فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۹۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
تاکنون رویکردهای متفاوتی به مسئله تعادل در ترجمه پرداخته اند که در این میان می توان به «فرضیه شناختی ترجمه» مندلبلیت و نظریه «تعادل تجربیِ» تاباکوسکا اشاره کرد. مطالعه حاضر به بررسی تعادل زیبایی شناختی با استفاده از دو نظریه زیبایی شناسی دریافت آیزر و استعاره شناختی لیکاف و جانسون می پردازد تا بتوان الگویی تلفیقی از نظریات مندلبلیت و تاباکوسکا را با مؤلفه تعادل زیبایی شناختی ارائه داد. لذا دو رباعی از خیام و ترجمه آن ها از فیتزجرالد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیک های معتبر تشخیص استعاره شناختی، داده ها استخراج و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که الگوهای فرهنگی در تولید و فهم استعارات مفهومی نقش اساسی دارند؛ بنابراین مترجم در ترجمه استعارات شناختی در برخورد با شرایط نگاشت متفاوت ناشی از تفاوت در الگوهای فرهنگی دو زبان، مفهوم پردازی را در نظام مفهومی خود تغییر داده است تا تعادل شناختی را برقرار سازد. همچنین در برخورد با شرایط نگاشت یکسان، مترجم تحت تأثیر الگوهای فرهنگی یکسان در دو فرهنگ، سعی کرده است تا مفهوم پردازی متن مبدأ را حفظ کند. نتایج همچنین نشان می دهد که با توجه به نظریات مذکور می توان تعادل زیبایی شناختی ترجمه را بررسی کرد و مؤلفه زیبایی شناسی را به الگوی تلفیقی مذکور اضافه کرد.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
بررسی تطبیقی زاویه دید روایی و جهان های ممکن در ادبیات داستانی و نمایشی ایران؛ رویکردی زبان شناختی نمونه های مطالعاتی: داستان حلزون شکن عدن و نمایشنامة سپنج رنج و شکنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش برآنست تا سازوکار دریافت زاویه دید در حوزه داستان و نمایش بررسی شود. برای این منظور دو نمونه داستانی («حلزون شکن عدن» از شهریار مندنی پور) و نمایشی («سپنج رنج شکنج» از محمود استادمحمد) بررسی می شوند. وجه اشتراک نمونه های برگزیده در این است که زاویه دید شخصیت های غایب در هردو اثر، از خلال اظهارات افراد حاضر در جهان داستانی و نمایشی خلق می شود. برای درک این فرایند، تلفیقی از رویکرد زبان شناختی دانیل مک اینتایر مبنی بر رهیافت «انتقال اشاره» و آراء ماری لار رایان پیرامون «جهان های ممکن» به عنوان چارچوب نظری پژوهش اتخاذ شده اند. مسئله اصلی این پژوهش کشف قابلیت های روایت شناسانه زاویه دید در فضاهای داستانی یا نمایشی بیرون از قاب اصلی ماجراست؛ به این معنا، هدف اساسی مقاله حاضر ارزیابی روند خلق یا بازتولید زاویه دید اشخاص غایب در صحنه وقوع ماجراست. داده های این پژوهش براساس شاخص های روایت شناختی مک اینتایر و رایان تحلیل می شوند؛ بنابراین، نمونه ها با انتخاب روش پژوهش تحلیلی توصیفی بررسی می شوند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که به رغم تمایزات ماهوی جهان داستانی و نمایشی، اشخاص اصلی ماجرا اغلب به کمک نشان گرهای زبان شناختی که در روند مکالمه مؤثرند، فرصت می یابند تا با گسترش دامنه دلالت های کلامی و عمق میدان دید روایی، زاویه دید شخصیت های غایب ازصحنه را هدایت کنند و برنحوه ادراک تماشاگر فرضی (خواننده) اثرگذار باشند.
بررسی نقش بافت موقعیت در شکل گیری معنا در نمایشنامه من اورلاپی هستم/سجودی-زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نشانه شناسی یکی از علومی است که به بررسی چگونگی تولید معنا می پردازد. یک اثر نمایشی از طریق نشانه ها و ارجاعاتی که به جهان بیرون دارد می تواند در مخاطب خود تولید معنا کند. یکی از عواملی که در شکل گیری معنای یک اثر دخیل است بافت موقعیت آن می باشد که به دلیل ارجاعات متن به آن رابطه ای تنگاتنگ با بافت درون متنی دارد. اما مساله ای که پژوهش حاضر به بررسی آن می پردازد این است که بافت موقعیت به چه میزان می تواند در تفسیر مخاطبان از آن چه می بینند تأثیر داشته باشد.روش: روش اجرای این پژوهش از نوع آزمایشی بوده، و برای دستیابی به این منظور متن نمایشنامه ای انتخاب شد که ارجاعات کمی به بافت موقعیت و بافت درون متنی خود دارد. متن انتخابی در دو بافت برون متنی مختلف اجرا شد. آزمودنی های این پژوهش نیز به دو گروه تقسیم شده و هریک از گروه ها یکی از این دو فیلم را تماشا کرده به سوالاتی درباره آن پاسخ دادند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آزمودنی ها در ادراک بافت موقعیت دو فیلم با هم متفاوت بوده و این تفاوت در سطح معنی داری است. علاوه براین،پژوهش حاضر نشان دادکه عواملی از بافت موقعیت که در ارتباط با مکان فیلم است بیشتر در برداشت فضای فیلم تأثیر داشته حال ان که عواملی که در ارتباط با شخصیت ها و روابط میان آن ها است بیشتر در اداراک افراد از فیلم تأثیر داشته است.
اصطلاحات فن موسیقی در اشعار مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی قطعات منظوم متون مانوی، پیوسته باید این نکته را در نظر داشت که قطعه پیش رو عموماً کلامِ آواز یا تصنیف بوده است. از این رو، در تحلیل هریک از اشعار، علاوه بر سعی در درک معانی شعری و وقوف بر اصطلاحات آن فن، باید اصطلاحات تخصصی فنّ موسیقی را هم جست وجو کرد؛ زیرا به اقتضای قالب و کاربرد متن، کلمات و عباراتی، نه در معنی غالب، بلکه در معانی ثانوی یا تخصصی خود به کار رفته است. از این رو، شناخت این گونه اصطلاحات و دقت در معانی ثانوی آنها، کلید و گره گشای ابهام کلام است یا لااقل پژوهشگر را به ذهنیت سراینده نزدیک تر خواهد کرد. در تحلیل این اشعار، عموماً کلمات و عبارات، به ناچار و به دلیل فقدان شواهد متقن، تحت اللفظ ترجمه شده و گاه برای حصول معنی، حتی نحو کلام نیز دست کاری شده است. با این حال، قطعه مورد نظر همچنان نامفهوم و مع طل، و علامت های سؤال و ستاره هایی که محقق به کار برده همچنان باقی است. مؤلف در این مقاله سعی دارد، تا حد امکان، با توجه به معانی اصطلاحی یا ثانوی کلماتِ به کار رفته در اشعار پهلوی اشکانی و فارسی میانه مانوی، نکاتی را متذکر شود و ابهاماتی را برطرف سازد.
انسجام واژگانی در متن سوررئالیستی بوف کور برپایه نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام متن از به هم پیوستن مجموعه ای از واژه ها و جملاتی که متضمّن معنا و پیام خاصی است، به وجود می آید. نویسنده، دنیای واقع و فراواقع خود را در قالب متن منعکس می کند و در این انعکاس اگرچه از زمان فاصله می گیرد، اما به مدد زبان و حفظ ارتباط بین عناصر دستوری و واژگانی، معنا را منتقل می کند و متنی منسجم می آفریند. متن سوررئالیستی که بازتابی از دنیای فراواقع است، به دلیل هجوم واژگان ناشی از نگارش خودکار، چنین تصوری را در اذهان ایجاد می کند که دور از انسجام و پیوستگی است و ارتباط معنایی در این متون گسسته می نماید. این پژوهش در پاسخ به این مسأله که آیا این متون، با وجود زیر پا گذاشتن زبان معیار و آزادی زبان و واژه ها - نگارش خودکار- از انسجام واژگانی برخوردار هستند، به بررسی انسجام واژگانی داستان سوررئالیستی «بوف کور» صادق هدایت، بر پایه نظریه انسجام متن مایکل هالیدی و رقیه حسن می پردازد. پس از تحلیل و بررسی داده ها، این نتیجه حاصل شد که متن بوف کور، با 3282 گره انسجام واژگانی، از انسجام بالایی برخوردار است و نویسنده با بهره مندی از عناصر انسجام واژگانی به ویژه عنصر تکرار و باهم آیی و ترادف توانسته است، پیوندی ناگسستنی میان الفاظ و معانی ایجاد کند و به این طریق اندیشه و امیال درونی خود را در متن منعکس سازد.
جامعه شناسی ترجمه متون نمایشی در دوره قاجار: با نگاهی بر تأثیر شرایط اجتماعی آن دوران بر انگیزه های مترجمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کاوشی است در جهت یافتن پاسخی به چرایی ترجمة برخی از آثار نمایشی در دوره قاجار؛ آثاری که بررسی درونمایة آن ها و انگیزه های مترجمانشان راهگشای برقراری ارتباط میان ترجمه و جامعه شناسی است. از دیدگاه چسترمن (۲۰۰۹) تحقیقات با رویکرد جامعه شناسانه بر روی انگیزه های مترجمان می تواند سهم عمده ای در شناخت هرچه بهتر ایده ها و اهداف شخصی مترجمان داشته باشد و اینکه چطور این نگرش ها در ترجمه آن اثر نمود پیدا کرده است. از منظر جامعه شناسی است که می توان به تأثیر فضای اجتماعی سیاسی جامعه بر انتخاب های مترجمان برای ترجمه آثاری خاص پی برد. علاوه بر این تأثیرپذیری اولیه، نقش عادت واره های مترجم که بوردیو در مدل جامعه شناسی اش آن را یکی از فاکتورهای مهم در هر کنش اجتماعی می داند بررسی شده و در نتیجه، انگیزه های آنان نیز در این مجال مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی تطبیقی ساختار و محتوا در رمان ویکتور هوگو و داستان شاپور قریب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی شاخه ای است از نقد ادبی که به بررسی روابط فرهنگی و ادبی میان ملت ها می پردازد. از این رو بررسی شباهت ها ی محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگان برخاسته از فرهنگ ها ی گوناگون شاخه ای از پژوهش های تطبیقی است، که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این گفتار برآنیم تا به پژوهشی در این زمینه با نگاهی به آثار ویکتور هوگو و شاپور قریب بپردازیم. هوگو، در رمان مردی که می خندد می کوشد تا به روایت سرنوشت سیاه پسرکی زشت رو که همواره خنده ی موحشی بر چهره دارد، بپردازد. قریب، نویسنده ی معاصر ایرانی، نیز در داستان عذرا لندوکه به حکایت تیره روزی دخترکی زشت رو می پردازد. دو داستان تصویری است از زندگی انسان هایی که صورتی زشت اما سیرتی زیبا دارند. میان این دو اثر ، از نظر مضامین،گره خوردگی حوادث و شخصیت ها مشابهت هایی وجود دارد. در این جستار برآنیم تا با استفاده از ابزار های تطبیق و مقایسه به تحلیل تطبیقی محتوا و ساختار در دو اثر و نیز به مشخص کردن میزان و علت همانندی ها در دو جامعه متفاوت شرقی و غربی بپردازیم .
بررسی نوشتار اتوبیوگرافیک در آثار املی نوتومب با تکیه بر نظریه لوژون و دوبروفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
املی نوتومب نویسندة معاصر بلژیکی همواره در حال نگارش است و بیشتر در قالب ژانرهایی همچون اتوبیوگرافیک، اتوفیکسیون و تخیلی می نویسد و جالب اینجاست که خود اذعان می کند میان ژانر آثارش، تفاوت چندانی وجود ندارد و در همة آن ها بحث تنها بر سر یک موضوع است: بشریت. این نوع نگارش نزد نوتومب قطعاً معلول حادثة خطیری است و از نقطه نظر روان شناسی دلیل خاصی برای برگزیدن این سبک وجود دارد. در بسیاری از آثارش پرداختن به گذشته، کودکی و خود مشاهده می شود و این همان موضوعی است که مورد توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفته است. چرایی این مسئله نزد نوتومب و بسیاری از نویسندگان زن موضوعی قابل تأمل است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. در این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازیم که نه تنها آثار اتوبیوگرافیک نوتومب همچون «خرابکاری عاشقانه»، «نه آدم نه حوا» و «متافیزیک آوندها» گزارشگر دوران کودکی و نوجوانی نویسنده با روایتی واقعی از حوادث زندگی وی هستند، از محتوای دیگر کتاب های او همچون «بی گناهی قاتل»، «ردای یونانی» و «اسید سولفوریک» که در ظاهر رمانی کاملاً تخیلی به نظر می آیند نیز این گونه استنباط می شود که به زندگی شخصی و واقعی نویسنده ارجاع داده شده اند. در حقیقت، در این نوشتار سعی بر آن است تا دلیل انتخاب سبک اتوبیوگرافیک و اتوفیکسیون نزد این نویسنده تبیین گردد.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
ویژگی های زبانی و محتوایی دوبیتی های عامیانة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوبیتی، شعر عامیانة چهارمصرعی، متداول ترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازماندة شعر هجایی دورة ساسانی می دانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفته اند. دوبیتی زبانی عامه فهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خورده است. از این رو، با بررسی دوبیتی های هر قومی می توان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیست وچهار دوبیتی از مجموعة چهارصد دوبیتیِ جمع آوری شدة بخشی از قوم تالش را از نظر زیبا شناختی، زبانی و محتوایی بررسی می کنیم. این دوبیتی ها نمایندة تمامیِ دوبیتی های جمع آوری شده اند. اغلب دوبیتی ها دست مایة موسیقی و آواز بوده اند، از نظر زبانی متحول شده اند، و واژه ها و ترکیب های قدیمی کمتر در آنها دیده می شود.
بررسی سبکی یک داستانِ کوتاهِ معاصر ازمنظر نقش گراییِ هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسیِ نقش گراییِ نظام مندِ هلیدی، سه فرانقش متنی، تجربی و بینافردی، سه لایة معنایی متفاوت هستند که با کمک آنها بندهای متن تحلیل می شوند و از این تحلیل، سبک شناسی متون حاصل می شود. هدف از این مقاله، تحلیل داستان کوتاه «نیمکت روبه رو»ی زویا پیرزاد ازمنظر نقش گرایی نظام مند و براساسِ سه فرانقش مذکور و تحلیلِ سبک شناسیِ آن است. نگاه زبان شناختی و نقش گرایی به سبک، با تعاریف سبک در ادبیات همپوشی ندارد اما در مواردی کلی، این مفهوم قابل انطباق است. داستان مورد بررسی 233 بند دارد که یک به یک، براساسِ این مدل، تحلیل شده اند اما به دلیل محدودیتِ حجم مقاله، تنها به ذکر 18 بند از شاخص ترین نمونه ها بسنده شده است. انتخاب این مثال ها به گونه ای صورت گرفته است که بندها، تمام اجزای موجود در فرانقش ها را دارا باشند. برخی از نتایجِ حاصل از تحلیل مذکور عبارت اند از: در اکثرِ بندهای داستان، شخصیت اول نقطة عزیمت نویسنده است و داستان بر او و مسائلش تمرکز دارد. با توجه به روایی بودنِ سبک داستان، کاربرد وجه خبری و زمان گذشته فراوان است. وجود تعداد زیاد افعال به صورت فرایند مادی در این داستان حاکی از این است که نویسنده قصدِ بیانِ رویدادها و وقایع را دارد.
تحلیل فمینیستی گفتمان و توازن قدرت در رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر پایه نظریه کُنش های گفتاری جان سِرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه جایگاه زنان در قرن نوزدهم انگلستان با بررسی گفت وگوهای رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر مبنای نظریه کنش گفتارهای جان سِرل و شاخص های مؤثر بر آن ها نشان می دهد زنان، علی رغم قوانین حاکم بر مراودات اجتماعی و با حفظ شئونات رفتاری دوران خود، از زبان برای بهبود موقعیتشان به طور غیرمستقیم بهره برده اند. نورمن فرکلاف معتقد است ایدئولوژی غالب بر جامعه به شکلی چهره منطقی و طبیعی به خود می گیرد که گفتمان قدرت در دست گروه حاکم باقی بماند؛ اما بررسی زبان شناختی -فمینیستی آشکار می سازد که همسو با نظریه دبورا تانن، کلام و رفتار زنان بیشتر از آن که نشان دهنده شخصیت درونی آن ها باشد، حالت نمایشی دارد. قهرمان زن در نمونه گفت وگو های بررسی شده غالباً تغییراتی در انتخاب کنش خود ایجاد می نماید تا در توصیف ذهنیت شخصی اش موفق به ایجاد تأثیر قابل قبول در مخاطب شود. در پایان رمان هایی نظیر شمال و جنوب، علی رغم سکوت و فروتنی شخصیت زن در پایان داستان، دیدگاه های وی طی فرآیندی متشکل از تأثیرهای پی درپی، به قهرمان مرد داستان منتقل شده و در تصمیم ها و رفتار اجتماعی بعدی مرد نمود آشکاری دارد. چکیده مبسوط ١- مقدمه بررسی فمینیستی و سبک شناسانه رمان انگلیسی قرن نوزده شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل با استفاده از نظریه کنش گفتگوهای جان سرل نشان می دهد که علیرغم قوانین محکم حاکم بر رفتار و گفتار زنان با جنس مخالف در این دوره، زنان با بکارگیری مبتکرانه و زیرکانه زبان قادر بودند بر شرایط مدیریت کنند و قدرت را در اختیار بگیرند. ...
شیوة شناختیِ سهراب سپهری:آن جورِ دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسیِ شناختی، زاویة دید را بخشی از فرایند تولید معنا و عاملی در تعبیرهای متفاوت از یک موضوع واحد می داند. نگاه از هر زاویة دیدی شناخت و درکی از همان دیدگاه به بیننده می دهد و بنابر دستور شناختی، این موضوع در دستور زبان نیز نمودار می شود. با توجه به نقدها و داوری های متفاوت، متناقض و اغلب مغایر با آمار مربوط به اشعارِ سهراب سپهری، به نظر می رسد زاویة دیدی که او در اشعار خود به کار برده است و طی آن، به گفتة خود وی، می خواسته آدمی را به «ادراک شیء» -و نه به ادراک فرد از شیء- برساند، شناخته نشده است. هدف این مقاله، معرفی زاویة دید موردنظر شاعر و ارائة مدلی از فرایندهای چندمرحله ایِ شکل گیریِ ساختار زبانیِ شعرِ اوست. طی این مطالعه که به روش کتابخانه ای انجام یافته و توصیفی-تحلیلی است، مشخص می شود که سهراب سپهری، با جابه جاییِ زاویة دید از چشم اندازِ پایگاه به پویه، و با پیش نماسازی از آن شیء، خواننده را در جایگاه سوژه/ شی ، قرار می دهد تا با القای وضعیت آن، خواننده (به تعبیر خود شاعر) به ادراک شیء دست یابد.
بررسی عناصر انسجام در متون داستانی و شعرهای مجله رشد نوآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک نوشته را زمانی می توان متن نامید که دارای انسجام باشد. هلیدی و حسن(1976 :4)، انسجام را در برقراری روابط معنایی بخش های مختلف و ایجاد یک متن، موثر دانسته و معتقدند که عناصر انسجام، بر درک و تفسیر خواننده (یا شنونده) از متنی که با آن مواجه شده، تأثیر می گذارند. برپایه همین نظریه، این تحقیق داستان ها و شعرهای مجله رشد نوآموز را به لحاظ رعایت یا عدم رعایت عناصر انسجام مورد مطالعه قرار داده است. جامعه آماری تحقیق متشکل از 5 داستان و 5 شعر است که به شیوه تصادفی از مجله «رشد نوآموز» منتشر شده در سال تحصیلی 91-1390 انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که پدیدآورندگان مجله رشد نوآموز در تولید متون داستانی، عناصر انسجام را به خوبی رعایت کرده اند. شعرهای مورد بررسی نیز به میزان قابل توجهی از انسجام برخوردار بودند، اما به لحاظ ماهیت، عناصر انسجام متن در آن ها کم تر از داستان ها بود. نتایج این تحقیق برای نویسندگان نشریات کودک و نوجوان قابل استفاده است.
رابطه قدرت و خشونت نگاه در نمایش نامه در بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی درون مایه «نگاه خیره» می پردازد. درون مایه «نگاه خیره» از جمله مباحثی است که هم در آثار ادبی و فلسفی سارتر و هم در فلسفه فوکو مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، باور این دو فیلسوف درباره قدرت «نگاه خیره» در نمایش نامه تمثیل گونه در بسته اثر ژان پل سارتر بررسی می شود. با واکاوی در تار و پود اجزای این نمایش نامه و با به کارگیری ابزارهایی که «نگاه خیره» در اختیار دارد و از آن طریق به هستی دیگری عینیت می بخشد، در این مقاله سعی بر آن است که چگونگی سلب آزادی سوژه [فاعل شناسا] و بیگانه شدگی فرد نسبت به وجود واقعی خود نشان داده شود. اثرات دائمی، محونشدنی و نابودکننده ای که زیر سایه سنگین «نگاه خیره» دیگری در شخصیت سوژه [فاعل شناسا] جاری می شود، آزادی افراد را تحت الشعاع خود قرار می دهد و در چنگال رابطه قدرت، اسیر و گرفتار می کند همچنان که شخصیت های نمایش، اینه ، استل و گارسین در هزارتوی روابط قدرت گرفتار می شوند و از آنجا که در برابر هجوم «نگاه خیره» دیگری، به شیء بی دفاعی تبدیل می شوند، راه گریز برای فرار از چشمی که به آن ها خیره شده است، نمی یابند.
نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائه ی جزئیات در داستان بر اساس دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضرتلاشی برای تعیین بسامد و نقش جزئیات، با رویکردی مقابله ای بین نویسندگان زن و مرد، در چارچوبʼ دستور نقشگرای نظام مندʻ است. دو داستانʼ تیله-شکسته ʻنوشته سیمین دانشور (1380) و داستانʼ همانطورکه بودʻ نوشته جعفرمدرس صادقی( 1385) داده های پژوهش حاضر هستند که بر اساس مفاهیم مطرح در ʼ فرانقش اندیشگانیʻ و نظام گذرایی بررسی شده اند. از آنجا که ارائه اطلاعات جزیی در دستور نقشگرا در قالب افزوده های حاشیه ای در متن بازنمایی می شود، ابتدا افزوده های حاشیه ای موجود در هر دو داستان استخراج و با توجه به اصول دستور نقشگرا و بافت زبانی طبقه بندی شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که دانشور نسبت به مدرس صادقی از افزوده های کمتری استفاده کرده است ولی تنوع افزوده های به کار رفته در آثار او، بیشتر است. در هر دو داستان تعداد افزوده های مربوط بهʼ مکانʻبیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در اثر نویسنده ی مرد هیچ افزوده ای مربوط بهʼ منبع و ظاهرʻ به چشم نمی خورد؛ در حالی که نویسنده ی زن، این افزوده ها را به کار گرفته است. دانشور تمام آن ها را به صورت نقل قول بیان می کند؛ بدین صورت که وی در روایت داستان از دهان شخصیت اول، در هر موقعیتی به خوبی حرف های دیگران را به خاطر می-آورد. به نظر می رسد بررسی متون ادبی از این منظر زوایای جدیدی از این آثار را در ادبیات داستانی، نقد ادبی و سبک شناسی آشکار می کند. معرفی این مقوله و کاربست آن در سبک شناسی داستان از دیگر اهداف جستار حاضر است.
سازوکارهای ادب ورزی در نامه نگاری دوره مملوکی با تأکید بر کتاب صبح الأعشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب صبح الاعشی، نوشته قلقشندی (9 ه.ق) که اصول نامه نگاری رسمی در عصر مملوکی را شرح می دهد منبعی غنی برای مطالعات ادب ورزی تاریخی است. این مقاله با تکیه بر اصول ادب ورزی لیچ و الگوی ادب ورزی بیمن، پرده از شیوه های رعایت ادب که تابعی از روابط قدرت هستند در نامه نگاری عصر مملوکی برمی دارد. نتایج نشان می دهد الگوهای ادب ورزی استفاده شده در این نامه ها با الگوی «تحقیر خویش و تعظیم مخاطب» که بیمن از آن یادکرده است، همخوانی دارد. همسویی این نامه ها با اصل شماره 3 و 4 از اصول شش گانه ادب ورزی لیچ مشهود است که بر اساس آن، فرد تمام توان خود را برای ستودن طرف مقابل و تواضع هنگام ارتباط نشان می دهد. سازوکار حذف، «تعظیم مخاطب» و «ستودن» او از سازوکارهایی است که در این نامه ها مشهود است. همچنین، در این نامه ها، توجه به گفتمان دینی نیز برای حفظ احترام ضروری تلقی شده، خالی بودن نامه از وجود این عناصر نشانگر بی احترامی به مخاطب است. نهایتاً، توجه به گفتمان اجتماعی نیز از دیگر مواردی است که تجلی آن را می توان در موضوع هویت مستقل و هویت وابسته دید.
تاریخ نگاری ترجمه در ایران: بررسی موردی کتاب با چراغ و آینه از منظر تاریخ نگاری ترجمه با رویکرد پیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری جدید مبتنی بر نظریه، روش و معرفت شناسی تحقیق است. این بحث وارد حوزه ترجمه نیز شده است و تا کنون محققان بسیاری در مورد پژوهش تاریخی، مفهوم تاریخ و تاریخ نگاری و روش شناسی آن سخن گفته اند و با پیشنهاد و ترویج رویکردهای مختلف تاریخ نگاری به غنی سازی این حوزه پرداخته اند. در این میان نظرات آنتونی پیم (۱۹۹۲) در این زمینه در خور توجه است. به اعتقاد پیم متونی که عموماً آن ها را متونی درباره تاریخ ترجمه می دانیم در واقع بیشتر در حوزه نقد تاریخی یا بایگانی شناسی قرار می گیرند و نه به طور مطلق در حوزه تاریخ نگاری (پیم، ۱۹۹۲). به اعتقاد پیم نه نقد و نه بایگانی شناسی هیچ کدام نمی توانند فرضیاتی مطرح کنند که با پویایی و تغییر در ارتباط باشد. هر دوی آن ها از تببین و تشریح تغییر، چیزی که در پژوهش تاریخی حرف اول و آخر را می زند، ناتوانند. به زعم وی این نقیصه از این نشئت می گیرد که محققان دقیقاً نمی دانند به دنبال چه هستند و چگونه می خواهند به آن دست یابند. از این رو تاریخ نگاری ترجمه غالباً به صورت کلی و بدون پرداختن به جزئیات انجام می گیرد و به همین علت نهایتاً فهرستی از اطلاعات ارائه می شود بی آنکه مبتی بر پایه و اساس علمی به ویژه آزمودن فرضیه های ابطال پذیر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب با چراغ و آینه: در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران اثرمحمدرضا شفیعی کدکنی ، از منظر تاریخ نگاری ترجمه با رویکرد پیم است. بررسی این کتاب نشان داد که کدکنی با استناد به مستندات بسیاری، از روش های حکایت وار مورد نکوهش پیم دوری جسته و بر نقش فعال ترجمه و مترجمان در فرآیند تغییر تأکید می کند، همچنین با تأکید بر فرهنگ مبدأ و زبان هایی که ترجمه ها از آن ها صورت می گیرد، از ایراداهای وارد شده بر مدل های سیستمی توسط پیم که بیشتر بر فرهنگ مقصد تأکید می کنند، دوری جسته است، به طوری که می توان گفت روش کدکنی به دلایل زیر تا حد بسیار زیادی به مدل تاریخ نگاری مورد نظر پیم نزدیک است. • پاسخ دادن به یک مسئله خاص ( تحول شعر معاصر فارسی) • مبتنی بودن بر شواهد مستند و مستدل • توصیف مترجمان به عنوان عوامل بالقوه تغییر و تحول تاریخی • تأکید بر فرهنگ مبدأ • توجه به جایگاه بینافرهنگی مترجمان • به کارگیری فرضیه های روش شناختی که قابلیت ابطال پذیری دارند
سعدیِ مترجم در «گلستان» ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با الهام از چارچوب نظری تاریخ نگاریِ خُرد در حوزه ترجمه (ازجمله کار آدامو، ۲۰۰۶) بر یکی از وجوه هنریِ مغفول مانده و پراهمیت سعدی انگشت می گذارد: پادشاه سخن در ساحت مترجمی چیره دست. بدین منظور، پس از مروری بر پیشینه مطالعاتیِ موجود و معرفی اجمالی رویکرد تاریخ نگاریِ خُرد، گونه های مختلف ترجمه را در گلستان طبقه بندی و با تحلیل نمونه هایی از هریک، ابعاد مختلف کنش ترجمانی سعدی را کندوکاو کرده ایم. یافته های مقاله مبین آن است که سعدی از سبکی تلفیقی در ترجمه بهره می گیرد که گاه توأم با پای بندی به متن مبدأ در عین سادگی و بی آلایشی است و گاه، در مواردی بیشتر، از متن مبدأ فاصله می گیرد و به ویژگی های سبکیِ نثر فنّی از حیث بیان مسجع و موزون و توسل به آرایه های ادبی نزدیک می شود. در عین حال، سعدی در هر دو شیوه به معیارهای تألیف در حد متعالیِ آن نایل آمده و به نظر می رسد که در همه حال نیاز مخاطب را مدّ نظر داشته است. به طور کلی، سبک ترجمه سعدی نیز همچون سایر وجوه هنری او خلاف آمد عادتِ معمول در زمانه اوست و این دقیقاً نکته ای است که بر نبوغ یکّه و یگانه وی مهر تأیید می زند: سعدی در همه حال بی همتاست، در تألیف و در ترجمه.