امروزه در مباحث اخلاقی راجع به سقط جنین سه دیدگاه کلی وجود دارد: مخالفت با سقط جنین جز در شرایط اضطراری؛ موافقت مطلق، و سوم، دیدگاه میانه یا موافقت مشروط. یکی از رهیافتهای مهم در میان مدافعان مطلق یا مشروط سقط جنین، رهیافت مبتنی بر حق زن بر بدن خود است. در این رهیافت مهم ترین و تاثیر گذارترین استدلال از آن جودیث تامسون، در مقاله معروف «دفاع از سقط جنین» است. تامسون در اثبات مدعای خویش مبنی بر اینکه دست کم در برخی موارد، مثل تجاوز به عنف، سقط جنین از حیث اخلاقی جایز است به ارائه استدلال مستقلی نمی پردازد، بلکه با استفاده از حق مادر بر تن خود، به تضعیف استدلال طرفداران مخالفت مطلق با سقط جنین می پردازد. یکی از مهم ترین نقدهای صورت گرفته بر استدلال تامسون از آن فرانسیس بکویث است. اشکالات مطرح شده از سوی بکویث ذیل سه عنوان کلی حقوقی، ایدئولوژیکی، و فلسفی آمده است. موضوع مقاله پیش رو، بررسی و نقد استدلال تامسون و نقدهای وارد شده بر آن خصوصاً نقدهای فلسفی مطرح شده از سوی بکویث است.