چکیده

در این مقاله، دو شخصیّت اصلی رمان سووشون (یوسف و زری) با نظریّه عصبیّت کارن هورنای تحلیل روانکاوانه شده اند. کارن هورنای شکل گیری سه تیپ شخصیّتی نابهنجار برتری طلب، انزوا طلب و مهرطلب را متأثّر از محیط نابهنجار دوران کودکی شخص و نوع واکنش او به نابهنجاری های محیط تربیت می داند. هورنای عامل اضطراب را اصلی ترین نشانه وجود تضاد عصبی در شخصیّت فرد می داند. تحلیل روانکاوانه نشان داد شخصیّت مرد (یوسف) همه گونه های تمایلات، احساسات و رفتارهای طبیعی را بدون اضطراب بازتاب می دهد و تضادهای رفتاری او از نوع تضاد طبیعی است که در انسان های معمولی مشاهده می شود، ولی شخصیّت زن (زری)، به شدّت تحت اضطراب و ترس شدید قرار دارد. تضاد اساسی در رفتار او، علائم شخصیّت عصبی مهرطلب را بازتاب می دهد. اضطراب شدید در شخصیّت زری، ساختار دفاعی شخصیّت او را از هم فرو می پاشد و ترس از دیوانگی زری را به مداوا برمی انگیزاند و نهایتاً با مرگ یوسف و معالجه دکتر عبدالله خان از راه ارجاع زری به خودِ واقعی اش، موجب می شود او بر فاصله میان خودِ تصوّری و خودِ واقعی اش غلبه کند و شجاعت از دست رفته اش را بازیابد.

تبلیغات