل و زمین خوردن مکرر است که به آسیب دیدگی و مرگ آنها منجر می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرینات آبی بر شاخص های فیزیولوژیکی و زیستی حرکتی مردان سالمند کم تحرک است. 24 سالمند مرد با میانگین سنی 28/1±16/65 سال، قد 10/3±5/165 سانتی متر، وزن 04/4±53/63 کیلوگرم و BMI 61/1±19/ 23 کیلوگرم بر مترمربع داوطلبانه انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی ساده، در دو گروه دوازده نفره کنترل و تمرین جای گرفتند.
گروه تجربی، هفته ای سه جلسه تمرین آبی را به مدت شش هفته با شدت 55درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کرد. برای تعیین نرمال بودن داده ها، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و برای تحلیل داده ها از آزمون آماری t مستقل استفاده شد (05/0P≤). نتایج پس آزمون، بهبود معنی دار گروه تجربی را نسبت به گروه کنترل در فاکتورهایتعادل ایستا (001/0=P)، تعادل پویا (001/0=P)، توانایی حرکتی (001/0=P)، فشار خون سیستولی (005/0=P)، دیاستولی (001/0=P)، ضربان قلب استراحتی (001/0=P)، استقامت عمومی (001/0=P)، حداکثر اکسیژن مصرفی (001/0=P)، درصد چربی (001/0=P)، قدرت اندام تحتانی (001/0=P) و انعطاف پذیری (001/0=P) نشان می دهد. باتوجه به نتایج می توان گفت تمرینات آبی با توسعه فاکتورهای زیستی حرکتی، توانایی حرکتی سالمندان را بهبود می بخشد و با جلوگیری از زمین خوردن ، کیفت زندگی آنها را ارتقا می دهد.
تاثیرکاهش وزن سریع بر شاخص های عملکردی و آمادگی جسمانی کشتی گیران نوجوان نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کاهش سریع وزن بدن برای قرار گرفتن در رده وزنی پایین تر در مسابقات کشتی یکی از مهمترین معضلات امروز ورزش کشتی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 2/5 درصد کاهش وزن سریع بر شاخص های آمادگی جسمانی و عملکرد ورزشی کشتی گیران پسر نوجوان استان اردبیل می باشد.روش شناسی: تعداد 14 کشتی گیر پسر نوجوان (سن: 0/51± 16/4سال، وزن: 8/31± 3 /62کیلوگرم، قد: 7/44±172/6سانتی متر) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. شاخص های تن سنجی، درصد چربی و عملکردی در سه مرحله 1) قبل از کاهش وزن، 2) بعد از کاهش وزن و 3) 16 ساعت بعد از وزن کشی مورد سنجش قرار گرفتند. روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تحلیل نتایج در مراحل مختلف مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: این تحقیق نشان داد که کاهش سریع 2/5 درصد وزن بدن موجب اختلال معنی داری در نیروی ایزومتریک پنجه دست (0/001>p)، سرعت (0/05>p)و زمان عکس العمل شنیداری (0/05>p)شده و پس از 16 ساعت ریکاوری همچنان نیروی ایزومتریک پنجه دست (001/0p<)، آزمون سرعت (0/005>p)و عکس العمل شنیداری (0/05>p)تفاوت معنی داری با حالت پایه داشت و همچنین انعطاف پذیری تنه (0/05>p)و آزمون پله کویین (0/005>p) نیز بطور معنی داری تغییر یافته بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 5/2 درصد کاهش وزن سریع، تاثیرات منفی قابل ملاحظه و معنی داری بر آزمون های عملکردی و آمادگی جسمانی کشتی گیران نوجوان دارد که حتی با 16 ساعت ریکاوری به حالت اولیه برگشت نمی کند.
اثر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح کاتکولامین ها و آمادگی قلبی تنفسی دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح کاتکولامین ها و آمادگی قلبی تنفسی در دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه بود. در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 60 نفر دانش آموز بیش فعال مقطع ابتدایی از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه با استفاده از پرسش نامه تشخیصی کانرز به صورت داوطلبانه انتخاب شده و سپس، به صورت تصادفی در 2 گروه کنترل (30 نفر) و تجربی (30 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در یک برنامه تمرین هوازی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 85-60% ضربان قلب ذخیره بیشینه به تمرین پرداختند. در حالی که گروه کنترل در طول این دوره در هیچ برنامه فعالیت بدنی منظمی شرکت نکردند. نمونه ادرار برای اندازه گیری سطوح کاتکولامین ها و اوج اکسیژن مصرفی با استفاده از دستگاه گازآنالایزور بر روی نوار گردان برای اندازه گیری آمادگی قلبی تنفسی، قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی اجرا گردید. بعد از 12 هفته برنامه تمرین هوازی، افزایش معناداری در اوج اکسیژن مصرفی و کاهش معناداری در ضربان قلب استراحت و سطوح اپی نفرین در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (p<0.05). علی رغم کاهش معنادار سطوح نوراپی نفرین در گروه تجربی (p<0.001)، تفاوت معناداری در سطوح نوراپی نفرین بین گروه ها پس از 12 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (p<0.05). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که یک برنامه 12 هفته ای تمرین هوازی ممکن است در بهبود سطوح کاتکولامین ها، به ویژه اپی نفرین و آمادگی قلبی تنفسی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر باشد.
پیش بینی حداکثر لاکتات حالت پایدار از طریق شروع تجمع لاکتات خون طی آزمون فزاینده روی دوچرخه سواران جوان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر پیش بینی برون ده توانی معادل با حداکثر لاکتات حالت پایدار از طریق شروع تجمع لاکتات خون طی آزمون فزاینده روی دوچرخه سواران استقامتی جوان تمرین کرده بود. نه دوچرخه سوار استقامتی به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. برای هر آزمودنی بار کار معادل با شروع تجمع لاکتات خون از طریق آزمون فزاینده حداکثری تعیین شد. سپس آزمودنی ها چندین جلسه آزمون 30 دقیقه ای با بار کار ثابت برای تعیین بار کار معادل با حداکثر لاکتات حالت پایدار را اجرا کردند. اولین بار کار ثابت 30 دقیقه ای، بار کار مطابق با آستانه لاکتات خون انتخاب و در نظر گرفته شد. یافته ها ارتباط معناداری بین بار کار معادل با شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار را نشان دادند (79/18± 22/250 در مقابل 97/16± 67/250 وات؛0.979 =R وP=0.000). ارتباط معناداری بین غلظت لاکتات خون و میانگین دقایق 10، 20 و 30 حداکثر لاکتات حالت پایدار و عدم ارتباط معناداری بین ضربان قلب شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار به دست آمد (01/0± 03/4 در مقابل 09/0± 25/4 میلی مول در لیتر و 52/5± 182 در مقابل 62/3± 89/183 ضربه در دقیقه به ترتیب) R=0.736 (P=0.037) و R=0.650 (P=0.058). معادله رگرسیونی خطی برای پیش بینی حداکثر لاکتات حالت پایدار عبارت است از 32.14+ Watt.OBLA × 0.87 = Watt.MLSS. سایر نتایج ارتباط معنادار بالایی را بین برون ده توانی مطابق شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار نشان دادند. از این رو، معادله فوق نشان داد که می توان طی آزمون فزاینده، حداکثر لاکتات حالت پایدار را پیش بینی کرد.
تاثیر دوازده هفته تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی نوجوانان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تاثیر دوازده هفته تمرین ترکیبی (هوازی - مقاومتی) بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی نوجوانان چاق بود. این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. تعداد 30 نوجوانان چاق به طور تصادفی در دو گروه تجربی (قد 28/165 سانتی متر ، وزن 53/ 85کیلوگرم، سن 73/13سال) و گروه کنترل (قد54/164 سانتی متر، وزن 02/83کیلوگرم، سن 93/13سال) تقسیم شدند. سپس گروه تجربی برنامه تمرین ترکیبی (تمرین هوازی شامل دویدن روی نوارگردان را به مدت 20 دقیقه و ( تمرین مقاومتی با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) با 10 تکرار در هر حرکت برای 2 نوبت) را به مدت 12 هفته انجام دادند. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و تنها پی گیری شدند. نمونه خونی در حالت ناشتا طی دو مرحله، 48 ساعت قبل و بعد از تمرینات برای سنجش میزان پلاسمایی میوستاتین گرفته شد. برای مقایسه درون گروهی از آزمون t همبسته و برای مقایسه بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر وزن (P=0.000)، درصد چربی (P=0.000)، شاخص توده بدنی (P=0.000) و میوستاتین (P=0.000) متعاقب انجام 12 هفته تمرین ترکیبی به طور معنی داری کاهش یافت و حداکثر اکسیژن مصرفی (P=0.012) به طور معنی داری افزایش یافت (P≤0.05). می توان نتیجه گیری کرد 12 هفته تمرین ترکیبی وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و مقادیر پلاسمایی میوستاتین را در نوجوانان چاق کاهش می دهد. بنابراین اجرای برنامه تمرینی ترکیبی ممکن است در کاهش میوستاتین، پیشگیری آتروفی و کاهش توده عضلانی نوجوانان چاق موثر باشد.
طراحی آزمون توان بیهوازی ویژه بسکتبال (BAST)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی آزمون توان بی هوازی ویژه بسکتبال بر مبنای آزمون وینگیت 30ثانیه بود. آزمودنی-ها شامل 14نفر از بازیکنان تیم بسکتبال دانشگاه خوارزمی (قد5/9±75/176سانتیمتر، وزن48/9±05/69کیلوگرم، سن17/2±43/22 سال، چربی بدن20/6±39/15درصد و BMI43/2±21/22کیلوگرم بر متر مربع) بودند. به همین منظور حداکثر، حداقل و میانگین توان و شاخص خستگی پس از اجرای آزمون وینگیت و آزمون جدید (پیمودن مسافت 35متری با توپ بسکتبال با فاصله های استراحتی 10ثانیه ای در6نوبت) محاسبه و میزان لاکتات خون نیز بعد از گذشت 2دقیقه از اجرای هر دو آزمون اندازه گیری شد. برای بررسی میزان همبستگی بین شاخص های توان و شاخص فیزیولوژیکی (لاکتات خون) دو آزمون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین حداکثر، میانگین وحداقل توان بدست آمده از آزمون جدید و آزمون وینگیت همبستگی معناداری وجود دارد (r=0.64 p=0.002 ، r=0.78 p=0.004، r=0.63 p=0.018) ولی بین شاخص خستگی دو آزمون همبستگی وجود نداشت (r=0.017 p=0.856). در میزان لاکتات 2دقیقه پس از اجرای بین دو آزمون وینگیت و آزمون جدید (به ترتیب 41/12و 078/11میلی مول بر لیتر) تفاوتی مشاهده نشد (p=0.289). در بررسی پایایی آزمون جدید بین حداکثر، میانگین، حداقل توان و شاخص خستگی بعد از دو مرتبه اجرا ارتباط معناداری وجود داشت (r=0.755 p=0.002، r=0.781 p=0.001، r=0.645 p=0.013، r=0.645 p=0.013). ر بررسی عینیت آزمون جدید نیز بین حداکثر، میانگین، حداقل توان و شاخص خستگی توسط دو گروه آزمون گیرنده ارتباط معناداری مشاهده شد (r=0.755 p=0.002 ، r=0.935p=0.000، r=0.751 p=0.002، r=0.789 p=0.000). بنابراین با توجه به آزمون وینگیت 30ثانیه آزمون طراحی شده (BAST ) آزمونی معتبر جهت اندازه گیری توان بی هوازی بازیکنان آماتور بسکتبال است.
مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax بین زنان تمرین کرده و تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفازپژوهشحاضر، مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق می افتد (Fatmax)، در زنان تمرین کرده و تمرین نکرده بود. 10 زن سالم تمرین نکرده (با سطح فعالیت ورزشی کمتر از سه ساعت در هفته و میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 34/0±66/2 لیتر در دقیقه) و 10 زن سالم تمرین کرده (از اعضای یک تیم بسکتبال باشگاهی با میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 29/0±83/2 لیتر در دقیقه) که به صورت هدفمند انتخاب شدند، نمونه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. آزمودنی ها پس از10 تا 12 ساعت ناشتایی شبانه، آزمون ورزشی فزاینده ای را روی چرخ کارسنج با مراحل سه دقیقه ای تا سر حد خستگی اجرا کردند. در طول آزمون گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گاز آنالایزر اندازه گیری شد و میزان اکسیداسیون مواد، حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmaxمحاسبه گردید. همچنین، از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تی مستقل به منظور مقایسه متغیرها در سطح P<0.05 استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax در آزمودنی های تمرین کرده، به طور معناداری بالاتر از مقدار آن در آزمودنی های تمرین نکرده می باشد (P<0.05). همچنین، مقادیر اکسیداسیون چربی در شدت های بالاتر از 55درصد VO2max در افراد تمرین کرده، به طور معناداری بالاتر از افراد تمرین نکرده بود (P<0.05). به طور کلی، بالا بودن سطح آمادگی جسمانی افراد تمرین کرده سبب افزایش میزان اکسیداسیون چربی و کاهش اکسیداسیون کربوهیدرات در جریان فعالیت شده و شروع کاهش اکسیداسیون چربی در این افراد در شدت بالاتری اتفاق می افتد؛ بنابراین، دیرتر به منابع کربوهیدرات وابسته می شوند.