آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

سعدی گاه با ذکر حکایات و تأویل آنها خود به سطح دیگری از معنا تصریح کرده است. حکایاتی نیز هست که می توان آنها را حاوی سطح دیگری دانست و با تأویل به معنای احتمالی آن دست یافت. حکایت عابد و پادشاه با نظر به گفتار، کنش ها و حوادث، یکی از این حکایت هاست. در این مقاله در تبیین مدعای مفروض به روش توصیفی-تحلیلی از شیوه هرمنوتیک و مشخصاً «دور هرمنوتیکی» و بینامتنیت استفاده شده است؛ یعنی با استفاده از شبکه ای از نشانه های قرآنی و متن هایی که با «افق ذهنی» سعدی اشتراک دارند و بر مفاهیم مشترک از طریق تشبیه یا توصیف تصریح کرده اند و همچنین از طریق تأویل های خود سعدی در دیگر مواضع، سطح دیگر معنای متن مشخص شده است. سوالات اصلی این است که کنش های نامعمول شخصیت ها در این حکایت دال بر چه معنایی است؟ «فهم» معنای پنهان اثر چگونه از طریق آثار «هم افق» با این حکایت میسر می شود؟ هدف نشان دادن معنای دیگر از راه تأویل است. نتایج نشان می دهد که این حکایت در بطن خود حاکی از رابطه انسان و شیطان است که به ترفندهای مختلف در پی به بی راه کشاندن آدمیان است. حکایت مذکور گویی بسط داستانی آیه 64 سوره اسراء است؛ مشابه ترتیبی که در آیه آمده است.  

تبلیغات