فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۵۰۱ تا ۱۵٬۵۲۰ مورد از کل ۱۶٬۶۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
دانشگاه جهان شهرگرا، دانشگاه مبتنی بر شیوه 2، دانشگاه پیوندی، دانشگاه فرهنگی و دانشگاه باز و گسترده، الگوهای ایده آل دانشگاه در جامعه دانش محور هستند که با تغییر و تحول در الگوی دانشگاه سنتی در نتیجه دگرگونی در واقعیت های اجتماعی جامعه معاصر پدیدار شده اند. مقاله حاضر در این چهارچوب تلاش می کند تا میزان همگرایی دانشگاه در ایران (مطالعه کیفی دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه تهران) را با این گونه های تیپیک و شاخص های آن مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه استاندارد به منظور گردآوری اطلاعات مورد استقاده قرار گرفته و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج بیانگر این است که دانشگاه تهران به مثابه یکی از برترین دانشگاه های ایران نه تنها از نظر همگرایی و همسویی با شاخص های دانشگاه در جامعه دانش محور ضعف های اساسی دارد بلکه در مواردی الگو های دانشگاه سنتی نیز در آن با چالش های جدی مواجه است.
معرفی کتاب: کیفیت در آموزش عالی،محمد یمنی دوزی سرخابی، انتشارات سمت، چاپ سوم، 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۱۲۲-۱۲۰
حوزه های تخصصی:
کتاب کیفیت در آموزش عالی اثر آقای دکتر محمد یمنی دوزی سرخابی استاد دانشگاه شهید بهشتی است. این کتاب در سال 1391 توسط انتشارات سمت منتشرشده و در سال 1397 به چاپ سوم رسیده است. در مطالعه کتاب، یکی از نقاط برجسته ای که به ذهن متبادر می شود این است که نویسنده ایران را دوست می دارد و به عنوان یک استاد و معلم دانشگاه، آموزش عالی را یکی از مهم ترین عناصر پیشرفت و توسعه متوازن و همه جانبه کشور می داند و ازاین روست که بر موضوع «کیفیت در آموزش عالی» تأکید می کند. نویسنده ارائه مفهوم «کیفیت» در مقابل «کمیت» را ساده اندیشی می داند و با اشاره به مفهوم پیچیده و متنوع و مبهم دانشگاه و اکوسیستم آن، تأکید می کند که پدیده های آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی و ... در دانشگاه ها در چنین میدان پیچیده ای زاده می شوند و بنابراین ابزارهای تعیین کیفیت در آموزش عالی، بدون توجه به این میدان، به شناختی سطحی از آموزش عالی دست می دهد و توهمی از «شناخت قطعی» به وجود می آورد. از مشخصه های کتاب، توجه نویسنده به فهم دانشگاه و فرهنگ دانشگاهی و شناخت مفاهیم برای نیل به مفهوم کیفیت است که در این مسیر، شناخت و نقد و آزاداندیشی را هم موردتوجه قرار می دهد. برای همین است که در مقدمه مفصل و خواندنی کتاب، چیستی و مفهوم پداگوژی مطرح و ویژگی های آن برشمرده می شود و میدان و ابعاد پداگوژی دانشگاهی تبیین و بر تفکر پداگوژیکِ همه کنشگران دانشگاه تأکید می شود.
سواد فناورانه دانش آموزان و دبیران: تحلیلی بر تفاوت دو نسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تفاوت سواد فناورانه دانش آموزان دوره دوم متوسطه با دبیران آن ها در آموزش و پرورش شهر همدان است که این تفاوت از منظر تفاوت نسلی مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد و از بین تعداد 878 نفر دبیر زن و 12526 نفر دانش آموز دختر متوسطه دوره دوم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، ۲۶۵ دبیر و ۳۷۳ دانش آموز به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته مربوط به سواد فناورانه بوده است که با توجه به استانداردهای سواد فناورانه انجمن بین المللی فناوری آموزشی تهیه شده اند. روایی این پرسشنامه ها از طریق اعمال نظرات اصلاحی هفت نفر از صاحب نظران و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب برای پرسشنامه دبیران و دانش آموزان 92/0 و 89/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون خی دو، یو من ویتنی و آزمون رتبه ای فریدمن نشان داد؛ بین سواد فناورانه دانش آموزان متوسطه و دبیران آن ها فاصله وجود دارد. همچنین درک دانش آموزان و دبیران از مؤلفه های پنجگانه سواد فناورانه به ترتیب فهم ارتباط فناوری و جامعه و فهم طراحی فناوری با بالاترین میانگین رتبه دارای اولویت اول تا دوم است. کم ترین بعد در دانش آموزان و دبیران آن ها مربوط به کسب توانایی های جهان فناورانه است. دبیران و دانش آموزان به عنوان دو نسل متفاوت از لحاظ سواد فناورانه و درک مؤلفه های آن با هم تفاوت دارند و این تفاوت با توجه به نظریه نابرابری دیجیتالی کاوسنی (2006) نشانه تفاوت نسلی است.
تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان در بازماندگی از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
۱۲۸-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشجویان دکتری دارای تأخیر در ازدواج در دانشگاه کردستان بود. در این راستا از روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان مطالعه و جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان که دارای تأخیر در ازدواج بودند در نظر گرفته شد؛ پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری در این پژوهش با مصاحبه 19 نفر حاصل شد، لذا حجم نمونه در این مرحله از پژوهش 19 (15 دختر و 4 نفر پسر) نفر بود. مدت زمان مصاحبه ها بین 40 تا 100 دقیقه بود. تحلیل مصاحبه ها به روش تحلیل هفت مرحله ای کلایزی بود و جمع آوری و تحلیل داده ها به صورت هم زمان انجام شد، به این صورت که ابتدا مصاحبه ها به صورت گفتاری و کلمه کلمه نوشته شد و سپس گزارش مصاحبه ها به صورت نوشتاری آماده شد. در مراحل بعدی واحدهای معنایی به صورت جمله از متن گزارش مصاحبه ها استخراج و به صورت کدهایی مشخص شد. در ابتدا 476 مفهوم استخراج شد که بعد از دسته بندی و ادغام موارد مشابه به 157 واحد معنایی تقلیل و نهایتاً در 8 مضمون اصلی دسته بندی شد. جهت قابلیت اعتماد یافته های پژوهش نیز از طریق ارسال ایمیل به چند نفر از شرکت کنندگان و تائید نتایج تحلیل مصاحبه از طرف آن ها از صحت یافته ها اطمینان حاصل شد. نتایج یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر تأخیر و بازماندگی از ازدواج دانشجویان شامل 6 مضمون اصلی؛ تحولات اجتماعی- فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل خانوادگی، عوامل مربوط به شرایط شغلی، عوامل فردی و عوامل دولتی- حکومتی است و پیامدها و تبعات تأخیر در ازدواج دارای دو مضمون اصلی پیامدهای منفی و پیامدهای مثبت بود که پیامدهای منفی دارای 6 مضمون فرعی؛ فردی/ شخصی؛ اجتماعی/ فرهنگی؛ خانوادگی؛ اقتصادی؛ سیاسی و فردی بود و پیامدهای مثبت تنها شامل پیامدهای فردی می شد.
سنجش رضایت از کیفیت زندگی شهری در محله های شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
381 - 427
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی از جمله مفاهیم گسترده ای است که با رشد زندگی شهری و همچنین با گسترش فناوری مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. لذا این مقاله با هدف استخراج شاخص های جامع کیفیت زندگی شهری در مقیاس محله ای و اندازه گیری و تبیین کیفیت زندگی در محله های مورد مطالعه، به استخراج مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت زندگی از بعد ذهنی می پردازد. مقاله حاضر به لحاظ ماهیت تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ روش بررسی، توصیفی-تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی موجود بهره گرفته شده است. سپس به منظور اندازه گیری متغیرهای کیفیت زندگی در محله های مورد مطالعه از مشاهدات میدانی اعم از مشاهده مستقیم، مصاحبه و ابزار پرسشنامه استفاده گردید؛ در تحلیل داده ها نیز بر اساس انتخاب رویکرد ذهنی در سنجش کیفیت زندگی از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های این مقاله نشان می دهدکه عوامل نهایی کیفیت زندگی در شهر کرج را 16 عامل اصلی تشکیل می دهد. دامنه رضایت کلی ساکنان از کیفیت زندگی در محله های عظیمیه، حصارک بالا و اسلام آباد به ترتیب در حد بسیار خوب، متوسط و پایین می باشد. به طور کلی نتایج این مقاله حاکی از این است که شاخص مسکن به عنوان مهمترین عامل جهت رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی در محله های شهری مطرح می باشد، که متاسفانه بجز محله عظیمیه، دو محله اسلام آباد و حصارک بالا وضعیت نامطلوبی را در این باره نشان می دهند. بنابراین جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بایستی گام های موثری در جهت تغییرات اساسی در وضع مسکن و بهبود اقتصاد و معیشت آنان برداشت.
دین داری و خودکشی در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
120 - 146
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که تحقیق درباره تأثیر دین داری بر خودکشی در ایران بیشتر در سطح پیمایش و با حجم نمونه اندک در بین گروه های خاص بوده و کمتر در سطح استانی انجام یافته است؛ این مقاله سعی دارد تا رابطه بین میزان دین داری و خودکشی را در سطح استانی مورد واکاوی قرار دهد. روش پژوهش در این تحقیق، روش تطبیقی درون کشوری است. نتایج تحقیق نشان داد که در سال 1379 تنها رابطه معنادار، رابطه بین انجام اعمال دینی فردی و میزان خودکشی است. تحقیق نشان داد که می توانیم ادعا کنیم که دین مستقیماً بر خودکشی تأثیر ندارد؛ بلکه تأثیر آن از طریق ایجاد ارزش های اخلاقی درباره نا همنوایی های اجتماعی و دینی بر خودکشی است. تحلیل سال های 1394، 1395 و 1396 نشان داد که مهم ترین عامل تأثیرگذار از بین مؤلفه های دین داری، دین داری فردی به خصوص میزان روزه گرفتن است که تأثیر کاهنده و معنادار بر خودکشی دارد.
مطالعه تحلیلی شبکه یادگیری فردی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب پژوهشگران و صاحب نظران اهمیت شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری را متذکر شده و بر این اساس، تحقیقات متعددی، نقش کارکردی شبکه های یادگیری فردی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان را تصدیق نموده اند. با وجود این، هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه اکتشافی خصوصیات محتوایی شبکه یادگیری فردی دانشجویان منتخب دانشگاه های شهید بهشتی، علوم پزشکی شهید بهشتی، صنعتی شریف و دانشگاه تهران. 47 نفر از دانشجویان براساس فهرستی از ویژگی ها و با روش نمونه گیری نظری و هدفمند جهت انجام مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انتخاب شدند که داده های گردآوری شده با استفاده از روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته های حاصل بیانگر دامنه متنوعی از خصوصیات محتوایی از «روابط اجتماعی روزمره، غیرتحصیلی و بی حاصل» تا «جریان یادگیری متقابل و مشارکتی در فرایند تحصیل» است که در قالب عناصر ارتباطی همچون دانشجویان و فارغ التحصیلان؛ تیم ها و تشکل های دانشجویی؛ اساتید؛ فضاهای مختلف ارتباطی دانشکده و دانشگاه؛ و موسسات، نهادها و دوره های آموزشی محیطی، شناسایی و طبقه بندی شدند. همچنین، خصوصیات محتوایی در دامنه ای از خصوصیات سازنده، غیرسازنده و بازدارنده در چهار دسته محتوای دانشی، بینشی، انگیزشی و اجتماعی قابل بحث و تبیین می باشند. برخلاف تصور کارکردی مرسوم نسبت به خصوصیات محتوایی شبکه های مذکور، مدیریت اثربخش فرایند یادگیری دانشجویان مستلزم طراحی و برنامه ریزی مسیرهای ارتباطی گسترده تری در موقعیت یادگیری است.
یه حبه قند: بازآفرینی دیالکتیک رخداد و روزمرگی در حیات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یه حبه قند ، از منظر جامعه شناسیِ هنر و با نگاهی نئوفرمالیستی، بیانگر نکات بدیعی در مورد حیات اجتماعی فرد ایرانی است. این فیلم، با فرمی مشابه با فرم آثار امپرسیونیستی، تکه پاره های زندگی روزمره ایرانی را به آشناترین وجه با هم ترکیب می کند، اما درعین حال، با برجسته سازی عنصر رخداد و نمایش دیالکتیک رخداد و روزمرگی، از این زندگی آشنایی زدایی می کند. عملِ آشنایی زدایی در چارچوب یک پس زمینه تاریخی اجتماعی انجام می شود: تصویری از بافت سنتی جامعه ایران که در معرض تهدید عناصر مدرن است. تحلیل نئوفرمالیستیِ اثر (یعنی تحلیل قواعد فرمیک و اصول ساختارِ رواییِ اثر به منظور ایضاح معانی ارجاعی، آشکار، تلویحی و دلالت گر) و نیز تفسیر نتایج این تحلیل در پرتو رویکرد نظری تحقیق نشان می دهد رخدادی که امر روزمره را منهدم می سازد خود، جزء جدایی ناپذیر آن است. رخداد در کُنه روزمرگی لانه کرده است و حتی بالا انداختن یک حبه قند می تواند کام جمع انبوهی را تلخ کند: زندگی روزمره آبستن ضدِ خویش است و بداهت آن در چشم به هم زدنی به هم می ریزد. همه چیز از دل زندگی برمی خیزد و ورای آن چیزی وجود ندارد. با وقوع هر رخداد و به هم ریختن سیر طبیعیِ امور، روزمرگی از نو آغاز می شود و خودِ آن رخدادِ منهدم کننده به تدریج بخشی از امر روزمره جدید می گردد.
رابطه شکاف نسلی با آسیب های اجتماعی در نوجوانان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۱۵۶-۱۲۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده شکاف نسلی میان والدین و فرزندان، به منزله نسل دیروز و نسل امروز در دهه های اخیر، به یکی از مسائل اساسی در حوزه آسیب شناسی خانواده تبدیل شده است. به عبارتی، دگرگونی و تغییر در ساختار روابط بین والدین و فرزندان، در خانواده های امروزی به چشم می خورد. ازآنجایی که خانواده به عنوان نخستین کانون زندگی مشترک و جامعه پذیری فرزندان، همان گونه که می تواند در کنترل انحرافات اجتماعی نقش مؤثری داشته باشد، در صورت نابسامانی و بحرانی بودن روابط بین اعضاء، در بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز تأثیرگذار خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه شکاف نسلی با آسیبهای اجتماعی در نوجوانان شهر صورت پذیرفت. روش: این پژوهش از نوع پژوهش توصیفی تحلیلی و ازلحاظ روش، کمی و از نوع پیمایش و با در نظر گرفتن معیار زمان، مقطعی است. جامعه آماری شامل خانواده های دارای فرزند 10 تا 19 ساله شهر تهران است که با ن مونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای در بازه زمانی نه ماهه (خرداد تا اسفند 1399) به تناسب خانواده های ساکن در مناطق دو، نه و شانزده با بهره برداری از فرمول کوکران، تعداد 374 نفر انتخاب شدند. ابزار، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین روایی پرسشنامه از روش اعتبار صوری، برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و لیزرل استفاده شده است. یافتهها: شکاف نسلی با بروز آسیبهای اجتماعی در بین نوجوانان شهر تهران ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. همچنین، شکاف نسلی با بروز آسیبهای پرخاشگری، سرقت، ترک تحصیل، خودکشی، مصرف مواد و فرار از منزل نیز ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. بحث: آسیبها و مسائل اجتماعی محصول فرایند مختل شده جامعه پذیری و بازتولید آن در خانواده ها و جامعه است. عدم مدیریت شکاف بین نسلها از یکسو زنگ خطری است برای فروپاشی نظام خانواده که در آئین اسلام و فرهنگ ایرانیان از جایگاه خاصی برخوردار است. از سویی دیگر این شکاف همراه با بروز آسیبهای اجتماعی، یکی از موانع اصلی توسعه اجتماعی کشور خواهد بود.
از کلیشه تا آموزش؛ بازنمایی ایدز در تلویزیون ایران با تمرکز بر سریال پریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری ایدز در طول دهه های گذشته، قربانیان زیادی در ایران گرفته است. بازتاب و بازنمایی رسانه ای این مسئله مبتلابه جامعه ایران در آثار هنری و رسانه ای، در نگاه جامعه به این بیماری مؤثر بوده است. مقاله حاضر درصدد است تا ضمن مروری بر روند بازنمایی کلیشه پردازانه ویروس اچ آی وی و بیماری ایدز و مبتلایان به آن در تلویزیون ایران، بر سریال تلویزیونی پریا که ضمن دراماتیزه کردن ابعادی از شیوع این بیماری در جامعه ایران، رویکردی آموزش محور در پرداخت به این بیماری داشت، متمرکز شده است. 23 سکانس برای تحلیل لایه های معنایی موجود در آنها با استفاده از روش نشانه شناسی فیسک انتخاب شد و در سه سطح، نشانه های ارائه شده در خصوص بیماری و بیماران ایدز و مبتلایان به ویروس اچ آی وی تحلیل گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که گرچه سریال پریا در نمایش بیماری ایدز و مبتلایان به ویروس اچ آی وی، با واقعیت فاصله بسیار دارد و برخی آموزش های انعکاس یافته در آن، کاستی هایی دارد، اما این سریال با فاصله گرفتن از کلیشه سازی های معمول تلویزیون در این زمینه، دربردارنده رویکرد همدلانه بیشتری در قبال بیماران مبتلا به ایدز و ویروس اچ آی وی است. همچنین در این سریال از میان مؤلفه های گوناگون مربوط به درمان بیماری، تنها بر حمایت عاطفی و روانی خانواده ها از بیماران، متمرکز بوده است و درمان های دارویی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
انجمن های علمی مدیریت فناوری؛ ارزیابی و ارائه استراتژی های ارتقای اثربخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجمن های علمی سازمان های غیرانتفاعی هستند که به عنوان کانون های تفکر، سیاست سازی و اجرا در حوزه های مختلف مرتبط با علم و فناوری در دنیا پذیرفته شده اند و اثربخشی فعالیت های آنها در جامعه از موضوعات مهم در توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و علمی است. در تحقیق حاضر تلاش شده تا در وهله نخست، رویکرد مناسب برای ارزیابی اثربخشی انجمن های علمی فعال در حوزه مدیریت فناوری کشور انتخاب شده و به وسیله مصاحبه با مدیران این انجمن ها که شامل پنج انجمن اخلاق در علوم و فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت فناوری، آینده نگاری و انجمن تخصصی مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن می شوند و تحلیل نتایج این مصاحبه ها با روش آنتروپی شانون حوزه های غیراثربخش شناسایی شود. نتایج این بررسی حاکی از این است که انجمن های مدیریت فناوری در اهداف زیر اثربخشی لازم را ندارند. ارزیابی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی و مؤسسه های پژوهشی دولتی و خصوصی تعیین سهم رشد بهره وری کل عوامل و اهداف بهره وری نیروی کار، سرمایه بخش ها و زیربخش ها؛ توسعه کارآفرینی، ترویج فرهنگ خدمت، توسعه سلامت و شفافیت اداری؛ مشارکت و نظارت در توسعه پایدار کشور؛ گفت و گوی اجتماعی دولت و شرکای اجتماعی برای ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی. پس از شناسایی حوزه های غیراثربخش، با مطالعه ادبیات حوزه انجمن های مدیریت فناوری و مصاحبه با متخصصان حوزه سیاست گذاری علم و فناوری، راهکارهای مقتضی برای ایجاد اثربخشی ها شناسایی شد و در نهایت هرکدام از این راهکارها در جامعه علمی مدیریت فناوری با استفاده از روش آزمون فرض نسبت موفقیت مورد ارزیابی بیشتر قرار گرفت.
تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقاء امید به زندگی سالمندان نمونه موردی: خانه های سالمندان شهر کرج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
۳۳۹-۳۰۱
حوزه های تخصصی:
با توجه به صنعتی شدن جوامع و تبعات اقتصادی- فرهنگی و اخلاقی آن و همچنین با توجه به روند رو به رشد جمعیت سالمندان و بروز بسیاری از بیماری ها و مشکلات دوران سالمندی که ناشی از وضعیت زندگی نامطلوب آن ها است، باید پایه و اساس سلامت سالمندان را با ارتقاء کیفیت زندگی پی ریزی کرد. هدف این پژوهش، ارائه عوامل و ویژگی های تأثیرگذار بر شاخص امید و کیفیت زندگی و رسیدن به محیطی مطلوب و رضایت بخش برای سالمندان مقیم خانه سالمندان است. روش: برای پیشبرد تحقیق و رسیدن به هدف از روش توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی استفاده شده که این روش شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. از روش کتابخانه ای به همراه جداول و آمارها جهت دستیابی به مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی سالمندان و وضعیت سالمندان در جوامع و اصول معیارهای طراحی و معماری برای سالمندان و از مطالعات میدانی که شامل مصاحبه با سالمندان، صاحب نظران مسائل سالمندان بوده به عنوان مکمل روش کتابخانه ای جهت دستیابی به توقعات و خواست های سالمندان به عنوان کاربران اصلی استفاده شده است. از نرم افزار spss و آزمون t تک نمونه ای به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی داده ها بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که عوامل مؤثر در ارتقاء امید به زندگی سالمندان شامل: سهولت دسترسی، ایمنی و امنیت، پویایی و جذابیت، وحدت و یکپارچگی، آزادی، آسایش، ارتباط با طبیعت، مشارکت اجتماعی، انجام فعالیت های آموزشی و فرهنگی و تعلق مکانی می باشند. بحث: طبق نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن اثرگذارترین عوامل به ترتیب: ارتباط با طبیعت، مشارکت اجتماعی، آسایش، فعالیت های آموزشی و فرهنگی، ایمنی و امنیت شناسایی شدند. به نظر می رسد شناخت و درک نیازهای سالمندان و تلاش در جهت پاسخگویی به این نیازها و احترام به ترجیحات آن ها در طراحی فضاهای مختص سالمندان، می تواند در بهبود کیفیت و امید به زندگی آن ها و دستیابی به اهداف سالمندی موفق مؤثر باشد.
تجربه زیسته زنان از راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی نقش مادری و تربیت فرزند است؛ اما امروزه بسیاری از زنان در کنار نقش مادری، به دلیل اشتغال، موظف به ایفای صحیح نقش شغلی نیز هستند و ازاین رو، برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری اهمیتی ویژه دارد. در سال های اخیر، تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاه افزایش یافته و به دلیل حجم زیاد وظایف شغلی که بر عهده دارند، برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص، مادری برای آن ها با دشواری های خاصی همراه است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری برای این زنان، با استفاده از روش کیفی است. به این منظور، این پژوهش با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، به استخراج راهبردها پرداخته است. بر اساس یافته ها، راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری شامل هشت مقوله اصلی «تلاش سخت کوشانه در راستای اهداف شغلی»، «تلاش برای مادری خوب»، «خودفراموشی»، «فروکاستن اهداف شغلی»، «مدیریت زمان»، «تقسیم کار»، «تدابیر فرزندآوری» و «برون سپاری انجام برخی از امور خانواده» بوده است.
واکاوی بنیادها و تحولات دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی بنیادها و تحولات آموزش در دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم نگارش یافته است. با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی مبانی نظری و زیرساخت های تحولات ناشی از چهار انقلاب صنعتی بررسی شده است. آنگاه تاثیرات این انقلاب ها بویژه انقلاب صنعتی چهارم بر مراکز آموزش عالی و دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای بررسی گردید. نتایج نشان داده که ضرورت دارد دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در مبانی نظری آموزش های دانشگاهی خود در پرتو تحولات انقلاب صنعتی چهارم بازنگری به عمل آورند. چنین بازنگری عمدتا در حوزه انعطاف، عدم قطعیت، پیچیدگی است. انقلاب صنعتی چهارم بر اساس دو روند نوظهور تعریف می شود: از یک طرف، مبتنی بر نوآوری های کلی و تغییرات در آموزش مهارتی و فنی و حرفه ای سطح پیشرفته و از طرف دیگر تلفیق و همگرایی فناوری ها در انقلاب صنعتی با ترکیبی از انسان و فناوری ها مانند: چاپ سه بعدی، واقعیت افزوده، رایانش ابری، هولوگرام، بیومتریک، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی... را در جهت خدمت بهبود و انطباق یادگیری برای پاسخگویی بهتر به انتظارات جامعه و انقلاب صنعتی چهارم است. در چنین شرایطی نظام صلاحیت حرفه ای با رویکرد ناشی از مبانی نظری انقلاب صنعتی چهارم ظاهر شده است.
بررسی تأثیر سرمایه های اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب الگوهای غذایی شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
143 - 160
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی و اقتصادی در سطوح و ابعاد مختلف، تغییرات عمده ای را در سبک زندگی افراد جامعه ایجاد کرده است. انتخاب غذا مسئله ای چندوجهی، پویا، زمینه مند، چند سطحی، هماهنگ و یکپارچه و درعین حال متنوع است. پایگاه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و مؤلفه های تشکیل دهنده آن ها، ازجمله متغیرهای مربوط به مصرف غذا هستند. در این مقاله به بررسی تأثیر سرمایه های اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب غذای شهروندان تهرانی با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه پرداختیم. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای پرسشنامه ای میان 384 نفر از شهروندان تهرانی بالای 15 سال توزیع شد و براساس نتایج به دست آمده، 7/55 درصد شهروندان تهرانی دارای سرمایه اجتماعی متوسط، 9/28 درصد دارای سرمایه اجتماعی زیاد و همچنین 4/15 درصد آنان نیز دارای سرمایه اجتماعی کم هستند. همچنین 2/60 درصد پاسخگویان دارای سرمایه اقتصادی کم، 7/30 درصد دارای سرمایه اقتصادی متوسط و 1/9 درصد شهروندان تهرانی نیز دارای سرمایه اقتصادی زیاد هستند. همچنین از نظر طبقه اجتماعی نتایج نشان داد، 4/54 درصد شهروندان دارای طبقه اجتماعی متوسط، 3/32 درصد دارای طبقه اجتماعی پایین و 3/13 درصد هم دارای طبقه اجتماعی بالا هستند. نتایج مدل معادلات ساختاری همچنین نشان داد؛ میزان سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و طبقه اجتماعی افراد در انتخاب الگوی غذایی آنان مؤثر است، به گونه ای که افراد با سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی بیشتر و طبقه اجتماعی بالاتر، الگوی غذایی سالم تری را انتخاب کرده اند.
نقش آموزش عالی فرامرزی در پویایی و مهاجرت نیروی انسانی متخصص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، دریافت و فهم تجارب اساتید از تحصیل در کشورهای خارجی است؛ اینکه چه پتانسیل ها و ظرفیت هایی آن ها را به ماندن، ترغیب می نمود. تا بر این اساس، عوامل دافعه در کشور مبدأ نیز که موجب مهاجرت آن ها می شود، شناسایی گردد. به منظور نیل به این هدف، از رویکرد کیفی مبتنی بر مطالعه پدیدارشناسانه با اساتید دانشگاه کردستان استفاده شد که از این جامعه، 7 استاد دانشگاه، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند (دارای تحصیلات خارجه) انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه عمیق و برای تحلیل آن ها از روش تحلیل تم مبتنی بر کدگذاری باز استفاده شد که درمجموع 4 تم یا طبقه کلی که دربردارنده 13 مقوله فرعی تر بود استخراج شد. یافته ها نشان داد آنچه موجبات مهاجرت را فراهم می آورد: نبود بسترهای تحقیقاتی، تنش های سیاسی، استانداردهای اقتصادی، و جوّ سازمانی است. با استناد بر تجارب مشارکت کنندگان در پژوهش، تعهدات و تعلقات اجتماعی (تعهدات اخلاقی به خانواده و دوستان، حس میهن پرستی)، مشخصه های فرهنگی و جمعیتی کشور میزبان (تنوع نژادی و بعضاً نژادپرستی به دلیل سابقه ی طولانی مهاجرپذیری آن ها)؛ و علایق فردی (رضایت درونی) عواملی بودند که تصمیم به بازگشت را در آن ها ایجاد می نمود. بنابراین، فراهم کردن بستر مناسب برای تحکیم پیوندهای علمی و دانشگاهی و از انزوا خارج کردن مؤسسات دانشگاهی کشور، تسهیل روند مهاجرت ایرانیان متخصص مقیم خارج از کشور به داخل کشور و تحلیل عمیق و مستمر نیازها و نظرات استادان و متخصصان می تواند در راستای کند کردن مهاجرت و معکوس کردن روند آن بسیار کارگشا باشد.
عوامل موثر بر مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده1(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۹
۲۵۳-۲۸۶
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناکارآمدی بافتهای فرسوده بر فرم، عملکرد، کیفیت و امنیت شهرها تأثیر اساسی دارد. ازاین رو برای ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده ضرورت دارد. وسعت زیاد این بافتها و پیچیدگی ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، نوسازی و بهسازی را جز با حضور و درگیر کردن مردم در این فرایند غیرممکن می نماید. موضوع این مقاله تحلیل عوامل مؤثر بر این حضور و مشارکت شهروندان در بازسازی بافتهای فرسوده تهران است. روش: این پژوهش با تلفیقی از روشهای کیفی (مصاحبه با ده نفر از صاحب نظران و مدیران اجرایی مرتبط با نوسازی) و کمی (پیمایش در بین 362 نفر از ساکنان محله های تهران در بازسازی بافتهای فرسوده نقش داشته اند) صورت گرفته است. یافته ها: میزان و شدت تأثیر عوامل فردی بر مشارکت بیشتر از عوامل ساختاری، نهادی و سازمانی است. ارزیابی اهمیت شاخصهای مورد بررسی نشان داد که شاخصهای مشارکت شهروندان در تعیین اهداف، اعطای تسهیلات و سطح تحصیلات ساکنان از میانگین بالاتری نسبت به سایر شاخصها برخوردار هستند. هفت عامل؛ درگیر کردن مردم در نوسازی، تأمین و توزیع منابع مالی، ساختار حقوقی، نهادسازی در اطلاع رسانی، ترویج و اطلاع رسانی، آموزش و رعایت حقوق شهروندی در مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده تأثیر داشته اند. بحث: برای تحقق مشارکت مؤثر و پایدار باید عوامل ساختاری، نهادی، سازمانی و فردی، توأمان و همزمان مورد توجه قرار گیرند. با این وجود عوامل فردی جایگاه ویژه ای دارند. تغییر نگرش افراد برای مشارکت مستلزم توجه به عوامل فردی است. با وجود این تنها تغییر نگرش برای مشارکت مردم در طرح های نوسازی و بهسازی کافی نیست. در کنار عوامل فردی، ساختارها و بسترهای سازمانی و حقوقی در بسترسازی برای مشارکت ضروری است.
ارائه الگوی دانشگاه دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی دانشگاه دیجیتالی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات، کتب، گزارش های کاری و انتشارات دانشگاه ها به تعداد 2600 بوده که از این میان 84 سند انتخاب و از ابزار حیاتی گلین (2006) برای تأمین کیفیت اسناد استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری انتخاب شد. نتایج سبب شناسایی چهار بعد برای دانشگاهی دیجیتالی شد. بعد پداگوژیک دانشگاه دیجیتالی شامل مؤلفه های اکوسیستم یادگیری، کلاس درس، برنامه درسی، آموزش و کتابخانه دیجیتالی بوده است. بعد سازمانی دانشگاه دیجیتالی شامل سیاست ها و قوانین، فرهنگ و تعاملات و ارتباطات دیجیتالی بوده است. بعد مدیریتی دانشگاه دیجیتالی شامل مدیریت مالی، مدیریت دانش، نظام ارزیابی، کنترل و نظارت و تضمین کیفیت دیجیتالی بوده است. نهایتاً بعد فناوارانه شامل بستر فناوری، مدیریت محتوا و پشتیبانی دیجیتالی بوده است.
بازتعریف جایگاه سیر و سیاحت در جامعه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز این مقاله بر سفرنامه ها به عنوان منبعی اغلب نادیده گرفته شده در مطالعات جامعه شناسانه به طور کلی و به طور خاص جامعه شناسی فرهنگ است. برای مطالعه و تعمیق در روابط پیچیده و درهم تنیده جوامع کنونی نیاز است که پیشینه تاریخی شکل گیری و توسعه جوامع مدرن در کانون توجه محققین قرار گیرد. این مقاله سعی دارد با تأکید بر آرای انسان شناس و جامعه شناس آلمانی میشائل هاربزمایر ، سفرنامه های مسافران را به منزله یکی از مهم ترین منابع دست اول تاریخی معرفی نماید و بر چرایی اهمیت این متون در شناخت جوامع مدرن تأکید کند. بعلاوه سعی خواهد شد با مقایسه این گونه ادبی با دیگر منابع، ارجحیت استفاده سفرنامه هادر مطالعات علوم اجتماعی بیشتر مشخص شود.
برنامه ریزی راهبردی، به منظور توانمندسازی محلات حاشیه نشین (محلات حاشیه نشین سیلاب، احمدآباد و یانوق دره سی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین استراتژی مناسب برای توانمندسازی محلات حاشیه نشین سیلاب، احمدآباد و یانونق دره سی شهر تبریز در ارتباط با شاخص های کالبدی-زیست محیطی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و مدیریت شهری برای برقراری عدالت اجتماعی در بین ساکنین شهر تبریز هدفی است که مقاله حاضر به دنبال آن می باشد. در این پژوهش سعی شد در چارچوب برنامه ریزی استراتژیک، عوامل قوت، ضعف، فرصت و تهدیدات محلات شناسایی و با تحلیل آن در قالب تکنیک SWOT، مناسب ترین استراتژی برای توانمندسازی محلات با بهره گیری از مدل QSPM، توأم با برنامه های اقدامی توانمندسازی معرفی گردد. روش مطالعه، توصیفی و تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه از 25 نفر از کارشناسان سازمان ها و اساتید دانشگاه جمع آوری و نرمال بودن داده ها از طریق آزمون کولموگروف- اسمیرنف انجام گرفت. تشکیل ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر توانمندسازی محلات و تحلیل آن ها در تکنیک SWOT، نشان داد که شاخص های اجتماعی-فرهنگی مهم ترین عامل در توانمندسازی محلات می باشد. در بین ابعاد موردبررسی محلات، بعد قوت با مجموع امتیاز وزنی 45/3 و ضعف با 30/3، تهدیدات با 80/2 و فرصت با 27/2 مهم ترین عوامل در توانمندسازی محلات و استراتژی های رقابتی و تهاجمی با اختصاص دادن 6/14 از کل نمره عوامل (48) و با میانگین امتیاز 9/2، مناسب ترین استراتژی برای توانمندسازی محلات می باشد. استفاده از توان بالای مشارکتی ساکنان محلات در اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی در راستای سامان دهی بافت های فرسوده و بهسازی محلات با نمره 3/3، اجرای مانورهای بلایای طبیعی با رویکرد آگاه سازی ساکنین محله با نمره 8/2 و رعایت اصول فنی و مهندسی در ساخت وساز واحدهای مسکونی و نظارت دقیق مهندسان ناظر با نمره 3/2، مهم ترین برنامه های اقدامی توانمندسازی محلات شناخته شد.