۱.
کلید واژه ها:
زیبایی قرآن کریم برنامه درسی تربیت شبکه مفهومی
این مقاله می کوشد شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم را شناسایی کرده، مؤلفه های کلیدی زیبایی و زیبانمایی را از آن استنباط و دلالت های آن برای حیطه هدف گذاری برنامه ریزی درسی را استخراج کند. در این پژوهش برای تأمین اهداف فوق از روش توصیفی- تحلیلی محتوای متن استفاده و سپس یافته های تحقیق توسط صاحب نظران به کمک اجرای پرسشنامه اعتباریابی شده است.
بر مبنای این پژوهش دلالت های استخراج شده از شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم برای حیطه هدف گذاری برنامه درسی در دو دسته قابل تقسیم هستند که مهمترین آن ها عبارتند از: 1. درک، باور و توجه به زیبایی های حق، کلام حق، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات حق؛ زیبایی های اعتقادی و عملکردی برای نورانی کردن درون و برون؛ تزیین زشتی ها توسط شیطان؛ زشتی های اعتقادی و عملکردی به عنوان عامل ظلمانی شدن درون و برون؛ 2. پرورش مهارت های رضایتمندی از خالق زیبایی ها؛ لذت بردن از زیبایی های حق، کلام او، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات او؛ لذت بردن از زیبایی های اعتقادی و عملکردی؛ تنفر از زیبایی های کاذب اعتقادی و عملکردی ظلمت آفرین؛ تعامل عاطفی و معنوی با زیبایی ها؛ توانمندی های مشاهده غیر عینی و غیر مادی (درک باطنی)؛ پرورش مهارت های تولید مصنوعات زیبا؛ پرورش فضایل اخلاقی و تهذیب نفس و پرهیز از رذایل اخلاقی.
۲.
کلید واژه ها:
معاد آموزه های معصومان (ع) اصول و روش های آموزش معاد
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا مجموعه ای از اصول و روش های آموزش معاد از احادیث اهل بیت (ع) استخراج شده، سپس با بهره گیری از یافته های دانش تعلیم و تربیت، تفسیر و تحلیل گردند. اصول «مخاطب شناسی»، «انگیزش مخاطب»، «نهادینه ساختن آموزه ها در ذهن مخاطب»، «عینیت بخشی»، «استفاده از فرصت ها» و «جاری ساختن یاد معاد و قیامت در زندگی» از جمله مهمترین این اصولند. این اصول در این روش ها به کار گرفته شده اند: «نیاز سنجی و شناخت حساسیت ها»، «توجه به عوامل غیرمعرفتی»، «سؤالی»، «کرامت بخشی»، «تنظیم و دسته بندی مطالب»، «قرینه گویی»، «تذکر»، «موعظه» و «محاسبه نفس».
۳.
کلید واژه ها:
تعلیم و تربیت علم النفس مبانی اهداف فلسفه مشاء فلسفة اشراق
پژوهش حاضر به تطبیق و مقایسه علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن پرداخته است. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در آن تحلیل اسنادی است و در این جهت آثار شیخ اشراق و ابن سینا و منابع و مآخذ مرتبط با این بحث مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام به سه نتیجه دست یافته است: 1. فلسفه مشاء و اشراق در باب علم النفس مشترکاتی دارند از قبیل اذعان به اینکه انسان موجودی ترکیب یافته از نفس و بدن است، و نفس موجودی مجرد، زوال ناپذیر، و دارای ظرفیت و قابلیت های بی پایان است و با ارتباط متقابلی که با بدن دارد می تواند با تعلیم و تربیت ظرفیت ها و قابلیت های خود را به فعلیت برساند. 2. علم النفس اشراقی با علم النفس مشایی تفاوت های جدی در تعاریف و اصطلاحات، ادبیات، حوزه و قلمرو، متدلوژی، جهت گیری، محتوا و نتایج دارد. 3. نتایج تربیتی علم النفس مشاء و اشراق نیز متفاوت است، از جمله اینکه: هدف غائی در فلسفه مشاء سعادت انسان است اما در فلسفه اشراق، هدف غائی تربیت، جداشدن و بریدن از تعلقات و وابستگی های مادی و انقطاع کامل از غیرخداست، بدانسان که جز خدا نبیند و به جز او نخواهد اما اصول تربیتی مشترک در فلسفه مشاء و اشراق عبارتند از: اصل تدرج، اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال، اصل مهرورزی و اصل کرامت. اما در فلسفه اشراق باطن گرایی، توجه به سیر باطن، آخرت گرایی، بازگشت به وطن اصلی و تلطف سِر نیز اضافه شده است و روش های تربیت در فلسفه اشراق نیز عبارتند از: تلقین، خلوت، ذکر، یاد مرگ و قیامت... .
۴.
کلید واژه ها:
شهادت تحلیل محتوا کتاب درسی ایثار دورة ابتدایی دورة راهنمایی
هدف پژوهش حاضر تحلیل میزان توجه کتاب های درسی دوره ابتدایی و راهنمایی به فرهنگ ایثار و شهادت است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با رویکرد کاربردی است. جامعه پژوهش شامل 4 عنوان با 24 جلد کتاب بوده که در سال 1387 چاپ شده و تمام آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بیانگر آن است که 1- در مجموع 1230 مرتبه به محورها و مولفه های مفهومی مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت توجه شده است. میزان آن در کتابهای فارسی، هدیه های آسمانی، اجتماعی و تاریخ به ترتیب 626، 230، 287 و 87 مرتبه بوده است. 2- بیشترین توجه به محور ایثار، در کلاس دوم راهنمایی و کتاب فارسی دوم راهنمایی شده و کمترین توجه به محور سایر اصطلاحات، در کلاس دوم ابتدایی و کتاب های تاریخ اول و دوم راهنمایی شده است.
۵.
کلید واژه ها:
هویت ملی مشهد هویت دینی ارزش های اخلاقی هیئت مذهبی
هیئات مذهبی یکی از کانون های تربیت دینی غیررسمی و دارای تاریخچه ای طولانی در تاریخ ایران می باشند. پژوهش حاضر تلاش نموده است با انجام مقایسه ای بین افراد هیئتی و غیرهیئتی، میزان اثرگذاری این مراکز بر مخاطبان خود را مورد سنجش قرار دهد. به این منظور پرسشنامه ای در قالب چهار مقوله (هویت دینی، هویت ملی، ارزش های اجتماعی- اخلاقی و باورهای فردی) ساخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر جوانان29-17 سال مشهدی بودند که در دو گروه هیئتی و غیرهیئتی دسته بندی شدند. به دلیل عدم وجود آمار دقیق از افراد هیئتی و غیرهیئتی روش نمونه گیری در مرحله تعیین طبقه ای غیر نسبتی بوده است.
مقایسه صورت گرفته نشان داد که افراد هیئتی در هر چهار مقوله به طور معناداری از افراد غیرهیئتی بالاتر هستند، ضمناً نمره افراد هیئتی در سه مقوله هویت دینی، هویت ملی و باورهای صحیح فردی از میانگین طیف (نمره متناظر با نقطه برش 50 درصدی) به طور معناداری متفاوت و بالاتر است و در مقوله ارزش های اجتماعی به طرف منفی متمایل می باشد. در مجموع می توان چنین استنباط کرد که برون داد تربیتی هیئات مذهبی در دو مقوله هویت ملی و باورهای فردی رضایتبخش است، در مقوله هویت دینی در حد انتظار نیست و در مقولة ارزش های اجتماعی رضایتبخش نیست.
۶.
کلید واژه ها:
نفس معرفت نفس تعلیم و تربیت تجرد روح
نوشتار حاضر می کوشد مسئله نفس را از دیدگاه علامه طباطبایی با بهره گیری از شیوه ی توصیفی تحلیلی، مورد بررسی قرار دهد و مسائلی چون حقیقت نفس، تجرد نفس، مراتب نفس و رابطه نفس و بدن از دیدگاه ایشان را روشن سازد، سپس با توجه به دیدگاه های وی، برخی از دلالت های تربیتی آن را تبیین نماید. با توجه به مبانی نظری علامه در شناخت نفس، برخی از دلالت های تربیتی آن عبارت است از: اصالت بُعد معنوی انسان در برابر بعد مادی و تقدم رتبی تزکیه بر تعلیم؛ جاودانگی و فناناپذیری نفس و مادام العمر بودن امر تعلیم و تربیت؛ تأثیر تکوینی علم و عمل در سعادت یا شقاوتمندی نفس؛ تأثیر ژرف کنترل هواهای نفسانی و خواهش های حیوانی بر شکوفایی قدرت شگرف نفس؛ ارتباط وثیق ظاهر و باطن و لزوم آغاز اصلاح و تربیت از ظاهر به باطن و ... .
۷.
کلید واژه ها:
خودتنظیمی آموزش اسلامی مهارتهای خواندن پیش دبستانی مهد قرآن
هدف این پژوهش بررسی نقش برنامه درسی مراکز پیش دبستانی و مهدهای قرآنی در مهارتهای خواندن و یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان پایه اول دبستان بود. جامعه آماری،کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دبستان شهرستان فریمان در سال تحصیلی 90-91 بود. از جامعه یاد شده نمونه ای 146 نفری انتخاب شد. برخی از شرکتت کنندگان دوره پیش دبستانی را در پیش دبستانی قرآنی گذرانده بودند، برخی پیش دبستانی نرفته بودند و عده ای هم در پیش دبستانی های عادی بوده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته و انطباق یافته یادگیری خودتنظیمی و مهارتهای خواندن ویژه کودکان دبستانی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمونهای تعقیبی مربوطه تحلیل شد.
نتایج نشان داد کودکانی که به پیش دبستانی قرآنی رفته اند از توانایی خواندن بالاتری نسبت به بقیه گرو هها برخوردارند و برنامه های پیش دبستانی قرآنی بر پیشرفت مهارتهای خواندن آنان تاثیر مثبتی داشته است (p</05). همچنین دانش آموزانی که قبلا در مراکز پیش دبستان بوده اند نسبت به کسانی که نبوده اند نیز از مهارتهای خواندن بهتری برخوردار بودند (p</05). همپنین نتایج نشان داد که دانش آموزانی که در مهدهای قرآنی بودند از مهارتهای خودتنظیمی با لاتری نسبت به دو گروه دیگر برخوردارند، اما به لحاظ آماری معنادار نیست.
۸.
کلید واژه ها:
علم دینی اسلامی سازی معرفت روش شناسی پژوهش در تربیت اسلامی دانش تربیت اسلامی نظریه پردازی در تربیت اسلامی
این پژوهش به بررسی رویکرد اسلامی سازی معرفت به عنوان قدیمی ترین رویکرد در زمینه ی نظریه پردازی در دانش تربیت اسلامی می پردازد. بدین منظور در نخستین گام، مقصود از اصطلاحات «اسلامی سازی معرفت»، «تربیت اسلامی» و «روش شناسی» بیان گشته و سپس در ادامه، مهم ترین آرای اندیشمندان این رویکرد -با تمرکز بر آرای عبدالرحمان نقیب، تربیت پژوه مسلمان مصری- در دو سطح مبانی و روش شناسی ارائه می شود. در پایان نیز به مهم ترین نقاط قوت و ضعف این رویکرد و میزان توفیق پیروان آن در دست یابی به اهداف خود اشاره خواهد شد. به نظر می رسد هرچند این رویکرد نقش به سزایی در شکل گیری یک جریان فرهنگی اجتماعی نسبت به ضرورت بازتولید دانش تربیت اسلامی و تدارک ادبیات علمی در این زمینه داشته است، اما ضعف در مبانی و عمق نظری این رویکرد، از مهم ترین نقاط کور آن به شمار آمده و امکان نقش آفرینی جدّی در فضای علوم تربیتی معاصر را از آن سلب می نماید.