فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۸۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
نیاز سنجی آموزش مداوم حرفه ای دانش آموختگان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش کارکنان فرایندی است که انطباق و سازگاری کارکنان با محیط متحول سازمانی را فراهم می آورد. نکته بسیار مهم در تنظیم و اجرای برنامه آموزشی، برنامه ریزی با توجه به نیاز مخاطبان است. شناسایی نیازهای آموزشی نخستین گام برنامه ریزی آموزش کارکنان و پیش نیاز یک برنامه آموزشی موثر است. این مطالعه، با هدف شناخت نیازهای آموزشی دانش آموختگان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی تنظیم گردیده است.روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی_ پیمایشی است که در سال 1387 به صورت مقطعی بر روی تعداد 67 نفر از دانش آموختگان رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی شاغل در واحدهای مختلف زیر مجموعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. ابزار مطالعه پرسش نامه محقق ساخته ای بود که پایایی آن با ضریب 0.75 Cronbach’s alpha تعیین شد و روایی آن به تایید صاحب نظران رسید. روش نمونه گیری ساده و داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد پاسخ گویان در بین سه حیطه مورد بررسی به حیطه مهارت های فنی و عملیاتی نیاز بیشتری دارند (میانگین 3.47، انحراف معیار 0.12). در بین مهارت های فنی و عملیاتی بالاترین نمره، نیاز مربوط به آشنایی با استفاده و کاربرد نرم افزارهای رایانه ای است و در حیطه مهارت های نظری و ادراکی، مبحث جهانی شدن و چند فرهنگی شدن سازمان ها دارای بالاترین امتیاز در بین کل نیازهای احساس شده دانش آموختگان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی است.نتیجه گیری: نیازهای عملیاتی و در واقع آنچه دانش آموختگان مدیریت به طور روزمره با آن سر و کار دارند، به خصوص نیازهای مربوط به کاربرد رایانه و فن آوری اطلاعات، از مهم ترین نیازهای حیطه مهارت های عملیاتی قلمداد می شود و لازم است برنامه ریزان آموزشی این موارد را در تنظیم برنامه های سالیانه مد نظر قرار دهند.
فهم و تبیین نفوذ کارکنان بر مدیران در بخش دولتی
حوزه های تخصصی:
کانون تمرکز بیشتر روشهای موجود در مدیریت، بر مدیریت زیردستان استوار است. اندک مطالعاتی در باب چگونگی نفوذ زیردستان بر فرادستان انجام شده است. هدف غایی این پژوهش، فهم چگونگی چنین نفوذی و سپس، تبیین کمّی آن است. بر این اساس، پژوهش در دو مرحله با عنوان پژوهش ترکیبی اکتشافی انجام شده است. در مرحلة نخست که به صورت کیفی اجرا شده، نظریة فرایند نفوذ بر فرادستان بر اساس راهبرد داده بنیاد، تدوین و در مرحلة دوم، نظریة حاصل به صورت کمّی آزمون شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایش است. ابزار گردآوری این مطالعه، مصاحبه (داده های کیفی) و پرسشنامه (داده های کمّی) بوده و از جامعة آماری دو دانشگاه (تربیت مدرس و شهید چمران اهواز) جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که چیدمان استفاده از راهبردهای نفوذ عبارتند از: 1. مدیون سازی، 2. اعتمادسازی، 3. ائتلاف سازی، 4. وابسته سازی، 5. متقاعدسازی، 6. پنهان سازی و 7. شرطی سازی. همچنین می توان به تفاوت میان خودارزیابی و دگرارزیابی کارکنان اشاره کرد؛ به این صورت که استفاده از راهبردهای وابسته سازی و مدیون سازی را بیشتر به خود نسبت داده، استفاده از راهبردهای پنهان سازی و شرطی سازی را بیشتر به دیگران نسبت می دهند.
طراحی و تبیین چارچوبی برای شناسایی و دسته بندی ریسک های منابع انسانی: کاربرد رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی به عنوان منبع حیاتی موفقیت بیشتر سازمان ها، دیرزمانی است که مورد بحث و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. با وجود توجه فزاینده به این حوزه ی پژوهشی، منابع انسانی اکثراً تحت عنوان سرمایه های مولد ارزش نگریسته شده و جز معدودی موارد استثنا، ریسک های مربوط به آن به صورت سامان مند مورد بررسی قرار نگرفته است. در این راستا، در پژوهش حاضر دیدگاهی چندبُعدی و کل نگر به مبحث ریسک منابع انسانی اتخاذ شده است. از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان منابع انسانی یکی از سازمان های مطرح در صنعت برق کشور، به شناسایی ابعاد چندگانه، ریسک های منابع انسانی، مؤلفه های این ابعاد و شاخص های معرف آنها پرداختیم. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و گلوله برفی، مصاحبه با خبرگان تا حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های برآمده از مصاحبه ها با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار Nvivo تحلیل شد و پایایی کدگذاری های مصاحبه ها توسط ضریب درون موضوعی کاپا مورد تأیید قرار گرفت. در نتیجه ی تحلیل داده ها، 4 مضمون اصلی، 12 مضمون فرعی و 49 مفهوم در رابطه با ریسک های منابع انسانی سازمان مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت.
توسعه منایع انسانی و نقش آن در ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانها، فرهنگ، ارزشها و اخلاقیات
بررسی رابطة بین هوش هیجانی و وظیفه شناسی در بین دانشجویان دانشگاه امام علی(ع)
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات اخیر نشان می دهد که هوش هیجانی کارکنان در موفقیت و کارآمدی سازمان ها نقش مهمی ایفا می کند. از طرفی مشخص شده است که وظیفه شناسی یکی از متغیرهای دخیل در (چگونگی) مدیریت و فرماندهی است. با بررسی های اولیه مشخص شده که هوش هیجانی در افراد وظیفه شناس به میزان قابل توجهی بالا است. با توجه به این که دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) پس از فارغ التحصیلی مسئولیت های مدیریتی را به عهده می گیرند، مطالعة اندازه و چگونگی رابطة هوش هیجانی و وظیفه شناسی در دانشجویان مذکور می تواند نتایج کاربردی و مؤثری را در ارتقای سطح کیفیت فرماندهی آنان به دنبال داشته باشد.
در این پژوهش که از نوع همبستگی است، پرسشنامة هوش هیجانی بار- آن و پرسشنامة شخصیتی NEOPI -R بر روی 507 نفر از دانشجویان دانشگاه امام علی(ع) که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، توزیع گردید. داده ها به وسیلة نرم افزار SPSS و به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه و روش رگرسیون خطی تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که بین تمامی ابعاد مختلف هوش هیجانی و وظیفه شناسی همبستگی قوی (معنی داری در سطح 01/0) وجود دارد. همچنین برابر نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه، میانگین نمرات هوش هیجانی و وظیفه شناسی دانشجویان، با افزایش سال تحصیلی کاهش می یابد.
تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش هیجانی، به تنهایی حدود 42 درصد از کل تغییرات متغیر وظیفه شناسی را توجیه می کند. آموزش ابعاد مختلف هوش هیجانی سبب افزایش میزان وظیفه شناسی می گردد، به گونه ای که دانشجوی دارای هوش هیجانی بالا، دارای قدرت طرح ریزی خیلی فعال، فردی هدفمند، با اراده و مصمم می باشد.
الگوی انتخاب و به کارگماری نیروی انسانی در سازمانها با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"انتخاب و به کارگماری شایستهترین افراد در هر شغل، یکی از مهمترین مسائل و تصمیمات مدیریتی محسوب میشود. اینگونه تصمیمات در سازمانها به طور مرسوم از طریق انطباق ساده شاغل و شغل» انجام میپذیرد. از کاستیهای این روش، انطباق شاغل با شغل در «سطح فردی» است در حالی که با توجه به اهمیت فراینده «کار گروهی» در سازمانها، انجام انطباقهای دیگر ضروری به نظر میآید. در این مقاله «انطباق افراد شاغل با یکدیگر» علاوه بر انطباق دادن شاغل و شغل در نظر گرفته شده و بر این اساس الگوی نوینی برای انتخاب و به کارگماری نیروی انسانی نیز پیشنهاد و توسعه داده شده است.
به منظور مقایسه الگوی پیشنهادی (مبتنی بر سطح تحلیل گروهی) با الگوی مرسوم (مبتنی بر سطح تحلیل فردی)، مدل ریاضی آن در قالب یک مدل غیر خطی (درجه دوم) فرموله شده؛ سپس به وسیله «شبکه عصبی بازپختی» با استفاده از نرمافزار Matlab حل شد. نتایج تحلیل آمـاری نشـان میدهد که بین میانگین جوابهای به دست آمده از الگوی پیشنهادی و میانگین جوابهای بـه دست آمده از الگوی مرسوم، با توجه به معیار هزینه، اختلاف بسیار معناداری وجود ( و ). در نتیجـه استفـاده از الگـوی پیشنهـادی بـرای انتخاب و به کارگماری نیروی انسانی در مشاغل و پستهای سازمانی به جای الگوی مرسوم توصیه میشود."
بررسی ارتباط بین عوامل سازمانی با میزان تحلیلرفتگی شغلی کارکنان سازمان بنادر و کشتیرانی بندرانزلی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی وضعیت عوامل سازمانی و ارتباط آن با تحلیل رفتگی شغلی کارکنان به صورت توصیفی تحلیلی(از نوع همبستگی) در سازمان بنادر و کشتیرانی بندرانزلی انجام شده است.در این پژوهش 135 نفر از کارکنان شاغل در این سازمان با استفاده از روش گزینش تصادفی شرکت داده شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه تحلیل رفتگی شغلی(مسلچ) و پرسشنامه پژوهشگر ساخته عوامل سازمانی می باشد.نتایج پژوهش نشان می دهند بیش از کارکنان از نظر تحلیل رفتگی شغلی در کلیه ابعاد اعم از تحلیل عاطفی، فقدان موفقیت شخصی و مسخ شخصیت در حد بالا قرار دارند. نتایج آزمون آماری پیرسون نیز حاکی از این است که عوامل سازمانی موردنظر شامل ساختار، حقوق و دستمزد، سبک رهبری، امنیت شغلی، فرهنگ، بهداشت محیط کار، فن آوری و استراتژی سازمان با تحلیل رفتگی شغلی ارتباط دارند.
تقاضا برای نیروی کار، ریسک تولید و کارایی اشتغال در صنایع بزرگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد تا برآوردی از یک سیستم توابع تقاضای نیروی کار و کارایی اشتغال تحت ریسک تولید ارائه دهد. برای دستیابی به این هدف، الگوی سیستم تقاضای نیروی کار با استفاده از داده های تلفیقی صنایع 9 گانه طی دوره 72-1350 در قالب یک الگوی جزء خطای دو سویه با اثرات ثابت برآورد شده است. با این فرض که تقاضای نیروی کار تابعی از متغیرهای محصول، دستمزد، سرمایه و زمان بوده و تابع ریسک تولید علاوه بر متغیرهای محصول، دستمزد، سرمایه و زمان بوده و تابع ریسک تولید علاوه بر متغیرهای قبلی به مخارج دولتی، عرضه پول و نسبت صادرات صنعتی به ارزش افزوده آنها نیز وابسته می باشد. برآورد پارامترهای تابع تقاضای نیروی کار از یک فرآیند چند مرحله ای و برآورد تابع ریسک تولید از طریق روش غیر خطی بدست آمده است. نتایج حاصل از برآورد نشان می دهد که علامت کشش های تقاضای نیروی کار نسبت به محصول، دستمزد، سرمایه و تکنولوژی مطابق انتظار یعنی بی کشش بوده اند. علامت پارامترهای تابع ریسک تولید نیز مورد انتظار بوده و نرخ های کارایی بسیار پایین بدست آمده که بیانگر این است که سه صنعت از متوسط نیروی کار مورد نیاز بیشتر استفاده کرده اند.
استراتژیها و سیاستهای حقوق و دستمزد
منبع:
تحول اداری ۱۳۷۶شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
گفتگو: شایسته سالاری و توسعه منابع انسانی
منبع:
تحول اداری ۱۳۸۳ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
مدلی برای ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شعب در بانک رفاه کارگران
حوزه های تخصصی:
مهارت و هنر خوب گوش دادن (1)
حوزه های تخصصی:
طراحی الگوی بهروزی سازمانی: تبیین نقش محوری سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های سازمانی مثبت گرا یکی از جدیدترین نحله های مطالعاتی حوزه سازمان و مدیریت است. بی تردید خاستگاه چنین پژوهش هایی علم روان شناسی بوده، با این حال اندیشه متفکران علم مدیریت را به شدت متاثر ساخته است. بهروزی سازمانی یکی از جلوه های پژوهش های مثبت گرا می باشد. هدف پژوهش حاضر، تبیین این پدیده در پرتو نقش کلیدی سرمایه روان شناختی مثبت است. این پژوهش مدعی است که وجود سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی موجد فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی است که این دو نیز باعث شکل گیری پدیده ای به نام جو روان شناختی در سازمان ها می شوند و ره آورد آن بهروزی سازمانی خواهد بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی استان یزد است. مقاله حاضر، از حیث مبانی فلسفی پژوهش در زمره پارادایم اثبات گرایی، از نوع توسعه ای و از حیث صبغه پژوهش، کمی و استراتژی آن علّی است. برای تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر از طریق نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان می دهد ضرایب مسیری مدل ساختاری بین کارشناسان و مدیران تفاوت معنی داری دارند. همچنین نقش واسط متغیرهای میانجی در رده کارشناسان همگی تایید شده و در رده مدیران کلیه متغیرها به جزء جو روان شناختی از نقش میانجی برخوردارند.
سنجش رضایت شغلی منابع انسانی در بخش دولتی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی کارامد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمانی نقشی مهم و اساسی ایفا میکند. شناخت میزان رضایتشغلی کارکنان به مدیران در پیشرفت و بهبود بهرهوری منابع انسانی یاری میرساند. براساس پژوهشهای موجود، عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارد. این عوامل در سازمانها بسته به اندازه، فرهنگ، نظام جبران خدمت، نظام ارتقای شغلی، نوع تولید و سایر شرایط محیطی سازمان، متفاوت است. در این پژوهش براساس فرضیهها و آزمونهای علمی انجام شده، سعی شده است تا عوامل مؤثر و مرتبط با رضایت شغلی در بخش دولتی به دست آید. به این منظور وزارت کشور مورد کاوی شد و مشخص شد که در وزارت کشور کدام عوامل برای متغیر وابسته رضایت شغلی نقش پیشبینی کننده را دارد و کدام یک از متغیرهای مستقل همچون نحوه ارتقای شغلی، نظام ارزشیابی، سطح درامد و سبک رهبری ارتباط معناداری با رضایت شغلی دارد.
سازه های اثربخش در توان افزایی کارکنان
منبع:
تدبیر ۱۳۸۶ شماره ۱۸۰
حوزه های تخصصی:
در شرایطی که سازمانها تحت تاثیر رقابتهای اقتصادی هستند، ضرورت توجه به کیفیت کاری و بهره وری سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیریت برای اینکه بتواند عملکرد سازمان متبوع خود را بهبود بخشد بایستی با دید کیفی به سازمان بنگرد و تلاش کند تا آنجا که ممکن است با ارائه راهبردهای اجرایی،کیفیت عملکردکاری سازمان خود را در سطح مطلوب حفظ کند. این یعنی اینکه اصولاً هر برنامه مبتنی بر توانمند سازی می تواند به بهره وری منجر شود و تولید بیشتر، خدمات مناسبتر، جذب مشتریان و نهایتاً در اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازارهای داخلی و خارجی را به همراه آورد. این بهبود مستمر نه تنها برای رویارویی با تهدیدات و فرصتها در محیط پیچیده امروزی ضروری است بلکه موکد این مطلب است که سازمان فقط اصل متفاوت بودن کارکنان از همدیگر را نپذیرد بلکه برای تفاوتها سرمایه گذاری کند و آنها را به کارهایی گمارد که متناسب با توانمندیهایشان باشد. با این رویکرد و با توجه به اینکه بهره وری و نوآوری در خلق فرصتهای جدید آنگاه تحقق می یابد که سازمان از منابع انسانی توانمند برخوردار باشد، با تحلیل مدل سازه های اثر بخشی، عوامل اثر گذار در فرایند توانمند سازی کارکنان را بررسی می کنیم و ضمن تحلیل نارساییها و موانع موجود به تشریح راهکارهای عملی مربوط می پردازیم.