فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵٬۱۶۵ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
151 - 177
حوزه های تخصصی:
تکرارهای آوائی و تشابهات لفظی در قرآن کریم کارکرد های معنایی دارند؛ چینش و همنشین سازی واژگان در متن قرآنی به گونه ای صورت پذیرفته که آن همنشینی، افزون بر آهنگین کردن کلام، در القاء مفهوم مؤثرتر است و می توان از آن به عنوان «هماوائی» یا همان «اعجاز النظم الموسیقیّ» یاد کرد؛ کاربست این شیوه از بیان موجب خلق مفهومی تازه می شود؛ نیز کمک می کند تا مفاهیم دور از هم- که گاه متّضاد نیز هستند- در کنار یکدیگر قرار گیرند و از رهگذر تناسب صوری و موسیقایی، به نوعی به تناسب، انسجام و اتّحاد معنایی برسند. استفاده از ظرفیت همنشینی و هماوائی در قرآن، این امکان را فراهم نموده تا معنای مورد نظر با قوّت بیشتری به مخاطب القاء گردد و باور پذیری مفهوم را دو چندان نماید. بررسی ها نشان می دهد بهره گیری از این ظرفیت، در جزء سی ام قرآن کریم نمود بیشتری دارد و از این منظر سزاوار توجّه و پژوهش است. در پرتو اهمیّت مسأله، پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی هماوائی و تأثیر معناییِ آن که از آن به عنوان «اعجاز مجاورت» یاد شده در جزء مورد اشاره بپردازد و نتیجه بحث را فرادید مخاطب قرار دهد. چنین استنباط می شود که چینش و همنشینی اعجاز گونه واژگان، موجب برجستگی سخن شده و با به همراه داشتن معنا و مدلولی خاص، به طور ضمنی، نافی ایده ترادف در قرآن گشته است.
تحلیل هرمنوتیکی حکایت عابد و پادشاه بر اساس مفاهیم قرآنی «حکایتی از باب دوم گلستان سعدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی گاه با ذکر حکایات و تأویل آنها خود به سطح دیگری از معنا تصریح کرده است. حکایاتی نیز هست که می توان آنها را حاوی سطح دیگری دانست و با تأویل به معنای احتمالی آن دست یافت. حکایت عابد و پادشاه با نظر به گفتار، کنش ها و حوادث، یکی از این حکایت هاست. در این مقاله در تبیین مدعای مفروض به روش توصیفی-تحلیلی از شیوه هرمنوتیک و مشخصاً «دور هرمنوتیکی» و بینامتنیت استفاده شده است؛ یعنی با استفاده از شبکه ای از نشانه های قرآنی و متن هایی که با «افق ذهنی» سعدی اشتراک دارند و بر مفاهیم مشترک از طریق تشبیه یا توصیف تصریح کرده اند و همچنین از طریق تأویل های خود سعدی در دیگر مواضع، سطح دیگر معنای متن مشخص شده است. سوالات اصلی این است که کنش های نامعمول شخصیت ها در این حکایت دال بر چه معنایی است؟ «فهم» معنای پنهان اثر چگونه از طریق آثار «هم افق» با این حکایت میسر می شود؟ هدف نشان دادن معنای دیگر از راه تأویل است. نتایج نشان می دهد که این حکایت در بطن خود حاکی از رابطه انسان و شیطان است که به ترفندهای مختلف در پی به بی راه کشاندن آدمیان است. حکایت مذکور گویی بسط داستانی آیه 64 سوره اسراء است؛ مشابه ترتیبی که در آیه آمده است.
بررسی آسیب های اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در شعر حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر و ادبیات، یکی از صادق ترین اشکال و تجلّی تاریخ یک ملت است. شاعران و هنرمندان، وجدان و صدای زمانه شان هستند. تغییرات و دگردیسی ها اجتماعی و تاریخی، اگر اصالت و موضوعیّت داشته باشند در قلمرو ادبیات نیز وارد می شوند. در تاریخ ایران، شعر، محمول و جلوه گر مصائب، تکانه ها و دردهای اجتماعی بیشماری بوده و چون رسانه ای فرهنگی و برنده، بسیاری از آسیب ها و بحران های تاریخی و اجتماعی این مرز و بوم را در خود ضبط و ثبت نموده است. در این میان حافظ شیرازی، به مثابه ی حافظه ی تاریخی و فرهنگی جامعه ی ایرانی و همچنین یکی از ناقدان وضعیت اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری، بسیاری از دردها و آسیب های تاریخی و اجتماعی زمانه اش را دریافته و در عالم شعری به آن واکنش نشان داده است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش توصیفی تحلیلی، آسیب های اجتماعی و تاریخی قرن هشتم هجری در دیوان حافظ را در کانون توجه خود قرار داده است. یافته ها بیانگر آن است که: حافظ با فراست و وقوفی کم نظیر، بسیاری از آسیب ها و بحران های اجتماعی و تاریخی زمانه اش، نظیر: ناامنی و بی ثباتی، جبرباوری و تقدیرگرایی، پیمان شکنی، ریا و دوگانگی، بی اعتمادی، و چیرگی رذیلت بر فضیلت را دریافته و به شکلی ایضاحی و غیرایضاحی و به منظور آگاهی بخشی، آن را در اشعارش وارد نموده است. وی همچنین با کلامی سحرانگیز، در بسیاری از مواقع بدیل ها و راه کارهای قابل تأملی از قبیل: شکیبایی، اختیارباوری، وفا، عشق و یکرنگی، آزمودن و عمل گرایی، خردسندی و درویشی، در مقابل این آسیب های اجتماعی را، ارائه داده است.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان های سوره مبارکه «المَسَد» از منظر رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی لایه ای به مثابه دیدگاهی نظری که زمینه ساز نوعی نشانه شناسی کاربردی است، با تکیه بر مبانی نظری خود همچون بررسی روابط هم نشینی، رمزگان ها و نیز بینامتنی، زمینه را برای تحلیل گسترده متونی چون قرآن که در بستر رابطه تعاملی و چند سویه میان نظام های نشانه ای و لایه های متنی هستند، فراهم می کند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل رمزگان های سوره مسد پرداخته تا ضمن مشخص کردن معانی ضمنی آن ها، کثرت دلالت لایه های معنایی را از روابط هم نشینی و بینامتنی با آن ها آشکار سازد. رهیافت مقاله چنین بوده که رمزگان های کنشی، عملکردهای این شخصیت ها را که به ذلت و آتش انجامیده است، نشان می دهند؛ عملکردهایی که به واسطه تنها رمزگان هرمنوتیکی-معمایی سوره که به زن ابولهب اشاره دارد، شکل گرفته اند. بقیه رمزگان ها همچون رمزگان های فرهنگی بر سند تاریخی این مسأله، و رمزگان های معنا بنی بر صفت جهنمی و ذلت آن دو و رمزگان نمادین بر نقش و تأثیر متقابل روابط همسری دلالت می کنند که با نقش تکمیلی و شفاف ساز خود، بر ترجیح ندادن رابطه بر ضابطه، ناکارآمدی و خسران ابدی مبارزان علیه راه حقیقت و بی فایده بودن ثروت و قدرت در مقابل قهر خداوندی تأکید دارند.
بازتاب مضامین قرآن و حدیث در شهنامه شرر اثری تازه یافته از سده دوازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر قرآن و حدیث بر زبان و ادب فارسی از ابتدای ورود اسلام به ایران آغاز شده و شعرا از گنجینه پرفیض قرآن و حدیث بهره ها برده اند. یکی از منظومه هایی که تحت تأثیر قرآن و حدیث قرار گرفته است، مثنوی شهنامه از شاعری گمنام متخلّص به شرر است. درباره سراینده همین قدر می دانیم که او بخارایی بوده و به هند مهاجرت کرده است. شهنامه وی درباره جنگ های محمّدشاه است. این اثر که در قرن دوازدهم کتابت شده، در کتابخانه آیت الله گلپایگانی قم به شماره 2612 نگهداری می شود. یکی از ویژگی های بارز سبکی اثر، اشاره فراوان سراینده به آیات قرآنی است. سراینده با هنر خود از این آیات به روش های مختلف بهره برده است؛ از جمله اثرپذیری واژگانی یعنی تضمین کلمات و عبارات قرآنی در شعر در قالب وام گیری و ترجمه و نیز برایندسازی. تحلیل آماری این آیات نشان می دهد که شاعر در مثنوی دینی-حماسی خویش بیش از هر چیز به آیاتی توجّه داشته است که در آنها به روایتی از داستانهای زندگی پیامبران اشاره شده است. هدف اصلی در این پژوهش تأثیر قرآن و حدیث بر «شهنامه شرر» است. پس از اشاره ای به احوال شاعر، به شیوه های استفاده وی از قرآن و حدیث پرداخته شده است. این پژوهش نشان دهنده تأثیر منظومه مذکور از قرآن و حدیث است. شیوه غالب اثرپذیری او اثرپذیری واژگانی است.
تحلیل روان کاوانه شخصیّت دو قهرمان زن و مرد در رمان سووشون بر مبنای نظریّه «عصبیّت» کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دو شخصیّت اصلی رمان سووشون (یوسف و زری) با نظریّه عصبیّت کارن هورنای تحلیل روانکاوانه شده اند. کارن هورنای شکل گیری سه تیپ شخصیّتی نابهنجار برتری طلب، انزوا طلب و مهرطلب را متأثّر از محیط نابهنجار دوران کودکی شخص و نوع واکنش او به نابهنجاری های محیط تربیت می داند. هورنای عامل اضطراب را اصلی ترین نشانه وجود تضاد عصبی در شخصیّت فرد می داند. تحلیل روانکاوانه نشان داد شخصیّت مرد (یوسف) همه گونه های تمایلات، احساسات و رفتارهای طبیعی را بدون اضطراب بازتاب می دهد و تضادهای رفتاری او از نوع تضاد طبیعی است که در انسان های معمولی مشاهده می شود، ولی شخصیّت زن (زری)، به شدّت تحت اضطراب و ترس شدید قرار دارد. تضاد اساسی در رفتار او، علائم شخصیّت عصبی مهرطلب را بازتاب می دهد. اضطراب شدید در شخصیّت زری، ساختار دفاعی شخصیّت او را از هم فرو می پاشد و ترس از دیوانگی زری را به مداوا برمی انگیزاند و نهایتاً با مرگ یوسف و معالجه دکتر عبدالله خان از راه ارجاع زری به خودِ واقعی اش، موجب می شود او بر فاصله میان خودِ تصوّری و خودِ واقعی اش غلبه کند و شجاعت از دست رفته اش را بازیابد.
تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبان شناختی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. لئونارد تالمی زبان شناس مطرح در حوزه زبان شناسی و معنا شناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه می داند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم می پردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبان شناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنش گر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق می افتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدین صورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات می پیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیه ای و کانونی آن انگاره ای شناختی را ترسیم می کند.
بررسی متن صوفیانه کشف الاسرار از دیدگاه طرح ارسال پیام اتولربینگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرا متون کهن صوفیانه و از جمله؛ کشف الاسرار و عده الابرار چنین توان اقناعی و تبلیغی چشمگیر، ماندگار و موفقی دارند. چنانکه قرن هاست نگرش صوفیانه را زنده و تأثیرگذار نگاه داشته است. در این پژوهش با به کارگرفتن نظریه ارتباطات اقناعی اتولر بینگر روان شناس اجتماعی و با شیوه تحلیل محتوی به بررسی پیام های النوبه الثالثه کشف الاسرار و عده الابرار پرداخته ایم. یافته ها وجود طرح پنج پایه ای اقناعی اتولر بینگر را در متن نشان می دهند. اول؛ طرح محرک پاسخ؛ میبدی ابتدا اندیشه مورد نظرش را مطرح می کند، سپس با آوردن استشهاد به آیات، احادیث، روایات، سخنان بزرگان دین و مشایخ صوفیه آن را با آموزه ها و ارزش های پیشین پیوندمی زند. اصل دوم؛ منطقی بودن و منصف بودن. انواع جملات اقناعی و زبان شاعرانه از ابعاد گوناگون، اندیشه محوری را توضیح می دهند و منصف و منطقی بودن را إلقاء می کنند. اصل سوم؛ بیانگر نیازهای مخاطبان بودن. چون؛ نیاز به آزادی فردی، نیاز به امنیت، نیاز به عشق، نیاز به آگاهی و شناخت، نیاز به معنای زندگی، نیاز به خودشکوفایی. اصل چهارم؛ دربرداشتن هنجارهای گروهی و منافع اجتماعی مخاطبان چون؛ نیاز به پذیرش دیگران، نیاز به درونی بودن ارزش های انسانی، نیاز به مورد احترام بودن، نیاز تعلق به گروه، نیاز به حمایت از حقوق انسانی. اصل پنجم: پیام های متن با توجه به ویژگی های شخصیتی مخاطبان شکل گرفته است. بنابراین؛ کاربرد خلاقانه شیوه های اقناعی و تبلیغی، توان تأثیرگذاری و ایجاد همدلی دارد و پیام ها را دلپذیر می کند. در نتیجه؛ پاسخگویی به نیازهای فردی و جمعیِ جاودانه بی زمان و بی مکانِ مخاطبان، موجب برخورداری پیام های صوفیانه از چنین قدرت تبلیغی و اقناعی و تأثیرگذاری ماندگار بر اندیشه و رفتار مخاطبان شده است.
بررسی و تحلیل ساختار و محتوای اشعار کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به ساختار و محتوای کتاب های درسی با توجه به ویژگی های روان شناختی و رشد کودک از اهمیت زیادی برخوردار است. اشعار مربوط به حوزه کودک باید متناسب با ویژگی های روان شناختی آن ها باشد و محتوای شعر نیز با ساحت اندیشه و فضای فکری کودک هماهنگ باشد. هدف این پژوهش بررسی ساختار و محتوای اشعار کتاب های فارسی دوره ابتدایی است. بررسی محتوای اشعار، قالب، وزن، جنسیت و دوره شاعر (کلاسیک یا معاصر) از مهم ترین مولفه های این پژوهش است. روش تحقیق به صورت توصیف و تحلیل متون درسی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که در انتخاب اشعار، قالب، وزن و جنسیت شاعران متناسب با دوره های شش گانه دبستان و ویژگی های رشد کودک دقت و توجه چندانی نشده است. موضوعات اغلب در دوره های دبستان تکرار شده اند. قالب چهارپاره بیشترین کاربرد را در اشعار مورد نظر داشته است. هر چه به سال های اخر دبستان نزدیک می شویم، از قالب های تازه و نو نیمایی کمتر استفاده می شود. با توجه به رشد ذهنی کودک و افزایش دایره واژگانی او در دوره اخر دبستان (پنجم و ششم) می توان از قالب های نیمایی و ترانه بیشتر استفاده کرد. بیشترین استفاده از شاعران معاصر در دوره اول ابتدایی یعنی پایه اول تا سوم است و هر چه به پایان دوره نزدیک می شویم از تعداد شاعران معاصر کاسته می شود. کودکان سال های آخر دبستان توانایی خوانش و درک مطالب و محتوای متون کهن را دارند.
بررسی طرح واره های تصویری در مطریات عدنان الصائغ با تأکید برنظریه مارک جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر یکی از مبادی استعاره است. یکی از جدیدترین نظریات ارائه شده توسط معنا شناسان شناختی طرح واره های تصویری است. این نظریه نخستین بار توسط زبان شناس شناختی مارک جانسون (1987م) مطرح شد. طرح واره تصویری پیچیدگی مفاهیم ذهنی انسان به دلیل درک حجمی شده او از مفاهیم است، از این رو یکی از زیر ساخت های اساسی استعاره مفهومی به شمار می آید. عدنان الصائغ یکی از شاعران برجسته معاصر عراقی است که از کارکردهای زیباشناختی و نوآوری در اشعارش به بهترین وجه بهره برده است. طرح واره های تصویری ابزار معناشناختی بارزی برای فهم اشعار عدنان هستند. استفاده از طرح واره های تصویری، سبک استعاری و شاعری خاصی را برای عدنان الصائغ رقم زده است. او با بهره گیری هوشمندانه تؤام با ظرافت های ادبی از این سبک در مطریاتش به انتقال معانی و مفاهیم مورد نظرش به مخاطب می پردازد. در این نوشتار سعی بر آن شده است با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا نگاهی به ادبیات نظری پژوهش داشته و در ادامه به بررسی و تحلیل طرح واره های تصویری در مطریات عدنان الصائغ پرداخته شود. مهم ترین یافته مقاله این است که طرح واره حرکتی از پربسامدترین نوع طرح واره های بکار رفته در قصائد عدنان به شمار می رود.
کاربستِ نظریه کارن هورنای در مطالعه روانشناختیِ شخصیت های رمان عطر فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان عطر فرانسوی اثر امیر تاج السر، با روایت شخصیت اصلی داستان و پرداختن به دیگر شخصیت ها که در تعامل با شخصیت اصلی بیان می شود؛ سعی در نشان دادن اوضاع و احوال خفقان آور جامعه و مردم آن دارد. تأثیر اوضاع جامعه و ایجاد «خود ایده الی» و بررسی تیپ شخصیت ها در این رمان با بهره گیری از نظریه کارن هورنای، موضوع اصلی این پژوهش است. هورنای به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان عرصه ی شخصیت شناسی بر این عقیده است که ساخت منشیِ آدم بزرگسال از مجموعِ تجاربی که در مدت زندگیِ اجتماعی و فرهنگیِ او روی هم انباشته و متراکم گردیده اند، تشکیل یافته است و اگر فرد در رابطه با اجتماع، احساس امنیت خود را از دست دهد به اضطراب اساسی دچار می شود. مکانیسم دفاعی فرد در این حالت خارج از سه حالت، مهرطلبی، انزوا طلبی، برتری طلبی نخواهد بود. با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و در پاسخ به این پرسش که دلایل روان رنجوری شخصیت های اصلی و فرعی رمان عطر فرانسوی چیست و از چه عواملی تأثیر گرفته است، این پژوهش شخصیت های رمان و کشمکش های درونی و مکانیسم دفاعی ایشان در برابر اضطراب اساسی را توضیح می دهد. نتیجه ی پژوهش بیانگر آن است که همه ی شخصیت های رمان حداقل یکی از وجوه شخصیتی نظریه هورنای یعنی حرکت به سوی دیگران، حرکت علیه دیگران و حرکت به سمت دوری از دیگران را منعکس می کنند.
بررسی بافت و زمینه کاربرد آیات قرآن در دو اثر روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر آیات مشترک منطق الاسرار و شرح شطحیات روزبهان از منظر بافت و زمینه کاربردشان بررسی شده است. پس از بررسی، دریافته می شود که روزبهان از آیات قرآنی برای پرورش مفاهیم و مضمون سازی خود سود برده است. از منظر کاربردشناسی برخی از آیات با بافت و موقعیت عرفانی به کار برده شده است. بخش دیگری از آیات با بافت و زمینه ای از شطح و برداشت های شطح آمیز همراه شده و از منظر کاربردشناسی، روزبهان با این کار، مضامین ادبی و عرفانی ارزشمندی را پدید آورده است. در بخش دیگر به آیاتی می رسیم که زمینه و بافت تلفیقیِ عرفانی- قرآنی دارند. برخی از آیات نیز متناسب با بافت بلاغی اثر خصوصا شرح شطحیات تناسب یافته و سبب تصویر آفرینی های جذابی شده است. به لحاظ معناشناسی برخی از آیات، متناسب با بافت قرآنی به کار رفته که کاملا با منظور قرآنی و جایگاه آیه در قرآن مطابقت دارد و در بخش دیگری از معناشناسی آیات، روزبهان متناسب با بافت متنی معانی آیات را گسترش داده است و این امر سبب مضمون سازی و آفرینش های ادبی جذابی شده است. سوال اصلی پژوهش، این است که روزبهان در منطق الاسرار و شرح شطحیات، آیات قرآن را در چه بافت و زمینه هایی به کار برده است و اینکه آیا به کاربرد آیات در جایگاه قرآنی وفادار بوده یا آیات را از اغراض قرآنی آن خارج کرده است.روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر داده های کتابخانه ایست که با تلفیق و مقایسه همراه شده است.
رویکردی شناختی به کلان استعاره عشق در اشعار شیرکو بی کس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارنده قصد دارد کلان استعاره عشق را در اشعار شیرکو بی کس، شاعر کُرد معاصر بررسی کند. داده های پژوهش، اشعار موجود در کتاب مجموعه شعر اینک دختری سرزمین من است (2011) می باشد که در آن استعاره های کلان و مفهومیِ متعدد و مختلفی مشاهده می شود. اینکه عشق چگونه در اشعار بی کس نمود پیدا می کند و چگونه استعاره های مفهومی خُردِ موجود در روساخت این اشعار توسط استعاره کلان عشق انسجام یافته اند، سوالات اصلی پژوهش می باشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و نظریات کووچش (2010)، و به روش استنباطی- تحلیلی صورت گرفته است و نگارش آن برپایه شیوه کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً عشق مفهومی بارز در اشعار بی کس می باشد و همچنین، استعاره های خُرد به کار رفته در روساخت این آثار داری زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره عشق هستند که در سراسر متن موج می زند.
تحلیل فرمالیستی در لایه واژگانی سوره احزاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل فرمالیستی یکی از روشهای نوین در مطالعه متن از طریق بررسی مشخصه های متن در لایه های آوایی، واژگانی و نحوی است که به کشف موضوع اصلی و جهان بینی حاکم بر متن می انجامد؛ از این رو می توان گفت که تحلیل فرمالیستی در لایه واژگانی سوره های قرآن، راهی برای کشف ارتباط میان صورت و محتوای سوره و رهیافتی برای کشف موضوع اصلی سوره است. پژوهش حاضر به تحلیل فرمالیستی در لایه واژگانی سوره احزاب پرداخته است. این مطالعه در مقام پاسخگویی به این پرسش است که موضوع اصلی سوره احزاب چیست و الفاظ بکار رفته در سوره، چگونه با موضوع اصلی در ارتباطند؟ برای رسیدن به موضوع اصلی، سیاقهای سوره احزاب و آیات و الفاظ کلیدی در هر یک از آنها بررسی شده است. همچنین در لایه واژگانی به کشف مشخصه های الفاظ بکار رفته در متن و پیوند آنها با موضوع اصلی سوره پرداخته شده است. این پژوهش بدست داده است که اطاعت، موضوع اصلی سوره است و معلوم شده است که کاربست معنادار الفاظ کلیدی دیگری همچون تقوا، عهد، اهل بیت، یعص و سلّموا، موضوع اصلی را تأیید و تقویت می کند.
تحلیل مقایسه ای ارتباط غیرکلامی در شعر کلاسیک فارسی و عربی؛ مطالعه موردی: تحلیل زبان نگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط، فرایند ارسال و دریافت پیام است که گاه در قالب سخن و کلام شکل می گیرد و گاه در قالبی غیر از کلام، که به نظر میزان تأثیرگذاری این نوع ارتباط بر گیرنده بیش از ارتباط کلامی است. ارتباط غیرکلامی، حاصل به کارگیری اندام های مختلف بدن برای دریافت و ارسال پیام است. از بین انواع ارتباط غیرکلامی، و به عبارتی کاربرد زبان بدن در فرایند ارتباط، «زبان نگاه» یا ارتباط چشمی همواره اهمیت فوق العاده ای داشته است. به نظر می رسد که شاعران قدیم نیز به اهمیت این موضوع واقف بوده و از آن برای تقویت ارتباط خود با مخاطب به خوبی بهره برده اند. بر این اساس، در مقاله پیش رو کوشیدیم استفاده از ساختار ارتباط چشمی یا زبان نگاه را در شعر قدیم فارسی و عربی، با رویکرد تحلیلی مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی تبیین نماییم. یافته های این پژوهش بیان کننده آن است که هر وقت نگاه بر تخت «سخن» نشسته است، پیام را حکیمانه رسانده ضمن آنکه در برگیرنده یک زبان رمزی و اشارتی نیز بوده است.
نقش و کارکرد سبک قرآنی در بیان دلالت ها مطالعه ی موردی سوره ی مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوره ی مبارکه ی مائده از سوره های مدنی است که محتوای آن غالباً در تشریح و تبیین احکام اسلامی است. بنابراین بدیهی است که نسبت به سایر سوره ها به خصوص، سوره های مکی، دارای ویژگی های خاصی باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از ابزار سبک شناسی و روش توصیفی تحلیلی می کوشد ویژگی های برجسته ی سبک این سوره را مورد مطالعه قرارد دهد و کارکرد هر یک از لایه های سبکی را در تبیین معنای مورد نظر تبیین نماید تا از این رهگذر کارکرد عناصر سبک ساز و ویژگی های برجسته ی سبک زبانی- بیانی این سوره را نشان دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که یکی از مهم ترین ویژگی های سبک این سوره خطاب قرار دادن مؤمنان با «نداء» به واسطه ی عبارت «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» است که در این سوره از بسامد بالایی برخوردار است و این امر بیان گر رحمت الهی و تکریم مؤمنان است. سبک چینش جملات در این سوره، با مفاد سوره و محتوای تشریعی با جملات کوتاه و طلبی آن همسویی و تناسب دارد. افزون بر این در بسیاری از آیات ترتیب جملات آهنگین بوده و وفور جملات فعلیه باعث پویایی و حیات سبک این سوره شده است. از دیگر ویژگی های سبکی این سوره گونه های مختلف تکرار و کارکرد شایسته ی موسیقی معنوی آن در تبیین معانی آیات است.
بینامتنی اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم با معلّقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که به روابط بین متون می پردازد؛ بدین شکل که هر متن را به منزله دگرگون سازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن می داند. بر این اساس، داد و ستدهای ادبی به شکل های مختلف در ادبیات ملل وجود دارد و کمتر ادبیاتی را می توان یافت که به صورت محدود حرکت کند. اشعار عربی خراسان در قرن های چهارم و پنجم، به دلیل تأثیرپذیری از الگوهای پیشین ادبیات عربی، می تواند نمونه خوبی برای تأثیرپذیری از شاهکارهای شعر کهن عربی، به ویژه معلقات باشد. با بررسی های این اشعار، مجموعه ای گسترده از اشعاری مشابه با ساختار و بدنه معلّقات به دست می آید که نشان از تأثیرپذیری آن ها از معلّقات دارد. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی جلوه های بینامتنیت این اشعار با معلّقات و علل و عوامل آن مورد بررسی قرار گیرد. برداشت نهایی نشان می دهد که ظهور اسلام، آمیزش عرب ها با خراسانیان، جایگزینی خط عربی به جای خط پهلوی و حمایت حاکمان از محافل ادبی ازجمله عوامل برون متنی ایجاد روابط بینامتنی شعرای خراسان با معلقات است و این تأثیرپذیری از بُعد درون متنی بیشتر از نوع نفی جزئی بوده و در سویه های واژه، ساختار و مضمون مشهود است.
بررسی زبان شناختی روش کاربست ترادف در قرآن (با محوریت آراء علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترادف از جمله روابط مفهومی است که مورد توجه اصولیون، عالمان علوم قرآنی و نیز زبانشناسان قرار گرفته است. شناخت روش های کاربست ترادف در تعامل با نوع هم پوشانی واژگان و ترسیم میدان معناشناسی واژگان مترادف و بررسی تمایزات و فروق آن، برای فهم صحیح معانی آیات، ضرورت بسیار دارد؛ لذا سوال اصلی این پژوهش، آن است که روش کاربست ترادف در قرآن به لحاظ زبان شناختی چه صورت هایی دارد؟ بررسی روش کاربست ترادف در قرآن با روش تحلیلی و رویکرد معناشناسی، بیانگر آن است که عنایت به وحدت سیاق و پذیرش فرق بین اصل معنایی واژگان، حاکی از وجود نوعی ترادف نسبی در قرآن است که علامه از آن با عنوان «کالمترادف یا شبه ترادف» یاد می کند؛ بنابراین ترادف به معنای انطباق در هسته اصلی معناشناختی با وجود تفاوت در جنبه های عاطفی، در واژگان متقابل در وسعت معنا و شمول معنایی در جانشین سازی و تفاوت در هم نشین ها امری محقق و واقع است اما به معنای جایگزینی دقیق واژه ها نیست؛ بنابراین با تبیین روابط مفهومی در سطح واژه و با تفکیک بین هم معنایی مطلق و نسبی، وجود هم معنایی مطلق پذیرفته نیست.
بررسی فنی «حسن ابتدا» و «براعت استهلال» و «حسن ختام» در قصّه های قرآن (موردپژوهانه، داستان حضرت موسی و یوسف (علیهما السَّلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براعت استهلال، حسن ابتدا و براعت ختام از صنایع معنوی بدیع می باشد که در زیبا سازی متون نظم و نثر ادبی و جلب توجه مخاطب و همراه کردن او با داستان، نقش عمده ای را ایفاء می کند. تنوع در شیوه های آغازین کلام و انسجام معنایی میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه در داستان یکی از نشانه های توانمندی ادیب یا سخنور در خلق اثر است. قرآن کریم که به عنوان کلام خالق و معجزه بی بدیل پیامبر رحمتr است، دل ها را جذب عظمت بیان خود کرده و گوش جان را مسحور سخن خویش می سازد. یکی از نشانه های اعجاز قرآن کریم فواتح و خواتم سوره ها است که با کلمات و عباراتی زیبا و جذاب آغاز می گردد و با اشاره ای لطیف و متناسب، مقصود سور ها را بیان می کند و با این شیوه های بیانی، خستگی و ملالت را از مخاطب خود می زداید. همچنین داستان های قرآن نیز از لحاظ ساختار کلام با شیوه های مختلفی آغاز می گردد. مقدمه داستان های قرآن متنوع بوده و از جذابیت هنری ویژه ای برخوردار است و با شیوه های بیان منحصر به فرد خود، در خواننده ایجاد شوق و انگیزه می کند. همچنین انسجام الفاظ، موسیقی درونی، ارتباط تنگاتنگ معنایی و تناسب میان مقدمه و متن اصلی و خاتمه داستان، تأثیر بسزایی در جلب توجه خواننده داشته و او را در فراز و نشیب صحنه های داستان با خود همراه می کند.
تحلیل دیدگاه روایی در سوره طه با تکیه بر الگوی سبک شناسی انتقادی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی دیدگاه روایی سیمپسون که در حوزه سبک شناسی انتقادی قرار دارد، نحوه ی عملکرد راوی در جریان روایت را با تکیه بر ابزارهای زبانی تحلیل می کند. این روش که در زمره ی تحقیقات کیفیِ متن قرار دارد، امکان تحلیل زاویه دید را با استفاده از شناسایی نوع راوی و وجه مورد استفاده در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. بر اساس این الگو که به عنوان مبنای عمل در پژوهش حاضر انتخاب شد، از زوایای دیدگاه زمانی، دیدگاه مکانی، روانشناختی و دیدگاه وجهی، نقش راوی در سوره مبارکه طه، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. ظرفیت های داستانی سوره ی طه و پرداختن به جزئیات روایی، همچنین لزوم اجرای تحلیل های زبانی برای بررسی داستان های قرآن، از جمله ضروریات انجام پژوهش حاضر است. بر اساس یافته های تحقیق و ارزیابی های انجام شده، راوی در این سوره، از نوع سوم شخص در حالت روایتگر است که گاهی حالت خویش را به بازتابگر تغییر می دهد. همچنین وجهیت راوی در این سوره، مثبت و اشراف راوی نسبت به اطلاعاتی که به مخاطب ارائه می دهد، با توجه به نوع افعال به کارگرفته شده، جامع است.