فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان مطبوعات سپر دفاعی زبان عربی معیار است، به این معنا که ساخت های واژگانی و بافت های نحوی جدیدی که از رهگذر ترجمه از زبان های خارجی به زبان عربی وارد می شوند، ابتدا در زبان مطبوعات مطرح می شوند و پس از پذیرش مطبوعاتی و رسانه ای به زبان عربی معیار راه پیدا می کنند. این مقاله در پی آن است تا با بر شمردن آن بافت ها به تقاوت های ساختاری این زبان با زبان عربی معیار اشاره کند و تأثیری را که می تواند این تفاوت ها بر متن ترجمه بگذارد، مورد بررسی قرار دهد. از جمله این تأثیرات منفی می توان به گسترش دایرة اشتقاق، پیدایش تعابیر و اصطلاحات خاص، کم توجّهی به قواعد عربی و مجوّز ورود اصطلاحات خارجی و... اشاره کرد که می توانند باعث گمراهی مترجمان شوند. تفاوت عمدة زبان مطبوعات با زبان معیار را می توان به صورت کلّی در سه حوزه تقسیم بندی کرد: ساختارهای سهولت آمیز، ساختارهای وارداتی، و ساختارهای برگرفته از زبان محاوره ای که تأثیر زبان مطبوعات بر ترجمه بیشتر در سطح ساختارهای سهولت آمیز و ساختارهای وارداتی قابل بررسی و تحلیل است.
روش تأویل در ترجمه متون مقدس: خودآگاهی بر واقعیت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون مقدس دارای سطوح مختلف معنایی اند بگونه ای که سطح بالایی از خودآگاهی برای درک واقعیت وجودیشان لازم است. از طرفی هایدگر نیز قائل به سطوح مختلفی از وجود است که می توانند خودآگاه و سطح فهم موجود را تحت تأثیر قرار دهند. بنابرین با نظر هایدگر می توان نوعی تحلیل هرمنوتیکی از سطوح معنایی متون مقدس ارائه داد. از طرفی هانری کربن معتقد است که تأویل نوعی روش هرمنوتیک برای فهم معناست. می توان گفت که این نوع فهم با منطق تقابل و تضاد که توسط لوپاسکو تبیین شده در ارتباط است و بواسطه آن می توان توضیح داد که چگونه لایه های معنایی متفاوت و متضاد از یک متن حاصل می آیند و حتی منجر به ظهور معنای پنهان متن می گردند. همچنین بواسطه مفهوم عالم مثال، سطوح شناخت انسان قابل تبیین و بررسی اند: با تکیه بر تصاویر عالم مثال و نمادهای آن به شهودی از وجود و معنا، تأویل، می توان رسید. لذا در این تحقیق ارتباط این مفاهیم وعوالم حضور تبیین و اثبات گردیده اند.
L’étude des entraves culturelles dans la traduction de Madame Bovary de Flaubert en persan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تقابلی ترجمه های فارسی الأجنحة المتکسّرة جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، نقدی بر ترجمه های فارسی «الأجنحة المتکسّرة» اثر جبران خلیل جبران است. ترجمه های متعدّدی از این اثر در دست است و نظر به اینکه ناهمسانی هایی در میان ترجمه های این اثر با متن مبدأ مشاهده می شود، در این مقاله به بررسی و مقابلة شش ترجمه (انصاری، حبیب، ریحانی و هانی، شجاعی، طباطبائی و نیکبخت) با متن اصلی پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف دستیابی به برگردانی نزدیکتر به متن اصلی، به بررسی و نقد تقابلی ترجمه های فارسی الأجنحة المتکسّرة با متن مبدأ می پردازد. مقابله و ارزیابی نمونه ها در این نوشتار، در چهار سطح «واژگان»، «معنا»، «بافت کلام» و «تأثیر ادبی» انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین ناهمسانی ها در حوزة واژگان، معنا، بافت کلام و ادبیّت متن در ترجمة شجاعی مشاهده می شود. روی آوردن به اطناب و تفصیل غیرضروری در ترجمة ریحانی و هانی، بیش از ترجمه های دیگر است. صرف نظر از برخی لغزش ها در حوزة گزینش واژگان، ترجمة انصاری محاسن درخور توجّهی دارد که آن را از دیگر ترجمه های این اثر متمایز می کند. این ترجمه از منظر انتقال معنا، توجّه به بافت کلّی کلام و ادبیّت متن، نزدیکترین ترجمه به متن مبدأ است.
چالش مترجمان قرآن در برگردان ادوات تقلیل و تکثیر به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبان ها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژه ای دارند. نمونه ای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه می شود و گاهی نیز دیده می شود که مترجمان آنها را نادیده می گیرند. این نابسامانی در برگردان ها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گوناگون باشد؛ مانند دلالت حرفِ «قَد» بر تأکید، تحقیق، تقریب، تقلیل، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است، چون شباهتِ «کَمِ» تعجّبی به «کَمِ» پرسشی، و یا ممکن است به علّت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حرف «رُبَّ» که گاهی برای دلالت بر فزونی به کار می رود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث می شود مترجمان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن، و یا گاهی در تعیین آن رکن جمله که امر فزونی و یا کاستی به آن تعلّق دارد، دچار لغزش شوند. ما بر آن شدیم که بدانیم شیوه های مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری می تواند مترجمان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش، نخست موارد ناهمسویی برخی مترجمان با مفسّران و نحویان تبیین شده است. سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگان، در برگردان متون و اصول آن، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رُبَّ»، یا «قَد» که برای تقلیل، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقیّد جمله، چون تمییزِ «کَم» و «کأیّن»،در حین بررسی هر یک بیان شده است. بنابراین، یک مترجم نیاز است که از قواعد دستور زبان و واژه شناسی آگاهی کامل داشته باشد.
جمهوری ادبیات جهان، ترجمه و استعمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد مباحث نظری درباره ادبیات جهان در یکی دو دهه اخیر حاصل واکنش به محدودیتهای رشته ادبیات تطبیقی و تلاش برای بازتعریف اصول نقد ادبی در قالب ادبیات جهان است. یک هدف ادبیات جهان، توسعه روشهایی علمی است که برای مطالعه ادبیات های غیرغربی در نقد ادبی و، در نتیجه، نگارش تاریخ ادبیات جهان کافی باشد. با ترجمه جمهوری جهانی ادبیات اثر پاسکال کازانووا، بخشی از این مباحث اخیراً به زبان فارسی هم راه پیدا کرده است. در این مقاله پس از معرفی مختصر چهارچوب نظری ادبیات جهان، در مورد سه محور اساسی طرح کازانووا (مدل جمهوری، مرکزیت شهر پاریس، و ایدئولوژی ملت-دولت) بحث خواهم کرد. ضمن پرسش در مورد پیش فرض های کتاب اضافه خواهم کرد که چرا تاریخ ادبیات فارسی در قالب چنین تعاریفی نمی گنجد و چرا پذیرش این روایت از تاریخ ادبیات جهان، تغییرات معرفت شناسانه ای را ضروری می کند که نتیجه منطقی آن حذف بخش اعظم تاریخ ادبیات فارسی از تاریخ ادبیات جهان است. بعد در همین ارتباط به ترجمه خواهم پرداخت و در مورد روابط قدرت و استعمار نهفته در آن اشاره خواهم داشت.
تعادل واژگانی و اهمیّت آن در فهم دقیق متن (موردکاوی پنج ترجمه فارسی از خطبه های نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مورد توجّه در فرایند ترجمه، دستیابی به تعادل و برابری در ترجمه است که از طریق مطالعه جنبه های مختلف زبان مبدأ صورت می پذیرد و یکی از مهم ترین زمینه های مورد پژوهش در تعادل ترجمه ای، برابری واژگانی است. هرچند این امر به شکل کامل در بین دو زبان مبدأ و مقصد، به علّت امکانات زبانی مختلف، قابل دستیابی نیست، امّا وظیفه مترجم این است که تا آنجا که امکان دارد، بکوشد برابرنهادهای واژگانی دقیقی ارائه نماید. یکی از شیوه های دستیابی به برابری واژگانی در فرایند ترجمه، توجّه به لایه ها و آحاد مختلف معنایی واژگان و پدیده هایی همچون شمول معنایی و چندمعنایی و نیز توجّه به بافت و موقعیّت کلام است. از این رو، با تقسیم بندی برابری واژگانی به پنج قسمت، افزون بر شناخت حوزه معنایی واژگان، به ترجمه ای صحیح و برابر می توان دست یافت. این پنج قسم عبارتند از: برابری یک به یک، برابری یک به چند، برابری چند به یک، برابری یک به جزء و برابری یک به صفر. پژوهش حاضر بر آن است که به تطبیق پنج ترجمه فارسی از خطبه های نهج البلاغه شامل ترجمه های دشتی، شهیدی، فقیهی، فیض الإسلام و جعفری بپردازد تا از این رهگذر، میزان موفقیّت مترجمان یاد شده در تحقّق برابری واژگانی را مورد سنجش قرار دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که برخی مترجمان به خاطر آگاهی نداشتن از لایه های مختلف معنایی واژگان و نیز شناخت کافی نداشتن از برخی مؤلّفه های معنایی همچون پدیده چندمعنایی، معنای مطلق و نسبی واژگان نتوانستده اند ترجمه ای دقیق ارائه کنند.
تاثیرات ایدئولوژی چپ در عرصه انتخاب آثار ادبی جهت ترجمه (مورد پژوهی: آثار ادبی ترجمه شده در دوران فعالیت رسمی حزب توده (1332-1320))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه آثار ادبی در ایران، همواره تابعی از شرایط سیاسی-اجتماعی، گرایش های روشنفکری و ایدئولوژی مسلط در هر یک از دوره های تاریخی بوده است. یکی از مهم ترین دوره ها که رویدادهای سیاسی-اجتماعی آن در تحولات فرهنگی و ادبی و روشنفکری مؤثر بوده است، دوره بین سال های 1320 تا 1332 است. در این دوره، حزب توده نسبت به دیگر جریان های فکری و سیاسی در اوج توفّق بوده و در واقع نیروی پیشروی جریان های روشنفکری به حساب می آمده است. تقریباً تمام نویسندگان و مترجمان آن دوران یا مدتی عضو این حزب بوده اند و یا دست کم به لحاظ فکری به آن گرایش داشتند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا تأثیرات حزب توده و ایدئولوژی چپ در عرصه انتخاب آثار ادبی جهت ترجمه مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور، آثار ادبی ترجمه شده در طول سال های 1320 تا 1332 مورد ارزیابی قرار گرفته اند تا تأثیر و بازتاب این ایدئولوژی در سطح انتخاب مشخص شود. ازاین رو ابتدا با بررسی مقدمه های مترجمان و نظریات محققین ادبی که به معرفی پیشینه نویسندگان و موضوع و محتوای آثار ادبی آن ها پرداخته اند، آثار ادبی همسو با مؤلفه های معنایی آشکار و پنهان تفکر چپ دسته بندی شده است و سپس با انتخاب مهم ترین اثر از هر دسته و به کارگیری نظریه جامعه شناسی ادبیات لئو لوونتال در آن، شاهدی دیگر بر همسو بودن آثار با این تفکر خواهیم یافت. نتایج نشان می دهد که این مؤلفه های معنایی در آثار آموزه رئالیسم سوسیالیستی، ادبیات نویسندگان چپ گرا و تا حدودی آثار ادبی رئالیستی نمود می یابند و بیش از نیمی از آثار ادبی انتخاب شده جهت ترجمه در آن دوران در این سه دسته قرار می گیرند.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
تحلیل تأثیر گفتمان حاکمیت در ترجمة الذریعه إلی مکارم الشریعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنوز الودیعه من رموز الذریعه ترجمه ای کهن از کتاب الذریعه إلی مکارم الشریعه، اثر راغب اصفهانی است. این کتاب به فرمان شاه شجاع مظفّری ترجمه شده است و مترجم با افزودن مقدّمه و مؤخّره ای مزیّن به آیات و احادیث و اقوال حکمای مشهور عرب و عجم، ساختار و محتوای الذریعه را با آثاری از قبیل جاودان خرد تلفیق نموده و کتابی با پیکره و محتوایی تازه پدید آورده است. بررسی گفتمانی این ترجمه می تواند بیانگر انگیزة مترجم برای اطاعت از فرمان شاه شجاع و مبنای طلب ترجمة متن الذریعه باشد. برای دریافت این انگیزه و طلب، مقدمة مترجم را با مؤلّفه های تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه بررسی کرده ایم. نتیجة بررسی ما نشان می دهد کنوز الودیعه با توجّه به اوضاع و زمینه های فرهنگی و اجتماعی حکومت شاه شجاع مظفرّی، به غیریت سازی آیین حکمرانی پادشاهان عجم، مغولان و امیر مبارزالدین محمد پرداخته است و با «مفصل بندی هژمونیک» گفتمان خلیفه-پادشاه، تضادهای موجود میان واقعیّت و تصویر اسطوره ای را در فضای استعاری گفتمان پنهان می سازد تا گفتمان رایج در حکومت شاه شجاع را الگوی آرمانی هواداران اخلاق اسلامی و ایرانی گرداند.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
نقد ترجمه در ایران، روش ها و آسیب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سیر ترجمه عربی به فارسی از آغاز تا قرن ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الترجمه والتناصّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقوم هذا البحث الذی ینتهج المنهج التحلیلی الوثائقی بعرض عابر لنظریات الترجمه مبیّنا أنّ هذه النظریات تعتمد فی الکلّ علی مبدأ التّکافؤ الترجمی بأنواعه المختلفه؛ ویهدف إلی تقدیم نظریّه جدیده فی مجال دراسات الترجمه معتمداً علی نماذج من الترجمه المنظومه من العربیه إلی الفارسیه التی لم یهتمّ بها الدارسون ولم یعالجها رغم أهمیتها وقیمتها. تتأسّس هذه النظریّه علی دور التناصّ فی عملیّه الترجمه الذی أشیر إلیه عابره فی بعض الکتب التراثیه البلاغیه. یتمظهر هذا التناص فیما بین النصین المصدر والهدف کما ینصع فیما بین النص الهدف والنصوص المماثله فی اللغه المنقول إلیها.
نقد و تحلیل تعدیلات ساختاری در ترجمه طسوجی و اقلیدی از هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تفاوت های ماهیتی و ساختاری زبان مبدأ با زبان مقصد و سایر عوامل فرهنگی و سبکی، مترجم ناگزیر به اعمال تغییراتی در متن مبدأ است؛ لذا مقصدگرایانی نظیر لادمیرال مترجم را به اعمال تغییرات در حوزه های مختلف ساختاری فرا می خوانند تا سلاست وخوانایی متن ترجمه افزایش یابد و خصیصه بازآفرینی در ترجمه پدید آید. پژوهش پیش رو می کوشد تعدیلات ساختاری ترجمه طسوجی و اقلیدی از هزار و یک شب را از چهار منظر تعدیل در ساخت نحوی کلام، تعدیل در شیوه خطاب، تعدیل بلاغی و تعدیل آوایی مورد نقد و تحلیل قرار دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که طسوجی و اقلیدی رویکردی مقصدگرا در جابه جایی و تعدیل ساختار جمله دارند. در ترجمه اقلیدی نمونه های فراوانی را می توان یافت که تعدیلات ساختاری مناسبی در آن صورت گرفته و در پاره ای از موارد عدم ایجاد تعدیلات ساختاری به ویژه در بخش آوایی موجب زیبایی ترجمه او نسبت به ترجمه طسوجی شده است. طسوجی نیز تعدیلات عمده ای در هر چهار لایه یادشده اعمال نموده و این رویکرد، نقش عمده ای در خوانایی ترجمه او ایفا نموده هر چند که لطمه ای سبکی نیز به اصل کتاب وارد کرده است. در نتیجه طسوجی بیش از اقلیدی به تعدیلات ساختاری روی آورده و ترجمه او از شیوایی و جذابیّت بیشتری برخوردار است.
تاریخ ترجمه های به زبان فرانسه در قرن های هفدهم و هجدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشواری ترجمة زبان عرفان (بررسی موردپژوهانه: غزلیّات مختارة مِن دیوان شمس تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان آثار ادیبان عارف و شاعران سالک به سبب پیچیده گویی ها و کاربست رموز و اصطلاحات خاص، همواره یکی از چالش های فراروی مترجمان بوده است. غزلیّات شمس که مجموعة سروده های عرفانی مولاناست، تاکنون چندین بار به زبان عربی برگردانده شده است. از جملة این ترجمه ها، ترجمة «محمّد سعیدجمال الدّین» است که به صورت گزیده ای از غزلیّات شمس ارائه گردیده است. در این پژوهش، با روشی توصیفی تحلیلی در نقد ترجمه سعی می شود تا برخی نارسایی های این ترجمه و عوامل تأثیرگذار بر آن مورد بررسی قرار گیرد. تسلّط نداشتن مترجم به زبان فارسی، دقّت نکردن در خواندن واژگان و عبارات، وجود کلماتی که در نوشتار و خواندن یکسان و در معنا متفاوت هستند، تشخیص ندادن فاعل از مفعول، توجّه نکردن به علائم نگارشی در متن اصلی، از جمله عوامل تأثیرگذار در ترجمة نادرست برخی ابیات دیوان می باشد. بدیهی است با توجّه به اینکه این مجموعة عربی به صورت منثور ترجمه شده است، تفاوت های عروضی بین دو اثر بررسی نخواهد شد.
بازتاب زبان هنری نهج البلاغه در ترجمه سید جعفر شهیدی (با تأکید بر خطبه، نامه و حکمت اول)
حوزههای تخصصی:
مجموعه خطبه ها، نامه ها و حکمت های امیرالمؤمنین(ع) که جمع کننده اش شریف رضی(ره)، به حق نهج البلاغه اش نامیده است، بلاغت مجسم و فصاحت محقق است. زیرا به دور از ایجاز مخل و اطناب ممل، معیار تمام عیار زیبایی و الگوی کامل روشنی است به گونه ای که از دیر زمان تا عصر ما موافقان و مخالفان بر آن صحه گذاشته اند. در بین عامه از عبدالحمید کاتب تا شیخ محمد عبده و در بین خاصه از سیدرضی تا سید جعفر شهیدی همه شیفته بلاغت و شیوایی آن شده اند. کلام حضرت امیر(ع) چنان آراسته به انواع آرایه های لفظی و معنوی و بدیعی است و پیراسته از حشو و اضافات بشری، که الحق لقب ""اخ القرآن"" گرفته است. از قدیم الایام که سخنان امیر یکّه تاز عرصه سخنوری، علی(ع)، به فارسی برگردانده شد، یکی از بزرگترین غبن ها و خسارات فارسی زبانان عدم انتقال فصاحت و بلاغت نهج البلاغه در ترجمه آن بود. استاد گرانقدر و مترجم بلند مرتبه مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی(ره) به این آرزوی دیرینه جامه عمل پوشاند. استاد شهیدی با تکیه بر ظرافت ها و آرایه های کلام عربی و با تسلط بر دقایق و ظرایف سخن فارسی به خوبی از عهده این مهم برآمد. ترجمه نهج البلاغه او، نخستین و تنها ترجمه ای است که نشان دهنده بخشی از زیبایی های سحر قرین و آرایه های شعر آفرین امام علی(ع) است. در این مقاله با تکیه بر خطبه اول، نامه اول و حکمت اول نهج البلاغه، بازتاب شیوایی و روایی و آراستگی و پیراستگی کلام مولا علی(ع) در ترجمه استاد شهیدی بررسی می شود.
تداخل زبانی و دگرگونی معنایی وام واژه های عربی و جنبه های تأثیر آن بر ترجمه از عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگی های متمایز ارتباط زبان فارسی با زبان عربی است. ورود اسلام به ایران، نوع عمیقی از ارتباط بین دو زبان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تأثیرگذاری بین آن دو، به ویژه از جنبة واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یا وام واژه های بسیاری بین دو زبان مبادله شد که سهم وام واژه های عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجّه است. واژگان متعدّدی که علی رغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرن ها دچار تحوّل معنایی و کاربردی شده اند، به طوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانة زبانی کاملاً متفاوت محسوب می گردند. این مسئله در ترجمة بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان به وجود می آورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع تلاش می شود با ارائة دسته بندی جدید و کلّی واژگان دخیل عربی، جنبه های اثرگذار هر دسته، در ترجمه را مشخّص نموده است و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشد، امّا با توجّه به تحوّلات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفاوت ابعاد نشانداری دستة دیگر، می تواند باعث کج روی در معادل یابی شود.