فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
از قرن یازدهم میلادى، واژه عربى "عنبر" به دو معنى "سنگ کهربا" و "ماده خوشبو" در زبان هاى اروپایى به کار مى رود. تصور واژه نگاران معاصر این ست که پیشینیان، این دو ماده را خلط کرده اند و واژه "عنبر" دستخوش دوگانگى معنایى شده است، آنان فرایند این تشتت لفظى را به روشنى بیات نکرده اند. منشاء این خلط، استنتاجى منطقى به نظر مى رسد، زیرا شیوه استحصال موم عنر و سنگ کهرباى خام و طبیعى از دریا در دنیاى کهن به گونه اى است که بروز چنین خلط واژگانى در زبان را بدیهى جلوه گر مى سازد. بررسى متون کهن نشان مى دهد که این اطلاق دوگانه و گزینش نام واحدى براى نامگذارى این دو ماده گوناگون، نه تنها بدیهى به نظر نمى رسد، بلکه شگفت آور جلوه مى کند، زیرا از یک سو، اروپاییان، کهربا را از دریاى شمال اروپا به دست مى آوردند و این سنگ را نیک مى شناختند و طبعا نام هایى بومى بر آن نهاده بودند و از سوى دیگر، مؤلفان قرون وسطاى اروپا به طور عمده از جواهرنامه ها و قرابادین عربى ترجمه شده به زبان لاتینى در وصف عنبر و کهربا بهره جسته اند، در حالى که در واژگان عربى و فارسى معرب، این دو ماده را همواره به دو نام گوناگون شناخته اند.
زبان، شناخت و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان زبان و واقعیت از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است و آنها با اتخاذ فرازبان منطقی بیشتر سعی در توصیف چگونگی نظام زبان برای بیان امور دنیای خارج یا واقعیت های بیرونی داشته اند. از طرف دیگر، روانشناسان به بررسی ارتباط میان زبان و نحوه حصول شناخت درباره واقعیتهای پیرامون اشتغال داشته اند. به عبارت دیگر، بررسی نقش زبان در مفاهیم پروری و یادگیری، خصوصا توسط کودکان، حوزه کار روانشناسان را تشکیل می داده است. نکته مشترک میان اغلب فیلسوفان و روانشناسان این بوده است که رویکردهای مزبور زبان را منفک از واقعیت و شناخت فرض می کرده اند، یعنی شناخت واقعیتها را مقوله ای کاملا جدا از ماهیت زبان می پنداشتند و زبان را ابزاری جهت بیان واقعیتها می دانستند. در حالیکه رویکرد نوین زبانشناسان به این مسئله کاملا متفاوت است. این دسته از زبانشناسان معتقدند که نظام شناختی و ادراکی انسان از ساختار زبانی منفک نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون خنثی نیست بلکه در ساخت واقعیت ها تأثیرگذار است یا به تعبیری دیگر، زبان مستقیما دنیای بیرون را بازگو نمی کند بلکه مفاهیم و تعامل انسانی از جهان را بازگو میکند. بنابراین، مقاله حاضر درصدد است نحوه تکوین دیدگاههای زبانشناختی در مورد نقش زبان در نمود واقعیت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
رابطه نحو و معناشناسی در تعیین متمم های گزاره ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، فرض اصلی آن است که ساخت معنایی محمول جمله اصلی و ساخت صوری بند متممی رابطه دارند. در زبان فارسی تفاوت صوری میان وجه اخباری و وجه التزامی دربند پیرو مربوط به تفاوتهایی است که در رابطه معنایی میان محمول جمله پایه و محمول جمله پیرو وجود دارد.
مفهوم روسی(cqacTbe)در بوته معناشناسی تاریخی
حوزه های تخصصی:
معناشناسى تاریخى، یا به تعبیر دیگر مطالعه در فرایند شکل گیرى معنا، ابزارى کارامد براى شناخت مفاهیم مربوط به فرهنگ هاى گذشته و پیوستگى هاى ان با فرهنگ هاى کنونى است. در مقالهء حاضر، معناى،واژهء روسى با همین رویکرد مورد بررسى قرار گرفته است. نخست با بررسى ریشه شناختى بر روى و اژه، نشان داده شده که چگونه این و اژه در مراحل تاریخى شکل گیرى زبان، با ترکیب پیشوند،”c” و اژهء " ، به عنوان معناى اسمى پایه ساخته شده است. سپس در مقایسه میان فرایند ساخت معناى در رو سى و برخى واژه هاى هم ارز در چند زبان دیگر هند و ارو پایى، نشان داده شده است که چگونه مفهوم (بخت، قسمت) در جهان بینى اسلاو ى، زمینه ساز شکل گیرى این معناى مرکب گشته است. در ادامه، سیر تغییرات رخ داده دربارهء معناى بررسى شده و مسیر ان تا ساخت مفاهیم نوین پى گرفته شده است.
درآمدی بر معنی شناسی
حوزه های تخصصی:
بررسی معانی افعال روسی با پیشوند-3a در بافت های مختلف جمله
حوزه های تخصصی:
پیشوند-3a یکى از پرکاربردترین پیشوندها است. این پیشوند به فعل پایه معانى مختلفى مى دهد، از عمده ترین معانى این پیشوند مى توان معانى "شروع عمل" و"مکان انجام عمل" را نام برد. براى درک هر چه صحیح تر معنى و مفهوم"مکان انجام عمل" این پیشوند، نیاز به بافت هاى جملات دقیقى داریم تا بتوانیم معانى مکانى این پیشوند را در موقعیت هاى مختلف مکانى درک کنیم، در این مقاله کوشیده ایم تا قواعد کلى در زمینهء موارد کاربردى این پیشوند، در بیان معانى ارائه گردد، تا زبان آموز بتواند به آسانى به تفاوت هاى موجود پى ببرد و نقش آن را در بافت هاى جملات در ترکیب با افعال و معانى آن به خوبى درک کند.
مبانی زبانشناسی و عقلی شمول خطاب به غایب و معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایات مصدر به ادوات خطاب به طور مستقیم چه کسانی را مورد خطاب قرار می دهد؟ آیا آنها صرفاً شامل حاضران مجلس خطاب اند یا آنکه متوجه همه کسانی می شوند که در زمانی پس از زمان خطاب بوجود می آیند؟ مخاطبه متکی به سه عنصر خطاب کننده خطاب شونده و خطاب است و انفکاک زمانی آنها استحاله عقلی دارد خطاب معدوم و غایب عقلا محال است بنابراین مکانیسم شمول خطاب های قرانی نسبت به غایبان مجلس خطاب ونیز معدومان در آن زمان ( آیندگان) چگونه است ؟ بدون شک برای توجیه این شمول و بیان پیامدهای نظری و عملی آن به دو گونه مبانی نیازمندیم یکی مبانی عقلی امکان خطاب به غایب و معدوم و دیگری مبانی زبانشناسانه در این مقاله دیدگاههای سه تن از صاحب نظران اصول فقه آخوند خراسانی ضیاء الدین عراقی و امام خمینی مقارنه و بررسی می شود
پژوهشی درباره ی با هم آیی واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
نگاهی به فرایند جایگزینی معنایی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
دریدا و نظریه معنا در هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن(دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس" بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسانها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان(معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا(بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
پیشنهادی در طبقه بندی تقابل معنایی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
گستره معنایی شمار واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زبان فارسى است.شمار واژگان، در این مقاله به کلماتى اطلاق مىشود که جزیى یا قسمتى از آنها به کمک یک عدد ساخته شده است. در گذشته در این تحقیقاتى انجام گرفته است که فقط درباره نقش یک عدد معین بویژه عدد هفت در زبان فارسى بوده است و سایر اعداد و کاربرد معانى متفاوتى را که در برمىگیرند، مد نظر قرار نگرفته است.با توجه به این که متون فارسى چه در نوشتار و چه در گفتار داراى شمار واژگان مىباشند، بنابراین اهمیت اینگونه واژگان در روند ارتباطى زبان شایسته توجه بیشترى است.از دیدى زبانشناسانه، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زمینه پژوهشهاى معناشناختى قرار مىگیرد.به منظور انجام این تحقیق، شمار واژگان زبان فارسى از فرهنگ لغات استخراج شدند و تعداد و گستره معنایى هریک از شمار واژگانى که به کمک اعداد فارسى ساخته شدهاند، طبقهبندى گردیدند.از تعداد 793 شمار واژه استخراج شده، طبقهبندى متفاوتى از جنبه معناشناختى براى هریک از اعداد پدید آمد که این طبقهبندى گستره معانى متفاوتى را براى شمار واژگانى که بیشترین و کمترین تأثیر معنا شناختى را در زبان فارسى دارا هستند، بیان مىکند.
"
چند مفهوم بنیادی در زبانشناسی معاصر: تحلیل از دیدگاه دستور گشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.