فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳٬۹۶۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
قدرت خدا از دیدگاه صدرالمتألهین و حل اختلاف جی ال مکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۹ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با توجه به اهمیتشناخت قدرت خدا در فلسفه و کلام اسلامى تلاش شده استبه چند سؤال اساسى در این باب بر مبناى دیدگاههاى صدرالمتالهین پاسخ داده شود:
1- جایگاه قدرت در مجموعه صفات الهى کجاست؟ از صفات فعل استیا ذات؟ عین ذات استیا زاید بر ذات؟
2- رابطه صفت قدرت با سایر صفات جمال الهى چگونه است؟
3- قدرت خدا را چگونه باید تفسیر کرد که نه موجب تشبیه گرایى شود و نه مستلزم اشتراک لفظى مفهوم قدرت در انسان و خدا گردد.
4- ویژگیهاى قدرت حق تعالى و وجوه تمایز آن با قدرت انسان چیست؟
5- قدرت مطلقه و به عبارت دیگر شمول قدرت الهى بر همه ممکنات با توجه به رحمتبى پایان او.
اولا: با شرورى که در عالم مشاهده مىشود چگونه قابل جمع است؟
ثانیا: با اختیار انسان و شرور اخلاقى او چه سان قابل توجیه است.
اقسام بدیهی و چالش تحقق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نُه فرض دربارة اقسام بدیهی و نسبت آنها با علم نظری اشاره کرده است و نیز به پنج دیدگاه دربارة فرضِ قابل قبول از فرضهای مزبور پرداخته و پس از نقد و بررسی آنها به این گزینه رهنمون شده که دانستهها، نه همه نظری است و نه همه بدیهی، بلکه برخی بدیهی و بعضی نظریاند.
دراین مقاله همچنین به تفصیل از دیدگاه فخر رازی دربارة بداهت همة تصورات بحث شده، و پس از پیگیری ریشة این فکر، این نتیجه به دست آمده که این نظریه متأثر از نگرش منون است. در نهایت با نقد این نظریه، امکان نظری بودن برخی تصورات اثبات گردیده است.
نگرشی بر زندگی و آثار حکیم امیر ابوالقاسم فندرسکی
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی هستی شناسی از منظر کانت و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
سهروردی و کانت، به عنوان دو فیلسوف از دو مکتب فلسفی متفاوت، هر کدام اندیشمندانی بزرگ و صاحب نظرانی نامآور در حوزة فلسفی خویش هستند. این دو فیلسوف با فاصلة زمانی بیش از شش قرن در موضوع هستیشناسی، تا اندازهای نظراتی همانند دارند، هر دو وجود را امری اعتباری و منحصر به نسب و اضافات و روابط میدانند که بودن آن در گزارهها، تنها بیانکنندة نسبت موضوع ومحمول گزارهها است که نه چیزی بر موضوع میافزاید و نه چیزی از آن میکاهد.
دقت در نظرات سهروردی به ویژه در مسألة نور ولوازم آن، ما را نسبت به آن چه گفته شد به تردید واداشته و وی را از کانت جدا میسازد و او همان گونه که ویژگیِ یک حکیم اشراقی است، هستیشناسی شهودی را ارائه میکند.
حدوث ذاتی و نیازمندی به علت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم مرتبط با قانون علیت، که افزون بر جنبة فلسفی از بهرة کلامی نیز برخوردار است، مسأله «مناط نیاز به علت» است. در این باب تاکنون چهار نظریه عمده ارائه شده است که میتوان آنها را نظریة وجود (یا نظریة حسی)، نظریة حدوث (یا نظریة حدوثی)، نظریة امکان ماهوی (یا نظریة ماهوی) و نظریة امکان وجودی (یا نظریة امکان فقری یا فقر وجودی ) نامید. در مقاله حاضر, پس از بررسی بداهت اصل نیازمندی ممکن به علت، چهار نظریه یادشده مورد نقد قرار گرفته و تلاش شده است که مبانی فلسفی نظریة پنجمی با عنوان نظریه حدوث ذاتی، به مثابة نظریة جایگزین، بیان گردد. برای این منظور، پس از شرح تعاریف و تفاسیر گوناگون فیلسوفان اسلامی از حدوث ذاتی و ارائة تعریف مقبول، ادله نگارنده برای ترجیح این نظریه برنظریههای پیشین ارائه میشود.
نفس شناسی ملّاصدرا و پژوهش های انسان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی اغراق می توان گفت که علم النفس ملّاصدرا با توجه به نظام و قواعد منسجمی که در این بحث ارائه می دهد در رأس همه مباحث نفس شناسی در میان مکاتب مختلف فلسفه اسلامی قرار دارد. مباحث نفس شناسی ملّاصدرا از سه منظر قابل بررسی است: اول بحث های روش شناختی در این مسئله؛ دوم اصولی که در این مبحث ارائه داده است، و سوم به کارگیری لوازم این اصول در تدوین حکمت عملی و علوم روان شناختی. محتوای منسجم نفس شناسی ملّاصدرا و اصولی که ارائه می دهد، می تواند به منزله نظریه ای رقیب برای نظریاتی که بر مبنای مادی گرایی در عصر ما شکل گرفته اند، تلقی شود. مقایسه و تبیین برتری و کارآمدی نفس شناسی صدرایی در مقایسه با بسیاری از انسان شناسی های معاصر از این سه منظر، هدف اصلی این مقاله است. دسترسی به شناختی جامع و کل نگر درباره انسان و امکان بحث منطقی پیرامون حقوق مشترک بشری، ثمره بحث اول، گذر از اندیشه هایی همچون نهیلیسم، فردمحوری و بحران هویت، نتیجه بحث دوم، و امکان طراحی نظامی عملی و کاربردی در حوزه تعلیم و تربیت براساس نفس شناسی، ثمره بحث سوم خواهد بود.
تعریف انسان از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو، انسان را به "حیوان ناطق" تعریف کرده است. فیلسوفان و بعضاً عارفان این تعریف را پذیرفتهاند اما در تفسیر آن با هم اختلاف دارند. ابن عربی تعریف ارسطویی از انسان را نمیپذیرد. از نظر وی انسان جامع حقایق عالم و حقایق حق است و لذا در تعریف انسان باید گفت موجودی است که دارای دو صورت است: صورت عالم و صورت حق. ملاصدرا که در فسلفه خویش به شدت متاثر از آرای ابن عربی است، کوشیده است در تعریف انسان قول ابن عربی را با تعریف ارسطویی هماهنگ سازد. در این مقاله دیدگاه ابنعربی و ملاصدرا در تعریف انسان مورد تحلیل قرار میگیرد. این تحلیل بر اساس مبانی فکری این دو متفکر است و لذا در ابتدا از امکان و روش شناخت انسان - از دیدگاه بان دو اندیشمند - بحث میشود.
گذری بر «شرح حدیث جنود عقل و جهل»
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق از نگاهی دیگر
حوزه های تخصصی:
بررسی شروح بدایة الحکمة
حوزه های تخصصی:
روانشناسى اسلامى (45) مراتب چهارگانه عقل نزد ارسطو و غزالی
حوزه های تخصصی:
نقش و کارکرد نور در فلسفه اشراقی سهروردی
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587 هجری قمری)، با تاسیس حکمت اشراقی، نقش مهمی در تداوم سنت فلسفی اسلامی دارد. او اولین فیلسوف مسلمان و ایرانی است که نظام فلسفی خود را برمبنای نور تاسیس می کند و آن را حکمت اشراق می نامد. نور در فلسفه سهروردی دارای دو نقش اساسی از جهت وجودشناختی و معرفت شناختی است. از لحاظ وجود شناختی، سهروردی کل هستی را به نور و ظلمت تقسیم می کند و براین عقیده است که نور و ظلمت عناصر اصلی مقوم جهان هستند. او ضمن تاکید براینکه نور واقعیتی بدیهی و تعریف ناپذیر است، که مفهوم ظلمت نیز از عدم آن فهمیده می شود؛ هریک از نور و ظلمت را به دوگروه جوهر و عرض تقسیم می کند. در اینجا، دو نوع نور وجود دارد: انوار مجرد، موجوداتی اند که در هستی خود مستقل اند و انوار عارض، که در وجودشان وابسته به دیگری هستند. موجودات ظلمانی نیز دو قسم اند که عبارتند از جوهر تاریک، که بی نیاز از محل است و دیگری عرض-های ظلمانی، که وابسته به موجودات دیگری اند. نکته مهم در تقسیم بندی سهروردی از نور و ظلمت، درنظر گرفتن رابطه تشکیکی بهره مندی همه موجودات از حقیقت نور است، یعنی هراندازه که موجودی مجرد تر باشد از نور بیشتری بهره مند است و استقلال وجودی بیشتری دارد، که در راس این سلسله، خدا بعنوان نور الانوار جای می گیرد. از جهت معرفت شناختی، سهروردی بین نور و معرفت اشراقی ارتباط دقیقی برقرار می سازد. او ابتدا تاکید دارد که نور عین خودآگاهی و علم حضوری است و با توجه به مراتب مختلف تشکیکی موجودات، رابطه معرفتی آنها را با استفاده از دو واژه اشراق و شهود تبیین می کند. او می گوید معرفت موجودات به انوار مافوق خود به نحو شهود و مشاهده است، درحالیکه معرفت انوار عالی به موجودات پایین تر به نحو اشراق است. در اینجا، اشراق همان پرتوافکنی انوار عالی بر انوار سافل است. پس این نور و روشنایی حاصل از آن است که هم علت هستی اشیاء و هم علت شناخته شدن آنهاست و اینکه علت حقیقی همه نوربخشی وجودی و معرفتی خداست.