فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۸۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروریات سازمان ها در عصر یادگیری، تسهیم دانش بین افراد سازمان است. از این رو، شناسایی عوامل مؤثر بر تسهیم دانش اهمیتی بسیار دارد. در این مطالعه رابطة میان ابعاد مدل پنج عاملی شخصیت (برون گرایی، سازگاری، وظیفه شناسی، روان رنجوری، گشودگی در برابر تجربه) و رفتار تسهیم دانش بررسی می شود تا به مدیران و سازمان ها در پیاده سازی مؤثر تسهیم دانش کمک کند. بدین منظور پرسشنامه ای برای سنجش این متغیرها طراحی شد و پس از اطمینان از پایایی و روایی با اجرای تحلیل عاملی تأییدی، در میان نمونه ای متشکل از 332 نفر از دانشجویان دانشکدة مدیریت توزیع شد. روش تحقیق پیمایشی– همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. یافته های تحقیق نشان داد بعد سازگاری بر تسهیم دانش اثر مثبت و معنا دار، اما بعد روان رنجوری بر تسهیم دانش اثر منفی و معنادار دارد.
ارزشیابی اثربخشی آموزش های بهبود مدیریت و شناسایی عوامل بازدارنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی آموزشی درجه ارزش آفرینی برای ذینفعان را آشکار می سازد. نتایج ارزشیابی می تواند در بهبود کیفیت برنامه های آموزشی نیز مؤثر باشد و از هدر رفتن تلاش های آموزشی جلوگیری می کند. در این پژوهش، با استفاده از مدل کرک پاتریک (1994)، اثربخشی دوره های آموزشی بهبود مدیریت را در سطح رفتار/کاربردی به روش توصیفی و شبه آزمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. باید در نظر داشت که این پژوهش از نظر افق زمانی یک تحقیق طولی محسوب می شود. پیش آزمون پژوهش، دو هفته قبل از برگزاری دوره برای سنجش تغییر رفتار ناشی از یادگیری مبتنی برتجربه بکار گرفته شده است. پس آزمون شامل سنجش تغییرات رفتاری فراگیران در دو مقطع زمانی است: 1) دو هفته بعد از اتمام دوره؛ 2) یک الی دو ماه بعداز اتمام دوره.نتایج ارزشیابی روند تغییرات نشانگر آن است که تغییر رفتار شغلی ناشی از گذراندن دوره آموزشی هرچند بعد از دو هفته مشاهده می شود، اما این امر پایدار نبوده و بعد از گذشت یکماه سیر نزولی پیدا کرده است. به سخن دیگر، یادگیری فراگیران در این دوره ها به تغییر رفتار شغلی آنان منجر نمی شود. بررسی علل این ناکامی نشانگر آن است که یازده عامل بازدارنده اثربخشی آموزش های بهبود مدیریت را تقلیل و یا خنثی می کنند. یافته های این پژوهش گویای آن است که نظام آموزش بهبود مدیریت در ایران نیاز به بازنگری اساسی دارد. این بازنگری در درجه اول مستلزم انتخاب مدل نظری مناسب و در مرحله بعد طراحی مبتنی بر نیازسنجی آموزشی در سطوح شغلی، سازمانی، و فراسازمانی است.
شناسایی و مدلسازی انگیزه های بکارگیری نظام مدیریت عملکرد منابع انسانی در کسب و کارهای بزرگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بکارگیری نظام مدیریت عملکرد به دغدغه ای مهم و اساسی برای کسب و کار ها تبدیل شده است. یافته های پژوهش ها نشان می دهد حدود 70 درصد برنامه-های تحولی در کسب و کارها از قبیل: برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت دانش، مدیریت عملکرد، مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدد، به دلیل عدم احساس نیاز و انگیزه لازم برای تحول با شکست مواجه می شوند. برای کاهش نرخ شکست، شناسایی و افزایش انگیزاننده های کسب و کارها برای بکارگیری این برنامه های تحولی از اهمیت زیادی برخوردار است. از این رو، با توجه به تمرکز تحقیق حاضر بر روی نظام های مدیریت عملکرد به عنوان یکی از برنامه های تحولی در سازمانها، سؤال پژوهش حاضر این است که انگیزه های بکارگیری نظام مدیریت عملکرد منابع انسانی در کسب و کارهای بزرگ ایرانی کدامند؟ علاوه بر شناسایی انگیزاننده ها، این تحقیق همچنین بدنبال شناسایی میزان اهمیت و روابط بین این عوامل انگیزشی نیز می باشد. بدین منظور از روش تحقیق کیفی اکتشافی استفاده گردید، تا از نظر خبرگان و متخصصان برخوردار از تجربه و شایستگی لازم در زمینه نظام های مدیریت عملکرد بهره گیری شود. در مرحله اول براساس شاخص تعداد کارکنان شش کسب و کار بزرگ کشور برخوردار از تجربه بکارگیری نظام مدیریت عملکرد به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید و داده های لازم از طریق مصاحبه واقع محور استخراج، مستندسازی و با استفاده از مدل اشتراس کدگذاری گردید. در گام بعد یافته های حاصل از پژوهش ها و کدگذاری تجربیات بر اساس روش مدیریت تعاملی توسط خبرگان منابع انسانی برخوردار از تجربه لازم در زمینه بکارگیری نظام مدیریت عملکرد در کسب و کارهای بزرگ، مورد ارزیابی، غربال گری و سپس مدلسازی قرارگرفته است. در مرحله دوم از روش های ایده نویسی به منظور گردآوری داده ها استفاده گردید. براساس یافته های نهایی پژوهش، با اهمیت ترین انگیزه های کسب و کارهای بزرگ ایرانی در بکارگیری نظام مدیریت عملکرد عبارتند از: فعالیت شرکت در فضای رقابتی، احساس نیاز رهبران به ایجاد تحول در کسب و کار، کنترل و اطمینان از تحقق اهداف، همراستایی اهداف فردی و سازمانی، پایش عملکرد و پاداش دهی براساس عملکرد و شناخته شدن بر اساس علمکرد. شناسایی روابط بین انگیزاننده ها نشان داد که وجود فضای رقابتی، به عنوان یکی از علل برانگیخته شدن کسب و کارها برای استفاده از نظام مدیریت عملکرد، بر سایر انگیزاننده ها تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است. همچنین برخی دیگر از انگیزاننده ها از قبیل پاداش دهی براساس عملکرد، پایش عملکرد و شناخته شدن براساس عملکرد نیز تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند. کاربردهای یافته های تحقیق و پیشنهاداتی برای پژوهشگران آینده در انتهای مقاله مورد مطالعه قرار گرفته اند.
الگوی استراتژی های مدیریت دانش متناسب با وظایف مدیریت منابع انسانی و نوع مشاغل (مورد مطالعه شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های منابع انسانی نقش مهمی در تولید و انتقال دانش ایفا می کند. با این وجود تاکنون مطالعات جامعی در خصوص هماهنگی بین وظایف مدیریت منابع انسانی و استراتژی های مدیریت دانش بطور همزمان انجام نشده است. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدلی جهت تعیین استراتژی های مناسب مدیریت دانش و فعالیت های مدیریت منابع انسانی متناسب با هر دسته از مشاغل سازمانی می باشد. در این پژوهش مشاغل سازمانی مطابق با مدل ارائه شده توسط لپک و اسنل، به چهار دسته دانش محور، شغل محور، مشارکتی و قراردادی تقسیم شده و سپس رابطه بین نوع مشاغل واستراتژی های مدیریت دانش(کدگذاری و شخصی سازی) بر اساس نطریه هانسن با وظایف مدیریت منابع انسانی نطیر آموزش، برنامه ریزی، کنترل و پاداش سنجیده شده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جهت گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از مدیران و کارشناسان درحوزه معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران می باشد که به استناد جدول کوکران 196 نفر به عنوان نمونه تصادفی در تحقیق مشارکت داشته اند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار smart pls, spss استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که رابطه معنی داری بین نوع مشاغل و استراتژی های مدیریت دانش و وظایف مدیریت منابع انسانی وجود دارد.بدین معنی که هر چقدر که مشاغل از سمت شغل محوری به سمت دانش محوری حرکت می کند، استراتژی مدیریت دانش نیز به موازات آن از کدگذاری به سمت شخصی سازی تمایل پیدا کرده و وظایف مدیریت منابع انسانی نیز به تبع آن تغییر پیدا می کند.
الگوی هم ردیفی مفاهیم رفتار سازمانی (مفاهیم انگیزش، مشارکت و کنترل کارکنان) جهت توسعه یادگیری دوجانبه (مورد مطالعه: صنعت داروسازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای جدید پژوهشی که علاقه مدیران و پژوهشگران را به میزان فزاینده ای تحت تأثیر خود قرار داده است، دوجانبه گرایی و تأثیر آن بر جنبه های مختلف سازمانی است. بدین معنی که یک سازمان با بهره مندی از چه سازوکارهایی می تواند از هر دو بعد اکتشاف و انتفاع، کارایی و نوآوری به طور هم زمان استفاده نموده و موفق عمل نماید. این مقاله به بررسی ادبیات و مرور عمیق مبانی نظری موجود در حوزه یادگیری دوجانبه و نحوة] تعامل آن با بحث رفتار سازمانی در سه سطح: فردی، گروهی و سازمانی(انگیزش، مشارکت و کنترل) جهت سازگاری و توسعه یادگیری دوجانبه در سازمان ها می پردازد. مدل طراحی شده با منطق دوجانبه گرایی سازگار بوده و از حالت های عمود بر هم استفاده شده است.به منظور آزمون مدل، پرسشنامه ای با 7 پرسشِ باز طراحی و بین مدیران ارشد 26 شرکت فعال در صنعت دارو و بورس کشور توزیع شد. تعداد 91 پرسشنامه با پرسش های بازپاسخ جمع آوری و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیو دی ای[1] تحلیل شد. نتایج نشان داد برای توسعه یادگیری دوجانبه در سازمان نیاز است، مفاهیم رفتار سازمانی نیز به صورت دوجانبه گرایی با مفهوم یادگیری هم ردیف شوند.
طراحی الگوی بهروزی سازمانی: تبیین نقش محوری سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های سازمانی مثبت گرا یکی از جدیدترین نحله های مطالعاتی حوزه سازمان و مدیریت است. بی تردید خاستگاه چنین پژوهش هایی علم روان شناسی بوده، با این حال اندیشه متفکران علم مدیریت را به شدت متاثر ساخته است. بهروزی سازمانی یکی از جلوه های پژوهش های مثبت گرا می باشد. هدف پژوهش حاضر، تبیین این پدیده در پرتو نقش کلیدی سرمایه روان شناختی مثبت است. این پژوهش مدعی است که وجود سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی موجد فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی است که این دو نیز باعث شکل گیری پدیده ای به نام جو روان شناختی در سازمان ها می شوند و ره آورد آن بهروزی سازمانی خواهد بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی استان یزد است. مقاله حاضر، از حیث مبانی فلسفی پژوهش در زمره پارادایم اثبات گرایی، از نوع توسعه ای و از حیث صبغه پژوهش، کمی و استراتژی آن علّی است. برای تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر از طریق نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان می دهد ضرایب مسیری مدل ساختاری بین کارشناسان و مدیران تفاوت معنی داری دارند. همچنین نقش واسط متغیرهای میانجی در رده کارشناسان همگی تایید شده و در رده مدیران کلیه متغیرها به جزء جو روان شناختی از نقش میانجی برخوردارند.
تحلیل وضعیت آموزش و بهسازی منابع انسانی بنگاه ها از منظر مسئولیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی توانمند یکی از مهم ترین و پایدارترین توانمندسازهای سازمانی است. در همه الگوهای جامع تعالی سازمانی، سهم زیادی به دانش افزایی، آموزش و بهسازی کارکنان به عنوان یک توانمندساز مهم و اثربخش بر عملکرد و تعالی کارکنان و سازمان ها داده می شود. به دلیل اهمیت، سهم و نقش دانش، نگرش و توانایی منابع انسانی در عملکرد افراد و سازمان ها اکثر سازمان های پیشرو، سرمایه گذاری های گسترده ای برای دانش افزایی و بهسازی منابع انسانی انجام می دهند. تغییرات و چالش های محیطی بیانگر این واقعیت است که موفقیت در عرصه رقابت به ویژه رقابت جهانی، تا حدود زیادی متأثر از نقش منابع انسانی دانشی، ماهر و توانمند است. توسعه منابع انسانی در سازمان ها یک نوع تعهد متقابل بین افراد و سازمان هاست. در چارچوب این تعهد متقابل، افراد با انجام وظایف محوله، دارای حقوق معینی نظیر بهره مندی از فرصت توسعه و بهسازی مستمر می شوند. به رغم اهمیت و ارزش توسعه و بهسازی منابعانسانی در موفقیت بنگاه ها و جوامع، برخی از سازمان ها و بنگاه های کسب و کار بالاخص در شرایط رکود اقتصادی، از استخدام دراز مدت افراد و بهسازی آنها شانه خالی می کنند. در چنین موقعیتی، منابع انسانی در مقیاس ملی و بین المللی از ظرفیت های مناسب برای بروز توانمندی ها و استعدادهای خود محروم می شوند. در این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی کیفی، ماهیت توجه بنگاه های کسب و کار ایرانی به موضوع اساسی آموزش و بهسازی منابعانسانی از منظر مسئولیت اجتماعی بررسی و تبیین شده است. بر اساس این پژوهش، باید توسعه و بهسازی منابعانسانی در سطوح بنگاهی و ملی، یک مسئولیت با ارزش و اساسی در برابر صنعت، سازمان ها، دولت، سرمایه انسانی کشور و جامعه ملی و بین المللی، برای سازمان های مسئولیت پذیر امروزی باشد.
طراحی مدل بومی مدیریت منابع انسانی با تاکید بر عوامل زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از بومی سازی، متناسب سازی نظریه ها، برای توضیح بهتر پدیده های مرتبط با زمینه شکل گیری و وجودی پدیده مورد مطالعه است. با استفاده از این روش می توان برخی نظریه ها را در زمینه اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی خاص خود مورد بررسی و آزمون مجدد قرار داد، و اگر تغییراتی برای توضیح بهتر پدیده های مورد مطالعه مورد نیاز باشد در آن ها اعمال نمود. این تحقیق با هدف طراحی و تبیین ابعاد زمینه ای برای مدیریت منابع انسانی در نظام اداری ایران به دنبال دست یابی به ابعاد و مولفه های عوامل زمینه ای موثر می باشد. برای رسیدن به این مهم ار تکنیک دلفی بهره برده و پس از پیاده سازی سه مرحله دلفی، با استفاده از نظرات ارزنده خبرگان ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار شناسایی گردید و بعد از حذف مولفه های با میانگین پایین 7 بعد اصلی شامل ابعاد قانونی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، ساختار سازمانی نظام اداری کشور، جمعیت و تغییرات تکنولوژی و33 مؤلفه به عنوان عوامل زمینه ای تأثیرگذار بر مدیریت منابع انسانی در نظام اداری ایران شناسایی گردیدند. این مدل می تواند الگویی جهت توسعه آتی در اختیار سازمان ها قرار دهد و روند علمی و اصولی تری را جهت تدوین خط مشی ها و سیاستهای سازمان ارائه نماید و به تفکر مدیران در تصمیم گیری جهت دهد.
تحلیل و بررسی پیش فرض های ارزش شناختی عدالت سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی، تحلیل و بررسی مبانی ارزش شناختی عدالت سازمانی از منظر فلسفه اخلاق اسلامی است. از چالش های کلان و اساسی در حوزه ارزش شناسی، اختلاف نظر واقع گرایان و غیرواقع گرایان درباره ارزش هاست و نوشتار حاضر در گام نخست درصدد شناسایی مبانی ارزش شناختی نظریه های عدالت سازمانی و سپس پاسخ به این پرسش است که: نظریه های عدالت سازمانی با توجه به مبانی ارزش شناختی خود، واقع گرا هستند یا غیرواقع گرا؟ و در گام بعدی به تحلیل و بررسی این مبانی از منظر معارف اسلامی می پردازد.
یافته های این پژوهش که با روش تحلیل مضمون انجام شده اند، حکایت از آن دارند که نظریه های عدالت سازمانی موجود، ماهیتی ذهنی و غیرواقع گرا دارند و از مهم ترین لوازم چنین رویکردی نسبی گرایی، کثرت گرایی، صدق و کذب ناپذیری و عدم تبیین عقلانی ماهیت عدالت سازمانی است.
شناسایی و رتبه بندی شاخص های کارکنان کلیدی در راستای مدیریت استعدادهای سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اعتقاد بر این است که منابع انسانی مهم ترین مزیت رقابتی و سرمایه ی سازمانی است و به همین دلیل، بر نقش ارزشمند افراد در سازمان تأکید شده است و مدیریت مطلوب آن ها بسیار مهم و حساس تلقی می شود. مدیریت استعداد، نشان دهنده ی نوعی تغییر پارادایم از مدیریت منابع انسانی سنتی به مدیریت منابع انسانی نوینی است که دربرگیرنده ی توجه به نخبگان سازمانی است. یکی از گام های نخستین در مدیریت استعداد، شناسایی کارکنان کلیدی و استعدادهای سازمانی است. هدف از این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی مهم ترین مؤلفه ها و ویژگی های کارکنان کلیدی و استعدادهای سازمانی در دانشگاه تهران است.
پژوهش حاضر، به روش آمیخته، مبتنی بر تحلیل زمینه، با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسش نامه انجام شده است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با استفاده از فن گلوله برفی انجام شده که بر مبنای آن تعداد 15 مصاحبه با کارشناسان و مدیران دانشگاه تهران صورت گرفته است. نتایج این پژوهش، 49 شاخص را برای شناسایی کارکنان کلیدی این دانشگاه شناسایی کرده است که از بین آنها قدرت یادگیرندگی در رتبه ی اول اهمیت قرار دارد
بررسی عوامل فردی و سازمانی مؤثر بر فساد اداری در شعب بانک سپه استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی علل و عوامل مؤثر در فساد اداری در شعب بانک سپه استان قم انجام گرفته است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوة گردآوری اطلاعات، از نوع همبستگی است. جامعة آماری تحقیق230 نفر با حجم نمونة 145 نفر بوده است که با توجه به اینکه روش مدل سازی معادلات ساختاری برای پاسخگویی به سؤال های تحقیق و آزمون فرضیه ها به کار گرفته شده است، برای اطمینان بیشتر 180 پرسشنامه توزیع شد و تعداد پرسشنامه های تکمیل و جمع آوری شده، 153 پرسشنامه بود، از این تعداد، 148 پرسشنامه کامل بود. در این تحقیق 5 عامل به عنوان «عوامل فردی» و 3 عامل به عنوان «عوامل سازمانی» مؤثر در بروز فساد اداری معرفی شده اند. نتایج نشان می دهد بین پای بندی اعتقادی، ویژگی شخصیتی، سبک ارتباطی، سبک رهبری و کیفیت زندگی کاری به عنوان «عوامل فردی» و فساد اداری رابطة معنادار وجود دارد. از طرف دیگر، بین نظام های کنترل و نظارت، نظام حقوق و دستمزد و فرآیندها و شیوه های کاری، به عنوان «عوامل سازمانی» و فساد اداری رابطة معناداری وجود دارد.
شکاف جنسیتی درآمد: به چالش کشیدن توجیهات عقلانی، تساوی حقوق، تبعیض و محدودیت های مدل های سرمایه انسانی
حوزه های تخصصی:
شکاف جنسیتی درآمد به طور پیوسته و در سطح دنیا به اثبات رسیده است. این مقاله اساسأ بر مبنای داده های کشور آمریکا است، اما شکاف بین درآمد زنان و مردان در هر کشوری وجود دارد. بحث مداومی وجود دارد مبنی بر اینکه شکاف جنسیتی درآمد صرفأ اجتناب ناپذیر و به طور منطقی نتیجه منصفانه الگوهای کاری و رفتاری متفاوت زنان و مردان است و یا تاثیر تبعیض کارفرما در مقابل زنان، می باشد. رویکرد سرمایه انسانی که در آن متغیرهای توضیحی مختلفی برای کوچک شدن اندازه شکاف درآمدی به کار می رود، اغلب برای این استدلال استفاده می شود که بخش بیشتر شکاف ناشی از تبعیض نیست، بلکه ناشی از سرمایه گذاری های متفاوت زنان و مردان در کار است. به هرحال نه سرمایه گذاری ها و نه نتایج از راه های تساوی جنسیتی قابل ارزیابی نیستند و مفهوم زیربنای مدل انتخاب های منطقی که در مقابل پشت پرده بحث تساوی جنسیتی ایجاد شده است نیز دارای نقص است. به نظر می رسد تبعیض با الگوهای کاری و رفتاری جنسیتی پیچیده شده است. بسیاری از متغیرهای توضیحی سرمایه انسانی، خود نیاز به توضیح دارند. فهم شکاف مستلزم شناسایی محدودیت های مدل های سرمایه انسانی است. امید می رود رویکرد تکنیکی تری نسبت به چنین مدل هایی اتخاذ شود و همچنین در مورد موضوعاتی فراتر از این رویکرد نیز اندیشه شود.
تحلیل تأثیر ابعاد مدل ویژگی های شغلی هاکمن و اولدهام بر بی تفاوتی سازمانی کارکنان (مورد مطالعه: شرکت گاز استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل تأثیر ویژگی های شغلی بر بی تفاوتی سازمانی کارکنان شرکت گاز استان اصفهان بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. نمونه مورد مطالعه شامل 340 نفر از کارکنان شرکت گاز استان اصفهان است که به روش طبقه ای(طبقه ها: مناطق گازی زیر نظر شرکت گاز استان اصفهان) نمونه گیری انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات تلفیقی از دو پرسشنامه استاندارد جان واگنر و دانایی فرد بود. نتایج نشان داد که مدل اصلی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که تنوع شغلی، هویت شغلی و اهمیت وظیفه، دارای تأثیر مستقیم و منفی بر بی تفاوتی سازمانی می باشند. در این میان ُبعد هویت شغلی با ضریب مسیر 31/0- بیشترین تأثیر را بر بی تفاوتی سازمانی دارد و بعد از آن به ترتیب اهمیت وظیفه با ضریب مسیر 21/0- و تنوع شغلی با ضریب مسیر 18/0- بیشترین تأثیر را دارا می باشند و فرضیه های متناظر آن ها تائید شد. اما ابعاد آزادی عمل و بازخورد شغلی بر بی تفاوتی سازمانی کارکنان شرکت گاز استان اصفهان تأثیر معنی داری نداشته است. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد که زنان نسبت به مردان بی تفاوتی سازمانی بیشتری در شرکت گاز دارا بوده و بیشترین میزان بی تفاوتی سازمانی و بی تفاوتی به مدیر در میان کارشناس ها قابل مشاهده است. اما میان سطح تحصیلات کارکنان و رده ی سنی آنها با بی تفاوتی سازمانی؛ تفاوت معنی داری مشاهده نشده است.
تاثیر رفتار سازمانی مثبت و نوآوری باز بر بهبود مزیت رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سرمایه روانشناختی سازمان ها می تواند مزیت رقابتی پایداری برای آنها فراهم کند از طرف دیگر، لازمه حضور و تداوم سازمان ها در بازارهای جهانی امروزی توسعه و بکارگیری ایده های جدید و بکارگیری عملی آن در بازار می باشد. یکی از پارادایم های جدید نوآوری در سازمان که منجر به رقابت پذیر شدن شرکت ها میگردد، پارادیم نوآوری باز است. در این پارادیم تعامل سازنده با خارج از سازمان از جمله رقبا در تمامی مراحل فرآیند نوآوری میتواند وجود داشته باشد. از این رو هدف این پژوهش بررسی تاثیر نوآوری باز و رفتار سازمانی مثبت در ارتقاء توان رقابتی است و صنایع غذایی کاله طبق مشاهدات انجام شده به عنوان یکی ازبرندهای معتبر در در داخل و خارج کشور به علت تنوع بالای محصولات و نوآوری باز در ارائه محصولات مشابه خارجی انتخاب شده است.
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی همبستگی ، جامعه آماری 170 نفر از کارشناسان و مدیران شاغل در صنایع غذایی کاله می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 118 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی آن با روایی سازه و محتوا تایید شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار PLS استفاده گردید و ضریب همبستگی، آزمون میانگین و آزمون t محاسبه شد و مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. نتایج تحقیق حاکی از تایید تاثیر رفتار سازمانی مثبت و نوآوری باز بر بهبود مزیت رقابتی می باشد و فرضیه اول و دوم مبنی بر تاثیر رفتار سازمانی مثبت بر نوآوری باز و تاثیر رفتار سازمانی مثبت بر مزیت رقابتی تایید گردید اما فرضیه سوم مبنی بر تاثیرنوآوری باز بر مزیت رقابتی تایید نشد.
فرهنگ نوآوری برای کسب مزیت رقابتی در شرکت بنتون در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای حرکت و پویایی، خلاقیت و نوآوری در فرهنگ سازمان عاملی اساسی و تعیینک ننده است. با توجه به ای نکه نیروی انسانی به عنوان شاخ صترین سرمایه است، بدون خلاقیت و نوآوری کارکنان در امور مختلف سازمان، بقای سازمان نیز در خطر است. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان شرکت بنتون واقع در تهران است. پرس شنامه این پژوهش شامل 70 پرسش در مورد مولف ههای فرهنگ نوآوری در شرکت بنتون است. با توجه به نتیجه تحلیل عاملی روی 70 متغیر، هفت عامل به عنوان عوامل اصلی شناسایی و به صورت زیر نا مگذاری شدند: پیاد هسازی، آمادگی سازمانی، یادگیری سازمانی، جه تگیری بازار- محور، میل و گرایش به نوآوری، جه تگیری ارزشی و خلاقیت کارکنان و توانمندسازی. از میان این عوامل، بالاترین رتبه مربوط به عامل خلاقیت کارکنان و توانمندسازی و کمترین رتبه مربوط به عامل یادگیری سازمانی است
تدوین استراتژیهای منابع انسانی با به کارگیری تکنیک تجزیه و تحلیل عوامل محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی بهعنوان نیروی محرکه طرحهای استراتژیک سازمان بهشمار میرود که مدیریت
آن نیازمند رویکردی استراتژیک میباشد. بنابراین تدوین استراتژی ب هعنوان نخستین مرحله در
انجام برنامهریزیهای راهبردی در زمینه منابع انسانی محسوب میگردد. اتخاذ تصمیمات راهبردی
و تدوین استراتژی در حوزه منابع انسانی، همانند طراحی استراتژی در سایر حوز ههای سازمان،
مستلزم بررسی محیط خارجی و شناسایی فرصتها و تهدیدهای محیطی و نیز انجام ارزیابی داخلی
برای آشکار شدن نقاط قوت و ضعف در این حوزه میباش د. پژوهش حاضر با ارزیاب ی محیط
در صدد انتخاب بهترین استراتژی SWOT داخلی و خارجی شهرداری مشهد، و ایجاد ماتریس
برای سیستم منابع انسانی سازمان مورد مطالعه بوده است. از اینرو نخست بهکمک تکنی کهای
تدوین استراتژی و نظرات خبرگان و متخصصان منابعانسانی شهرداری مشهد مه مترین عوامل
اثرگذار داخلی و خارجی مرتبط با حوزه منابع انسانی شناسایی گردید و از سوی مدیران و
کارشناسان سازمان به هرکدام رتبه و ضریب اهمیت اختصاص داده شد و با توجه به میانگین
استراتژیهای اولیه ، SWOT نمرات داده شده کلیه مدیران و کارشناسان و با استفاده از ماتریس
منابع انسانی سازمان تدوین شدند. در نهایت براساس نتایج حاصله موقعیت سازمان در ماتریس
چهارگانه داخلی/خارجی از نظر منابع انسانی شناسایی و استراتژیهای متناسب برای سیستم منابع
انسانی سازمان استخراج گردید. نتایج نشان میدهد استراتژیهای رقابتی و تهاجمی گزین ههای
مطلوب سیستم منابع انسانی شهرداری مشهد میباشند
بررسی تأثیر شایستگی مدیریتی و تعهد مدیریت در برابر توانمندسازی کارکنان با عملکرد شغلی آنان (مورد مطالعه: کارکنان بانک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط شایستگی مدیریتی و تعهد مدیریت در برابر توانمندسازی کارکنان بر عملکرد شغلی کارکنان بانک اقتصاد نوین در شهر تهران است. روش پژوهش از نوع توصیفی، کمی و در زمره پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش کارکنان بانک اقتصاد نوین در شهر تهران بودند که بر اساس فرمول کوکران 187 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از شش پرسشنامه گوناگون استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای شایستگی مدیریت و تعهد مدیریت در برابر توانمند سازی کارکنان بر عملکرد شغلی آنان موثر است. علاوه بر این، انگیزش مدیریت و توانمندسازی کارکنان از طریق رضایت شغلی بر عملکرد شغلی اثرگذار است.
تحلیل شکاف و نیازسنجی مهارت های عمومی و تخصصی کارشناسان مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش، سرمایه گذاری برای نسل آتی است که هدف آن، توسعه منابع انسانی می باشد. در این راستا، پیشرفت و توسعه سازمان ها و مؤسسات، در گرو ارتقای سطح دانش، بینش و مهارت های منابع انسانی است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف تحلیل شکاف مهارت های عمومی و تخصصی کارشناسان مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران انجام شده است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، کلیه کارشناسان مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران هستند که تعداد آنها 227 نفر می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، 143 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 63 سؤالی، استفاده شد. جهت تعیین روایی، از روش روایی محتوا و برای تعیین پایایی، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن برابر با 82/0 بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که 1- وضعیت موجود نیازهای آموزشی در حد متوسط و وضعیت مطلوب نیازهای آموزشی در حد بالا ارزیابی شد 2- بین وضعیت موجود و مطلوب نیازهای آموزشی (عمومی و تخصصی) تفاوت معناداری وجود داشت. 3- اولویت بندی مهارت های عمومی کارشناسان مالی و اقتصادی شهرداری تهران (شکاف آموزش های عمومی) به ترتیب شامل: آمار، آیین نگارش، ارتباطات، مدیریت و برنامه ریزی و رایانه است. 4- اولویت بندی مهارت های تخصصی کارشناسان مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران، (شکاف مهارت های تخصصی) به ترتیب شامل: حسابداری، مالی شرکتی و سرمایه گذاری می باشد.
پیش بینی روند پژوهش در مدیریت منابع انسانی با استفاده از تحلیل سری های زمانی (با استناد به مقالات پایگاه های اطلاعاتی علمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به اهمیت مدیریت منابع انسانی و نیاز روزافزون به آن در سازمان ها و اداره ها و همچنین، گستردگی حوزه های تحقیقاتی در این زمینه، بررسی روند پژوهش در مدیریت منابع انسانی مهم است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی سیر تغییر و تحول پژوهشی در حوزه های تحقیقاتی مدیریت منابع انسانی و پیش بینی روند آینده ی آن است. در این راستا، تعداد 50014 مقاله ی مربوط به مدیریت منابع انسانی که طی سال های 1962 تا 2011 در 81 نشریه منتشر شده است، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و با استخراج داده ها، ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی و تحلیل روند 50 سال گذشته، تلاش شد با استفاده از تحلیل سری های زمانی به پیش بینی 10 سال آینده ی هر یک از حوزه های تحقیقاتی مدیریت منابع انسانی پرداخته شود. نتایج روند صعودی را در تمامی حوزه ها، به خصوص: روابط کار و کار گروهی؛ تجزیه وتحلیل شغل؛ سامانه های اطلاعاتی و مدیریت راهبردی منابع انسانی، نشان می دهد.