مقالات
حوزه های تخصصی:
در مجموعه آثار دولت آبادی و از جمله رمان کلیدر، همواره دو گزاره مهم و متمایز از مقوله هنجارگریزی و آشنایی زدایی، یعنی کاربرد گویش سبزواری و گرایش به آرکائیسم (باستان گرایی)، توجّه خواننده را به خود جلب می کند. خواننده در پاسخ به این پرسش که کدام واژه و ساختار صرفی و نحوی متن، برگرفته از متون نظم و نثر کهن و در واقع از مصادیق آرکائیسم است و کدام در زمره گویش (سبزواری) است، بسته به میزان آگاهی و شناخت خود از دو منبع یادشده، تقسیم بندی ای عرضه کرده و انتساب هایی صورت می دهد. در جستار حاضر، برای پاسخ به این پرسش، با بررسی رمان کلیدر و عرضه مصادیق هنجارگریزی بر معیار و سنجه متون نظم و نثر کهن و لغت نامه های فارسی، و همچنین پرس وجو از گویشوران گویش سبزواری، کوشش شده مرز آشکاری میان مصادیق این دو گرایش و کاربرد مشخص شود؛ حاصل این کار آن است که حجم بالایی از مصادیق هنجارگریزی در کلیدر، مربوط به آرکائیسم و انواع واژگانی، صرفی و نحوی آن است. در این میان، پاره ای از این دسته، در گویش سبزواری نیز کاربرد داشته و درواقع میان دو منبع، مشترک است؛ پاره ای نیز، تنها در متون کهن کاربرد داشته است؛ افزون بر این، دولت آبادی در کلیدر، واژگان و ساخت های صرفی و نحوی ای به کار گرفته است که تنها در گویش سبزواری (و یا دیگر گویش ها به ویژه خراسانی) دیده می شود. و امّا دسته دیگری از مصادیق هنجارگریزی را باید برخاسته از ذهن و زبان و حاصل تراوش قلم نویسنده دانست.
محورهای عشق زنان به مردان در قصه های ادبی و عامیانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های ادبی و عامیانه فارسی پر از روابط عاشقانه ای است که به غنای ساختاری قصه می افزاید. در این قصه ها عشق اغلب از مردان شروع می شود اما قصه هایی که عشق و روابط عاشقانه از زنان یا دختران آغاز می شود نیز کم نیست. این گونه عشق ها ماجراهایی می آفریند که در جای خود تحسین برانگیز است. آغاز عشق و چگونگی رسیدن به معشوق در این قصه ها متفاوت است. نگارندگان در حدّ بررسی خود از منابع مختلف و متنوع، ابتدا این قصه ها را به اعتبار زبان آن ها به دو نوع ادبی و عامیانه تقسیم کرده اند و سپس آن ها را بر مبنای درونمایه اصلی و مهم آن یعنی عشق زن به مرد، در محورهای مختلف با مبانی ماهیتی و نوعی و نمادین آن ها بررسی و کرده اند. با توجه به بررسی نمونه ها، تمایل و هدف پردازندگان این گونه داستان ها را می توان نشان دهندة تأکید بیشتر بر دوسری بودن عشق و تعادل و توازن مناسبات زن و مرد دانست.
بررسی صفات و خویشکاری های دیوان در مجموعه روایات فردوسی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی نامه مجموعه ای از روایات شفاهی/مردمی از شاهنامه است که سال ها پیش به همّت سیّد ابوالقاسم انجوی شیرازی در سه مجلّد گردآوری شد. این مجموعه دربردارنده روایاتی درباره قهرمانان شاهنامه و دیگر متون پهلوانی ایران است که در میان توده مردم رواج داشته است. اگرچه ساختار داستان های فردوسی نامه اغلب بر پایه متون منظوم حماسی ایران است، شماری باورها و دیدگاه های عامیانه مردم نیز در آن نفوذ کرده و گاهی ساختار یک روایت، آن چنان دگرگون گشته است که تشخیص آن از خاستگاه و هسته اصلی آن دشوار است. متاسّفانه این مجموعه ارزشمند تا کنون کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته و درباره ساختار روایات و نیز هسته اصلی آن تحقیق مستقلی انجام نشده است؛ حال آن که بسیاری از روایات این کتاب، از منظرهایی مانند فولکلورشناسی، اسطوره شناسی، جامعه شناسی و برخی علوم مرتبط به آن حایز اهمیت است. یکی از بن مایه های اساطیری پربسامد این کتاب، حضور پررنگ و چشمگیر دیوان است. در این مجموعه، اغلب هریک از دیوان با ویژگی های منحصر به فردی ظاهر می شوند و هریک دارای خویشکاری های مهمّی هستند. در این مقاله صفات و خویشکاری های این دیوان را بررسی می کنیم.
در باب راهبر کینه دار رویکردی ترامتنی به سازه ای حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسان معتقدند هرگاه متنی، متنی دیگر را فرایاد آورد، میان آن ها رابطه ای بینامتنی (یا ترامتنی) برقرار شده است. برخی نیز معتقدند میان متون همواره چنین رابطه ای وجود دارد؛ در همین مسیر بود که ژنت، نظریه طبقه بندی انواع روابط میان متون را طرح کرد. عده ای دیگر از روایت شناسان مانند پراپ و تودوروف روشی خاص برای تحلیل روایات عرضه کردند: تجزیه روایت به کوچک ترین اجزای سازنده اش (واحدهای کمینه) برای بررسی و تحلیل علمی تر. در این تحقیق، سازه ای باستانی که علاوه بر شاهنامه، در دیگر انواع متون آمده، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش ژنت و تودوروف است؛ سازه مورد بحث به اجزای سازنده اش تجزیه شده و پس از تحلیل، نوع رابطه میان روایات بیان خواهد شد. تا آنجا که نگارنده می داند، این روش ترکیبی تاکنون در تحلیل شاهنامه و سازه های آن به کار نرفته است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که اوّلاً میان شاهنامه و دیگر متون مورد بحث، در این سازه نوعی گفتگوی بینامتنی (ترامتنی) وجود دارد. دودیگر این که در این سازه خاص، شاهنامه، پیش متن یا زیرمتن است و بقیه متون، پس متن یا زبرمتن. سه دیگر این که ویژگی هایی ذهنی و اجتماعی نزد مردمان قدیم وجود داشته که چنین گفتگوهایی را به وجود می آورده و تسهیل می کرده است.
تاریخ بیهقی و علوم و فنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی عموماً به مثابه یک اثر صرفاً ادبی مورد خوانش قرار گرفته و این نوع خوانش به نادیده گرفته شدن بخشی از ارزش های آن انجامیده است. در این پژوهش، نمود مسائل مرتبط با جنگ و نظامی گری در تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار گرفته است. مدعای اصلی نگارندگان در پژوهش حاضر این است که کتاب تاریخ بیهقی آیینه تمام-نمای جنگ و نظامی گری در دوره غزنوی است و ابوالفضل بیهقی یک تاریخ نویس صِرف نبوده؛ بلکه آگاهی کاملی از علم نظامی گری داشته است. تاریخ بیهقی از حیث توجه به جزئیات جنگ و مسائل نظامی در میان سایر کتاب های تاریخی کلاسیک نیز از جایگاهی ممتاز برخوردار است و یکی از مهم ترین دلایل این دقت در جزئیات، تأثیرپذیری بیهقی از شاهنامه فردوسی است. در این پژوهش نشان داده ایم که اندک بخش های باقی مانده از این کتاب، از اهمیت بالایی در نمایان سازی ماهیت دقیق سپاهی گری در دوره غزنوی برخوردار است. به این منظور، با توجه به شواهد متنی تاریخ بیهقی ارکان سپاه غزنوی را تبیین کرده ایم و بخش های مهم سپاه غزنوی را مورد واکاوی قرار داده ایم. هنگام مطالعه تاریخ بیهقی،گاه به اصطلاحات نظامی برمی خوریم که برای فهم کامل متن باید درک و دریافت دقیقی از آن ها داشته باشیم. هدف عمده دیگر در این مقاله، روشن سازی و توضیح مسائل نظامی به کار رفته در متن، به منظور فهم بهتر آن است.
با قطار خوک در بیت المقدس پی منه (تأملی بر بیتی از خاقانی شروانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی شاعری دیرآشنا و یکی از سرایندگانِ طراز اول ادبیات فارسی است. در سرتاسر دیوان شعر وی اشارات فراوانی به اصطلاحات گوناگون علوم و فنون متداول عصر شاعر به چشم می آید. علاوه بر این، اشارات تاریخی و مذهبی نیز نمودِ مشخصی در شعر خاقانی دارد. تلمیحات وی به داستان ها و روایات قرآنی و اسلامی نشان می دهد که وی بسیاری از اشارات و روایات مذهبی را پیش چشم داشته، در جای مناسب از آن ها بهره گرفته است. این مقاله به بررسی بیتی از قصیده خاقانی در نعت پیامبر اکرم(ص) می پردازد. بیت مزبور اشاره به دو واقعه تاریخی و مذهبی دارد، اشاره تاریخی مصرع دوم بیت را عموم شارحان خاقانی دریافته اند، لیکن هیچ یک از شارحان تا کنون به اشاره تاریخی مصرع نخست این بیت نپرداخته اند.
معرّفی شکارنامة ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکارنامة ایلخانی رساله ای است در باب تربیت و معالجة دوندگان و پرندگان شکاری که در قرن هشتم هجری به دست علی بن منصور حلوانی بر اساس چندین بازنامه و شکارنامه؛ به خصوص شکارنامة ملکشاهی به نام «طغان تیمورخان» تألیف شده است. این رساله از سه بخش کلّی تشکیل شده است: بخش اوّل دیباچه ای که از لحاظ سیر تحول بازنامه نویسی و تدوین تاریخ علم از اهمّیت ویژه ای برخوردار است، بخش دوم در تربیت و معالجة مرغان شکاری و بخش سوم در تربیت و معالجة دوندگان شکاری است. علی رغم فواید زبانی، تاریخی و ادبی، متأسفانه این رساله تا کنون تصحیح و معرّفی نشده است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا علاوه بر معرّفی نسخ این رساله، جوانب مختلف آن را بررسی کند.