فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
131 - 155
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی دو نمایشنامه در انتظار گودو (1953) نوشته ساموئل بکت (1989-1906) و بهترین بابای دنیا (1349) اثر غلامحسین ساعدی (1364-1314) پرداخته است. با توجّه به پایه نظری این مقاله که دیدگاهِ پوچی آلبر کامو و مؤلفه های مربوط به آن است، شخصیت های این دو اثر مورد واکاوی و بررسی قرار گرفته اند. در این دو نمایشنامه مفاهیمی همچون انتظار، نیاز، درد و رنج و مرگ با توجّه به نظرات کامو واکاوی شده اند. نویسندگان در ادامه به تحلیل مفهوم «انسان پوچ» آلبر کامو پرداخته اند و در پایان، مسأله مرگ و بازتاب آن را در نگرش انسان پوچ کامو، در این دو اثر نشان داده اند. بر این اساس، یافته ها این تحقیق نشان می دهد که مفهوم نیاز انسان برای داشتن امید در زندگی، بی فایده است و درد و رنج ناشی از به سرانجام نرسیدن انتظار در سرتاسر این دو نمایشنامه دیده می شود. شخصیت های این دو اثر، پوچی زندگی را آنچنان که انسان پوچ کامو درمی یابد، درک نکرده اند و در پوسته جهل و نادانی دنیای پوچ خود باقی مانده اند. این شخصیت ها از انتظاری پوچ و امیدی واهی رنج می برند.
شکل گیری معنا و دستیابی به «ارزش» در داستان سلیمان نبی و ملکه سبا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهبردهای مهم قرآن برای بیان آموزه های خود، داستان پردازی است. قرآن با این شیوه ادبی هنری می کوشد تا احساس دینی و شعور انسانی را تحریک کند. ازجمله داستان های مهم و جذاب قرآن که با غرض تربیتی و تبلیغ ارزش ها به تصویر کشیده شده، ماجرای سلیمان نبی و ملکه سباست. در جستار پیش رو، با رویکرد نشانه معناشناسانه و با هدف تبیین مفاهیم قرآنی و کاربردی کردن آن ها و نیز فهم روش قرآن در تولید گفتمان، ماجرای مذکور معناکاوی می شود. با چنین هدفی، به این پرسش پاسخ می دهد که فرایند شکل گیری معنا چگونه رخ می دهد. ساختار روایت در متن به گونه ای است که کارکرد کنشی، فرایند تولید معنا را کنترل می کند. یافته ها نشان می دهد که کارکرد کنشی حاکم بر این داستان، نظام گفتمانی کنشی را رقم می زند. ماهیت این نظام را رفع بحران معنا (شرک) شکل داده است. در این نظام، راهبرد تصاحب ابژه ارزشی جنبه عملیاتی و برنامه مداری دارد. سلیمان و کنش یاران وی طی فرایند توانشی کنشی و عملیات مرحله ای به ابژه دست یافته و سبائیان را از معنای نخست (شرک و فقدان ایمان) به معنای دوم (توحید و خداپرستی) رسانده اند. به این ترتیب با قدرت نرم سلیمان، نظام سیاسی مبتنی بر شرک در سرزمین سبا به نظام سیاسی مبتنی بر توحید تغییر می یابد.
بررسی تطبیقی ابزار های انسجام در «سوره مزَّمِّل» و ترجمه آن از موسوی گرمارودی بر پایه نظریّه انسجام متن هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
175 - 199
حوزه های تخصصی:
انسجام به سازوکار درون متنی زبان گفته می شود که سخنور را در ایجاد و برقراری ارتباط در هر جمله یا بین جملات یاری می دهد؛ به عبارت دیگر، انسجام به روابط ساختاری-واژگانی متن اطلاق می شود. در پژوهش حاضر به بررسی انسجام متن بر اساس الگوی هلیدی (1976) و نظریّه مکمل حسن (1984) با هدف بررسی میزان هماهنگی انسجام در سوره مبارکه «مزَّمِّل» و ترجمه آن از موسوی گرمارودی پرداخته شده است. از نتایج این پژوهش استنباط می شود که در این سوره و ترجمه آن، انواع عوامل انسجامی در سطح غیر ساختاری وجود دارد: «انسجام واژگانی» که شامل تکرار، هم معنایی، تضاد، شمول معنای، جزء و کل و هم چنین عوامل موردی ازجمله برابری و نام گذاری است و «انسجام دستوری» که شامل انواع ارجاع، جانشینی و حذف است. از رهگذر این پژوهش هم می توان به پیوند منسجم میان اجزای سوره و ترجمه منتخب پی برد که هم راهی برای شناخت اعجاز قرآن است و هم از درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام می توان دریافت که مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفق بوده است.
بازنگری زباهنگ احترام محوری در سایه ادب اجتماعی با تحلیل پیکره گفتمان شفاهی براساس الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درهم تنیده بودن زبان و فرهنگ مدت هاست که موردبحث و بررسی اندیشمندان حوزه جامعه شناسی زبان، مردم شناسان و نیز کاربردشناسان زبان بوده است. یکی از حوزه های نوین تحقیق درباره این درهم تنیدگی، مطالعه نمایش فرهنگی از یک زبان یا زباهنگ است. در این تحقیق زباهنگ احترام محوری در فرهنگ ایرانیان، با توجه به اهمیت و جایگاه ادب و نزاکت اجتماعی فرهنگ ایرانی اسلامی، موردبررسی قرارگرفت. هدف این تحقیق به طور خاص، شناسایی بازنمود جنبه های حاکم از فرهنگ کنونی گویشوران در زباهنگ احترام محوری و شناخت جنبه هایی از ادب اجتماعی بود که در زباهنگ احترام محوری انعکاس یافته است. به این منظور، 140 پاره گفتار مرتبط با احترام و نزاکت از میان 320 مورد شفاهی که از میان افراد 15 تا 61 ساله (132 زن و 169 مرد) با سطح تحصیلات متفاوت (بی سواد تا تحصیلات عالیه) و مشاغل مختلف (خانه دار، دانش آموز، دانشجو، معلم، مهندس، کارمند، پزشک، پرستار، بازنشسته، و مشاغل آزاد) از شهرهای اراک، اصفهان، شهرکرد، تهران، قم، ساوه، گلپایگان، شادگان، تبریز، رشت، هرند، دهلران، کرمانشاه، خرم آباد، سرپل ذهاب، بروجن، آران و بیدگل، نجف آباد، ایذه و میاندشت در موقعیت های گوناگون گردآوری شد. پاره گفتمان های شفاهی این افراد ابتدا ضبط و بعد در قالب یک فرم، پیاده سازی شد. در این مرحله برای ثبت جزئیات شفاهی کلام از علائم گفتارنگاری برای ثبت آوایی و سایر رویدادهای بیانی از قبیل مکث و قطع کلام مخاطب استفاده شد. سپس با استفاده از الگوی SPEAKING هایمز (1967) احترام محوری موردبررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها برمبنای این الگو نشان داد که بسامد کاربرد این زباهنگ در موقعیت های عمومی بیشتر از موقعیت های خصوصی و در میان شرکت کنندگان نابرابر (رسمی و غیررسمی) رایج تر از افرادی با سطح اجتماعی برابر است. از نظر هدف نقش های کاربردشناختی ابراز علاقه و ارادت (محبت و دوست داشتن)، تمجید، تکریم، دعوت، شکسته نفسی و چاپلوسی از پربسامدترین اهداف تجلی یافته این زباهنگ بودند. بررسی های عمیق تر حاکی از آن بود که زباهنگ احترام محوری با قدرت محوری کاملاً برابر نیست و این دو را باید جداگانه تعریف کرد. دیگر آنکه، زباهنگ احترام محوری با وجود استقلال مفهومی خود با زباهنگ های صراحت گریزی و قدرت محوری هم پوشانی دارد. به علاوه، زباهنگ احترام محوری از فرازباهنگ های جمع گرایی و سلسله مراتب پذیری ایرانیان تأثیر می پذیرد. دیگر آنکه زباهنگ احترام محوری در داده های این پژوهش برمبنای دو محور سلطه و هم بستگی توجیه پذیر است و تنوع و شدت بروز جنبه های احترام تابع سلطه و هم بستگی موجود در بافت است.
Digital Literacy Skills among Iranian EFL Teachers and Students
حوزه های تخصصی:
Nowadays, digital literacy and the use of digital resources and communication tools in academic contexts have been promoted by the rise of digital civilization in the 21st-century. Thus, this research aimed to study the digital literacy of Iranian EFL teachers and students to find out any significant difference between them. One hundred and fifty Iranian EFL teachers, and 175 Iranian EFL students were invited to participate in this study. A 181-item standardized measure developed and validated by Khlaisang and Koraneekij (2019) was used to assess individuals’ three crucial 21st-century digital skills namely Information Literacy (IL), Media Literacy (ML), and Information Communication Technology Literacy (ICTL). To find that whether this difference is significant or not, a t-test was run. The results highlight that Iranian EFL teachers' scores were higher than students in all the three constructs of IL, ML, and ICTL, and ICTL had the highest mean score among all. The data regarding teachers’ and students’ digital literacy can be a reference for educational planners and decision-makers to identify digital skills which should be considered more seriously at the university level especially in these Coronavirus days.
بومی سازی: رویکرد مناسب با آموزش زبان فرانسه در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش مبانی جامعه شناختی زبان و نقش مؤثر مؤلفه های مرتبط با بافت در آموزش زبان دست اندکاران آموزش زبان های خارجی در جهان را در سال های اخیر، به سوی رویکردهای مرتبط با «بومی سازی آموزش زبان های خارجی» سوق داده است. در این میان، برطرف کردن نواقص و کمبودهای آموزشی موجود در متدهای همگانی آموزش زبان های خارجی از جمله بی توجهی آن ها به بافت و نیازهای زبان آموزان جامعه هدف، سبب تقویت مبانی نظری و راهکارهای عملی در حوزه بومی سازی شده است. پژوهش حاضر نیز در پی مطالعه مفهوم و سازوکار بومی سازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران متناسب با بافت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی و با تبعیت از رویکرد بینافرهنگی در کشور است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این دو پرسش اساسی است: بومی سازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران چه ضرورت ها و چه سازوکاری را به دنبال دارد و اینکه آموزش فرهنگ در کتب درسی آموزش زبان فرانسه چگونه و تا چه میزانی اعمال شده است. این تحقیق از نظر ماهیت، کاربردی بوده و از نظر نوع روش، توصیفی تحلیلی است که با روش تحلیل محتوای کیفی در پی پاسخ به پرسش های اصلی پژوهش است. نتایج این پژوهش مؤید این مطلب است که آموزش زبان فرانسه در ایران در سه سطح کلان (بومی سازی آموزشی)، میانی (بومی سازی برنامه درسی) و خُرد (بومی سازی کتاب های درسی) قابل اجراست. از سوی دیگر، تحلیل محتوای هفت کتاب درسی آموزش زبان فرانسه از به کارگیری مؤلفه های هویت ملی و مؤلفه های فرهنگ فرانسه به صورت نابرابر و نامتوازن و نادیده گرفتن رویکرد بینافرهنگی خبر می دهد.
تحلیل و نقد شعر «گردش سایه ها» سهراب سپهری از دیدگاه نقد فرمالیستی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
25-5
حوزه های تخصصی:
بررسی فرایند حذف و درج و تضعیف در گویش گزی با رویکرد نظریه زایشی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
94-73
حوزه های تخصصی:
متن شناسی تحریمة القلم و تصحیح ابیاتی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله آثاری که از سنائی غزنوی، شاعر زبان آور و دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی باقی مانده، مثنوی کوتاه تحریمهالقلم است. این مثنوی را استادان دانشمند مجتبی مینوی (1336)، رضا مایل هروی (1346) و محمدتقی مدرس رضوی (1348) تصحیح کرده اند. آخرین کوشش، یعنی تصحیح شادروان مدرس رضوی، در نیم قرن اخیر همواره محل توجه و مراجعه اهل تحقیق بوده است. بااین حال، در این چاپ سهوهای متعددی دیده می شود که غالبا به سبب برخی کاستی ها در منابع مصحح و اشکالات روش شناختی رخ داده است. در این نوشتار پس از جست وجو و تحصیل همه منابع شناخته شده این مثنوی تا امروز، نخست به تبارشناسی این منابع و نقد و تحلیل متن شناختی آنها پرداخته ایم، سپس براساس این دست نوشت ها، با توجه به قراین موجود در خود متن، مضامین و ساخت های مشابه در سایر متون ادبی و عرفانی کهن، فرهنگ های قدیم و جدید و تحقیقات معاصران، تعداد قابل توجهی از ابیات متن مصحح مدرس رضوی را تصحیح و اصلاح کرده ایم.
مقایسه و بررسی ریشه شناختی واژه های زبان هورامی با ریشه اوستایی، فارسی باستان و میانه از منظر واج شناسی تاریخی- تطبیقی (مطالعه موردی: گویش عبدالملکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان های هورامی و فارسی که هر دو از خانواده زبان های ایرانی غربی اند؛ متأثر از زبان اوستایی نیز بوده و تا دوره میانه در بسیاری از شکل های تلفظ، همسان بوده اند. از این رو، زبان هورامی به دلیل نزدیک بودن به ریشه های کهن زبان فارسی، منبع خوبی برای احیای صورت های مهجور در این زبان است. از آن جاکه هورامی در تأثیرپذیری از فارسی جدید تا حد زیادی محتاط بوده است؛ شماری از گویش های آن، از جمله گویش عبدالملکی، برخی از ویژگی های آوایی زبان های قدیمی تر ایرانی را در خود حفظ کرده اند. با توجه به این موضوع، جستار حاضر با بررسی 76 واژه در گویش عبدالملکی، به کشف ریشه های اوستایی، فارسی باستان و میانه در آنها پرداخته است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است. داده ها در بخش هورامی، از طریق مصاحبه با گویشورانِ عبدالملکی و با ضبط گفتار آنها، و در بخش فارسی باستان و میانه، با مراجعه به کتاب های «تاریخ زبان فارسی» و «فرهنگ کوچک زبان پهلوی»، به ترتیب از خانلری و مکنزی گردآوری شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد واج های /v/، /č/، /h/، /ž/، /k/، و /n/ در گویش عبدالملکی، همچنان شکل کهن خود را حفظ کرده و از نظر تحول، به دوره های باستان و میانه نزدیک ترند. خوشه همخوانی /sp/ در این گویش، بازمانده از زبان مادی می باشد. همخوان /y/ آغازی فارسی باستان که در فارسی میانه و جدید، بدل به /j/ شده؛ در گویش عبدالملکی همچنان باقی مانده است. واکه /i/ باستانی که در تحول تا فارسی جدید، به /a/ تبدیل شده اند؛ در این گویش به همان شکل اوستایی و فارسی میانه حفظ شده است. واژه هایی که در گویش عبدالملکی مختوم به /a/ هستند از صورت /-ag/ فارسی میانه مشتق شده اند. به طورکلی گویش مطالعه شده در این جستار، از لحاظ تحولات تاریخی واج ها نسبت به زبان فارسی جدید محافظه کارتر است و ساختار واجیِ آن شباهت زیادی به فارسی باستان و پهلوی دارد.
رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسی زبان از 21 تا 31 ماهگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
281 - 326
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسی زبان به نام های بهزاد و بهنام را در مدت ده ماه ( از آغاز 21 ماهگی تا آغاز 31 ماهگی) مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش در صدد است تا دریابد که با وجود رشد دو کودک در محیط زبانی یکسان، چه تفاوت ها و شباهت هایی در سرعت و دامنه رشد نحوی و واژگانی این دوقلوها وجود دارد. داده های این پژوهش از طریق مشاهده و ثبت سریع داده ها در دفترچه یادداشت، ضبط صدا و تصویر با استفاده از دوربین فیلمبرداری و دستگاه ضبط صدا و همچنین، دفتر یادداشت های روزانه مادر دوقلوها که تولیدات زبانی کودکان در آن ثبت می شد، گردآوری شده اند. بررسی داده های گردآوری شده و تحلیل مقایسه ای آن ها در هر ماه، تفاوت چشم گیری را میان رشد واژگانی و نحوی دوقلوها نشان می دهد. اگرچه در ماه های اول پژوهش، بهزاد در مقایسه با برادر دوقلویش، بهنام، از توانایی زبانی بسیار بالاتری برخوردار بود، از ماه چهارم پژوهش افزایش قابل ملاحظه ای در سرعت رشد واژگانی و نحوی بهنام مشاهده گردید. با توجه به این که محیط رشد زبانی این دوکودک، چه در خانواده و چه فضای مهد کودک، غالبا یکسان بوده است، وجود تفاوت در مراحل رشد واژگانی و نحوی این دو کودک را می توان به تفاوت در استعداد زبانی ذاتی و وراثتی این دو نسبت داد؛ زیرا دوقلوهای ناهمسان از ساختار کروموزومی کاملاً یکسان برخوردار نیستند. نتایج این پژوهش نشان دهنده فعالیت های ذهنی خلاقانه در دو کودک است که وجود موارد متعددی از بسط و تعممیم افراطی گواهی بر این ادعاست.
واکاوی نقش زبان اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ برای اهداف عمومی، تخصصی و تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داﻧﺸﺠﻮیﺎن ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺗﺨﺼﺼﯽ رشته خود را ﺻﺮﻓﺎً از ﻃﺮیﻖ ﺧﻮاﻧﺪن نمی آموزند. ﺗﺼﻮری ﮔﻤﺮاه ﮐﻨﻨﺪه دورهﻫﺎی اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ را اﺣﺎﻃﻪ ﮐﺮده اﺴﺖ ﮐﻪ بیان می کند ارائه ﻣﺘﻮن ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﻪ زبان آموزان ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰایﺶ داﻧﺶ زﺑﺎﻧﯽ آن ها می شود. ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﯿﺎﺑﺎن یک ﻄﺮﻓﻪ هستند ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺪرت مهارت دستوری و ارﺗﺒﺎﻃﯽ زبان آموزان را بهبود ﻣﯽﺑﺨﺸﻨﺪ. زبان آموزان اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ برای یﺎدﮔﯿﺮی زﺑﺎن و ﮐﺴﺐ ﺗﻮاﻧﺎیﯽ در اﺳﺘﻔﺎده از آن، ﻧﯿﺎز ﺑﻪ اﻧﻮاع ﻣﺘﻮن، ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ و ﺗﻤﺮیﻨﺎت ﻋﻤﻮﻣﯽ دارﻧﺪ. ﻣﻘﺎله ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ایﻦ موضوع می ﭙﺮدازد ﮐﻪ داﻧﺸﺠﻮیﺎن اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺗﻮاﻧﺎیﯽ ﺗﺴﻠﻂ ﺑﺮ زﺑﺎن را از ﻃﺮیﻖ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻫﺴته ﻣﺸﺘﺮک و یﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ ﭼﻬﺎر ﻣﻬﺎرت زﺑﺎﻧﯽ ﮐﺴﺐ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. داده های این تحقیق از طریق رویکرد کیفی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مشاهده کلاس و یادداشت های میدانی جمع آوری شدند. شرکت کنندگان شامل 60 دانشجو و 16 مدرس زبان بودند. تحلیل نتایج بر پایه پنج ساختار برنامه درسی ارائه شده توسط براون (1995, p. 20) : اهداف، تحلیل نیازها، تدریس، مطالب درسی و آزمون انجام گرفت. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ بر این بود که ﻧﮕﺎه ﺗﺎزه ای ﺑﻪ ﺟﺎیﮕﺎه اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﻋﻤﻮﻣﯽ، ﻫﺪف و ﺑﺮﻧﺎمه اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ و ﺗﺨﺼﺼﯽ یﺎ آموزش ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺤﺘﻮا، ﻓﺮﺿیه ﻫﺴته ﻣﺸﺘﺮک، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﯿﺎزﻫﺎ، دانشجویان، ﻣدرسان، ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ و آﻣﻮزش اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ داشته باشیم. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ همچنین کاربردهای ﻗﺎﺑﻞ تأملی ﺑﺮای ﻣدرسان اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺨﺼﺼﯽ و ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ، ﻓﺎرغ اﻟﺘﺤﺼﯿﻼن، ﻃﺮاﺣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ های درﺳﯽ، ﻧﻮیﺴﻧﺪﮔﺎن ﻣﻄﺎﻟﺐ درسی و ﻣﺤﻘﻘاﻦ در زﻣﯿنه اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺮای اﻫﺪاف ﺗﺨﺼﺼﯽ دارد.
بازبینی ساخت دستوری جمله در نظریه های زبان شناسی معاصر بر اساس دستورهای نگارش یافته در زبان فارسی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
5-25
حوزه های تخصصی:
The Role of Academic Confidence and Grit in Willingness to Communicate of Iranian EFL Students in Outside, Inside and Online Classrooms
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۴, ۲۰۲۱-۲۰۲۲
57 - 76
حوزه های تخصصی:
Academic Confidence, Grit and WTC of students play important roles in their second language achievement. This paper examined the role of academic confidence and grit in willingness to communicate of Iranian EFL students in different communicative and educational contexts. To this end, 385 EFL students responded to the relevant questionnaires. The analysis of the data revealed that the students with higher levels of academic confidence and grit had a higher L2 WTC in in-class, out-of-class, and online classrooms. The results also revealed that the students’ grit was a predictor of their L2 WTC in all communicative contexts, and the university students scored the highest, followed by language institute and senior secondary school students. Moreover, academic confidence and grit had significant relationship with L2 WTC of students in senior secondary schools, language institutes and universities. Another finding was that grit was a predictor of all groups’ L2 WTC, while academic confidence predicted L2 WTC of students in language institutes and universities. The results of this study have implications for EFL teachers.
اصطلاحات زبانی: گفتمانه هایی خلاق، برآینده از گسست ریزوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد تا از منظر نشانه شناسی اجتماعی و به طور مشخص رویکرد نشانه شناختی ون لیوون به گفتمان و کردار اجتماعی، گفتمان برساخته ای از کردار اجتماعی، فرآیند شکل گیری اصطلاحات زبانی را بررسی کرده، مسیر پیموده شده در این فرآیند را توصیف کند و با هدف معرفی این ساخت های زبانی به عنوان ساخت هایی گستره آفرین و قدرت آفرین، به این سؤالات پاسخ بدهد که اولاً، براساس رویکرد ون لیوون ارتباط میان اصطلاحات زبانی و واقعیت های اجتماعی چگونه رابطه ای است؟ ثانیاً، از دیدگاه نشانه-معناشناسی، اصطلاحات زبانی برخاسته از چه گفتمان هایی هستند؟ و ثالثاً، بر اساس رویکرد ژیل دلوز، در تعامل میان اصطلاحات زبانی و متن کلامی معنامندی چگونه حاصل می شود؟ فرضیه های نگارندگان از این قرارند که: 1- به نظر می رسد اصطلاحات زبانی گفتمان هایی برساخته از واقعیت های اجتماعی باشند. 2- از سوی دیگر، با توجه به اینکه کردارهای اجتماعی غالباً به صورت کنش هایی توسط کنشگرانی اجتماعی رخ می دهند پس این گفتمان ها غالباً کنش محورند و 3- معنامندی از طریق ارزش زدایی و ارزش گذاری، تغییر شناخت و ایجاد عمق و حجم معنایی حاصل می شود. مسئله اصلی پژوهش بررسی این امر است که چگونه ساختِ خلاقانه اصطلاحات زبانی از فضایی واقعیت- محور، شناخته شده و معمول خلق می شود. برای بررسی موارد فوق تعداد ده اصطلاح زبانی، از میان اصطلاحات پرکاربرد امروزی، از جلد اول کتاب «ریشه های تاریخی امثال و حِکم» تألیف مهدی پرتوی آملی (1391) انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. از جمله دستاوردهای اصلی این تحقیق معرفی اصطلاحات زبانی به عنوان گفتمانه هایی است که از گفتمان های برساخته از کردارهای اجتماعی نشأت می گیرند و دارای سه کارکرد ریزومی، شبکه ای و پازلی هستند.
جمله های شبه مرکب در فارسی و راهبردهای ساخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قید را می توان از جنبه های صرفی، نحوی و معنایی تعریف و به انواعی تقسیم کرد. نقش معنایی قید توصیفگری است. مفاهیم قیدی تنوع معنایی گسترده ای دارند. به لحاظ ساختمانی، نقش قیدی (افزوده) را می توان از طریق گروه های قیدی، گروه های اسمی، گروه های حرف اضافه ای و بندها بیان کرد. در زبان فارسی، در بسیاری موارد، این نقش را گروه های اسمی و حرف اضافه ای بر عهده دارند. این گروه ها خود می توانند وابسته های گوناگونی از جمله «بند» داشته باشند. مواردی مانند «وقتی که»، «جایی که»، «به محض این که»، «در حالی که»، «به خاطر این که»، «همچنان که»، «به گونه ای که» را در کتاب های دستور و بسیاری از دیگر منابع، معمولاً حرف ربط مرکب یا گروه ربطی در ساخت جمله های مرکب در نظر گرفته اند و بندِ موصولی یا متممیِ درون گروه اسمی یا حرف اضافه ای را با بند قیدی یکی انگاشته اند. ولی از نظر ساختی اینها بخشی از گروه اسمی و گروه حرف اضافه ای با نقش قیدی اند. از این رو، به نظر می رسد این گونه ساخت ها را نمی توان جمله مرکب در نظر گرفت. به هر روی، برای تمایزگذاری میان این موارد از موصولی سازی در نهاد و مفعول، در این مقاله آنها را «راهبردهای ساخت بند شبه مرکب» نامیده ایم. در این پژوهش، که پژوهشی توصیفی است، مفاهیم بیانگر روابط قیدی را در 19 گروه (10 گروه اصلی و 9 زیرگروه) طبقه بندی کرده ایم. همچنین نشان دادیم ارتباط مستقیمی میان آشکار شدن «که» موصولی یا متممی با امکان گسست بند وجود دارد. از این گذشته، با استناد به مثال های متعدد نشان داده ایم «مصدر» در زبان فارسی، اگرچه اسم است (ویژگی های تصریفی فعل را ندارد) ولی می تواند به شکل «فعلی تنزل یافته» عمل کند. داده های این پژوهش از میان 3000 دقیقه برنامه های گوناگون شبکه های مختلف رسانه ملی (رادیو و تلویزیون) در بازه زمانی خرداد تا بهمن1400 با تمرکز بر روابط قیدی استخراج شده است.
Morphological Complexity Across Descriptive, Expository, and Narrative Text Types in Iranian Lower-Intermediate Language Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۱۰, No. ۱, June ۲۰۲۱
237 - 267
حوزه های تخصصی:
Morphological complexity is one of the dimensions of complexity that has been increasingly analyzed over the last few years. However, results from previous studies drawing on only a single text type are inconclusive. The purpose of this study was to determine the effect of text types (descriptive, narrative, and expository) on the morphological complexity of essays written by Iranian English language learners. The participants included 87 lower-intermediate male and female L2 learners at six language institutes in Qazvin, Iran, who were selected from 127 language learners taking an Oxford Quick Placement test. The participants wrote on each text type in three consecutive weeks as a part of their classroom activity. The morphological complexity of verbs and nouns was separately calculated using the morphological complexity index. The data were analyzed using a series of Friedman and Wilcoxon Signed Rank Tests. The findings did not show any statistically significant differences across text types for nominal inflectional diversity; however, verbal inflectional diversity was statistically significant across text types, with narrative essays morphologically more complex than descriptive and expository essays. The findings may have theoretical and pedagogical implications for researchers and L2 teachers.
تاملی بر برنامه درسی کارشناسی آموزش زبان انگلیسی دانشگاه فرهنگیان از منظر دانش فن آوری، تربیتی، موضوعی و موضوعی-تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند یاددهی یادگیری در دوران همه گیری کرونا ثابت کرد که آموزش و پرورش نه تنها به معلمانی توانمند در حوزه دانش موضوعی و تربیتی نیازمند است بلکه شدیدا" نیازمند معلمانی است که در حوزه فن آوری نیز مسلط باشند و این مفهوم در تربیت معلم در قالب دانش فن آوری،تربیتی، موضوعی و تربیتی موضوعی تبیین می شود. هدف از انجام این تحقیق بررسی وضعیت برنامه درسی دوره ی کارشناسی آموزش زبان انگلیسی ویژه دانشگاه فرهنگیان با توجه به الگوی دانش فن آوری، تربیتی، موضوعی و موضوعی تربیتی بود. به این منظور، 103 واحد درسی این رشته با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفت. اهداف، محتوا، ساختار، تکالیف، منابع آموزشی، و تمرینات ارزشیابی هر یک از دروس در تحلیل گنجانده شد. تجزیه و تحلیل کیفی داده ها حاکی از این بود که برنامه درسی جدید مصوب این رشته ازنظر دانش معلمی به طور عمده براساس الگوی قدیمی موضوعی تربیتی (الگوی شولمن) استوار است. در میان 58 واحد درسی به تقویت دانش موضوعی، 18 واحد به ارتقای دانش تربیتی و نیز 27 واحد به توسعه ی دانش تربیتی موضوعی اختصاص داده شد است و تنها 3 واحد کارگاهی سهم دانش تربیتی فناوری بود. کاستی بزرگ تر فقدان ایجاد فرصتی برای تقویت دانش فن آوری، و دانش فن آوری موضوعی و تلفیق سازه ها در قالب پرورش دانش فن آوری، تربیتی و موضوعی است. به طور اخص، نتایج تحلیل نشان داد که برای تقویت برنامه درسی حال حاضر رشته ی آموزش زبان انگلیسی دانشگاه فرهنگیان باید موضوعات مربوط به دانش فن آوری به عنوان یکی از انواع شایستگی ها به صورت واحدهای نظری و عملی ارائه شود و دانش فن آوری آنالوگ و دیجیتال، به همراه دانش فن آوری موضوعی و دانش فن آوری تربیتی به طور یکپارچه ارائه شود. علاوه براین، باید بر ابزارهای فن آورانه تدریس و ارزشیابی برخط تاکید شود.
اثر جنسیت کودک، شغل و تحصیلات والدین، تک فرزندی و سبک های فرزندپروری بر رشد معناشناسی، نحو و تولید کلمه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد زبان در کودکان تفاوت هایی با هم دارد و عوامل مرتبط با کودک و خانواده ممکن است روی تسهیل یا تضعیف رشد زبان اثر بگذارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر جنسیت کودک، تعداد فرزندان خانواده، شغل والدین (پدر و مادر)، تحصیلات والدین و سبک های فرزندپروری بر روی رشد مؤلفه های زبانی (معناشناسی، نحو و تولید کلمه) بود. جامعه شامل کودکان پیش دبستانی و خانواده هایشان در شهر کرج بودند. از 98 خانواده و کودک نمونه گیری انجام شد. آزمون رشد زبانی (نسخه سوم) روی کودک اجرا شد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه اقتدار والدگری روی والدین اجرا شد. یافته ها نشان داد عملکرد دختران در مؤلفه های درکِ نحوی، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی بهتر از پسران بود. تفاوتی بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند در مؤلفه های رشد زبانی وجود نداشت. شغل پدر تأثیر معنا داری بر روی شاخص های رشد زبانی نداشت، اما عملکرد کودکانی که مادرانشان شغل بیرون از خانه داشتند نسبت به مادران خانه دار، بهتر بود. کودکانی که والدینشان تحصیلات بالاتری داشتند عملکرد بهتری در خرده آزمون های درک نحو، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی داشتند. به علاوه، سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیر رابطه مثبت با رشد نحو و معنا شناسی داشتند، در حالی که سبک فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی با درک نحو و معنا شناسی داشت. می توان گفت وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده (به صورت خاص سطح تحصیلات والدین و شاغل بودن مادر) و سبک های فرزندپروری روی اکتساب زبان کودکان اثرگذار است و توانایی زبانی در حوزه معنا شناسی و نحو در دختران، در دوره پیش دبستانی، بهتر از پسران است.
Telecollaborative Writing within an Algerian EFL Context: Insights from the Ibunka2019 Project(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Following a case study research design, the present paper reports on a cross-cultural project (called Ibunka2019), in which the author monitored his English as a Foreign Language (EFL) writing classes. The project is an email-based exchange among learners of English from six countries (Algeria, Brazil, Indonesia, Japan, Taiwan, and the Netherlands). For data collection, the Algerian participants’ emic perspective was accessed via their self-reports, gained by a post-project online survey; besides, their messages produced as well as the discussions with them during and after the project made valuable retrospective data for the present study. Particularly, the study discusses the merits of the project relative to the writing module, manifestations of learner autonomy, and the challenges encountered. Moreover, it tackled other relevant issues, namely the integration of interculturality, EFL learner mindset, and lingua franca perspective. This study adds to the scarce literature within the Algerian context on telecollaborative EFL teaching and learning