کبری بهمنی

کبری بهمنی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

همراهی استعاره و اسطوره در ادبیات عصر تیموری و صفوی براساس داستان مهر و ماه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهر و ماه نویسنده ناشناس نشانه معناشناسی غزل اکتان همگنه روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۹۶
داستان مهر و ماه، ماجرای عشق مهر شرقی به ماه غربی و عزیمت وی برای رسیدن به معشوق است. این داستان، الگوی گسترش یافته غزل است که بر ساختارهای روایی و اپیزودهای (خرده داستان های) قصّه های عامیانه منطبق شده است؛ گفتمان منجمدی که بر اثر استعمال و تکرار در طول زمان تبدیل به کلیشه شده و تجدید و بازسازیِ خود را در تلفیق با گونه دیگری یافته است. در داستان، ادغام و تعامل دو نوع ادبیِ غزل و روایت دیده می شود که در عین درهم تنیدگی، مرزهای هر یک قابل جداسازی است؛ به عبارتی، غزل های درون روایت از قصّه جدا می شوند ولی همگنه هایی که داده های انتزاعی را در سطح رویی گفتمان صورت بخشیده اند، روابط میان نشانه ها را پیچیده کرده اند. برنامه روایی بر کنشِ برنامه محور مبتنی است و غزل جریانی احساسی است که در کلّ گفتمان نمود دارد. تحلیل نشانه معناشناختی با تمایز غزل به عنوان جریان عاطفی و روایت به عنوان نظام برنامه محور، کارکرد و تعامل هر دو را در کلّیت گفتمان بررسی می کند. استعاره های غزل با صورت بخشی به مقوله های بنیادین معنا چه تغییری در لایه نحوی و سطح زیرین ایجاد کرده اند؟ گونه عاطفی توانسته با شکستن هنجارهای زبانی، نمایه های تازه تولید کند؟ کاربرد نمایه ها و استعاره های غزل در روایت، گفتمان غزل را عینی کرده است، امّا این محسوس سازی با تحلیلی که از شعر و ادبیات عصر تیموری و صفویه می شود و مدعی است که از اسطوره تهی شده، هم سو نیست، زیرا هسته مرکزی گفتمان همچنان بر اسطوره نهاده شده است.
۲.

بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابومسلم نامه روایت شناسی نقال راوی لینت ولت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۱
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
۳.

زیبایی آفرینی در سبک های لایه ای و مضامین عاشقانه غزلیات مجد در مقایسه با زیبایی مضمونی و بصری شاهنامه بزرگ مغولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک شناسی لایه ای مجد همگر سبک عراقی شاهنامه بزرگ مغولی غزل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۱۹۴
مجد همگر از شاعران سده هفتم هجری و از سخن وران زبانزد آن روزگار است که در عصر حاضر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پراکندگی نسخه ها و نبود تصحیح معتبری از دیوان مجد، یکی از عمده ترین دلایل گمنامی اوست. یکی از آثار ادبی مقارن با این دوره تاریخی، شاهنامه بزرگ مغولی است که از نظر زیبایی شناسی از آثار فاخر ادبی و هنری قرن هفتم محسوب می شود. بررسی تطبیقی این دو اثر از نظر زیبایی شناسی حائز اهمیت بسزایی است. در پژوهش حاضر غزل های مجد همگر بر اساس سبک شناسی لایه ای در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفته و با شاهنامه بزرگ مغولی مقایسه شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. مطالعه سبک شناسانه سطوح مختلف غزل های دیوان مجد همگر نشانگر آن است که او به لایه آوایی و بُعد موسیقیایی کلام توجه ویژه داشته است. دستورمندی و دور بودن از هرگونه تعقید، پرهیز از کاربرد واژگان نامتداول و ناهمگن با فضای غزل، تک معنایی بودن ابیات و تکیه بر مضامین عاشقانه از جمله نتایج حاصل از تحقیق حاضر است. نتایجی که پژوهشگر به تبع آن ها توانست به وجود برخی شعرهای نامنسجم در بخش غزلیّات نیز پی ببرد. پس از بررسی سبک شناسانه و تبیین ممیّزه های غزل مجد، شعرهایی که با چشم انداز کلّی قالب غزل در دیوان مجد هم خوانی ندارند و جایگاهشان در میان سایر غزل ها و انتسابشان به مجدهمگر مورد تردید است، معلوم شد. از سوی دیگر زیبایی در غزلیات مجد همگر با زیبایی در شاهنامه بزرگ مغولی همخوانی دارد. اهداف پژوهش: تحلیل سبک شناسی لایه ای اشعار مجد همگر. بررسی تطبیقی از زیبایی در اشعار مجد با زیبایی مضمونی و بصری در شاهنامه بزرگ مغولی. سؤالات پژوهش براساس سبک شناسی لایه ای چه لایه های را می توان برای اشعار مجد برشمرد؟ اشعار مجد و شاهنامه بزرگ مغولی از نظر زیبایی آفرینی چه مختصاتی دارند؟
۴.

تصویرگری «لا» در شعر سنایی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنایی خاقانی ابداع مضمون آفرینی صور خیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۳
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
۵.

مقایسه سطوح معنایی معراج پیامبر(ص) و سفر اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معراج سفر اسکندر حضور نشانه معناشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۲ تعداد دانلود : ۶۴۰
معراج پیامبر اسلام (ص) تأثیر زیادی بر معراج های صوفیه گذاشته است. علاوه بر این، تأیید و توصیف آن در بسیاری از متون عرفانی، نشانی از ایمان گوینده تلقی می شد، در حالی که معراج متأثر از دخل و تصرف قصه گویان است و ارتباط آن با برخی قصه های عامیانه مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش به مقایسه روایت ابن عباس از معراج و سفر اسکندر در داراب نامه طرسوسی پرداخته است. اسکندر در داراب نامه ، جهانگشایی شرقی است که وجوه اشراقی یافته است و برای وی نسب نامه ای کیانی ساخته شده است. بافت جامعه اسلامی نمود پیامبرگونه اسکندر را برجسته کرد و تجربه عالی پیامبر اسلام (ص) را در شب معراج، در سطحی پایین تر، اما با همان تکنیک به وی نسبت داد. سفر اسکندر برای دیدن عجایب و جستجوی آب حیات، بن مایه های اصلی معراج را در خود دارد. مقایسه این دو نشان دهنده عناصر مشترکی است که بر اساس ارتباط بینامتنی با قرآن ، مصادیق «آیات الکبری» را نشان می دهد. طبق نظام ارزشی قرآن ، «آیات» یا نشانه ها، خالق نما و ایمان آفرینند. جریانی از معنا در مواجهه با آیات شکل می گیرد که «حضور» کنشگران را دستخوش تغییر می کند. تحلیل هر دو سفر بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی نشان می دهد که علاوه بر عناصر مشترک در سه محور «بهشت و دوزخ»، «فرشته شناسی» و «ملاقات با خداوند»، سطوح سازماندهی و چگونگی کارکرد و تولید معنا در هر دو، سازوکار یکسانی دارد.
۶.

مقایسة ارداویراف نامه و التوهم حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی معراج ارداویراف نامه حارث محاسبی التوهم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۳ تعداد دانلود : ۵۱۱
ارداویراف نامهاثری از عهد ساسانی و به زبان پهلوی است. متن فارسی آن از روی ترجمة فرانسوی نوشته شده است. التوهمنوشته حارث محاسبی، از عرفای قرن سوم، و به زبان عربی است. این اثر هنوز ترجمه نشده است. هردو اثر دربردارنده مشاهدات انسان خاکی از عالم ملکوت اند. ویراف در جامعة زرتشتی ای که با حملة اسکندر مبانی دینی و اخلاقی آن دچار آشفتگی شده است، به منظور رفع شک عروج می کند. محاسبی نیز در جامعة اسلامی واعظی عارف است. هدف، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عصر، و طبقة اجتماعی هردو- به این معنا که یکی عارف و دیگری متشرع است- بر تصویرسازی های بهشت و دوزخ اثر گذاشته است. بهشت و دوزخ در ارداویراف نامهبراساس کارکردهای اجتماعی افراد و مبتنی بر بینش گیتی شناختی زرتشتیان ترسیم می شود؛ درحالی که در التوهمتأکید بر دوری و نزدیکی به خداوند است. باوجود اندیشة اسلامیِ محاسبی، مراحل سفر در هردو یکسان است و غایت هردو رسیدن به «روشنی بیکران». اگرچه عروج محمل موقعیتی تاریخی و اجتماعی است، هردو اثر بر الگوی جمعی کمال یابی که از ریشه های عمیق برخوردار است، منطبق می شوند. محاسبی با گزینش آیات، احادیث و به کارگیری قدرت تأویل، مشاهدات خود را با الگوهای جمعی کمال سازگار کرده است.
۷.

خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقال داراب نامه طرسوسی نشانه - معناشناسی روایی نظام تصادف

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۲۰۲۵ تعداد دانلود : ۴۸۱
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
۸.

تحلیل نشانه-معناشناسی داستان سکینه بانو از مجموعه اسکندرنامه منوچهرخان حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه-معناشناسی قصه های عامیانه بلند راوی ساختار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۹
نشانه-معناشناسی روایی به بررسی ویژگی های روایی داستان می پردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا در گفتمان را نشان دهد.معنا در نظام ساختارگرا زمانی حاصل می شود که از طریق کنش های برنامه ریزی شده سوژه از وضعیتی اولیه به وضعیتی ثانوی دست یابد. در تحلیل گفتمانی داستان «سکینه بانو» تلاش براین است با تقلیل متن به عناصرسازنده آن مانند مربع معنایی، برنامه های روایی، محور تنشی، مربع واقعیت نمایی و...سازوکار تولید معنا را در قصه های عامیانه بلند نشان دهیم. مطالعه فرایند نشانه-معناشناسی داستان«سکینه بانو» به دنبال آن ساختار اصلی و پایه ایی است که انسجام و یکپارچگی متن را تضمین می کند و ارتباط و تعامل زنجیره های روایی را با واسازی خلاگفتمانی که نتیجه نقش فعال و کنترلی نقال است،آشکار می کند. داستان با قرار دادن زن در جایگاه عامل فاعلی، تنش افعال موثر «نباید» و «خواستن» را که در مورد زنان باعث قرارگرفتن در محور دروغ و توهم می شود، نشان داده است و با تنش عاطفی شدید در پایان داستان، از مربع معنایی عبور می کند و ارزشی جدید را که بر نگاه ناموسی به زن متمرکز شده است، می آفریند.
۹.

صورت های احسن «خود» در واقعه های روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خود واقعه روزبهان پیر کشف الاسرار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۵۶۸
کشف الاسرار دربردارندة مشاهدات روزبهان از عالم ملکوت است. عرفا در حالتی بین خواب و بیداری که به آن واقعه می گویند به رویت غیب می رسند. کشف و تحلیل زبان واقعه با توجه به حالت روان شناختی آن ها، نیازمند شناخت روان است. آن چه عارف در درون خود می جوید و سفری که از خود آغاز و باز به خود ختم می کند منجر به کشف ساحتی می شود که امروزه ناخودآگاه نامیده می شود. از نظر یونگ مکاشفه پرده برداشتن از اعماق نفس انسانی است و اساساً یک حالت روان شناسی است. ناهشیاری و شهود ناگهانی در خیال بافی های کهن الگویی شباهت بسیار به حالت واقعه دارد.روزبهان در واقعه ها مرتبه و حقیقت درون را در کسوت خیال مشاهده می کند. او سیر درون را به گذار در«سرزمین های ناشناخته»تعبیرمی کند.مهم ترین تصاویر کهن الگویی در مشاهدات وی «خود»و«پیر» است. وی پیوسته به حدیث«رأیت ربّی فی أحسن صورته»ارجاع می دهد. درمکاشفات وی صورت های احسن خود یا رب شخصی در هیأت مظاهر حسی از جمله اشکال نور، ماندالا، جواهرات و...از خزانه خیال پدیدارمی شوند. تجلی قدرتمند خود در مرتبه وحدانیت باعث کم رنگ شدن سایه و برجستگی پیر شده است. وحدت زادة مرتبه عشق در سلوک است. در این مرتبه خداوند صفات متعالی و جمال خود را بر سالک می پوشاند و کل هستی در صفت زیبایی خدا متجلی می شوند. کلید واژه:روزبهان، کشف الاسرار، واقعه، خود، پیر.
۱۰.

قصه شناسی تطبیقی با رویکرد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردیت ناخودآگاه جمعی آنیما پیر قصه شناسی تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸۴ تعداد دانلود : ۶۶۰
خاستگاه جمعی و عمیق قصه ها سبب ایجاد شباهت های شگفت انگیز در میان قصه های ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاه هایی که درباره خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارندة حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری می گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی هایش می رسد. قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روان شناسانه نشان دهندة میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصة مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه ها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگ های گوناگون بستری متنوع برای افسانه ها و قصه ها شمرده می شوند؛ اما در ژرف ساخت قصه، دل مشغولی ِواحدی منعکس می شود و پایان همه به یک نقطه ختم می شود.
۱۱.

بررسی ارتباط ذهن و زبان در آراء عبدالقاهرجرجانی و نوآم چامسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان ذهن دستورگشتاری جرجانی نوآم چامسکی ساختارگرای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰۰ تعداد دانلود : ۸۰۰
چامسکی و جرجانی در تعریف زبان بر لزوم اسناد و انطباق مجموعه واژگان بر قواعدنحوی تأکید می کنند. از سویی زبان در نظر هردو نه نظام صوری دستور زبان؛ بلکه قواعد تولید و درک گفتار در ذهن اهل زبان است؛ بنابراین توقع وجود رابطه میان خصوصیات ذاتی ذهن و مشخصه های زبانی بسیار طبیعی می نماید. این ارتباط در نظرات جرجانی به نحوه تولید و ادراک گفتار در ذهن محدود می شود؛ اما چامسکی به دنبال شناخت ماهیت ذهن به عنوان استعدادی ذاتی و منحصر به نوع از طریق نیروی نظم دهنده در زبان است. با وجود توجه جرجانی به نظام معنایی ذهنی و قواعد درونی شده نحو، وی قواعد گشتاری یا دستور ذهنی را مشخصا از دستور صوری زبان جدا نمی کند؛ اما در بررسی فرایند ادراک و تحلیل جمله قائل به برخی عناصر گشتاری است و معتقد است قواعد گشتاری را ذهن سخنگو یا شنونده اهل زبان به آسانی درمی یابد. چامسکی برای تبیین نظریه زبان شناسی خود، زبان را در سه ساحت لفظ، معنا و قواعد نحوی بررسی می کند. جرجانی همین تفکیک را در جهت اثبات نظریه بلاغی خود و به منظور تبیین علل مزیت کلام در می آورد. جرجانی برخلاف چامسکی که تنها به ذهن از منظر زبان ارجاعی می نگرد؛ زبان را در سطح کلام برتر و تعاملش با ذهن نیز بررسی می کند. درک زیبایی حرکتی ذهنی است؛ زیرا در محیط معانی صورت می گیرد و حرکت از معنی به معنی شمرده می شود. حرکت ذهن در مواجه با مجاز حرکتی باواسطه یا بامانع است.
۱۲.

ارتباط بینامتنی دیوان حافظ و آثار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معشوق حافظ ژنت بینامتنیت روزبهان بقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۵ تعداد دانلود : ۷۴۳
ژولیا کریستوا بینامتنیت را گذر از نظام نشانه به نظام های دیگر می داند. از این زاویه متن نه هم چون ذخیره ای از معانی ثابت، بلکه در مکان تعامل پیچیده ای بین متن های گوناگون قرار می گیرد. نظریة بینامتنیت با ژرار ژنت وارد حوزة ساختارگرایی شد. ژنت بر خلاف کریستوا با در نظر گرفتن خاستگاه به دنبال تعین و تثبیت معنا در متون بود. بر این اساس متن معنای خود را از طریق رابطه اش با دیگر متون آشکار می کند. آثار روزبهان از متونی است که با اتکا به آن می توان معنای برخی از دال های سیال در دیوان حافظ را تثبیت کرد. این پژوهش با مرکزیت عشق و معشوق به تعامل بین حافظ و روزبهان پرداخته است. بررسی تصاویر و کنش هایی که از معشوق ارائه می شود در نوسان بین تنزیه و تشبیه بنیان های اساطیری مشترکی را نشان می دهد. از سویی افعال معشوق و برخوردش با عاشق از دو الگو در عشق (حلاج و شیخ صنعان)، که هر دو مورد توجه حافظ و روزبهان بوده اند، تبعیت می کند.
۱۳.

تکرارهای اساطیری در کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۷۰۹
هدف مقاله حاضر بررسی کتاب کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی (متوفی522 ه.ق) از منظر اسطوره ای است. الیاده بر آن است که یادآوری و بازنمایی وقایع ازلی و زندگی کردن با اسطوره ها تجربه ای دینی است؛ زیرا شخص وقایع مهم اساطیری را دوباره تکرار و بازنمایی می کند و دوباره شاهد و ناظر اعمال خلّاق و آفرینندة موجودات فوق طبیعی می شود. شخص در زمانی ازلی قرار می گیرد، زمانی مقدس ودر مکانی مقدس با شخصیت های مقدس دیدار می کند. در این پژوهش برآنیم تا نشان دهیم که کتاب کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی، روایتی خودنوشت ازتجربه های عارفی است که زمان و مکان را درمی نوردد و با تکرار وقایعی چون گذر از دریا و کوه و بیابان، دیدار با اولیا و انبیا و فرشتگان و در نهایت خود خدا، با تجربة مرحلة مرگ و نوزایی به ازدواج مقدس نائل می آید. در این طریق بسیاری از تجربه های روحانی پیامبران، چون معراج را دوباره تکرار می کند. در این نوشتار تحلیل متن زندگی نامة خودنوشت روزبهان از منظر نقد اسطوره ای و با تکیه بر آرای میرچا الیاده و نظریة تکرار اساطیری وی صورت می گیرد.
۱۴.

بررسی دایره های تعالی در گلشن راز و مفاتیح الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرکز گلشن راز ماندالا فرآیند فردیت مفاتیح الاعجاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۲ تعداد دانلود : ۸۲۶
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایره های متعدد، نظام هستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل می کنند. از حرکت های تودرتوی نظام هستی، تصویری ماندالایی شکل می گیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطه ای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق می شود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنوی اند و هر دو فانی را به ابدیت می رسانند. نگرش یونگی به نظام این دایره ها، منجر به کشف ساحت روان شناختی آن ها می شود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق می شود و انسان روان شناخته ای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی می کند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلی های جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.
۱۵.

بررسی ساختار عزیمت ها در داراب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داراب نامه ریخت شناسی عنصر عزیمت داستان های عامیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۶۱
داراب نامه، روایت بلندی از کشور گشایی های فیروز شاه، پسر ملک داراب است. داستانی حماسی– عشقی از قرن هشتم و از نمونه های ادبیات فولکلوریک. در ریخت شناسی، براساس الگوی ولادیمیر پراپ، ساختارگرایِ روسی، تلاش می شود الگوی ریخت شناسی بر متون ادبی؛ بویژه فولکلور اعمال شود. در این شیوه، قصّه ها بر پایه اجزای تشکیل دهنده آنها و مناسبات و همبستگی این اجزا با یکدیگر و با کل قصّه توصیف می شوند و هدف در این بررسی کشف و شناخت ساختار اصلیِ قصّه(Master form) است. در داراب نامه حوادث مختلفی روی می دهد و نابسامانی هایِ بسیاری را برای لشکرایران به وجود می آورد.به دنبال هر حادثه، قهرمانی برای جبران آن عزیمت می کند.حوادثی که قهرمانان پشت سر می گذارند  با وجود تلوّن و گوناگونی از ساختاری مشابه برخوردار است. اِعمال الگوی ریخت شناسی بر داراب نامه منجر به شناخت دو نوع عزیمت در داستان شده است. نوع اول از روندی ساده و مستقیم با قهرمانی واحد برخوردار است. نوع دوم ترکیب چند عزیمت است. حرکت قهرمانان قصّه برای جبران فاجعه در نقطه ای که اغلب تقدیر تعیین می کند، به یکدیگر می پیوندند. آنچه تفاوت عزیمت ها را ایجاد کرده، عنصر شرارت و نوع شریر داستان است که به شریر انسانی و غیر انسانی یا ماورایی تقسیم می شود. شرارت هر کدام، کنش خاصّی را از سوی قهرمانان می طلبد.
۱۶.

رویکردی روان شناسانه به سفر سه قهرمان اساطیری (هرکول، رستم، اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رستم اسفندیار فرایند فردیت هرکول کهن الگوها

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : ۳۲۹۸ تعداد دانلود : ۱۲۷۷
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایران اند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریت های دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقت فرسا می شود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگویِ فرایند فردیت تطبیق داده ایم. مطابق با نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحلِ گوناگونِ فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصه ها نیز تجلیِ لایه های زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصه ها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... می توان جست وجو کرد. تفاوت ها و اشتراکات هر سه مأموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگیِ بستر اساطیر و قصه هاست، انعکاس نبرد درونی و دل مشغولیِ واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل می گیرد. در مقالة پیشِ رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازه های اساطیری هر سه مأموریت، با بررسیِ کهنگیِ رمزها و مطلوب ها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان