فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در نظام سنتی بین المللی، حاکمیت مطلق دولت ها بر اتباع در بعد داخلی و استقلال عمل آنها در روابط خارجی، حق انحصاری و جهانی دولت ها محسوب و اصول »احترام به حاکمیت» و »عدم مداخله در امور داخلی» از ارکان نظام امور بین المللی تلقی می گردید. امروزه با تحول جامعه بین المللی و ظهور مفاهیم و ارزش های نو در پرتو اندیشه بشردوستانه، دیگر نه می توان بر مطلق بودن »حاکمیت ملی» تکیه کرد و نه مرز کشورها را دیوارهای آهنینی پنداشت که عبور از آنها صرفاً منوط به اجازه »لویاتان ها» باشد. از اینرو گفته می شود که عنصر حاکمیت به عنوان قدرت عالی، مفهوم کلاسیک خود را از دست داده است. از اولین سال های قرن بیست و یکم دکترین «مسئولیت برای حمایت» به عنوان یک هنجار حقوق بین الملل و به عنوان راه حلی در پاسخ به کاستی های نظام بین المللی در رویارویی با نقض فاحش حقوق بنیادین بشری، با ارائه سه عنصر اصلی پیشگیری، واکنش و بازسازی وارد ادبیات حقوقی شد. هدف اساسی این دکترین مقابله با نقض حقوق اساسی انسان ها در قلمرو یک کشور است و مهمترین تحول در این رابطه، مواردی است که دولتی به عللی چون اختلافات نژادی، قومی و مذهبی از انجام وظیفه در حفظ حقوق شهروندانش ناتوان و یا مایل به انجام آن نیست که در این صورت، مسئولیت به جامعه بین المللی منتقل می گردد.
چالش های دولت ملی در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ملی نهادی نه چندان دیرپای است که نخستین نمونه ی آن را می توان در فردای اعلامیه ی استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه مشاهده نمود؛ انقلابی که این نهاد را بر فراز سرنیزه ها ی سپاهیان ناپلئون به تمامی جهان گسترانید. نهاد مدرنِ دولت ملی، یکی از مهم ترین ابزارهای تکوین و گسترش پدیده جهانی شدن بود. با این وجود، زمانی که پدیده جهانی شدن به نحو روزافزونی تقویت گردید، بی نیاز از حامیان پیشین خود، آنها را به حاشیه رانده و بیش از پیش موجبات تضعیف آنها را فراهم آورد؛ امری که دولت ملی نیز از آن برکنار نماند. اکنون و در آغاز هزاره ی سوم ما شاهد این واقعیت هستیم که فرآیند جهانی شدن با پیشبرد چهار نیروی عمده ، دولت ملی را با چالش های حیاتی مواجه کرده است. این چهار نیرو عبارتند از: جهان وطن گرایی، رژیم ها و سازمان های بین المللی، بازار آزاد و هویت های نورسته. این چالش های ذکر شده هرچند در میان مدت نهاد دولت ملی را از میان نخواهند برد؛ اما در درازمدت زمینه های فروپاشی آن را فراهم خواهند آورد.
کشاکشِ دولت الکترونیک با دموکراسی الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای مجازی نشان دهنده ی دورانِ جدیدی است که با زمانه ی پیشین ناهمانندی دارد. برخی از مفاهیمِ نوپیدا در عرصه ی سیاست، همانندِ جهانی شدن، دهکده ی جهانی، دولت الکترونیک، فضای مجازی، دموکراسی سایبر، جامعه ی مدنی مجازی، سبب شده اند عملکرد دولت ها دچار تغییر شود. هدف نوشتار این است که با بهره گیری از کار ویژه های اصیلِ دولت نشان دهد که در روزگارِ برتری ابزارها و مفاهیمِ فضای مجازی بر پیوند فرمان بران و فرمان روایان، می بایست توجه کرد که دولت، همچنان بر فضای سیاست، حکمفرما است، گرچه، شهروندان نیز چابک تر و آگاه تر شده اند. ارزش افزوده ای که در این نوشتار بدان دسترسی و تأکید شده، این است که دولت ها، در عرصه ی زمامداری، همچنان از سازوکارهای زور و تطمیع و وادارسازی و اجبار و فرمان و الزام و جایگزینی و برکناری و قانون بهره می گیرند. اما، دلیلِ نخستینِ حکومت گری، در دوران دولت الکترونیک، تغییر چهره داده و به مقوله ای سه پایه (حقّانیت، قانونیت، کارآمدی) تبدیل شده است. منظور از دلیلِ نخستین، همان مفهومِ دیرین «مشروعیت (Legitimacy)» است. ولی، به جای پرسشِ «چرا از یک حکومت باید اطاعت کرد»، امروزه این پرسش که «چگونه یک حکومت پابرجاتر می شود»، درست تر است. اگر در دورانِ هژمونی رویکردِ کلاسیکِ سیاست، این جنبه های سختِ قدرت بود که بر پیوند فرمان بران و فرمان روایان، حاکم بود، اکنون، در دورانِ نوظهورِ مجازی شدگی و سایبری شدنِ سیاست، افزون بر قدرت سخت، دولت ها از قدرت نرم (تبلیغ، نفوذ، جلوه، ادغام، نمایش، جاذبه، ذهنیت سازی) برای پایایی خود، بهره می گیرند. این نوشتار مبتنی برروش شناسی انتقادی است.
بررسی موانع تحقق دموکراسی جهان وطنی بر اساس نهادگرایی جدید
حوزه های تخصصی:
با گسترش روزافزون ارتباطات در پرتوی فرآیند جهانی شدن، دولت و دموکراسی همانند سایر حوزه های علوم اجتماعی، در معرض تحول و تطور بوده است. در همین راستا ایده ی دموکراسی جهان وطنی توسط دیوید هلد طرح شده است. یکی از دغدغه های اصلی دیوید هلد، دموکراسی در جهان در حال جهانی شدن است؛ جهانی شدن هم تهدید و هم فرصتی برای دموکراسی است. به نظر وی، در جهانی که در حال جهانی شدن است، ادامه حیات دموکراسی از طریق واحد ملت- دولت ممکن نیست و گسترش دموکراسی در حوزه ی بین الملل ضروری است. بر این اساس به نظر می رسد نظریه ایده ی دموکراسی جهان وطنی، به عنوان یک یوتوپیا مورد اغفال قرار گرفته و نگارنده بر این باور است تا کنون امکان تحقق و موانع آن مورد بحث و بررسی جدی قرار نگرفته است. از این رو نوشتار پیش رو می کوشد تا به کنکاش در مورد عمده چالش های پیش روی دموکراسی جهانی وطنی بپردازد. به نظر می رسدکه عمده چالش های دموکراسی جهان وطنی را می توان در دو سطح «ساختار کنونی سازمان ملل» و «قواعد حاکم بر مناسبات وستفالیایی قدرت در عرصه بین المللی» مطرح نمود. ضمنا هسته ی اصلی عمده چالش های دموکراسی جهان وطنی «گسترش مسائل سیاسی فرامرزی» بر اثر گسترش ارتباطات و اطلاعات باشد؛ که موجب از بین رفتن وجود تمایز قطعی میان امور داخلی و خارجی می شود؛ بررسی موشکافانه ی این موانع از دقائق اصلی این نوشتار می باشد.
نقش دیپلماسی عمومی نوین در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی به عنوان یکی از ابزارهای به کارگیری قدرت نرم نشان داده است که نقش و تأثیر بسزایی در تقویت و حصول منافع ملی کشورها دارد. از آنجا که یکی از محورهای اصلی در مبحث منافع ملی کشورها موضوع کسب قدرت و وجهه ملی است، لاجرم دیپلماسی عمومی کارآمد می تواند در نایل آمدن به این هدف مثمرثمر واقع گردد. امروزه، دیپلماسی عمومی به دلیل تأثیر پایدار و کم هزینه ای که در به دست آوردن اهداف سیاست خارجی می-تواند داشته باشد، به عنوان بدیلی در برابر دیگر منابع سنتی قدرت، از جمله قدرت نظامی و اقتصادی، جایگاه عمده ای در سیاست خارجی کشورها یافته است. در این میان، کشور ایران به دلیل غنای منابع ادبی، فرهنگی و تاریخی، دارای منابع بالقوه ای است که می تواند با به کارگیری این منابع، در جهت نیل به منافع خود گام بر دارد. از این رو، مقاله حاضر قصد دارد به دنبال پاسخی به این سؤال باشد که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران چگونه در عصر جهانی شدن ارتباطات بر تأمین منافع ملی این کشور تأثیرگذار است. در پاسخ به این سؤال این فرضیه عنوان می شود که با تغییر در ماهیت قدرت و تنوع در بازیگران بین المللی و با اهمیت یافتن مؤلفه های قدرت نرم در عصر جهانی شدن و انقلاب اطلاعات، دیپلماسی عمومی نقش مهمی در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند.
راهبردها و راهکارهای «پارادیپلماسی شهری» جهت برون رفت از مناقشه پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
با کاهش نقش دولت ها در عصر جهانی شدن، شاهد نقش آفرینی هویت های فروملی در قالب «دیپلماسی شهری» در عرصه سیاست خارجی، مستقل و موازی با حکومت مرکزی هستیم؛ نقشی که از اهمیتی فزآینده برخوردار است و با تأکید بر ملت ها به جای دولت ها می تواند در کنار دیپلماسی رسمی در بهبود مسائلی هم چون پرونده هسته ای ایران موثر واقع شود و در زمینه های با تسهیل ارتباطات با عرصه عمومی کشورهای جهان و اطلاع رسانی نقش مؤثری در این خصوص ایفا نماید. مطالعه فراز و فرودهای سیاسی تاریخی مذاکرات هسته ای ایران، یک نکته اساسی را پیش روی ما از پرده برون می افکند، که این مذاکرات تنها از طریق رویکردهای دیپلماسی کلاسیک پیش برده شد، در حالی که امروزه فرصت ها و چالش های مشترکی پیش-روی ملت ها قرار دارد که تنها با همکاری های در تمامی سطوح فروملی، ملی و فراملی رفع می گردد. برآنیم تا دریابیم که «تغییرات روابط بین الملل در عصر جهانی شدن و ظهور رویکرد پارادیپلماسی شهری چگونه در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش می پردازد؟ فرضیه اصلی این نوشتار بیان می دارد که: جهانی شدن، مسیر مذاکرات در سطح دولت ملت ها (ملی) را به سمت دیپلماسی شهری (فروملی فراملی) چرخانده و می توان با ابزارهای این رویکرد در سطح بین المللی به اهداف مورد نظر در پرونده هسته ای دست یافت؛ لذا دیپلماسی شهری یکی از عمده عوامل موثر در خصوص مسئله پرونده هسته ای ایران است.
الگوی نظام جهانی و تحلیل جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، توانایی تبیین الگوی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی مورد کنکاش قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که الگوی تحلیلی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی از چه توان تبیینی برخوردار است؟ در این راستا، پس از بیان بنیاد نظری و ویژگی های نظریه نظام جهانی، چارچوب روش شناختی و الگوی تحلیلی نظام جهانی ترسیم می گردد. سپس کاربرد این الگوی تحلیلی در جهت تحلیل جنبش های اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به تحولات بنیادینی که در مناسبات سیاسی و اجتماعی در عصر جهانی شدن به وجود آمده است، جنبش های نوین سیاسی و اجتماعی در بستر متفاوتی شکل گرفته و از سرشت، اهداف، فرایند و آرمان های متفاوتی برخوردارند و پیامدهای دیگری را به ارمغان می آورند. بنابراین، دیگر الگوهای تحلیلی سنتی از توانایی لازم برای تبیین علل و عوامل، بسترها و خاستگاه، شرایط و ویژگی ها و نتایج و پیامدهای جنبش های جدید اجتماعی برخوردار نمی باشند. در حالی که به نظر می رسد، الگوی تحلیلی نظام جهانی از توانایی تبیین لازم و کارآیی مناسبی برخوردار است و با ویژگی های عصر جهانی شدن و جنبش های نوین اجتماعی انطباق دارد.
سویه ها ی غیر دموکراتیک فضای مجازی و ساختار سیاسی، اجتماعی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نخست نگارنده در این مقاله، آن است که اهمیت نظری استدلال هایی را نشان دهد که له و علیه رابطه ی فضای مجازی و دموکراسی مطرح شده اند. هدف بعدی و مهم تر آن است که نشان دهد چرا هر دوِ این نگرش ها مسیر نادرستی را پیموده اند؛ بدین معنا که به جای آن که به ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعه نگاه کنند و محدودیت و بسط قدرت دموکراسی یا دولت را با توجه به آن ها توضیح دهند، وجه مستقل و علی حده ای برای فضای مجازی در نظر گرفته اند و بدین سان، قادر به فهم همه جانبه و عمیق عوامل عینی محدود کننده ی قدرت دولت و بسط دهنده ی قدرت اجتماعی نشده اند. در قسمت دوم مقاله به سویه های غیردموکراتیک فضای مجازی پرداخته ایم. این قسمت از این جهت اهمیت دارد که ایده هایی را بیان می کند که خلاف نگرش کلی و متعارف؛ یعنی سودمندی فضای مجازی برای دموکراسی است و از این لحاظ وجه افتراقی وافزایشی مهمی در این حوزه دارد. ما به نقد این نوع نگاه نیز پرداخته ایم و خاطر نشان کرده ایم که عدم تحقق «امر سیاسی» در جوامع اقتدارگرا، نه ناشی از خصلت های به اصطلاح ذاتی و مستقل فضای مجازی، بلکه برآمده از عدم شکل گیری نهادها، انجمن ها و عرصه های عمومی عینی در جامعه است و از سوی دیگر استفاده [یا سوءاستفاده ی] دولت از این ابزار، ناشی از ماهیت و کارویژه های این دستگاه سیاسی و نیز بستر اجتماعی و اقتصادی خاصی است که دولت از آن برخاسته است.
نظریه «بازنمایی» و انگاره های معنایی گفتمان رسانه ای آمریکا از اسلام و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد «ساخت گرایانه بازنمایی» به عنوان یکی از رویکرد های نظریه «بازنمایی» نقش محوری در حوزه رسانه ای آمریکا دارد. بر اساس این رویکرد، از آنجا که رسانه ها به ساخته شدن «نظام های یادآوری کننده تعاریف» کمک می کنند، بازنمایی های رسانه ای در شکل دادن به نگرش های عمومی نسبت به «دیگران»(دشمنان) تأثیرگذار هستند و ذهنیت و دانش عمومی یک جامعه یا گفتمان را بر اساس تصویر یا انگاره ای که خود برمی سازند در قبال غیر یا غیرخودی تولید و توزیع می نمایند. ایالات متحده ، برای بیش از سه دهه است که شکل گیری موج جدید اسلام گرایی بعد از انقلاب اسلامی را که محوریت و مرجعیت آن را ج.ا.ا بر عهده داشته، با وقایع ایران پیوند زده اند. به این ترتیب، در منظر تحلیلگران، استراتژیست ها و مقامات آمریکایی ایران هراسی و اسلام هراسی به گونه غیرقابل تفکیکی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر مورد تعریف و تفسیر قرار گرفتند. مقاله حاضر در تلاش است تا از رهگذر نظریه «بازنمایی سوگیرانه» به تبیین یکی از مهم ترین ابزارهای سیاست خارجی آمریکا در موضوع اسلام و هراسی و ایران هراسی بپردازد. نگارندگان بر این باورند که رسانه های آمریکایی، نقش محوری و تعیین کننده در «بازنمایی سوگیرانه» از چهره اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی ایران دارند.
رسانه ها و بحران های بین المللی و منطقه ای؛ تحلیل انتقادی پیش فرض مقاله های خبری مطبوعات ترکیه درباره بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، رسانه ها به عنوان فراگیرترین و مؤثرترین نهاد تولید، بازتولید و توزیع دانش و معرفت در جهان هستند و اغلب مسائل، در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی- اجتماعی در سطح ملی و در عرصه بین المللی در محیط رسانه ای متجلی می شود. بحران های بین المللی و منطقه ای نیز نه تنها توسط رسانه ها پوشش داده می شوند، بلکه به وسیله راهبرد و سازوکارهای رسانه ای شکل می گیرند. هدف این تحقیق، تحلیل پیش فرض در گفتمان رسانه های خبری ترکیه درباره بحران سوریه است. برای دست یافتن به این هدف، بر اساس چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی و ابزارها و فن های حوزه های دیگر مطالعاتی مثل معناشناسی و کاربردشناسی، پیش فرض ها و دلایل ایدئولوژیکی آن ها تحلیل شدند؛ تحلیل نشان داد که نویسندگان مقالات خبری برگزیده روزنامه های ترکیه، بنا به دلایل ایدئولوژیکی و سیاسی، دانش یکسانی درباره بحران سوریه و کنشگران منطقه ای و جهانی پیش فرض می گیرند. این پیش فرض ها دارای عناصر و مؤلفه هایی هستند که گفتمان تصویرسازی بحران سوریه در مقاله های خبری، روزنامه ترکیه را تشکیل می دهد.
تأثیر جهانی شدن بر کارکرد توزیعی دولت رانتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش خواهد شد تا کارکرد توزیعی دولت رانتیر و پیامدهای آن را در بستر واقعیت جهان امروز، یعنی گسترش امواج جهانی شدن و دگرگونی در تمام عرصه های داخلی و بین المللی بررسی شود. در این بررسی خواهیم دید که بحران در کارکرد توزیعی دولت رانتیر، در واقع بحران در بستر اجتماعی استقرار دولت و به عبارت دیگر، بحران در مبانی مشروعیت ساز و موجه کننده نظام سیاسی این دسته از کشورهاست. به طور کلی آن دسته از دولت های رانتیر می توانند علی رغم آنکه دچار بحران توزیعی شده اند، به عمر خود ادامه داده و گرفتار فروپاشی نشوند که بتوانند با استقرار نهادهای مناسب در جهت استخراج مالیات از جامعه، تحول در ساختارهای اقتصادی و پاسخگویی به مطالبات جامعه و از این رو تقویت مشروعیت رویه ای، خود را همگام با تحولات دگرگون کنند. در واقع دولت رانتیر برآمده از دل این تحولات، بی تردید نمی تواند مختصات قبلی خود را حفظ کرده و به سیاق گذشته، دولت رانتیر نامیده شود.
جهانی شدن و بحران نفوذ در دولت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران از مفاهیم اساسی و کلیدی در علوم سیاسی- اجتماعی به شمار می رود و تمامی دولت ها به گونه ای با آن مواجه می شوند. دولت ها مجبورند برای رفع بحران، استراتژی های مختلفی را در معرض آزمون قرار دهند. زیرا ناآشنایی با بحران می تواند دولت را با مشکلات نهادی و غیر نهادی مختلف مواجه سازد و مشروعیت و کارآمدی آنها را دچار نوسان سازد. یکی از این دولت ها، دولت جمهوری اسلامی ایران است که قصد بر این است تا در این مقاله تأثیر بحران زای جهانی شدن بر کارآمدی آن را با عطف به بحران نفوذ بررسی کنیم و ببینیم که جهانی شدن چگونه ممکن است باعث بحران نفوذ در دولت جمهوری اسلامی ایران شود. روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی است و نیز از منظر و رویکرد نهادگرایی برای تبیین بهتر مسئله استفاده شده است.
چالش های عمده در تبیین پدیده جهانی شدن
حوزه های تخصصی:
در زمینه جهانی شدن متفکرین بسیاری قلم زده اند و نظرات گسترده ای در این زمینه مطرح گردیده است. اگر ما بخواهیم به نحوی شایسته ادبیات جهانی شدن را طرح نماییم، باید دسته بندی نسبتاً شفافی از این نظریات ارائه دهیم تا حول محورهای مشخصی ادبیات جهانی شدن را ترسیم کنیم و در دام پراکنده گویی گرفتار نیاییم. اگر این نظریات را پیرامون متغیرهای اصلی مقوم در زمینه جهانی شدن گردهم آوریم، به شکل مناسبی از این دسته بندی ها دست یافته ایم. با نگاهی کلی به ادبیات جهانی شدن در می یابیم که غالب مجادلات جامعه شناختی و سیاسی حول محور پنج پروبلماتیک و چالش اصلی ارائه شده اند: چالش عام گرایی و خاص گرایی، چالش ماهیتی: فرهنگی یا اقتصادی بودن پدیده جهانی شدن، چالش مدرنیسم و پست مدرنیسم ،چالش پروژه، پروسه و پدیده و جهانی شدن و آینده دولت ملی.
ردپای جهانی شدن بر شاخص های تولید علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: برای بسیاری جهانی شدن بیانگر دگرگونی ها و پیشرفت های علم و فناوری است. مواردی از قبیل پیشرفت در تولید انواع فناوری های نوین اطلاعاتی، در تولید علم و همکاری های علمی دانشمندان و همچنین به وجود آمدن انواع نظام های استنادی جهانی، منطقه ای و ملی و شیوه های رتبه بندی دانشمندان، نشریات، دانشگاه ها و کشورها شاهدی بر این مدعا است. علاوه بر این انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب گردیده است که ارتباط میان مردم و جوامع مختلف به سادگی امکان پذیر گردد. از این منظر جهانی شدن با انقلاب علمی و دانسته های جدید مرتبط است. مقاله حاضر ردپای جهانی شدن را بر شاخص های سنجش علم و فناوری بررسی می کند.
روش : در نگارش این مقاله رویکرد مروری – تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است؛ روش مورد استفاده در این پژوهش، مطالعات کتابخانه ای است. از این رو، برای نگارش بخش های مختلف مقاله حاضر از منابع کتابخانه ای فارسی و انگلیسی در قالب های الکترونیکی و چاپی استفاده شده است.
یافته ها: تبیین جهانی شدن از بعد علمی و فناوری، چیستی و چرایی علم سنجی، تاثیرات جهانی شدن بر علم سنجی و نگاهی به پیامدهای جهانی شدن بر شاخص های سنجش علم و فناوری و همچنین آسیب شناسی آنها از مهم ترین یافته های این مقاله می باشند.
جهانی شدن، دموکراسی و جنبش های دموکراتیک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر جهانى شدن بر دموکراسى به عنوان یکى از وجوه مهم حیات بشر امروز، از موضوعات مورد توجه اندیشمندان سیاسى است. آیا جهانى شدن موجب توسعه و تقویت دموکراسى خواهد شد یا برعکس. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که «تأثیر جهانى شدن بر روند دموکراتیزاسیون (دموکراسی سازی) و جنبش هاى دموکراتیک در ایران معاصر چه بوده است؟» در این مطالعه، براى فهم تأثیرات حاصل از جهانى شدن به دموکراسى، وضعیت دموکراسى در ایران معاصر به عنوان نمونه، مورد توجه قرار مى گیرد. فرضیه ما این است که «شواهد موجود حاکى از تأثیر مثبت جهانى شدن در کنار سایر عوامل بر تقویت جنبش هاى دموکراتیک و روند دموکراتیزاسیون در ایران معاصر است.» به این منظور، پس از اشاره به تعریف جهانى شدن، ابعاد و شاخص هاى مختلف آن، راه هاى تأثیر این پدیده بر دموکراسى با تأکید بر جنبش هاى دموکراتیک در ایران معاصر بررسى و تحلیل مى شود. پژوهش حاضر از نوع تحلیلى با روش تبیین علّى است.
اسلام و جهانی شدن (راهبرد جهان اسلام در جهانی سازی جغرافیای معرفتی اسلام)
حوزه های تخصصی:
جهانیشدن و جهانیسازی، از رویدادهای مهمیاست که در دهههای اخیر، در تمام عرصههای جوامع امروزی ریشهدوانده و تاکنون توصیف دقیق و جامعی از تمام زوایای پیدا و پنهان آن صورت نگرفته است و به رغم آن که ابعاد دقیق این رخداد هنوز به خوبی مشخص نشده، اکثر حوزههای فرهنگ، سیاست و اقتصاد جوامع را در چنبره نفوذ خود فرو برده است. آنچه در مواجهه با این جریان سهمگین مهم است، این است که هر جامعه به تناسب فرهنگ و شرایط اجتماعی، خود پیامدهای منفی و مثبت آن را به خوبی توصیف و تبیین کرده و ضمن پرهیز از آسیبهای آن، برای بهرهگیری از فرصتها و دستاوردهای مثبت آن آماده شود. این نوع مواجهه، به انضمام استراتژیهای مختلف دیگر، در فرهنگ و جامعهای که هستیشناسی جامعه بر دین و دینداری استوار است، قابل ملاحظه بوده و به ویژه درجوامع اسلامی که در منابع و آموزههای گوناگون، دین اسلام، دینی جهانی، جامع و جاودانه معرفی میشود، از اهمیت فوقالعادهتری برخوردار است. این که چرا اسلام به عنوان یک نظریه سرآمد، تاکنون کمتر توفیق یافته در سطح جهان استیلای خود را بگسترد و نیز این که در طی چه راهبردهای اساسی و مهمی، اسلام خواهد توانست به عنوان یک گفتمان و دالّ برتر مطرح گردد، از جمله دغدغه های مهم این نوشتار است.
جهانی شدن و تأثیر آن بر هویّت قومی و ملّی: مطالعه کردهای سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر جهانی شدن بر هویت ملّی و قومی کردهای شهر سنندج است. نظریه پردازی می گوید جهانی شدن و روند روبه رشد آن موجب شده است تا مجدداً هویت های قومی متأخر به ضرر هویت های ملی در گسترة کشورها تقویت شوند. سؤال این است که آیا چنین نسبتی میان روند جهانی شدن با هویت ملّی و هویت قومی در میان کردهای ایران وجود دارد؟
برای پاسخ به این سؤال از نظریة رولاند رابرتسون استفاده کردیم، البته از آرای چند نظریه پرداز دیگر در زمینة جهانی شدن نیز بهره جسته ایم. فرضیه های استنتاج شده از چارچوب نظری عبارت اند از: 1. میان مصرف رسانه های جمعی جهانی شده و نوع هویت رابطه وجود دارد، به گونه ای که مصرف این رسانه ها به تضعیف هویت ملّی و تقویت هویت قومی منجر می شود، 2. میان گرایش به عضویت در نهادهای غیردولتی و نوع هویت رابطه وجود دارد، به گونه ای که گرایش به عضویت در این نهادها به تضعیف هویت ملّی و تقویت هویت قومی منجر می شود، 3. میان مسافرت ها و نوع هویت رابطه وجود دارد، به گونه ای که انجام مسافرت به سایر استان ها و خارج از کشور به تضعیف هویت ملّی و تقویت هویت قومی منجر می شود. روش تحقیق پیمایشی است و برای آزمون فرضیه ها از تکنیک تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. شواهد تجربی دلالت بر آن دارد که افزایش مصرف رسانه های جهانی شده به تضعیف هویت ملّی و هویت دولت ساز منجر شده است. ازسوی دیگر، این عامل هویت قومی را تقویت کرده است. در وضعیتی مانند فعال ترشدن نهادهای غیردولتی و تحرّک بیشتر صنعت گردشگری و رونق اقتصادی، می توان انتظار داشت هویت قومی تقویت شود، اما درحال حاضر هنوز این مؤلفه ها در جامعة هدف از موقعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند.
نوجهانی شدن مجادله ای تئوریک؛ از انسان محوری به جهان محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان روابط بین الملل به مفهوم جهانی شدن به صورت روابط بین المللی اندیشیده اند بدون آنکه توجه داشته باشند که دنیای جهانی شده صرفاً رابطه بین «انسان با انسان» نیست و رابطه بین «انسان با محیط» و«محیط با محیط» در فهم ما از جهانی شدن نیز حائز اهمیت است. این معضل آنجایی بیشتر رخ می نماید که بدانیم به طورکلی در نگاه پژوهشگران به جهانی شدن، روندها و فرایندها دارای اشکال و محتوای ناقصی است که به «فراگیرنمایی» مفاهیمی تبدیل شده است که آن را به عنوان جهانی شدن معنا می کنیم. این پژوهش ضمن بررسی و نقد نظریه های مرتبط با جهانی شدن و به ویژه نگاه متفکران علم روابط بین الملل به آن، نواقص، کاستی ها و تقلیل گرایی های خودساخته را بررسی کرده و از برآیند چنین دیدگاهی به مفهومی نوین، تحت عنوان «نوجهانی شدن» دست می یابد.
جهانی شدن و فناوریهای ارتباطی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از متفکران، وسایل ارتباطی نوین را بسترساز تحقق شتابان جهانی شدن میدانند و بر این باورند که تکنولوژی های نوین ارتباطاتی، ایده موسوم به دهکده جهانی را در بسیاری از نقاط دنیا عینیت بخشیده اند. پدیده جهانیشدن در چند دهه اخیر به صورت گسترده ای جامعه ایران را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و در این راستا پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که این پدیده چه تأثیری بر تحولات عرصه رسانه در ایران پس از انقلاب اسلامی داشته است؟
نگارندگان برای پاسخ به این سؤال، پدیده جهانی شدن را از بعد تحولات فناوری های ارتباطی در ایران مورد توجه قرار داده و در ادامه به پیامدهای فرهنگی ـ اجتماعی رشد فناوری پرداخته اند.