فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۸٬۶۶۷ مورد.
قلمرو اخلاق و حقوق
دو تن از نخبگان خطابه
حکومت ولایی و زمینه سازی ظهور
حوزه های تخصصی:
روایات اسلامی بر ضرورت زمینه سازی امر ظهور و خوش پیمانی با امام عصر تاکید دارند. از این رو باید دید مهم ترین بایسته های نظری و عملی و نافذترین اکسیر در سرعت بخشی به فرایند ظهور و رفع موانع آن چیست.
مقاله این فرضیه را پی می گیرد که نقش و کارکرد جامعه ولایی و حکومت ولایی در این زمینه سازی بی بدیل است، اما کارکرد جامعه ولایی تا حکومت ولایی فاصله بسیاری دارد؛ زیرا هرچند در جامعه ولایی آحاد ملت با پذیرش ولایت و مرجعیت دینی برای زمینه سازی گامی لازم برداشته اند، وجود چالشی چون حاکمیت طاغوت و تعبید مردم، نرخ رشد زمینه سازی را کم رنگ می نماید، در حالی که وضع در حکومت ولایی (جامعه ولایی واجد حکومت ولایی) به گونه دیگری است؛ چرا که حکومت ولایی با شاخصه ها و سازوکارهای درونی و هم چنین قدرت نرم افزاری و سخت افزاری خود، موجبات افزایش نرخ رشد زمینه سازی ظهور را رقم می زند.
به بیان دیگر، دکترین حکومت ولایی می تواند با رشد و گسترش معرفت، معنویت و بیداری در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای و هم چنین به چالش کشاندن استکبار جهانی موعودستیز، جهان را برای پذیرش موعود آخرالزمان مهیا نماید. در واقع، رویش حکومت ولایی را می توان آغازی برای آغاز افول جبهه مستکبر زمینه سوز و پایان مظلومیت جبهه زمینه ساز و در نهایت ظهور منجی معنویت و عدالت دانست
اخـلاق اصـالـت
حوزه های تخصصی:
جامعهشناسان، روانشناسان و معرفتشناسان از مدرنیته تفاسیر گوناگونى کردهاند و در جانبدارى یا انتقاد از آن مواضع مختلفى گرفتهاند، انتقادکنندگان، مدرنیته را فاقد بنیادهاى اخلاقى ومبتنىبرفردگرایى،علمگرایى ولذتگرایىمىدانند.ازایندیدگاه مدرنیته فاقد مبانى مشروعیت بخش اخلاقى و نشاندهنده انحطاط و افول انسان است، ولى از دیدگاه هواداران، مدرنیته دستاوردهاى بسیارى داشته که مىتواند کمبودهاى اخلاقى آن را جبران کند.
چارلز تیلور در کتاب اخلاق اصالت که از اولین تاریخ انتشار آن در 1991 تاکنون بارها تجدید چاپ شده است، با هر دو دیدگاه به مخالفت برخاسته است. به زعم او مدرنیته، از یک دیدگاه اخلاقى به نام «اصالت» برخوردار است که آن را از بنیادى مشروع و اخلاقى برخوردار مىکند و نیز داراى وجوه گوناگون و متکثرى است که تأکید بر هریک از آنها نتایج متفاوتى را به دنبال خواهد داشت.
براى فهم فرهنگ معاصر و اصلاح آن، فهم مدرنیته و بنیادهاى اخلاقى آن و وجوه گوناگون و متکثر این پدیده ضرورت دارد. در مقاله زیر، فشردهاى از استدلالهاى تیلور، آنچنانکه در این کتاب ترسیم شده است، از نظر خوانندگان مىگذرد.
بازشناسی ادب و تفاوت آن با اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس تحلیلی لغوی، در واژه ادب مفاهیمی چون ظرافت و تازگی، مقبولیت و جذابیت، دوام و ماندن نهفته و در اصطلاح برای آن توصیفات گوناگونی شده است که همه آنها به نوعی هیئت نیکو، صورت شایسته، شکل پسندیده و حالت آراسته بازمی گردد؛ هرچند برخی از آنها که به صورت عادت و رسوم و قرارداد، ساخته پدیده های اجتماعی هستند، الزاماً واقعیتی اخلاقی و حقیقتی ارزشی ندارند. ادب با اینکه غالباً از صفات خوب و فضائل اخلاقی برمی خیزد و نیز سبب رسوخ صفات درونی و فراهم شدن ملکات می شود، موضوع آن تنها رفتار آدمی است و صفات را دربر نمی گیرد. همچنین از جهت اینکه تنها در قالب های نیکو ارائه می شود و در شیوه به کارگیری، بیشتر دستخوش تحولات و دگرگونی ها قرار می گیرد، با اخلاق تفاوت پیدا می کند.
بررسی و نقد دیدگاه جودیث جارویس تامسون در دفاع از سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در مباحث اخلاقی راجع به سقط جنین سه دیدگاه کلی وجود دارد: مخالفت با سقط جنین جز در شرایط اضطراری؛ موافقت مطلق، و سوم، دیدگاه میانه یا موافقت مشروط. یکی از رهیافتهای مهم در میان مدافعان مطلق یا مشروط سقط جنین، رهیافت مبتنی بر حق زن بر بدن خود است. در این رهیافت مهم ترین و تاثیر گذارترین استدلال از آن جودیث تامسون، در مقاله معروف «دفاع از سقط جنین» است. تامسون در اثبات مدعای خویش مبنی بر اینکه دست کم در برخی موارد، مثل تجاوز به عنف، سقط جنین از حیث اخلاقی جایز است به ارائه استدلال مستقلی نمی پردازد، بلکه با استفاده از حق مادر بر تن خود، به تضعیف استدلال طرفداران مخالفت مطلق با سقط جنین می پردازد. یکی از مهم ترین نقدهای صورت گرفته بر استدلال تامسون از آن فرانسیس بکویث است. اشکالات مطرح شده از سوی بکویث ذیل سه عنوان کلی حقوقی، ایدئولوژیکی، و فلسفی آمده است. موضوع مقاله پیش رو، بررسی و نقد استدلال تامسون و نقدهای وارد شده بر آن خصوصاً نقدهای فلسفی مطرح شده از سوی بکویث است.
اخلاق محبت در آرا و اندیشه های آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
محبت و عشق از عناصر کلیدی و زیربنایی در عرصه های معرفتی، اخلاقی و عرفانی است. از این رو پژوهش دربارهٴ آن در همهٴ ساحت های یادشده، می تواند بخشی اصلی از مباحث زیربنایی یا روبنایی شمرده شود.
جایگاه محبت در عرصهٴ اخلاق و رابطهٴ عمیق و تنگاتنگ آن با بخش های مختلف اخلاق و عرفان عملی، باعث می شود پیوندی ناگسستنی میان اخلاق و عرفان از یک سو، و اخلاق و محبت و عشق از دیگر سو، پدید آید. عمق این درهم تنیدگی تا جایی است که محبت و عشق به شکوفایی و شکل گیری یک نظام اخلاقی مبتنی بر محبت، منتهی شده است. این نظام اخلاقی مبتنی بر محبت و عشق که «اخلاق محبت» خوانده می شود، از یک جهت، مبانی کلامی و فلسفی خود را با عنصر محبت (محبت خدا) مرتبط می داند؛ و از جهت دیگر، در پرتو اصل محبت و عشق، به مسائل فرعی و موضوعات متنوع اخلاقی می پردازد.
در این پژوهش بر آنیم که با تکیه بر آرا و اندیشه های استاد فرزانه، آیت الله جوادی آملی، اصول و مبانی «اخلاق محبت» را بررسی و احصا نموده، جایگاه آن ها را در شاخصه دهی به یک ساختار نظام مند اخلاقی در مقایسه با سایر نظام های رایج و تعریف شدهٴ اخلاقی ترسیم کنیم. در نهایت شاخصه مبنایی برای تمایز «اخلاق محبت» و دیگر نظام های اخلاقی، به دست خواهیم داد.
اهم این اصول و مبانی، در چهار گروه کلی «معرفتی و معرفت شناختی»، «مبدأشناختی»، «انسان شناختی»، و «عملی و غایت شناختی» قرار می گیرند.
راهکارها و مدل های توسعه ی معنویت اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریان های معنویت گرای بسیار متنوعی در جهان پدید آمده و به حریم فرهنگی ما وارد می شود. این درحالی است که میراث عرفانی ما چنان غنی و سرمایه ی معنوی اسلام چنان سرشار است که توانایی رقم زدن یک انقلاب بزرگ اجتماعی را دارد. با این وجود، آسیب ها و کاستی هایی در شیوه ی کار ماهست که مانع شده این محتوای عالی و غنی به مرحله ی استفاده برسد.
آسیب هایی که ما را از وضع مطلوب توسعه ی معنویت اسلامی دورکرده، به دو دسته ی علمی و اجرایی تقسیم می شود. برای برطرف کردن این اشکالات راهکارهایی وجود دارد. این راهکارها در قالب مدل های اجرایی روشن و گسترده ای می تواند قابل اجرا باشد. در این مقاله تلاش شده این راهکارها بررسی و پیشنهاد شوند.
ساخت و استاندارد سازی آزمون نگرش سنج به مواد مخدر و تعیین رابطه بیان مؤلفه های فردی و خانوادگی با آن
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای تشخیص بیماری
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار آزمونهای مشاوره خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
اخلاق، محور گفتگوى فرهنگها (نقدى بر نسبىگرایى اخلاقى)
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
در جهانى که بسیارى جنگ را سادهترین نوع برخورد میان فرهنگها مىدانند، شعار گفتوگوى تمدنها داراى زیبایى و جلوه خاصى است . به باور نویسنده، اخلاق را مىتوان یکى از محوررهاى اصلى این گفتوگوها دانست، و البته زمانى این گفتوگو نتیجهبخش خواهد بود که مساله اخلاق امرى کاملا نسبى قلمداد نشود و از اطلاق قابل توجهى برخوردار باشد . بر این اساس، نوشتار حاضر پس از بیان انواع سهگانه نسبىگرایى اخلاقى به نقد آنها مىپردازد .
فساد اجتماعی
نهادینه سازی وجدان کاری با رویکرد اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
باوجود تلاش های علمی و اجرایی فراوان، سازمان ها همچنان مجبورند که برای استفادة کارآمد و مؤثر از منابع مادی و معنوی، تحقق اهداف، و جلب رضایت ارباب رجوع و مشتریان خود، از انواع گوناگون کنترل و نظارت بیرونی بر کارکنان استفاده کنند. بنابراین، نهادینه شدن وجدان کاری، یکی از مسائل مهم سازمان هاست. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا با استفاده از روش اجتهادی، چگونگی نهادینه سازی این امر مهم در سازمان ها از منظر قرآن کریم و سنت علوی مطالعه شود. بر اساس این مطالعه، نهادینه شدن وجدان کاری به تحقق یک چرخه نیازمند است که از حاکم شدن ارزش های اساسی مربوط به انسان در سازمان آغاز می شود و به تغییر نگرش افراد بر اساس ارزش های اسلامی نسبت به کار و مسئولیت خود می انجامد. پس از طی این دو مرحله، انجام کارها بر اساس وجدان کاری اتفاق می افتد و از حضور مستمر این چرخه در سازمان، نهادینه شدن وجدان کاری به دست می آید.
تفاوت های علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تطبیق و مقایسه علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن پرداخته است. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در آن تحلیل اسنادی است و در این جهت آثار شیخ اشراق و ابن سینا و منابع و مآخذ مرتبط با این بحث مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام به سه نتیجه دست یافته است: 1. فلسفه مشاء و اشراق در باب علم النفس مشترکاتی دارند از قبیل اذعان به اینکه انسان موجودی ترکیب یافته از نفس و بدن است، و نفس موجودی مجرد، زوال ناپذیر، و دارای ظرفیت و قابلیت های بی پایان است و با ارتباط متقابلی که با بدن دارد می تواند با تعلیم و تربیت ظرفیت ها و قابلیت های خود را به فعلیت برساند. 2. علم النفس اشراقی با علم النفس مشایی تفاوت های جدی در تعاریف و اصطلاحات، ادبیات، حوزه و قلمرو، متدلوژی، جهت گیری، محتوا و نتایج دارد. 3. نتایج تربیتی علم النفس مشاء و اشراق نیز متفاوت است، از جمله اینکه: هدف غائی در فلسفه مشاء سعادت انسان است اما در فلسفه اشراق، هدف غائی تربیت، جداشدن و بریدن از تعلقات و وابستگی های مادی و انقطاع کامل از غیرخداست، بدانسان که جز خدا نبیند و به جز او نخواهد اما اصول تربیتی مشترک در فلسفه مشاء و اشراق عبارتند از: اصل تدرج، اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال، اصل مهرورزی و اصل کرامت. اما در فلسفه اشراق باطن گرایی، توجه به سیر باطن، آخرت گرایی، بازگشت به وطن اصلی و تلطف سِر نیز اضافه شده است و روش های تربیت در فلسفه اشراق نیز عبارتند از: تلقین، خلوت، ذکر، یاد مرگ و قیامت... .