فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
از آنجاکه در داخل کشور مطالعات اندکی در حوزه زبان شناسی بالینی انجام شده است، معرفی و گسترش این حوزه، نه تنها می تواند راهگشای خوبی در بررسی اختلال های گفتار و زبان باشد، بلکه می تواند مبنایی برای بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناسی نیز باشد. در پژوهش حاضر برای نشان دادن و تبیین رویکرد دوسویه پژوهش در زبان شناسی بالینی، ویژگی های کاربردشناسی و نحوی شش کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی بررسی شد. در این پژوهش علاوه بر استفاده از زبان شناسی برای تشخیص ویژگی های این افراد، از داده های بالینی به دست آمده برای تبیین یک نظریه زبانی استفاده گردید.
ابتدا آزمون آسیب ویژه زبانی، آزمون رشد زبان و نمونه گفتاری از 6 کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی و 6 کودک همتای زبانی و 6 کودک همتای سنی گرفته شد. همه کودکان شرکت کننده دوزبانه فارسی-آذری بودند. سپس از داده های به دست آمده هم برای نشان دادن مشخصه های زبانی این کودکان و هم بررسی نظریه زبانی استفاده گردید.
بررسی ویژگی های تصریفی و ارجاعی در کودکان مبتلا و مقایسه آنها با کودکان هنجار نشان داد که کودکان مبتلا از نظر دستوری (تکواژهای تصریف زمانی) نسبت به همتایان زبانی نیز ضعیف هستند اما در ویژگی های کاربردشناسی (ارجاعی) تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهد نشد. درضمن وجود آسیب دستوری و صحت کاربردشناختی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی تأییدی بر حوزه ای بودن زبان است و نشان می دهد استفاده زبان شناسی در بررسی اختلال ها و از داده های زبانی در بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناختی بسیار مؤثر و نتیجه بخش است.
کارکرد ساخت های همپایه در قابوس نامه و تأثیر آن بر متون نثر فنی در آفرینش اطناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای ایجاد اطناب در کلام، استفاده از ساخت های همپایه با سازه های متوالی است. از آنجا که هر یک از سازه های تشکیل دهندة ساخت های همپایه، حامل یک پیام و مفهوم هستند، مناسب ترین ابزار برای توضیح یا توصیف امور و پدیده ها به شمار می روند؛ به همین دلیل، نویسندة قابوس نامه هر جا در صدد است مطلبی را با توضیحات مفصل تر به مخاطب ارائه دهد، به فراوانی از ساخت های همپایه بهره می برد. نصرالله منشی نیز در ترجمه کتاب کلیله و دمنه به پیروی از قابوس نامه از این شگرد زبانی برای گام نهادن به عرصة اطناب استفاده کرده است؛ اما از آنجا که در نثر فنی، توصیف جای توضیح را می گیرد، نویسندة کلیله از ساخت های همپایه برای توصیف امور و پدیده ها بهره برده است. لذا کارکرد ساخت های همپایه در قابوس نامه و کلیله ودمنه متفاوت است. بدین معنی که، در قابوس نامه ساخت های همپایه به منظور ارائة توضیحات مفصل تر و در کلیله ودمنه برای توصیفات دقیق تر به کار رفته اند. این پژوهش، نتیجة کند و کاوی است که به منظور تحلیل و بررسی کارکرد ساخت های همپایه در قابوس نامه و تأثیر آن بر متون نثر فنی (به ویژه کلیله و دمنه) در آفرینش اطناب انجام شده است.
گویشوران زبان و باهم آیی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری واژه های متناسب در کنار هم، یکی از مشکل ترین وظایف زبانی زبان آموزان دوم/خارجی است. درمقابل، گویشوران بومی، در این باره که کدام واژه ها را باید در کنار هم به کار برد، دانش گسترده ای دارند؛ و آنها می توانند واژه های مختلف را به درستی در کنار هم قرار دهند. این دانش، یکی از توانایی های اساسی گویشوران بومی است. درکنارهم قرارگرفتن واژه ها را «باهم آیی» می نامند.
کاربرد خاصِّ باهم آیی ها به شکلی همانند گویشوران بومی، مسئله ای حساس است؛ اما این وظیفه برای گویشوران غیربومی آسان نیست. بنابراین، در این زمینه باید به آنان آموزش داد؛ با این حال، «به طور کلی مشخص نیست که کدام باهم آیی ها را باید آموزش داد و چگونه». خطاهایی که در استفاده از واژه ها رخ می دهد، ممکن است به دلیل تفاوت هایی باشد که بین زبان های مبدأ و مقصد وجود دارد.
آگاهی از دلایل بروز خطاهای احتمالی به هنگام یادگیری باهم آیی ها، برای زبان آموزان بسیار مفید است. در این مقاله سعی شده است باهم آیی هایی معرفی شود که(به دلیل تفاوت در دو زبان مبدأ و مقصد) احتمال زیادی دارد زبان آموزان در به کارگیری آنها دچار اشتباه شوند.
مقاله به زبان انگلیسی: راهبردهای مورد استفاده زبان آموزان ایرانی طی خواندن متنهای تخصصی (Reading Strategies Used by Iranian EFL Learners While Reading Academic Texts)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی فراوانی و ماهیت راهبردهای مورد استفاده زبان آموزان ایرانی طی خواندن متنهای تخصصی انگلیسی می پردازد. زبان آموزان معمولا تمام مطالب ارایه شده در متن را مطالعه مینمایند. بنابراین سعی کردیم بدانیم زبان آموزان از چه راهبرهایی برای درک بهتر متن بهره می برند. تعداد 45 دانشجوی کارشناسی رشته های متفاوت در دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان بصورت تصادفی برای این مطالعه انتخاب شدند. یک پرسشنامه 30 سوالی به افراد تحت مطالعه ارایه شد که شامل سه بخش می گردید، 13 سوال راهبرهای کلی، 8 سوال راهبردهای حل مساله و 9 سوال راهبردهای حمایتی را بررسی می نمودند. نتایج حاصل نشان داد که زبان آموزان به میزان 5/44 درصد از راهبرهای کلی ، 29 درصد از راهبردهای حل مساله و 5/26 درصد راهبردهای حمایتی هنگام خواندن متنهای تخصصی بهره بردند . یافته های مطالعه اخیرمی تواند به مدرسان در تقویت راهبردهای مورد استفاده زبان آموزان کمک کند. همچنین زبان آموزان را در به کار بردن راهبردها به شیوه ای درست و موثریاری می نماید
بررسی معناشناختی استعاره های چند شبکه ای در دیوان شمس (از مراحل نطفه بستن تا فطام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردِ استعاره های گسترده و گوناگون در متونِ عرفانی موجب شده است که دیدگاه های نوی پیش روی مخاطب باز شود و فهمِ افراد در بابِ عالم معانی گسترش یابد. در واقع، استعاره به سبب عملکردِ تداعی گری-اش در متونِ عرفانی به تسهیل شماری از تجارب نو کمک می کند؛ تجاربی که از دایره تجربه مستقیم فرد خارج است. این پژوهش بر اساسِ دیدگاه های لیکاف و جانسون، دو نظریه پرداز معنی شناسی شناخت گرا، انجام شده است. این دو نظریه پرداز بر این باورند که استدلال و مفهوم سازی بستگی لاینفک با ویژگی های فیزیکی و محیطی دارند. در اشعار مولوی مجموعِ مفهوم سازی ها و استدلال ها با توجه به قابلیت های بیولوژیکی و تجربه-های جسمانی و اجتماعی انسان طرح شده است. شبکه ای از روابطِ استعاری در نظامِ شناختی مولوی وجود دارد که به شکلِ «زنجیره ای» از زمانِ نطفه بستن و تشکیلِ جنین در رحم آغاز و تا فطامِ کودک ادامه می-یابد. افزون بر این، بارداری مریم(س) و زایشِ عیسی(ع)، یکی از پرکاربرد ترین استعاره ها برای تبیین معانی و معارفِ مولوی از جمله «وحدت اولیا» است. همچنین در درون این شبکه، مولوی از رابطه «مادر و کودک» برای تبیین و تفهیمِ رابطه «خداوند و انسان» استفاده می کند. در این مقاله، برای رسیدن به نتیجه بهتر، پیوندهای مادر و همه تصویرهای مرتبط با آن (از جمله پستان و شیر) تحلیل، و در صورتِ لزوم به ابیاتِ مثنوی نیز استناد شده است. مولوی توانسته است در زبان هنری خود، مراحلِ سیر و سلوک و احوال روحانی را با طبیعی ترین تجربه های فیزیکی انسان، یعنی مراحل رشد وی، تبیین کند.
بررسی تطبیقی هجا و ساخت های هجایی معمول در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند هجا جزو واحدهای معنادار زبان به شمار نمی رود، نقش های کاربردی عمده ای در زبان ایفا می کند که مهم ترین آن ها شکل دهی و سازماندهی نظام آوایی زبان است. هر زبانی ساخت های (الگوهای) هجایی ویژه و محدودیت های مختص خود را برای ترکیب و استفاده از آواها در سطح هجا دارد؛ ضمن اینکه زبان ها معمولاً به حفظ قوانین هجایی خود تمایل دارند. ساخت های هجایی از معدود اجزای زبانی هستند که معمولاً در فرآیند وام گیری بین زبانی وارد نمی شوند؛ بنابراین، می توان گفت بخشی از تفاوت های آوایی موجود بین زبان های مختلف در تفاوت های هجایی آن ها ریشه دارد. این در حالی است که هجا با توجه به کارکرد اصلی خود، یعنی سازماندهی نظام آوایی زبان ها، به طور مستقیم با یادگیری نظام آوایی زبان ارتباط دارد. در این مقاله، ساخت های هجایی پرکاربرد و معمول در زبان های روسی و فارسی را مقایسه کردیم. نتایج بررسی نشان می دهد که زبان روسی در این زمینه از تنوع ساختی بیشتری درمقایسه با زبان فارسی برخوردار است و یکی از مهم ترین این تفاوت ها که معمولاً برای زبان آموزان ایرانی مشکل ایجاد می کند، وجود خوشه های همخوانی سنگین در آغازة کلمات و هجاها و بسامد بالای کلمات چندهجایی در زبان روسی است.
نیازسنجی برنامة درسی مهارت های زبانی در مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات عربی (تحلیل مشکلات زبانی دانشجویان در مهارت های زبانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیازسنجی یکی از مؤلفه های مهم برنامة درسی است که به دنبال کشف نیازها، خواسته ها، علایق، سلیقه ها، مشکلات و ضعف های زبانی زبان آموزان و فاصلة میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب است. در این جستار، می کوشیم ازطریق نیازسنجی، مشکلات زبانی دانشجویان رشتة زبان و ادبیات عربی را تحلیل کنیم تا نمودی واقعی از وضعیت برنامة درسی فعلی مهارت های زبانی در این رشته و فاصلة آن با وضعیت برنامة درسی مطلوب را ارائه کنیم.
روش پژوهش پیمایش و ابزار پژوهش پرسش نامة محقق ساخته است. جامعة آماری پژوهش شامل دو گروه مدرسان مهارت های زبانی و دانشجویان ترم ششم مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات عربی است. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و روش تحلیل داده ها کمی (توصیفی و تحلیلی) است. در پژوهش حاضر، به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که دانشجویان به چه اندازه در هریک از مهارت های زبانی اصلی، مهارت های فرعی و استراتژی های مهارت ها با مشکل روبه رو هستند و مشکلات زبانی دانشجویان بیشتر از ضعف آنان در کدام یک از توانش های زبانی ناشی است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که دانشجویان در مهارت های شنیدن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن بالای حد متوسط با مشکل روبه رو هستند و مشکلات زبانی آنان ممکن است از ضعف توانش ارتباطی (توانش دستوری، توانش زبانی- اجتماعی و توانش تحلیل گفتمان) ناشی باشد.
DE-MOTIVATORS, BURNOUT AND LANGUAGE ACHIEVEMENT IN AN IRANIAN EFL CONTEXT (بررسی ارتباط بی انگیزگی با فرسودگی تحصیلی و موفقیت تحصیلی دانشجویان ایرانی زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر به بررسی بی انگیزگی 250 دانشجوی زبان انگلیسی و ارتباط آن با فرسودگی ذهنی آنان می پردازد. این مطالعه همچنین به بررسی تاثیر غیر مستقیم بی انگیزگی و تاثیر مستقیم فرسودگی ذهنی بر موفقیت زبانی دانشجویان ایرانی می پردازد. به منظور دستیابی به اهداف مذکور، مطالعه ی پیش رو در دو مرحله طراحی شده است. فاز اول آرایه ای از مراحل های مختلف به منظور بررسی روایی نسخه ی فارسی مقیاس بی انگیزگی که توسط ساکایی و کیچوکی (2009) طراحی شده است می باشد در مرحله ی دوم محققان با استفاده از پرسشنامه ی روایی شده ی بی انگیزگی و پرسشنامه ی فرسودگی ذهنی مازلاک (نسخه ی دانشجو) به بررسی رابطه ی میان بی انگیزگی دانشجویان و فرسودگی ذهنی آنان که شامل سه بعد خستگی عاطفی ، بدبینی، و عدم کارایی تحصیلی است می پردازد. نتایج حاصل از برآورد پایایی و تحلیل عاملی تأییدی (CFA) در فاز اول مطالعه نمایانگر شاخصه های روایی و پایایی قابل قبول نسخه ی فارسی بی انگیزگی بود. یافته های مرحله دوم نیز از طریق مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) نشان داد که بی انگیزگی دانش آموزان تاثیر مثبتی بر میزان فرسودگی ذهنی انان دارد. در میان شش عامل بی انگیزگی، منابع اطلاعاتی مورد استفاده در کلاس و عدم علاقه بیشترین تاثیر را به همراه داشت. فرسودگی ذهنی نیز به نوبه خود تاثیر منفی بر پیشرفت زبانی دانشجویان را نشان داد.
INSTRUCTORS’ AND LEARNERS’ QUESTIONING: A CASE OF EFL CLASSROOM DISCOURSE IN IRAN (پرسش مدرسان و زبان آموزان: موردی از گفتمان کلاس زبان انگلیسی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه موردی حاضر، عملکرد مدرسان و زبان آموزان نسبت به مهارت پرسش در یک مرکز آموزش زبان انگلیسی در شهر یاسوج و همچنین نوع پرسش های مطرح شده توسط ایشان در سطوح کلاسی مختلف را بررسی کرده است. همچنین، این پژوهش به بررسی دقیق میزان همسویی رفتارهای کلاسی مدرسان با ارتقاء ظرفیت دانش آموزان در طرح پرسش های انگلیسی می پردازد. به منظور دست یابی به این اهداف پژوهشی، چهار کلاس با سطوح مختلف از یک موسسه زبان انتخاب و به دقت مشاهده شدند. محققین از یک فهرست بازبینی انواع پرسش و یادداشت برداری در مشاهدات خود بهره بردند. تحلیل دقیق اطلاعات عددی از طریق آمار توصیفی و تحلیل واریانس یک راهه به همراه تحلیل محتوای اطلاعات مستخرج از مشاهده نشان داد که مدرسان در کلاس های با سطوح پایین تر بیشتر از پرسش بهره می برند و برخلاف همتایانشان در کلاس های با سطوح بالاتر، اغلب از پرسش های ابرازی به منظور دستیابی به اهداف آموزشی استفاده می کردند. زبان آموزان در همه سطوح به ندرت سوال های انگلیسی می پرسیدند و در هنگام پرسش، اغلب مضطرب به نظر رسیده و از زبان مادری خود برای این منظور استفاده می کردند. همچنین، رفتارهای کلاسی مدرسان به ندرت همسو با ارتقاء ظرفیت دانش آموزانشان در پرسش به زبان انگلیسی بود.
بررسی و نقد کتاب «زبان انگلیسی پایه اول دوره اول متوسطه» با تکیه بر جنبه های تحلیل گفتمان انتقادی: نمود جنسیت و قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با استفاده از روش پژوهش ترکیبی کتاب زبان انگلیسی پایه اول دوره اوّل متوسطهProspect 1) یا به اختصار کتاب 7( را بررسی کرده است. 21 معلم کتاب 7، پرسشنامه ای 23 سوالی در مقیاس لیکرت را که بر اساس ده فهرست معتبر ارزیابی کتب آموزش زبان انگلیسی تهیه شده و روایی آن مورد تأیید و قضاوت متخصصین رشته قرار گرفته بود، تکمیل نموده و ده نفر از آنها به طور تصادفی انتخاب شده و با اخذ رضایت شان، در مصاحبه ای نیمه ساختار یافته شرکت نمودند. همچنین محقق با استفاده از 23 معیار مذکور به بررسی ذهنی و تفصیلی کتاب 7 مخصوصاً از نظر وجود/عدم وجود تعصب جنسیتی و برابری/نابرابری روابط قدرت در مطالب کتاب پرداخت. نتایج آمار توصیفی حاصله از پرسشنامه و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد هر چند کتاب از نقاط قوت نسبی برخوردار است، نقاط ضعف جّدی مانند واقعی و طبیعی نبودن برخی از مطالب، ارائه یکسویه و متعصّبانه مقوله فرهنگ، عدم جذابیت مطالب و موضوعات، محدود بودن موقعیت های موجود در کتاب (به درس و کلاس و مدرسه) است. همچنین نتایج تحلیل استنباطی (خی دو) نشان داد، کتاب 7 در بیان جنسیت در مطالب و تصاویر به طور معناداری به نفع مردان معتصب است.
سازوکارهای شناختی و نقش آنها در مفهوم سازیِ دعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمعنی شناسی شناختی، منظور از سازوکا رهای شناختی ابزارهای شناختی مثل مجازهای مفهومی، استعاره های مفهومی و تصویری، و طرحواره های تصویری هستند که در سازماندهی ودرک مفاهیم انتزاعی در ذهن انسان نقش دارند. هدف مقاله حاضر، بررسی نمونه هایی از این سازوکارهای شناختی است که در دعای امام سجاد علیه السلام در صحیفة سجادیه به کار رفته است. سؤالی که مقاله حاضر این است که این سازوکارهای شناختی در مفهوم سازی مضامین و درک مفاهیم انتزاعی دعا چه نقشی دارند. از سوی دیگر، کدام شاخص های شناختی، زبان دعا را از زبان عادی متمایز می کند؟ نتایج تحلیل نشان می دهد مضامین دینی موجود در این ادعیه، علاوه بر مفاهیم حقیقی، از مفاهیم انتزاعی ساخته شده اند که به کمک سازوکارهای شناختی استعاره، مجاز، تصویرسازی و طرحواره های تصویری ساختارمند می شوند و درک آنها تسهیل می شود. همچنین، زبان دعا، از نظر نوع سازوکارهای شناختی به زبان عادی نزدیک است اما از جهاتی شاهد جنبه های ادبی در این مفهوم سازی ها می باشیم.
بررسی و توصیف حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
تأملی بر مبحث «وجهیّت های» زبانی با تأکید بر نقش افعال شبه معین در تکوین نظام معرفت شناختی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله ابزارهای زبانی که می تواند محقق را در بررسی ارتباط میان گوینده و مخاطب یاری رساند، «وجهیت ها»ی زبانی است که معمولاً در قالب کنش های کلامی عاطفی نمود می یابد. نظر به این که کنش های عاطفی لازمة گونه هایی از متون به شمار می رود که ذهنیت ها، احساسات و ارزش های گوینده در آن پر رنگ تر جلوه می کند، از این رو، در مثنوی نیز که به سبب برخورداری از چند گونگی ادبی، به گوینده امکان می دهد که از خاموشی روحانی خود، به شیوه ای مؤثر و خلاق بیرون آید و زبان را همچون واقعیتی اجتماعی و در مسیر ایجاد رشد و ارتباط با مخاطب به کار گیرد، تنوع جهات زبانی امری انکارناپذیر است.
با توجه به ویژگی های زبان عرفانی، مطالعة آن قسم جهت های زبانی که حیثیت هستی شناختی و معرفت شناختی متن را منعکس می سازد، حائز اهمیت است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که چگونه گوینده با استفاده از گونه ای از جهت ها که از نظر «منطقی» شهرت دارد، توفیق یافته است تا اندیشه ها و احوال خود را در قالب واژه ها بریزد و از این طریق، مخاطب را از نظام فکری و ارزشی خود بیاگاهاند. به همین منظور، این مقاله، ضمن اشاره به دسته بندی های ارائه شده از جهت های گوناگون زبانی، ابتدا به تبیین ارتباط میان افعال شبه معین جهت دار با نظام معرفت شناختی حاکم بر متن می پردازد و سپس متن را مطابق با این ابزارها تجزیه و تحلیل می کند.
برخی از جنبه های مواد آموزشی در آموزش زبان فارسی در مؤسسات آموزش عالی فدراسیون روسیه
در این مقاله بعضی دیدگاه ها در مورد محتویات آموزش زبان فارسی در مراحل ابتدایی (سال اول و دوم) و همچنین برنامه ی پنج ساله ی آموزش در فدراسیون روسیه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. مواد بررسی این تحقیق کتب درسی مورد استفاده در موسسات آموزش عالی روسیه است. هدف از این تحقیق، مشخص ساختن معیارهای ضروری برای نگارش کتب آموزشی استاندارد می باشد. امروزه نیاز مبرمی در به روزسازی کتاب های آموزشی با توجه به مبانی نوین آموزش زبان و علم زبانشناسی کاربردی احساس می شود. در انجام این فرایند، لازم است نیازهای امروز ی زبان آموزان در عرصه های مختلف ضروری در نظر گرفته شود. از همین روی، کوشیده ایم فهرستی از موضوعات ضروری که باید در روند آموزش زبان فارسی به عنوان زبان خارجی لحاظ شود، ارائه دهیم. از جمله این موارد باید به آموزش متون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فنی، بانکی، موسسات بین المللی و ... اشاره کرد.
Reading Strategy Use and Field of Study: A Mixed-methods Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study was an attempt to explore the reading strategy use of Iranian M.A. students across three different fields of study. Eighty-two M.A. students of power engineering, physics, and communicationwere selected by a Nelson test and the reading comprehension section of a TOEFL. The reading comprehension section of the TOEFL served also as a specific task which helped participants report their strategy use. Both qualitative, think-aloud, and quantitative, SORS, procedures were used totap the participants’ use of reading strategies and to complement the findings. The results of these two procedures indicate that the use of overall, global, problem-solving, and support strategies by Iranian M.A. students was slightly different across different fields of study. Problem-solving and support strategies were the most and the least frequently used strategies, respectively. Moreover, reading strategy useof Iranian M.A. students,studying power engineering, physics, and communication was not related to their academic fields of study.
فراگیری حرف تعریف (the) و ضمیر اشاره (that) در زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی اینکه چگونه فراگیران فارسی زبان توصیف های معرفه (the book)، و اشاره (that book) را درک و تولید می کنند، می پردازد. پیرو نظریات هاکینز (1991)، رابرتز (2002)، و والتر (2006)، فرض بر این است که توصیف های معرفه و اشاره در ویژگی ""منحصر به فرد بودن"" اشتراک معنایی دارند. زبان فارسی دارای صفات اشاره است و تا حدودی روی برجستگی تنظیم شده است، در حالیکه زبان انگلیسی در کنار داشتن صفات اشاره، یک حرف تعریف نیز دارد و بر ویژگی معرفگی تنظیم شده است. فراگیران فارسی زبان به واسطه نبود حرف تعریفی معادل آنچه در انگلیسی برای توصیف های معرفه متمایز شده است، از صفات اشاره به عنوان یک مکانیسم جبرانی برای کدگذاری معرفگی در توصیف های معرفه بهره می گیرند. در این پژوهش از دو آزمون تولیدی انتخاب گزینه و آزمون درک بر پایه ی تصویر برای سنجش توانایی فراگیران در باز شناختن توصیف های معرفه و اشاره استفاده شده است. نتایج نشان داد که فراگیران قادر به باز شناختن توصیف های معرفه از اشاره بودند. آنها همچنین قادر به اکتساب این توصیف ها بودند، اما فراگیران در اکتساب توصیف های اشاره به متکلمان بومی زبان انگلیسی نزدیک تر بودند. بی ثباتی در انتخاب حرف تعریف و صفت اشاره در یک بافت خاص (مثلاً بافتی که در آن تنها استفاده از حرف تعریف لازم است)، گویای این حقیقت است که فراگیران آن (صفت اشاره در زبان فارسی) را معادل هر دوی the و that تلقی می کنند. این موضوع نشان می دهد که انتقال از زبان اول تعیین کننده ی انتخاب های فراگیران است.
XML تبیین تشدیدزدایی از پایانه مشدّد وام واژه های عربی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه هایی در زبان عربی وجود دارند که پایانه هجایشان دارای همخوان مشدّد است. این واژه ها وارد زبان فارسی شده اند. ولی از آنجا که در زبان فارسی وجود همخوان مشدّد در پایانه مجاز نیست، این پایانه ها از حالت مشدّد به غیرمشدّد یا ساده تبدیل شده اند. این فرایند، تشدیدزداییِ پایانه نامیده می شود. هدف این پژوهشِ تحلیلی، تبیین این فرایند در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993/2004) است. نخست، تشدید و گونه های آن تعریف می شود تا بر آن اساس بتوان تشدیدزدایی را مورد تحلیل قرار داد. سپس، استدلال می شود که این واژه ها در درون داد مشدّدند و از توالی دو همخوان یکسان تشکیل شده اند، نه یک همخوان کشیده. در تحلیل فرایندهای مربوط به تشدید و تشدیدزدایی، معمولاً واج شناسانِ نظریه بهینگی از نظریه مورایی یا نظریه ایکس بهره می گیرند. در این پژوهش استدلال می شود که نظریه مورایی برای تبیین فرایند تشدیدزداییِ پایانه در زبان فارسی کارایی لازم را ندارد و هرچند نظریه ایکس کارآمدتر است، دچار یک نارسایی است. بدین منظور این واژه ها در سه بافت مورد تحلیل قرار می گیرند؛ در حالت مجزّا و در بافت هایی که نخستین واجِ تکواژ یا واژه ای که در پی آنها می آید یک همخوان یا یک واکه باشد. محدودیت هایی که عامل رخداد تشدیدزداییِ پایانه در هر گروه هستند در قالب رتبه بندی ارائه می شوند. هدف دست یابی به یک رتبه بندیِ دربرگیرنده نهایی است که قابلیت تبیین تشدیدزداییِ پایانه در هر سه بافت را داشته باشد.
جایگاه بی نشان و نشان دار سازه های غیر اصلی در زبان فارسی: رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.