مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی
مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی سال 8 بهار 1403 شماره 1 (پیایی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
تحلیل رویدادهای هسته ای داستان حضرت آدم (ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیده های انسانی دارد که می تواند خوانش هایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایت های داستان آدم از منظر رویدادهای هسته ای در سه تفسیر قرانی (ترجمه تفسیر طبری، کشف الاسرارو عده الابرار و روض الجنان وروح الجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کرده اند، رویدادهای هسته ای هر یک از این داستان ها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوت هایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئله ی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان می دهند. بررسی ها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوت هایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکته ی مهم دیگر که از منظر روایت شناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هسته ای قابل تلخیص است و این رویدادهای ده گانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را می سازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.
درآمدی تحلیلی بر نزول و تنزیل ادبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزول یا تنزّل قرآن کریم در وجوه مختلف زبانی، ادبی و روشی صورت گرفته است. در مقاله حاضر، با روشی توصیفی، تحلیلی و هرمنوتیکی کوشش شده که به ابعاد نظری و معانی مختلف نزول یا تنزیل ادبی قرآن پرداخته شود، و روش ها، عوامل مختلف این امر بازنمایی و اختصاراً تحلیل شود. نسبت ها، شباهت ها و تفاوت های زبان و ادبیات با زبان و ادبیات قرآن از مقدمات مقال است، و اهمّ اختلافات از حیث اهداف و انگیزه های هریک معرفی شده است. در بخش دوم، معانی و ابعاد متعدد نزول یا تنزیل ادبی قرآن، و برخی روش ها و دسته بندی های قابل ذکر در خصوص انواع و شیوه های تنزّل قرآن معرفی شده که در ساحت زبان و ادبیات قابل استنباط است. درنهایت با ذکر عوامل مختلف تنزیل ادبی قرآن، و با تأکید بر عوامل معطوف به خواننده، تأکید و تبیین شده است که چگونه توجه به مجموعه این نسبت ها و تفاوت ها، و معانی و ابعاد می تواند مخاطب را از قبول فرضیات اشتباه باز دارد و راه انتقاد بر آن فرضیات را بازگشایی کند.
واکاوی معنای آیات«...أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَهَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزا...» و «..أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا» در تفاسیر و ترجمه های فارسی و لاتین بر اساس مطالعه تاریخی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران و در پیِ ایشان، مترجمان، در معنای دو مفهوم «أَلاَّ تُکَلِّمَ» و «سَوِیًّا» از آیه ی 41 سوره ی آل عمران و آیه 10 سوره مریم - که در مورد بشارت حضرت زکریا به حضرت یحیی و واکنش ایشان به این بشارت است - اختلاف دیدگاه دارند. سیر تاریخی تفسیر دو آیه ی مورد بحث، نشان می دهد که مفسران عبارت «أَلاَّ تُکَلِّمَ» را دو گونه تفسیر کرده اند؛ یکی عدم قدرت زکریا در سخن گفتن و دیگری اختیاری بودنِ سخن نگفتن زکریا؛ و در مواردی یک مفسر از دو آیه، دو تفسیر مختلف ارائه داده است. در مورد واژه ی «سَوِیًّا» نیز گاهی آن را حال برای فاعل «أَلاَّ تُکَلِّمَ» و گاهی نیز صفت برای «لَیالٍ» عنوان نموده اند. روایات متعدی نیز در این زمینه وارد شده که از نظر سند مشکل دارند. اختلاف نظر مفسران بر ترجمه های فارسی و لاتین این عبارات تاثیر گذاشته و سبب پیدایش ترجمه هایی مختلف گردیده است. از طرف دیگر این موضوع در عهد جدید نیز آمده است که می تواند مؤید برخی دیدگاه ها باشد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد تاریخی تطبیقی برای رسیدن به معنای صواب از عبارات مذکور صورت پذیرفته است. نتایج حکایت از عدم توانایی حضرت زکریا در سخن گفتن دارد.
بازشناسی معنای «مخلّفون» در کاربست قرآنی با تأکید بر دو سوره فتح و توبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «مخلّفون» 4 بار در قرآن آمده؛ یک بار در سوره توبه و سه بار در سوره فتح. در پژوهش حاضر با توجه به همنشینی «مخلّفون» در سوره های «توبه» و «فتح» با واژگان «فرح»، «قعود»، «کراهت»، «قول»، «استیذان» و «اعراب» و بر محور جانشینی با «مُعذّرون» و بر محور تقابل معنایی با «مؤمنون»، مشخص شد «مخلّفون» جاگذاشته شدگان از جهاد در راه خدا هستند که در اثر نفاق، ضعف ایمان یا نادانی از امر خداوند تمرّد می نمایند. مخلّفون سوره فتح افراد گمراهی هستند که با بهانه های واهی و عذرخواهی از همراهی رسول الله(ص) در جهاد تمرّد کرده و سعی در تغییر حکم الهی دارند. خداوند بعد از تنبیه آنان، با دعوت به شرکت در جهادی سخت تر، فرصتی دیگر به آنان اعطاء می نماید که در صورت اجابت مستحق اجر الهی و در صورت تمرّد، سزاوار آتش سوزان جهنم می شوند. مخلّفون منافق در سوره توبه، از جاگذاشته شدن در جهاد شاد شده و از جهاد همراه رسول الله (ص) کراهت دارند، در اموال بخل ورزیده و مردم را از جهاد منع می کنند و لذا سزاوار آتش سوزان جهنم می شوند.
بازکاوی مفهوم «قانتات» در آیه« فَالصّاَلِحَتُ، قَانِتَاتٌ ... » (نساء، 34) (از دیدگاه مفسران و زنان اندیشمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 34 سوره نساء یکی از آیات چالشی در حوزه مباحث زنان و خانواده است. چالش بخش میانی آیه، مرتبط با مفهوم واژه " قانتات" است که باتوجه به معنای اصیل لغوی و کاربرد قرآنی قنوت، پذیرش دیدگاه های گوناگون مطروحه از سوی بیشتر مفسران فریقین دشواری است. از سویی زنان نواندیشان مسلمان در دوره معاصر دیدگاههای سنتی را برنتافته، به بازاندیشی معنای " قانتات" پرداخته و نظریه متفاوتی را ارائه نمودهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است. بررسی پیشینه موضوع، ارائه تحقیق جامع و مستقلی را دراین رابطه نشان نمی دهد. نتیجه، بیانگر آن است که دیدگاههای مفسرانی که با تعابیری مانند: «مطیعات، مطیعات لله، مطیعاتٌ للّه فی أزواجهن، مطیعاتٌ للّه تعالی قائماتٌ بحقوق الأزواج، مطیعاتٌ لأزواج، مطیعاتٌ لله و لأزواجهن، مطیعاتٌ للّه قائماتٌ بما یجب علیهن من حقوق اللّه و حقوق أزواجهن» و مشابه آنها مقصود از " قانتات " را ارائه نموده اند از دقّت لازم برخوردار نیست؛ چرا که معنای دقیق لغوی یا کاربرد قرآنی "قنوت" یا هر دو را با هم موردتوجه قرار نداده اند. گرچه مفسران معدودی هرچند با تعابیر نه چندان کامل مقصود درست و دقیق از قانتات را بیان کرده اند. علاوه برآن نگارنده دیدگاه خود را با تبیینی جامع و دقیق از واژه قانتات ارائه نموده است.