از قرن یازدهم میلادى، واژه عربى "عنبر" به دو معنى "سنگ کهربا" و "ماده خوشبو" در زبان هاى اروپایى به کار مى رود. تصور واژه نگاران معاصر این ست که پیشینیان، این دو ماده را خلط کرده اند و واژه "عنبر" دستخوش دوگانگى معنایى شده است، آنان فرایند این تشتت لفظى را به روشنى بیات نکرده اند. منشاء این خلط، استنتاجى منطقى به نظر مى رسد، زیرا شیوه استحصال موم عنر و سنگ کهرباى خام و طبیعى از دریا در دنیاى کهن به گونه اى است که بروز چنین خلط واژگانى در زبان را بدیهى جلوه گر مى سازد. بررسى متون کهن نشان مى دهد که این اطلاق دوگانه و گزینش نام واحدى براى نامگذارى این دو ماده گوناگون، نه تنها بدیهى به نظر نمى رسد، بلکه شگفت آور جلوه مى کند، زیرا از یک سو، اروپاییان، کهربا را از دریاى شمال اروپا به دست مى آوردند و این سنگ را نیک مى شناختند و طبعا نام هایى بومى بر آن نهاده بودند و از سوى دیگر، مؤلفان قرون وسطاى اروپا به طور عمده از جواهرنامه ها و قرابادین عربى ترجمه شده به زبان لاتینى در وصف عنبر و کهربا بهره جسته اند، در حالى که در واژگان عربى و فارسى معرب، این دو ماده را همواره به دو نام گوناگون شناخته اند.