فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۳٬۳۹۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
Grammarians and commentators disagree about the syntactic role of "Asbata" in the verse "…va qaṭṭa'nāhumuth-natay 'ashrata asbāṭan…" (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْباطا) and have proposed several roles for it. According to Arabic grammar, the accusative of specification (tamiz) the numbers eleven and nineteen must be singular and assigned. The accusative of specification (tamiz) the number "twelve" in the above verse should come in the form of "sabṭan", while it is plural and accusative, which is against the grammar. For this reason, four grammatical roles are mentioned for it in syntactic and explanatory sources. Christoph Luxenberg, the author of the book "Syriac-Aramaic reading of the Qur'an", believes that the grammatical role of "asbaṭan" is distinctive accusative of specification (tamiz) ; But not according to the Arabic grammar, but according to the Syriac grammar. He considers the difference of opinion of grammarians and commentators in the role of "asbaṭan" due to their lack of familiarity with the Syriac Aramaic language and its influence on the Arabic language and the Qur'an. The current research has reviewed Luxenberg's point of view in this regard with the library method and comparative approach. Although there are some similarities between Syriac and Arabic syntax, the results indicate that Luxenberg's claim is not true.
Semantic Analysis of the Word "Sawwal" in the Qur'an with Emphasis on the Semantic Fields of Companionship and Succession(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Examining the meaning of the words in the Qur'an plays a significant and special role in understanding the purpose of God and the precise application of divine commands. Semantics of the Qur'an is a methodical interpretation of the subject that, if based on the principles of the Qur'an, is able to present the meaning of words to mankind in the form of a divine worldview and explain it. Also the theory of semantic domain is very helpful in studying the semantic structure of words of any language and explaining the semantic limits of its lexical elements, because every word adopts a part of its meaning from other words of the same domain. The word "Sawwal" is one of the words that are used 4 times in the Quran. Examining words that have a low frequency in Quranic use will be able to be accurately understood only through semantic methods. One of these methods is constructive semantics, which will help to solve the problem of semantic analysis through the examination of lexical co-occurrence and substitution. Study the verses through constructivist semantics has made a great contribution to understand the divine meaning and purpose of the use of words, and it has been considered as an effective method in religious research. Examining the companionship and succession of the intended words in the Qur'an reveals the semantic areas related to the words and specifies the way of communication with each of the areas. The current research has discussed and investigated the word "Sawwal" with the aim of semantics in the semantic fields on the axes of companionship and succession. Semantic fields mean a set of words that have common semantic components. Therefore, in order to distinguish this type of words (having common semantic components) have been used the axes of companionship - verbal chain that are placed together - and succession - the connection of linguistic elements in the verbal chain with non-existent elements in that chain that can be placed Instead of any of the existing elements. Using the method of description and analysis, the present research has analyzed the word "Sawwal" in the Qur'an. The word "Sawwal" which in the dictionary analysis means seducing and adorning, has commonalities with many semantic fields. This word is used in the Qur'an to warn the audience and warns the believers about the possibility of falling into the trap of adorning. This word has been used in four verses, from "Tafʻīl" pattern which emphasizes plurality and gradualness, and it is in conjunction with the words "al-Shayṭān" and "Nafs". Therefore, in order to analyze the semantic fields involved with the word "Sawwal", investigated its substitutes, which include the words "Zayyin", "Iḍlāl", "Ighwā", "Nazgh" and "Vasvasah", and at the end, as result It was found that function of "al-Shayṭān" for "Taswīl" is to make religious affairs seem unimportant, which makes people dare to commit sins and ugly deeds. But "Nafs" is tool of "al-Shayṭān" for "Taswīl". The word "Zayyin" with the highest frequency in the relationship of succession with "Sawwal" emphasizes this fact that Satan adorns sin in the eyes of human. The word "Iḍlāl", like the word "Taswīl", uses the existential container of "Nafs" in the direction of deviating from guidance. "Nazgh" is the reason for strengthening the motivation of man to commit evil deeds, and "Waswasah" is the reason for his internal boiling in the process of "Taswīl". "Ighwāʼ" also, in the role of succession, intensifies the adorning which causes believable move toward sins. Therefore, the meaning that can be inferred from the interpretations and lexicographers of the word "S W L" is found in concepts such as "Adorning" and "Decorating", "Facilitating" and "Making easy", "Pretending" and "Making good". In Qur'anic research with the constructivist style, after examining the vocabulary and understanding the relationship between them and considering the lexical context, the overall structure and relationship between the words can be obtained. In the end, this method has been implemented in the figure (1) and has shown the way of semantic communication. The use of meaning in the recognition of words such as "Sawwal" can be effective in his attitude and lifestyle. For example, the role of the "Devil" and the "Nafs" in man's interpretation can be effective on self-control and change in his behavior. This is despite the fact that the understanding of this intellectual system could not be fully realized without a semantic view.
رهیافتی زبان شناختی بر جایگاه و نقش آفرینی «کلمه» و «جمله» به عنوان واحدهای زبانی در فرآیند ترجمه قرآن کریم (موردکاوی سوره مبارکه فاتحه)
حوزه های تخصصی:
مترجمان قرآن کریم در ترجمه های خود به واحدهای زبان اعم از واج، واژه، ترکیب، عبارت و جمله توجه کرده اند و روش ترجمه خود را لفظ به لفظ، تحت اللفظی، آزاد (اقتباسی)، تفسیری و معنایی (مفهومی، گویا، محتوا به محتوا) انتخاب نموده اند. هر یک از روش های ترجمه، به یک واحد زبانی متکی است و مترجمان رویکرد خود را بر اساس آن تعریف می کنند. پژوهش حاضر با رویکرد درزمانی و به روش توصیفی- تحلیلی، فرآیند تحولی واحدهای زبانی را در انواع روش های ترجمه قرآن کریم و سیر تحولی آنها را در طول زمان و با تکیه بر ترجمه های سوره فاتحه توضیح و تمایز هر کدام را با دیگری بررسی کرده و از طریق تعیین واحد های زبانی، نکات مثبت و منفی هر یک از این روش ها را به همراه چالش های موجود در فرآیند ترجمه قرآن تببین نموده است. نتیجه نشان می دهد تحولات مربوط به روش ها ی ترجمه قرآن کریم در دو زمینه رویکرد و واحدهای زبانی بوده است؛ به این معنی که از نویسنده محوری یا مخاطب محوری به واحدهای زبانی تکیه داشته و از کلمه به جمله تحول یافته است؛ همچنین مترجمان قرآن کریم در ابتدا برای رعایت دقت و امانت، از واحد زبانی کلمه بهره مند شدند و روش ترجمه لفظ به لفظ را پیشنهاد کردند، سپس به جمله محوری روی آورده و روش هایی از قبیل ترجمه معنایی و تفسیری را به کار گرفتند؛ بنابراین تفاوت غالب ترجمه های سوره فاتحه در سطح معانی اولیه کلمات، آیات و کل سوره می باشد که این مسأله از نگاه نویسنده محوری یا مخاطب محوری به قرآن ناشی شده است.
تقسیم بندی واحدهای اجتماعی در نظام قبیله ای در قرآن کریم با رویکرد ریشه شناختی
حوزه های تخصصی:
زندگی اجتماعی در جوامع عربی، از ادوار پیشااسلامی، به نظام قبیله ای تکیه داشته و روابط داخلی، میان اعضای این نظام بر پایهٔ ارتباطات نسبی و خویشاوندی، شکل گرفته است. در این نظام، تقسیم بندی خاصی از واحدهای اجتماعی دیده می شود که درون قبائل و واحدهای بالاتر از آن، مانند شَعب، وجود دارد و فرض بر این است که اغلب این نام گذاری ها تنها به معنایِ خویشاوندی باشند. در قرآن کریم، از واژگانی چون «شعوب»، «قبیله»، «فصیله»، «رهط» و «عشیره» استفاده شده است و این مطالعه در صدد است که چه ارتباطی بین این تقسیم بندی های قبیله ای وجود دارد و چندگانگی واژگان نظام قبیله ای، بر اساسِ تحلیل ریشه شناسی، چگونه قابل درک است. تمرکز این مطالعه بر تحلیل ریشه شناسانهٔ واژگان نظام قبیله ای با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به هدف تعریف معانی مشترک و تفاوت های معنایی در تقسیم بندی های قبیله ای است تا تنوع و اهمیت واژگانی این اصول زیرساختی را نشان دهد. این بررسی می تواند به بهبود درک مفاهیم اصولی و اساسی این ساختارها در جوامع عربی کمک کرده و همچنین به شناخت بهتر ارتباط بین این تقسیم بندی ها و تفاوت های واژگانی مرتبط با آن ها کمک نماید. فرضیه اصلی این مطالعه این است که مفهوم اصلی واژگان در این ساختارها به گروه و جماعت اشاره دارد و وجود فروع و شاخه های متعدد در قبیله، به لحاظِ برخی ویژگی های گروهی، خاصِّ آن هاست که نقشی مهم در نمایان کردن فعالیت ها و اهداف گروه های خویشاوندی، از خرد تا کلان در فرهنگ عرب، دارند.
رهیافتی سبک شناسانه به فن ایجاز حذف در سوره مبارکه کهف
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یک متن خاص ادبی حاوی فنونی است که شناسایی سبک و موقعیت کاربردی آن ها نقش بسزایی در ظهور و بروز مراد کلام دارد. از جمله صناعات پرکاربرد در قرآن کریم صنعت ایجاز است که اگر در جایگاه خودش به کار رود ابلغ از ذکر است و موجب زیبایی متن می گردد. پژوهش پیش رو می کوشد که با تحلیل فن ایجازحذف در سوره کهف به جایگاه آن و همچنین انواع آن در این سوره بپردازد و ضمن نشان دادن پربسامدترین نوع آن، اهداف آن را نیز با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی بیان کند. با بررسی این سوره، نتایج تحقیق حاکی از آن است که مجموعاً 85 مورد از این نوع صنعت در سوره کهف وجود دارد و به تفکیک عبارتند از: حذف اسم (54 مورد)، حذف فعل (23 مورد)، حذف حرف (8 مورد) که از آن میان، ایجاز «حذف مفعول» با 26 مورد پربسامدترینِ جنسِ خود است که اختصار و تخفیف، دلالت مذکور و قرینه بر محذوف، روشن بودن محذوف و زیباسازی کلام از مهمترین انگیزه های بلاغی و هنری کاربرد ایجاز حذف بوده و تحلیل بلاغی ایجاز حذف نشان می دهد که اغلب موارد حذف شده در راستای ایجاد اختصار در کلام رخ داده است و اختصار به عنوان اساسی ترین کارکرد ایجاز حذف کاملا با محتوای سوره کهف که مشتمل بر داستان است، تناسب دارد.
راهبردهای تمدن ساز قرآن کریم با تأکید بر سوره یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
104 - 131
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و لازمه زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرت آموزی و نقش آن تمدن سازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدن ساز قرآن بر مبنای قصه حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافته های تحقیق، راهبردهای تمدنی سوره یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانت داری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. براین اساس، مؤلفه های جامعه متمدن، از ویژگی هایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینه ساز مدینه متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. به علاوه حکمران جامعه ای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آن هاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایسته سالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانت دار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانت کار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
شخصیت های برجسته علوم قرآنی حوزه علمیه قم در سده اخیر؛ آیت الله محمدهادی معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
297 - 312
حوزه های تخصصی:
آیت الله محمدهادی معرفت (1309 1385) از علمای شناخته شده تفسیر و علوم قرآن حوزه علمیه قم در سده چهاردهم شمسی است. این مقاله با روش تحلیلی تاریخی به بررسی شخصیت علمی ایشان در عرصه علوم قرآن می پردازد. یافته های تحقیق حاکی است که غالب فعالیت های علمی آیت الله معرفت در زمینه علوم قرآن در حوزه علمیه قم رقم خورده و به ثمر رسیده است. او دارای تالیفات متعدد قرآن پژوهی و صاحب موسوعه «التمهید فی علوم القرآن» است که در جهان اسلام آوازه دارد. اندیشه ها و پژوهش های علمی قرآنی آیت الله معرفت دارای ویژگی اساسی است: مسئله محوری، نیازآگاهی، مکتب گرایی، انصاف مداری، تقریب گرایی، آینده نگری، آزاد اندیشی و نواندیشی. وی دیدگاه ها و نظرات تأثیرگذاری در برخی از مباحث علوم قرآن مانند جمع و تالیف قرآن، قرائات قرآن، نسخ قرآن، تاویل قرآن و صیانت قرآن از تحریف عرضه کرده است که مورد توجه و عنایت و رجوع پژوهشگران علوم اسلامی و قرآنی است. ایشان همچنین در زمینه علوم قرآن، به تربیت نسلی از فضلای جوان همت گماشت و زمینه ساز تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متعدد در این رشته در قم و ایران شد.
تحلیل اشتراک لفظی «ملأ» با کمک داده های ریشه شناختی زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
مهربانی خداوند در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
رحمت و مهربانی از صفات افعالی پروردگار متعال است، که نفی آن از یزدان پاک، به مثابه قایل شدن به نقص، در ساحت وجود اوست. از سویی باور ما بر اساس آیات وحی بر این است که اصل و اساس آفرینش بر رأفت و مهربانی خداوند بنا شده است و آیات فراوانی از قرآن کریم جلوه های متعددی از مهربانی او را یادآور می شود؛ از جمله تکریم و احترام بندگان، تفضل بر بندگان، عیب پوشی، روش موعظه، تبشیر و امیدواری دادن، انذار، توبه پذیری و تأخیر در کیفر بندگان، این حقیقت را اثبات می کند. این در حالی است که بسیاری از خداناباوران، در آثار و نگاشته های خود مخصوصاً در فضای مجازی با درج شبهاتی خاص، با حقیقت مهربانی و رحمت خداوند مخالف بوده و با انتشار انگاره های خود در شبکه های اجتماعی، سعی در ارائه تصویری خشن و دهشتناک از خداوند باورمندان دارند. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته است؛ تلاش می کند با تبیین مهربانی خداوند و جلوه های آن در قرآن کریم، به شبهات آتئیستها در فضای مجازی در این موضوع پاسخ دهد.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.
مورخان فارسی نگار و بهره گیری از آیات قرآن در گزارش ویران گری های حاکمان (مطالعه موردی آیه 34 سوره نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
56 - 77
حوزه های تخصصی:
آیه 34 سوره نمل از آیاتی است که موردتوجه مورخان فارسی نگار سده های هشتم تا سیزدهم هجری قرار گرفته و با برداشتی همسو با هدف این مورخان، در گزارش رویدادهای تاریخی گنجانده شده است. نوشته حاضر در پاسخ به این پرسش سامان یافته است که «مورخان فارسی نگار در توصیف اقدامات ویران گرانه سلاطین متجاوز و دشمن یا اقدامات سلاطین و حاکمان دلخواه و ممدوح خود، چگونه از این آیه بهره برده اند؟» و به روش توصیفی تحلیلی به کاویدن این مسئله پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، اختلاف در برداشت از «تباهی سرزمین ها و خواری عزیزان، برآمده از ورود حاکمان» که در آیه آمده، سبب شده است تا گروهی از مورخان این تباهی و خواری را مشیّت الهی بخوانند و اقدامات ویران گرانه حاکمان متجاوز و بیگانه را سرنوشت حتمی و پیش بینی شده ای بدانند که در قرآن از آن یاد شده است؛ گروهی دیگر نیز این افساد و اذلال را اصلی گریزناپذیر و یادآوری شده توسط خداوند بدانند و اقدامات حاکمان دلخواه و ممدوح خود را مشروع و پذیرفتنی توصیف کنند. این افساد و اذلال در برداشت هر دو گروه، در توصیف اقدامات حکمرانان متجاوز و بیگانه یا حکمرانان ممدوح و دلخواه، به عنوان اصل کلام الهی و نه گفته ملکه سبأ تلقی شده است.
چالش معناشناختی ظلم به نفس در قرآن در نگاه ایزوتسو و حورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معنای ظلم به نفس به تبیین روان شناختی از هویت دوگانه در انسان نیاز دارد که یکی از آن دو ظلم می کند و به آن رضایت دارد و به دیگری ظلم می شود و از آن ناراضی است. اجتماع این دوگانگی در وجود یک انسان برای قرآن پژوهان غیر مسلمان با اشکال مواجه شده است. برای حل مشکل، ایزوتسو معنای «ظلم به نفس» را به «ظلم به خدا» ارجاع کرده و جورج حورانی، معنای ظلم به نفس را به خطا و آسیب به خود تأویل کرده و آیات قرآن را به این معنا دانسته است. هر دو دیدگاه برخلاف ظاهر آیات قرآن و دیدگاه اندیشمندان اسلامی است. در قرآن کریم، ظلم به نفس مستقل از ظلم به خدا شناخته شده است. آیات قرآن هم از دو نوع نفس در وجود انسان خبر داده اند که بیان کننده هویت دوگانه انسان است. با الهام از آیات قرآن، اندیشمندان اسلامی به معنای این هویت دوگانه و نزاع درونی انسان اشاره کرده و به تبیین عقلانی از هویت دوگانه در وجود انسان پرداخته اند. با اثبات هویت دوگانه در وجود انسان، ظلم انسان به نفس خود، بدون نیاز به ارجاع یا تأویل گرایی فهم پذیر می شود و چالش خاورشناسان پاسخ می یابد.
Wisdom and Literary Teachings of Swearing at Night from the Root "Layl" in the Holy Qur’an(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۴, Issue ۱, ُ۲۰۲۳
184 - 200
حوزه های تخصصی:
The words of the Qur'an are wise and truths can be discovered from it with literary sciences. The question of this research is"What is the wisdom and literary teachings of swearing at night from the root "Layl" in the Holy Quran?" With a descriptive and analytical method, some of these teachings taken from literary sciences are: 1)oath to the whole, beginning, middle or end of the night and ten nights; Expressing the importance of division. 2)The verbs "Yaghshi" and "Yaser" express the gradual occurrence of night. 3)Removing the object "yaghshi" which means generalization and the object "yaghsha" land and other things. 4)"Al" gender or promise in "Al-Lail"(Fajr:4) indicates the gender of the night or a certain night. 5)The inflection of "Al-layl" to "Layal-e-Ashr" is a general over specific expression, and the inflection to "al-Fajr" is an opposite. 6)Allowing the removal of the "y" at the end of "Yasr"(Fajr:4) to express the eloquence of the speech; The permission to remove the adaf in (Shishq:17) expresses the generality. 7)Golding "Layal" expressing the greatness and designation of special nights. 8)The ratio of "Ghashi", "Saja", "Yaser" to "Al-Layl" is allowed by reason of the ratio of verb or cause to time. 9)"Sajji", "Wasaqh", "Aasas", "Yaser" are metaphors for things related to the night. 10)"Aasas" is an allusion to the end of the night. 11)contrast of night with day or night with morning; Expressing the difference between natural works or the two faces of right and wrong.
Investigating Principles of Conversation between Jesus (PBUH) and Apostles in the Qur’an, Based on Paul Grice's Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۴, Issue ۱, ُ۲۰۲۳
123 - 134
حوزه های تخصصی:
Cognitive linguistics is an approach in the study of language that examines the relationship between his language and mind and his social and physical experiences. Cognitive Linguistics is one of the interdisciplinary sciences whose purpose is reflection and precision in the mechanism of the relationship between the structure and the constituent elements of a text in order to better understand the process of completing the meaning and the concept hidden in it. Herbert Paul Grice is one of the linguistic analytical philosophers that according to this point of view, has conducted detailed and extensive studies on conversations and linguistic actions and their indirect and implicit meaning in everyday language, which has become known as Grice's cooperative principle. Conversation is one of the constructive elements of every narrative text that plays a central role in transferring the meaning. Grice sees conversation as a purposeful and rational behavior and it is a type of cooperation-based interaction that has its own logic. According to his theory, every successful dialogue is based on observing the 4 principles of cooperation (quantity, quality, communication and method) and if any deviation from one or more of the four principles is based on a certain relationship and purpose, it leads to the necessity of communication and if this goal is not provided departing from these principles will lead to the failure of dialogue. Therefore, in this research, some of the conversations between Jesus and the apostles in the Holy Qur'an have been analyzed, based on the theory of Grice's rules in a descriptive and analytical method in order to answer the question of how the cooperative principle is used and violated and what effect these violations have on the meaning and purpose of speaker. The results show that the dialogues of Jesus and the apostles in the Holy Qur'an violate the 4th principle of cooperation. The 3rd principle is most evident that the words of Jesus and the apostles have the quantity of 3 times in the Holy Qur'an and 2 other principles namely the principle of communication and the principle of method have a harmonious participation in the dialogue of the apostles and Jesus.
اصطلاح شناسی میزان و نقش عقل در آیه 25 سوره حدید با تکیه بر آراء مفسران و دین پژوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمقِ پایان ناپذیر آموزه های قرآن سبب شده است که همواره با تأمل در آیات و واژگان آن، دریافت بدیعی از این کتاب آسمانی حاصل شود. در این نوشتار با بررسی اقوال تفسیری در مورد واژه «میزان» ذیل آیه 25 سوره حدید، یک دیدگاه تفسیری، به مثابه مصداق ارجح مطرح گردید. مفسران در تفسیر این واژه نظریات متفاوتی بیان کرده اند که عبارتند از: ترازوی سنجش کالا، عدل، امام، حق، دین و عقل. نتایج پژوهش پس از تحلیل تفسیری آیه نشان می دهد که عقل نه تنها یکی از بهترین مصادیق تفسیری برای واژه «میزان» است، بلکه معیار تشخیص میزان بودن دیگر نظریات تفسیری نیز به شرط پذیرش تنها به وسیله عقل صورت می گیرد. تَتَبُّع متون دینی و آموزه های آن نیز مؤیِّد این دیدگاه تفسیری قرار گرفت. تبیین و تأیید جایگاه عقل در منظومه دین و نقش منحصر به فرد آن در اصول و فروع احکام از دیگر دستاوردهای این پژوهش است. با توجه به اینکه از منظر تعدادی مفسران آیه ی 25 سوره حدید بیانگر رسالت انبیاء در برقرای عدالت اجتماعی است، تفسیر میزان به عقل، منجر به تبیین نقش خاصِ آن در به دست آوردن این آرمان بشر خواهد شد. زیرا یکی از کاربردهای عقل تطبیق آموزه های وحی با مقتضیات زمان است. به عبارت دیگر به نظر می رسد برقراری عدالت اجتماعی بدون ابزار عقل، در کنارِ بیِّنه و کتاب امکان پذیر نیست.
تعدد زوجات از دیدگاه قرآن کریم «مقبولیت» یا «رد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
310 - 328
حوزه های تخصصی:
موضوع تعدد زوجات، یکی از چالش برانگیزترین مسائل ازدواج در اسلام می باشد که نظرات موافق و مخالف فراوانی را در پی دارد. موافقان بر این باورند که در قرآن، حکم ازدواج مجدد در آیه سوم سوره نساء بیان شده است. با این حال، این آیه به دلیل ساختار و همچنین مقید شدن حکم در آن به دو شرط ابهاماتی دارد که مفسران فریقین، نظرات گوناگونی در حل آنها ارائه داده اند. از جمله این ابهامات، ارتباط فقره اول این آیه که در قالب شرط بیان شده، با فقره دوم و جزاء است. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاههای گوناگون در تفسیر این آیه، با بررسی روایات، قراین لفظی و دلایل دیگر، تفسیر جدیدی از آیه ارائه شده است که بر اساس آن، حکم تعدد زوجات از حالت مطلق و بدون قید و شرط خارج شده، محدود به شرایط خاص و ضرورتهای اجتماعی می شود. در این مقاله، با استناد به آیات قرآن (سوره نساء/3،27، 129و....) عدم مقبولیت عمومی تعدد زوجات از دید اسلام نتیجه گیری شده است. قرآن با بیان شرایط دشوار امکان پذیر شدن ازدواج مجدد (مانند: رعایت عدالت میان همسران آن هم در موقعیتهای استثنایی و برای افراد خاص) تلاش بر آن دارد تا تعدد زوجات را امری قرین به محال معرفی نماید.
ارزیابی نظریه توقیفی بودن ترتیب آیات قرآن کریم از منظر عالمان جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی توقیفی بودن آیات قرآن از منظر عالمان جهان اسلام بویژه عالمان دو مذهب شیعه و اهل سنت است. مساله مقاله حاضر این است که از دیدگاه شیعه و اهل سنت چینش آیات در سوره های قرآن کریم، توقیفی است یا اجتهادی؟ بر این اساس در مقاله حاضر با استفاده از روش مطالعه کتابخوانه ای و تحلیل توصیفی، به بررسی دلایل عقلی و نقلی توقیفی یا اجتهادی بودن آیات قرآن از منظر اندیشمندان این دو مذهب شاخص در جهان اسلام پرداخته شده است. یافته های تحقیق بیانگر این مطلب است که عالمان شیعه و اهل سنت در مساله توقیفی بودن آیات قرآن اتفاق نظر داشته و بر «تناسب آیات» و «تحریف ناپذیری قرآن کریم» تاکید دارند. در این میان، تنها مسائل اختلافی، مواردی مانند وحدت موضوعی، ترتیب آیات قرآن و چینش آیات در درون سوره ها می باشد. قائلان به اجتهادی بودن چینش آیات قرآن در درون سوره ها، تنظیم اندکی از آیات را حاصل اجتهاد صحابه می دانند اما اکثر عالمان جهان اسلام معتقدند که تنظیم و چینش آیات قرآن در سوره ها به وحی الهی و دستور پیامبر اکرم (ص) بوده و لذا تنظیم و ترتیب همه چیز در قرآن کریم، توقیفی است.
نقد و بررسی مدخل «خلیفه» از «دائرة المعارف قرآن لایدن»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه «خلیفه» از واژگان پرکاربرد و کلیدی در نظام سیاسی اسلام است که نقش مهمی در فهم موضوعات و مسائل دینی دارد. وداد قاضی مستشرق آمریکایی در «دائره المعارف قرآن لایدن» در باره مفهوم، مصداق، پیشینه، سیر تاریخی واژه قرآنی «خلیفه» و واقعیت سیاسی دینی نهاد خلافت سخن گفته است؛ اما مراجعه محدود به منابع اصیل اسلامی، بی توجهی به آراء و منابع قرآنی شیعه، عدم جامعیت در استناد به آیات قرآن و فقدان مستندات کافی در برخی موارد، موجب فهم ناقص و یا نادرست او در موضوعاتی همچون لحاظ معانی متعدد برای این واژه در آیات گوناگون و خطای تعیین مصداق و تاریخ آغاز رویکرد سیاسی مفسران به واژه مزبور شده است. نتیجه این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، از کاربرد این واژه در صدر اسلام خبر داده و با بررسی انتصابی بودن خلافت و نقد قرآنی، نظر نویسنده در کاربردهای سیاسی خلیفه را به چالش کشیده و معنای «خلیفه» در تمام آیات قرآن را «جانشین» یا «جایگزین» می داند که در انواع و مصادیق گوناگونی (همانند سکونت و وراثت) تحقق می یابد. تحلیل شناختی «خلیفه» در هیأت مفرد، این واژه را هم حوزه «امام»، و انسان را در «حکم» خلیفه الهی معرفی می کند.
Meaning and Translation of the Words “Al-Bāʿis al-Faqīr”, “AlQāniʿ” and “Al-Muʿtarr” According to the Viewpoints of Meshkini, Makarem Shirazi and Yazdi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The Holy Qur'an, in verses 28 and 36 of Surah Al-Hajj, commands the eating and feeding of the meat of the Sacrifice of Hajj and determines its consumers as "self", "miserable poor", "Qane’" and "Mu'tar". Through a descriptive method, this research intends to examine the translation and clarification of these concepts by three contemporary jurists and also determine and explain the jurisprudential narrations in deciding the share of Sacrifice of Hajj in the interpretations of the Holy Qur’an and examine and evaluate the appropriateness of lexical and jurisprudential concepts, dictionaries and traditions based on the meaning of the presented words by each of the respected translators<br /><br />Also, this study, using valid narrative sources, interpretations and lexical dictionaries, has tried to explain the characteristics of the three groups of consumers of the sacrifice and the way the three shares of sacrificial meat are distributed among them. Finally, the topic has been summarized and its interpretation in the exigencies based on the Qur’anic verses has been demonstrated.
Conflict between the Criminalization Rules of the Anti-Narcotics Law and Qur’anic Teachings(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۴, Issue ۱, ُ۲۰۲۳
165 - 182
حوزه های تخصصی:
In the Anti-Narcotics Law approved in 2016, the legislator has made punishment as the governing criminal policy for drug crimes by determining heavy punishments such as death. The text of the anti-narcotics law has considered "corruption in the world" and "quantitativeness" as criteria for criminalization. In this regard, the question that is raised is: On what basis are the rules of "corruption in the land" and "quantitativeness" established in the anti-narcotics law? By considering the verses and traditions, it can be understood that even if drug crimes are considered as an example of corruption in the world, in order to establish the crime of corruption, qualitative criteria such as the extent of the committed act, major damage to individuals and society, and the continuation of it, are The basic elements are introduced. While the legislator is trying to interpret and clear the ambiguity of the mentioned qualitative criteria by placing the quantity of discovered drugs as the basis. In this writing, using the descriptive-analytical method and relying on reliable Islamic sources, the conclusion has been reached that in order to determine the crime of corruption, qualitative criteria and the extent of the impact that corruption has on individuals and society are considered. Quantitative approach has no Sharia and Quranic basis and contradicts the philosophy of independent criminalization of corruption on earth, which is to eliminate the root of corruption and corruption in society and maintain social order.