فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۲۲ مورد.
شناسایی منشاءهای ریسک در پروژه های ساختمانی و نحوه مدیریت آنها (مطالعه موردی)
حوزه های تخصصی:
اجرا و مدیریت پروژه های مختلف از جمله پروژه های ساختمانی ، دارای موارد مبهم و ناشناخته فراوانی است.این گونه موارد که به نام عدم قطعیت نامیده می شوند ، نتیجه کار را گاهی به بهتر و گاهی به بدتر از آنچه پیش بینی شده شده است ، تغییر می دهند. در پروژه های ساختمانی که تعامل های متفاوتی در بین ارکان و فعالیتهای داخل و خارج آن در جریان است ، پیچیدگی ، چالش و عدم قطعیت بیشتر است. لذا به منظور تحقق اهداف کمی و کیفی این دسته از پروژه ها با توجه به فعالیتها و پیچیدگی ارتباطات آنها، عدم اطمینان های متعدد و پتانسیل های شدید ریسک ، سیستمی جهت شناسایی منشاء ریسک ها ، نظارت و کنترل آنها ضروری می شود. در این مقاله شناسایی موارد عدم قطعیت در پروژه های ساختمانی انجام می گیرد ، سپس موارد در قالب ریسک ها و فرصتها دسته بندی و تحلیل می شوند تا بتوان جهت مواجهه شایسته با ریسک ها و بهره گیری به موقع از فرصتها برنامه ریزی مناسبی صورت گیرد.
روش تحقیق از نوع میدانی و به صورت پیمایشی می باشد که ابتدا درباره پروژه و ساختار آن بررسی هایی انجام و سپس به وظایف نه گانه مدیر پروژه پرداخته شد . سپس از طریق پرسشنامه و برگزاری جلسات با خبرگان، سؤالات تحقیق مطرح ، ریسک ها و عوامل ایجاد آن شناسایی و بررسی شده و در تعامل با فرصت های شناسایی شده ، اطلاعات جمع آوری شده بر اساس استانداردهای مدیریت ریسک ( بویژه PMBOK ) و گامهای تعریف شده در آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مورد مطالعه شرکتهای پیمانکاری و مشاوره شهرستان سنندج که دارای گرید فعالیت در زمینه ساختمان هستند ، می باشد . بطور کلی 36 مورد ریسک شناسایی گردید که در شش دسته ریسک های ( فنی و تکنولوژیکی ، موقعیت کار ، ساخت ، اقتصادی و مالی ، اداری و سازمانی ، اجتماعی و فرهنگی ) دسته بندی شده و سپس میزان تاثیر هر کدام از این ریسک ها بر اهداف پروژه ، احتمال وقوع هر یک و نهایتاً درجه اهمیت هر ریسک تعیین گردید.
تعیین عوامل کلیدی موفقیت در مدیریت ریسک پروژه های فناوری اطلاعات در سازمان های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود جذابیت های خاص پروژه های فناوری اطلاعات از نظر قابلیت ایجاد تغییر و تحولات مثبت فراوان در سازمان ها، ترس از عدم موفقیت و شکست این پروژه ها همواره مانعی بر سر راه پیاده سازی آن ها بوده است. در دنیای کسب و کار امروز، سازمان ها به شکلی بنیادین تغییر کرده و هیچ شباهتی به سازمان های دیروز ندارند. سازمان ها باید با ساختارهای منعطف تر، هموارتر و یادگیرنده تر و مبتنی بر شبکه جایگزین میشدند. بنابراین، توجه ها به سمت روش های متفاوتی در سازماندهی کارها معطوف شده است که سازمان های مجازی قادر به انجام آن بودند. هدف از ارایه مقاله این است که عوامل حیاتی موفقیت در مدیریت ریسک پروژه های فناوری اطلاعات را در سازمان های مجازی بیابد تا با استفاده از این عوامل، ضریب موفقیت مدیریت ریسک پروژه های فناوری اطلاعات در سازمان های مجازی را بتوان افزایش داد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و شیوه گردآوری اطلاعات پژوهش توصیفی ـ تحلیلی از شاخهی مطالعه موردی از نوع مطالعه چند موردی. ابزار آن، مصاحبه و پرسشنامه و جامعهی آماری، مدیران و کارشناسان سه سازمان مجازی در حوزهی پروژه های فناوری اطلاعات است. در این پژوهش ابتدا ریسکهای موجود در پروژه های فناوری اطلاعات شناسایی و گروه بندی و سپس ارزیابی شده، در نهایت با تشکیل گروه کانونی، ریسکهای بنیادی استخراج و عوامل حیاتی موفقیت برای ریسکهای با اولویت بالا تعیین شده است.
اولویت بندی پروژه های بهبود در مدلEFQM با رویکرد کارت امتیازی متوازن (مطالعه موردی: شرکت برق منطقه ای یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تعالی EFQM با تعیین جایگاه سازمان در مسیر تعالی، ابزاری عملی برای کمک به سازمان هاست، و به درک کمبودها و نواقصشان کمک می نماید. این مدل با ارائه راهکارهایی در قالب پروژه های بهبود، به سازمان کمک می نماید که در مسیر سیستم های مدیریتی مناسب پیش رود.کمبود امکانات و محدودیت منابع، سازمان ها را از پیاده سازی همزمان کلیه پروژه های حاصل از فرایند خودارزیابی مدل تعالی سازمانی باز می دارد. در نتیجه، اولویت بندی پروژه های بهبود پیشنهاد شده توسط مدل EFQM، با توجه به اهداف استرات ژیک و بلندمدت سازمان، ضروری به نظر میرسد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته، متاسفانه در مدل EFQM چارچوبی برای اولویت بندی پروژه های بهبود، با توجه به خط مشی و استراتژیهای سازمان، وجود ندارد. در این راستا، این پژوهش در صدد است مدلی را بر اساس رویکرد کارت امتیازی متوازن ارائه نماید که با آن بتوان پروژه های بهبود پیشنهاد شده توسط EFQM را اولویت بندی نمود.
تجزیه و تحلیل شکاف فرآیندی برای پروژه های بازمهندسی فرآیند کسب وکار؛ مطالعهی موردی در شرکت مپنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با توجه به دگرگون شدن محیط عملیاتی سازمان ها و نیاز به تغییر اساسی و در کوتاه مدت به جهت سازگاری قابلیت های درون سازمانی با فرصت های به دست آمده، تدوین شده است. از آنجایی که همر و چامپی تخمین زده اند که 50 الی 70 درصد سازمان ها در تلاش خود برای دستیابی به مزایای بازمهندسی فرآیند کسب وکار با شکست مواجه شده اند؛ بنابراین، یک پیش ارزیابی با صرف زمان و هزینه کم از وضعیت فرآیند موجود که لزوم اجرای بازمهندسی فرآیند کسب وکار را نمایان سازد، میتواند به تصمیم گیری مدیریت ارشد سازمان در این خصوص کمک کند. در این پژوهش شرکت مدیریت پروژه های نیروگاهی ایران (مپنا)، به صورت موردی بررسی شده، با روش ماتریس ارزش/ هزینه، فرآیند کلیدی شرکت تعیین شده است. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه وضعیت فرآیند تأمین تجهیزات آن شرکت مورد ارزیابی قرار گرفت. فرض صفر اصلی پژوهش مبنی بر نبود هر گونه شکافی بین وضعیت موجود فرآیند با وضعیت در بهترین عملکرد، رد شده وجود شکاف فرآیندی مشخص شد.
انتخاب مدیر پروژه با به کار گیری یک رویکرد ترکیبی دلفی- ویکور فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تعالی پروژه، مدلی است که یک پروژه را با دیدگاهی جامع مورد ارزیابی قرار می دهد و بر اساس یک سری از معیارهای تعریف شده میزان موفقیت و تعالی پروژه را اندازه گیری می کند. این مدل دارای 9 معیار ارزیابی می باشد که یکی از آن ها معیار ""رهبری"" است. مسئولیت اجرایی رهبری در پروژه ها بر عهده مدیران پروژه است. در این مقاله، با تمرکز بر معیار رهبری مدل تعالی پروژه، یک مدل جامع شایستگی ارایه گردیده است که معیارهای لازم جهت ارزیابی مدیران پروژه را در سه بعد کلی شایستگی های دانشی، عملکردی و رفتاری پیشنهاد می نماید. علاوه بر این، در این تحقیق، جهت دستیابی به مناسب ترین فرآیند ارزیابی مدیران پروژه، یک روش تصمیم گیری چند شاخصه ای جدید طراحی گردیده است که روش دلفی و ویکور را در یک محیط فازی ترکیب می سازد. مدل شایستگی و روش ارزیابی ترکیبی فازی ارائه شده، یک سیستم پشتیبان تصمیم مدیریت پروژه است که ضمن کمک به توسعة سطح تعالی پروژه ها، حرکتی به سوی برنامه ریزی سیستمی و تصمیم گیری علمی در فرآیند مدیریت صحیح و موفق پروژه می باشد.
بررسی جایگاه نظام مدیریت پروژه در برنامه ریزی استراتژیک شرکت های پیمانکاری عمومی (مطالعهی موردی شرکت بین المللی توسعه و مهندسی پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم اجرا و تحویل به موقع پروژه های شرکت های پیمانکاری عمومی و همچنین عدم سوددهی مناسب در پروژه های مهم از جمله پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی، باعث شد تا موضوع این مقاله شکل بگیرد. در این مقاله تلاش شده است، روشی عملی و کاربردی جهت تصمیم گیری درباره تعیین اهداف استراتژیک و به تبع آن ایجاد برنامه ریزی استراتژیک و ارتباط آن با استاندارد مدیریت پروژه مدنظر قرار گیرد. در ادامه روش های مناسب تصمیم گیری چند شاخصه برای حل مسئله رتبه بندی شاخص های برنامه ریزی استراتژیک معرفی شد که با الگوریتم تاپسیس توانستیم مناسب ترین و مطلوب ترین وضعیت را برای تعیین و رتبه بندی شاخص های برنامه ریزی استراتژیک در شرکت های مذکور انتخاب نماییم. بعد از آن شاخص های مذکور را با محدوده های نه گانه و فرآیندهای پنج گانه استاندارد دانش مدیریت پروژه تطبیق داده شد. در مرحله بعد، برای هر کدام از شاخص ها در هر محدوده دانش مدیریت پروژه، ساز وکارهای کاربردی و خروجی تعیین شده است. درواقع به کمک این پژوهش، برنامه ریزی استراتژیک برمبنای مدیریت پروژه، پیاده سازی شد. در طی مراحل پژوهش، این رویکرد را به صورت عملی و کاربردی در شرکت پیدکو پیاده سازی شده است.
ارزیابی مدیریت پروژه های گازرسانی با روش PMBOK (مطالعه موردی شرکت گاز استان زنجان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برآورد هزینه پروژه
حوزه های تخصصی:
جایگاه ارزش و مهندسی ارزش در پروژه های عمرانی
حوزه های تخصصی:
انتخاب اعضای تیم پروژه بر مبنای معیارهای اثربخشی به روش PROMETHEE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از جمع آوری و مقایسه معیارهای اثربخشی، مهم ترین معیارها تعیین می شوند و مدل جدیدی برای انتخاب اعضای تیم بر اساس روشPROMETHEE پیشنهاد می شود. برای این منظور، بر روی یک تیم کاری در یک شرکت طراحی مهندسی ایرانی مطالعه تجربی صورت گرفت و با توجه به معیارهای کمی و کیفی اثربخشی تیم، وزن آنها و مشخصات کاندیداها، بهترین گزینه ها برای تیم هدف انتخاب شدند. معیارهای مورد نظر در چهار گروه ـ فردی، گروهی، سازمانی و شغلی ـ طبقه بندی شدند که در صورت نیاز، با توجه به بافت نیروی انسانی و نوع خدمات در هر شرکت، قابل تغییر است. با استفاده از روش پیشنهادی، وزن معیارها به طور مستقیم در پاسخ تاثیر می گذارد و الگوریتم اجرای آن در نرم افزار DECISION LAB ساده و سریع است. نتایج این روش با نتایج روش ساختار سلسله مراتبی گروهی (GAHP) مقایسه و تأیید شده است. به علاوه، نتایج به دست آمده، کاملاً منطبق با نظرات تجربی مسوول تیم است و لذا انتخاب نهایی تائید می گردد.
مدل بالندگی سازمانی کرزنر در مدیریت پروژه
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی راه های خلاق همسو سازی تصمیمات راهبردی مدیران در فرایند مدیریت سبد پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت سبد پروژه به عنوان الگوی نوین مدیریتی، سازمانها را در برنامهریزی، ارزیابی، اولویت بندی و انتخاب پروژهها یاری می رساند. این الگو ضمن رعایت پیشنیازیهای مابین پروژهها، برآورده کردن اهداف راهبردی سازمانی را با مدیریت جمعی و یکپارچه تثبیت می کند. پژوهش حاضر، با تمرکز بر نظریه های مختلف در زمینه راهبرد سازمانهای پروژه محور به ایجاد دیدگاهی در انتخاب و تعیین اولویت اجرای پروژهها همسو با راهبرد کلی سازمان دست یافت. در این پژوهش، از طریق مصاحبههای جهت دار، آن دسته از معیارهایی که بیشتر بر روی جهتگیریهای راهبردی سازمان تأکید دارند، را گزینش کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فرایند انتخاب پروژه در مجموعه شرکتهای مادر تخصصی، به علت بزرگترشدن روزبهروز اندازه سبد پروژههای سرمایهگذاری و رویکردهای مقطعی، تصمیمگیریها با اهداف و چشم انداز سازمان در دورههای بلند مدت همسو نیست. تفاوتهای مشاهده شده حاکی از ضرورت تغییرات مشخصی در الگوها و فرایندهای موجود انتخاب سبد پروژه و تضمین اجرای موفق راهبردهای سازمانی در سیر این فرایند است. این تحقیق با مفروض داشتن نشانه هایی که منعکس کننده اهمیت همسویی متغیرهای راهبردی پروژه با چشم انداز سازمانی از منظر تصمیمگیران است، برجستهترین معیارهای الگوهای موجود را به روش خلاق حل مسأله بازآفرینی کرده است
ارائه مدل زمان بندی مقاوم پروژه با منابع محدود و حل آن با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان بندی سهم به سزایی در پیشبرد و موفقیت پروژه دارد. این موضوع همواره یکی از مسائل مورد توجه محققان علوم مدیریت و تحقیق در عملیات بوده است. همچنین ماهیت بسیار دشوار این مسئله، علت دیگری برای توجه زیاد محققان به آن می باشد. بنابراین تکنیک ها و روش های خاصی برای حل این مسائل مطرح شده اند. از سوی دیگر تشدید تحریم ها از سوی بیگانگان به منظور به تأخیر انداختن زمان انجام پروژه ها اهمیت اتمام به موقع پروژه ها دوچندان شده است. از این رو توجه بیشتر به استواری پروژه برای مدیران پروژه موضوعیت دارد.
در این مقاله برای یک مسئله واقعی زمان بندی پروژه پالایشگاهی نخست مدل زمان بندی مقاوم ارائه شده و به دلیل اینکه زمان بندی پروژه با محدودیت منابع از جمله مسائل NP-Hard است، الگوریتم فرا ابتکاری شبیه سازی تبرید برای حل این مسئله پیشنهاد شد. به منظور اعتبارسنجی مدل نیز چهار مسئله با ابعاد کوچک انتخاب و جواب های به دست آمده از الگوریتم های پیشنهادی با جواب دقیق به دست آمده حاصل از نرم افزار Lingo مقایسه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی کارا و همگرا به جواب بهینه می باشند.
بررسی نیازمندی بخشهای اقتصادی استان یزد به نیروی کار با استفاده از جدول داده - ستانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تحولات بازار نیروی کار در سطح استانهای کشور نشان می دهد که استان یزد یکی از استانهایی است که دارای بیشترین افزایش نرخ بیکاری در سالهای اخیر بوده است. به طوری که نرخ بیکاری این استان از 5.3 درصد در آبان 1375 به حدود 16.7 درصد در آبان 1382 رسیده است. بر این اساس، در تحقیق حاضر جهت بررسی ساختار اشتغال و وضعیت اشتغال زایی بخشهای مختلف اقتصادی استان یزد در راستای برنامه ریزی بهینه نیروی انسانی و کنترل عدم تعادلهای بازار نیروی کار که عمدتا فزونی میزان عرضه به میزان تقاضا می باشد، از تحلیلهای جدول داده – ستانده استفاده شده است. بدین منظور، ابتدا روش گریت برای تدوین جدول استان انتخاب گردید. پس از آن با تشکیل ماتریس اشتغال به تحلیل ساختار اشتغال و بررسی نیازمندیهای بخشهای مختلف به نیروی کار پرداخته شد. در نهایت نیز صنایع کلیدی استان تعیین گردیدند. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که در محدوده کشاورزی، بخش زراعت و باغداری، در محدوده صنعت، بخشهای صنایع تولید منسوجات، صنایع تولید پوشاک، صنایع تولید فلزات اساسی، سایر محصولات صنعتی و ساختمان و در محدوده خدمات، بخش حمل و نقل، بخشهای کلیدی اقتصاد استان محسوب می گردند. بدین مفهوم که بخشهای مذکور ضمن دارا بودن سطح بالای تولید، متضمن سطح بالای اشتغال نیز خواهند بود. عملکرد ضعیف بخش معدن در سیستم اقتصادی استان، از جمله دیگر نتایج تحقیق به شمار می رود. این وضعیت با توجه به ذخایر عمده و سرشار معدنی در استان بسیار قابل توجه است. از دیگر نتایج تحقیق می توان به کلیدی بودن بخشهای خدماتی نظیر بازرگانی، ارتباطات، خدمات کسب و کار و خدمات عمومی از دیدگاه اشتغال، علی رغم عملکرد ضعیف آنها از دیدگاه تولید اشاره کرد. بدین مفهوم که با صرف نظر از درصدی از رشد تولید می توان فرصتهای شغلی متعددی را در این بخشها از جمله بخش بازرگانی ایجاد نمود.
شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار موفق مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار در سازمان های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار موفق BPR و اولویت بندی این عوامل بوده است. ابتدا با توجه به ادبیات پژوهش، عوامل مؤثر بر استقرار موفق BPR شناسایی شد. پرسش نامه پژوهش با 66 سوال تهیه و در جامعه آماری پژوهش، شامل کارشناسان و مدیران واحدهای تشکیلات و روش ها در 49 سازمان دولتی شهر تهران که یا مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار را پیاده یا حداقل قسمتی از فرآیندها را در سازمان خود باز مهندسی کرده اند، توزیع شد. از 300 پرسش نامه به عنوان حجم نمونه، 191 پرسش نامه تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از روش تحلیل عاملی روی متغیرها، عوامل زیر با اولویت یکم تا چهارم حاصل شد: 1. عامل آمادگی برای تغییر، 2. عامل توجه به مشاوران و اطلاعات، 3. عامل بهره وری راهبردی، 4. عامل منابع انسانی الکترونیک.
ارایه مدلی برای انتخاب پیمانکاران در پروژه های نرم افزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ساله تعداد بسیار زیادی پروژه در بخش فناوری اطلاعات (حوزه نرم افزار) توسط شرکت ها و سازمان های دولتی و غیردولتی تعریف شده و برای اجرا به دست پیمانکاران سپرده می شود، نکته ی جالب این جاست که بنابر تجربه های گذشته بسیاری از این پروژه ها ناتمام متوقف می شوند و یا به نتیجه ی دلخواه نمی رسند. با توجه به بررسی های به عمل آمده بسیاری از علل شکست این پروژه ها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به پیمانکار مجری پروژه مرتبط می شود. این مسئله نشان می دهد، جهت حصول نتیجه ی دلخواه از اجرای پروژه های فناوری اطلاعات باید در انتخاب پیمانکاران نهایت دقت را به خرج داد.
با توجه به اینکه نکات اصلی در یک مسئله ی انتخاب، روش انتخاب، معیارهای مورد استفاده و اهمیت هر کدام از آن هاست، بنابراین در این پژوهش سعی شده است که به این سؤالات پاسخ داده شود. برای انجام این کار از چارچوب کارت امتیازی متوازن فناوری اطلاعات و روش دلفی برای تعیین معیارهای ارزیابی استفاده و بیش از 25 معیار شناسایی شده است. سپس با استفاده از پرسشنامه و روش آنتروپی اهمیت هر معیار تعیین شد و در نهایت معیارهای تعیین شده به کمک مدل پیشنهاد شده در این پژوهش در یک پروژه واقعی بهکارگرفته شدند.
استفاده از تابع توزیع احتمال در برنامه ریزی و کنترل پروژه
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پس از تشریح روش پرت دلایل عدم کارایی این روش بیان می گردد. آن گاه استفاده از تابع توزیع احتمال با رویکردهای مختلف آن به عنوان یک روش جدید معرفی می شود . این روش نواقص روش پرت را که ناشی از فرض های ساده کننده و غیر واقعی آن است برطرف می نماید. فرض هایی که باعث می شوند زمان تکمیل پروژه با استفاده از روش پرت کمتر از زمان واقعی آن تخمین زده شود.
اهمیت مدیریت منافع در موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات
حوزه های تخصصی: