آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

نوشتار پیش رو جستاری است نظری در باب پارادایم فکری «ساختارگرایی» به مثابه ی یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین جنبش-های فکری قرن بیستم میلادی که حتی امروز نیز بسیاری از پژوهش ها در حوزه های مختلف علم متأثر از بنیان های فکری آن صورت می گیرد. این نوشتار به دو بخش اصلی تقسیم می شود؛ در بخش اول پس از بیان زمینه ی تاریخی شکل گیری ساختارگرایی، برخی از اساسی ترین ریشه های نظری و بنیان های فکری آن را با اتکا به آرای فردینان دو سوسور، کلود لوی استروس و ولادیمیر پراپ در حوزه های زبان شناسی، انسان شناسی، و حکایت شناسی به اختصار مرور می کنیم. مهم ترین این بنیان ها عبارتند از علم گرایی، تحقق گرایی، تقلیل گرایی، و نیز ذره نگری و کل نگری توامان. پرسش اصلی این است که این اصول و بنیان های فکری چگونه در نظریه های مطرح شده در خصوص ترجمه ظهور و بروز داشته اند. در بخش دوم به ارتباط بین ساختارگرایی از یک سو و ترجمه، تعادل، و ترجمه(نا)پذیری از سوی دیگر می پردازیم و رد پای این الگوی فکری را در آرای دو تن از برجسته ترین نظریه پرداز ان معاصر در مطالعات ترجمه (کتفورد و نایدا) بررسی می کنیم.

تبلیغات