در بررسی قطعات منظوم متون مانوی، پیوسته باید این نکته را در نظر داشت که قطعه پیش رو عموماً کلامِ آواز یا تصنیف بوده است. از این رو، در تحلیل هریک از اشعار، علاوه بر سعی در درک معانی شعری و وقوف بر اصطلاحات آن فن، باید اصطلاحات تخصصی فنّ موسیقی را هم جست وجو کرد؛ زیرا به اقتضای قالب و کاربرد متن، کلمات و عباراتی، نه در معنی غالب، بلکه در معانی ثانوی یا تخصصی خود به کار رفته است. از این رو، شناخت این گونه اصطلاحات و دقت در معانی ثانوی آنها، کلید و گره گشای ابهام کلام است یا لااقل پژوهشگر را به ذهنیت سراینده نزدیک تر خواهد کرد. در تحلیل این اشعار، عموماً کلمات و عبارات، به ناچار و به دلیل فقدان شواهد متقن، تحت اللفظ ترجمه شده و گاه برای حصول معنی، حتی نحو کلام نیز دست کاری شده است. با این حال، قطعه مورد نظر همچنان نامفهوم و مع طل، و علامت های سؤال و ستاره هایی که محقق به کار برده همچنان باقی است. مؤلف در این مقاله سعی دارد، تا حد امکان، با توجه به معانی اصطلاحی یا ثانوی کلماتِ به کار رفته در اشعار پهلوی اشکانی و فارسی میانه مانوی، نکاتی را متذکر شود و ابهاماتی را برطرف سازد.