مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
همانندسازی
حوزههای تخصصی:
"با توجه به اینکه عصر کنونی «عصر ارتباطات» شناخته شده است و بهرغم اینکه تعاریف متعددی تا کنون برای مفهوم ارتباطات ارائه شده، اما هنوز این مفهوم نیازمند تعریفی مناسبتر و جامعتر است.یکی از مشکلات جدی در تعریف ارتباطات، بدیهی بودن معنای آن و تحقق آن در همه ابعاد زندگی است. بدیهی بودن معنای ارتباط به معنای دستیابی به تعریف روشن آن نیست، بلکه عملاً، این بدیهی بودن، خود یکی از معضلات جدی دستیابی به تعریفی جامع و مانع در این زمینه است.تعریف دقیق ارتباطات نه فقط به درک عمیقتری از این مفهوم کمک می کند، از جهتی دیگر، میتواند رابطه میان فرهنگ و رسانه را نیز تبیین نماید. در این مقاله تلاش شده است که تعاریف و معانی مختلف مفهوم «ارتباطات» با استفاده از روش تحلیل معناشناسی بررسی و تعریف جدیدی در این زمینه ارائه شود. این تعریف، نه تنها نگاه جدیدی را درباره معنای مفهومی ارتباطات ارائه میدهد، زمینه مناسبی نیز برای درک هر چه بهتر و عمیقتر رابطه فرهنگ با رسانهها، بهعنوان مهمترین وسایل ارتباطات جمعی، در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و میانفرهنگی به وجود میآورد.
"
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و رفتاری نگر در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و دیدگاه های رفتاری در رشد اخلاقی در چارچوب دو سنت متعارض روان شناختی قرار دارند: سنت روان تحلیل گری و سنت رفتارگرا. در حالی که رفتارگرایان به شدت عینیت گرا و متمرکز بر رفتار مشهود هستند، روان شناسان تحلیلی، ذهن ناهشیار و هیجانات را موضوع بررسیهای روان شناختی خود قرار داده اند. این تفاوت اساسی در موضوع و بالتبع روش شناسی، به حوزه تحول اخلاقی نیز کشیده شده است. در این مقاله، تلاش بر این است تا به ماهیت و فرایند تحول اخلاقی از منظر این دو سنت توجه شده و نظریه هایی که در چارچوب این دو سنت قرار میگیرند، مرور شود. البته در نظریه های جدید هر دو سنت، نوعی همگرایی مشاهده میشود؛ روان شناسان تحلیلی، به طور روز افزونی به تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی توجه نشان میدهند و رفتارگرایان، به تدریج، نقش عوامل سرشتی را به رسمیت میشناسند. مقایسه این دو سنت میتواند رهیافت های جدیدی را در چارچوب هریک ارائه کند.
مقایسه مدل های ساختاری مدیریت مناطق جوامع متکثر قومی: درس هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیات غیر قابل انکار تاریخ، بافت متکثر فرهنگی و قومی کشورهاست که مدیریت سیاسی آن در سطح کلان، بسیار حائز اهمیت است. اداره مناطق یک کشور و کم و کیف اختیاراتی که مناطق از آن برخوردارند، یکی از موضوعات مهم حکومتداری است. با توجه به سوابق تاریخی، کشورها مدل های مختلف اداره مناطق را تجربه کرده اند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که نمی توان برای یک کشور، مدل خاصی را تجویز کرد، بلکه این مدل ها در کشورهای مختلف، بازتاب های متفاوتی داشته است. مسلم است که توسعه یافتگی سیاسی و سابقه تاریخی همزیستی هویت های مختلف، در موفقیت یا شکست مدل های مزبور تأثیرگذار است. در مقاله حاضر، مدل های مختلف اداره مناطق مورد مقایسه قرار می گیرد. با توجه به ملزومات امنیت ملی، در ایران صرفاً مدل تمرکززدایی می تواند مناسب باشد که ابعاد آن در این مقاله بررسی می شود.
رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در بین معلمان در شهر اصفهان به مرحله اجرا درآمد. از جامعه آماری پژوهش، 389 نفر معلم (شامل 112 مرد، 277 زن) برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عدالت توزیعی (DJQ)، پرسشنامه عدالت رویه ای (PJQ)، پرسشنامه همانندسازی سازمانی (OIQ) و پرسشنامه همکاری (CQ) بودند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که عدالت توزیعی با عدالت رویه ای، عدالت رویه ای با همانندسازی سازمانی و همکاری با همانندسازی سازمانی دارای رابطه معنادار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که در مرحله اول از بین عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و همانندسازی سازمانی، فقط همانندسازی سازمانی قادر به پیش بینی همکاری در معلمان است. در مرحله دوم و سوم با افزوده شدن جملات تعامل دو طرفه و سه طرفه، هیچ یک از این جملات قادر به تعدیل رابطه همانند سازی سازمانی با همکاری در معلمان نبودند. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که همانندسازی سازمانی همکاری را تحت تأثیر قرار می دهد.
رابطه سبک های درون سازی مذهب و انسجام خانواده در گروهی از دانشجویان متأهل دانشگاه شیراز
منبع:
مطالعات معارف اسلامی و علوم تربیتی (علوم تربیتی از دیدگاه اسلام) سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
25-42
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی نقشی بسیار اساسی در شکل دهی شخصیت و ویژگی های انسان ایفا می کند؛ در این میان، انسجام خانواده از سازه های با اهمیت تلقی می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، پیش بینی انسجام خانواده بر اساس سبک های درون سازی مذهب است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی است که به روش همبستگی و در پارادایم کمی انجام می گیرد. شرکت کنندگان پژوهش، 232 نفر، شامل 137 نفر دانشجوی متأهل مرد و 95 نفر زن از دانشگاه شیراز هستند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای سنجش انسجام خانواده، از مقیاس فرایندهای خانواده سامانی، و برای بررسی سبک های درون سازی مذهب از پرسش نامه خودگردانی مذهبی ریان و همکاران استفاده شده و روایی مقیاس ها از طریق تحلیل عامل و پایایی آن ها به روش آلفای کرونباخ تعیین شده است. نتایج تحقیق، بیانگر روایی و پایایی مطلوب مقیاس هاست. با استفاده از تحلیل رگرسیون همزمان، میزان پیش بینی انسجام خانواده توسط هر یک از سبک های تنظیمی همانندسازی و درون فکنی مذهب مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که سبک تنظیمی همانندسازی، پیش بینی کننده مثبت، و سبک تنظیمی درون فکنی پیش بینی کننده منفی انسجام خانواده است. بنابراین می توان گفت که سبک های تنظیمی مذهب از پیش بینی کننده های انسجام خانواده هستند و احتمالاً با سوق دادن سبک درون سازی مذهب به سمت همانندسازی، انسجام خانواده قابل افزایش خواهد بود.
روان تحلیل گری کهن الگوهای رشد در تاییه کبرای ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی، دربردارنده احساسات، اندیشه ها و رفتارهایی است که حاصل اندوخته های اجداد کهن انسان به شمار می رود. این اندوخته ها و تجارب فراشخصی، در شکل کهن الگو ظاهر می شود. برخی از کهن الگوها که یونگ با نام کهن الگوهای رشد از آنها یاد می کند، از چنان اهمیتی برخوردارند که می توانند با داده های فراشخصی خود، فرد را در مسیر رشد و خود شکوفایی یاری دهند. شعر عرفانی به عنوان یک محصول روانی، عناصر و تصاویری دارد که فراتر از قلمرو تجارب شخصی شاعر بوده و ترجمان ناخودآگاه جمعی اوست. در چکامه عرفانی تاییه کبرای ابن فارض نیز که از خودکاوی های شاعر در ناخودآگاه جمعی اش تراوش نموده، کهن الگوهای رشد به خوبی نمایان است. جستار کنونی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ، شخصیت ابن فارض را با توجه به کارکرد این کهن الگوها، روانکاوی نماید. کهن الگوهای رشد مانند «سایه»، «آنیما» و «خویشتن» شخصیت ابن فارض را به دلیل «همانندسازی»، «فرافکنی» و... تحت تأثیر قرار داده اند؛ اما ابن فارض به وسیله فرایند «فردیت» و توجه آگاهانه به ارزش این انگاره ها، از آنها در مسیر تمامیت و خودشکوفایی بهره جسته است.
ارزیابی توان مدل SDSM در همانندسازی میانگین دمای شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوسازی اقلیمی، یکی از روش های بنیادین و کارا در ساده سازی پیچیدگی های دستگاه اقلیم است که درک ما را از چگونگی رفتار این سامانه افزایش می دهد؛ همچنین همانندسازی های اقلیمی با به کارگیری برون داد مدل های گردش عمومی جو برای آگاهی از ویژگی های اقلیم در سال های آینده لازم است. با این همه امکان به کارگیری دستاوردهای مدل های گردش عمومی جو به شکل مستقیم برای همانندسازی اقلیم در مقیاس های ناحیه ای و کوچک تر وجود ندارد. یکی از راهکار های متداول برای حل این مشکل، ریزمقیاس گردانی آماری برون دادهای مدل های گردش عمومی است. مدل SDSM، یکی از پرکاربردترین مدل ها درزمینه یادشده است. روش بنیادین این مدل برای ریزمقیاس گردانی داده ها، رگرسیون چند متغیری است. در این پژوهش تلاش شده است با به کارگیری داده های میانگین دمای ارومیه از ابتدای سال 1961 میلادی تا پایان سال 2010، داده های دوباره واکاوی شده مرکز ملی پیش بینی های محیطی (NCEP) و برون داد مدل HadCM3[1] با سناریوهای A2 و B2، توان SDSM در ریزمقیاس گردانی و همانندسازی داده های دمایی ارزیابی شود. برای سنجش شایستگی مدل های به دست آمده و توان SDSM در همانندسازی از بعضی آزمون های آماری همچون آماره چو، خطای استاندارد، شاخص سازگاری ویلموت و همچنین رسم نمودارهای ماهیانه و سالیانه داده ها استفاده شده است. دستاوردهای این پژوهش نشان داد هرچه بازه زمانی برای میانگین گیری بیشتر باشد، میانگین های دمایی همانندسازی شده پسندیده تر و به واقعیت نزدیک تر خواهد بود؛ با وجود این مدل SDSM در همانندسازی بیشینه ها و کمینه ها کارکرد چندان پسندیده ای نداشته است؛ از این رو دستاوردهای این مدل فقط برای رسیدن به شناختی کلی از ویژگی های اقلیم آینده مناسب است و امکان به کارگیری در پروژه های دقیق را ندارد.
نقش سیاست های قومی مذهبی در بروز اختلافات اقوام و مذاهب در سوریه (1920- 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ داخلی سوریه محصول مجموعه ای پیچیده از عوامل داخلی و خارجی است. در این پژوهش، علل داخلی بروز بحران سوریه از زاویه روند تحول مناسبات قومی و مذهبی در این کشور بررسی می شود. پرسش پژوهش آن است که سیاست های قومی–مذهبی دولت های سوریه چه تأثیری بر مناسبات اقوام و مذاهب در این کشور و نهایتاً بروز بحران کنونی داشته اند. این پژوهش بازه زمانی فروپاشی امپراتوری عثمانی تا 2018 را دربرمی گیرد. روش تحقیق تاریخی بوده و چارچوب نظری آن «الگوهای سیاست قومی» ارائه شده توسط مارتین مارجر است. طبق یافته های این پژوهش، سیاست قومی مذهبی حکومت سوریه در دوره قیمومیت فرانسه، الگوی تکثرگرایی نابرابر با هدف برجسته کردن هر چه بیشتر تمایزات میان اقلیت های قومی مذهبی و اکثریت عرب سنی سوریه به منظور متحد کردن آن ها علیه جریان استقلال طلبی سوریه برپایه ناسیونالیسم عرب سنی بوده است. سیاست های قومی – مذهبی حکومت های دوره استقلال نیز مبتنی بر الگوی همانند سازی فرهنگی و ساختاری در مورد اکثریت عرب سنی و اقلیت ها بوده است. این سیاست در مورد کردها متضمن تکثرگرایی نابرابر شدید به صورت تلاش برای اخراج و نابودسازی فیزیکی و فرهنگی آن ها نیز بود. فرضیه پژوهش آن است که سیاست تکثرگرایی نابرابر دولت قیم فرانسوی حاکم بر سوریه و سیاست همانندسازی دولت های دوران استقلال، علی رغم اهداف متضاد، در یک جهت حرکت کرده و موجب بروز حس سوءظن، بی اعتمادی و احساس خطر دائمی هم در حکومت ها و هم در گروه های قومی مذهبی و نهایتاً تداوم و تشدید منازعات اقوام و مذاهب در این کشور شده است.
بررسی نسبت الگوی «همانندسازی قومی» با «همانندسازی اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
99-118
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوها در مواجهه با تنوع قومی جوامع، «همانندسازی» است که از سوی برخی حکومت ها با هدف ایجاد انسجام داخلی دنبال می شود. در همانندسازی به مثابه یک رهیافت، دو رویکرد کلی وجود دارد: در یکی نفی نمادهای قومی و فرهنگی بدون ترجیح قومی خاص، و در دیگری نفی نمادهای قومی و فرهنگی به سمت قوم برتر و حاکم. از سوی دیگر، یکی از آموزه های دین اسلام ایجاد وحدت در امت است. همین امر شبهه مشابهت دیدگاه اسلام با رهیافت «همانندسازی» را به ذهن متبادر ساخته، خود یک مسئله به نظر می رسد. اما سیاست «همانندسازی قومی» با هر دو رویکرد، از وجوه گوناگون، توسط عقل و شرع محل نقد است. اصل تنوع اقوام و شکل گیری هویت قومی امری طبیعی و البته غیر ذاتی بوده که اسلام آن را پذیرفته و برای آن مصالحی قائل است. این اصل هر دو رویکرد را به نقد می کشد. تبعیض و برتری قومی به مثابه ستون یکی از رویکردهای همانندسازی مردود است. نوع برخورد با سنت های قومی نیز یکسان نیست. چهار رویکرد «پذیرش»، «پذیرش همراه با جهت دهی و اصلاح»، «سکوت و مباح انگاری» و «عدم پذیرش» از سوی اسلام در قبال سنت ها وجود دارد. محور «همانندسازی اسلامی» برخلاف مسئله قومیت، نسبت به همه اقوام و جوامع یکسان بوده و آن ایدئولوژی مبتنی بر ارزش های انسانی و ایمانی است. امکان تحقق این ایدئولوژی به این سبب که جوامع بشری و اقوام نوعی واحدند، میسر است و نقطه نهایی سیر جهان بشری به شمار می رود. شیوه انجام این پژوهش «تحلیل محتوایی» با بهره گیری از استدلال های عقلانی است.
بررسی نقش رویدادها بر پدیداری حدیث؛ مطالعه موردی: فتوحات صدر اسلام و روایت «أمِرتُ أن اُقَاتِل النَّاس...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
119 - 140
حوزههای تخصصی:
فتوحات صدر اسلام ازجمله رویدادهای مهمی تلقی می شود که پیامدهای ناشی از آن، آثار مهمی را بر حیات مادی و معنوی مسلمانان بر جای نهاده است. از سوی دیگر، تأثیرات این رویداد عظیم بر حوزه حدیث را نمی توان کتمان نمود؛ لذا پژوهش حاضر با نظر به فضای حاکم بر فتوحات به دنبال بررسی این پرسش است که اثربخشی اقدامات خلفا به مثابه رخدادهای مؤثر در تاریخ حکومت اسلامی، بر حوزه احادیث به چه میزان بوده و فتوحات نیز در پیدایش روایت مزبور، چه نقشی را ایفا نموده است؟ گفتنی است سیر تاریخی تألیفات پیرامون فتوحات، گواه از اهتمام فراوانی دارد که بدان مبذول داشته اند؛ لکن فقدان مطالعات حدیثی در باب خاستگاه روایت، ضرورت پرداخت بدان را آشکار می سازد. ازاین روی، در این نوشتار سعی شده است با پاسخ به سؤال فوق مبنی بر تأثیرات فتوحات بر زمینه های پیدایش روایت، قدری از کاستی های موجود برطرف گردد. باید گفت این پژوهش، با اتخاذ رویکردی نظری و بهره وری از شیوه توصیفی تحلیلی بدین رهیافت نائل آمد که نظریه عدالت اصحاب به مثابه نمونه ای از باور کلامی اهل سنت، موضوعی است که به موجب آن گستره روایات مجعول و یا همانندسازی شده را می توان شاهد بود. به بیان دیگر، تأثیر رویدادها و باورهای کلامی بر حوزه مأثورات قابل کتمان نبوده و آثار آن ها بر همانندسازی روایات با ذکر مصادیقی چند تبیین گردید. شبیه سازی جنگ های پیامبر(ص) و خلفا از سوی نسل های پس از صحابه، در راستای توجیه فتوحات به عنوان مصداقی از جنگ های ابتدایی و نیز تقویت نظریه «عدالت اصحاب»، زمینه های پیدایش روایت را بیش ازپیش فراهم نموده است.
تحلیلی روانشناسانه از دو مجموعه داستان قصه های مجید و نیکلا کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
301 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی روانشناسانه شخصیت های داستانی در قصه ها ی مجید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و نیکلا کوچولو نوشته رنه گوسینی فرانسوی است. در این تحقیق سعی بر آن است که با تکیه بر نظریه های روانکاوی، همچون ساختار ذهن مشتمل بر «نهاد»، «من»، «فرامن»، «منِ ایده آل»، «ایده آلِ من» و همچنین همانندسازی به مثابه ی مکانیسمی دفاعی، به درکی عمیق تر از شخصیت های این قصه ها برسیم. هریک از این ساختارها مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. «نهاد»، «من» و «فرامن» شخصیت انسان را شکل می دهند و همواره در حال کشمکش هستند. «نهاد» لذت جوست و «فرامن» به دنبال سرکوب خواسته ها و لذت جویی «نهاد». «من» کشمکش های میان «نهاد» و «فرامن» را کنترل می کند. «من ایده آل» به مفهوم ارزیابی آگاهانه فرد از خویش است، ولی «ایده آل من» آن بخش از وجود فرد است که میل دارد به آن دست یابد. همانند سازی نوعی مکانیسم دفاعی برای مدیریت تنش های درونی و بیرونی است. شخصیت های اصلی این داستان ها قابلیت انطباق با این بخش ها را دارند و می توانند معرف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشند. این پژوهش به تحلیل این دو مجموعه داستان بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
همانندسازی سازمانی ابزاری برای کنترل در سازمانها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۲ بهار ۱۳۸۷ شماره ۳
9 - 28
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مبانی نظری همانندسازی سازمانی به عنوان یکی از موضوعات مهم، که امروزه مورد توجه پژوهشگران سازمانی قرار گرفته، معرفی شده است تا امکان استفاده از آن توسط مدیران در زمینه بهبود عملکرد و کنترل رفتار کارکنان بررسی شود. در این راستا، شاخصهای همانندسازی سازمانی شامل احساس وابستگی به سازمان، سازگاری با اهداف و ارزشهای سازمانی، احساس مثبت از عضویت در سازمان، قدرشناسی از سازمان، احساس مقبولیت و احساس امنیت در سازمان بیان شده است و ضمن معرفی مدل چهاربعدی همانندسازی سازمانی، آثار همانندسازی بر ارضای نیازها و عملکرد فردی بررسی می شود. در پایان چگونگی استفاده از همانندسازی به عنوان ابزاری جدید به منظور کنترل رفتار افراد در سازمانها مورد بررسی قرار می گیرد.
تبیین کارآمدیِ تکنیک های تعادل و همانندسازی در ترجمه ی قرآن کریم براساس «سبک شناسی تطبیقی» وینه و داربلنه (موردپژوهیِ مقابله ای؛ ترجمه های نعمت الله صالحی نجف آبادی، کریم زمانی و محمدعلی کوشا)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های کلاسیک ترجمه، نظریه ی وینه و داربلنه است. این دو نظریه پرداز فرانسوی با استناد به بررسی های مقابله ای خود از زبان های فرانسه و انگلیسی در کتاب «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی؛ روشی برای ترجمه»، الگوهایی را برای ترجمه ی متون معرفی کرده اند که مترجمان دیگر زبان ها نیز از آن ها بهره مند می شوند. مترجمان قرآن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. وینه و داربلنه در کتاب خود دو گروه استراتژی مستقیم و غیرمستقیم را مطرح می کنند که هر یک دارای چند روش است. استراتژی مستقیم شامل مؤلفه های قرض گیری، گرته برداری و ترجمه ی تحت اللفظی است و استراتژی غیرمستقیم مؤلفه های جابه جایی، تغییر بیان، تعادل و همانندسازی را شامل می شود. دو مؤلفه ی اخیر بویژه همانندسازی با مقوله ی مهم فرهنگ یک جامعه مرتبط است؛ لذا کیفیت کاربست آنها توسط مترجمان از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای و براساس نظریه «سبک شناسی تطبیقی وینه و داربلنه» ضمن تبیین دو مؤلفه ی تعادل و همانندسازی و بررسی نمونه هایی از آن ها در ترجمه های صالحی نجف آبادی، زمانی و کوشا به نحوه ی کاربست آنها در ترجمه های سه مترجم یادشده پرداخته است. هدف این پژوهش شناسایی معادل یابی ها و همانندسازی های قرآنی و کیفیت به کارگیری آنها در ترجمه های فوق است. نتایج حاکی از آن است که هر سه مترجم، اولاً در به کارگیری مؤلفه ی تعادل (معادل یابی) در برخی آیات، واژگان و ساختار متن قرآن را کاملاً تغییر نداده اند. ثانیاً در برخی موارد، معادل یابی های متفاوت از یک اصطلاح از سوی سه مترجم ارائه شده است. ثالثاً مؤلفه ی همانندسازی در ترجمه های مورد بحث غالباً در واژه های مفرد (نه ترکیبات و جمله ها) که فرهنگ بنیادند، کاربرد دارد.