فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۴٬۴۴۴ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
329 - 354
حوزه های تخصصی:
اشتفان تسوایگ و بزرگ علوی، به عنوان دو نویسنده پرآوازه ادبیات معاصر آلمانی و فارسی و نمایندگان مکتب ادبی رئالیسم، با توجه به موقعیت سیاسی و اجتماعی عصر خویش، به آفرینش آثار رئالیستی روی آوردند و فضایی سرشار از واقعیت را به تصویر کشیدند. بزرگ علوی به واسطه تحصیل و زندگی در آلمان و آشنایی با آثار نویسندگان آلمانی زبان، به این سبک گرایید و از جمله آغازگران سبک داستان نویسی رئالیسم در ایران گشت. دیدگاه رئالیستی حاکم بر رمان چشم هایش، اثر بزرگ علوی شباهت بسیار زیادی با دیدگاه رئالیستی اشتفان تسوایگ در نوول شطرنج باز دارد. جستار ذیل کوششی برای تطبیق نمود مؤلفه های رئالیسم در دو اثر فوق است. بررسی مقایسه ای این آثار با تکیه بر نمود مؤلفه های رئالیسم مشخص خواهد کرد که علوی و تسوایگ از نظر سبک نوشتاری به هم نزدیک هستند و وجوه اشتراک آن ها حاکی از تأثیر تسوایگ بر علوی در خلق رمان چشم هایش می باشد.
اسلام و سیاست در ادبیات نمایشی دوره الیزابت: نمایشنامه های تیمورلنگ و اتللو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲
5 - 22
حوزه های تخصصی:
رویارویی غرب با شرق از دیرباز چالش مهمی در تاریخ اروپا به شمار میآید. در این رابطه، در سده شانزدهم، الیزابت اول برخورد دوگانهای نسبت به مسلمانان داشت؛ وی، از یک سو، از آنها به منظور ایستادگی در برابر تهدیدات امپراتوری اسپانیا و کلیسای کاتولیک استفاده کرد، و از سوی دیگر، پس از پیروزی انگلیس بر ناوگان دریایی اسپانیا در سال ????، سیاست او به منفی جلوه دادن چهره مسلمانان تغییر گرایش داد. هدف این گفتار روشن ساختن سیاست دوگانه انگلیس عصر الیزابت است: سیاستی که بر مبنای همبستگی با مسلمانان در برابر کلیسای کاتولیک و اسپانیا بنا نهاده شده بود؛ اما نویسندگان آن، همانند مارلو و شکسپیر، به اهریمننمایی مسلمانان در آثار خود تداوم میبخشیدند. بدین ترتیب، در این گفتار، دلایل واژگوننمایی از چهره اسلام و مسلمانان، همانند برتری دینی و شرقستیزی، و نیز، استفاده ابزاری از مسلمانان با نگاهی به دو نمایشنامه تیمورلنگI و IIاز کریستفر مارلو و اتللو از ویلیام شکسپیر بررسی میشود.
بررسی تطبیقی مفهوم شناسیِ عشق در دو رمان ذاکره الجسد و جزیره سرگردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
624 - 643
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر، به سبب رواج اندیشه های مدرن به ویژه در جوامع شرقی، تقابلی بین اندیشه های سنّتی و مدرن درباره مفهوم شناسی عشق شکل گرفت و گروه های مختلف، به ویژه رمان نویسان، در این باره، رویکردهای گوناگونی در پیش گرفتند که بازتاب رویکردها و نگرش های آنان را می توان در رمان های شان بازیافت. بر این اساس در این جُستار، به بررسی مفهوم شناسی و جنبه های گوناگون عشق، در رمان های ذاکره الجسد از احلام مستغانمی و جزیره سرگردانی از سیمین دانشور بر مبنای مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی و روش اسنادی پرداخته می شود تا نشان داده شود که کدام جلوه های عشق در آثار آنان بازنمایی شده است؟ چه تفاوت ها و شباهت هایی در این زمینه با هم داشته اند؟ نگرش آنان به عشق چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در رمان جزیره سرگردانی بیشتر به عشق مدرن به عنوان معیاری برای ازدواج، عشق سطحی و عشق عرفانی و در رمان ذاکره الجسد ، بیشتر به مسأله عشق به وطن و ناسیونالیسم عاشقانه توجه شده است. هم چنین دانشور سعی در ترکیب رویکرد سنّتی با مدرن درباره موضوع عشق دارد؛ امّا مستغانمی بر این باور است که در هر جامعه ای باید متناسب با فرهنگ همان جامعه، به عشق پرداخته شود و می توان گفت رویکردی موازی درباره عشق سنّتی و مدرن دارد.
ترجمه، مَرکبِ سفر به دیگر سو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
113 - 127
حوزه های تخصصی:
Изучение категории женскости иранскими студентами(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Русские производные существительные со значением лица женского пола составляют модификационную словообразовательную категорию женскости и представляют собой вторичные номинации, структурно и семантически связанные с названиями лиц мужского пола. При образовании существительных со значением женскости используются специфические словообразовательные суффиксы, а процесс деривации нередко сопровождается морфонологическими преобразованиями производящей основы. Освоение дериватов со значением лиц женского пола представляет значительную сложность для студентов из Ирана, поскольку в персидском языке отсутствует категория рода и для номинации лиц обоих полов в большинстве случаев используются одни и те же лексемы. В статье обосновывается необходимость изучения существительных со значением лица женского пола иранскими студентами, осваивающими русский язык; приводятся структурно-семантические параметры суффиксальных производных существительных, составляющих словообразовательную категорию женскости; называется репертуар деривационных средств, обслуживающих данную категорию; рассматриваются морфонологические явления, сопровождающие процесс деривации, а также предлагаются упражнения по моделированию и декодированию подобных дериватов, способствующие формированию словообразовательной компетенции обучающихся.
ارائه مدل ارزیابی ترجمه فیلم با استناد به مدل دوسار و بررسی نقش کاربردی آن در آثار دوبله شده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
295 - 315
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، پس از برشمردن مشخصه های استاندارد ترجمه فیلم و مقایسه مراحل عملی این نوع ترجمه در ایران با مشخصه های ذکرشده، معیارهایی برای ارزیابی کیفیت ترجمه فیلم معرفی می شود. بدین منظور، مدل ارزیابی آندره دوسار- که برای ترجمه ادبی و براساس «حذفیات، اضافات و انتقال معنا» طرح ریزی شده است- مدنظر قرار می گیرد و کارکرد و اعتبار آن برای ارزیابی ترجمه فیلم بررسی می شود. انتقال معنای کامل، انسجام متن، زبان و سبک ترجمه، مباحثی هستند که به عنوان معیار ارزیابی به آن ها توجه شده است. برای عینیت بخشیدن به این پژوهش، از دو فیلم فرانسوی همسرایان و یکشنبه طولانی نامزدی - که نسخه دوبله شده آن ها بارها از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده- مثال هایی ارائه می شود.
تحلیل تطبیقی روایت «کتیبه» اخوان ثالث و «افسانه سیزیف» آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
914 - 938
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل ساختار روایی در شعر «کتیبه» اخوان ثالث و افسانه «سیزیف» آلبر کامو صورت گرفته است. روش پژوهش، روایت شناسی تطبیقی و مبتنی بر بررسی پیرنگ دو اثر از حیث «روایت دنیای همسان» و «دنیای ناهمسان» است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که دو روایت از نظر رویدادِ اصلی روایت یکسان اند چراکه هر دو راوی، روایتگر پوچی و بیهودگی تلاش قهرمانان داستان خود هستند، امّا تفاوت های میان ساختار روایی این دو اثر، نشان دهنده تفاوت میان جهان بینی راویان دو اثر در دو موقعیّت زمانی، فرهنگی و اجتماعی است. تحلیل ساختار روایی این دو روایت نشان می دهد که در کتیبه حوادث زاید، وقایع متناقض و مبهم (عوامل ضعف پیرنگ) وجود ندارد و روایت از فرایند پایدار نخستین (مقدّمه چینی) آغاز و به گره گشایی داستان ختم می شود، امّا در افسانه سیزیف در کنار وجود عوامل ضعف پیرنگ، شروع روایت از فرآیند ناپایدار میانی (نقطه بحران) است. از این رو، روایت کتیبه در مقایسه با افسانه سیزیف از طرح و پیرنگ منسجم تری برخوردار است. هم چنین، شیوه روایت افسانه سیزیف به طرزی یکنواخت و با یک دیدگاه روایت بیان شده است، در حالی که در روایت کتیبه با دیدگاه های متفاوت روایی مواجه ایم و این تغییر در بندهای مختلف شعر کاملاً معنادار است.
بررسی زیست جهان در آثار ناتالیا گینزبورگ با تکیه برآرای یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
شرح چیستی ساختارگرایی با اتکا به آرای سوسور، لوی استروس و پراپ، و واکاوی ردپای تفکر ساختارگرا در نظریه های معاصر ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
551 - 567
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو جستاری است نظری در باب پارادایم فکری «ساختارگرایی» به مثابه ی یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین جنبش-های فکری قرن بیستم میلادی که حتی امروز نیز بسیاری از پژوهش ها در حوزه های مختلف علم متأثر از بنیان های فکری آن صورت می گیرد. این نوشتار به دو بخش اصلی تقسیم می شود؛ در بخش اول پس از بیان زمینه ی تاریخی شکل گیری ساختارگرایی، برخی از اساسی ترین ریشه های نظری و بنیان های فکری آن را با اتکا به آرای فردینان دو سوسور، کلود لوی استروس و ولادیمیر پراپ در حوزه های زبان شناسی، انسان شناسی، و حکایت شناسی به اختصار مرور می کنیم. مهم ترین این بنیان ها عبارتند از علم گرایی، تحقق گرایی، تقلیل گرایی، و نیز ذره نگری و کل نگری توامان. پرسش اصلی این است که این اصول و بنیان های فکری چگونه در نظریه های مطرح شده در خصوص ترجمه ظهور و بروز داشته اند. در بخش دوم به ارتباط بین ساختارگرایی از یک سو و ترجمه، تعادل، و ترجمه(نا)پذیری از سوی دیگر می پردازیم و رد پای این الگوی فکری را در آرای دو تن از برجسته ترین نظریه پرداز ان معاصر در مطالعات ترجمه (کتفورد و نایدا) بررسی می کنیم.
Enjeu de l’interaction dans les classes virtuelles du FLE en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
L’introduction de l’utilisation des classes virtuelles dans l’enseignement supérieur et le sentiment de l’insatisfaction qui découlent des tentatives de sa mise en œuvre nous invitent à mettre la lumière sur les éléments influençant l’efficacité de l’enseignement/apprentissage dans ce nouveau modèle pédagogique. Dans cette contribution, en nous appuyant sur le théorème de l’équivalence d’interaction, nous avons essayé de vérifier et d’analyser le phénomène d’interaction (enseignant-étudiant et étudiant-étudiant) dans une classe virtuelle comparée à une classe en présentiel. L’objectif en est, non seulement de faire un état de l’art, mais aussi de faire des propositions dans l’intention de contribuer à l’optimisation des classes virtuelles et à la création à distance d’un espace de formation propice à l’apprentissage. L’hypothèse selon laquelle l’interaction enseignant-étudiant est la forme d’interaction la plus active dans les cours virtuels a été le point de départ de cette recherche. Par une méthodologie qualitative à savoir l’entretien directif, l’hypothèse de la recherche a été validée. 5 professeurs de français des universités iraniennes sélectionnés selon le modèle d’échantillonnage non probabiliste ont constitué l’échantillon de notre recherche. Selon les résultats de notre étude, étant donné que les interactions verticales (enseignant-étudiant) sont très présentes dans les cours virtuels actuels, le changement de l’approche pédagogique au profit des interactions entre les étudiants aboutirait à une meilleure qualité de l’apprentissage.
تحلیلی روانشناسانه از دو مجموعه داستان قصه های مجید و نیکلا کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
301 - 324
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی روانشناسانه شخصیت های داستانی در قصه ها ی مجید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و نیکلا کوچولو نوشته رنه گوسینی فرانسوی است. در این تحقیق سعی بر آن است که با تکیه بر نظریه های روانکاوی، همچون ساختار ذهن مشتمل بر «نهاد»، «من»، «فرامن»، «منِ ایده آل»، «ایده آلِ من» و همچنین همانندسازی به مثابه ی مکانیسمی دفاعی، به درکی عمیق تر از شخصیت های این قصه ها برسیم. هریک از این ساختارها مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. «نهاد»، «من» و «فرامن» شخصیت انسان را شکل می دهند و همواره در حال کشمکش هستند. «نهاد» لذت جوست و «فرامن» به دنبال سرکوب خواسته ها و لذت جویی «نهاد». «من» کشمکش های میان «نهاد» و «فرامن» را کنترل می کند. «من ایده آل» به مفهوم ارزیابی آگاهانه فرد از خویش است، ولی «ایده آل من» آن بخش از وجود فرد است که میل دارد به آن دست یابد. همانند سازی نوعی مکانیسم دفاعی برای مدیریت تنش های درونی و بیرونی است. شخصیت های اصلی این داستان ها قابلیت انطباق با این بخش ها را دارند و می توانند معرف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشند. این پژوهش به تحلیل این دو مجموعه داستان بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
Etude comparative-minimaliste de deux romans français et persan La Salle de bain et L’Automne est la dernière saison(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
La Salle de bain, le premier roman de J.P Toussaint, qui était encore très jeune en 1985, et L’Automne est la dernière saison, le premier roman du jeune écrivaine iranienne, Nassim Mar’achi, publié en 2014, constituent tous les deux des œuvres littéraires de l’extrême contemporain qui nous séduisent par des caractéristiques particulières de leur syntaxe, leur vocabulaire, leur langage mais aussi celles de leur contenu narratif. Participant d’un dynamisme de ‘renouvellement’ du roman, ces œuvres proposent de nouvelles formes et contenus et trouvent ainsi des points de jonction dans un langage précis, court et clair, qui se limite parfois à se déclarer par un seul mot. Certes, ces points de jonction facilitent le regroupement de ces deux écrivains sous la bannière de ‘minimalisme’, mais, le traitement de l’esthétique minimaliste peut aussi présenter ses nuances chez Toussaint et Mar’achi. Ce n’est donc pas forcément des ressemblances que nous cherchons ici entre les deux romanciers, mais aussi des traits qui peuvent contribuer à la construction d’un minimalisme iranien ou français. Nous nous intéressons ainsi au désir commun de ces écrivains de représenter le rapport au monde, aux autres, et à soi de l’homme de l’extrême-contemporain à travers un texte-collage qui économise le style et la péripétie. Cela ne nous empêchera pourtant pas de repérer les traits qui marquent la distance du minimalisme iranien et français.
از هزارتوی زبان تا هزارسوی انسان و جامعه نگاهی سوسیوکریتیک به چند اثر از ژرژ پرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
112 - 147
حوزه های تخصصی:
سوسیوکریتیک که بر همراهی نوع بیان و محتوای اثر تأکید دارد برخلاف روش کلاسیک مطالعات جامعه شناسانه، اثر ادبی را بیانه ای اجتماعی نمی داند و روشی مناسب جهت دستیابی به معنا از خلال پیچیدگی ها و زیبایی های زبان می باشد. آثار ژرژ پرک، آثاری ارزشمند برای سوسیوکریتیک هستند چرا که به بهترین نحو از زبان برای ارائه مفاهیم موردنظر نویسنده بهره می جویند. در مقاله حاضر با تعمق در قوانین ریاضی، فنون بلاغت و بینامتنیت که از عناصر ساختاری سوسیوکریتیک هستند، مفاهیم موردنظر پرک در چند اثر وی واکاوی می شوند. هدف از این مطالعه دستیابی به مفهومی مشترک از ورای روش های مختلف بیان خواهد بود که دغدغه های اجتماعی پرک ملهم از جنگ و بحران هویت در جامعه ای مبتنی بر ارزش های ظاهری را در برمی گیرد.
Apparition d'une Voyelle Parasite au Sein d’un Groupe Consonantique : Cas d’Étudiants Iraniens(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Le présent travail est une étude phonologique portant sur le point de vue de Pierre Léon quand il aborde la difficulté de la production des groupes consonantiques du français par les apprenants, en général, et les iraniens, en particulier, dans son livre Introduction à la phonétique corrective. La question posée tourne autour des difficultés les plus importantes engendrées lors de l’apprentissage du français langue étrangère. Toutes les langues ne présentent pas les mêmes caractéristiques ni les mêmes difficultés et les apprenants de langue maternelle différente et surtout éloignée, se servent d’une stratégie simplifiant la prononciation telle insertion d'une voyelle qualifiée de parasite en début du mot, au sein du groupe consonantique. Selon Léon, cette voyelle parasite serait proche d'un /a/ chez les apprenants iraniens. Nous avons vérifié cette hypothèse auprès de ces derniers à l’Université d’Ispahan, en comparant leurs habitudes linguistiques et la structure du système phonétique de farsi avec ce que propose Léon. Les résultats montrent que contrairement à ce qu’il dit, dû au phénomène d'harmonisation, cette voyelle n’est pas une /a/, mais pour des raisons phonologiques elle ressemblerait plutôt à une /e/. Dans certains cas, elle tend vers une /o/.
Humour et Ironie: aspects linguistique et psychanalytique Relecture du roman Où on va papa?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Cet article se penche sur l’étude analytique d’une autobiographie relatant la vie d’un père de deux handicapés mentaux où les termes de parentalité du handicap sont associés à l’humour et à l’ironie. C’est le cas de Jean-Louis Fournier, auteur de Où on va papa ? (2008), celui qui, oscillant entre réalité et imagination, établit un lien entre deux situations qui semblent inconciliables, tant il paraît évident que la première soit déprimante et la deuxième amusante. De surcroît, puisqu’il se voit tout le temps confronté à différentes réactions des gens : pitié, moquerie, dédain et hypocrisie, il ne peut guère donner une pause à sa pensée toujours penchée sur le destin de ses fils. La question à laquelle nous essayons de répondre, c’est de vérifier si l’humour et l’ironie servent de remède à ces conditions difficiles. Pour ce, outre les extraits du livre qui font part de divers aspects de la vie de ce père et de ses deux fils infirmes et témoignent des moments très délicats même insupportables qu’ils traversent, nous recourons aux définitions de ces deux éléments linguistiques ainsi qu’aux travaux des psychanalystes, nous déduirons que la présentation humoristique de cette vie, à savoir se ridiculiser et ridiculiser les autres sont des « mécanismes de défense » qui aident ce père à survivre.
ارائه نظریه نوین انسان چهارم و سوژه لزج: هملت و تیمبوکتو در بوته نقد مطالعات بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل دکارتی و استعلای کانتی، تفارق ادبیات و فلسفه را که افلاطون مبدع آن بود؛ تشدید کرد، اما ادبیات به هیچ تقابل، حقیقت یا دانشی آلوده نشد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش مطالعات بین رشته ای نشان دهد که چگونه خوریسموس افلاطونی، رابطه متقابل این دو خواهرخوانده، یعنی فلسفه و ادبیات را تیره و تار کرده است. نگارندگان دیدگاه فلسفی جدیدی را ذیل عنوان انسان چهارم و سوژه لزج ارائه می دهند که در آن ادبیات هرگونه سوژه مندی و کیفیت بازنمایی را رد می کند. هدف مقاله حاضر ارائه انسانی در سپهر ادبیات با رویکرد اخلاقی در فرودین ترین لایه های جامعه است. در عصر رنسانس است که انسان چهارم با حضور بی وزن خود به صحنه می آید و با سوژه زدایی یا سوژه لزج اعلام وجود کرده و دوکسای افلاطونی را به ایقان تبدیل می کند. برای این منظور هملت و تیمبوکتو انتخاب شده اند تا صیرورت انسان چهارم از دوران رنسانس به این سو بررسی شود.
تأثیر جهان بینی ژان ژاک روسو، کانت و انقلاب کبیر فرانسه بر کلایست در نوول زلزله شیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
585 - 615
حوزه های تخصصی:
نوول زلزله شیلی نه فقط مبین جهان بینی، بلکه تبیین شکست و ناتوانی فرد در برابر نهادهای اجتماعی،سرنوشت و بلاهای طبیعی است.کلایست نیل به حقیقت را اصل زندگی اش می داند. او به انقلاب اعتقاد ندارد و بر این باور است که به جای انقلاب به یک دگرگونی عمیق اجتماعی نیاز است و این با آموزش از سوی جامعه شکل می گیرد. کلایست در "زلزله شیلی"، جهان را افسارگسیخته می نگارد. او یأس، بی اعتمادی، بی عدالتی اجتماعی، نابودی ارزشهای انسانی و... را ناشی از ضعف عامه مردم و عملکردهای هدف دار و نادرست نهادهای قدرت می داند. او در این نوول با انتقاد شدید از نهادهای قدرت، آنها را عامل تباهی ارزش های انسانی، نابودی بشریت و کره خاکی می داند. جهان بینی، تفکرات و بینش عدل الهی کلایست اغلب برگرفته از آثار ژان ژاک روسو، کانت، ولتر و لایب نیتس می باشد. خلق این اثر به وسیله کلایست پیش و پس زمینه های عمیق دگرگونی اجتماعی را در ذهن مخاطب به تصویر می کشد؛تصاویر و انگاره هایی که نویسنده مقاله را بر آن داشت تا با تحقیقات کتابخانه ای این افکار را واکاوی و پیش روی مخاطب قرار دهد.
ادبیات اقلیت ها و تردید در مسیحیت به عنوان فراروایت رستگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
382 - 413
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نوع مواجهه نویسندگان اقلیت پسا استعماری با مسیحیت می پردازد. مسیحیت در طول تاریخ با فراروایت رستگاری و تولید روایت های استعماری عملاً در نقش نهادی ایدئولوژیک به دنبال باز تولید و تقویت گفتمان غالب استعماری به منظور نهادینه سازی فرمانبرداری و ایجاد سوژه های رام و منقاد در مستعمره بود. با ظهور دوران پسا استعمار و متعاقباً پیدایش گفتمان اقلیت ها، فراروایت مسیحیت به تدریج «اعتبار» خود را از دست رفته دید و «تردید» ها نسبت به ژست خیرخواهانه آن افزایش یافت. نویسندگان ادبیات / گفتمان اقلیت تعاریف جدیدی از مسیحیت به دست دادند. آن ها خواستار جدایی مسیحیت استعماری از لوگوس بودند و نتیجتاً آن را از فراروایت رستگاری تا مرز فراروایتی سیاسی از طریق ایجاد مدلول های واسازانه برای مسیحیت تنزل دادند. مقاله پیش ِرو خوانشی لیوتاری-دریدایی از گفتمان مربوط به مسیحیت اقلیت ها به دست می دهد و واکنش های مختلف مقاومت آنها را بررسی می کند و گفتمان های بدیل و رقیب را که در اَشکال پناه به دیگر فراروایت ها، بازگشت به دامان مسیحیت و احیای آیین ها و مذاهب بومی تبلور می یابد مورد ارزیابی قرار می-دهد.
مقاومت زن دربرابر ایدئولوژی مردسالار در نمایشنامه قصه زمستان از شکسپیر با توجه به نظریه های استفان گرینبلات و آلن سینفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
217 - 230
حوزه های تخصصی:
جامعه انگلستان در آغاز دوره مدرن، مردسالار بود. گستره قراردادهای مردسالارانه در عصر الیزابت، زنان را موجوداتی نیازمند کنترل و تحکم از جانب مردان نشان می دهد. در اغلب نمایشنامه های شکسپیر، تقابل بین زن و ایدئولوژی مردسالار به تصویر کشیده شده است. مخالفت بعضی از زنان با ایدئولوژی مردسالار در نمایشنامه های شکسپیر و عاقبت این تنش ها در کار ادبی، نقطه تقابل بین استفان گرینبلات- که یکی از نظریه پردازان اصلی نوتاریخی باوری است- و آلن سینفیلد- که از متفکران مادی گرایی فرهنگی است- به شمار می رود. با توجه به دیدگاه های گرینبلات، مخالفت زن در نمایشنامه های شکسپیر درنهایت، توسط ایدئولوژی مردسالار هضم می شود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر مادی گرایان فرهنگی، به پایان این مخالفت ها در نمایشنامه های شکسپیر خوش بین اند. به باور آنان، تناقض در درون ایدئولوژی مردسالار، به وسیله حضور بعضی از زنان مانند پاولینا نشان داده می شود. مقاله حاضر مطالعه ای است برای نشان دادن اینکه چگونه صدای زن، ایدئولوژی برتر را به چالش می کشد.