پژوهش ادبیات معاصر جهان(پژوهش زبان های خارجی)
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره 26 بهار و تابستان 1400 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تقابل دکارتی و استعلای کانتی، تفارق ادبیات و فلسفه را که افلاطون مبدع آن بود؛ تشدید کرد، اما ادبیات به هیچ تقابل، حقیقت یا دانشی آلوده نشد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش مطالعات بین رشته ای نشان دهد که چگونه خوریسموس افلاطونی، رابطه متقابل این دو خواهرخوانده، یعنی فلسفه و ادبیات را تیره و تار کرده است. نگارندگان دیدگاه فلسفی جدیدی را ذیل عنوان انسان چهارم و سوژه لزج ارائه می دهند که در آن ادبیات هرگونه سوژه مندی و کیفیت بازنمایی را رد می کند. هدف مقاله حاضر ارائه انسانی در سپهر ادبیات با رویکرد اخلاقی در فرودین ترین لایه های جامعه است. در عصر رنسانس است که انسان چهارم با حضور بی وزن خود به صحنه می آید و با سوژه زدایی یا سوژه لزج اعلام وجود کرده و دوکسای افلاطونی را به ایقان تبدیل می کند. برای این منظور هملت و تیمبوکتو انتخاب شده اند تا صیرورت انسان چهارم از دوران رنسانس به این سو بررسی شود.
تروما در داستان پسا 11 سپتامبر2001 : مطالعه موردی مندنی پور و مک یوئن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه که در 11 سپتامبر 2001 رخ داد؛ نه تنها دگرگونی های سیاسی را در پی داشت که بسیاری از سردمداران دنیا را از سریر قدرت بزیر کشید، و فزونتر؛ سبب جنگ و کشتار مردم بیگناه بسیاری شد و تاریخ دنیای مدرن را به پیشا و پسای 11 سپتامبر تقسیم کرد. رمان ، نمایشنامه، داستان کوتاه و آثار غیر داستانی بسیاری دراین زمینه نوشته شده است. نابرابری های نژادی، سیاسی و فرهنگی در برخی از این آثار، تحت تاثیر اثرات تروماتیک این حادثه بروز کرده است. شخصیت های مندنی پور طیفی از شرق و غربند، در صورتیکه شخصیت های مک یوئن درحقیقت همگی سفید پوست و بریتانیایی اند. در این مقاله با استفاده از انگاره ترومای فرهنگی الکساندر مجموعه داستان آبی ماورای بحار اثر مندنی پور و شنبه اثر ایان مک یوئن بررسی شده تا چگونگی ارایه این دو نویسنده در باره حادثه و ترومای شخصیت ها بررسی شود و بنگریم که واکنش شخصیت ها در پی تروما چگونه است.
خوانش آمریکایی آفریقایی سفیدهای لورن هانسبری و بررسی مفاهیم دلالت و صدای دوگانه ی هنری لوییس گیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لورن هانسبری نه تنها برای نمایش اشکال مختلف نقاب استعمار، بلکه برای تأکید بر بزرگداشت فرهنگ آفریقایی آمریکایی می نوشت. نمایشنامه «سفیدها»ی وی، با محوریت آفریقا و طرح پرسش هایی در زمینه بحث آزادی آفریقا خلق شده است. هانسبری در همگی آثارش ازجمله سفیدها، با حذف و انکار تاریخ و فرهنگ آفریقایی ها برای حفظ هژمونی اروپای غربی، آمریکا و نیزکلیشه سازی از نمایش افراد آفریقایی- آمریکایی های مخالف بود. هنری لوییس گیتس چهره معاصر در پژوهش های آفریقایی آمریکایی ها، صدای دوگانه را دو بخش می داند، صدایی که هم به زبان فرهنگ غالب و هم به زبان فرهنگ مغلوب سخن می گوید؛ یکی از بهترین نمونه های صدای دوگانه همانا دلالت است. وی به باز تعریف مفهوم دلالتمندی سوسور می پردازد. این مقاله مفاهیم صدای دوگانه و دلالت گیتس را در سفیدها جستجو می کند و به توصیف کاربرد این شگرد، نیز معرفی این مفاهیم به کمک مثال های نمایشنامه می پردازد. وی به این نتیجه می رسد که به خاطر همین فرهنگ ها و صداهای آفریقایی- آمریکایی ست که منحصر به فرد شده است.
تحلیل تطبیقی مکتب سوسیالیسم در رمان «سال های ابری» اثر علی اشرف درویشیان و آثار ماکسیم گورکی (مادر و سه گانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوسیالیسم در اروپای پس از رنسانس، در دوره شکوفایی علمی و اجتماعی، سرانجام در روسیه، با انقلاب اکتبر 1917 وروی کار امدن اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی، به اوج پیروزی خود رسید. این انقلاب، کشورهای جهان، بخصوص همسایگان شوروی کمونیستی همانند ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. آثار مورد نظر، روایت فرایند انقلاب های دو کشور در سده میلادی گذشته و زندگانی این نویسندگان چپ گرا است که تفکرات سوسیالیستی را در تضاد با وضع موجود جوامع پیش رویشان بیان می کنند. در این پژوهش با توجه به اصول سوسیالیسم، بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به واکاوی شباهت ها و تفاوت های پنداشت های سوسیالیسم در جوامع ایران و روسیه پرداخته می شود. بررسی ها مشخص می کند که در آثار مورد توجه، انتقادهایی در زمینه مالکیت خصوصی سرمایه داران محلی، خصومت اجتماعی پدید آمده در پی اختلاف طبقاتی، فئودالیته مدرن، ظلم و جور تحمیل شده به روستاییان، تخریب جایگاه اجتماعی زن در برابر مرد و عدم وجود امکان آموزش برای همه اقشار جامعه، با شدت و ضعف ها و تفاوت های فرهنگی، بیان شده اند که نشان از تأثیرپذیری جامعه ایرانی از اندیشه های انقلاب اکتبر 1917 روسیه است.
بررسی تطبیقی مهاجرت در آینه های دردار گلشیری و بی خبری کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت مفهوم و کنش مدرنی نیست، اما نگرش به آن در سده بیستم، بویژه پس از نیمه دوم آن بانگریستن به وضعیت انسان معاصر و خودآگاهی اش عوض شده است، وگرنه، مهاجرت از همان آغاز آفرینش وجود داشته و چه بسیار کسان که هجرت کرده اند (از اشخاصی بزرگ همچون حضرت ابراهیم و پیامبر اسلام و یارانش، و یا مهاجرت برخی اقوام در زمان جنگ ها). اما آنچه که در این میان، نگاه کوندرا و گلشیری را متمایز می کند، نگاه این دو به مهاجران در غربت (نگاه گلشیری در آینه های دردار ) و برگرداندن آن ها به کشورشان (نگاه کوندرا در بی خبری ) است، تا فرق اساسی بین خود و هم میهنان و حتی نزدیکان شان را ببینند. در این میان گلشیری مهاجران ایرانی را در غربت توصیف می کند و کوندرا مهاجران را به پراگ برمی گرداند؛ دو چیزی تقریبا متفاوت، اما هر دو راجع به مهاجرت و مهاجران و تغییر آن ها در این فرایند که سرانجام به دو نتیجه متفاوت منجر می شوند.
بررسی تطبیقی شازده کوچولو و قلعه حیوانات بر اساس الگوی جامعه شناختی کلود دوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان تمثیل، رهکارهایی است برای انتقال مفاهیم و ساده سازی نهاده های پیچیده اجتماعی، اخلاقی، سیاسی در گستره ادبیات معاصر که برون ار زبان تمثیل، امکان عرضه به شیوه مستقیم و آشکار را ندارند. از جمله این آثار تمثیلی دو رمان شازده کوچولو و قلعه حیوانات اند که علی رغم دارا بودن موضوعاتی به ظاهر متفاوت (روانشناختی و سیاسی)، اما از دیدگاه اجتماعی قابل قرابت به نظر می رسند. پرسشی که مطرح می شود، این است که با فرض تفاوت میان شخصیت و محیط زیستی دو نویسنده و به طریق اولی، میان دو جامعه مرجع و دو ژرف ساخت به ظاهر متفاوت، می توان به تناظر و اشتراکی میان دو اثر و در نتیجه دو روساخت به ظاهر متفاوت رسید؟ این پژوهش در نظر دارد؛ با تکیه بر نقد جامعه شناختی کلود دوشه و در قالب یک بررسی تطبیقی، به یافتن تناظرهای احتمالی در باره زمینه های فردی و نیز تاریخی-اجتماعی نگارش دو رمان مزبور، پرداخته تا رد پای نویسنده و ردپای تاریخ در شکل گیری این دو اثر را برون کشد و به عبارتی، به مطالعه جهان خارج متنی این دو رمان، جامعه مرجعی که داستان از آن زاییده شده و نیز جامعه متن ساخته شده توسط آفرینندگان این دو اثر بپردازد. نتایج برامده از واکاوی نشان می دهد که جامعه مندی دو داستان؛ بازتاباننده دغدغه های جامعه شناختی دو نویسنده است و ارجاعات فرامتنی دو اثر؛ به ژرف ساخت، یعنی جامعه مرجعی که دو نویسنده آن را به نوبه خویش تجربه کرده و زیسته اند، از طریق روساخت (پیرنگ، درونمایه، شخصیت پردازی، فرجام) حاصل می شود.
برونداد شعری نشأت گرفته از اندوه و غربت در اشعار «عبدالله پَشِیو» و «معروف رصافی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«معروف رصافی» شاعر نامور عرب و «عبدالله پشیو» از شاعران نامی کرد در عراق از شاعران معاصریند که از پدیده غربت گزینی رنج می برده اند. بایستگی و اهمیت این پژوهش از آن جا نشأت می گیرد که پیش از این، غربت گزینی در شعر این دو شاعر همچون یک پژوهش مستقل تطبیقی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بنابراین نگارندگان در جستار حاضر برآنند که با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی پدیده غربت گزینی در شعر دو شاعر بپردازند. دو شاعر از اغتراب اجتماعی، سیاسی و روحی ناشی از سیطره استعمار، ظلم، به حاشیه راندن نخبگان و انحصار امور در دست فرومایگان، اوضاع عراق و عقب ماندگی از تمدن جهانی، فقدان آزادی، درهم شکسته شدن آرزوها، تباهی اخلاق، ناهمگونی زندگی شاعر با معیارهای جامعه، تفرقه سیاسی و بی اعتنایی مردم به دعوت شاعر و نیز حس نوستالژی برامده از حسرت بر ارزش ها و گذشته شکوهمند از دست رفته و اغتراب مکانی ناشی از دوری از وطن رنج می برده اند. غربت گزینی و اندوه «پشیو» بر خلاف «رصافی»، محصور در پرداختن به مسائل و معضل های منطقه ای نیست، بلکه دیدگاهی فرامنطقه ای و فراملی دارد. غربت رصافی فزونتر در قالب سروده هایی با درونمایه حزن آلود محصور می ماند لکن پشیو پیشتر احساس غربت خود را با طغیان سروده هایی بروز می دهد که از خشم و اندوهی ژرف نشأت می گیرد. وطن از پربسامدترین جلوه های غربت گزینی نزد دو شاعر است که بر سایر جلوه های غربت در شعرشان تأثیر گذارده است، زیرا غیر از زمان دوری از وطن، در زمان حضور در آن نیز، با مشاهده وضع موجود بر اندوه و احساس غربتشان افزوده می شود.
نقد فمینیستی رمان های «بنات الریاض» اثر رجاءالصانع و «عادت می کنیم» اثر زؤیا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیدایش جنبش های فمنیستی در سده های نوزدهم و بیستم، زن و مشکلات او در مرکز توجه نویسندگان و ادیبان جهان قرار گرفت. هرچند بسیاری از ادیبان به گونه ای کلیشه وار و سطحی به بررسی زن و مسائل او پرداخته اند؛ اما در اندک آثاری از بزرگان این عرصه، شاهد پرداختن دقیق به مسائل این جنس هستیم. رجاء الصانع نویسنده پرآوازه عربستانی و زویا پیرزاد نویسنده ایرانی از جمله کسانی اند که در این زمینه توانسته اند گوی سبقت را از دیگر بزرگان این میدان بربایند. این دو نویسنده، افزون بر پرداختن به زنان در آثار خود، به عنوان شخصیت هایی اصلی و تأثیرگذار، به طرح مشکلات و مسائل آنان پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، رمان «بنات الریاض» نوشته رجاء الصانع و رمان «عادت می کنیم» نوشته زویا پیرزاد را واکاوی و بررسی نماید و نقدی فمنیستی از این دو رمان ارائه دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه هر دو نویسنده محل زندگی، آداب و رسوم، زبان، فرهنگ و بخشی از تفکراتشان با یکدیگر تفاوت هایی دارد؛ اما هر دو تحت تأثیر مکتب فکری فمنیسم، مباحث و مفاهیم مشترکی را در آثارشان بازتاب داده اند؛ زنان در هر دو رمان، زنان آزاده ایند که در برابر مردان و جامعه سنتی می ایستند و از حقوق خویش دفاع می کنند.
بررسی نمایشنامه شاه لیر شکسپیر بر اساس نظریات روانکاوانه ژاک لاکان و در پرتو مفهوم گفتمان ارباب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ رویکرد روانکاوانه لاکانی و در پرتو مفهوم گفتمان ارباب ذیل مفهوم چهار گفتمان؛ به بررسی نمایشنامه شاه لیر شکسپیر می پردازد. پرسش اصلی مقاله چرایی جنون شاه لیر و بی نظمی متعاقب درگرفته در جامعه، پس از شرایط ثبات و نظم ابتدای نمایشنامه است. پژوهش حاضر نشان می دهد که چگونه به هنگامی که شاه لیر در مقام ارباب دال و جایگاه موضوع همان انگاری سوژه های خط خورده، از گفتمان حذف شده و حقیقت گفتمان ارباب برملا و پرده فانتزی گسیخته می شود، خدایگان و جامعه هر دو دچار جنون و آشفتگی می شوند. نخست، مفهوم گفتمان ارباب و اجزای آن شرح داده شده و تبیین می شوند و سپس با اتکا به شیوه واکاوی متن به پرسش های اصلی پژوهش پرداخته می شود.
چشم انداز، رئالیسم علم گرایانه و تغییرات اقلیمی در رمان خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی توصیف های چشم انداز در رمان خورشیدی اثر ین مکیون می پردازد و دیدگاه معرفت شناختی راوی داستان را، با توجه به این توصیف ها بررسی می کند. نوشتار استدلال می کند که توصیف چشم اندازها در سبک رئالیستی این اثر، ریشه در اندیشه علم گرایانه و باور قاطع و تقلیل گرایانه راوی و شخصیت محوری داستان به سنت و آموزه های )نئو(لیبرالیستی دارد. مقاله، با عنایت به اشارات و توصیف های داستان، این مسئله را مورد کنکاش قرار می دهد که چگونه و با چه سازوکارهایی زمین به عنوان پهنه ای که از یک طرف طبیعت و از طرفی دیگر کشورها و مرزهای سیاسی شان را در خود جای داده بود، از اواخر سده بیستم تبدیل به یک چشم انداز و سیاره ای کروی و بدون مرز شده است. همچنین، این نوشته، با اتکا به اندیشه های هاروی باورمندی افراطی شخصیت اصلی رمان و راوی داستان به ساحت علم و منجی پنداشتن آن را به بوته ی نقد می کشد و می کوشد تا ثابت کند؛ نگرش علی الظاهر زیست بوم گرایانه شخصیت اصلی داستان ریشه در سنتی دارد که خود مسبب معضلات محیط زیستی دنیا است.
تقابل فرد و جامعه: رد پای ژان ژاک روسو در رمان بیگانه آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلبر کامو، رمان بیگانه را در سال 1942 به چاپ رسانید. بیشتر منتقدان ادبی، این رمان را نمایش ادبی فلسفه آبسورد می دانند که پیش از آن در رساله فلسفی اسطوره سیزیف عرضه شده بود، اما بعدها و برای چاپ ترجمه انگلیسی این رمان، نویسنده مقدمه ای نوشت و در آن به پاره ای شبهات در باره شخصیت داستان پاسخ گفت. اهمیت این مقدمه در آن است که در می یابیم که هسته اصلی رمان را تقابل میان فرد و اجتماع شکل می دهد. این موضوع در نوشته های متفکران پیش از کامو هم به چشم می خورد. شاید بارزترین و پر معناترین کوشش برای برجسته سازی این واقعیت را در اندیشه ژان ژاک روسو بیابیم که انسان طبیعی را در تقابل با جامعه متمدن اخلاقی قرار می دهد. مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد که میان انسان طبیعی روسو و شخصیت اصلی رمان بیگانه، شباهت های بسیاری وجود دارد، هرچند کامو هرگز اشاره ای به این شباهت ها و یا تاثیرات نکرده است، اما می توان در رمان او حضور فیلسوف سده 18 فرانسه را آشکارا دریافت.
بررسی تطبیقی رمان ملکوت و مورد عجیب دکتر جکیل و آقای هاید از دیدگاه مکتب گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای داستان نویسی، گوتیک گونه ای داستانی است که مرزهای میان واقعیت، توهم و جنون را مطرح می کند. بازی واقعیت و توهم با بهره گیری از مفهوم مرموز، خواننده را دچار دلهره ای درک ناپذیر می کند و به ویژه از موارد وهم و ترس های کلی درباره مرگ بهره می برد. این گونه داستان ها بیشتر در فضایی رنجور و بیمارگونه رخ می دهند. یکی از آثار مهمی که در سده نوزدهم در این سبک نوشته شد، رمان دکتر جکیل و آقای هاید نوشته رابرت لوئی استیونسون بود. این سبک در عرصه رمان نویسی ایران نیز راه یافت و ازجمله آثاری که مهم ترین شاخصه های این مکتب را داراست، رمان ملکوت است که ازلحاظ مضمون و شاخصه های مکتب گوتیک قابلیت انطباق با رمان دکتر جکیل را دارد. درماندگی و دوگانگی شخصیت ها، مسخ شدن، کشمکش و ستیز شخصیت ها با دنیای درونی و بیرونی، حضور ارواح، مکان های مخوف، مرگ، جنون، قتل های رعب انگیز، حوادث عجیب، ترسناک و غیرمعقول، هراس و ... از ویژگی های گوتیکی این آثار هستند.
پدیدارشناسی تاریخ و بدن-سوژه در بوطیقای چارلز اولسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر پسامدرن آمریکا به رهبری چارلز اولسونْ با نگاهی مرکب از رویدادهای (پیشا)تاریخی و تجریه های شخصی، بستری پویا برای بررسی پدیدارشناختی فراهم می آورد. پژوهش حاضر بوطیقای اولسون را از دیدگاه پدیدارشناسی موریس مرلو-پونتی بررسی می کند. «ادراک» و «بدن-سوژه» دو مفهوم کلیدی در اندیشه مرلو-پونتی ، برای بررسی نخستین شعر پسامدرن اولسون، «مرغان ماهیخوار»، به کار می رود. پژوهشگر به دو پرسش پاسخ می دهد: رویکرد اولسون به تلاقی هویت معاصر و تاریخ چیست؟ او چگونه هویت آمریکایی را در ارتباط با تاریخ باستان بازخوانی می کند؟ بدن-سوژه، کلافی از اساطیر، تاریخ معاصر و باستان، ذهن (نا)خودآگاه و کهن الگوها است که در هجوم ابژه های پیرامون، می کوشد به ادراک برسد. اما ادراک، بدون میانجیگری بدن و حواس ناممکن است. اولسون، ادراک را امری تنانه و متزلزل می بیند که در معرض داده های حواس قرار دارد و به دلیل تأثیر خاطرات مبهم، تاریخ معاصر آمریکا، اساطیر اروپا و آیین های باستانی آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین دچار گسست می شود. بررسی پدیدارشناسانه شعرپردازی اولسون نشانگر آن ست که ادراک پسامدرن، التقاطی از برانگیزش های تاریخی، اساطیری و تناورانه است.
بررسی "شخصیت "در رمان "برادران کارامازوف" اثر "داستایفسکی" برپایه ی نظریه ی شخصیت از دیدگاه " زیگموند فروید"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"برادران کارامازوف" شاهکارداستایفسکی روسی، از پیشگامان نویسندگی روانشناختی در ادبیات روسیه و جهان می باشد. از نظرطراحی شخصیت ها، اثری است با ویژگی های روانشناختی. شخصیت داستایفسکی ورمانش، مورد توجه زیگموند فروید قرار گرفت. او در مقاله "داستایفسکی و پدر کشی" این رمان راعالی ترین رمان و در موضوع پدر کشی آن را همپای "هملت" و "ادیپ "دانست. در مقاله ی حاضر، به صورت تحلیل روانکاوانه، بر اساس نظریه ی "شخصیت" فروید، به بررسی رمان و بیان شواهد مثال برای اثبات این مدعا پرداخته شدکه هر کدام از پسران کارامازوف، نماینده ی یکی ازجنبه های سه گانه ی شخصیت پدرشانند. دمیتریِ سرکش، "نهاد"، ایوانِ تحصیلکرده و اسمردیاکفِ توسری خورده،"من"، و آلیوشای مهربان، نماینده ی "فرامن" کارامازوف پیر است.
بررسی اندیشه های اینگه بورگ باخمان بر اساس نقد داستان همه چیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اینگه بورگ باخمان، شاعر و نویسنده توانمند اتریش، در داستان همه چیز، تصویری از انسان غربی عصر مدرن ارائه می دهد که با وجود پیشرفت های فناوری هنوز قادر نیست رابطه ای بخردانه و هم تراز با هم نوع خود برقرار کند. وی با بهره گیری از عناصر داستانی پریش ذهنی راوی داستان را به زیبایی به تصویر می کشد. در این داستان، راوی درمانده و سرگشته از زندگی در دنیای تضادها، در صدد فرار به دنیایی نوین و آرمانی (اتوپیا) است، اما گرفتار در حصار زبان، باز به حرکت خود در مدار نومیدی، دل شکستگی و بیهودگی ادامه می دهد. باخمان در این داستان؛ چالش اصلی راوی و همسرش را زبان و ناتوانایی اش در بیان افکار و احساسات می داند، بی آنکه به سرخوردگی انسان مدرن از مرگ ارزش های اخلاقی و معنویت اشاره کند. جستار حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای و اسنادی تلاش می کند، ضمن بررسی ساختاری و محتوایی داستان همه چیز ، دیدگاه های اعتقادی و دغدغه های این نویسنده آلمانی زبان را به تصو یر کشد و در بوته نقد گذارد.