فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
رهی معیری از شعرا و ترانه سرایان معروف معاصر است که با مطالعه غزلهای سعدی، حافظ، مولوی و عراقی خود را از چشمه فیاض شعر پیشینیان سیراب کرد و یکی از غزل سرایان مشهور معاصر ایران شناخته شد. روانی، انسجام و خیال انگیزی سخن او آن گونه است که شعر او به سبک سخن سعدی نزدیک می شود؛ از این رو در این پژوهش کوشش شده است عناصر موسیقایی غزلیات این دو شاعر با توجه به موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی با ارائه میزان کاربرد آنها در یک تحلیل مقایسه ای بررسی گردد. با مطالعه و تحقیق انجام شده این نتیجه حاصل شد که سعدی و سپس رهی با بهره گیری از عناصر موسیقی افزای سخن بر زیبایی و شیوایی و تأثیر کلام خود افزوده اند؛ اگرچه اختلافاتی در شیوه بیان و کاربرد عناصر موسیقایی از نظر ساختار و شکل سخن دیده می شود.
محورهای عشق زنان به مردان در قصه های ادبی و عامیانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های ادبی و عامیانه فارسی پر از روابط عاشقانه ای است که به غنای ساختاری قصه می افزاید. در این قصه ها عشق اغلب از مردان شروع می شود اما قصه هایی که عشق و روابط عاشقانه از زنان یا دختران آغاز می شود نیز کم نیست. این گونه عشق ها ماجراهایی می آفریند که در جای خود تحسین برانگیز است. آغاز عشق و چگونگی رسیدن به معشوق در این قصه ها متفاوت است. نگارندگان در حدّ بررسی خود از منابع مختلف و متنوع، ابتدا این قصه ها را به اعتبار زبان آن ها به دو نوع ادبی و عامیانه تقسیم کرده اند و سپس آن ها را بر مبنای درونمایه اصلی و مهم آن یعنی عشق زن به مرد، در محورهای مختلف با مبانی ماهیتی و نوعی و نمادین آن ها بررسی و کرده اند. با توجه به بررسی نمونه ها، تمایل و هدف پردازندگان این گونه داستان ها را می توان نشان دهندة تأکید بیشتر بر دوسری بودن عشق و تعادل و توازن مناسبات زن و مرد دانست.
مکتب اخلاقی خیام؛ اصالت فایده و گریز از خودکامگی در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بیش از هر شاعر پارسی گویی، بر شعر، اندیشه و شخصیّت خیام، پرده ابهام کشیده شده است. نسبت دادن رباعیات مختلف، این ابهام را چند برابر کرده و از سوی دیگر نیز همین ابهام، سببِ این شمارگوناگون رباعیات وی شده است. خیام به سبب ارتباط تنگاتنگی که در دوران زندگی با دربار و حکومت داشت، از مسایل و مشکلاتی که جامعه را از ثبات و خیر همگانی محروم می کرد، به خوبی آگاه بود. جامعه ای که خیام در آن می زیست، عرصه جدال متعصّبانی شده بود که با تکیه بر عقاید خود، در پی دستیا بی به اقتدار بودند. در حقیقت قواعد اخلاقی حاکم بر جامعه بر عقایدی استوار بود که ثمری جز خودکامگی نداشت. به همین روی، او از رباعی بسان مانیفست مکتبی اخلاقی بهره برد؛ مکتبی که اگر با مکتب های امروزی قیاس شود بیشترین شباهت را با اصول مکتب «اصالت فایده» دارد؛ در مکتب اخلاقی او، نیکی یا بدی امور، بستگی به پیامد آن ها و این که چه میزان خوشی ایجاد می کنند دارد و به عقاید عمومی و تفاسیر متعدد آن وابسته نیست. خیام از اهمیت و منفعت آزادی های فردی برای پیشرفت جامعه به خوبی آگاه بود؛ به همین روی، در رباعیات خود کوشید فضای جمود فکری را که بر جامعه حکم فرما بود، در هم شکند و روحیه تساهل و مدارا را تقویت کند.
لیکو شعر شفاهی بلوچی، هایکو شعر ژاپنی: یک بررسی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، «لیکو»، شعر شفاهی و محلی بلوچی و «هایکو»، شعر کوتاه ژاپنی را ازلحاظ ساختاری و محتوایی مقایسه کرده ایم. لیکو شعر تک بیتی بلوچی با وزن هجایی است، مصرع های آن هم قافیه هستند، فی البداهه سروده می شود و موضوع آن ملموس و درمورد اتفاقات روزمره است. هایکو قطعة آغازین شعر بلندی به نام «های کای نو رِِنگا»بوده است. این قطعة آغازین که «هوکّو» نام دارد، تا اوایل قرن بیستم باعنوان هایکو شناخته نمی شد و در اوایل قرن بیستم به طور کامل از های کای نو رِنگا مستقل شد. هایکو قالب شعری کوتاهی است که از هفده هجا، به صورت پنج- هفت- پنج هجا، تشکیل شده است. هایکو نیز مانند لیکو فی البداهه سروده می شود و درمورد وقایع و پدیده های ملموس است و وزن هجایی دارد. برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی برای مقایسة هایکو و لیکو در این مقاله، عبارت اند از: تعداد هجا، جایگاه درنگ، انتخاب واژگان، هنجارگریزی سبکی، اسامی خاص، وام واژه ها، واژگان فرهنگی، تشبیهات، هنجارگریزی معنایی، بازنمود نگرش های قومی و واقع گرایی. این بررسی نشان داد که هایکو و لیکو به جز در یک مورد، یعنی هنجارگریزی معنایی، در همة ویژگی ها مشترک هستند.
تحلیل مقایسه ای کاریکلماتورهای پرویز شاپور با تنی چند از کاریکلماتورنویسان(سهراب گل هاشم، حوریه نیکدست، عباس گلکار و ...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های کشف سیر تحول پدیده های ادبی روش تحلیل بینامتنی است که ارتباط عمودی بین متون را برجسته می سازد و از دیرباز با نام توارد، انتحال ، سلخ و المام مورد توجه محققان ادبی بوده است. براساس منطق مکالمة باختین، هیچ اثری منحصراً از قلم و فکر یک نویسندة خاص تراوش نکرده است و فقط انسان اسطوره ای توانست با اولین سخنش به دنیایی بکر و بیان ناشده نزدیک شود. اگر این دیدگاه را مبنای بحث قرار دهیم، دیگر نمی توا ن گفت تنها پرویز شاپور (78 1302) پدر کاریکلماتور در ایران و دهة چهل بوده است؛ زیرا ردّپای کاریکلماتور در طنزهای عبارتی گذشتگان، مثل برخی ضرب المثل ها، رسالة تعریفات عبید زاکانی، لطیفه ها، جملات قصار و اشعار برخی شاعران نیز دیده می شود و خود شاپور هم به همان میزان برکاریکلماتور نویسان پس از خود از قبیل سهراب گل هاشم، مهدی فرج اللهی، عباس گلکار، حوریه نیکدست و ابوالفضل لعل بهادر اثرگذار بوده است که این اثر پذیری را می توان در سه محورِ بازنویسی، تقلید از تکنیک و اندیشه و جهان بینی در آثار پیروان شاپور بررسی کرد. جستار حاضر می کوشد با رویکرد توصیفی مقایسه ای، ضمن معرّفی پیشینه و پسینة کاریکلماتورنویسی در ایران، با بررسی مجموعة « قلبم را با قلبت میزان می کنم» از پرویز شاپور و پنج تن از کاریکلماتورنویسان مذکور، به آسیب شناسی روش کار شاپور و پیروانش نیز بپردازد.
معرّفی متنی و محتوایی منشآت آل برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله نفایس الکلام و عرایس الاقلام از آثار منثور قرن هفتم است که به دست رضی الدّین خشّاب- احمد بن محمود سمرقندی- در سال 643 ق تألیف و تدوین شد. به شهادت دیباچه این رساله منشآت گونه، رضی الدّین که در همان سال صدرنشین مسند انشا بود؛ به فرمان افتخار جهان -از سران آل برهان - برای جلوگیری از تضییع و انهدامِ آثار باقیمانده این سلسله، نفایس را تدوین کرد. این رساله مجموعه ای از مفاوضات و امثله مربوط به آل برهان و مهر تأییدی بر ابقای حکومت آنها تا حداقل همین سال است.
در متن نفایس الکلام –آنچنان که از ویژگی های سبک نثر اواسط قرن هفتم نیز هست- به جز شیوه های نثر فنّی، گاه می توان نمونه هایی از گونه های دیگر نثر یافت که در مجموع رساله را در میان متون «فنّی بین بین» این قرن قرار می دهد.
این پژوهش ضمن معرّفی مؤلّف نفایس، به تبیین انطباق ویژگی هایِ سبکیِ نثر فنّی قرن هفتم بر این رساله و بیان جایگاه آن در میان آثار هم تراز، بیان و اثبات اهمیّت تاریخی نفایس برای معرّفی سلسله آل برهان و رساله هایی که از نفایس الکلام و نویسنده توانایش یاد کرده اند اختصاص دارد.
تحول شخصیت های زن در آثار سیمین دانشور و غزاله علی زاده
حوزه های تخصصی:
شخصیت یکی از مهم ترین عناصر داستان است. شخصیت های داستانی آفریده ذهن زمانمند نویسنده و بافته ای در تاروپود واقعیت و خیال است. شخصیت های داستان می توانند متأثر از برهم کنش ساختار اجتماعی و ساختار ذهنی نویسنده باشند. داستان موفق داستانی است که شخصیت های آن پویا هستند و در روند داستان متحول می شوند و به رشد و پویایی جامعه کمک می کنند. در زمینه تحول شخصیت ها در جهان داستان عواملی گوناگونی چون زمینه و مناسبات اجتماعی - فرهنگی، برخورداری از سرمایه اجتماعی، تحصیلات عالیه و رشد آگاهی، باور شخص به تحولات فردی و اجتماعی و ... تأثیر گذارند. در این مقاله شخصیت های داستان های سیمین دانشور و غزاله علی زاده از منظر متحول شدن مورد بررسی قرار گرفته است. دستاورد پژوهش این است که با توجه به دنیا و تجربه زیسته دو نویسنده شخصیت های داستان های آنان شباهت ها و تفاوت هایی دارند. دو نویسنده شخصیت های خود را از دو طبقه متوسط و تحصیل کرده و پایین و ستمدیده انتخاب کرده اند. شخصیت های گزینش شده از طریق مناسبات اجتماعی، تجربه زیسته و آموزش و یادگیری متحول شده اند. شخصیت های آفریده دانشور آرام آرام، مصلحت اندیشانه و محتاطانه متحول می شوند؛ اما شخصیت های داستان علی زاده با تغییر و تحول درونی، صاحب روحیه انقلابی و خطرپذیری شده و شرایط اجتماعی را دگرگون می کنند یا برخی نیز تسلیم شرایط سخت جامعه می گردند.
بررسی ساختار شناختی مقامات حمیدی و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامه نویسی یکی از پیچیده ترین و متکلف ترین سبک نوشتاریِ فنی و مصنوع بوده که به عنوان یک نوعِ ادبیِ مستقل ، با مقامات بدیع الزمان همدانی پذیرفته شده است. مقامه تحت تاثیر سبک نثر مصنوع به اوج خود رسید و با افول نثر مصنوع، رواج خود را از دست داد. با این همه – به عنوان یک نوع ادبی – برخی از نویسندگان در دوره های بعد تحت تاثیر سبک مقامه نویسی قرار گرفته اند. سعدی در گلستان از جمله کسانی است که اگر چه از مقامات حمیدی تاثیر پذیرفته است ، ولی به هیچ وجه نمی توان او را مقلد قاضی بلخی دانست. گلستان و مقامات حمیدی در برخی از جنبه ها مشترکاتی با هم دارند و این امری طبیعی است . زیرا در آثار روایی رعایت بعضی از اصول حاکم بر این گونه آثار ، فرض و لازم بود. در این پژوهش هر دو اثر گرانقدر مقامات و گلستان از منظر ساختار شناختی مورد بررسی قرار گرفته اند.و عناصراصلی در ساختار داستانها، از قبیل زاویه دید، عنصر شخصیت ، راوی، طرح یا پیرنگ ، زمان و مکان، ملاک و میزان بررسی بوده است.
طومارهای نقالی و ضرورت فهرست بندی بن مایه های آن ها؛با نگاهی به بن مایه های داستان فریدون در طومار نقالی مشکین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طومارهای نقالی بخش مهمی از اسناد مکتوب روایت های عامیانه ی حماسیِ این سرزمین را دربرمی گیرند، بخشی که گاه امکان روشن شدن پاره هایی مبهم از سنت حماسی ایران را فراهم می سازد. حجم عظیم این روایت ها، بررسی ورق به ورق آن ها را تا حدودی دشوار ساخته است. یکی از شیوه هایی که می تواند به مطالعه ی روشمند این روایت ها کمک کند، فهرست کردن بن مایه های آن هاست. به یاری این فهرست، متون روایی به عناصر سازنده شان تجزیه می شوند تا راه برای بررسی های درون متنی هموار گردد.
استیث تامسون در فهرست شش جلدی خویش که دانش نامه ای برای مطالعه ی بن مایه های ادبیات عامیانه به شمار می رود، بن مایه های روایت های عامیانه را در سنت های روایی ملل و فرهنگ های مختلف دسته بندی می کند. روش تامسون به روایت های عامیانه اسلوب و چهارچوبی می بخشد که سبب تسهیل دسترسی به بن مایه های هر روایت و نیز نمونه های مشابه آن ها در روایت های دیگر می شود. از سوی دیگر، با حفظ نظامی بین المللی، بررسی بن مایه های مشابه در روایت های ملل مختلف را ممکن می سازد که به مطالعات تطبیقی روایت ها منجر می گردد.
از این رو، دسته بندی کردن بن مایه های طومارهای نقالی هم می تواند با فراهم کردن فهرست روشنی از بن مایه ها، زمینه ای باشد برای دسترسی آسان تر به هر بن مایه در روایت های مختلف، ریشه یابی بن مایه ها، بررسی سیر تطور، تکامل، تأثیرپذیری و بقای یک بن مایه در دوره های مختلف و نیز مطالعات تطبیقی روایت ها. در نهایت، فهرست کردن بن مایه های پاره ای از ادبیات عامیانه می تواند الگویی باشد برای فهرست کردن بن مایه های دیگر روایت های عامیانه و حتی ادبیات رسمی. این مقاله با استخراج بن مایه های داستان فریدون از طومار نقالی مشکین نامه می کوشد تا تطبیق شیوه ی فهرست کردن بن مایه های تامسون را بر روایات ایرانی نشان دهد و غنای ادب عامیانه ی ایرانی در افزودن بن مایه های نو به فهرست جهانی را آشکار سازد.
بررسی شخصیت پردازی داستانی _نمایشی زنان در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتباس دراماتیک از متون کهن فارسی از دغدغه های درام-نویسان بوده است. منطق الطیر عطار از جمله منابع ادبی مورد علاقه نمایشنامه نویسان ایرانی است. ضعف مشترک چنین اقتباس هایی فقدان شخصیت پردازی و کنش دراماتیک است. این ضعف به دلیل عدم انطباق متون کهن ایرانی با اسلوب های داستان گویی غربی است.
نظریه ادبی گرماس، نظریه پرداز ادبی درباره شخصیت به سبب بررسی کنش براساس سه فعل خواستن، دانستن و توانستن این توانایی را به درام نویس می دهد تا شخصیتی کنشگر خلق کند.
با انتخاب شخصیت های زن در منطق الطیر و تطبیق آن با نظریه کنشی گرماس، الگویی هدفمند و عملی برای کمک به دارم نویس در خلق شخصیتی کنشگر بدست آمده است. ملاک انتخاب شخصیت ها برای بررسی، وجود سه مولفه خواستن، دانستن و توانستن بوده است که شرایط شخصیت مرکزی شدن زنان منظق الطیر را فراهم می کند.
براساس نتایج بدست آمده، به طور برجسته حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» و چند حکایت دیگر را می توان به عنوان یک داستان با ساختار کلاسیک و خطی معرفی کرد که واجد قابلیت شخصیت پردازی دراماتیک می باشند.
واژگان کلیدی: عطار نیشابوری، منطق الطیر، شخصیت های زن، الگوی کنشگری گرماس.
دراسة الرموز التمثیلیة لقصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" علی ضوء المدرسة الرومنسیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ قصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" لصمد بهرنگی بمجملها قصّة تمثیلیّة تُعبّر عن أمور واقعیة نلمسها فی واقع الحیاة. فقد تشکّلت نواة القصّة ولحمتها من الرموز الّتی أحاطت بها حبکة القصة. لقد صمّم بهرنگی قصّته فی إطار الرومنسیّة حیث تجلّت فیها مبادئ الرومنسیّة بوضوح کالحثّ علی القیام بتغییر الواقع بعزیمة وثبات والتغنّی بالقیم الإنسانیة والحریة إلّا أنّ رومنسیّة بهرنگی لا تحید عن الواقعیة لتنزلق فی العبثیة والمثالیة والوهمیّة بل إنّ قصّته تدور فی فلک الواقعیة هادفة إلی إثارة الأجیال علی إصلاح وتحسین الواقع المعاش. یرمی هذا المقال وبالاعتماد علی دراسات تبنی علی الأسلوبیة علی الصعید الشکلی والدلالی مستعیناً بالمنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة أهمّ وأشهر قصّة کتبها القاصّ المعاصر الشهیر صمد بهرنگی مسلّطاً الأضواء علی الدّلالات الرمزیة الّتی تحملها القصّة فی طیّاتها من منظور رومنسیّ وذلک فی ضوء معطیات مدرسة التمثیل الرمزی والترکیز علی الخصائص الفنیّة الّتی تتمیّز بها القصّة. ومن أهمّ النتائج الّتی توصّلنا إلیها عبر المقال هی أنّ الرومنسیّة فی قصّة السّمکة السوداء ضربت جذورها فی بیئة عاشها کاتب القصة واستلهم منها عناصرها الدرامیة والرمزیة حتّی جاءت القصة صورة تمثیلیة مقتضبة عن الواقع الّذی رسمها الکاتب.
بررسی تطبیقی عناصر داستانی در باب الحکایات احمد شوقی و حکایت های پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باب الحکایات احمد شوقی و حکایت های پروین اعتصامی از مهم ترین آثار تمثیلی ادبیّات معاصر عربی و فارسی به شمار می روند. دیدگاه غالب این است که نوع ادبی تمثیل و ساختار آن ضعیف است و به زحمت بار محتوای اخلاقی را بر دوش می کشد. در نتیجه، این نوع ادبی همواره در پایین ترین درجه یک نوع داستانی مورد بررسی قرار می گیرد. به علاوه، اغلب تحقیق های این حوزه به محتوا پرداخته ، به هنر «چگونه گفتن» آنها توجّهی نشان نداده اند. بدیهی است که «چگونه گفتن» اصل بسیار مهمّی در ادبیّات است و این حج م از تحقیق هایی که به «چه گفتن ها» می پردازد، گونه ای بی مهری به این اصل اصیل ادبیّات محسوب می شود. در این مقاله، کوشیده ایم تا با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخان ه ای، ضمن بررس ی دقیق ساختار تمثی ل و عناصر سازنده آن بر اساس دو اثر تمثیلی مذکور، ارتباط دقیق ساختاری و محتوایی آنها را نیز با یکدیگر نشان داده، تأکید نماییم که در بررسی چنین آثاری، نگرش یکسویه محتوایی به هیچ وجه نمی تواند یک راهکار ژرف شناسانه مورد اعتماد باشد و شناخت ساختار هر اثر ادبی با تمام جزئیّات آن، یک اصل اساسی است که البتّه به درک عمقی محتوایی آن اثر نیز می انجامد.
نگاهی به برخی آموزه های اخلاقی- تعلیمی شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهریار، شاعری اخلاق گراست که در تبیین مضامین اخلاقی و تعلیمی در اشعار خود با مهارت و ملاحت تمام عمل کرده است. اگر چه در این مقال، مجال نشان دادن «ادبیت» کار شهریار نیست اما خواننده با ذوق درخواهد یافت که این شاعر زبردست، «آموختن» و «لذت» بخشیدن را دو عنصر متقابل و متعامل ادبیات می داند و خود نیز ادبیات را در خدمت اندیشه هایش قرار می دهد. بررسی اشعار شهریار نشان می دهد که وی به تعلیم مخاطب خود بسیار اهتمام ورزیده است. مهمترین مضامین تربیتی مورد توجه وی عبارتند از: مبارزه با هوای نفس، پرهیز از دنیاپرستی، مهرورزی و ترک خصومت، شرم، شکیبایی، ادب، سخاوت، قناعت، ترک آزمندی، فروتنی و نوع دوستی. در این پژوهش نگارندگان می کوشند به بررسی و تحلیل مضامین تربیتی به کار رفته در آثار شهریار بپردازند و ویژگی های بارز آن ها را تبیین نمایند.
شهر آشوبِ مهستی، پناهگاه امن ِ اعتراض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر آشوب های مهستی تعریضی است به شاعران ستایشگر و ممدوحان شیفته ی قدرت در جامعه ای طبقاتی که مدیحه اعتبار خاصی داشت و ارزش حاکمان به مدیحه سرایان درباری بود. هدف این مقاله شناخت نشانه های پنهان این رفتار کنایی در معانی ضمنی شعر زنی شاعر در قرن ششم هجری قمری است. دوره ی سلجوقی به لحاظ شعری دوره ی اوج رونق شعرهای مدحی بود، امّا مهستی برخلاف شاعرانِ ستایشگر، شعرهای اجتماعی واکنشی سرود. چرایی این موضوع در مقاله ی حاضر با رویکرد جامعه شناسی ادبیات در سه بخش بررسی گردید، الف: نخست شرایط سیاسی، اجتماعی دوره ی مورد بحث و تأثیر آن بر شعر مطالعه گردید و جریان شعر ستایشی و کارکرد آن مورد بررسی قرار گرفت. ب: به سنت های فرهنگیِ محدود کننده که زن را از مقابله ی رویارو برحذر می کند و همچنین به وضعیت زنان و شرایط زنی شاعر اشاره شد. پ: با برداشت کلی از شهرآشوب های مهستی و تبیین رفتار زنانه او در برابر جریان شعرِ مدحی، مقاله نتیجه می گیرد که مهستی نخستین زنِ شاعری است که با رفتاری خردمندانه در قالب رباعی، شعر اجتماعیِ شهرآشوب را در مقابل مدح پادشاه و درباریان به شناخت و ستایشِ طبقه ی کارگر و مشاغل آن ها اختصاص داد و به گونه ای کنایی اعتراض خود را نسبت به شاعران مدیحه سرا و ممدوحان نشان داد و مدح را که خاصِ طبقه ی خواص بود از اعتبار انداخت.
تحلیل و معنایابی کارنواها در تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترانه های کار نسخة خوانای احساسات و عواطف مردم ساده دل روستایی و بیانگر آمال و آرزوها، امیدها، شادی ها، غم ها، عشق و تنهایی های آن هاست. به ترانه های کار «کارنوا» نیز گفته می شود که با اهداف متعدد و معمولاً برای توصیف نوع کار، هماهنگی بین افراد، ایجاد محیط شاد در فضای کار، تقلیل سختی های کار سروده می شوند. این ترانه ها به زیر شاخه های مختلفی تقسیم می شود: ترانه های کشاورزی، شیردوشی، چوپانی و جز این ها.با بررسی، تحلیل و معنایابی ترانه های کار در هر جامعه ای به راحتی می توان به فضای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه پی برد.
در این مقاله ضمن بررسی خصوصیات زیبایی شناختی و هنری انواع کارنواها در قوم تالش، به تحلیل مردم شناسی آن ها می پردازیم تا بدین وسیله برخی از مسائل فرهنگی، آداب و رسوم و روحیاتِ جامعة قومی تالش را معنا یابی و تحلیل کنیم. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات، میدانی- کتابخانه ای است. در این بررسی حدود 20 ترانة کار تالشی تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که بسیاری از خصوصیات و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و آداب و رسوم، باورها، ارزش ها، عاشقانه ها، غم ها، نقش زنان در کار و امور اقتصادی، اهمیت تعاون و همیاری در نزد قوم تالش در این کارنوا ها بازتاب یافته اند؛ ضمن اینکه بیشتر ترانه های کار در تالش جنوبی، ترانه های کشاورزی و چوپانی است که بیانی عاشقانه دارند.
نقد و بررسی نارسایی های موجود در پی رنگ داستان «رستم و سهراب»
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده ی داستان، پِی رنگ و توجّه به روابط منطقی میان رویدادها در داستان است که توجّه و باریک بینی نسبتاً قابل تأمّل فردوسی به این مقوله و دقّت در روابط علّی و معلولی حوادث داستانی در شاهنامه، یکی از جنبه های درخشان حماسه ی ملی ایران است. امّا با ژرف نگری در برخی از داستان های شاهنامه از جمله «رستم و سهراب»، روشن می شود که پیرنگ آن در بسیاری از موارد نااستوار و سست است و پرسش های بسیاری در بخش های مختلف این داستان، بی پاسخ می ماند. با توجه به دقت خارق العاده ی فردوسی به پیرنگ در دیگر داستان های شاهنامه، سستی پیرنگ در داستان رستم و سهراب یا ناشی از تحریف های پی درپیی است که در گذر زمان به این داستان راه یافته است تا ضمن گنجاندن آن در چارچوبی اخلاقی، بر جاذبه و دلاویزی آن بیفزایند و یا ناشی از حذف-های مکرر آگاهانه یا ناآگاهانه ای است که باعث شده است که بسیاری از خطوط محوری و بنیادین داستان مورد بحث از میان برود و درنتیجه پیرنگ آن سست نماید.
نگاهی به گستره ی طنز و مطایبه و شگردهای آفرینش آن در آثار فرهاد حسن زاده (با تاکید بر سه جلد کتاب ""روزنامه سقفی"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهاد حسن زاده (متولد1341) یکی از نویسندگان طنز پردازی است که در عرصه ی ادبیات کودکان و نوجوانان به خوبی درخشیده است . از بهترین آثار طنز وی مجموعه کتاب هایی به نام «روزنامه سقفی» و «لطیفه های ورپریده» است. در این کتاب ها که تقلیدی طنزآمیز از مطبوعات جدی بزرگسالان است، کارکترهای کودک و نوجوان آن در قالب هیات تحریریه یک روزنامه به بیان طنزآمیز مسایل روزمره ی کودکان و نوجوانان در جامعه امروز می پردازند که این روش به دلیل زاویه دید متفاوت و کودکانه کارکترهای آن، این اثر را از شیرینی و جذابیت بسیاری برخوردار ساخته است. این کتاب ها به دلیل ویژگی های مطبوعاتی آن ، بیشتر بر طنزهای کلامی تکیه دارند اما علاوه بر آن طنزهای موقعیتی هم در آنها دیده می شود. بر اساس یافته های این مقاله، یکی از دلایل برجستگی طنز حسن زاده در این آثار به کارگیری طیف وسیعی از شگردهای طنز آفرینی است که با ویژگی های سنی و ظرفیت های زبانی کودکان و نوجوانان متناسب است. این شگردها را می توان در سه دسته عمده ی لطیفه ، نقیضه و سایر شگردها تقسیم نمود . هدف این مقاله طبقه بندی و تحلیل این شگردها با روشی توصیفی- تحلیلی است تا تاثیر این شگردها بر موفقیت طنز حسن زاده بررسی نمایند.
بررسی و تحلیل مکتب اکسپرسیونیسم در رمان ارمیا از رضا امیرخانی
حوزه های تخصصی:
هنر قرن بیستم را به گونه ای عام اکسپرسیونیسم نامیده اند که در سال های جنگ جهانی اول به اوج خود رسید. در این مکتب نویسنده بر آن است تا احساسات درونی خود را در پاسخ به واقعیت بیرونی منعکس کند. هسته مرکزی داستان های اکسپرسیونیستی انسان است. انسانی که در جست وجوی بهشت گمشده خویش، در مقابل ظلم و تجاوز می ایستد. این مبارزه و پایداری می تواند آثار اکسپرسیونیستی را تحت عنوان ادبیات مقاومت قرار دهد. رضا امیرخانی، نویسنده جوانی است که آثار وی در حوزه ادبیات مقاومت قرار دارد. در آثار وی همچون داستان های اکسپرسیونیستی انسان مبارز هسته مرکزی داستان است. این آثار که در قالب رمان مدرن نگاشته شده اند و نویسنده با درهم شکستن برخی از قراردادهای سنتی داستان نویسی ایرانی، از تکنیک های مدرن در پیشبرد داستان بهره برده است. در رمان ارمیا، شخصیت جوان و جویای عدالت داستان به کمک هم رزمانش در پی مبارزه با ظلم و دگرگونی دنیای فعلی است تا بتواند جامعه ایده آل مدّنظر اکسپرسیونیسم را پایه ریزی کند. مخالفت با نسل گذشته (پدر و مادر)، رد عقاید مادی گرایانه اطرافیان و نفی مدرنیته و قالب های سنتی با هم، بیان احساسات درونی شخصیت ها و فشار اجتماعی حاکم بر زندگی آنها در رمان ارمیا، همگی نشان دهنده تأثیر پذیرفتن امیرخانی از مکتب اکسپرسیونیسم است.