فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
۴۲۳.

‌معرفت‌ و مطابقت‌(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۹۲
این‌ مقاله‌ ابتدا به‌ تعریف‌ معرفت‌ از دیدگاه‌ معرفت‌شناسی‌ غربی‌ معاصر می‌پردازد و عناصر سه‌گانه‌ این‌ تعریف‌ یعنی‌ باور، صدق‌ و توجیه‌ را تبیین‌ و بررسی‌ می‌کند و ریشه‌های‌ این‌ تعریف‌ را در آثار افلاطون‌ جستجو می‌کند. در ادامه‌ به‌ بحرانی‌ که‌ با مثالهای‌ نقض‌ گتیه‌ برای‌ عنصر توجیه‌ ایجاد گردیده‌ و نیز تلاش‌ معرفت‌شناسان‌ معاصر برای‌ حل‌ آن‌ می‌پردازد. از سوی‌ دیگر، ضمن‌ تعریف‌ معرفت‌ براساس‌ دیدگاه‌ فیلسوفان‌ اسلامی‌ و تلاش‌ برای‌ یافتن‌ نقطة‌ تقاربی‌ میان‌ فلسفة‌ غرب‌ و فلسفة‌ اسلامی‌ در این‌ باب، نشان‌ می‌دهد که‌ مثال‌ نقض‌ گتیه‌ به‌ هیچ‌ روی، متوجه‌ تعریف‌ معرفت‌ در فلسفة‌ اسلامی‌ نیست‌ و براین‌ اساس‌ تنها معرفت‌شناسی‌ غربی‌ است‌ که‌ باید راهی‌ برای‌ خروج‌ از این‌ بحران‌ بیابد.
۴۲۶.

بررسی مقایسه ‌ای اندیشه‌ های فلسفی افلاطون و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۳۶۸۰
مقایسه اندیشه‌های فلاسفة بزرگ و استخراج وجوه اشتراک و افتراق آن اندیشه‌ها، یکی از زمینه‌های مهم ترویج افکار آنان و نیز بسترسازی مناسب به منظور بهره‌برداری از آرای آنان در زمان حاضر می‌باشد. افلاطون به عنوان بزرگترین فیلسوف دوران باستان از یک سو، و فارابی به عنوان مؤسس فلسفه اسلامی از سوی دیگر دو فیلسوف شناخته شده‌اند. با توجه به این مراتب در مقاله حاضر ابتدا اندیشه فلسفی این دو فیلسوف در سه بخش هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دیدگاه‌های آنان در هر یک از سه بخش فوق مقایسه و وجوه اشتراک و افتراق آنها معرفی شده است.
۴۲۷.

گونه شناسی و تقریر برهان فسخ عزائم در خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت خدا فسخ عزائم شناخت ثانوی تجربه قدسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷۹ تعداد دانلود : ۱۲۸۷
راه شناخت خداوند از طریق فسخ عزیمت راهی است متمایز از دیگر راههای شناخت خدا که در کلام علی(ع) گزارش شده است. در این دلیل شکسته شدن تصمیم ها دال بر شناخت پروردگار است. این روایت تحلیل های مختلفی دارد؛ ازجمله تحلیل های درون متنی (مبتنی بر آیات و روایات)، کلامی و فلسفی که همگی مبتنی بر براهین رایج خداشناسی است. ساز و برگ ما در تحلیل این روایت مبتنی بر تجربه قدسی افراد از فسخ عزائم است که مبنای آن نوع مواجهه فاعل شناسا با این تجربه است. در تجربه قدسی حوادث خرد و کلان، آفاقی و انفسی همه حکایت از امر قدسی می کنند، معنا دارند و معنایشان در هویت «از اویی» است. عرفت الله بفسخ العزائم را می توان دعوت به چنین تجربه ای از روزمره ترین و در دسترس ترین حوادث دانست. حاصل این تجربه شناختی است ثانوی و اشتدادی که سالک را در هر مرحله از شناخت به شناختی برتر می رساند.
۴۲۸.

تصور یا تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم تصور تصدیق هستی¬شناسی شناخت¬شناسی قضایا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷۱
این مقاله به اهیمت تصور و تصدیق به عنوان اصلی¬ترین ابزار شناخت می¬پردازد. مقوله تصور و تصدیق برگرفته از میراث یونانی و مورد توجه اکثر صاحب¬نظران و از جمله دانشمدان مسلمان است. تصور و تصدیق اگر چه از مقبولیت عام برخوردار است، با این حال با پیچیدگی¬ها و دشواری¬هایی همراه است. به نظر نویسنده این مقاله، چانچه نگاه ما به مسأله عوض شود، می¬تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آنچه این مقاله مطرح می¬کند این است که بر خلاف باور عام، تصور هم یک نوع تصدیق است و اصولاً آنچه در شأن انسان است، چیزی جز تصدیق نیست. در واقع، آنچه در بعد هستی¬شناسی و شناخت¬شناسی شکل می¬گیرد، تصدیق است: تصدیق وجودی شیء و تصدیق نسبت شیء به شیء دیگر. تصدیق در بعد هستی¬شناسی، همان اقرار به وجود شیء است و در بعد شناخت¬شناسی با تحلیل عقلی چیزی به چیز دیگر نسبت داده می¬شود. با این تعبیر، تصدیق از مقوله فعل خواهد بود و نفس انسان نسبت به درک اشیا و مفاهیم، فعال است نه منفعل. قضایا می¬توانند مطابقت یا عدم مطابقت را با امور خارجی بیان کنند. به محض حضور شیء در نزد نفس خودآگاه انسان و به شرط اشراف و اشعار نفس که به منزلة تأیید خواهد بود علم تحقق می¬یابد. این عمل، خود فعلی است از افعال انسان. بنابراین، علم (تصور و تصدیق) فعلی از افعال انسان است و این فعل خلق و آفرینشی است از جانب او. با این تعبیر، نفس انسان به جای حالت کسر و انکسار در برابر اشیا و امور خارجی، می¬تواند حالت ایجاب و قبول داشته باشد و علم به جای قرار گرفتن در مقوله کیف می¬تواند در مقوله ملک و جده قرار گیرد.
۴۳۰.

معرفت شناسی در نظام فلسفی دکارت و سهروردی

کلید واژه ها: معرفت شناسی علم حضوری دکارت فاعل شناسا سهروردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۶۳ تعداد دانلود : ۹۷۷
دکارت در رأس فیلسوفانی است که مسأله شناخت را با روشی نظام مند دنبال می کند و تمام سعی خود را به کار می بندد تا از روشهای پیشنهادیش تمام شناخت ها را استنتاج نموده و بدینوسیله به معرفت یقینی دست یابد. او مقدماتی را برای رسیدن به معرفت، ضروری می داند، اول اصول معرفت، دوم روش و سوم شک، البته شکی که ابزاری برای یقین است. از سویی سهروردی فلسفه صرفاً استدلالی و عقلی مشائیان را مورد انتقاد قرار می دهد و مبنای معرفت را در حکمت خویش متحول می کند. وی با طرح مسأله علم حضوری و شهود عرفانی که توسط نفس صورت می گیرد، معرفت اصیل را تنها از این راه قابل وصول می داند، لذا باید در معرفت نفس و تهذیب آن، نه تنها از تعلقات دنیوی بلکه از حواس ظاهر و باطن و هر امر مادی بهره برد تا فرد مهیای کسب معرفت شود. از وجوه تشابه دو فیلسوف می توان به تأکیدشان بر معرفت و شناخت نفس به عنوان مبنای معارف دیگر اشاره کرد. و از وجوه اختلافشان این است که دکارت معرفت را فقط از طریق عقل قابل حصول می داند در حالی که سهروردی تلفیق عقل و شهود را به عنوان راه وصول به معرفت می پذیرد.
۴۳۱.

«هورقلیا» در نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عالم مثال سیاوش هورقلیا کنگ دژ قلعه خورشید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶۳ تعداد دانلود : ۳۰۷۷
سهروردی تنها در دو موضع از آثار خود، از «هورقلیا» سخن گفته است: یک بار در کتاب المشارع والمطارحات، و بار دیگر در کتاب حکمة الاشراق؛ در کتاب اول، هورقلیا به عنوان یک عالَم (عالم اشباح مجرّده و مُثُل معلّقه) و در کتاب دوم، به عنوان یک مدینهٴ مثالی قلمداد شده است. قبل از سهروردی، هیچ مؤلّفی را نمیشناسیم که اصطلاح هورقلیا را به کار برده باشد. در این مقاله، استدلال شده است که هورقلیا در حکمت سهروردی همان شهر عتیق سیاوش، شاهزادهٴ کیانی است؛ در متون پهلوی، آن شهر به نام «کنگ دژ» خوانده میشود و ویژگیهای آن در متون گوناگون پهلوی، مانند دینکرد، بندهشن، روایت پهلوی، یادگار جاماسپی و زند بهمن یسن به کوتاهی ذکر شده است. کنگ دژ، که میتوان آن را در قیاس با مدینهٴ فاضلهٴ یونانی (مذکور در آثار افلاطون)، مدینهٴ فاضلهٴ ایرانی خواند، شهری است محفوظ در دیوارهای توبرتو؛ پردیسی است سبز و خرّم با کاخ ها و گنبدهای استوار که به ویژه محلّ استقرار خسرو، پیر مغان و میر مغان، دانسته میشود. دربارهٴ واژهٴ هورقلیا تاکنون چند نظریه مطرح شده است: برخی دانشمندان هورقلیا را اقلیم خورشید دانسته اند و برخی دیگر آن را کالبد اختری معنی کرده اند، امّا بر اساس آنچه دربارهٴ کنگ دژ به میان آمد، میتوان هورقلیا را «قلعهٴ خورشید» انگاشت که همان کنگ دژ سیاوش و کیخسرو است.
۴۳۵.

منطق سینوی، ابداعات و نوآوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن سینا منطق سینوی ابداعات منطقی قیاس اقترانی شرطی موجهات زمانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق مباحث کلی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۳۶۳۹ تعداد دانلود : ۱۱۹۶
منطق ارسطویی (منطق حملی) از طریق ترجمه مستقیم و بی واسطه آثار ارسطو، و منطق رواقی ـ مگاری (منطق شرطی) با ترجمه غیرمستقیم و به واسطه برخی متون لاتینی جالینوس، اسکندر افرودیسی و بوئتیوس مربوط به نخستین سده های میلادی به جهان اسلام راه یافت. پس از دو قرن تلاش برای ترجمه، شرح، تقریر و تفهیم میراث منطقی یونانیان، با ظهور ابن سینا «دوره ابداع و نوآوری» فرا رسید. ابداعات منطقی و منطق های ابداعی ابن سینا، به ویژه دو نظریه «قیاس اقترانی شرطی» و «موجهات زمانی» که با تلاش های دویست ساله بعدی تا زمان خواجه نصیرالدین طوسی به کمال و استواری رسید، در سطحی است که این دوره از پژوهش های منطقی را می توان دوره «منطق سینوی» یا «منطق سینایی» نامید و بر اهمیت و استقلال آن در مقایسه با مکتب ارسطویی و مکتب رواقی ـ مگاری تأکید نمود. نگارنده در مقاله حاضر ضمن بیان اجمالی دو نظریه یاد شده، دلایل خود را در تثبیت و اثبات ایده « منطق سینوی» ارائه می کند.
۴۳۶.

حقیقت موت، انواع و مراتب آن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس توفی موت برزخ عالم امر عالم خلق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۶۳۷ تعداد دانلود : ۹۱۶۳
پدیده «موت» مقوله ای است که به غیر از دانش های تجربی ، از دیدگاه فلسفی، کلامی و عرفانی به طورعمیق مطالعه می شود و به لحاظ جایگاه بحث، پیوند استواری نیز با ابواب علم النفس عقلی و حقیقت روح و مراتب آن در حکمت و عرفان دارد. علامه محمدحسین طباطبایی با استناد به آیات قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام و بر مبنا و ممشای حکمت متعالیه صدرایی بر این باور است که روح اصالتاً به عالم امر متعلق است که در نشئه طبع، حدوث جسمانی داشته و به تدریج با حرکت در جوهر خود، تجرد یافته و سرانجام از بدن جدا مى شود؛ بدین ترتیب که با مرگ تن، به کلى از بدن جدا و مستقل می شود. ایشان مرگ را درواقع انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند؛ نه نابودی و پوچ شدن و با توجه به آیات قرآنی، دو مرحله از مرگ را براى انسان ها بیان می کند؛ یکى از آن دو، همان مرگى است که سبب خروج آدمى از دنیا می شود و دیگری مرگی است در عالم برزخ براى ورود به نشئه آخرت. برخی از حکما ازجمله علامه طباطبایی، افزون بر مرگ اضطراری و اجل محتوم، به دو نوع دیگر از مرگ نیز باور دارند که عبارت اند از: مرگ طبیعی و مرگ ارادی.
۴۳۹.

مبانی حِکمی حُسن و عشق در رساله فی حقیقةالعشق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر معرفت شناسی جهان شناسی عشق زیبایی حُزن حکمت اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۴۲
هرچند در منظومهٴ اشراقی سهروردی، فقط یک رساله به عشق اختصاص یافته است، با این حال وی حقِّ حقیقت سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن را در همین مجال اندک ادا نموده است. در رسالهٴ فی حقیقةالعشق، سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن، منشأ مابعدالطبیعی دارند و از عقل کل ناشی شده اند. این اقانیم سه گانه، سه اصل آسمانیاند، که یک بار در داستان آدم و ملائکه و بار دیگر به نحو کامل تر در داستان یوسف (ع)، یعقوب(ع) و زلیخا متجلی میشوند. در اندیشهٴ اشراقی، این سه گانهٴ ازلی با حفظ هویّت ملکوتی خویش به جهان مادی ما میآیند و هر یک مظهری مییابند. سهروردی، در رسالهٴ فی حقیقةالعشق (مونس العشّاق)، در مراحل و مراتب مختلف از عشق حکایت میکند. در این حکایت، هم به فکر مابعدالطبیعی یونانی نظر دارد و هم به اندیشهٴ مغانی و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره میگیرد. از این رو، رسالهٴ عشق سهروردی چون بسیاری دیگر از آثار وی محل تلاقی سه سنت بزرگ ایرانی ـ اسلامی ـ یونانی است، بی آنکه بویی از التقاط به مشام برسد. در فضای آکنده از عطر جان فزای جاویدان خرد، از تقریب و ترکیب این سنن معنوی، حقیقت واحدی که همان معنای اشراقی مهر است، به ظهور میرسد. این پژوهش بر آن است تا راز آفرینش اقانیم سه گانه(حُسن، حزن و عشق) و جایگاه آنها را در جهان شناسی و معرفت شناسی اشراقی بررسی نماید تا تمهید مقدمه ای باشد بر حکمت هنر اشراقی.
۴۴۰.

تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا عقول برزخ نفوس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
تعداد بازدید : ۳۶۰۲ تعداد دانلود : ۲۰۱۰
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان