مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل آموزش عالی و دانشگاه های کشور که آن را می توان حلقه مفقوده فرایند تولید و ترویج علم دانست ایجاد روحیه علمی در دانشجویان و جامعه پذیری آنهاست. جامعه پذیری علمی فرایندی است که از طریق آن یک فرد دانشگاهی یاد می گیرد چگونه ارزش ها، مهارت ها، هنجارها، گرایش ها و دانش موردنیاز برای عضویت در جامعه علمی را کسب کند و به نظام کدبندی خاص رفتاری و اخلاقی جامعه علمی پایبند باشد. اهمیت پرداختن به جامعه پذیری علمی از منظر ارزیابی کیفیت دانشگاه ها نیز حائز اهمیت بسیاری است. مطالعه حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی مسائل و چالش های جامعه پذیری علمی دانشجویان در محیط دانشگاهی صورت گرفته و براساس رویکرد کیفی و مصاحبه با 33 نفر از مطلعین کلیدی که هم دارای کسوت استادی در دانشگاه بوده و هم دارای مسئولیت در عرصه سیاست گذاری و مدیریت عرصه کلان آموزش عالی بوده اند سامان یافته است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که مسائل و چالش های پیش روی جامعه پذیری علمی در دانشگاه ها در سطوح و ساحت های چهارگانه ساختاری و مدیریتی، فرهنگی، فردی و انگیزشی و اجتماعی-ارتباطی قابل طبقه بندی بوده که هرکدام از آنها در بردارنده مجموعه ای عوامل اثرگذار در شکل دادن به نیمرخ های دانشجویی در فرایند سلوک علمی و دانشگاهی هستند.
کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران: توسعه یک الگوی مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی دانشگاهی از مؤلفه های کلیدی آموزش عالی کیفی و یادگیری محور است. دانشجویان از منظرهای متعددی نظیر مشتری، ذی نفع، کنشگر، محصول و پیامد در نظام آموزش عالی حائز اهمیت اند. در این مقاله باهدف ایجاد حساسیت و ارائه الگوی معین برای اندیشیدن و اقدام درباره کیفیت زندگی دانشگاهی، به روش نظریه داده بنیاد، با رویکرد استراس و کوربین، یک الگوی مبنایی برای کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران تدوین شده است. بر اساس تحلیل محتوای مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با 35 دانشجوی منتخب به صورت شبه تصادفی، 110 مفهوم شناسایی شده است. این مفاهیم در 30 مقوله اصلی شامل 5 مقوله شرایط علّی، 4 مقوله شرایط زمینه ای، 7 مقوله شرایط میانجی، 5 مقوله راهبردها و 3 مقوله پیامدها تنظیم شده است. در الگوی مبنایی، رضایت کلی دانشجو از حضور در میدان تحصیل و احساس آرامش و آسایش از زندگی، به عنوان مقوله محوری انتخاب شده است. مقوله های آموزش و توسعه جامعه دانشگاهی، به روزرسانی و توسعه مستمر برنامه های درسی، طراحی، نگهداری و تجهیز امکانات آموزشی و عمومی پردیس، حمایت از فعالیت و تحرک دانشجویان و ارتقای خدمات رفاهی با جلب کمک سایر نهادهای اجتماعی- اقتصادی، مجموعه راهبردهای لازم برای تأمین کیفیت جامع زندگی دانشگاهی تعیین شده است. این راهبردها موجبات دستیابی به کنشگری، نشاط، مسئولیت پذیری و امیدواری به آینده، یادگیری متناسب و متوازن دانش، بینش و مهارت و رشد و توسعه فردی- اجتماعی دانشجو را فراهم می کند. اهتمام سیاست گذاران آموزش عالی به کیفیت زندگی دانشگاهی و تلاش برای ارتقای آن، یکی از معیارهای کلیدی برای ارتقای کیفیت آموزش عالی است.
طراحی مدل پیشران های تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد تا با رویکردی تفسیرگرایانه مدل تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی را از نگاه پژوهشگران حوزه علوم انسانی شناسایی کند. رویکرد پژوهشی به کاربرد شده از نوع کیفی می باشد و از روش مردم نگاری برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. داده های این پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه باز و عمیق جمع آوری شده و سپس با استفاده از تکنیک سه سویه سازی ترکیب شده اند. روش نمونه گیری مورداستفاده در این پژوهش از نوع روش نمونه گیری کیفی- هدفمند است و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 14 نفر از پژوهشگران حوزه علوم انسانی به عنوان نمونه جامعه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آن ها نسبت به چالش ها و مشکلات فراروی تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی موردبررسی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و نتیجه گیری از یافته های تحقیق از «نظریه زمینه ای» استفاده شده است و به عبارت دیگر در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تائید یا رد آن به ارائه نظریه به صورت محدود پرداخته می شود. یافته های اصلی این پژوهش با استفاده از نظریه زمینه ای شامل مقولاتی همچون تحولات در نقش دانشگاه ها، ارتقاء آکادمیک علوم انسانی، سیاست گذاری و ساختارها، نهادینه کردن، بسترهای قانونی، شبکه سازی، مزیت رقابتی می باشد که می توان تمامی مقولات را زیر مقوله «مدل تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی» قرار داد. به عبارت دیگر مدل تجاری سازی «مقوله هسته» در این نظریه زمینه ای می باشد. با استفاده از این مقولات مدل پارادایمی ارائه شده است.
مطالعه شناخت وضعیت موجود مسئولیت اجتماعی دانشگاه مبتنی بر الگوی والایس بر اساس دیدگاه اعضای هیئت علمی (مورد: دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو باهدف «مطالعه وضعیت موجود دانشگاه تهران در رابطه با مسئولیت اجتماعی آن بر اساس دیدگاه اعضای هیئت علمی، مبتنی بر الگوی والایس» صورت گرفته است. این پژوهش در حیطه ی پژوهش های توصیفی از نوع پیمایشی و در زمره مطالعات موردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشکده های واقع در شهر تهران «دانشگاه تهران» با تعداد 1593 نفر هست که با روش نمونه گیری چندمرحله ای و به صورت تصادفی، تعداد 138 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد مبتنی بر الگوی والایس (2008) است. پس از تائید روایی صوری و محتوایی از دیدگاه متخصصان این حوزه، اعتبار ابزار ا ز طریق تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار PLS بررسی و تأیید گردید. همچنین، پرسشنامه ازنظر پایایی، قابلیت اعتماد بالایی (9.7 درصد)، داشت. یافته های پژوهش گویای آن است که وضعیت مسئولیت اجتماعی در دانشگاه تهران چندان مطلوب و رضایت بخش نمی باشد. با توجه به اینکه وضعیت مسئولیت اجتماعی دانشگاه در چهار حوزه دانشگاه مسئول به لحاظ اجتماعی و زیست محیطی، آموزش معتبر و مسئولانه حرفه ای و شهروندی، مدیریت اجتماعی دانش و مشارکت اجتماعی و حمایت از توسعه پایدار هم موردبررسی قرار گرفت، نتایج نظرسنجی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران مؤید این مطلب است که وضعیت موجود دانشگاه در هر چهار حوزه فوق، چندان رضایت بخش و مطلوب نمی باشد و مستلزم بهبود است. بدین منظور، ضمن ارائه نتایج تحقیق، بر اساس تحلیل داده ها و الگوبرداری از تجارب دانشگاه های سایر کشورها، جهت بهبود وضعیت مسئولیت اجتماعی دانشگاه تهران در قالب چهار حوزه فوق، راهکارهایی ارائه شد که می تواند مورداستفاده سایر دانشگاه های کشور نیز قرار گیرد. شایسته است، دانشگاه ها ایجاد تصویر مطلوب درون و برون سازمانی خود را بیش ازپیش موردتوجه قرار داده و یک واحد مستقل به منظور پیشبرد امور مربوط به مسئولیت اجتماعی دانشگاهی ایجاد و تأسیس نمایند. پیوستن به شبکه های بین المللی مسئولیت اجتماعی دانشگاهی و ایجاد مرکز پژوهش های مسئولیت اجتماعی در دانشگاه و دانشکده های آن ها از اهم پیشنهاد های کاربردی می باشد.
تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان در بازماندگی از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانشجویان دکتری دارای تأخیر در ازدواج در دانشگاه کردستان بود. در این راستا از روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان مطالعه و جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دکتری دانشگاه کردستان که دارای تأخیر در ازدواج بودند در نظر گرفته شد؛ پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری در این پژوهش با مصاحبه 19 نفر حاصل شد، لذا حجم نمونه در این مرحله از پژوهش 19 (15 دختر و 4 نفر پسر) نفر بود. مدت زمان مصاحبه ها بین 40 تا 100 دقیقه بود. تحلیل مصاحبه ها به روش تحلیل هفت مرحله ای کلایزی بود و جمع آوری و تحلیل داده ها به صورت هم زمان انجام شد، به این صورت که ابتدا مصاحبه ها به صورت گفتاری و کلمه کلمه نوشته شد و سپس گزارش مصاحبه ها به صورت نوشتاری آماده شد. در مراحل بعدی واحدهای معنایی به صورت جمله از متن گزارش مصاحبه ها استخراج و به صورت کدهایی مشخص شد. در ابتدا 476 مفهوم استخراج شد که بعد از دسته بندی و ادغام موارد مشابه به 157 واحد معنایی تقلیل و نهایتاً در 8 مضمون اصلی دسته بندی شد. جهت قابلیت اعتماد یافته های پژوهش نیز از طریق ارسال ایمیل به چند نفر از شرکت کنندگان و تائید نتایج تحلیل مصاحبه از طرف آن ها از صحت یافته ها اطمینان حاصل شد. نتایج یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر تأخیر و بازماندگی از ازدواج دانشجویان شامل 6 مضمون اصلی؛ تحولات اجتماعی- فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل خانوادگی، عوامل مربوط به شرایط شغلی، عوامل فردی و عوامل دولتی- حکومتی است و پیامدها و تبعات تأخیر در ازدواج دارای دو مضمون اصلی پیامدهای منفی و پیامدهای مثبت بود که پیامدهای منفی دارای 6 مضمون فرعی؛ فردی/ شخصی؛ اجتماعی/ فرهنگی؛ خانوادگی؛ اقتصادی؛ سیاسی و فردی بود و پیامدهای مثبت تنها شامل پیامدهای فردی می شد.
مدل یابی معادلات ساختاری روابط کیفیت زندگی کاری، سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروند سازمانی در کارکنان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختاری روابط کیفیت زندگی کاری، سرمایه اجتماعی جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروند سازمانی می باشد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه تهران هستند، از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 381 نفر انتخاب گردید. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر تأییدی) با استفاده از نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج بیانگر آن هستند که: متغیر کیفیت زندگی کاری دارای اثر مستقیم مثبت (311/0)، اثر غیرمستقیم مثبت (125/0) و اثر کل مثبت (436/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. متغیر سرمایه اجتماعی دارای اثر مستقیم مثبت (306/0)، اثر غیر مستقیم مثبت (05/0) و اثر کل مثبت (410/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. متغیر جامعه پذیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (196/0) و اثر کل مثبت (196/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر کیفیت زندگی کاری (436/0) دارای بیشترین اثر و متغیر جامعه پذیری سازمانی (196/0) دارای کمترین اثر بر متغیر رفتار شهروند سازمانی می باشد