حسین کلباسی اشتری

حسین کلباسی اشتری

مدرک تحصیلی: استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۳ مورد.
۱.

یافته هایی نو درباره «الإنصاف» برپایه «المباحثات» شیخ الرئیس ابوعلی سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: المباحثات الإنصاف ابن سینا ارسطو ابوجعفر کیا حکمت مشرقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۱
به منظور تقریر و تبیین جامع منظومه فکری شیخ الرئیس ابوعلی سینا، به ویژه تشخیص میزان و کیفیت ابداعات فلسفی او، ارجاع و استناد به آثار کمتر شناخته شده وی ازجمله کتاب «الإنصاف» ضروری است. این ضرورت نه فقط به لزوم تکمیل هندسه «حکمت مشرقی» وی، بلکه به تقریر درست مبادی و مبانی اندیشه فلسفی عالم اسلام و میزان استقلال و هویت پدیده ای به نام «فلسفه اسلامی» بازمی گردد. وجه دیگر اهمیت این ارجاع و پژوهش آن است که ابن سینا در کتاب یادشده با بررسی و سنجش انظار شارحین قدیم و جدید ارسطو، میان سنت های فلسفی متعارف تا زمان خود به محاکمه و قضاوت می پردازد؛ چیزی که در کمتر آثاری از این دست می توان مشاهده کرد. باوجود قطعیت انتساب تألیف اثر به ابن سینا، پرسش های متعددی حول مضامین و مطاوی این کتاب وجوددارد؛ علاوه برآنکه درمورد زمان پیدایش و تألیف اثر، کمیت و کیفیت محتوا و مسئله بازنویسی آن بحث هایی مطرح شده است. در نوشتار حاضر تلاش شده با استفاده از منابع و مصادر تاریخی و فلسفی و قسمت هایی از متن کتاب «المباحثات» به عنوان شاهد و قرینه ای مهم، به برخی پرسش های مذکور پاسخ داده شود. درمجموع باید گفت «الإنصاف» دارای یک نسخه ابتدایی و یک نسخه بازنویسی شده است و ابن سینا در هرکدام، پرداختی متفاوت نسبت به شرح های کتب ارسطو داشته است. تلاش او این بوده که درضمن قضاوت منصفانه میان انظار مختلف، با تعیین اصولی که آن ها را از کتاب های اصلی حِکمی به دست آورده، ابهامات موجود در کتاب های ارسطو را بر پایه ملاکات عقلی و قطعی برطرف کند. در این میان کیفیت مراودات علمی ابن سینا و شاگردان او با اندیشمندان زمان نیز، به خصوص اهل بغداد، حول موضوعات و مسائل فلسفی تا حدی روشن گردیده است. به منظور استشهاد به آثار و ادبیات خود ابن سینا در این زمینه، ترجمه بخشی از متن و ملحقات المباحثات به این نوشتار پیوست شده است.
۲.

خودینه بودن به مثابه ائودایمونیا: بررسی نسبتِ خود-تعینی، خود-دگرگونی و اضطراب در هستی و زمان هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودتعینی هیدگر آزادی تفاوت اضطراب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۹۳
هیدگر با فهم وجود انسان به مثابه دازاین، یعنی موجودی که طرح وجود خود را افکنده و خود را زمان مندانه بار می آورد، موفق می شود تا ازخود- تعینیِ نابازنمودی سخن بگوید. منظور از خود-تعینیِ بازنمودی مجموعه ای از قواعد و ضوابط است که به مثابه یک اپیستمه، هنجاریت و مأنوسیت ویژه ای را پیشاپیش برای تعینِ فاعل انسانی تحمیل می کنند. از نظر هیدگر دازاین موجودی است که با ساحتِ خودیتِ خنثای خود نسبتی ذاتی دارد و چون این ساحتِ خودیت بالذات آینده سو است برای همین دازاین موجودی است که با رخ دادن از  آینده، به طور ساختاری نه تنها خود-تعین است بلکه این خود- تعینی، خود- دگرگون کننده بوده و دربرابر تصاویر ثابت یا تحمیل های بیرونی برای یک شکل زندگی عمومی  مقاومت می کند؛ اما به نظر چنین می رسد که این تنها هدف یا غایت هیدگر بوده و پروژه او در هستی و زمان به قسمی از استعلاگرایی دچار می شود. نتیجه این ابتلا تا میزان زیادی فهمی از اخلاق به مثابه اخلاق در-جهان-بودن یا همان خود-تعینی را قرین فهمِ خودتعینیِ صوری کانتی می کند.
۳.

نا-دیگری: خداوند در فلسفه نیکولاس کوسانوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تا دیونوسوس مجعول مایستر اکهارت نا-دیگری نیکولاس کوسانوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۶
رابطه خدا و عالم یا به تعبیری نسبت نامتناهی و متناهی در فلسفه رنسانس محوری ترین مفهومی است که فکر متفکرین آن دوره را به خود مشغول کرده بود. سرچشمه های این موضوع نیز به نوبه خود به تلاش های فلاسفه و متألهان به تبیین نسبت خدا و خلقت در کتاب مقدس بازمی گشت. نیکولاس کوسانوس یکی از متفکرانی است که به حل این معضل فلسفی الهیاتی همت کرد و با معرفی مفهوم «نا-دیگری» به مثابه تصوری تازه از خداوند یا نامتناهی ضلع تازه ای به دوگانه «دیگری» و «اینهمان» افزود و بدین ترتیب شرایطی فراهم آورد تا بتوان در نظام مفهومی تازه ای به نسبت یادشده نگریست. در این مقاله سعی شده نخست گزارشی از سیر نسبت خدا با عالم در فلسفه به دست داده شود. آن گاه دیدگاه خاص کوسانوس و مفاهیم مرتبط با آن مفاهیمی همچون تاخوردگی و تاگشایی، نا-دیگری، اتفاق اضداد بررسی خواهد شد و در این میان به ریشه های این نوع تفکر در اندیشه دیونوسوس دروغین و مایستر اکهارت پرداخته خواهد شد. در اینجا نشان داده خواهد شد که کوسانوس با توجه به نوع تازه ای از متافیزیک، یعنی متافیزیک احدی، و دست کشیدن از متافیزیک مرسوم ارسطویی، یعنی متافیزیک وجودی، و با توجه به تفاسیری که مایستر اکهارت از خلقت و دیونوسوس دروغین از خداوند به دست داده دوگانه دیگری-اینهمان را خنثی سازی کرده و زمینه را جهت پیدایش فلسفه ای درون ماندگار فراهم آورده است.
۴.

نظام اخلاقی سقراط-افلاطون و نقد اخلاق سوفیستی در یونان دوره کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایده خیر فضیلت نظام اخلاقی سقراط نظام اخلاقی سوفیست نیک بختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۲۶۵
یونانیان به دنبال کسب تمامی فضایل فردی و جمعی و در نهایت نیل به نیک بختی بودند. در تعالیم سنتی ایشان تنها فضیلت های اسطوره ای ارزشمند شمرده می شد. اما ایشان به تدریج دریافتند که خدایان بدون دلایل موجه، معیار اخلاق و فضایل بوده اند. در نتیجه باورهای سنتی ایشان به تدریج شروع به تغییر کرد. در اثنای چنین تغییراتی، سوفیست ها خود را مربیان نسل جدید یونان معرفی کردند. سوفیست ها پایبندی به قوانین اسطوره ای را امری بیهوده می دانستند و معتقد بودند که نیک بختی و فضیلت آدمی با تکیه بر طبیعت انسانی و نیازهای طبیعی او در جهت تقویت قدرت سیاسی شکل می گیرد. اما نظام اخلاقی سقراط-افلاطون نه با نظام اخلاقی سوفیست و نسل جدید یونانیان و نه با تعاریف سنتی اخلاق، سازگاری داشت. سقراط و شاگرد او به خوبی نشان دادند که اگر نظام اخلاقی بر پایه حقیقت بنا نشود، تمامی اصول نظری و عملی در جامعه نادرست بوده و نه تنها منجر به نیک بختی انسان نمی شود بلکه نتایج زیان باری را در ابعاد فردی و اجتماعی رقم می زند. در نظام اخلاقی ایشان، فضیلت محدود به امور جزئی نیست و نوعی کمال انسانی است که علاوه بر امور سیاسی، در تمامی امور زندگی انسان، شأن رشدیافته اوست. در نظر آن دو تمامی فضایل به جهت بهره مندی از ایده خیر سودمند بوده و پایه تمامی فضایل دانایی به ایده خیر است که به انسان توانایی تشخیص نیک و بد را داده و او را به نیک بختی می رساند.
۵.

تمایز در مراتب هستی نزد فرفوریوس و یامبلیخوس سوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوافلاطونیان فرفوریوس یامبلیخوس مراتب هستی اقانیم کهانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۹
هرچند مکتب نوافلاطونی را به عنوان آخرین حلقه و میراث از زنجیره سنت فلسفی هلنیسم خوانده اند، اما ویژگی ترکیبی و تلفیقی این مدرسه فلسفی از سویی، و تنوع گرایش ها و جهت گیری های نظری و عملی درون آن از سوی دیگر، طیفی از پرسش ها را در زمینه وحدت مفهومی میان آن گرایش ها فرا روی پژوهشگران قرار داده و می دهد. از زمره نخستین پرسش ها، گذشته از پرسش مربوط به نوع و سنخ خوانش اصحاب این مدرسه از نظام های افلاطون و ارسطو، به دیدگاه هستی شناسانه فیلسوفان این سنت فلسفی بازمی گردد که گرچه بی تردید بازتابی از دیدگاه های مؤسس آن افلوطین در تاسوعات (انئادها) و به ویژه نظریه اقانیم سه گانه است، لیکن می توان نشان داد حداقل در زمینه تعداد و تکثر مراتب هستی و نسبت آنها با یکدیگر، و به زعم آنان عدم کفایت این نظریه در ربط کثرات به مبدأ یا مبادی اعلی، اختلافات و تمایزات مهمی میان آنها برقرار است، به گونه ای که در برخی موارد وحدت بنیادی میان دو نظام فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد. این نوشتار به تحلیل و مقایسه مراتب هستی نزد دو چهره از نوافلاطونیان نخستین فرفوریوس شاگرد افلوطین و یامبلیخوس شاگرد فرفوریوس و میزان قرابت و وفاداری آنان به ساختار اولیه هستی شناسی نوافلاطونیان می پردازد و نشان می دهد که با یامبلیخوس نوعی چرخش اساسی از نوع تلفیق با عناصر رمزی و کهانت در این نظام پدید آمده و نهایتاً در چارچوب مَدرَسی پروکلوس و نوشته های تأثیرگذار او تجدید بنا شده است.
۶.

مسئله جاودانگی نفس در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جاودانگی نفس احباط تکفیر خلود در عذاب سعادت و شقاوت علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۹
دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئله سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیه صدرالمتألهین و بهره گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود، تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه نموده است. این نوشتار میکوشد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همان تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است، تبیین نماید. در این راستا، نظر علامه طباطبایی درباره وجود جوهری نفس و اثبات جاودانگی آن، و همچنین وجوه نوآورانه اندیشه وی در بحث جاودانگی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده ایم و به اشکالات مطرح شده علیه جاودانگی نفس، با توجه به مبانی علامه، پاسخ داده ایم.
۷.

گناه نخستین: مواجهه جوردانو برونو با سنت آگوستینی-لوتری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گناه آغازین مسیحیت جوردانو برونو لوتر رنسانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۲
ایده گناه آغازین بنای مسیحیت را تشکیل داده است. به تعبیری مسیحیت با اذعان به گناه آغازین آدم و شروع دوران هبوط آغاز شد. متفکران مسیحی در طول ادوار مختلف و پیش از آن ها آبای کلیسا سعی کرده بودند تا به نحوی موجه گناه آغازین را صورت بندی کنند و راه خلاص و رهایی بشر از آن را در اختیار مؤمنان بگذارند. اوج این تلاش در مسیحیت آگوستین و بعدها در خوانش لوتر از آن قابل رؤیت است. بااین همه، در دوره رنسانس این رویکرد به جهت دیگری رفت و متفکران این دوره تلاش کردند تا در ایده گناه آغازین بازنگری کنند. یکی از فیلسوف هایی که به جدّ این پرسش را پیگیری می کند، جوردانو برونو است. او در ضمن مجادلاتی که با لوتری ها داشته، سخت در ایده گناه آغازین احتجاج کرد و آن را از اساس بی بنیان دانسته است. در این مقاله نخست سعی می کنیم به بررسی و تبیین استدلال های جوردانو برونو در این فقره بپردازیم و ادامه خواهیم کوشید با تحلیل متن کتاب مقدس و عبارات و فقراتی که در این کتاب هست و دستمایه ایده گناه آغازین شده، استدلال های برونو را تقویت کنیم و نشان بدهیم که او به حق بر ایده گناه آغازین و آرای طلایه داران آن ایراد می کرد. در بخش نتیجه گیری نیز نشان خواهیم داد که همین نقد بنیادین چگونه دوران جدیدی را در نسبت میان خداوند و انسان رقم زده است و اساساً رنسانس سرآغاز دوران خداجویی بوده است.
۸.

علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خداشناسی فلسفی علم الهی علم خدا به جزئیات مکتب مشائی ابن سینا توماس آکوئینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزه خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژه «خدا» که در تصور آن اختلاف نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام یک متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبه مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نکرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه یی بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن سینا میگوید کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقاله حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد.
۹.

قلب و ادراک زیبایی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبائی فلسفه هنر زیبایی شناسی ادراک زیبایی قلب علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۷
در فلسفه اسلامی به ویژه در حکمت صدرایی، برای انسان سه نحوه وجود مطابق عوالم ماده، خیال و عقل در نظر گرفته می شود. انسان در هر یک از این انحاء وجودی، ادراکات و افعال خاص خود را دارد اما برخی ادراکات و افعال نیز به قلب نسبت داده شده است. در بیان عرفا و حکمای اسلامی سه دیدگاه مختلف درباره قلب و نسبت آن با عقل دیده می شود. در بررسی حاضر که بنابر خوانش علامه طباطبائی از حکمت متعالیه صدرایی صورت گرفته است، قلب استعاره ای مجازی از نفس یا همان حقیقت انسان معرفی می شود که بر هر سه ساحت وجود انسان استوار است. از نگاه علامه طباطبائی، ادراک زیبایی نوعی معرفت حضوری است و با قلب ارتباط مستقیم دارد و متعاقباً در آن تأثیر می گذارد. از این رو نقش مهمی برای زیبایی و زینت در زندگی انسان در نظر می گیرند و آن را برای حیات اجتماعی انسان ضروری می دانند. ایشان توجه انسان به زیبایی را مطابق قوا و احتیاجات او و در نتیجه الهام الاهی می دانند به طوری که نگاه زیباشناسانه در استکمال مراتب وجودی انسان تأثیر بسیاری دارد و هنر و ادبیات را از مهم ترین ادراکات اعتباری هر جامعه می شمارند.
۱۰.

تفسیر غزالی از علم النفس ارسطویی و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم النفس ارسطو غزالی تعریف نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که غزالی تا چه حد در ارائه تعریفی از نفس پیرو ارسطو بوده است و آیا تفسیر وی از علم النفس ارسطویی، تفسیری کلامی و الهیاتی است یا تفسیر محض فلسفی است و یا هر دو رویکرد را دربردارد. ارسطو ضمن ارائه دو گونه تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی از نفس، در تعریف طبیعی نفس را مرتبط با بدن می داند و در تعریف مابعدالطبیعی، آن را مستقل از بدن و شناختش را در ارتباط با شناخت موجود زنده می داند؛ اما غزالی با رویکردی دینی و از منظر شریعت، شناخت حقیقت نفس را موضوعی مرتبط با حقیقت مرگ و خودشناسی در نظر می گیرد و بر لزوم شناخت نفس انسانی برای نیل به معرفت الهی تأکید می ورزد. وی نفس را آینه ای می داند که نظاره در آن، دیدار حق را به دست می دهد. غزالی در تعریف فلسفی خود از نفس مانند ارسطو بر کمال اول بودن نفس تصریح می کند و معتقد است نفس فقط با عقل ادراک می شود.
۱۱.

واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظام تربیتی سقراط و افلاطون دیالکتیک سقراط و افلاطون رشد و تعالی آدمی سقراط و افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
بررسی مسئله تعلیم وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست ها به معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت یافته و نیک بخت با یادگیری مهارت های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت ها در زندگی اجتماعی شکل می گیرد. در برابر این شیوه تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی تواند منحصر در این نوعِ از آموزه ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک بختی نداشته باشد هرگز نمی تواند جایگاه خواسته ها و امیال خود و مهارت هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایده خیر به عنوان منشأ و غایت نیک بختی و با طرح تمثیل غار نشان می دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت وگو با مردمان جامعه خویش می پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبه فهم متربی و تناقضات دانسته های وی را به او نشان می دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می کند.
۱۲.

ادراکات اعتباری: سنجش تعاریف ارائه شده و عرضه تعریف بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعریف ادراکات اعتباری نظریه اعتباریات علامه طباطبایی نفس الامر مفاهیم عقل عملی گزاره های ارزشی افعال ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۳۴
علامه طباطبائی از تعابیر گوناگونی برای تعریف ادراکات اعتباری بهره برده اند؛ اما هیچ یک از آن ها تمامی شاخص های یک تعریف مطلوب، مانند جامع بودن، مانع بودن، روشن تر و شناخته شده تر بودن معرِّف نسبت به معرَّف و غیره را دارا نیستند. لذا این نوشتار درصدد است تعریفی از ادراکات اعتباری ارائه کند که حتی الامکان ضمن رعایت الزامات فوق و انطباق حداکثری با این نظریه اعتباریات، چیستی و حدود این ادراکات را به مثابه آیینه ای تمام نمای منعکس نماید تا زمینه فهم دقیق و بهره گیری از این نظریه هرچه بیشتر فراهم گردد. ابتدا در تعریف پیشنهادی تفکیک مفاهیم و گزاره ها صورت پذیرفت. تعریف مفاهیم اعتباری از دو عنصر محوری تشکیل شده است: اولی امر عامی است که مَقسم واقع می شود و همان «تصورات ذهنی» است. دیگری فصلی است که مفاهیم اعتباری را از حقیقی (شامل مفاهیم ماهوی و معقولات ثانی) متمایز می کند. فصل مذکور با بررسی تفصیلی، از میان چهار وصفِ پرکاربرد و محوری مفاهیم اعتباری شامل «تعلق به حوزه عمل»، «عدم تحقق مستقل از ذهن»، «حاصل اعطای حدود اشیاء بودن» و «ساخته افعال ذهنی بودن» انتخاب شد. درنهایت بر رابطه اراده انسان و دواعی باطنی او با ادراکات اعتباری برای جلوگیری از برخی سوءبرداشت ها و فهم بهتر آن نظریه تأکید شده است. خلاصه تعریف حاصل: مفاهیم اعتباری، مفاهیمی هستند که افعال ذهنی، چیستی (ماهیت) آن ها را رقم می زنند. این افعال ارادی با بهره گیری از احساسات و دواعی باطنی در تصورات تصرف کرده و آن ها را پدید می آورند. مجموع این مفاهیم و روابط آن ها، نفس الامری را تشکیل می دهند که گزاره های اعتباری از آن حکایت می کنند.
۱۳.

بازخوانی حکمت تطبیقی از دیدگاه هانری کربن و جایگاه آن در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۴۳
هانری کربن با گذر از خوانش اورسل از فلسفه تطبیقی مبتنی بر پوزیتیویسم و پدیدار شناسی هگلی ذیل سنت شرق شناسی، به نوعی معنویت ناظر به ادیان در چارچوب فلسفه و اسلام ایرانی با چشم انداز شیعی رسیده است. حکمت از دیدگاه او جامع بحث و معنویت و تطبیق، به معنای انطباق تجارب معنوی است. حکمت سهروردی به عنوان کلید فرهنگ معنوی ایران نیز مصداق سنتی این حکمت تطبیقی است. ازجمله مبانی دیدگاه او، متاتاریخ و زمان لطیف، ارض ملکوت و مکان قدسی، حکمت خالده و معرفت اشراقی و قوه خیال است. به لحاظ روشی نیز با کلید هرمنوتیک هایدگری و پدیدار شناسی تأویلی متمایز از پدیدار شناسی هوسرلی و با نظر به گفت وگو و پدیدار کتاب قدسی، به حکمت تطبیقی موردنظر خود پرداخته است. پسینه دیدگاه او در ایران معاصر، ضمن وجود جریانات تقابل و تمایز با نگرش کربنی، تداوم کار او در اندیشه ایزوتسو، داریوش شایگان و سیدحسین نصر نیز با تمایزاتی دنبال شده است؛ اما ویژگی های خاص خوانش کربنی، فلسفه تطبیقی در ایران را به سمت حکمت تطبیقی سوق داده و علی رغم گام ها و نکات مثبت خود، تنوع روشی و خوانشی فلسفه تطبیقی با رویکرد بحثی و تاریخی و متافیزیک تمایز را مورد بی مهری قرار داده است.
۱۴.

خوانشی بر مقایسه نسبت واحد و کثیر با تکیه بر مفهوم واحد و احد در نظام فکری افلوطین و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: افلوطین علامه طباطبایی احد بسیط کثرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۵ تعداد دانلود : ۶۳۵
واحد و کثیر دو مفهوم مهم و اساسی در تفکر الهیاتی به شمار می آیند که  تبیین ارتباط و نسبت میان آنها همواره یکی از دغدغه های اساسی متفکران این حوزه بوده است و هر متفکری مبتنی بر نظام فکری خویش به آن پرداخته است. افلوطین به عنوان یک متفکر الهیاتی متأثر از نظام فکری افلاطون مفهوم واحد را به عنوان مفهومی مافوق وجود، توصیف ناپذیر، درک ناشدنی، بسیط و وحدت محض طرح می کند که به واسطه کمال و تعالی مافوق خویش به نحو ضروری از طریق فیضان، آفرینش را ایجاد نموده است. وی این گونه، تلاش داشته در عین حفظ استقلال واحد، نسبت کثرات به آن را نیز توجیه کند. علامه طباطبایی که نه تنها با تکیه بر نظام فکری متعالیه، بلکه به واسطه بینش عمیقی که در نتیجه سال ها هم نشینی با قرآن به آن دست یافته است، با طرح مفهوم احد به عنوان اصلی ترین مفهوم در نظام توحیدی، وحدت خداوند را  وحدت حقه می داند. ایشان البته با طرح مفهوم تجلی و ظهور، نسبت احد با کثرات را نیز تبیین نموده است. نگارندگان جستار پیش رو می کوشند در عین بررسی اوصاف و ویژگی های احد و دلایل اثبات آن در نظام فکری افلوطین و علامه طباطبایی، چگونگی حل مسأله ربط واحد و کثیر با توجه به احد و اوصاف احد نزد این دو متفکر را مقایسه و تطبیق نمایند.
۱۵.

فلسفه و تعامل جهان و انسان؛ گزارشی از بیست و پنجمین همایش بزرگذاشت حکیم صدرالمتألهین (ملاصدرا) (خرداد 1400: تهران)

کلید واژه ها: فلسفه تعامل انسان و جهان محیط زیست کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۷۲۱
بیست و پنجمین همایش از سلسله همایشهای بزرگداشت حکیم ملاصدرا به موضوع محوری «فلسفه و تعامل جهان و انسان»، بروال سالیان گذشته، در خردادماه 1400 برگزار شد. فرایند اجرایی همایش فلسفه و تعامل جهان و انسان از بهمن ماه 1399 آغاز شد و پس از تصویب این موضوع در شورای علمی و هیئت امنای بنیاد حکمت اسلامی صدرا، فراخوان مقاله همایش در 29 زیرعنوان و دو بخش عمومی و تخصصی فلسفه و کودک، تنظیم و اعلان گردید. محورهای فراخوان مقاله عبارت بودند از: فلسفه و طبیعت؛ طبیعت از منظر حکمت الهی؛ فلسفه و نظام وارگی و شعور طبیعت؛ خوی و خصلت طبیعت جهانهای کوچک و بزرگ؛ جایگاه هستی شناختی و معرفت شناختی طبیعت در حکمت متعالیه؛ فلسفه و مسئولیت انسان در قبال طبیعت؛ حکمت متعالیه و الگوی مطلوب تعامل انسان با جهان؛ تعامل با محیط زیست در سنت اسلامی (با رویکرد فلسفی)؛ بحرانهای زیست محیطی از منظر فلسفه اخلاق اسلامی؛ شرور طبیعی از منظر فیلسوفان مسلمان؛ فلسفه، فناوری و محیط زیست؛ انسان شناسی در اسلام و شی ءوارگی انسان در دوره مدرن؛ بحرانهای زیستی و درک مرگ و معاد؛ بحرانهای زیستی و تأثیر آن بر زیست عقلانی؛ نقش پدیده کرونا در تغییر نگرش بشر نسبت به طبیعت؛ درسهای فلسفی برای جهان پساکرونا؛ بایسته های مناسبات انسانی در جهان پساکرونا. بخش ویژه فلسفه و کودک: «فلسفه و کودک» و تربیت برای تعامل با طبیعت و شناخت آن؛ وظیفه والدین در ارتباط کودک با طبیعت و تأثیر آن بر رشد تفکر؛ «فلسفه و کودک» و بایسته های مواجهه با بحرانهای زیست محیطی؛ تفسیر «بلاهای آسمانی» برای کودک؛ «فلسفه و کودک» و آموزش مدیریت عقلانی بحران؛ فرصتها و تجربه های شرایط کرونایی در رشد تفکر کودک؛ «فلسفه و کودک» و مناسبات انسانی در شرایط بحران؛ «فلسفه و کودک» و الگوهای آموزش غیرحضوری؛ محوریت خانواده در تربیت کودکان در دوره های بحران؛ حقوق کودک در دوره های بحران و قرنطینه؛ رویکرد «فلسفه و کودک» در جهان پساکرونا؛ کودک و سبک زندگی پساکرونایی. پس از فراخوان مقاله عمومی همایش، در مدت مقرر 100 عنوان چکیده و اصل مقاله از اساتید، صاحبنظران و پژوهشگران حوزه و دانشگاه به دبیرخانه همایش واصل گردید که از آن میان، 73 عنوان چکیده مقاله در شورای علمی همایش پذیرفته شد. مجموعه این چکیده ها در یک مجلد گردآوری و منتشر گردید. مجموعه کامل مقالات برگزیده همایش نیز بزودی منتشر خواهد شد. با توجه به شرایط اجتماعی موجود در این ایام و لزوم پرهیز از تجمع بمنظور جلوگیری از شیوع ویروس «کوید 19»، بیست و پنجمین همایش بزرگداشت ملاصدرا بصورت مجازی برگزار میگردد. در این راستا، از میان مقالات تایید شده گروهی برای سخنرانی بصورت مجازی دعوت شدند و نهایتاً فایل صوتی این سخنرانیها نیز برای استفاده عموم از طریق پایگاه اینترنتی بنیاد حکمت اسلامی صدرا بنشانی mullasadrs.org منتشر گردید.
۱۶.

نسبیّت اینشتین و مسئله معقولیت علمی در فلسفه کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه نسبیت کاسیرر اینشتین کانت قاعده فهم فضا زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۳۰۴
با ظهور نظریه نسبیّت خاص، که در آن مفاهیم زمان و فضای مطلق کنار گذاشته می شوند و نسبیّت عام، که با تعبیرِ تجربی از هندسه و توجه به هندسه نااُقلیدسی همراه است، برخی عناصر مبنایی در نقد اول کانت، از جمله مفاهیم زمان و فضای مطلق و جایگاه هندسه اُقلیدسی به عنوان گنجانیده شهودِ فضاییِ محض، متزلزل گشتند و همین امر واکنش های متفاوتی را برانگیخت. نظریه نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفه کاسیرر ثمربخش ظاهر می شود. الف) اندراج نظریه نسبیّت اینشتین به عنوان تاییدی بر معرفت شناسی عمومی وی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت شناسانه کانت - ایدئالیسم انتقادی - در تحلیل نظریه نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ «نقد شناخت» و تبیین پروژه فلسفه صورت های سمبولیک. کاسیرر در فلسفه کانت «قاعده فهم» را دارای نقشی بنیادی در ایجاد نسبت های زمانی و فضایی می داند و هندسه اُقلیدسی را همبسته ضروری صورتِ پیشینیِ ادراکِ فضایی در فلسفه کانت نمی داند. همچنین از دید کاسیرر به دلیل وجود ضروریِ صورت های مفهومی ناوردا (مانند زمان، مکان، عدد و تابع) در نظریه ها، مقایسه بین نظریه ها امکان پذیر می شود و می توان نتیجه گرفت که با پیشروی علم، نظریات علمیِ جامع تر (به لحاظ گستره تبیینی) و پالوده تر (به لحاظ کنار گذاشتنِ دیدگاه های جوهری) می شوند. در نتیجه گذار از نظریات علمی متقدم به متأخر به شکلی تصادفی و اختیاری صورت نمی گیرد و تابع ضرورتی عینی ست؛ اگرچه نظریه فیزیکی عالی ترین صورت شناخت نیست و در کنار سایر صورت های نمادین بخشی از فعالیت نمادپردازی انسان محسوب می شود.
۱۷.

تبیین و نقد هرمنوتیک اشتراوس در زمینه تفسیر اندیشه های فلسفی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم حضوری ادراک حسی تأثر مادی خطای حسی واقع گرایی معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۴۰۳
لئو اشتراوس با تقلیل ذات جامعه به عقیده و ذات فلسفه به دانش، و رسم تضادی میان عقیده/دانش به این نتیجه رسید که فیلسوفان اغلب مجبور بوده اند به پوشیده نویسی و نوشتن بین سطور روی بیاورند. در نوشته های افلاطون، فارابی، ابن سینا، سهروردی و دیگر فلاسفه بزرگ می توان مویداتی برای لزوم پوشیده نویسی باشد. با این حال، چند نقد بر این نظریه وارد است: نخست، اشتراوس تمامی نظریه خود را بر مبنای تضاد دانش/عقیده استوار می سازد اما اگرچه میان آنها نوعی تضاد برقرار است، چنین نیست که مطلقاً همدیگر را طرد کنند؛ دوم، وجود فلاسفه ای که در فلسفه تقلید می کنند هم کلیت نظریه را نقض می کند و هم تقابل میان دانش/عقیده؛ و سوم، وجود سنت شرح نویسی وسیع در میان فیلسوفان غربی و اسلامی، نیز برخلاف نظریات اشتراوس است؛ چراکه دلیل موجهی وجود ندارد که فیلسوف صاحب نظر دم فروبندد ولی شارح، اندیشه ها را بازگو کند؛ و نیز، چهارم، وجود فلاسفه ای که همعصر و هموطن بوده اند، اما یکی اهل پوشیده نویسی و دیگری اهل صریح نویسی، نظریه هرمنوتیکی اشتراوس را مورد نقد جدی قرار می دهد؛ چراکه نشان می دهد پوشیده نویسی احتملاً سلیقه شخصی برخی از فلاسفه بوده است. در این مقاله نشان داده شده است که هرمنوتیک اشتراوس در عین نقاط قوّتی که دارد، نمی تواند به عنوان نظریه ای کلی و عمومی برای تفسیر فلسفه باستانی و اسلامی کاربرد داشته باشد.
۱۸.

جایگاه وجود در خداشناسی فرانسیسکو سوآرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود رویکرد فلسفی رویکرد کلامی سوآرز خدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۷ تعداد دانلود : ۳۹۵
بحث «خدا» و «وجود» در فلسفه مدرسی به هم گره می خورند. در متافیزیک سوآرز، «وجود» معانی مختلف و تقسیمات متفاوتی دارد و بررسی جایگاه «وجود» در خداشناسی سوآرز به بررسی معانی وجود به عنوان موضوع متافیزیک و تقسیمات وجود در خداشناسی نیاز دارد. پرسش ما این است که وجود مدنظر در موضوع متافیزیک سوآرز، چه نسبتی با وجود در بحث خداشناسی او دارد. آیا وجود در متافیزیک (جلد نخست مباحثات) با وجود خدا (بخش دوم مباحثات) نسبتی دارد. در این نوشتار، نسبت وجود در متافیزیک و خداشناسی سوآرز با دو رویکرد فلسفی و کلامی بررسی می شود. ازنظر فلسفی، خدا یکی از مصادیق اتم وجود در متافیزیک است و ازنظر کلامی، خدا «وجود» مطرح شده در جمله سفر خروج (۱۴: ۳) است. این مقاله در دو بخش بررسی شده است: در بخش نخست، بحث عام متافیزیکی درباره وجود و در بخش دوم، وجود خداوند و نسبت وجود با خداوند بررسی شده اند.
۱۹.

اصالت نظریه فرا اخلاقی خوب و توجیه آن در فعل اخلاقی از دیدگاه راس در پرتو اندیشه های کانت و مور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوب فعل اخلاقی شهودگرایی راس فضیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۵ تعداد دانلود : ۴۸۲
یکی از مفاهیم مورد بحث در فرا اخلاق مفهوم خوبی است که در سیاق های اخلاقی بسیار به کار می رود و نقش مهمی در صدور داوری اخلاقی دارد از فیلسوفانی که به این مفهوم پرداخت و آن را غیرقابل تقلیل به دیگر مفاهیم اخلاقی می دانست، ویلیام دیوید راس است. با این حال پیشینیان وی از جمله کانت و مور هم در باب خوبی نظریه پردازی کرده اند که نظرات آن ها بر او تأثیر داشته است. نوشتار حاضر در صدد است تا دیدگاه فرا اخلاقی او را در پرتو دو نظریه مور و کانت به روش تطبیقی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد مداقه قرار دهد که در چه مواردی راس از این دو فیلسوف تاثیر پذیرفته است و آیا می توان به رغم این تاثیرها نظر راس را دیدگاهی بدیع محسوب نمود. در نهایت تحقیق حاضر نتیجه گیری می نماید راس علیرغم تأثیری که از پیشینیان پذیرفته سعی کرده تا مشکلات آن ها را برطرف کند و با ترکیب نظرات کانت و مور و اضافه کردن عناصر دیگر به آن ها نظریه شخصیت خوب اخلاقی را ارائه نماید.
۲۰.

تأثیر اندیشه های پریچارد بر دیدگاه فرااخلاقی راس در باب ماهیت و اصول الزام و ارتباط آن با خوب اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راس شهودگرایی الزام پریچارد وظیفه در نگاه نخست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۹۶
یکی از مفاهیم مورد بحث در فرااخلاق که در سیاق های اخلاقی بسیار به کار می رود و نقش مهمی در صدور داوری اخلاقی دارد، مفهوم الزام یا وظیفه است که از مفاهیم هنجاری محسوب می شود. از فیلسوفانی که به این مفهوم پرداخت و آن را غیر قابل تقلیل و متمایز از مفاهیم ارزشی می دانست، ویلیام دیوید راس است. او بسیاری از مباحث اخلاقی خود را تحت تأثیر اندیشه های پریچارد بیان داشت؛ از این جهت تبیین دقیق دیدگاه پریچارد در فهم نظریه اخلاقی راس دارای اهمیت بسیار است. لذا، نوشتار حاضر در صدد است تا دیدگاه فرااخلاقی و شهودگرایی راس را در پرتو اندیشه پریچارد به روش تطبیقی- توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد مدّاقه قرار دهد که در چه مواردی از او تأثیر پذیرفته و آیا می توان به رغم این تأثیرها نظر او را دیدگاهی بدیع محسوب نمود. در نهایت تحقیق حاضر نتیجه می گیرد راس علیرغم تأثیر زیادی که از پریچارد پذیرفته، سعی کرده مشکلات آن دیدگاه را برطرف کند و بر اساس مبانی فلسفی خود نظریه وظیفه در نگاه نخست را ارائه و تمایز میان الزام و خوب اخلاقی را توجیه کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان