مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی نتایج تحقیقات داخلی و خارجی پیرامون میزان مشارکت استفاده کنندگان در فرایند تدوین استانداردهای حسابداری و نقش آن ها در اثرگذاری بر فرایند تدوین استانداردها است. میزان مشارکت استفاده کنندگان در فرایند تدوین استاندارد به عنوان یک عامل اساسی در مشروعیت نهادهای تدوین کننده استاندارد تلقی می شود. استفاده کنندگان از صورت های مالی دارای قدرت بالقوه جهت تأثیرگذاری بر فرایند تدوین استاندارد هستند. یافته های پژوهش به طور کلی نشان می دهد که میزان مشارکت استفاده کنندگان در فرایند تدوین استانداردهای حسابداری اندک است. نداشتن زمان و منابع کافی جهت مشارکت، هزینه مشارکت و احتمال موفقیت از دلایل عمده مشارکت اندک استفاده کنندگان در فرایند تدوین استانداردها است.
تأثیر اندازه شرکت، نوع گزارش حسابرسی و درصد مالکیت دولتی، بر رتبه بندی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران از نظر به موقع بودن گزارش حسابرسی
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عوامل موثر بر رتبه بندی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران از نظر به موقع بودن گزارش حسابرسی می پردازد بنابراین جامعه آماری کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران می باشد. محقق با استفاده از روش حذف سیستماتیک تعداد 92 شرکت را به عنوان حجم نمونه انتخاب نمود. محقق برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS , Eviews استفاده نموده است. برای آزمون فرضیات ابتدا با استفاده از آزمون کلموگروف_ اسمیرنف داده نرمال سنجی شدند، که به علت نرمال نبودن بعضی از متغیرهای تحقیق، محقق با استفاده از تابع ASINH اقدام به نرمال کردن داده ها نمود. قبل از آزمون فرضیات ابتدا به کمک آزمون لیمر روش آزمون ترکیبی و تابلویی داده ها مشخص شد. که نتیجه این آزمون نشان داد که داده ها باید به صورت پانل دیتا وارد نرم افزار بشوند، سپس به کمک آزمون هاسمن روش تصادفی و یا ثابت آزمون فرضیات مشخص شد. نتیجه آزمون رگرسیون به روش تک متغیره نشان داد که در بین متغیرهای مستقل فقط اندازه شرکت موجب افزایش زمان ارائه گزارش حسابرسی می شود و سایر متغیرها (نوع گزارش حسابرسی، درصد مالکیت دولتی) بر رتبه بندی شرکتها از نظر به موقع بودن گزارش حسابرسی تأثیر معنی داری نداشتند.
بررسی اثر اعتماد بر هزینه ها و سود در روابط تأمین کننده و مشتری: با استفاده از رویکرد بازی ها
حوزه های تخصصی:
در صورت تسلط تفکر اقتصادی صرف، در مفهوم سازی توسعه به عنوان یکی از مهمترین اهداف جوامع امروز، تاکید بر ابعاد کمی توسعه مانند افزایش سرمایه گذاری، بهره وری عوامل تولید، پیشرفت تکنولوژی و نوآوری به عنوان شروط لازم برای توسعه قرار می گیرد. اما توسعه دارای ابعاد کیفی نیز می باشد به طوری که مفهومی تحت عنوان سرمایه اجتماعی، که به دنبال غنی سازی کنش های اجتماعی ناشی از افزایش تمایل به مشارکت و اعتماد اجتماعی است در این زاویه مطرح است. سرمایه اجتماعی، از طریق طراحی، تقویت و روزآمد کردن نهادها و ساختارهای اجتماعی منجر به تسهیل کنش های اقتصادی و کاهش هزینه های معاملاتی می شود. در این معنا ارتباطات انسانی می تواند به یکی از ابزارهای مهم در بدست آوردن سهم بیشتری در دنیای رقابت، تبدیل شود. اعتماد یکی از مهمترین عوامل موثر در ارتباط به شمار می آید. بر اساس این فرض که مؤلفه اعتماد در داد و ستد های برون سازمانی موجب افزایش سودآوری و کاهش بخشی از هزینه ها (هزینه معاملاتی) می شود، این مقاله به بررسی تأثیر اعتماد بر سودآوری متقابل بین مشتریان و تأمین کنندگان پرداخته است. در این مقاله با استفاده از رویکرد تئوری بازیها, به بررسی عوامل مؤثر بر ارتباطات مشتری و تأمین کننده(اعتماد) پرداخته شده و نشان داده می شود که اعتماد را می توان به صورت یک داده قابل اندازه گیری مالی بیان نمود. نتایج تحقیق نشان می دهد که مدیریت باید توجه بیش تری به نقش اعتماد در ارتباطات خارج سازمانی در فرآیند انتخاب شریک و خرید داشته باشد زیرا موجب افزایش سود متقابل می شود.
رابطه بین مالکیت دولتی و محافظه کاری شرطی حسابداری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
نظارت بهتر توسط مکانیزم های نظام راهبری شرکتی، منجر به محافظه کاری بیشتر در صورت های مالی برای اطمینان از صحت اطلاعات مندرج در صورت های مالی و اطمینان از عدم اقدامات یک جانبه مدیریت به نفع خویش می گردد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین مالکیت دولتی و محافظه کاری شرطی حسابداری است. در این پژوهش، برای سنجش محافظه کاری شرطی از معیار محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی (مدل بال و شیواکومار) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. که با روش حذفی، 83 شرکت در نمونه آماری این پژوهش قرار گرفته اند، دوره زمانی پژوهش سال های 1385 تا 1390است. برای آزمون فرضیه های صورت بندی شده از رگرسیون چندگانه خطی و آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل بهره گیری شده است. نتایج آزمون نشان می دهد درصد مالکیت دولتی بر سطح محافظه کاری شرطی حسابداری تاثیر دارد و از بین متغیرهای کنترلی وارد شده در مدل، ( اندازه شرکت و اهرم مالی) اندازه شرکت رابطه ی مثبت با محافظه کاری شرطی داشته و اهرم مالی رابطه منفی با محافظه کاری شرطی حسابداری دارد.
تاثیرهوش هیجانی بر تصمیم گیری های سرمایه گذاران انفرادی فعال در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
برای اتخاذ هر تصمیم سرمایه گذاری بالقوه، سرمایه گذار بایستی بر یک مبنای منظم، قضاوت هایی را انجام دهد، شواهد نشان می دهد که سرمایه گذاران هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری و تصمیم گیری در مورد نگهداری پرتفوی با تورش های سرمایه گذاری مشخصی روبرو هستند. در این پ ژوهش تورش های سرمایه گذاری شامل حسابداری ذهنی، زیان گریزی، و تورش نمایندگی مورد مطالعه قرار می گیرد و چگونگی تاثیر هرکدام از این تورش ها بر فرایند تصمیم گیری افراد مورد کنکاش قرار خواهد گرفت. یک فرد به عنوان یک سرمایه گذار بایستی این حقیقت را در نظر داشته باشد که هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری هیجانات ممکن است نقش بسیار مهمی را در فرایند سرمایه گذاری ایفا کند. بنابراین در این پژوهش رابطه بین هوش هیجانی کلی و اجزای هوش هیجانی، و تصمیم گیری های سرمایه گذاری افراد و همبستگی های موجود بین آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. 270 نفر از سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران، به عنوان نمونه آماری به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. که هوش هیجانی و تورش های حسابداری ذهنی، زیان گریزی و نمایندگی این افراد با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تایید یا رد فرضیه های تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای اصلی تحقیق (هوش هیجانی و تصمیم گیری سرمایه گذاران) رابطه مستقیم وجود دارد.
تحقیقات تفسیری حسابداری،چالش ها و فرصت های تحقیق در حسابداری
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی سیاست های و ارزیابی تحقیقات تفسیری حسابداری (IAR) می پردازد . به این منظور مقاله حاضر جایگاه و وجوه اشتراک بین تحقیقات تفسیری حسابداری را با بدنه اصلی و جریان تحقیقات انتقادی حسابداری مورد بررسی قرار می دهد. تحقیقات تفسیری حسابداری یک مفهوم گسترده است که معانی متعددی را در بر دارد و غالبا با نظریه های کلاسیک و سنتی در علوم اجتماعی مرتبط است ، و تلاش می کند که نظریه های مدرن و پسا مدرن اجتماعی را نفی کند وبه همین منظور روی نقش و کارکرد حسابداری تاثیر می گذارد.[8].پژوهشگران تحقیقات مذکور ، که بر ترویج این نوع پژوهش ها تأکید دارند ، روش های متعددی را برای رسیدن به این امر پیشنهاد نموده اند.امروزه ، پژوهشگران این نوع تحقیقات خواستار تعریف و ارائه یک فضای مستقل و متمایز آکادمیک هستند که بر مبنای نتایج تحقیقات تفسیری حسابداری ایجاد شده باشد. در این مقاله ماهیت ، هویت وکارکرد تحقیقات تفسیری حسابداری و نیز جایگاه آن نسبت به سایر تحقیقات حسابداری بررسی شده است . همچنین به تحقیقات تفسیری بر مبنای تقسیم بندی رزلندر (Roselender) و دیلارد (dillard) که نوعی تحقیقات « روش شناختی ، فلسفی و ایدئولوژیک » است ، اشاره شده است. واژه های کلیدی ، تحقیقات تفسیری حسابداری ، تحقیقات انتقادی حسابداری ، تئوری حسابداری ، حسابداری عملی
تأثیر تفکیک اجزاء پایدار و ناپایدار سود در شرکت های محافظه کار و غیرمحافظه کار بر ارزش مربوط بودن اطلاعات حسابداری
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تفکیک اجزاء پایدار و ناپایدار سود در شرکت های محافظه کار و غیر محافظه کار بر ارزش مربوط بودن اطلاعات حسابداری می باشد. برای انجام این پژوهش از اطلاعات 103 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در یک دوره شش ساله از سال 1385 تا 1390 استفاده شد. برای سنجش محافظه کاری از معیار عدم تقارن زمانی شناسایی سود و برای سنجش مربوط بودن اطلاعات حسابداری به ارزش سهام از معیار قیمت سهام استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جداسازی تفکیک پایدار و ناپایدار سود در شرکت های محافظه کار تفاوت معناداری در ارزش مربوط بودن اطلاعات حسابداری ایجاد نمی کند. اما در شرکت های غیر محافظه کار این رابطه معنادار است.
ابعاد حسابداری ذهنی، ریشه ها و کاربردها
حوزه های تخصصی:
چکیده اغلب تئوری های اقتصادی بر این اساس بنا شده اند که افراد در رویارویی با رویدادهای اقتصادی مختلف به صورت منطقی عمل می کنند و کلیه اطلاعات موجود، در فرایند ارزیابی آن ها منظور می شود. مشاهده رفتار تصمیم گیری افراد در تحقیقات مختلف، موجب تردید در این تئوری ها شده و نشان داده است که در اغلب موارد، افراد در تصمیم گیری به صورت منطقی رفتار نمی نمایند. یکی از تئوری هایی که به منظور توجیه رفتار غیرمنطقی افراد در تصمیم گیری مطرح گردیده است؛ تئوری حسابداری ذهنی است. بر مبنای این تئوری، فرد نگاه کلان خود به مجموعه سرمایه گذاری های را از دست می دهد و تلاش می کند تا تعادلی بین زمان لذت بردن از منافع سرمایه گذاری و یا خرید کالا و خدمات و درد ناشی از پرداخت ایجاد نماید. این تئوری عنوان می نماید که افراد، بودجه های جداگانه ای را برای مصارف ضروری و غیر ضروری خود دارند و مبلغ معینی از سود را بر حسب منبع تامین آن ممکن است به مصارف متفاوتی برسانند. در این مقاله کوشش شده است تا به ابعاد مختلف حسابداری ذهنی و ریشه های آن، کاربردها و تحقیقات مختلف در این حوزه پرداخته شود.
میزان استفاده اساتید حسابداری از فناوری اطلاعات در دانشگاها
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که آموزش، بیش از هر موضوعی متاثر از تحولات فناوری است، بعنوان نهاد اصلی و رسمی جامعه، نیاز دارد خود را به فناوریهای جدید مجهز کند. در این مقاله دلایل اختلاف در انتخاب فناوری در زمینه آموزش حسابداری دو دوره کارشناسی ارشد و دکتری مورد بررسی قرار میگیرد. این یک تحقیق پیمایشی کاربردی بوده و از طریق انتخاب یازده فناوری مختلف و ارسال پرسش نامه به دوگروه از اساتید دوره کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای مختلف وتجزیه وتحلیل نتایج بدست آمده از این اطلاعات انجام شده است. ابزار اندازه گیری این تحقیق پرسش نامه بوده و روش آماری آن آزمون t می باشد. نتایج تحقیق بیانگر وجود تفاوت معنادار بین استفاده از موارد یاد شده در بین دو گروه از اساتید حسابداری دوره کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاهها می باشد. راه حل عملی برای پوشش این فاصله، استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات در آموزش حسابداری جهت افزایش کیفیت آموزش توسط اساتید و از طرفی تلاش دانشجویان جهت یادگیری فناوریهای نوین و استفاده عملی از آن می باشد.
شکاف جنسیتی درآمد: به چالش کشیدن توجیهات عقلانی، تساوی حقوق، تبعیض و محدودیت های مدل های سرمایه انسانی
حوزه های تخصصی:
شکاف جنسیتی درآمد به طور پیوسته و در سطح دنیا به اثبات رسیده است. این مقاله اساسأ بر مبنای داده های کشور آمریکا است، اما شکاف بین درآمد زنان و مردان در هر کشوری وجود دارد. بحث مداومی وجود دارد مبنی بر اینکه شکاف جنسیتی درآمد صرفأ اجتناب ناپذیر و به طور منطقی نتیجه منصفانه الگوهای کاری و رفتاری متفاوت زنان و مردان است و یا تاثیر تبعیض کارفرما در مقابل زنان، می باشد. رویکرد سرمایه انسانی که در آن متغیرهای توضیحی مختلفی برای کوچک شدن اندازه شکاف درآمدی به کار می رود، اغلب برای این استدلال استفاده می شود که بخش بیشتر شکاف ناشی از تبعیض نیست، بلکه ناشی از سرمایه گذاری های متفاوت زنان و مردان در کار است. به هرحال نه سرمایه گذاری ها و نه نتایج از راه های تساوی جنسیتی قابل ارزیابی نیستند و مفهوم زیربنای مدل انتخاب های منطقی که در مقابل پشت پرده بحث تساوی جنسیتی ایجاد شده است نیز دارای نقص است. به نظر می رسد تبعیض با الگوهای کاری و رفتاری جنسیتی پیچیده شده است. بسیاری از متغیرهای توضیحی سرمایه انسانی، خود نیاز به توضیح دارند. فهم شکاف مستلزم شناسایی محدودیت های مدل های سرمایه انسانی است. امید می رود رویکرد تکنیکی تری نسبت به چنین مدل هایی اتخاذ شود و همچنین در مورد موضوعاتی فراتر از این رویکرد نیز اندیشه شود.