۱.
کلید واژه ها:
ساختار مقالات علمى گونههاى زبانى حلیل متون علمى
"هدف از تحقیق حاضر بررسى چارچوبها و ساختارهاى بلاغى سیاق کلام در مقالههاى علمى علوم انسانى در سطح خردوکلان مىباشد.در این بررسى 171 مقاله از رشتههاى مختلف علوم انسانى، چاپ شده در 5 مجله دانشکدههاى علوم انسانى کشور مورد مطالعه قرار گرفتند.
از دیدگاه نظرى این تحقیق بر پایه نظریههاى زبانشناسانى چون فرت، هلیدى و سینکلر استوار است، و از نظر علمى از روشهاى تجزیه و تحلیل متن که توسط جان سویلز(1990)به ویژه براى بررسى مقالههاى تحقیقى ارائه شده، پیروى مىکند.
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد مقالههاى علوم انسانى به دو دسته تجربى و توصیفى تقسیم مىگردند.چارچوب به کار رفته در مقالههاى تجربى با چارچوب ارائهشده توسط سویلز کاملا هماهنگى دارد.اما گروه عمده مقالهها را مقالههاى توصیفى تشکیل مىدادند که این مقالهها از چارچوب دیگرى پیروى مىکردند که مىتوان گفت چارچوب مناسبترى براى مقالههاى توصیفى مىباشد.از آنجا که تحقیق جامعى روى متنهاى علوم انسانى در زبان انگلیسى به عمل نیامده است نمىتوان مقایسهاى با مقالات مشابه در زبان انگلیسى انجام داد، اما مسلم است که مقالههاى توصیفى در زبان انگلیسى نیز از چارچوب رایج در متنهاى تحقیقى تجربى استفاده نمىکنند.بررسى بخشهاى مقدمه مقالات نشان داد که این بخشها دقیقا داراى چارچوبى منطبق با چارچوب ارائه شده توسط بروس(1983)بودند.در عوامل ریز ساختى نیز نتایج جالب توجهى بدست آمد که تقریبا با نتایج تحقیقات قبلى همسو هستند."
۲.
کلید واژه ها:
غزلیات حافظ نقش معنایى .نقش منظورى جملات پرسشى
"معمولترین مقولههاى دستورى در زبانهاى دنیا جملههاى خبرى، پرسشى، امرى و تعجبى است، که عمدتا به ترتیب براى بیان مقولههاى معنایى-منظورى خبر، سؤال، فرمان و شگفتى به کار مىروند. با این وجود، مطالعات نوعشناسى زبان حاکى از آن است که رابطه میان مقولههاى نحوى و معنایى- منظورى رابطهاى مستقیم نیست.بسیار اتفاق مىافتد که از جمله خبرى براى صدور فرمان، و از جمله پرسشى براى بیان شگفتى استفاده مىشود.
تحقیق حاضر در پى کشف نقشهاى معنایى-منظورى جملههاى پرسشى در شعر حافظ است. استفاده هنرمندانه شاعر از جملههاى پرسشى براى بیان مقولههاى گوناگون معنایى-منظورى تأثیر کلام وى را دو چندان و خواننده را مسحور مىسازد.
تحقیق حاضر نشان مىدهد که از 366 بیت، 255 بیت، یعنى تقریبا 70%از ابیات، براى بیان پنج مقوله معنایى-منظورى شگفتى، نفى، انکار، تمنا(آرزو)و نهى به کار رفته است.30%باقیمانده براى بیان 15 مقوله معنایى-منظورى استفاده شده است.یکى از نتایج بسیار جالب توجه تحقیق این است که بیان حافظ براى بیان سؤال از جملات پرسشى کمترین استفاده را مىبرد."
۳.
کلید واژه ها:
ساختار مجهول وجه مفعول .دستور نقشگرا بافت موقعیتى
"هدف این مقاله بررسى دیگر باره نقش یا نمود مجهول در فارسى است.کلمه نقش در این گفتار در تقابل با ساختار قرار دارد و مؤید این نکته است که نگرش دوباره نگارنده برعکس نگرش محققان قبلى که عمدتا خرد به کلان بوده نگرشى است کلان به خرد.این بدان معنى است که نگارنده حاضر ابتدا نقش یا نمودى به عنوان مجهول را به طور عام تعریف کرده است سپس در پى آن بر آمده تا ببیند این نمود یا نقش خاص چگونه در صورتهاى نحوى زبان فارسى متجلى گردیده است.چنین نگرش کلانى ایجاب مىکند که مضاف بر ساختصفت مفعولى+شد، ساختارهاى دیگرى را در فارسى نیز جزو قلمرو مجهول فرض نمائیم.رهیافت پژوهشگر حاضر رهیافت نقش گرایانه مکتب نقشگراى هالیدى است و با اتخاذ چنین رهیافتى نگارنده در پى آن است تا توجهى روشنتر و جامعتر از مطالعات قبلى در مورد مجهول فارسى ارائه دهد.
"
۴.
کلید واژه ها:
شمار واژگان گستره معنایى معنا شناختى
"هدف از پژوهش حاضر، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زبان فارسى است.شمار واژگان، در این مقاله به کلماتى اطلاق مىشود که جزیى یا قسمتى از آنها به کمک یک عدد ساخته شده است. در گذشته در این تحقیقاتى انجام گرفته است که فقط درباره نقش یک عدد معین بویژه عدد هفت در زبان فارسى بوده است و سایر اعداد و کاربرد معانى متفاوتى را که در برمىگیرند، مد نظر قرار نگرفته است.با توجه به این که متون فارسى چه در نوشتار و چه در گفتار داراى شمار واژگان مىباشند، بنابراین اهمیت اینگونه واژگان در روند ارتباطى زبان شایسته توجه بیشترى است.از دیدى زبانشناسانه، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زمینه پژوهشهاى معناشناختى قرار مىگیرد.به منظور انجام این تحقیق، شمار واژگان زبان فارسى از فرهنگ لغات استخراج شدند و تعداد و گستره معنایى هریک از شمار واژگانى که به کمک اعداد فارسى ساخته شدهاند، طبقهبندى گردیدند.از تعداد 793 شمار واژه استخراج شده، طبقهبندى متفاوتى از جنبه معناشناختى براى هریک از اعداد پدید آمد که این طبقهبندى گستره معانى متفاوتى را براى شمار واژگانى که بیشترین و کمترین تأثیر معنا شناختى را در زبان فارسى دارا هستند، بیان مىکند.
"